شیخ محمد بهاری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ شيخ محمد بهاري را به شیخ محمد بهاری منتقل کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۹

عارف سالك، عالم ربانی، حكیم فرزانه، مجتهد عادل، فقیه نامدار، حضرت آیت الله شیخ محمد بهاری از عارفان و عالمان قرن چهاردهم هجری بودند.

ولادت

شیخ محمد بهاری در خانواده‌ای اصیل و مذهبی چشم به جهان گشود. او فرزند میرزا محمد بهاری، از ستارگان تابناك آسمان علم و عرفان است. بهاری در سال 1265 ه.ق در شهر بهار از توابع همدان متولد شد.[۱]

حاج میرزا محمد بهاری كه مردی وارسته بود، دارای 3 پسر به نام‌های: صادق، فرخ و محمد و یك دختر به نام خانم بود. همسر وی، زنی باایمان بود. حاج میرزا محمد كاسب بود و وضعیت مالی نسبتاً خوبی داشت. از قراین و شواهد پیداست كه او از راه خرید و فروش و كشاورزی، امرار معاش می‌كرد.

آغاز تحصیلات

شیخ محمد بهاری همراه حاج شیخ محمدباقر بهاری به مكتب خانه ملا عباس‌علی در بهار رفته و خواندن و نوشتن را آموخت و قرائت قرآن و احكام شرعی را فراگرفت. او علاقه زیادی به آموختن علم داشت. وی در نوجوانی دروس حوزوی را نزد ملا جعفر بهاری فراگرفت.

ملا جعفر دانشمندی وارسته بود كه برای تأمین مخارج زندگی خویش، از وجوهات شرعیه استفاده نمی‌كرد. او از راه كشاورزی، امرار معاش می‌كرد. این مرد الهی گذشته از این كه از مدارج علمی بالایی برخوردار بود زاهدی باتقوا نیز بود. ضمیر پاك، قلب مطمئن و آرامش خاطر از ویژگی‌های اخلاقی وی بود. گویا شكل گیری پایه‌های اولیه علمی ـ عرفانی شیخ محمد بهاری و آیت الله حاج شیخ محمدباقر بهاری در كلاس درس ملا جعفر بوده است.

عزیمت به بروجرد

شیخ محمد بهاری پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در همدان، برای ادامه تحصیل به بروجرد عزیمت می‌كند و در درس آیت الله حاج میرزا محمود بروجردی، پدر آیت الله العظمی آقا حسین بروجردی شركت می‌كند. او پس از اخذ درجه اجتهاد در 32 سالگی، به زادگاه خود برمی‌گردد. وی مدت كوتاهی در بهار به ارشاد مردم می‌پردازد و دوران جوانی، همراه پدر به زیارت اماكن مقدس در عراق می‌رود.

هجرت به نجف اشرف

شیخ محمد بهاری در سال 1297 ه.ق، برای ادامه تحصیلات وارد حوزه علمیه نجف اشرف می‌گردد. وی در نجف از ملازمان درس آخوند ملا حسین‌قلی همدانی و از شاگردان ممتاز او بود. آخوند همدانی درباره‌اش فرمود: «حاج شیخ محمد بهاری، حكیم اصحاب من است».

بهاری در درس عارف كامل و استاد بی‌نظیر عرفان، آخوند ملا حسین‌قلی شوندی درجزینی همدانی (متوفی: 1311 ه.ق) شركت می‌كنند و تا زمان وفات آن مرد بزرگ از محضر پرفیضش بهره‌مند می‌شود.

حاج شیخ محمد بهاری در نجف دچار بیماری مزمن می‌شود. پزشكان راه علاج او را تغییر آب و هوا می‌دانند. وی به سفارش پزشكان، به ایران برمی‌گردد و مدتی در مشهد ماندگار می‌شود. بار دیگر تصمیم به سفر به نجف می‌گیرد اما بدتر شدن وضعیت جسمانی‌اش سبب بازگشت او به بهار می‌شود و تا پایان عمر در این شهر اقامت می‌گزیند.

