آیه 98 سوره نساء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۹: | سطر ۵۹: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «98» | إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «98» | ||
+ | |||
+ | مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند. | ||
+ | |||
+ | فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً «99» | ||
+ | |||
+ | مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند. پس آنانند كه اميد است خداوند از آنان درگذرد و خداوند همواره آمرزنده و بخشاينده است. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | آنان كه نه تدبيرى براى دفع كفر دارند و نه راهى براى تسليم حقّ، مستضعفند و تكليف از | ||
+ | |||
+ | جلد 2 - صفحه 142 | ||
+ | |||
+ | آنان برداشته شده است. «1» | ||
+ | |||
+ | امام باقر عليه السلام فرمود: مردان و زنانى كه عقلشان مثل كودكان است، مستضعف هستند. «2» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- قدرت، شرط تكليف است. «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ ...» | ||
+ | |||
+ | 2- هجرت حتّى بر زنان و كودكانى كه در سيطره كفرند و توان هجرت دارند، واجب است. «وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ» | ||
+ | |||
+ | 3- مستضعف واقعى كسى است كه توانايى هجرت و گريز از سيطره كفّار و مشركان را نداشته باشد. «لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ» | ||
+ | |||
+ | 4- نا آگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى، گناه و ظلم به خويشتن است. ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ .... إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ .... لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا | ||
+ | |||
+ | 5- عذرهاى واقعى پذيرفته است، نه عذرتراشىها و بهانهجويىها. لا يَسْتَطِيعُونَ ... لا يَهْتَدُونَ | ||
+ | |||
+ | 6- ترك هجرت، به قدرى مهم است كه بخشوده شدن اين گونه افراد گرفتار و عاجز، با «شايد» مطرح شده است، نه به صورت قطعى. «عَسَى اللَّهُ» | ||
+ | |||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۵ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۴۵
<<97 | آیه 98 سوره نساء | 99>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکان که ناتوان بودند و گریز و چارهای برایشان میسّر نبود و راهی (به نجات خود) نمییافتند.
مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفی که [برای نجات خود از محیط کفر و شرک] هیچ چاره ای ندارند، و راهی [برای هجرت] نمی یابند.
مگر آن مردان و زنان و كودكان فرودستى كه چارهجويى نتوانند و راهى نيابند.
مگر مردان و زنان و كودكان ناتوانى كه هيچ چارهاى نيابند و به هيچ جا راه نبرند.
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتاً مستضعفند)؛ نه چارهای دارند، و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) مییابند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْوِلْدَان»: جمع وَلید، کودکان.
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
اين آية نيز دنباله شأن و نزول آيه قبل يعنى آيه 97 مى باشد.[۳][۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا «98»
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند.
فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً «99»
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف (و زيردستى) كه قدرت تدبير و چارهجويى ندارند و راهى (براى هجرت) نمىيابند. پس آنانند كه اميد است خداوند از آنان درگذرد و خداوند همواره آمرزنده و بخشاينده است.
نکته ها
آنان كه نه تدبيرى براى دفع كفر دارند و نه راهى براى تسليم حقّ، مستضعفند و تكليف از
جلد 2 - صفحه 142
آنان برداشته شده است. «1»
امام باقر عليه السلام فرمود: مردان و زنانى كه عقلشان مثل كودكان است، مستضعف هستند. «2»
پیام ها
1- قدرت، شرط تكليف است. «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ ...»
2- هجرت حتّى بر زنان و كودكانى كه در سيطره كفرند و توان هجرت دارند، واجب است. «وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ»
3- مستضعف واقعى كسى است كه توانايى هجرت و گريز از سيطره كفّار و مشركان را نداشته باشد. «لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ»
4- نا آگاهى از معارف دينى با وجود امكان يادگيرى، گناه و ظلم به خويشتن است. ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ .... إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ .... لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا
5- عذرهاى واقعى پذيرفته است، نه عذرتراشىها و بهانهجويىها. لا يَسْتَطِيعُونَ ... لا يَهْتَدُونَ
6- ترك هجرت، به قدرى مهم است كه بخشوده شدن اين گونه افراد گرفتار و عاجز، با «شايد» مطرح شده است، نه به صورت قطعى. «عَسَى اللَّهُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (98)
آن جماعت تاركين، در جهنم مأوى كنند، إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ: مگر كسانى كه به حسب واقع ضعيف و عاجزند از مردان و زنان و صبيان كه، لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً: استطاعت و توانائى ندارند بر چارهاى، وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا: و نمىشناسند راه مدينه را و طريق بيرون آمدن آن را. در انوار گفته: ذكر ولدان، اگر مماليكند ظاهر است، و اگر صبيانند جهت مبالغه در امر هجرت است. و اشعار به آنكه ايشان بر صدد وجوب هجرتند و محيصى از آن ندارند به حيثيتى كه والدان ايشان چون بالغ شوند و قادر گردند بر هجرت، ايشان را ناچار هجرت بلا تأخير است؛ و استطاعت حيله، وجدان اسباب هجرت است. و ما يتوقف عليه و اهتدى سبيل، معرفت طريق است يا بنفسه يا به دليل.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (98)
ترجمه
مگر ناتوانان از مردان و زنان و كودكان كه نتوانند چاره و نيابند راهى را..
