سید علی نقی فیض الاسلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{عالی}}
 
سيدعلى نقى فيض الاسلام، شارح و مترجم تواناى نهج البلاغة بنيانگذار مكتب ترويج و تمسك به اين كتاب گرانسنگ در عصر حاضر، بويژه در ميان عامه مردم روزگار ماست.
 
سيدعلى نقى فيض الاسلام، شارح و مترجم تواناى نهج البلاغة بنيانگذار مكتب ترويج و تمسك به اين كتاب گرانسنگ در عصر حاضر، بويژه در ميان عامه مردم روزگار ماست.
  

نسخهٔ ‏۴ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۰۲

سيدعلى نقى فيض الاسلام، شارح و مترجم تواناى نهج البلاغة بنيانگذار مكتب ترويج و تمسك به اين كتاب گرانسنگ در عصر حاضر، بويژه در ميان عامه مردم روزگار ماست.

احیاگر نهج البلاغه

سید علی نقی اصفهانی آل محمد دیباج[۱]

معروف به «فیض الاسلام» از عالمان و نویسندگان پرتلاش سده اخیر است. او در سال (1283 ش) در «سده»[۲] اصفهان در خانه علم و تقوا و جهاد به دنیا آمد. طبق شجره نامه موجود، ایشان اربعینی بوده یعنی چهل پشت پدری اش به امام علی علیه السلام می‌رسد که همه از عالمان و مجتهدان عصر خود بوده‌اند.

وی از پنج سالگی تحصیل را آغاز کرد و در جوانی از محضر مراجع و بزرگان جهان تشیع بهره وافر برد. وی صاحب اجازات اجتهاد و روایی ارزشمند از مراجع و محدثان عالی مقام گردید و در راستای تلاش و جهاد علمی خود، سه کتاب عظیم و مقدس؛ قرآن کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را ترجمه و شرح نمود. این کار وی موجب آشنایی عموم مردم فارسی زبان با این سه کتاب پرارج شد، به خصوص کتاب شریف نهج البلاغه که تا آن زمان فاقد شرح و ترجمه کامل فارسی بود.

فیض الاسلام پس از بازگشت از نجف اشرف در تهران ماندگار شد و به کار نشر و تبلیغ حقایق دینی پرداخت و علاوه بر تلاش علمی و قلمی، در کنار روحانیت متعهد و انقلابی به بیدارگری پرداخت و به همین جهت مدتی گرفتار زندان[۳] رژیم طاغوت گردید. زندگی سراسر افتخار وی در سوم شعبان (1405 هـ.ق) مطابق با (24 اردیبهشت 1364 هـ.ش) به سرآمد و پیکر مطهر او در تهران، بهشت زهرا به خاک سپرده شد.[۴]

زادگاه

«خمینی شهر» شهری است در منطقه ماربین، در 12 کیلومتری شمال غربی اصفهان که از سه ناحیه متصل به هم به نام‌های «ورنو شفادران، فروشان و خوزان» تشکیل گردیده است. این شهر، قبلا به نام «سده» و سپس به نام «همایونشهر» و پس از پیروزی انقلاب اسلامی «خمینی شهر» نامیده شده است. این شهر از سابقه طولانی برخوردار است و گفته می شود که قدمت آن به زمان ساسانیان می رسد.[۵]

تحصیلات

سید علی نقی در خانواده ای سرشار از علم و معنویت از پنج سالگی مقدمات علوم دینی را نزد برادر بزرگتر خود، سید غیاث الدین که مردی فاضل، خطیب و اندیشمند بود فراگرفت. وی سپس برای سیراب شدن از علوم آل محمد علیهم السلام و با کمک برادر خود، از اصفهان به تهران، مشهد مقدس و نجف اشرف هجرت کرد و بهترین روزهای عمر را با شور و عشق و اخلاص به فراگیری معارف و احکام مقدس اسلام و مذهب شریف اهل بیت علیهم السلام سپری می‌کرد.