اساتید

بهاری دروس مقدماتی را در زادگاهش، زیر نظر پدرش، نزد ملا عباس‌علی بهاری و ملا جعفر به پایان رسانید. آن گاه برای ادامه تحصیلات به همدان رفت و در درس استاد اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی شركت كرد. سپس به بروجرد رفت و دروس فقه و اصول را نزد مرحوم حاج میرزا محمود بروجردی فراگرفت و از وی اجازه اجتهاد گرفت. بهاری در سال 1297 ه.ق به نجف اشرف رفت و از آموخته‌های ملا حسین‌قلی شوندی بهره‌مند شد.

بهاری در عرفان و قرآن، ‌از محضر آیت الله العظمی آخوند ملا حسین‌قلی شوندی همدانی بهره‌ها برد. شاگردان مكتب تربیتی آخوند را بیش از 300 نفر ذكر كرده‌اند. سید احمد كربلایی، سید ابوالقاسم اصفهانی، شیخ محمد بهاری همدانی، دولت آبادی، شیخ باقر آقاموسی، میرزا جواد آقاملكی تبریزی، سید محمدسعید حبوبی، شیخ آقارضا تبریزی، شیخ علی (فرزند آخوند)، شیخ علی قمی، شیخ مولی شراره، از شاگردان مشهور آن عارف وارسته هستند. شیخ محمد بهاری از برجسته‌ترین شاگردان آخوند ملا حسین‌قلی همدانی بودند. به تعبیر شیخ آقا بزرگ تهرانی، هو اجلهم اعظمهم.[۲] او شاگرد آخوند بود.

آیت الله سید محمدحسین طهرانی او و سید احمد كربلایی را ممتازترین شاگردان آخوند همدانی دانست و درباره سید احمد كربلایی فرمود: «از اعاظم فقهاء شیعه امامیه و از اساتید حكمت و عرفان الهی بوده است». اما در حكمت و عرفان او همین بس كه پس از رحلت مرحوم عارف بی‌بدیل و حكیم و مربی و مدرس و فقیه بی‌نظیر حضرت آیت الله آخوند ملا حسینقلی همدانی رضوان الله تعالی علیه در نجف اشرف، با عدیل و همردیف خود، مرحوم شیخ محمد بهاری در میان سیصد تن از شاگردان آن مرحوم، سرآمد و شاخص بود.

پس از مهاجرت بهاری به همدان، سید احمد كربلایی، یگانه عالم اخلاق و مربی نفوس در طی طریق الهی و سیر در معارج و مدارج كمال نفس انسانی و ایصال به كعبه مقصود و حرم معبود بود.[۳]

شیخ محمد بهاری و حاج سید احمد كربلایی از تربیت شدگان مكتب عرفان آخوند ملا حسین‌قلی همدانی و از شاگردان توانمند او بودند. آخوند ملا حسین‌قلی همدانی عرفان را از آیت الله آقا سید علی شوشتری آموخته بودند و سید علی شوشتری نیز از مرد «جولا».

حاج سید محمدحسین طباطبایی قاضی می‌نویسد: من از پدرم پرسیدم: «شما عرفان را از كه اخذ كرده‌اید؟ فرمودند: از مرحوم سید احمد كربلایی طهرانی. عرض كردم: او از چه كسی؟ فرمودند: از آقا سید علی شوشتری. عرض كردم: او از چه كسی؟ فرمودند: از «جولا» عرض كردم:‌ او از چه كسی فراگرفته؟ ایشان با تغیر فرمودند: من چه دانم! تو می‌خواهی سلسله درست بكنی».[۴]

