امام جواد علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
(←خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها) |
(←خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها) |
||
سطر ۲۸: | سطر ۲۸: | ||
پيشواى نهم در مجموع دوران امامت خود با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند.<ref> سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی </ref> | پيشواى نهم در مجموع دوران امامت خود با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند.<ref> سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی </ref> | ||
− | هنگامى كه مأمون بعد از شهادت امام رضا عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مىدانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند.اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد.بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند. <ref> الحياة السياسية للامام الجواد عليه السّلام، ص 65؛ اين روايتى است كه عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بيشتر نقل شده و بعد تذكر خواهيم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر اين كه امام جواد عليه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است </ref> موقعى كه مأمون تصميم به ازدواج ام فضل با امام جواد عليه السّلام گرفت، عباسيان برآشفتند؛ زيرا ترس آن داشتند كه پس از مأمون، خلافت به خاندان علوى بر گردد، چنانكه درباره امام رضا عليه السّلام هم به سختى دچار همين نگرانى شده بودند؛<ref> الارشاد، ص 319 </ref> کمی سن امام را بهانه قرار دادند تا از این ازدواج جلوگیری کنند. به همین دلیل مأمون جلسه مناظره ای با معروف تری عالم آن زمان یعنی یحیی بن اکثم به راه انداخت و در | + | هنگامى كه مأمون بعد از شهادت امام رضا عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مىدانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند.اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد.بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند. <ref> الحياة السياسية للامام الجواد عليه السّلام، ص 65؛ اين روايتى است كه عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بيشتر نقل شده و بعد تذكر خواهيم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر اين كه امام جواد عليه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است </ref> موقعى كه مأمون تصميم به ازدواج ام فضل با امام جواد عليه السّلام گرفت، عباسيان برآشفتند؛ زيرا ترس آن داشتند كه پس از مأمون، خلافت به خاندان علوى بر گردد، چنانكه درباره امام رضا عليه السّلام هم به سختى دچار همين نگرانى شده بودند؛<ref> الارشاد، ص 319 </ref> کمی سن امام را بهانه قرار دادند تا از این ازدواج جلوگیری کنند. به همین دلیل مأمون جلسه [[ مناظرات امام جواد(علیه اسلام )|مناظره ای]] با معروف تری عالم آن زمان یعنی یحیی بن اکثم به راه انداخت و در آن جلسه امام توانایی علمی خود را به آنها اثبات کرد. |
==اثبات امامت امام جواد علیهالسلام== | ==اثبات امامت امام جواد علیهالسلام== |
نسخهٔ ۲۲ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۵۱
[[|250px|center]] | |
مقام | امام نهم |
نام | محمد |
القاب | تقی، جواد |
کنیه | ابو جعفر |
پدر | امام رضا علیه السلام |
مادر | سبیکه |
زادروز | دهم رجب سال 195هجری قمری |
زادگاه | مدینه |
مدت امامت | 17سال |
مدت عمر | 25 سال |
تاریخ شهادت | پنجم ذی الحجه سال 220 هجری |
علت شهادت | |
قاتل | معتصم عباسی لعنه الله |
مدفن | کاظمین |
محتویات
زندگی نامه
محمد بن على بن موسى الرضا عليه السّلام نهمين پيشواى شيعيان و از برگزيدگان خدا براى هدايت مى باشد.
