آیه 128 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
جز |
||
سطر ۲۱۹: | سطر ۲۱۹: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<div style="font-size:smaller"><references/></div> | <div style="font-size:smaller"><references/></div> |
نسخهٔ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۱۷
<<127 | آیه 128 سوره بقره | 129>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
پروردگارا، دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نیز امتی تسلیم و رضای خود بدار، و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه بندگی را) سهل و آسانگیر، که تویی توبهپذیر و مهربان.
پروردگارا! ما را [با همه وجود] تسلیم خود قرار ده، و نیز از دودمان ما امتی که تسلیم تو باشند پدید آر، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده، و توبه ما را بپذیر، که تو بسیار توبه پذیر و مهربانی،
پروردگارا، ما را تسليم [فرمان] خود قرار ده؛ و از نسل ما، امتى فرمانبردار خود [پديد آر]؛ و آداب دينى ما را به ما نشان ده؛ و بر ما ببخشاى، كه تويى توبهپذير مهربان.
اى پروردگار ما، ما را فرمانبردار خويش ساز و نيز فرزندان ما را فرمانبردار خويش گردان، و مناسكمان را به ما بياموز، و توبه ما بپذير كه تو توبهپذيرنده و مهربان هستى.
پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبهپذیر و مهربانی!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«مُسْلِمَیْنِ»: مثنّی (مُسْلِم) به معنی: مخلص. فرمانبردار. مطیع خدا و شریعتهای الله. «أُمَّةً»: ملّت. جماعت. «أَرِنَا»: به ما نشان بده. «مَنَاسِکَ»: آداب و رسوم عبادت، اعم از مراسم حجّ و غیره (نگا: مائده / ، حجّ / ). «التَّوَّابُ»: بس توبهپذیر.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«128» رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
(ابراهيم واسماعيل همچنين گفتند:) پروردگارا! ما را تسليم (فرمان) خود قرارده واز نسل ما (نيز) امّتى كه تسليم تو باشند قرارده و راه وروش پرستش را به ما نشانده وتوبهى ما را بپذير، كه همانا تو، توبهپذير مهربانى.
نکته ها
با آنكه حضرت ابراهيم واسماعيل هر دو در اجراى فرمان ذبح، عالىترين درجه تسليم در برابر خدا را به نمايش گذاردند، امّا با اين همه در اين آيه از خداوند مىخواهند كه مارا تسليم فرمان خودت قرارده. گويا از خداوند تسليم بيشتر و يا تداوم روحيّه تسليم را مىخواهند.
كسى كه فقط تسليم خدا باشد، نه در برابر عموى بتتراش تسليم مىشود و نه در برابر بتها به زانو مىافتد و نه از طاغوتها پيروى مىكند.
جلد 1 - صفحه 203
پیام ها
1- به كمالات امروز خود قانع نشويد، تكامل و تداوم آنرا از خدا بخواهيد. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ»
2- توجّه به نسل و فرزندان، يك دورنگرى عاقلانه و خداپسندانه است كه حاكى از وسعت نظر و سوز وعشق درونى است وبارها در دعاهاى حضرت ابراهيم آمده است. «وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا»
3- راه و روش بندگى را بايد از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات مىشود. «أَرِنا مَناسِكَنا»
4- تا روح تسليم نباشد، بيان احكام سودى نخواهد داشت. در اينجا ابراهيم عليه السلام ابتدا از خداوند روح تسليم تقاضا مىكند، سپس راه و روش عبادت و بندگى را مىخواهد. «وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ ... أَرِنا مَناسِكَنا»
5- نياز به توبه وبازگشت الطاف الهى، در هر حال وبراى هر مقامى، ارزش است. «1» «تُبْ عَلَيْنا»
6- يكى از آداب دعا، ستايش پروردگار است كه در اين آيه نيز به چشم مىخورد.
«التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (128)
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا: پروردگارا قرار ده به الطاف خود ما را، مُسْلِمَيْنِ لَكَ:
ثابت بر اسلام و تسليم فرمان براى تو، يعنى از مخلصين و مطيعين و ثابتين در اسلام، يا بر توحيد و اخلاص براى تو ملخص. معنى آنكه الطافى به ما كرامت فرما كه داعى ما باشد بر اسلام و انقياد. مراد طلب زيادتى است در ثبات بر اسلام. وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا: و قرار ده بعضى از ذريه و فرزندان ما را، أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ: جماعتى مطيع و منقاد شده مر اوامر تو را. وَ أَرِنا مَناسِكَنا: و نشان بده و بنما ما را مواضعى كه افعال حج را بجا آورند مانند ميقات براى احرام، و عرفات براى وقوف، و منى براى قربانى و غير آن.
از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلم مروى است كه حق تعالى اجابت دعاى او فرموده، جبرئيل عليه السلام را فرستاد تا او را به منى برد، و آنجا نماز ظهر و عصر را و مغرب و عشا بگذارد، و بعد او را به عرفات برد و ظهرين را ادا نمود. و بعد از آن امر به وقوف نمود تا غروب، آنگاه به مزدلفه برد و نماز عشائين و صبح در آنجا بگذارد، پس از طلوع شمس او را به منى آورد تعليم رمى و ذبح نمود، بعد امر به حلق، آنگاه از منى به مكه آورد و طواف حج و سعى را به او آموخت «1».