اخلاق و كرامات شیخ محمد بهاری

اسرار الهی در دل تابناك بهاری موج می‌زد. آن بزرگوار از حیث اخلاق، متواضع، مؤدب و در حفظ آداب معاشرت و سعه صدر، سعیی بلیغ می‌نمود. بهاری در اخلاق، ‌حسن رفتار، حلم، بردباری و خوش خلقی از بین شاگردان مرحوم آخوند، زبانزد و نمونه و بارز بود. او در نجف، شیوه تربیتی استادش را ادامه داد. بسیاری از عالمان و تاجران ایرانی، عرب و هندی شیوه سلوك و خودسازی را از او طلب می‌كردند وی نیز باكمال گشاده‌رویی و مهر و محبت، شفاهی یا كتبی آنان را هدایت و ارشاد می‌نمود و بدین ترتیب مكتب آخوند را استمرار و تداوم می‌بخشید.

میرزا جواد آقا ملكی تبریزی كه از بزرگان اهل معرفت زمان خویش بود، درباره استاد خویش، آخوند همدانی می‌نویسد: در یك برخورد اعجاب انگیز، مرحوم آخوند یك فرد منحرف را دگرگون می‌ساخت. گویند: آقایی آمد نزد مرحوم آخوند و ایشان او را توبه دادند. در عرض 48 ساعت بعد، وقتی كه آن مرد آمد به گونه‌ای متحول شده بود كه باورمان نمی‌شد كه این همان آدم چند ساعت پیش باشد.[۵]

آیت الله شیخ محمد بهاری همانند استاد گرانقدرش بود. او در همان برخورد اول، طرف مقابل را مجذوب و شیفته خود می‌ساخت. او روزی در نجف اشرف، با جمعی از طلاب در محوطه حیات مدرسه ایستاده بود. رهگذری جسارتی به طلاب می‌نماید. طلبه‌ها درصدد پاسخ به توهین او برمی‌آیند، اما بهاری می‌گوید: او را به من واگذارید. بهاری به رهگذر می‌گوید: آیا نخواهی مُرد؟ آیا وقت آن نرسیده است كه از خواب غفلت بیدار شوی؟ آن مرد نگاهی به پشت خود می‌كند و خطاب به بهاری می‌گوید: چرا، چرا؟ اتفاقاً موقعش فرا رسیده است! او در حضور بهاری توبه می‌كند و تحول و انقلابی درونی در او پیدا می‌شود و از زهّاد و عبّاد و از اوتاد زمان خود می‌شود.

شاگردان

شاگردان شیخ محمد بهاری در حوزه علمیه نجف، ضمن تحصیل علوم دینی، به تدریس نیز مشغول بودند. عارف فرزانه، شیخ لطیف بهاری (فرزند ملا درویش) از شاگردان او بود. شیخ لطیف از عارفان و عالمان ربّانی زمان خود بشمار می‌رفت. بهاری در ملاقات با اهالی شهر بهار، از معنویت، زهد و عرفان وی بسیار تعریف كرد.

مرحوم شیخ محمد بهاری شاگردان بسیاری داشت نامه‌های وی كه در كتاب تذكره ‌المتقین گرد آمده است، خود حكایت از این مدعاست.

آثار

آثار علمی آیت الله شیخ محمد بهاری منحصر به مكاتباتی است كه برای شاگردان خود نگاشته است. تعدادی از این مكاتبات ارزشمند در كتاب تذكره المتقین به گرد آمده است. می‌نویسد: «این بنده از حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای مدظل العالی شنیدم كه فرمودند مرحوم شیخ محمد بهاری افزون بر كتاب تذكره‌المتقین، نوشته یا نوشته‌های دیگری نیز داشته است».[۶]

شیخ آقا بزرگ تهرانی در كتاب ارزشمند الذریعه الی تصانیف الشیعه، از كتاب «منشآت» بهاری یاد می‌كند و می‌نویسد: منشآت بهاری الهمدانی النجفی الحاج شیخ محمد بهاری به طبع تهران.[۷]

كتاب دیگری به نام «كتاب القضاء» را نیز به شیخ محمد بهاری نسبت می‌دهند. بهاری از نظر علمی به درجات عالی و اجتهاد رسیده بود و شاگردان بسیاری نیز تربیت كرده بود. اگر آثار مكتوب و قلمی كمتر از ایشان به یادگار مانده است، نشان از توجه وی به تربیت شاگردان و رجال دینی و اهتمام خاص در سیر و سلوك وی است، به گونه‌ای كه كتاب تذكره المتقین، دستورالعمل و نسخه عرفانی و تهذیب نفس برای شاگردان است.