ولادت حضرت جواد(علیه اسلام)
كلينى، شيخ مفيد و شيخ طوسى تولّد آن حضرت را در ماه رمضان دانستهاند.[۱] ولی در مصباح کفعمی آمده است که: ابن عياش گفت توقيعى توسط شيخ بزرگوار أبو القاسم (رضوان اللَّه عليه) با اين جملات خارج شد: «اللهم انى اسألك بالمولودين في رجب:محمّد بن علي الثاني و ابنه علي بن محمّد المنتخب». ابن عياش ميگويد ولادت حضرت جواد(علیه السلام) در دهم ماه رجب بود.[۲] اما چیزی که مسلم است این است که حضرت در سال 195 هجری در مدینه به دنیا آمده اند[۳]در خانواده امام رضا - عليه السلام - و در محافل شيعه، از حضرت جواد - عليه السلام -، به عنوان مولودى پرخير و بركت ياد مىشد. چنانكه «ابو يحياى صنعانى» مىگويد: روزى در محضر امام رضا - عليه السلام -، فرزندش ابو جعفر را كه خردسال بود، آوردند. امام فرمود:«اين مولودى است كه براى شيعيان ما، با بركت تر از او زاده نشده است»[۴]
مادر بزرگوار ایشان
مادر آن حضرت سبيكه [سكينه] نوبيّه و به روايت ديگر خيزران بوده كه او را از خانواده امّ المؤمنين ماريه قبطيه دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ريحانه نيز ذكر شده است، به نوشته نوبختى نام اين بانو درّه بوده كه بعدها او را خيزران خوانده اند. [۵]
القاب و کنیه حضرت
مشهورترين لقب امام، «جواد» است و القاب ديگرى همچون: زكى، مرتضى، قانع، رضى، مختار، متوكل، منتجب نيز براى آن حضرت برشمرده اند. كنيه اش ابو جعفر است كه معمولا در روايات تاريخى ابو جعفر ثانى ذكر مى شود تا با ابو جعفر اول، يعنى حضرت باقر عليه السّلام اشتباه نشود.[۶]
همسران و فرزندان ایشان
خلفای معاصر و ارتباط امام با آنها
پيشواى نهم در مجموع دوران امامت خود با دو خليفه عباسى يعنى «مأمون» (193 - 218) و «معتصم» (218 - 227) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدينه به بغداد احضار كردند و طبق شيوه سياسى اى كه مأمون در مورد امام رضا به كار برده بود، او را در پايتخت زير نظر قرار دادند.[۷]
هنگامى كه مأمون بعد از شهادت امام رضا عليه السّلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحيه حضرتش اطمينان خاطر پيدا كرده بود؛ ولى اين را مىدانست كه شيعيان پس از امام رضا عليه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذيرفت و در اين صورت خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند.اينك نوبت امام جواد عليه السّلام فرا رسيده بود تا به نحوى كنترل شود. مأمون براى انجام اين هدف، دختر خود را به عقد وى در آورد و او را داماد خود كرد. از همين رهگذر بود كه مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در كنترل خود داشته باشد و از طرف ديگر آمد و شد شيعيان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زير نظر بگيرد.بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال 204- بلافاصله امام جواد عليه السّلام را از مدينه به بغداد فرا خواند. [۸] موقعى كه مأمون تصميم به ازدواج ام فضل با امام جواد عليه السّلام گرفت، عباسيان برآشفتند؛ زيرا ترس آن داشتند كه پس از مأمون، خلافت به خاندان علوى بر گردد، چنانكه درباره امام رضا عليه السّلام هم به سختى دچار همين نگرانى شده بودند؛[۹] کمی سن امام را بهانه قرار دادند تا از این ازدواج جلوگیری کنند. به همین دلیل مأمون جلسه مناظره ای با معروف تری عالم آن زمان یعنی یحیی بن اکثم به راه انداخت و در آن جلسه امام توانایی علمی خود را به آنها اثبات کرد.
اثبات امامت امام جواد علیهالسلام
در سال 203 كه امام رضا عليه السّلام به شهادت رسيد، شيعيان آن حضرت به علت اين كه تنها فرزند وى (امام جواد عليه السّلام) بيش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عميقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان: در اين جريان، شيعيان به حيرت افتاده و ميان آنان اختلاف پديد آمد؛ چنانكه شيعيان ديگر شهرها نيز متحيّر شدند. [۱۰]اين مشكل براى شيعيان، كه مهمترين ركن ايمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشكلات فقهى و دينى خود به وى رجوع مى كردند، از اهمّيت بسيار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ينحل بماند. البته براى شيعيان مسلّم بود كه امام رضا عليه السّلام فرزند خود امام جواد عليه السّلام را به جانشينى برگزيد، ولى مشكل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمينان خاطر، به كاوش و جستجوى بيشترى در اين باره بپردازند.علّت پيدايش اين اختلاف، به نظر نوبختى، همين بود كه آنها بلوغ را يكى از شرايط امامت مى دانستند. [۱۱] به همین منظور امام با آوردن دلایلی ، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:
- نبوّت حضرت عيسى عليه السّلام در دوران شيرخوارگى[۱۲]
- اشاره به جانشينى سليمان از داود عليه السّلام ،هنگامى كه هنوز كودكى بيش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشين خود كرد، در حالى كه عبّاد و علماى بنى اسرائيل، اين عمل او را انكار مىكردند. [۱۳]
- نبوت يحيى بن زكريّا عليه السّلام در کودکی[۱۴]
شيعيان امامى از يك سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگريستند و به همين دليل كمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقيده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى ديگر آنچه اهميت داشت بروز اين وجهه الهى بود كه مى بايست در علم و دانش امامان عليهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى كليّه سؤالات شيعيان بودند. از اين رو آنان درباره تمامى امامان اين اصل را رعايت كرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى كه احساس مى كردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گويى به اين سؤالات بر مى آيند (با وجود نص به امامتشان) از طرف شيعيان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند. با توجه به سنّ كم امام جواد عليه السّلام اين آزمايش از طرف شيعيان درباره آن حضرت ضرورت بيشترى پيدا مىكرد. بر اين اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اكثريت قريب به اتفاق آنان- جز اندكى- با اطمينان خاطر، امامت او را پذيرفتند.[۱۵]
اخلاق وفضایل امام جواد علیهالسلام
نهمين پيشواى ما را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و كرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. در بسيارى از احاديث آمده است كه آنحضرت از آنچه دردرون ضماير مردم مىگذشته و يا رويدادهايى كه در آينده براى آنها پيش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است.
اين احاديث رساننده اين مفهوم است كه اين امامان بزرگوار از راه الهام يا به وسيله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از اين طريق، به گونه مستقيم، از منبع علم و معرفت سيراب مىشدند؛ در حالى كه ساير مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نايل مىآيند.
در اینجا مواردی از جود و احسان حضرتش را به نظاره می نشینیم:
- علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام» سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۱۶]
- «محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم.
در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۱۷]
اوضاع سیاسی زمان امام جواد علیهالسلام
امامت امام جواد علیهالسلام با حکومت مأمون و معتصم عباسی همزمان بود. بعد از مرگ مامون، معتصم زمام حكومت را به دست گرفت. او از هر وسيله ممكن درجهت تثبيت پايههاى حكومت خويش استفاده مىكرد. معتصم از قدرت شیعیان و جایگاه والای امام جواد علیهالسلام در نزد مردم آگاه بود، بنابراين گمان کرد که از ناحيه ایشان خطرى متوجّه حكومت شود. به همین خاطر امام را از مدينه به بغداد آورد؛ تنها به اين علّت كه آن حضرت را تحت نظر بگيرد.
امام جواد علیه السلام در این زمان کمتر از یک سال در بغداد بودند و سپس به دستور معتصم به شهادت رسیدند.
سخنان امام جواد علیه السلام
- «الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه»[۱۸]؛ مؤ من در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود و قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.
- «إ يّاكَ وَ مُص احَبَةُالشَّريرِ، فَإ نَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ اثَرُهُ»؛ مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.[۱۹]
- «عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ»؛ عزّت و شخصيّت مؤ من در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است.[۲۰]