سید علی نقی جوان، باتلاش و جدیت فراوان به ویژه در نجف اشرف دانش و معنویت را از محضر استادان بزرگی چون آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاءالدین عراقی، شیخ محمدکاظم شیرازی، شیخ علی اکبر نهاوندی و شیخ عباس قمی خوشه چینی کرد و در همان جا موفق به نگارش کتاب «الافاضات الغرویه فی الاصول الفقهیه» در دو جلد شد. از کارهای بزرگ علمی و فرهنگی وی چنین برمی‌آید که در اغلب علوم دینی متبحر و صاحب نظر بوده و این حقیقت روشن از لابلای آثار وی مشاهده می شود.

استادان

  1. آقا سید ابوالحسن اصفهانی
  2. حاج شیخ عباس قمی
  3. شیخ آقا ضیاء الدین عراقی
  4. شیخ محمدکاظم شیرازی
  5. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی

اجازه اجتهاد و روایت

آقا سید علی نقی در سال (1352 هـ.ق) در حالی که حدود سی سال داشت، آن چنان مدارج علمی و معنوی را طی نمود که از مراجع بزرگ عالم تشیع آقا سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء الدین عراقی و شیخ محمدکاظم شیرازی گواهی اجتهاد گرفت. او در سال (1355 هـ.ق) از شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد مقدس اجازه روایی دریافت نمود و همان اجازه را در سال بعد، در نجف اشرف به خاتم المحدثین شیخ عباس قمی نشان داد. و از محضر ایشان نیز مفتخر به دریافت اجازه روایی گردید. وی متن اجازات خود را در صفحات پایانی ترجمه و شرح نهج البلاغه به چاپ رسانده است.

شخصیت علمی و معنوی آقا سید علی‌نقی در همان سال ها شکوفا شد و مشایخ اجازه، وی را با القاب و اوصاف بسیار بلند توصیف کردند. مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در بخشی از اجازه خود آورده است: «العالم الفاضل، السید الجلیل النبیل، جامع المعقول والمنقول، حاوی الفروع والاصول، الصفی الزکی...» و یا مرحوم شیخ محمدکاظم شیرازی وی را به «العالم العلام والفاضل المهذب الفهام صفوه الاعلام و عمده ملاذ الاسلام، التقی الزکی والصفی...» ملقب می کند. آقا ضیاء الدین عراقی نیز، وی را چنین توصیف می کند: «العالم العامل السید السند والرکن المعتمد التقی والزکی، افتخار المجتهدین، استاد المحققین، جامع المعقول والمنقول، حاوی الفروع والاصول غواص بحارالعلوم علی العموم و رکن الاسلام والمسلمین و زبده الفقهاء الراشدین، العالم الجلیل و مولانا النبیل...».

آثار

آثار و نوشته‌های چاپ شده فیض الاسلام عبارت است از:

  1. ترجمه و خلاصه التفسیر قرآن عظیم؛ در 1671 صفحه.
  2. الثقلان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر سوره مبارکه فاتحه الکتاب.
  3. ترجمه و شرح نهج البلاغه؛ در شش جزء که آخرین جزء آن در شب یکشنبه هشتم ذی القعده سال (1370 هـ.ق) در تهران به اتمام رسیده است.
  4. ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه؛ در یک جلد که در پسین روز شنبه پنجم ماه مبارک رمضان سال (1376 هـ.ق) پایان یافته است.
  5. بنادر البحار؛ که شرح، ترجمه و تحقیق بیست و پنج جلد بحارالانوار علامه محمدباقر مجلسی است. این اثر در شب جمعه چهاردهم جمادی الثانی (1399 هـ.ق) آغاز و در روز چهارشنبه بیستم شوال همان سال، جلد اول آن، که کتاب العقل والعلم والجهل است به اتمام رسید.
  6. اشارات الرضویه؛
  7. الافاضات الغرویه فی اصول الفقهیه؛ در دو مجلد. که در سال (1352 هـ.ق) در نجف اشرف به رشته تحریر درآمده است.
  8. خاتون دو سرا سیدتنا زینب الکبری؛ نگارش این کتاب در پسین روز جمعه پانزدهم جمادی الاول سال (1399 هـ.ق) برابر با بیست و چهارم فروردین (1358 ش) در تهران به اتمام رسیده است.
  9. چراغ راه؛ که در اثبات معراج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و رد شبهات مخالفان به نگارش درآمده است. در روز یکشنبه پنجم ربیع الاول در سال (1356 هـ.ق) به پایان رسیده و آبان (1320 هـ.ق) منتشر شده است.
  10. پاسخ نامه ازگلی؛ که در اثبات رجعت و پاسخ اجمالی به انحرافات و شبهات شریعت سنگلجی است. وی در مقدمه کتاب «رهبر گمشدگان می نویسد: این کتاب قریب پنج سال قبل از رهبر گمشدگان تألیف شده است. (یعنی حدود سال 1354 هـ.ق).
  11. رهبر گمشدگان؛ که در اثبات رجعت و پاسخ مفصل و مستدل به شبهات شریعت سنگلجی است. نگارش این کتاب در تهران و در شب بیست و هشتم محرم سال (1359 هـ.ق) به پایان رسیده است.
  12. مسئله رجعت؛
  13. قفل دهن شیطان.
  14. مقدمه‌ها و بیانیه‌های عالمانه و متعهدانه؛ که در پاره ای موضوعات به نگارش درآمده و در لابه‌لای آثارش به چاپ رسیده است.

آثار وی که در یک نگاه کلی به دو بخش تقسیم می شود گویای تلاش و جهاد علمی، فرهنگی و تبلیغی اوست. وی در بخش اول همت گماشت و سال ها رنج و مرارت را بر خود هموار کرد تا توانست سه کتاب عظیم و مقدس یعنی قرآن، اخ القرآن (نهج البلاغه) و اخت القرآن (صحیفه سجادیه) را در خور فهم مردم فارسی زبان ترجمه و شرح کند و به خصوص مشتاقان معرفت علوم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را از ساحل نهج البلاغه علوی و صحیفه سجادیه سیراب نماید.

در بخش دوم نیز قدم ها را استوار ساخت، تا با تقدس زدایی تعدادی دانشمند و عالم نما که اصلاح مسلمانی و خرافه زدایی را در اسلام زدایی می جستند به مقابله برخیزد در این جا بود که «رهبر گمشدگان» را نوشت و «چراغ راه» او، تاریکی ها را زدود.

ترجمه و تفسیر قرآن عظیم

مرحوم فیض الاسلام در نظر داشت که تفسیر جامع و کاملی از قرآن مجید، شامل چکیده‌ای از همه تفاسیر و احادیث که درباره هر موضوع وجود دارد تدوین نماید. وی در دیباچه ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه می نویسد: از یکسال پیش به نوشتن ترجمه و تفسیر قرآن کریم مشغولم، چون آرزو دارم این کتاب جامع‌ترین ترجمه‌ها و تفسیرها و در دنیا بی نظیر باشد و تا ممکن است به طوری ساده و روان که همگان (خواص و عوام) از آن بهره‌مند گردند. و آن مراجعه به کتب و مطالعه بسیار لازم دارد از این رو در گوشه‌ای خزیده جز با کتب فقه و اخبار و تفسیر با کسی انس ندارم.