و لذا حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلم را امر فرمود: وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ. بعد از آن گفتند: وَ تُبْ عَلَيْنا: بپذير و قبول فرما توبه ما را. إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ: بدرستى كه ذات تو است بسيار قبول كننده مقصران
«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 298.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 257
و عاصيان، و بسيار رجوع كننده برايشان به رحمت و بخشاينده و آمرزنده بر گناهكاران.
تبصره: در توبه انبياء چند وجه ذكر شده:
1- بر سبيل خضوع و انقطاع باشد.
2- به جهت ارشاد ذريه و امت است تا اقتفا و اقتدا به ايشان نمايند.
3- توبه از ترك اولى مانند ترك مندوبات و اشتغال به مباحات، چنانچه صاحب كشف الغمه فرموده: چون اكثر اوقات ايشان به ياد خدا و خواطر آنان به ملاء اعلى مصروف است، پس گاهى كه از آن مرتبه نزول كنند و به مباحات مشغول شوند مثل خوردن و آشاميدن و غيره، اينها را نسبت به مرتبه سابقه گناه ناميده و از آن استغفار نمايند كه: حسنات الابرار سيّئات المقرّبين.
4- آنكه مراتب معرفت غير متناهى و انبياء و اولياء پيوسته در حصول كمالات و صعود بر معارج ترقيات در ساعتى از ساعات بلكه هر آنى از آنات در درجهاى از مراتب ايقان برمىآيند كه مرتبه سابقه را نسبت به اين مرتبه قاصر مىشمارند، و عبادتى كه در آن حالت واقع شده خود را از آن عبادت مقصر مىنامند، و استغفار و توبه نمايند.
5- شيخ طبرسى فرمايد: چون معنى توبه رجوع است، پس معنى آيه چنين شود كه رجوع كن بر ما به مزيت رحمت و مثوبت بر اعمال مأموره. و نمىشود كه مراد قبول توبه از گناه باشد، زيرا انبياء معصومند از جميع گناهان صغاير و كبائر از اول عمر تا آخر، و در هيچ حالى موصوف به نقص و عصيان و جهل نيستند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (128)
ترجمه
پروردگار ما قرار بده ما را دو تسليم شونده براى خودت و از نسل ما جماعتى منقاد مر ترا و بنما ما را روش عبادتمان را و بپذير توبه ما را همانا توئى هر آينه توبه پذير مهربان.
تفسير
مسلم بمعناى منقاد و مخلص و مطيع است و كلمه من براى تبعيض است و مراد از امت جماعتى هستند كه مقصود و مقتداى خلقند و ايشان اهل بيت عصمت و طهارتند چنانچه از حضرت صادق (ع) روايت شده است و عياشى از آنحضرت نقل نموده كه مراد از امت بنى هاشمند و ظاهرا بيان افراد كامله شده است و مناسك جمع منسك بمعنى راه دين و روش عبادت است و در اعمال حج شايع شده است براى مشقت و خروج آن از عادت و توبه از ترك اولى هم ممكن است چون حسنات الابرار سيئات المقربين و خداوند توبه هر تائبى را مىپذيرد چون مهربان است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَبَّنا وَ اجعَلنا مُسلِمَينِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُب عَلَينا إِنَّكَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ (128)
پروردگار ما، ما دو نفر را نسبت بخودت مسلم قرار ده و همچنين از ذريت ما امّت مسلمي براي خود قرار ده و وظايف عبادي و يا مواضع عبادت را بما نشان ده و بر ما بازگشت نماي «توبه ما را بپذير» بدرستي که تو بسيار توبه پذيرنده و بخشايندهاي «ربنا» دنباله دعاي حضرت ابراهيم و اسمعيل است و در تفسير مسلم در كلمات مفسرين وجوهي ذكر شده.
1- سوره رعد آيه 23
2- سوره انعام آيه 93
جلد 2 - صفحه 196
1- مراد از اسلام اعتقاد بجميع عقائد حقّه است و هر چند ابراهيم و اسمعيل معتقد بودند ولي ثبات و استمرار بر آن را درخواست مينمودند چنانچه در اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقِيمَ گفته شد.
2- مراد از اسلام خلوص در عبادت و توجه بمبدء است چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد:
إِنِّي وَجَّهتُ وَجهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ حَنِيفاً«1» 3- مراد از اسلام مطلق اطاعت و امتثال نسبت بجميع اوامر الهي است.