مسلك عرفانی

اهل سیر و سلوك و عرفان در سیر تكاملی و تهذیب و تزكیه روح كه زمینه شهود را فراهم می‌كند، شیوه‌ها و روش‌های متفاوتی داشتند كه به برخی از روش‌ها اشاره می‌شود:

1. سكوت:

عارفان عده‌ای از برای تصفیه و تزكیه نفس، سكوت را اختیار كرده‌اند كم گویی و گزیده گویی را از راه‌های ریاضت مشروع و نیل به مطلوب شمرده‌اند.


كم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندَك تو جهان شود پُر

2. گرسنگی:

از دیگر شیوه‌های زمینه ساز برای رسیدن به مقام شهود كه در مكتب عرفان هم به آن اشاره شده است، گرسنگی است. درباره حضرت عیسی آمده است: «كان ادامه الجوع»؛ همواره خودش او تحمل گرسنگی بود.

3. كم خوابی:

كم خوابی از دیگر راه‌های پسندیده عارفان است. آیات قرآن نیز به فضیلت آن اشاره كرده است.[۸]

4. تنهایی:

تنهایی این فرصت را به انسان عارف می‌بخشد كه فارغ از هر پدیده مادی به اعمال درونی و نفسانی خویش بپردازد. اشتغال طولانی همانا نفس را به دنیای مادی فرا می‌خواند و اجازه به خود اندیشیدن را از انسان می‌گیرد.

5. اخلاص:

از جمله راه‌های سیر و سلوك، تزكیه ‎ نفس و اخلاص ورزیدن است. اگر اخلاص راه جداگانه‌ای هم تلقی نشود، حداقل از آداب و شرایط مهم تزكیه نفس و خودسازی است.

6. خوف و رجاء:

بزرگترین عامل ترقی و تكامل بشر، به ویژه عارفان و سالكان همین بیم و امید است. از مظاهر ادب در پیشگاه خداوند، بیم از عذاب و امید به رحمت الهی است. خوف و رجاء همیشه به یك اندازه نزد عارفان مطرح نبوده و برخی بعد قوی‌تر و در برخی دیگر بعد رجاء غلبه داشته است و دسته سومی هم وجود داشته‌اند كه به هر دو، نگاهی متعال و عاقلانه داشته‌اند.


یك نیمه رخت و لست منك ببعید یك نیمه دگر انّ عذابی لشدید

بنابر آثار بجا مانده از بهاری وی خبر دسته دوم می‌باشد؛ یعنی او بعد رجاء را بر بیم او غلبه می‌داد. در این زمینه، علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی می‌نویسد: در حقیقت بازگشت ادب به سوی اتخاذ طریق معتدل بین خوف و رجاء است و لازمه عدم رعایت ادب كثرت انبساط است كه چون از حد درگذرد مطلوب نخواهد بود.

مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی رضوان الله تعالی علیه مقام انبساط و ارادتش غلبه داشت بر خوف ایشان. و همچنین مرحوم حاج شیخ محمد بهاری این طور بود. در مقابل حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی رضوان الله تعالی علیه مقام خوفش بر رجاء و انبساط غلبه داشت و این معنی از گوشه و كنار سخنانشان مشهود و پیداست.