تفسير
از آيه قبل مستفاد شد كه كسانيكه در بلد خود متمكن از قيام بوظائف دينى خودشان نيستند بايد هجرت نمايند و معذور نمىباشند در اين آيه خداوند استثنا فرموده است كسانيرا كه متمكن از هجرت نيستند از مردان و زنان و كودكانيكه استطاعت زاد و راحله سفر را ندارند و راه به بلديكه در آن بتوانند قيام بوظائف خود نمايند نميبرند و بنابر اين استثناء متصل است اگر چه فيض ره فرموده استثناء منقطع است براى آنكه اينها داخل در كلمه موصول و ضمير آن و اسم اشاره كه كلمه اولئك باشد نيستند و از بيان سابق معلوم شد كه مستثنى منه مستفاد از آيه سابق است كه غير متمكن فعلى باشد كه اگر متمكن از دفع عجز خود باشد معذور نيست بلكه حقيقتا متمكن است و الا عاجز است و معذور چنانچه در كافى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه مستضعف كسى است كه استطاعت چاره ندارد كه دفع نمايد بآن از خود كفر را و نمىيابد راهى را بسوى ايمان نه استطاعت دارد ايمان را و نه كفر را مانند كودكان و مردان و زنانى كه در عقل مانند كودكانند و نيز از آنحضرت روايت شده است كه در جواب سؤال از آنها فرمود زنان شما و اولاد شما پس فرمودند چه ميگوئى در باره امّ ايمن همانا من شهادت ميدهم كه او اهل بهشت است و باندازه شما معرفت نداشت و در معانى و
جلد 2 صفحه 111
عياشى از آنحضرت قريب به مضمون حديث اول را نقل نموده و در آخر حديث ذكر فرموده كه از آنها قلم مرفوع است و از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه آنها نه تمكن از كفر دارند و نه تمكن از ايمان اين قبيل اشخاص داخل بهشت ميشوند باعمال حسنه و باجتناب از محرمات الهى ولى بمقام و درجات ابرار نائل نميشوند و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه پرسيدند از آنحضرت كه مستضعفين كيانند فرمود بلهاء و مثال زدند بزن و خادم و اسير و پيرمرد شكسته و صغير خلاصه كسانيكه از خودشان نظرى ندارند و بقول امير خودشان عمل ميكنند حقير عرض ميكنم حال اين طبقه از مردم در علوم عقليّه هم بيان شده است كه در بهشت اعمال مخلد و از اصحاب يمين ميباشند اگر موّفق بكارهاى خوب شوند بر حسب فطرت يا تقليد امير خودشان و اينكه معروف است كه بيشتر اهل بهشت بلهاء هستند مراد اين طبقهاند كه خداوند تقصيرات آنها را كه مستند بعجز از فهم و ادراك و قلت استعداد تحصيل يقين و عدم استطاعت تهيه اسباب توفيق بوده عفو ميفرمايد چون خداوند ساتر عيوب بندگان و آمرزنده گناهان ايشان است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِلاَّ المُستَضعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الوِلدانِ لا يَستَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهتَدُونَ سَبِيلاً (98)
مگر مستضعفين از مردان و زنان و اطفال که استطاعت ندارند خود را نجات دهند و راهي براي آنها نيست.
كلمه (الا المستضعفين) ممكن است استثناء از جمله قبل باشد که فَأُولئِكَ مَأواهُم جَهَنَّمُ يعني اينها از جهنم معاف هستند چنانچه ببرهان عقل و نقل ثابت شده که جاهل قاصر چه از كفار باشد و چه از مخالفين و غير اينها در صورتي که هيچگونه تقصيري از او سر نزده باشد و عنادي از او ظاهر نشده باشد معاقب نيست زيرا عذاب او خلاف عدل است و او چون ايمان ندارد لياقت بهشت هم ندارد، و ممكن است استثناء از جميع جملات آيه قبل باشد از سؤال ملائكه و ظلم بنفس و مؤاخذه از ترك مهاجرت تا آخر آيه.
و اينکه مستضعفين سه دسته هستند (من الرجال) يا از جهت فقر يا از جهت نقص بدني مثل فلج و عمي يا از جهت مرض يا قلة عقل و سفاهت يا از جهت عدم وصول دعوت بآنها يا از جهت اغواء مشركين و امر را بر آنها مشتبه كردن يا جهات ديگر.
وَ النِّساءِ و زنها از اينکه جهات اقرب بقصور هستند از مردان بخصوص از جهت قلة عقل و فقدان وسائل.
وَ الوِلدانِ که آنها از زنها هم اقرب بقصور هستند زيرا قلم تكليف از آنها برداشته شده چنانچه در حديث است
(رفع القلم عن الصبي حتي يحتلم و عن المجنون حتي يفيق و عن النائم حتي يستيقظ).
لا يَستَطِيعُونَ حِيلَةً علت و وجه استثناء است که خود آنها نميتوانند كاري و تمهيدي بكار زنند که از شرك بيرون آيند و در اسلام داخل شوند.
جلد 5 - صفحه 182
وَ لا يَهتَدُونَ سَبِيلًا و راهنمايي هم ندارند که آنها را هدايت كنند و براه حق دلالت نمايند.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 236.
- ↑ تفسير على بن ابراهيم از خاصه و طبرانى از عامه.
- ↑ صاحب مجمع البيان گويد: كه ابن عباس گفته من در آن وقت از مستضعفين ولدان بودم زيرا بچه كوچكى بودم و پدرم نيز از مستضعفين رجال و مادرم از مستضعفات نساء بوده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.