ترجمه صحیفه سجادیه

روش ایشان در ترجمه، معنا کردن دقیق لغت‌هاست و هر کلمه و جمله و مطلبی که نیازمند توضیح و شرح باشد در میان دو هلال گذاشته شده است تا ترجمه، از شرح فرق داشته باشد و تصرفی در اصل عبارت نشده باشد. شیوه ارزشمند دیگر ایشان در ترجمه و شرح صحیفه سجادیه این است که در ابتدای اغلب دعاها توضیح کوتاه؛ ولی پرمحتوا، عالمانه و در خور فهم عموم را درباره موضوع اصلی دعا آورده که آگاهی خواننده را افزوده و او را با چشم باز به سوی دعای مورد نظر ترغیب می کند.

ترجمه نهج البلاغه

نام فیض الاسلام با نهج البلاغه آمیخته است به طوری که نهج البلاغه فارسی به نهج البلاغه فیض الاسلام مشهور شد و این سعادت برای همیشه در تاریخ به نام ایشان ثبت گردید بسیاری از اندیشمندان و شخصیت های علمی و فرهنگی بر این خدمت بزرگ ایشان آفرین گفته‌اند و تاکنون بیش از یک میلیون نسخه از آن به چاپ رسیده است.

وی در دیباچه جزء اول ترجمه خود از آشنایی اش با نهج البلاغه چنین می نویسد: از سال های دراز این کتاب مقدس مورد مطالعه این بنده بود، روز به روز شوقم به خواندن و اندیشه در آن زیادتر می شد، گویا چیزی نمی دیدم مگر کتاب نهج البلاغه و سخنی نمی شنیدم مگر فرمایش های امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام و هرگاه با فضلا و دانشمندان ملاقاتی پیش می آمد، قبل از شروع به هر سخن، در باب عظمت و بزرگی نهج البلاغه سخن گفته به آنان یادآوری می نمودم که سید شریف رضی رحمة الله علیه یکی از شاهکار های تألیف را در این کتاب بکار برده... و گاهی در بعضی از مجالس دینی و مذهبی پاره‌ای از کلمات این کتاب را خوانده و معنای آن را بیان می کردم، شنوندگان به شگفت آمده می گفتند اگر علما و رجال دینی ترجمه فرمایش های امام علی علیه السلام را در کتاب نهج البلاغه به طوری که در خور فهم هر فارسی زبان باشد، نوشته بودند همه از آن بهره‌مند می شدند... بنابراین بر نگارنده واجب شد که دست از هر کار بردارم (حتی از ترجمه و تفسیر قرآن کریم که از مدتی به نوشتن آن مشغول بوده برای اتمام آن سعی و کوشش بسیار داشتم) و این کتاب جلیل را به زبان فارسی سلیس و روان ترجمه نموده...

گفته شده که تنها جمع آوری مدارک و یادداشت برداری ترجمه و شرح او بر نهج البلاغه مدت هفده سال طول کشید و تحریر آن در شش سال یعنی از (1365 هـ.ق تا 1371 هـ.ق) انجام پذیرفته است.

مرحوم فیض الاسلام در پایان تألیف، ترجمه و شرح نهج البلاغه بیانیه بسیار مهمی تحت عنوان «چاره نگرانی امروزه مردم دنیا» آن هم در آن روزگار خفقان صادر می کند و همگان را به نهج البلاغه و ولایت علوی که همان ولایت خداوند در تمام شئون زندگی است دعوت می کند. گرچه از آن روزها، سال ها گذشته است؛ اما به یقین می توان یافت که این روزها، زندگی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بشر بیش از هر زمان دیگر نیازمند چنین دعوتی است. آن چه او در بیش از پنجاه سال پیش نوشته و فریاد کرده است امروز سخن دل هزاران اندیشمند دلسوز دنیای اسلام است.

منشور بازگشت به نهج البلاغه را که فیض الاسلام در روزهای سیاه سلطه نوشت، با هم می خوانیم: (چاره نگرانی امروزه مردم دنیا) همه پریشانند و در فکر علاج، لکن چاره را نمی دانند، تنها رهاننده بشر از پریشانی به دقت خواندن و عمل به فرمایش های حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه است که همه نگرانی ها را برطرف نموده، مردم را به راه سیادت و سعادت سوق می دهد.

دنیای امروز را تباهکاری، ستمگری، دورویی، خودخواهی و بدبختی بجایی رسانده که زندگی افراد آن تیره و تار شده. آسایش، دادگری، یگانگی، آشتی و نیکبختی در جهان برقرار نمی گردد، مگر به پیروی جهانیان از گفتار و کردار امیرالمومنین علیه السلام که نمونه‌ای از آن را سید شریف رضی در کتاب مقدس نهج البلاغه گرد آورده و چون در همین مختصر از جمیع شئون زندگی چیزی فروگذار نشده، سیادت و سعادت عمل کننده را ضامن است؛ زیرا این کتاب نتیجه گفتار همه پیغمبران و راهنمای درک معانی و حقائق قرآن کریم و نجات دهنده گمراهان و گرفتاران است.

این گفتار روی دو پایه برهان عقل و علم، استوار است و ما لاف نزده و گزاف نگفته‌ایم. اگر باور ندارید برجستگان و دانایان خود را در مجلسی گرد آورد؛ تا اثبات نموده به خواص و عوام بفهمانیم: هر که طالب خیر و نیکویی و آسایش و خوشی است بایستی کتاب نهج البلاغه را (که پس از قرآن کریم و سخنان پیغمبر اکرم در جهان مانند ندارد) مورد مطالعه و سرمشق و دستور زندگانی خویش قرار دهد، بنابراین باید:

پادشاهان و وزراء و رجال سیاسی بخوانند تا استقلال و تمامیت کشور را حفظ نموده و به وظائف خود و طرز سلوک با رعیت پی برند، وکلای مجلسین: سنا و شوری بخوانند تا از بدعت (احداث چیزی در دین که از دین نبوده) دوری گزیده و به دستور دین رفتار نمایند، حکمرانان و رؤساء هر شهر بخوانند تا رفاه و آسایش خود و کسانی را که با آنان سپرده شده فراهم سازند، امراء لشکر و افسران و سربازان بخوانند تا آماده حفظ حدود و ثغور کشور بوده و در کارزار همیشه فتح و فیروزی را دریابند، ستمگران و بیچارگان بخواند تا کیفر ستم و پاداش شکیبایی را دانسته عبرت گیرند، اغنیا و فقرا بخوانند تا کبر و سرافرازی و رشک و پستی را از خود دور سازند.

علما و دانشمندان بخوانند تا از همه دانش ها بهره‌مند گردند، مجتهدین عظام بخوانند تا راه استنباط احکام الهی را بیاموزند، مبلغین و تربیت کنندگان مردم عوام بخوانند تا دین را به دنیا نفروخته رضا حق را به دست آورده سعادتمند شوند، وعاظ و گویندگان بخوانند تا طریقه وعظ و خطابه را آموخته، وقت خود و شنونده را با سخنان بیهوده و ژاژ تلف نکنند، مؤلفین و تربیت کنندگان مردم عوام بخوانند تا مهمل نبافند و عفت قلم را حفظ نموده مطالبی بنویسند که خود و اعقابشان به آن فخر نمایند، فصحا و بلغا و ادبا و خطبا بخوانند تا از خرمن فصاحت و بلاغت و شیرینی کلام آن خوشه ها بردارند، تجار و کسبه و اطباء بخوانند تا در داد و ستد و طبابت خدا را در نظر داشته، سود حلال به دست آورند که نزد خدا و خلق شرمنده نباشند.

قضات و وکلاء دادگستری و صاحبان محاضر رسمی بخوانند تا در دادرسی‌ها و معاملات برای چند ریال پول، حکم به ناحق ندهند و خلافی ننویسند و از عاقبت آن بپرهیزند، دانشجویان و هوشمندان بخوانند تا از شاخه‌های درخت دانش میوه چیده غولان و نادانان و گمراهان و گمراه کنندگان را در هر لباس بشناسند، جوانان بخوانند تا طراوت جوانیشان را در راه‌های بیهوده از دست ندهند، کارگران و رنجبران و بیابان گردان و رانندگان (که کمتر وسیله وقت کسب اطلاع دارند) بخوانند تا از خواندن آن همه چیز به دست آورند.

طبیعیین و مادیین و فلاسفه بخوانند تا از تاریکی هایی که به آن گرفتارند رهایی یافته با مبدأ و معاد آشنا گردند، یهود و نصاری و مجوس بخوانند تا راه سعادت را در آن دیده با کتاب‌های خود مطابقه کرده حق و حقیقت را دریابند، گمراه کنندگان بخوانند تا از بدعاقبتی و رسوایی ترسیده بیش از این در اغفال ساده‌لوحان سعی ننمایند، گمراه شدگان بخوانند تا از راه کجی که آن ها را به آن سوق داده‌اند بازگشته گرد هر نادرست هواپرست نگردند، زهاد و پارسایان بخوانند تا زهد و تقوای حقیقی را در روش پیشوای متقیان دیده و به راه های کج پا ننهند و از رنج خود نتیجه بگیرند، باسوادان برای بیسوادان بخوانند تا آنان را به تحصیل دانش و بردن لذت سواد و اطلاع به وظائف دین و دنیا آگاه سازند، خلاصه جمیع افراد بشر باید بخوانند تا سعادت همیشگی و ترقی دنیا و آخرت را از آن بیابند.

از منظر بزرگان و دانشوران

مقام مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای: جز دانشوران و خواص، کسی از نهج البلاغه جز نامی نمی دانست. اولین ترجمه‌ای که (در عصر حاضر) از آن شده، از مترجم روحانی محترمی است که اول بار، نهج البلاغه را «همه فهم» کرده و به دست مردم داد.[۶]

دکتر سید جعفر شهیدی: ایشان پس از یاد نمودن از برخی ترجمه ها و شرح های معاصر می نویسد: ترجمه ای که جایی باز کرد و مقبول همگان افتاد اثر مرحوم سید علی نقی فیض الاسلام است که خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان کوتاه امام را با ترجمه و توضیح نشر کرد. مرحوم فیض الاسلام را بارها دیدم؛ مردی فاضل، مسلمان و دیندار و دوستدار اهل بیت علیهم السلام بود و برای این ترجمه رنجی بر خود نهاد و می توان گفت اخلاص وی در فراهم آوردن این ترجمه، در رواج آن تأثیری بسزا داشته است.[۷]

در سایه عنایت حضرت زینب علیهاالسلام

مرحوم فیض الاسلام در مقدمه کتاب خاتون دو سرا، انگیزه خود از نگارش زندگی حضرت زینب علیهاالسلام را چنین شرح می دهد: بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطبا سودی نبخشید، برای استشفا به اتفاق و همراهی اهل بیت و خانواده به کربلای معلا مشرف شدیم، در آن جا هم سخت مبتلا گشتم. روزی دوستی از زائرین، در نجف اشرف، من و گروهی را به منزلش دعوت نموده با این که رنجور بوده، رفتم، در بین گفتگوهای گوناگون، یکی از علما که در آن مجلس بود، فرمود:

پدرم می گفت هرگاه حاجت و خواسته ای داری، خدای تعالی را سه بار به نام علیا حضرت زینب کبری علیهاالسلام بخوان، بی شک و دودلی خدای عزوجل خواسته ات را روا می‌سازد، از این رو من همچنین کرده شفا و بهبودی بیماریم را از خدای تعالی خواستم، و علاوه بر آن، نذر نموده و با پروردگارم عهد و پیمان بسته که اگر از این بیماری بهبودی یافته، کتابی در احوال سیده معظمه علیهماالسلام بنویسم و از بسیاری اشغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب ترجمه و خلاصه تفسیر قرآن عظیم، به نذر خود وفا ننمودم؛ تا این که چند روز پیش یکی از دخترانم وفقها الله تعالی مرا آگاه ساخت که به نذرم وفاء ننموده، من هم از خدای عزاسمه توفیق و کمک خواسته به نوشتن آن شروع نمودم و آن را کتاب ترجمه خاتون دو سرا؛ سیدتنا المعصومه، زینب الکبری ارواحنا لتراب اقدامها الفداء نامیدم.