- «موت الاْ نْسانِ بِالذُّنُوبِ اءكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالاْ جَلِ وَ حَياتُهُ بِالْبِرِّ اءكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ»؛ فرارسيدن مرگ انسان ها، به جهت معصيت و گناه، بيشتر است تا مرگ طبيعى و عادى، همچنين حيات و زندگى لذّت بخش به وسيله نيكى و احسان به ديگران بيشتر و بهتر است از عمر بى نتيجه.[۲۱]
- «خَفْضُ الْجَناحِ زينَةُالْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْ دَبِ زينَةُالْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُالْحِلْمِ»؛ تواضع و فروتنى زينت بخش علم و دانش است، اءدب داشتن و اخلاق نيك زينت بخش عقل مى باشد، خوش روئى با افراد زينت بخش حلم و بردبارى است.[۲۲]
- «مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْيَتْهُ الْمَصادِرُ»؛ هر كس موقعيّت شناس نباشد جريانات، او را مى ربايد و هلاك خواهد شد.[۲۳]
پانویس
- ↑ الكافى، ج 1، ص 492؛ الارشاد، ص 297؛ التهذيب، ج 6، ص 90
- ↑ زندگانى حضرت جواد و عسكريين(ع)، ترجمه بحار النوار ،ص:13
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:471
- ↑ شيخ مفيد، الاًّرشاد، قم مكتبْ بصيرتى، ص 319 - طبرسى، اعلام الورى، الطبعْ الثالثْ، المكتبْ الاًّسلاميْ، ص347 - فتّال نيشابورى، روضْ الواعظين، الطبعْ الأولى، بيروت، مؤسسْ الأعلمى للمطبوعات، 1406 ه'.ق، ص 261 - كلينى، اصول كافى، تهران، مكتبْ الصدوق، 1381 ه'.ق، ج1، ص321 - على بن عيسى الاًّربلى، كشف الغمّْ، تبريز، مكتبْ بنى هاشمى، 1381 ه'.ق، ج3، ص143
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:473
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:472
- ↑ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی
- ↑ الحياة السياسية للامام الجواد عليه السّلام، ص 65؛ اين روايتى است كه عدهاى به نقل آن پرداختهاند؛ ولى آنچه بيشتر نقل شده و بعد تذكر خواهيم داد همان نقل طبرى و ... است مبنى بر اين كه امام جواد عليه السّلام در سال 215 به بغداد آمده است
- ↑ الارشاد، ص 319
- ↑ دلائل الامامه، ص 204
- ↑ فرق الشيعة، ص 88؛ المقالات و الفرق، ص 95
- ↑ روضة الواعظين، ص 203
- ↑ الكافى، ج 1، ص 383
- ↑ فرق الشيعة، ص 90؛ المقالات و الفرق، صص 94- 95
- ↑ حيات فكرى و سياسى ائمه، جعفريان ،ص:475
- ↑ من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرّسین، ج 1، ص 262 و وسائل الشیعه، ج 4، ص 359.
- ↑ بحارالانوار، ج 50، ص 44 و فتح الابواب، علامه مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفا، 1404 ق، ص 243.
- ↑ بحارالا نوار، ج 72، ص 65، ح 3.
- ↑ اعلام الدّين، ص 309.
- ↑ بحارالانوار، ج 72، ص 109، ح 12.
- ↑ كشف الغمّه، ج 2، ص 350.
- ↑ همان، ج 2، ص 347.
- ↑ علام الدّين، ص 309.
منابع
- چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد علیهالسلام، عبدالله صالحی، نشر مهدی یار، قم، 1381.
- دایرة المعارف تشیع، زیر نظر احمد صدر حاج سید جوادی، کامران فانی وبهاءالدین خرمشاهی، نشر شهید سعید محبی، تهران، 1381.
- سیرهی پیشوایان؛ نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهمالسلام، مهدی پیشوایی، با مقدمه جعفر سبحانی، موسسه امام صادق علیهالسلام، قم، 1372.
- علم و اعجاز جوادالائمه علیهالسلام، سید علی نقی میرحسینی، فرهنگ کوثر، ش 65، 1385.
- فروغ ولایت (ولادت امام جواد علیهالسلام)، قاسم جلیلی، گلبرگ، ش 65، مرداد 1384.
- هدایتگران راه نور؛ زندگانی امام محمدتقی علیهالسلام، سید محمدتقی مدرسی، ترجمه محمدصادق شریعت، محبان الحسین علیهالسلام، تهران، 1379.
- عبدالکریم پاک نیا، از حضرت جوادالائمه علیهالسلام بیاموزیم، مجله مبلغان، تیر و مرداد 1388، شماره 117.
چهارده معصوم علیهم السلام |
↓ اسامی ↓ |
حضرت محمد صلی الله علیه و آله • حضرت فاطمه سلام الله علیها امام علی علیه السلام • امام حسن علیه السلام • امام حسین علیه السلام • امام سجاد علیه السلام • امام باقر علیه السلام • امام صادق علیه السلام • امام کاظم علیه السلام • امام رضا علیه السلام • امام جواد علیه السلام • امام هادی علیه السلام • امام حسن عسکری علیه السلام • امام زمان عجل الله تعالی فرجه |
↓ مفاهیم وابسته ↓ |
اهل البیت علیهم السلام • عصمت • پنج تن • عترت • سادات • اهل الذکر • اکمال دین • اولی الأمر |
↓ آیات و احادیث مرتبط ↓ |
آیه تطهیر • آیه امامت • آیه اکمال • حدیث ثقلین • حدیث سفینه • حدیث یوم الدار • حدیث طیر مشوی |