ولي آنچه بنظر ميرسد اينست که مراد از مسلم در اينجا صاحب مقام تسليم است که فوق مقام رضا و توكل و صبر است زيرا صبر عبارت از تحمل مشاق عبادت و ترك معصيت و بلا ميباشد بدون اينكه بيتابي و ناسپاسي كند و توكل واگذار نمودن كارها بخداست يعني مطابق دستور او رفتار كند و اعتماد باو نمايد و رضا موافقت طبع و ميل با مشيت و اراده حق است يعني هر چه خدا براي او بخواهد خوشنود باشد و تسليم اينست که خودي در ميان نه بيند و ميلي در نفس نيابد بلكه خود و اراده و ميل خود را فاني در اراده حق به بيند و بمرتبه وَ ما تَشاؤُنَ إِلّا أَن يَشاءَ اللّهُ«2» برسد و اينکه مقام خاصان درگاه احديت و مقربان پيشگاه ربوبيّت ميباشد و لذا حضرت ابراهيم و اسمعيل اينکه مقام را از خداوند براي خود و بعض از ذريه خود مسئلت مينمايند زيرا که من در وَ مِن ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسلِمَةً لَكَ براي تبعيض است و شامل جميع ذريه نميشود چون ميدانند همه ذريه آنها لايق اينکه مقام نبوده و بآن نخواهند رسيد و ميان آنها مشركان و بت پرستان و ستمكاران ميباشند چنانچه در آيه ديگر فرموده:
1- سوره انعام آيه 79
2- سوره دهر آيه 30
[.....]
جلد 2 - صفحه 197
قالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِي قالَ لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمِينَ«1» و از تفسير عياشي از زبيري از حضرت صادق عليه السّلام است که مراد از امة محمّد و خصوص بني هاشم است، و از سؤال راوي و جواب حضرت استفاده ميشود که مراد حضرت از بني هاشم خصوص خاندان عصمت و طهارت است زيرا راوي ميپرسد «فما الحجة في امّة محمّد انهم اهل بيته الّذين ذكرت دون غيرهم» و حضرت در جواب او استشهاد باين آيات و آية وَ اجنُبنِي وَ بَنِيَّ أَن نَعبُدَ الأَصنامَ و آيه فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي«2» ميفرمايد که تطهير آنان را از شرك و عبادت اصنام و هر گونه ضلالتي درخواست مينمايد و اينکه معني جز نسبت بخاندان طاهرين از بني هاشم صدق نميكند زيرا ساير بني هاشم با ساير امت چندان تفاوتي ندارند.
وَ أَرِنا مَناسِكَنا مناسك جمع منسك، اسم زمان يا مكان از نسك، و يا اسم مصدر بمعني نسك است و اصل نسك بمعني طريقه و روش عبادت و عمل است و در آيه ديگر ميفرمايد: لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلنا مَنسَكاً هُم ناسِكُوهُ«3» يعني براي هر گروهي طريقه قرار داديم که مشي كنند، و نيز ميفرمايد إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحيايَ وَ مَماتِي لِلّهِ رَبِّ العالَمِينَ«4» و ظاهرا در اينکه آيه مراد از مناسك بمناسبت مورد مناسك حج است که يا امكنه شريفه از مطاف و صفا و مروه و عرفات و مشعر و مني و يا اعمال و افعال حج مثل احرام و طواف و نماز طواف و سعي و وقوف بمشعر و عرفات و رمي جمرات و ساير وظايف حج باشد و ممكن است مراد جميع وظايف ديني و اعمال عبادي باشد چون جمع مضاف افاده عموم ميكند.
وَ تُب عَلَينا توهم نشود که حضرت ابراهيم و اسمعيل معصيتي از آنها صادر شده باشد که از خداوند طلب قبولي توبه كنند زيرا انبياء معصوم بوده و
1- سوره بقره آيه 118
2- سوره ابراهيم آيه 38- 39
3- سوره الحج آيه 66
4- سورة الانعام آيه 163
جلد 2 - صفحه 198
هيچگونه معصيتي نه كبيره و نه صغيره از آنها صادر نميشود بلكه چون بنده بهر مقامي برسد بايد خود را در پيشگاه احديت كوچك و ذليل و مقصر در انجام عبادت آن طوريكه سزاوار حق است بداند و از اينجهت تقاضاي قبول توبه كند چنانچه منسوب بنبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است که در مقام مناجات عرض ميكند «
ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك
» و آيات شريفه قرآن و ادعيه وارده از ائمه طاهرين مشحون از اينکه نوع عبارات است.
إِنَّكَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ تواب يعني بسيار توبه پذيرنده و بصيغه مبالغه ذكر شده براي اينكه دلالت بر كثرت قبولي توبه نمايد که هر چند معصيت بزرگ و بسيار باشد باز اگر بسوي خدا بازگشت شود توبه او پذيرفته ميشود زيرا مغفرت حق اعظم از آنست و معني رحيم در ذيل تفسير بسمله گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 128)- نخست عرضه میدارند: «پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده» (رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ).
بعد تقاضا میکنند: «از دودمان ما نیز امّتی مسلمان و تسلیم در برابر فرمانت قرار ده» (وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ).
سپس تقاضا میکنند: «طرز پرستش و عبادت خودت را به ما نشان ده، و ما را از آن آگاه ساز» (وَ أَرِنا مَناسِکَنا).
تا بتوانیم آن گونه که شایسته مقام تو است عبادتت کنیم.
بعد از خدا تقاضای توبه کرده، میگویند: «توبه ما را بپذیر و رحمتت را متوجّه ما گردان که تو توّاب و رحیمی» (وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم