اسماعیلیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(عقاید اسماعیلیه)
سطر ۲۳: سطر ۲۳:
 
'''خداشناسی:'''
 
'''خداشناسی:'''
  
در [[جهان بینی|جهان بینى]] اسماعیلیان، [[خداوند]] متعال برتر از هستى است و قابل شناخت نیست. در دیدگاه آنان لازمه وحدانیت، تنزیه مطلق الهى، نفى مضاعف است. یعنى خداوند نه به وجود توصیف مى شود نه به لاوجود یا عدم. او نه حىّ، نه لاحىّ، نه عالم است نه لاعالم، نه موصوف است نه لاموصوف. خدا بالاتر از آن است که به چیزى توصیف شود. او بالاتر از اسم و رسم و صفت است. حتى لفظ الله بر خدا جایز نیست. [[توحید]] به این است که الوهیت را از ما سواى او سلب کنیم و تنزیه او به این است که اسماء و صفات را از او دور کنیم؛ ولى به ناچار با الفاظى از او یاد مى کنیم.
+
در [[جهان بینی|جهان بینى]] اسماعیلیان، [[خداوند]] قابل شناخت نیست و بالاتر از آن است که به چیزى توصیف شود. او بالاتر از اسم و رسم توصیف است. حتى لفظ الله بر خدا جایز نیست و به ناچار با الفاظى از او یاد مى کنیم. <ref>فرهنگ اصطلاحات علم کلام، مسلم محمدی، ص42 و 43</ref>
  
 
'''معاد:'''
 
'''معاد:'''
  
اسماعیلیه [[معاد]] را روحانی دانسته و جسمانی بودن آن را بی معنا می دانند. در نگاه آنان [[روح]] همواره زنده و فناناپذیر است. دلایل اسماعیلیه برای روحانی بودن معاد چنین است: ۱- اگر جسمانی باشد، باید احکام تکوینی مانند: بیماری و [[مرگ]] و... در آن جهان نیز وجود داشته باشد. ۲- در [[معاد جسمانی|معاد جسمانى]]، بدن ها پوسیده و تبدیل به بدن هاى جدید می شود و این بدن جدید باید [[عذاب]] بچشد، در حالی که  بدن جدید گناهى نکرده است. ۳- با وجود آن که عذاب دورنى سهمگین تر از عذاب بیرونى است، چه نیازى به ایجاد یک بدن جدید است. ۴- خداوند فرمود: شهدا نزد وى روزى مى خورند در حالی که بدن هایشان پوسیده است. بنابراین معاد جسمانى امکان ندارد.
+
اسماعیلیه [[معاد]] را روحانی دانسته و جسمانی بودن آن را بی معنا می دانند. در نگاه آنان [[روح]] همواره زنده و فناناپذیر است. دلایل اسماعیلیه برای روحانی بودن معاد چنین است: ۱- اگر جسمانی باشد، باید احکام تکوینی مانند: بیماری و [[مرگ]] و... در آن جهان نیز وجود داشته باشد. ۲- در [[معاد جسمانی|معاد جسمانى]]، بدن ها پوسیده و تبدیل به بدن هاى جدید می شود و این بدن جدید باید [[عذاب]] بچشد، در حالی که  بدن جدید گناهى نکرده است. ۳- با وجود آن که عذاب دورنى سهمگین تر از عذاب بیرونى است، چه نیازى به ایجاد یک بدن جدید است. ۴- خداوند فرمود: شهدا نزد وى روزى مى خورند در حالی که بدن هایشان پوسیده است.<ref>اسماعیلیه چه ادله ای را برای معاد روحانی ارائه می کنند؟، </ref>
  
 
'''امامت:'''
 
'''امامت:'''
سطر ۳۸: سطر ۳۸:
  
 
اسماعیلیه با تاثیرپذیرى از [[غلات|غُلات]]، [[ائمه اطهار|ائمه]] را در امر خلق و [[رزق]] عالَم، شریک [[خداوند]] قرار داده و مى توان آن ها را از مفوّضه دانست. در نگاه اسماعیلیان، امام مرکز آسمان ها و قطب زمین است. برپایى نظام هستى به وجود امام و بقاى عالم به بقاء اوست. همه اسباب و امکانات زمینى و آسمانى در اختیار و خدمت امام است و او صاحب اختیار انسان ها، [[ملائکه]] و دیگر موجودات است.  بنابراین در نگاه اسماعیلیه امام همه کاره عالم است و خداوند به او اذن داده که در تمام امور صاحب اذن باشد.
 
اسماعیلیه با تاثیرپذیرى از [[غلات|غُلات]]، [[ائمه اطهار|ائمه]] را در امر خلق و [[رزق]] عالَم، شریک [[خداوند]] قرار داده و مى توان آن ها را از مفوّضه دانست. در نگاه اسماعیلیان، امام مرکز آسمان ها و قطب زمین است. برپایى نظام هستى به وجود امام و بقاى عالم به بقاء اوست. همه اسباب و امکانات زمینى و آسمانى در اختیار و خدمت امام است و او صاحب اختیار انسان ها، [[ملائکه]] و دیگر موجودات است.  بنابراین در نگاه اسماعیلیه امام همه کاره عالم است و خداوند به او اذن داده که در تمام امور صاحب اذن باشد.
 +
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />

نسخهٔ ‏۱۴ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۵۶

«اسماعیلیه»، به فرقه‌ای از شیعه گفته می‌شود که معتقدند امامت پس از امام صادق (علیه‌السلام) به فرزند بزرگش «اسماعیل» منتقل شده است، در حالی که به اعتقاد امامیه، اسماعیل در زمان حیات امام صادق از دنیا رفت و امامت به امام کاظم (علیه‌السلام) منتهی شد؛ و این حقیقت، مطابق روایات متعددی است که به تعداد و نام ائمه اطهار (علیهم‌السلام) اشاره کرده‌اند.[۱]

اسماعیل و محمد بن اسماعیل

اسماعیل بزرگترین فرزند امام صادق علیه السلام است. تاریخ‌ تولد اسماعیل‌ دقیقا مشخص نیست‌؛ اما برخی با توجه به اینکه گفته شده اختلاف سنی امام کاظم علیه السلام و اسماعیل حدود ۲۵ سال بوده، - و ولادت امام کاظم را سال ۱۲۸ق گفته اند - حدس زده اند که تولد او در ابتدای سده دوم قمری بوده است.[۲] و مادر اسماعیل، فاطمه‌، دختر حسین بن علی بن حسین (ع) بود.[۳]

مطابق با آنچه در منابع آمده، امام صادق علیه السلام به اسماعیل بسیار علاقه داشت و به او احترام می گذاشت،[۴] گرچه از بعضى برخی روایات که درباره وى آمده ذمّ استفاده می شود، ولى علماى شیعه او را بزرگ شمرده اند و شیخ طوسى او را جزء رجال امام صادق و اصحاب وى شمرده است و با توجه به علاقه اى که امام صادق علیه السلام به او داشته، او مردى جلیل القدر بوده است. اما از امام صادق علیه السلام درباره‌ی امامت او سئوال شد و حضرت نفى کرد.[۵]

گرچه بنابر اعتقاد گروهی از اسماعیلیه، وفات اسماعیل پس از وفات امام صادق علیه السلام بوده است، اما به نظر بیشتر منابع، مرگ او در زمان حیات پدر بوده است.[۶]

درباره محمد بن اسماعیل، هفتمین امام اسماعیلیه، نیز اطلاعات چندانی در دست نیست. محمد فرزند ارشد اسماعیل بوده که بنا بر روایات، هنگام فوت پدر ۲۶ سال داشته است و تولد او به احتمال قوی باید در حدود سال ۱۲۰ق. واقع شده باشد. وی اندکی پس از ۱۴۸ق. که اکثر امامیه، حضرت موسی کاظم (ع) را به امامت شناختند، از محل سکنای خانوادگی خود مدینه به عراق مهاجرت کرد و زندگی پنهانی خود را آغاز نمود و به همین سبب به «مکتوم» اشتهار یافت. این مهاجرت، مبدأ «دوره ستر» در تاریخ اسماعیلیان نخستین است که تا هنگام تأسیس خلافت فاطمیان و ظهور امام اسماعیلی به طول انجامیده است. [۷]

تقسیمات اسماعیلیه

اسماعیلیه خود مشتمل بر چند فرقه اند:

الف) کسانی که می گویند پس از امام صادق (علیه السلام)، امامت متعلق به اسماعیل است و او زنده بوده و مهدی و قائمِ منتظَر است. این فرقه را اسماعیلیه خالص می نامند.[۸]

ب) کسانی که می گویند اسماعیل در زمان حیات امام صادق (علیه السلام) دارای مقام امامت بوده است، و پس از آن که وفات یافت، امامت به پسرش محمد بن اسماعیل رسید. این فرقه در ابتدا به نام مبارکیه خوانده می شدند؛ سپس فرقه خطّابیه در این فرقه داخل شده و عقاید حلول و تناسخ را در عقاید این فرقه داخل نمودند. در حدود سال ۲۷۴ قمری جمعی که پیشوای ایشان حمدان قرمط بوده است، در حدود کوفه، خود را به این فرقه منسوب داشته و به دعوت پرداخته و در بیشتر ممالک اسلامی نیز طرفدارانی یافته اند. عمده انقلاب آن ها در سواد کوفه، بصره، بحرین و شام بوده است. این فرقه که «قرامطه» نامیده می شوند، قتل و فساد عجیبی برپا کرده و عقاید عجیبی داشته اند.[۹]

ج) اسماعیلیان مصر، که ابتدا دعوت سرّی داشتند و به ادامه سلسله امامت در پسران محمد بن اسماعیل قائل بودند. بعدها دعوت آن ها توسط ابوعبدالله الحسین المشرقی نضج گرفته و بالاخره از ایشان، عبیدالله المهدی به خلافت می رسد. و به این ترتیب این گروه بر مصر غلبه یافته و رقیب سرسخت خلفای عباسی می شوند.[۱۰]

عقاید اسماعیلیه

اسماعیلیه را بخاطر اعقتقادات خاصشان در معارف و احکام اسلامی باطنیه نیز می گویند. آنها برای هر ظاهری باطنی و برای هر تنزیلی تاویلی قائلند.[۱۱] و معتقدند دست‌یابی به حقایق باطنی فقط از طریق تأویل که جزو وظایف اصلی امام اسماعیلی است امکان‌پذیر خواهد بود.[۱۲]

خداشناسی:

در جهان بینى اسماعیلیان، خداوند قابل شناخت نیست و بالاتر از آن است که به چیزى توصیف شود. او بالاتر از اسم و رسم توصیف است. حتى لفظ الله بر خدا جایز نیست و به ناچار با الفاظى از او یاد مى کنیم. [۱۳]

معاد:

اسماعیلیه معاد را روحانی دانسته و جسمانی بودن آن را بی معنا می دانند. در نگاه آنان روح همواره زنده و فناناپذیر است. دلایل اسماعیلیه برای روحانی بودن معاد چنین است: ۱- اگر جسمانی باشد، باید احکام تکوینی مانند: بیماری و مرگ و... در آن جهان نیز وجود داشته باشد. ۲- در معاد جسمانى، بدن ها پوسیده و تبدیل به بدن هاى جدید می شود و این بدن جدید باید عذاب بچشد، در حالی که بدن جدید گناهى نکرده است. ۳- با وجود آن که عذاب دورنى سهمگین تر از عذاب بیرونى است، چه نیازى به ایجاد یک بدن جدید است. ۴- خداوند فرمود: شهدا نزد وى روزى مى خورند در حالی که بدن هایشان پوسیده است.[۱۴]

امامت:

اسماعیلیه امامت را تا امام صادق(ع) قبول دارند و پس از او به امامت فرزندش اسماعیل معتقدند و استمرار آن را در فرزندان او مى دانند.

اسماعیلیه با استناد به روایتی که بداء را درباره اسماعیل پسر امام صادق(ع) اثبات می کند، قائلند این بداء، درباره امامت اسماعیل است و امام(ع) ابتدا اسماعیل را به عنوان امام معرفی کرد و چون اسماعیل از دنیا رفت، بداء حاصل شد و پسرش محمد امام شد. اما «شیعه امامیه»، بداء در امر امامت را قبول ندارد. علاوه بر این، چنین روایت مبهم و ضعیف السندی نمی تواند در مقابل احادیث زیادی که بر امامت امام کاظم(ع) دلالت دارد، ایستادگی کند.

اسماعیلیان معتقدند که برادر بزرگتر باید به عنوان امام معرفی شود و امام صادق(ع) نیز به امامت اسماعیل نصّ زده است. اما در بسیارى از کتاب هاى اسماعیلیه، مطلبی درباره این نصّ نیامده است. شیخ مفید مى گوید: در صورتی صحیح است برادر بزرگتر امام باشد که بعد از پدر باقى باشد. شیخ طوسی نیز می گوید: خبر نقل شده که «بدا لله فى اسماعیل»، یعنى بدا مِن الله. زیرا مردم خیال مى کردند که اسماعیل امام بعد از امام صادق(ع) است ولى وقتى از دنیا رفت، فهمیدند که اشتباه تصور مى کردند.

اسماعیلیه با تاثیرپذیرى از غُلات، ائمه را در امر خلق و رزق عالَم، شریک خداوند قرار داده و مى توان آن ها را از مفوّضه دانست. در نگاه اسماعیلیان، امام مرکز آسمان ها و قطب زمین است. برپایى نظام هستى به وجود امام و بقاى عالم به بقاء اوست. همه اسباب و امکانات زمینى و آسمانى در اختیار و خدمت امام است و او صاحب اختیار انسان ها، ملائکه و دیگر موجودات است. بنابراین در نگاه اسماعیلیه امام همه کاره عالم است و خداوند به او اذن داده که در تمام امور صاحب اذن باشد.

پانویس

  1. برای نمونه: المناقب، ابن شهرآشوب، ج۱ ص۲۸۲.
  2. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اسماعیل بن جعفر از مسعود حبیبی مظاهری
  3. مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۰۹.
  4. مفید، الارشاد، ص۲۸۴-۲۸۵
  5. رجال شیخ، ۱۴۶، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۲۴-۱۲۶
  6. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مدخل اسماعیل بن جعفر از مسعود حبیبی مظاهری
  7. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج ۸، مدخل اسماعیلیه از فرهاد دفتری.
  8. الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص۸۱.
  9. تاریخ الرسل و الملوک، ابن جریر طبری، ج۹، ص۲۲؛ التنبیه و الاشراف، علی بن حسین مسعودی، ص۳۲۲
  10. دانشنامه فرق اسلامی، مدخل اسماعیلیه.
  11. شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص86
  12. اسماعیلیه در کلام اسلامی، دانشنامه امامت
  13. فرهنگ اصطلاحات علم کلام، مسلم محمدی، ص42 و 43
  14. اسماعیلیه چه ادله ای را برای معاد روحانی ارائه می کنند؟،

منابع