هر كسی كه امیدواری و انسباط او بیشتر باشد، او را «خراباتی» و هر كه خوف او افزون باشد، او را «مناجاتی» نامند؛ ولی كمال در رعایت اعتدال است. از حائز بودن كمال انبساط در عین حال كمال خوف و این معنی فقط در گفتار و كردار و قول و فعل ائمه اطهار علیهم السلام موجود است.[۹]

بهاری در این مشرب عرفانی از استاد خود، آخوند همدانی پیروی كرده است.

شيخ محمد بهاري در کلام آيت الله خامنه ای

مقام معظم رهبری همچنین از مرحوم شیخ محمد بهاری به عنوان یکی از شاگردان برجسته مکتب اسلام و توحید یاد کردند و خاطرنشان کردند: ایشان منشاء برکات زیادی در نجف بوده و شاگردان خوبی تربیت کرده و آثار کم و محدود ولی بسیار پرمغز و پرتاثیری از خودش بجای گذاشته است که همین تذکرةالمتقین که بارها چاپ شده و همچنین مکتوبات ایشان، جزو آثار بجای مانده از مرحوم شیخ محمد بهاری است.

وفات

آیت الله شیخ محمد بهاری در نجف مریض شد و به سفارش پزشكان، به ایران برمی‌گردد. عازم مشهد می‌شود. او مدتی بعد، قصد بازگشت به نجف اشرف می‌كند كه شدت یافتن بیماری، او را از این تصمیم منصرف می‌سازد و او ناچار به زادگاهش، بهار برمی‌گردد و در نهم ماه مبارك رمضان 1325 ه.ق روحش به رضوان الهی پر می‌كشد و پیكر پاكش در شهر بهار به خاك سپرده می‌شود.

علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، تاریخ وفات شیخ محمد بهاری را نهم ماه مبارك رمضان سال 1325 ه.ق داند و می‌فرماید: در تاریخ وفات مرحوم بهاری، این گونه وارد شده است: «آه خزان شد گل و بهار محمد».[۱۰]

مرقد منور آن مرحوم هم اكنون در میان بیش از 160 تن از شهیدان سرافراز و گلگون كفن انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در باغ بهشت شهدای بهار، زیارتگاه مردم است. یكی از بزرگان نقل كرده‌اند: اطرافیان بهاری در زمان حیاتش، به ایشان پیشنهاد می‌كنند بعد از رحلتش، جنازه‌اش را به نجف منتقل كنند و در آن جا به خاك بسپارند. ایشان با قاطعیت می‌گوید: مرا در گورستان شهر بهار دفن كنید. چون می‌خواهم كنار شهیدان باشم.

آرامگاه وی زیارتگاه مردم از شهرهای مختلف كشور است. گاه اشخاص گرفتار و حاجتمند برای رفع گرفتاری و برآورده شدن حاجات خویش، به آستان مبارك و شفابخش آن ابرمرد زهد و تقوا، روی امید می‌آورند. كرامات فراوانی نیز در این زمینه از ایشان نقل و مشاهده شده است!

پانویس

  1. تذكره المتقین، ص 23 و حكیم اصحاب، 43.
  2. نقباء البشر، ص 677.
  3. توحید علمی و عینی در مكاتب حكمی و عرفانی، ص 17 و 18.
  4. الله شناسی، ج 1، ص 191.
  5. فلسفه‌ اخلاقی، ص 12 ـ 19.
  6. سیستم كیفری اسلام و پاسخ به شبهات، ص 27.
  7. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 23، ص 25.
  8. سوره الذاريات، آیات 16 ـ 18 و سوره سجده، آیات 10 ـ 11.
  9. رساله لب اللباب، ص 117 و 118.
  10. الذریعه، ج 4، ص 46.

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد3، زندگی نامه "شيخ محمد بهاري" از اسدالله حيدري.
  • کنگره ملی بزرگداشت عارف کامل حضرت آیت اللّه شیخ محمد بهاری، افق حوزه، 6 آذر 1387، شماره 209، در دسترس در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، بازیابی: 30 اردیبهشت 1393.