تبلیغ دینی و سازمان روحانیت

مرحوم فیض الاسلام از روحانیان آگاهی است که توطئه دشمنان و جیره خواران داخلی آنان را به خوبی شناخت و در برابر آنان و افکار انحرافی و الحادیشان به مبارزه برخاست. آن چه می آید بخشی از کتاب «چراغ راه» است که در آبان (1320 هـ.ش) منتشر شده است و روشن بینی این مرد فاضل و آگاه را نشان می دهد. وی با نصیحت و هشدار به روحانیت آن زمان به خاطر نفوذ روحانی نماها چنین می نگارد:

«یکی از مظاهر عظیمه و مجالی بزرگ مذهب شیعه در این مملکت به خصوص از ثلث اخیر دوره قاجاریه تا به حال، همانا تشکیل مجالس دینی و محافل مذهبی می باشد، زمامداری منطق و خطابه در این مجالس به عهده یک دسته خاصی از روحانیون (که بالطبع آنان دارای مشخصات و ممیزات خاصه شده اند) محول آمده.

ما اکنون در بیان اصل تاریخ منبر و واعظ و یا مرثیه خوان و به زبان عمومی، روضه خوان و کیفیت ظهور و تشکیل این مجالس در ایران و غیر آن و مقصد اصلی مؤسسین در تأسیس و این که چه مصالح و منافعی از این مظاهر، دستگیر دین و دنیویون شده یا نشده و این که حقیقتاً آیه به واسطه عدم انتظام امور روحانی در این مملکت و خاصه فقدان نظام در این طبقه، برخلاف نظر مؤسسین، اثر بخشیده یا نه، نبوده و نیستیم...[۸]

ایشان سپس به حضور خود پای منبر فردی که سخنان و شبهاتی پیرامون مسئله معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مطرح می کند، اشاره و به تعبیر خود ایشان «در دریای غم و اندوه فرورفته...»، سپس می گوید: «به عقیده نگارنده القای مباحث مهم دینی و مسائل عویصه مشکله معارفی، در انجمن و محافلی که اکثریت را طبقه توده تشکیل می دهد، غلط صرف و به جای سود، زیان بسیاری دارد؛ ولی افسوس که در دوره هرج و مرج دینی و عدم انتظام، در هیچ یک از مظاهر مذهبی و اجتماعی این مملکت واقع شده‌ایم که هر کس هر چه خواست، گفت و در مقام تبلیغ برآمد... و بعضی هنوز تشخیص نداده‌اند که برای یک دسته مردم مسلمان این عصر چه باید گفت و چه باید نوشت».[۹]

مبارزه با بدعت و التقاط

فیض الاسلام با منحرفان از اسلام و تشیع و بدعت گزاران و التقاط اندیشان نیز به مبارزه و مناظره برخاست. شریعت سنگلجی[۱۰] روحانی نمای منحرف، از خاطره تاریخ این کشور و متدینان پاک نشده است. خیانت‌های او و امثال او، که نقاب نفاق بر چهره داشتند باید همیشه در نظر خاص و عام باشد، به خصوص در این برهه حساس از تاریخ اسلام و ایران و مذهب راستین تشیع که از هر سو برای شکستن آنان و خط مقدم آن، یعنی روحانیت آگاه و متعهد صف آرایی فکری و تبلیغات شده است.

