حسن معاشرت: تفاوت بین نسخهها
(←حسن مصاحبت) |
(←حسن معاشرت در روایات) |
||
سطر ۶۸: | سطر ۶۸: | ||
* عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ علیه السلام قَالَ قَالَ لَیسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کفَّ الْأَذَى وَ لَکنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُک عَلَى الْأَذَى؛<ref>اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۲، روایة:۹.</ref> [[امام موسی کاظم علیه السلام|حضرت موسى بن جعفر]] علیه السلام فرمود: خوش همسایگى تنها به این نیست که از آزار همسایه خوددارى کنى بلکه بر آزار او نیز شکیبائى کنى. | * عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ علیه السلام قَالَ قَالَ لَیسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کفَّ الْأَذَى وَ لَکنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُک عَلَى الْأَذَى؛<ref>اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۲، روایة:۹.</ref> [[امام موسی کاظم علیه السلام|حضرت موسى بن جعفر]] علیه السلام فرمود: خوش همسایگى تنها به این نیست که از آزار همسایه خوددارى کنى بلکه بر آزار او نیز شکیبائى کنى. | ||
* عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْبَجَلِی عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ الْوَصَّافِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیةٍ یبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ ینْظُرُ اللَّهُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ؛<ref>اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۳، روایة:۱۴.</ref> و نیز فرمود علیه السلام: که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: بمن ایمان ندارد کسى که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، و فرمود: اهل یک آبادى که شب را بگذرانند و در ایشان گرسنه اى باشد روز قیامت خداوند به آن ها نظر رحمت نیفکند. | * عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْبَجَلِی عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ الْوَصَّافِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیةٍ یبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ ینْظُرُ اللَّهُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ؛<ref>اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۳، روایة:۱۴.</ref> و نیز فرمود علیه السلام: که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: بمن ایمان ندارد کسى که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، و فرمود: اهل یک آبادى که شب را بگذرانند و در ایشان گرسنه اى باشد روز قیامت خداوند به آن ها نظر رحمت نیفکند. | ||
− | * عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله إِذَا أَحَبَّ أَحَدُکمْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فَلْیسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ اسْمِ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِهِ فَإِنَّ مِنْ حَقِّهِ الْوَاجِبِ وَ صِدْقِ الْإِخَاءِ أَنْ یسْأَلَهُ عَنْ ذَلِک وَ إِلَّا فَإِنَّهَا مَعْرِفَةُ حُمْقٍ؛<ref>اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۶، روایة:۳.</ref> حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: هرگاه یکى از شماها برادر مسلمانش را دوست دارد از نام او خودش و نام پدر و نام تیره و فامیلش را بپرسد، زیرا که از جمله حقوق واجب و صدق و صفاى در دوستى اینست که از او این ها را بپرسد، و گرنه این شناسائى احمقانه است. | + | * عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله إِذَا أَحَبَّ أَحَدُکمْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فَلْیسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ اسْمِ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِهِ فَإِنَّ مِنْ حَقِّهِ الْوَاجِبِ وَ صِدْقِ الْإِخَاءِ أَنْ یسْأَلَهُ عَنْ ذَلِک وَ إِلَّا فَإِنَّهَا مَعْرِفَةُ حُمْقٍ؛<ref>اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۶، روایة:۳.</ref> حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: هرگاه یکى از شماها برادر مسلمانش را دوست دارد از نام او خودش و نام پدر و نام تیره و فامیلش را بپرسد، زیرا که از جمله حقوق واجب و صدق و صفاى در دوستى اینست که از او این ها را بپرسد، و گرنه این شناسائى احمقانه است. |
+ | |||
+ | ==حسن معاشرت در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله== | ||
+ | در قرآن کریم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای ما الگو معرفی شدند. رفتار ایشان مهم ترین ملاك و معیار حسن معاشرت با مردم است كه خداوند برآن تاكید كرده است. | ||
+ | ===مباشرت در انجام کارهای شخصی=== | ||
+ | پیامبر اکرم (ص) کارهای شخصی را خودشان انجام میدادند. نقل شده که اگر نیاز به دوختن کفش بود، خود ایشان میدوختند. لباس خود را وصله میزدند. اگر نیاز به شیر داشتند، خود ایشان گوسفند را میدوشیدند و شخصاً لوازم منزل را از بازار خریداری میکردند. | ||
+ | ===تواضع=== | ||
+ | ایشان بسیار متواضع بودند. با غلامان هم غذا میشدند. بر روی زمین مینشستند. | ||
+ | ===تقدم در سلام=== | ||
+ | به همه سلام میکردند و تقدم در سلام داشتند. خیلی از اصحاب سعی میکردند بتوانند زودتر سلام بکنند ولی معمولاً غافلگیر میشدند. پیامبر اکرم از دور اسم میبرد فلانی سلام علیکم. سلام یک شعار اسلامی و یک عبادت بزرگ است. سلام کننده پاداش بیشتری دارد تا کسی که جواب میدهد. سلام کردن مستحب است و جواب سلام واجب است؛ سلام تنها عبادت در اسلام است که مستحب آن ثواب بیشتری از واجب آن دارد، شصت و نه بخش از ثواب سلام مربوط به سلام کننده است که کار مستحب انجام میدهد و یک بخش آن مربوط به کسی است که جواب سلام میدهد که واجب است. | ||
+ | ===کریم الطبع=== | ||
+ | پیامبر اکرم کریم الطبع بودند. یعنی منشی بزرگوارانه داشتند. خوش معاشرت و کم خرج بودند. نکتۀ مهمی است. هزینۀ زندگی ایشان از اوّل تا آخر نسبت به زندگیهای امروز بسیار اندک بود. از یکی از بزرگان پرسیدم که ائمۀ ما و اولیای خدا چگونه با دنیا تعامل میکردند؟ فرمودند: به حداقل قناعت داشتند. | ||
+ | |||
+ | امروز ما میبینیم بعضی از زندگیها مفاخرۀ به اموال میکنند. ماشین آنچنانی، در خانه امکانات آنچنانی؛ لباس باید مثلاً مارک خاصی باشد که اینها بتوانند نسبت به آن تفاخری داشته باشند. اینها انسان از آن معنویت اسلام دور میکند. | ||
+ | |||
+ | ===همواره متبسم=== | ||
+ | پیامبر اکرم همواره متبسم و با لبخند بودند. این نکتۀ مهمی است. | ||
+ | |||
+ | ===سخی الطبع=== | ||
+ | ایشان دست و دل باز بودند، اسراف نمیکردند امّا سخی بودند. | ||
+ | |||
+ | ===بسیار مهربان=== | ||
+ | مهربانی و محبت ایشان به قدری بود که دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند. موارد متعددی نقل شده که افرادی که با ایشان بد برخورد میکردند پیامبر اکرم (ص) با اخلاق نیکو آنها را جذب اسلام میکردند. | ||
+ | |||
+ | ===خوش بو و نظیف=== | ||
+ | نوشتند که مردم گاهی به بوی خوش حضرت، ایشان را میشناختند. میدیدند بوی خوشی میآید، میفهمیدند پیامبر اکرم (ص) در نزدیکی آنها است، ایشان برای بوی خوش هزینه میکردند. خود را در آینه میدیدند و موی خود را شانه میزدند. در منزل وقتی در برابر یکدیگر ظاهر میشویم برای مثال بر سر سفرۀ غذا، باید همه آراسته و خوش بو باشند تا برای همدیگر نشاطآور باشند. ژولیدگی و نامرتب بودن سبب آزرده شدن دلها میشود. | ||
+ | |||
+ | ===پرهیز از طمع=== | ||
+ | پیامبر اکرم (ص) هرگز دست طمع به سوی چیزی دراز نمیکردند. طمع این است که انسان به آنچه در دست دیگران است، نظر داشته باشد و گفتند: «عَزَّ مَنْ قَنِعَ»[5] اگر کسی به آنچه که خدا به او داده است، قناعت بکند، عزیز میشود. اگر به آنچه که در دست دیگران وجود دارد، طمع بکند، ذلیل میشود، «و ذَلَّ مَنْ طَمِعَ». | ||
+ | |||
+ | این برای ما یک الگوی بسیار بزرگی است. ما باید در دنیا به آنچه که خدا برای ما خواسته است، راضی باشیم همچنان که در دعاهای ماه رجب از خداوند میخواهیم که به ما نفسی عطا کند که به آنچه روزیش میشود قانع باشد: «وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ».[6] در زندگی خانوادگی نیز همین است. | ||
+ | |||
+ | ===با حیا و ادب در برابر دیگران=== | ||
+ | پیامبر در برابر دیگران مؤدب بودند. حتی مثلاً آشنایان یا افرادی که نزدیک به او بودند. بعضیها توجه ندارند و تصور میکنند در برابر آشنایان و افراد صمیمی میتوانند هر رفتاری را داشته باشند؛ در حالی که رعایت ادب در نحوه نشستن و برخاستن و غیره بسیار مهم است. | ||
+ | |||
+ | ===انتخاب کارهای دشوار برای خود=== | ||
+ | پیامبر همواره بین دو کار، دشوارترین را برای خود انتخاب میکردند. گاهی کاری دو قسمت دارد، دو نفر با هم باید آن کار را انجام بدهند. انسان آن قسمت آسان را برای خود انتخاب میکند، قسمت سخت را برای دیگری میگذارد؛ پیامبر اکرم (ص) اینطور نبودند قسمت مشکل کار را به خودشان اختصاص میدادند. | ||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۴
یکى از عوامل استحکام اجتماع و خانواده، که در آیات و روایات متعدد بر آن تأکید شده، حسن معاشرت است. حسن معاشرت عامل مهمی است که سبب ایجاد محبت و تحکیم بین انسانی میشود. خوش خلقی، حضور در مساجد، تشییع جنازه، عیادت مریض، قرض دادن، احترام گذاشتن و هر عملی که مورد تایید فطرت بشریست، در حیطه حسن معاشرت می گنجد.
محتویات
ریشه لغوی حُسن
حُسْن (به ضم حاء و سکون سین) از واژگان قرآن کریم به معنی زیبایی و نیکویی است.[۱] در قاموس گوید: «الْحُسْنُ: الجَمَال» (زیبائی)[۲] و در صحاح گفته: «الْحُسْنُ: نقیضُ الْقُبْحِ» (نیکی).[۳]
ریشه لغوی معاشرت
معاشرت، واژه ای عربی برگرفته از عشره به معنای آمیختن و مصاحبت است.[۴] معاشرت در اصطلاح به معنای ارتباط، دوستی، رفت و آمد داشتن با كسی[۵]، گفت و شنیدكردن با هم [۶]، با هم زیستن، همدمی، رفاقت، با كسی زندگی كردن، خوردن و آشامیدن با هم و نشست و برخاست است[۷] بنابراین، معاشرت به طور كوتاه مدت و یا بلندمدت و در حد اعلا و یا اقل آن صورت می پذیرد و اختصاص به دور زمانی بلندمدت ندارد. براین اساس، هرگونه روابط كوتاه مدت یا بلندمدت میان افراد یك جامعه می بایست در چارچوب قوانین و آدابی شكل گیرد تا این روابط و معاشرت، سالم اسلامی باشد.
حسن معاشرت در قرآن
در قرآن كریم، به طور كلى به دو دسته از آیات درباره حسن معاشرت برمى خوریم که به تعدادی از آن اشاره می کنیم:
حسن معاشرت با عموم مردم
آداب معاشرتی که به عموم افراد و اعضاى جامعه مربوط مى شوند، درباره آداب مختلفى سخن مى گویند كه به كیفیت رفتن به خانه دیگران، یا تناول از غذاى دیگران، یا كیفیت برخورد و ملاقات با دیگران و نظایر این ها مربوط مى شوند و در این زمینه ها توصیه ها و دستوراتى دارند كه بر شخص مسلمان و مؤمن رعایت آن ها ضرورى و یا دست كم مطلوب است.
سلام كردن و انس گرفتن
یك مسلمان هنگامى كه مى خواهد وارد خانه دیگران شود، این كار، از نظر اسلام، آدابى دارد كه باید آن ها را رعایت كند. نخستین مورد از آداب ورود به خانه دیگران و یا حتى برخورد و ملاقات با دیگران، سلام و است.
سلام كردن به صاحب خانه و انس گرفتن با او، كه طبعاً با نوعى احوال پرسى و تعارفات انجام مى گیرد، جزو نخستین و مهم ترین آداب اسلامى است كه هنگام رفتن به منزل دیگران لازم است رعایت شود و نمى توان سرزده و بى سر و صدا وارد خانه مردم شد، بلكه در گام نخست و قبل از هر چیز باید با نرمى و آرامش، او را متوجه ورود خود كرد و با او ارتباط دوستانه و انس برقرار نمود تا وحشت زده، مضطرب و نگران نشود، به او گمان بد نبرد و عكس العمل نامطلوبى از خود نشان ندهد. سپس با سلام و درود و سپاس، محبت و همدلىِ خود را به وى منتقل كرد و او را از خود كاملا مطمئن ساخت.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّىٰ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَىٰ أَهْلِهَا ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (ای اهل ایمان! به خانه هایی غیر از خانه های خودتان وارد نشوید تا آنکه اجازه بگیرید، و بر اهل آنها سلام کنید، [رعایت] این [امور اخلاقی] برای شما بهتر است، باشد که متذکّر شوید)[۸]
جواب سلام
یكى دیگر از آداب معاشرت در اسلام، جواب سلام است كه مى توان گفت: از یك نظر، اهمیت بیش ترى نسبت به سلام كردن دارد و در قرآن كریم، مورد تأكید قرار گرفته است. خداوند در آیه اى مى فرماید: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا (و هنگامی که به شما درود گویند، شما درودی نیکوتر از آن، یا همانندش را پاسخ دهید)[۹]
جا دادن به تازه وارد در مجلس
یكى دیگر از آداب معاشرت، كه در قرآن كریم به آن سفارش شده، این است كه در محافل و مجالس، جمع و جور بنشینند تا جاى نشستن براى كسانى كه وارد مجلس مى شوند، باشد و یا هنگامى كه كسى وارد مجلس شد، برایش جا باز كنید تا بتواند در جاى مناسبى بنشیند. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ ۖ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا (ای مؤمنان! هنگامی که گویند: در مجالس [برای نشستن دیگر برادرانتان] جا باز کنید، پس جا باز کنید، تا خدا برای شما [در بهشت] جا باز کند. و چون گویند: برخیزید، بی درنگ برخیزید)[۱۰]
حسن معاشرت با پیامبر صلی الله علیه و آله
آیاتى هستند كه در اصل، عمومى نیستند و آدابى را مطرح مى كنند كه به رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم مربوط مى شوند.[۱۱]
پیشى نگرفتن
پیشى گرفتن بر خدا و رسول خدا، شكل هاى مختلفى دارد كه بعضى از آن ها حرام و بعضى دیگر، مذموم و نكوهیده اند و بهتر است انجام نشوند. بنابراین، در زمینه هر كارى، پیش از آن كه یك مسلمان از جانب خود، حكمى صادر كند، لازم است دریابد كه خدا و رسول درباره آن، چه مى گویند و مطیع فرمان آنان باشد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِه (ای اهل ایمان! بر خدا و پیامبرش [در هیچ امری از امور دین و دنیا و آخرت] پیشی مگیرید)[۱۲]
حسن مصاحبت
- صدای بلند ممنوع
در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله، صداى مؤمنان نباید بلندتر از صداى پیغمبر صلی الله علیه و آله باشد، آهنگ سخن گفتنشان نباید درشت تر از آهنگ سخن ایشان باشد، كه این یك نوع بى ادبى است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ (ای مؤمنان! صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید)[۱۳]
- خطاب ناشایست ممنوع
وقتى پیغمبر صلی الله علیه و آله را صدا مى زنند، آرام و آهسته و با ادب او را صدا بزنند نه با داد و فریاد و بى ادبانه.
وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ (و آن گونه که با یکدیگر بلند سخن می گویید با او بلند سخن نگویید)[۱۴]
إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ (یقیناً کسانی که تو را از پشت اطاق ها صدا می کنند، بیشترشان معرفت و آگاهی [به حرمت و عظمت تو] ندارند.)[۱۵]
- مزاحمت ممنوع
وقت او را نگیرید، مزاحم او نشوید و بعد از اینکه دعوت شدید، در خانه او گعده نگیرید.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ (ای مؤمنان! به خانه های پیامبر جز آنکه برای خوردن غذایی به شما اجازه دهند وارد نشوید، چشم انتظار فرا رسیدن وقت خوردن آن هم نباشید [که پی در پی آوردنش را بخواهید و از این جهت اسائه ادب کنید]؛ ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید، و چون غذا خوردید و بی آنکه [پس از صرف غذا] سرگرم سخن گردید، پراکنده شوید)[۱۶]
حسن معاشرت در روایات
در روایات اهل بیت علیهم السلام توصیه ها و دستورالعمل هایی برای حسن معاشرت با مردم بیان شده است:
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ حَدِیدٍ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَلَیکمْ بِالصَّلَاةِ فِی الْمَسَاجِدِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ لِلنَّاسِ وَ إِقَامَةِ الشَّهَادَةِ وَ حُضُورِ الْجَنَائِزِ إِنَّهُ لَا بُدَّ لَکمْ مِنَ النَّاسِ إِنَّ أَحَداً لَایسْتَغْنِی عَنِ النَّاسِ حَیاتَهُ وَ النَّاسُ لَابُدَّ لِبَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ؛[۱۷] مرازم گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: بر شما باد به نماز در مسجدها، و به نیکى به همسایگان، و اداى شهادت، و حاضر شدن در تشییع جنازه ها، زیرا شما ناچارید از زیستن با مردم، و براستى کسى نیست که تا زنده است از مردم بى نیاز باشد و ناچار مردم باید با همدیگر سازش داشته باشند.
- مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ أَبُو عَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام کیفَ ینْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَینَنَا وَ بَینَ قَوْمِنَا وَ فِیمَا بَینَنَا وَ بَینَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ قَالَ فَقَالَ تُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیهِمْ وَ تُقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیهِمْ وَ تَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ تَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ؛[۱۸] معاویة بن وهب گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: چگونه براى ما با مردمى که با ما آمیزش دارند شایسته است رفتار کنیم؟ گوید که در پاسخ فرمود: امانت آن ها را بایشان بپردازید، و (در هنگام نیاز) گواهى بر سود و زیانشان بدهید، و بیمارانشان را عیادت کنید و در جنازه مرده هاشان حاضر شوید (و در مراسم تشییع و دفن و کفن آن ها شرکت کنید).
- روایت فوق از طریق دیگری به صورت زیر نیز نقل شده است: مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ کیفَ ینْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَینَنَا وَ بَینَ قَوْمِنَا وَ بَینَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِکمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا یصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ یشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ یقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیهِمْ وَ یؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیهِمْ؛[۱۹] معاویة بن وهب گوید: به حضرت عرض کردم: چگونه شایسته است براى ما که با قوم خود (یعنى شیعیان) و مردمانی که با ما آمیزش دارند و شیعه نیستند رفتار کنیم؟ فرمود: نگاه کنید به پیشوایان خود آنان که از آن ها پیروى کنید و هر طور آن ها رفتار کنند شما نیز همان طور رفتار کنید، به خدا سوگند آن ها عیادت بیمارانشان را مى کنند، و بر سر جنازه هاشان حاضر گردند و بسود و زیان آن ها گواهى دهند و امانت هاى آن ها را به آنها رد کنند.
- مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ جَمِیعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَبِیبٍ الْخَثْعَمِی قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یقُولُ عَلَیکمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ وَ عُودُوا الْمَرْضَى وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِکمْ مَسَاجِدَکمْ وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ مَا تُحِبُّونَ لِأَنْفُسِکمْ أَمَا یسْتَحْیی الرَّجُلُ مِنْکمْ أَنْ یعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ وَ لَایعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ؛[۲۰] حبیب خثعمى گوید: شنیدم از حضرت صادق علیه السلام که مى فرمود: بر شما باد به پارسائى و کوشش در اطاعت، و بر سر جنازه ها حاضر شوید، و بیمارها را عیادت کنید و با مردم در مساجد حضور بهم رسانید، و براى مردم چیزى را دوست دارید که براى خودتان دوست دارید، آیا شرم نکند یکى از شما که همسایه اش حق او را بشناسد ولى او حق همسایه اش را نشناسد؟
- أَبُو عَلِی الْأَشْعَرِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِیعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یحْیى عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یأْخُذُ بِقَوْلِی السَّلَامَ وَ أُوصِیکمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صلى الله علیه و آله و سلم أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکمْ عَلَیهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله کانَ یأْمُرُ بِأَدَاءِ الْخَیطِ وَ الْمِخْیطِ صِلُوا عَشَائِرَکمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِیثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِی فَیسُرُّنِی ذَلِک وَ یدْخُلُ عَلَی مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کانَ عَلَى غَیرِ ذَلِک دَخَلَ عَلَی بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی علیه السلام أَنَّ الرَّجُلَ کانَ یکونُ فِی الْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِی علیه السلام فَیکونُ زَینَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیهِ وَصَایاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ الْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلَانٍ إِنَّهُ لاَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ؛[۲۱] زید شحام گوید: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: به هر کس از مردم ببینى پیروى از من کنند و بگفتار من عمل کنند سلام مرا برسان، و من بشما سفارش کنم که نسبت به خداى عزوجل تقوى داشته باشید و در دین خود پارسا باشید و در راه خدا کوشش کنید، و بر راستگوئى و بادا امانت و طول دادن سجده و نیکى با همسایه شما را سفارش مى کنم زیرا محمد صلى اللّه علیه و آله همین دستورات را آورده است هر که به شما امانت سپرده به او پس بدهید نیک رفتار باشد یا بد کردار، زیرا رسول خدا صلى اللّه علیه و آله دستور مى داد که سوزن و نخ را نیز بصاحبش پس دهید، و با فامیل خود پیوند داشته باشید، و به جنازه مرده هاشان حاضر شوید، و بیمارانشان را عیادت کنید، و حقوقشان را بپردازید، زیرا هرکس از شما که در دینش پارسا باشد و راستگو باشد و امانت را به صاحبش برگرداند و اخلاقش با مردم خوب باشد گویند: این جعفرى است و این مرا شاد کند و از جانب او شادى در (دل) من آید و گویند: این روش پسندیده جعفر (بن محمد) است به خدا سوگند پدرم براى من حدیث کرد که مردى از شیعیان على علیه السلام در قبیله اى بود و زینت آن قبیله به شمار مى رفت، از همه آن ها در پرداخت امانت بهتر بود، و حقوقشان را بهتر مراعات مى کرد، و در گفتار راستگوتر بود، و در سفارشات و همه وصیت هاى اهل قبیله و سپرده هاشان را آنان به دو مى سپردند و چون از او پرسش مى کردى مى گفتند: کیست مثل فلان کس؟ او در پرداخت امانت و راستگوئى از همه ما بهتر است.
- عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَنْ خَالَطْتَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکونَ یدُک الْعُلْیا عَلَیهِمْ فَافْعَلْ؛[۲۲] محمد بن مسلم گوید: حضرت باقر علیه السلام فرمود: با هر که آمیزش دارى اگر توانى دست عطایت را بسر آنها کشى و به آنها خیرى برسانى بکن.
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِی قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ الْبَیتُ غَاصٌّ بِأَهْلِهِ فِیهِ الْخُرَاسَانِی وَ الشَّامِی وَ مِنْ أَهْلِ الْآفَاقِ فَلَمْ أَجِدْ مَوْضِعاً أَقْعُدُ فِیهِ فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ کانَ مُتَّکئاً ثُمَّ قَالَ یا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یمْلِک نَفْسَهُ عِنْدَ غَضَبِهِ وَ مَنْ لَمْ یحْسِنْ صُحْبَةَ مَنْ صَحِبَهُ وَ مُخَالَقَةَ مَنْ خَالَقَهُ وَ مُرَافَقَةَ مَنْ رَافَقَهُ وَ مُجَاوَرَةَ مَنْ جَاوَرَهُ وَ مُمَالَحَةَ مَنْ مَالَحَهُ یا شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ اتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ لَاحَوْلَ وَ لَاقُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛[۲۳] ابى الربیع شامى گوید: وارد شدم بر حضرت صادق علیه السلام دیدم که اطاق پر از جمعیت است از خراسانى و شامى و سایر بلاد و من جائى که بنشینم نیافتم، حضرت صادق علیه السلام تکیه کرده بود پس روى دو پا نشست و فرمود: اى شیعه آل محمد آگاه باشید که از ما نیست آن کس که هنگام خشم نتواند خوددارى کند، و (از ما نیست) کسی که با هم نشین خود خوش رفتارى نکند، و با هم خوى خود خوش خلقى نکند، و با رفیق خود رفاقت نکند، و با همسایه خود خوش همسایگى نکند، و با هم خوراک خود مراعات خوراک نکند، اى شیعه آل محمد تا بتوانید از خدا بپرهیزید و لا حول و لا قوة الا بالله.
- عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَمَّنْ ذَکرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «إِنّا نَراک مِنَ الْمُحْسِنِینَ» قَالَ کانَ یوَسِّعُ الْمَجْلِسَ وَ یسْتَقْرِضُ لِلْمُحْتَاجِ وَ یعِینُ الضَّعِیفَ؛[۲۴] حضرت صادق علیه السلام در تفسیر گفتار خداى عزوجل (که درباره یوسف علیه السلام فرماید:) «ما تو را از نیکوکاران دانیم» (سوره یوسف، آیه ۳۶) فرمود: براى واردین جا باز مى کرد، و به نیازمندان وام مى داد، و به ناتوانان کمک مى کرد.
- مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِی یزِیدَ وَ ثَعْلَبَةَ وَ عَلِی بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ الِانْقِبَاضُ مِنَ النَّاسِ مَکسَبَةٌ لِلْعَدَاوَةِ؛[۲۵] برخى از راویان از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام حدیث کرده اند که فرمود: ترش روئى به مردم دشمنى ببار آرد.
- مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَلَاءِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کانَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام یقُولُ عَظِّمُوا أَصْحَابَکمْ وَ وَقِّرُوهُمْ وَ لَایتَهَجَّمْ بَعْضُکمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَاتَضَارُّوا وَ لَاتَحَاسَدُوا وَ إِیاکمْ وَ الْبُخْلَ کونُوا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ الصَّالِحِینَ؛[۲۶] و نیز امام صادق علیه السلام فرمود: که امام باقر علیه السلام مى فرمود: یاران خود را بزرگ شمارید و احترام شان کنید و برخى از شما بر برخى دیگر هجوم نبرید، و بهم زیان نزنید و بر هم حسد نورزید و از بخل بپرهیزید تا از بندگان با اخلاص (و شایسته) خدا باشید.
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیمُونٍ عَمَّنْ ذَکرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کانَ عِنْدَهُ قَوْمٌ یحَدِّثُهُمْ إِذْ ذَکرَ رَجُلٌ مِنْهُمْ رَجُلًا فَوَقَعَ فِیهِ وَ شَکاهُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام وَ أَنَّى لَک بِأَخِیک کلِّهِ وَ أَی الرِّجَالِ الْمُهَذَّبُ؛ ثعلبة بن میمون از مردى که نامش را برده حدیث کند که گفت: مردمى نزد حضرت صادق علیه السلام بودند و حضرت براى آن ها حدیث می کرد، در این میان مردى از آن ها نام مردى را ببدى یاد کرد و گله او را به حضرت صادق علیه السلام نمود، حضرت به او فرمود: کجا برایت برادرى تمام عیار بدست آید، و کدام مردى است که مهذب و پاک از همه عیوب باشد؟ [۲۷]
- مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکمِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام لَاتُفَتِّشِ النَّاسَ فَتَبْقَى بِلَا صَدِیقٍ؛[۲۸] ابوبصیر گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: از درون مردم کاوش و جستجو مکن که بى رفیق و دوست بمانى.
- عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنِ الْحُسَینِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَلِی بْنِ مَهْزِیارَ عَنْ عَلِی بْنِ فَضَّالٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیوبَ جَمِیعاً عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عِکرِمَةَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ لِی جَارٌ یؤْذِینِی فَقَالَ ارْحَمْهُ فَقُلْتُ لَارَحِمَهُ اللَّهُ فَصَرَفَ وَجْهَهُ عَنِّی قَالَ فَکرِهْتُ أَنْ أَدَعَهُ فَقُلْتُ یفْعَلُ بِی کذَا وَ کذَا وَ یفْعَلُ بِی وَ یؤْذِینِی فَقَالَ أَ رَأَیتَ إِنْ کاشَفْتَهُ انْتَصَفْتَ مِنْهُ فَقُلْتُ بَلَى أُرْبِی عَلَیهِ فَقَالَ إِنَّ ذَا مِمَّنْ یحْسُدُ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِذَا رَأَى نِعْمَةً عَلَى أَحَدٍ فَکانَ لَهُ أَهْلٌ جَعَلَ بَلَاءَهُ عَلَیهِمْ وَ إِنْ لَمْ یکنْ لَهُ أَهْلٌ جَعَلَهُ عَلَى خَادِمِهِ فَإِنْ لَمْ یکنْ لَهُ خَادِمٌ أَسْهَرَ لَیلَهُ وَ أَغَاظَ نَهَارَهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله و سلم أَتَاهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ إِنِّی اشْتَرَیتُ دَاراً فِی بَنِی فُلَانٍ وَ إِنَّ أَقْرَبَ جِیرَانِی مِنِّی جِوَاراً مَنْ لَا أَرْجُو خَیرَهُ وَ لَا آمَنُ شَرَّهُ قَالَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله و سلم عَلِیاً علیه السلام وَ سَلْمَانَ وَ أَبَاذَرٍّ وَ نَسِیتُ آخَرَ وَ أَظُنُّهُ الْمِقْدَادَ أَنْ ینَادُوا فِی الْمَسْجِدِ بِأَعْلَى أَصْوَاتِهِمْ بِأَنَّهُ لَاإِیمَانَ لِمَنْ لَمْ یأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ فَنَادَوْا بِهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَوْمَأَ بِیدِهِ إِلَى کلِّ أَرْبَعِینَ دَاراً مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ؛[۲۹] عمرو بن عکرمه گوید: وارد شدم بر حضرت صادق علیه السلام و به آن حضرت عرض کردم: همسایه اى دارم که مرا بیازارد فرمود: تو با او خوش رفتارى کن، من گفتم: خدایش رحم نکند! پس آن حضرت روى از من برگردانید، گوید: من نخواستم با آن وضع از حضرت جدا شوم از این رو عرض کردم: با من چنین و چنان مى کند و مرا آزار مى دهد! فرمود: گمان مى کنى که اگر با او آشکارا دشمنى کنى (و تو نیز مانند او درصدد آزارش برآئى) مى توانى از او انتقام بکشى؛ (و شر او را از خود دور کنى؟ و محتمل است مقصود این باشد: که اگر آشکارا با او دشمنى کنى آیا در مقام مخامصه مى توانى ستم و آزار او را بر خودت ثابت کنى بطورى که از تو بپذیرد؟) عرض کردم: آرى من بر او مى چربم، فرمود: این همسایه تو از کسانى است که به مردم رشک برد از آن چه خداوند به آن ها داده و تفضل کرده، پس چون نعمتى براى کسى دید، اگر اهل و عیالى داشته باشد به آن ها تعرض کند و (از ناراحتى که ناشى از حسدى است که در درون اوست) آن ها را بیازارد، و اگر خاندانى ندارد (که آن ها را آزار کند) به خدمتکارش مى پیچد، و اگر خدمتکار نداشته باشد شب ها را به بیدارى بسر برد و روزها را به خشم بگذراند، همانا مردى از انصار خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمده عرض کرد: من خانه اى در فلان قبیله خریدارى کرده ام، و نزدیکترین همسایه من در آن خانه کسى است که خیرى از او به من نرسد و از شرش آسوده نیستم؟ پس رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و به سلمان و اباذر (راوى گوید:) دیگرى را هم فرمود که من فراموش کردم و گمان دارم که مقداد بود دستور داد که با بلندترین آوازشان در مسجد فریاد زنند که: هر که همسایه اش از آزار او آسوده نباشد ایمان ندارد، پس آن ها سه بار آن را گفتند، سپس با دست اشاره کرد که تا چهل خانه است از برابر و پشت سر و طرف راست و سمت چپ (یعنى تا چهل خانه از چهار طرف همسایه هستند).
- مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام قَالَ قَرَأْتُ فِی کتَابِ عَلِی علیه السلام أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله و سلم کتَبَ بَینَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ مَنْ لَحِقَ بِهِمْ مِنْ أَهْلِ یثْرِبَ أَنَّ الْجَارَ کالنَّفْسِ غَیرُ مُضَارٍّ وَ لَا آثِمٍ وَ حُرْمَةُ الْجَارِ عَلَى الْجَارِ کحُرْمَةِ أُمِّهِ ...؛[۳۰] حضرت صادق از پدرش علیهما السلام حدیث کند که فرمود: من در کتاب على علیه السلام خواندم: که رسول خدا صلى الله علیه و آله نامه اى میان مهاجر و انصار و دیگران از مردم مدینه که با آنان پیوند داشتند نوشت (و همه امضاء کردند) که: همسایه مانند خود انسان است که نه زیان به او رسد و نه گناهکار شود و (دیگر این که) احترام همسایه مانند احترام مادر است.
- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی رَجَاءٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ حُسْنُ الْجِوَارِ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ؛[۳۱] حضرت صادق علیه السلام فرمود: خوش همسایگى (و خوش رفتارى با همسایه) روزى را زیاد کند.
- عَنْهُ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ حَمْزَةَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ علیه السلام قَالَ قَالَ لَیسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کفَّ الْأَذَى وَ لَکنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُک عَلَى الْأَذَى؛[۳۲] حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرمود: خوش همسایگى تنها به این نیست که از آزار همسایه خوددارى کنى بلکه بر آزار او نیز شکیبائى کنى.
- عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْبَجَلِی عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ الْوَصَّافِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَا آمَنَ بِی مَنْ بَاتَ شَبْعَانَ وَ جَارُهُ جَائِعٌ قَالَ وَ مَا مِنْ أَهْلِ قَرْیةٍ یبِیتُ وَ فِیهِمْ جَائِعٌ ینْظُرُ اللَّهُ إِلَیهِمْ یوْمَ الْقِیامَةِ؛[۳۳] و نیز فرمود علیه السلام: که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: بمن ایمان ندارد کسى که سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد، و فرمود: اهل یک آبادى که شب را بگذرانند و در ایشان گرسنه اى باشد روز قیامت خداوند به آن ها نظر رحمت نیفکند.
- عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّکونِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله إِذَا أَحَبَّ أَحَدُکمْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فَلْیسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ اسْمِ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِهِ فَإِنَّ مِنْ حَقِّهِ الْوَاجِبِ وَ صِدْقِ الْإِخَاءِ أَنْ یسْأَلَهُ عَنْ ذَلِک وَ إِلَّا فَإِنَّهَا مَعْرِفَةُ حُمْقٍ؛[۳۴] حضرت صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: هرگاه یکى از شماها برادر مسلمانش را دوست دارد از نام او خودش و نام پدر و نام تیره و فامیلش را بپرسد، زیرا که از جمله حقوق واجب و صدق و صفاى در دوستى اینست که از او این ها را بپرسد، و گرنه این شناسائى احمقانه است.
حسن معاشرت در سیره پیامبر صلی الله علیه و آله
در قرآن کریم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله برای ما الگو معرفی شدند. رفتار ایشان مهم ترین ملاك و معیار حسن معاشرت با مردم است كه خداوند برآن تاكید كرده است.
مباشرت در انجام کارهای شخصی
پیامبر اکرم (ص) کارهای شخصی را خودشان انجام میدادند. نقل شده که اگر نیاز به دوختن کفش بود، خود ایشان میدوختند. لباس خود را وصله میزدند. اگر نیاز به شیر داشتند، خود ایشان گوسفند را میدوشیدند و شخصاً لوازم منزل را از بازار خریداری میکردند.
تواضع
ایشان بسیار متواضع بودند. با غلامان هم غذا میشدند. بر روی زمین مینشستند.
تقدم در سلام
به همه سلام میکردند و تقدم در سلام داشتند. خیلی از اصحاب سعی میکردند بتوانند زودتر سلام بکنند ولی معمولاً غافلگیر میشدند. پیامبر اکرم از دور اسم میبرد فلانی سلام علیکم. سلام یک شعار اسلامی و یک عبادت بزرگ است. سلام کننده پاداش بیشتری دارد تا کسی که جواب میدهد. سلام کردن مستحب است و جواب سلام واجب است؛ سلام تنها عبادت در اسلام است که مستحب آن ثواب بیشتری از واجب آن دارد، شصت و نه بخش از ثواب سلام مربوط به سلام کننده است که کار مستحب انجام میدهد و یک بخش آن مربوط به کسی است که جواب سلام میدهد که واجب است.
کریم الطبع
پیامبر اکرم کریم الطبع بودند. یعنی منشی بزرگوارانه داشتند. خوش معاشرت و کم خرج بودند. نکتۀ مهمی است. هزینۀ زندگی ایشان از اوّل تا آخر نسبت به زندگیهای امروز بسیار اندک بود. از یکی از بزرگان پرسیدم که ائمۀ ما و اولیای خدا چگونه با دنیا تعامل میکردند؟ فرمودند: به حداقل قناعت داشتند.
امروز ما میبینیم بعضی از زندگیها مفاخرۀ به اموال میکنند. ماشین آنچنانی، در خانه امکانات آنچنانی؛ لباس باید مثلاً مارک خاصی باشد که اینها بتوانند نسبت به آن تفاخری داشته باشند. اینها انسان از آن معنویت اسلام دور میکند.
همواره متبسم
پیامبر اکرم همواره متبسم و با لبخند بودند. این نکتۀ مهمی است.
سخی الطبع
ایشان دست و دل باز بودند، اسراف نمیکردند امّا سخی بودند.
بسیار مهربان
مهربانی و محبت ایشان به قدری بود که دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند. موارد متعددی نقل شده که افرادی که با ایشان بد برخورد میکردند پیامبر اکرم (ص) با اخلاق نیکو آنها را جذب اسلام میکردند.
خوش بو و نظیف
نوشتند که مردم گاهی به بوی خوش حضرت، ایشان را میشناختند. میدیدند بوی خوشی میآید، میفهمیدند پیامبر اکرم (ص) در نزدیکی آنها است، ایشان برای بوی خوش هزینه میکردند. خود را در آینه میدیدند و موی خود را شانه میزدند. در منزل وقتی در برابر یکدیگر ظاهر میشویم برای مثال بر سر سفرۀ غذا، باید همه آراسته و خوش بو باشند تا برای همدیگر نشاطآور باشند. ژولیدگی و نامرتب بودن سبب آزرده شدن دلها میشود.
پرهیز از طمع
پیامبر اکرم (ص) هرگز دست طمع به سوی چیزی دراز نمیکردند. طمع این است که انسان به آنچه در دست دیگران است، نظر داشته باشد و گفتند: «عَزَّ مَنْ قَنِعَ»[5] اگر کسی به آنچه که خدا به او داده است، قناعت بکند، عزیز میشود. اگر به آنچه که در دست دیگران وجود دارد، طمع بکند، ذلیل میشود، «و ذَلَّ مَنْ طَمِعَ».
این برای ما یک الگوی بسیار بزرگی است. ما باید در دنیا به آنچه که خدا برای ما خواسته است، راضی باشیم همچنان که در دعاهای ماه رجب از خداوند میخواهیم که به ما نفسی عطا کند که به آنچه روزیش میشود قانع باشد: «وَ نَفْسٍ بِمَا رَزَقْتَهَا قَانِعَةٍ».[6] در زندگی خانوادگی نیز همین است.
با حیا و ادب در برابر دیگران
پیامبر در برابر دیگران مؤدب بودند. حتی مثلاً آشنایان یا افرادی که نزدیک به او بودند. بعضیها توجه ندارند و تصور میکنند در برابر آشنایان و افراد صمیمی میتوانند هر رفتاری را داشته باشند؛ در حالی که رعایت ادب در نحوه نشستن و برخاستن و غیره بسیار مهم است.
انتخاب کارهای دشوار برای خود
پیامبر همواره بین دو کار، دشوارترین را برای خود انتخاب میکردند. گاهی کاری دو قسمت دارد، دو نفر با هم باید آن کار را انجام بدهند. انسان آن قسمت آسان را برای خود انتخاب میکند، قسمت سخت را برای دیگری میگذارد؛ پیامبر اکرم (ص) اینطور نبودند قسمت مشکل کار را به خودشان اختصاص میدادند.
پانویس
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۳۵.
- ↑ قاموس المحیط، ج ۴، ص ۲۱۳.
- ↑ صحاح تاج اللغة، ج ۵، ص ۲۰۹۹.
- ↑ مجمع البحرین، ج 3، ص 403؛ التحقیق، مصطفوی، ج 8، ص 137؛ نثر طوبی، شعرانی، ج 2، ص 152
- ↑ فرهنگ بزرگ سخن، ج7، ص7126
- ↑ فرهنگ فارسی، ج3، ص 4212
- ↑ لغت نامه دهخدا، ج13، ص18632
- ↑ سوره نور، آیه 27.
- ↑ سوره نساء، آیه 86.
- ↑ سوره مجادلة، آیه 11.
- ↑ این دسته از آیات نیز توسعه پذیرند و می تواند دیگران (اهل بیت علیهم السلام) را هم دربر گیرد..
- ↑ سوره حجرات، آیه 1.
- ↑ سوره حجرات، آیه 2.
- ↑ سوره حجرات، آیه 2.
- ↑ سوره حجرات، آیه 4.
- ↑ سوره احزاب، آیه 53.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۷، روایة:۱.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۷، روایة:۲.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۸، روایة:۴.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۸، روایة:۳.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۸، روایة:۵.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۹، روایة:۱.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۴۹، روایة:۲.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۵۰، روایة:۳.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۵۰، روایة:۵.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۵۰، روایة:۴.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۶۸، روایة:۱.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۶۹، روایة:۲.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۸۹، روایة:۱.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۰، روایة:۲.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۰، روایة:۳.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۲، روایة:۹.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۳، روایة:۱۴.
- ↑ اصول کافى، جلد۴، صفحه:۴۹۶، روایة:۳.
منابع
- گروهی از محققان و پژوهشگران، سایت تربیت.
- محمدتقی مصباح یزدی: اخلاق در قرآن، جلد سوم.