سنگلجی به بهانه خرافه زدایی، دین زدای و مذهب زدایی را پیشه خود ساخت. او و هم پیاله ها و اربابانشان به خوبی دریافته بودند تا روزی که پیوند مردم با اسلام و مقدسات محکم است و سایه روحانیت اصیل و آگاه به عنوان عالمان راست اندیش و دوراندیش ریسمان میان ملت و مذهب را در دست دارند، سهمگین ترین طوفان ها نیز نمی تواند بدان آسیب برساند؛ لذا ناشیانه به مقدسات مردم متدین حمله بردند که جز خفت و خواری برای خود چیزی به یادگار نگذاشتند.

حضرت امام خمینی در آن زمان پرچم مبارزه را با آن نوشتن «کشف اسرار» بر دوش گرفت و پاسخ های افشاگرانه وی به کسروی و سنگلجی و امثال آنان نقاب از چهره کریهشان برداشت. یادآور می گردد که امام این کتاب را در پاسخ به کتاب اسرار هزار ساله علی اکبر حکمی زاده نگاشت.[۱۱]

مرحوم فیض الاسلام نیز در همین راستا دست به قلم برد و اثر گرانقدر «رهبر گمشدگان» را به رشته تحریر درآورد که از آگاهی و تعبد وی و نزدیکی اندیشه های او با حضرت امام خمینی حکایت دارد.

امام خمینی در بخشی از پاسخ های خود به سنگلجی می فرماید: «این همه جوش و خروش شما و یخه پاره کردن و معرکه گرفتن... به طوری که از رویه و اخلاق شما در قم و تهران اطلاع داریم، دینداری، شما را به نوشتن این اوراق وادار نکرده است».[۱۲]

فیض الاسلام نیز در مقدمه کتاب «رهبر گمشدگان» می نویسد: تو می گویی: من درصدد اصلاح دین و مذهب برآمده‌ام، و سخنانم با خرافات گوناگونی که وارد اسلام شده، جداً مبارزه می کند، و حال آن که از گفتار زشت تو معلوم می شود که اصلاً معتقد به هیچ دین و مذهبی نیستی؛ بلکه یک دسته از خرافات و اباطیل را به مردم عوام تحمیل می کنی و آن ها را وسیله اعاشه و ارتزاق خویشتن قرار داده‌ای...[۱۳]

وفات

بالاخره در 24 اردیبهشت سال 1364 شمسی روح متعبد و ولایی این رادمرد میدان علم و عمل به سوی معبود پرواز کرد و انبوهی از دوستان و علاقمندان را در سوگ خود نشانید.

پانویس

  1. محمد دیباج فرزند امام صادق علیه السلام و جد مرحوم فیض الاسلام است. برای آشنایی با زندگی وی ر.ک: ناسخ التواریخ، ج10 (زندگی امام رضا علیه السلام)، ص 377ـ385؛ سیری در تاریخ تشیع، داود الهامی، ص 564ـ567.
  2. خمینی شهر کنونی.
  3. شجره نامه خود نگاشت وی در پایان جزء اول ترجمه و شرح بر نهج البلاغه به خط طاهر خوشنویس آمده است.
  4. به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، 24/2/1373.
  5. جغرافیای کامل ایران، ج1، ص333.
  6. از بیانات معظم له در کنگره هزاره نهج البلاغه (کنگره اول)، 1360 ش.
  7. ترجمه نهج البلاغه، سید جعفر شهیدی، مقدمه یح.
  8. چراغ راه، ص 2 و 3.
  9. همان.
  10. برای آگاهی بیشتر ر.ک: ماهنامه پیام انقلاب، شماره 95 و 96.
  11. دلیل آفتاب، ص 59؛ هفتاد سال خاطره از آیت الله بدلا، ص 202.
  12. کشف اسرار، ص 65.
  13. رهبر گمشدگان، ص 8.

منابع