براء بن معرور انصاری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ بَراء بن مَعْرور انصارى را به براء بن معرور انصاری منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۳۶
«بَراء بن مَعْرور انصارى» از بزرگان قبیله خَزْرَج[۱] و سید و نقیب تیره بنىسَلَمَه بود.[۲] او در بیعت عقبه (سال ۱۲ یا ۱۳ بعثت)، به عنوان یکى از رؤساى یثربیان حاضر بود و اولین فرد از آنان بود که با پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بیعت کرد.[۳] نام براء بن معرور در شأن نزول برخی آیات قرآن کریم آمده است.
اسلام براء
برخى اسلام براء بن معرور را در «پیمان عَقَبه اوّل» مىدانند و قائلاند که او در سال ۱۲ بعثت در بیعت عقبه حاضر بود و اسلام آورد؛ ولى مشهور آن است که براء در عقبه دوم (۱۳ بعثت) به عنوان یکى از رؤساى اهل یثرب حاضر بود و اولین فرد از یثربیان بود که با پیامبر صلى الله علیه و آله بیعت کرد،[۴] از اینرو برخى او را از حاضران در هر دو بیعت عقبه مىدانند.[۵] در هر صورت مسلّم به نظر مىرسد که اسلام براء قبل از شرکت در بیعت عقبه دوم بود زیرا نقل است که وى وقتى در سال ۱۳ بعثت براى شرکت در حج و بیعت در عقبه از یثرب عازم مکه بود، در راه، نماز را به سوى مکه خواند در حالى که همراهانش به سمت بیتالمقدس نماز گزاردند.
وى هنگامى که به مکه آمد از طریق عباس بن عبدالمطلب عموى پیامبر با آن حضرت آشنا شد[۶] و از درستى عمل خود از رسول اللّه صلى الله علیه و آله پرسید، پس پیامبر او را از نماز گزاردن به سوى کعبه منع کرد.[۷] در این بیعت وقتى یثربیان حاضر در حج سال ۱۳، شبانه در کنار جمره عَقَبَه اجتماع کردند، پس از عباس بن عبدالمطلب، براء بن معرور نخستین سخنران در جمع یثربیان بود و راستگویى، وفادارى و آمادگى خود و همراهان را در راه رسول خدا صلى الله علیه و آله اعلام کرد.
پس از سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله نیز براء ضمن اظهار ایمان و تصدیق آن حضرت گفت: سوگند به کسى که تو را به حق فرستاد، همانگونه که از همسر و فرزندانمان دفاع مىکنیم از شما دفاع خواهیم کرد. ما فرزندان جنگ و نبردیم و آن را از پدرانمان به ارث بردهایم.[۸]
در ادامه، پیامبر براء را به عنوان یکى از دو نقیب بنى سلمه برگزید.[۹] براء پیش از ترک مکه به پیامبر صلى الله علیه و آله وعده داد که در حج سال بعد براى زیارت آن حضرت به مکه بیاید؛[۱۰] ولى وى در ماه صفر سال بعد (قبل از هجرت پیامبر صلى الله علیه و آله به مدینه) درگذشت[۱۱] و نتوانست به وعده خود وفا کند.
با توجه به مرگ زودهنگام براء، مطالب چندانى در کتب تاریخى از او نقل نشده است. درباره او آمده است که هنگام مرگ، ۳۱ مال خود را براى پیامبر صلى الله علیه و آله وصیت کرد.[۱۲] پیامبر صلى الله علیه و آله نیز آن را به ورثه براء بازگرداند.[۱۳] همچنین وصیت کرد که او را به سوى مکه دفن کنند،[۱۴] زیرا به پیامبر قول داده بود که در حج سال بعد او را زیارت کند.[۱۵] او نخستین نقیب از نقباى دوازدهگانه بود که درگذشت.[۱۶]
پیامبر پس از ورود به مدینه کنار قبر او حاضرشد و بر او نماز گزارد[۱۷] و برایش دعا کرد.[۱۸] گفتهاند که پس از تغییر قبله به سوى مکه، پیامبر بار دیگر بر او نماز خواند. برخى این نماز را مجرد دعا مىدانند.[۱۹]
شیخ صدوق، سه سنت از سنت هاى اسلامی را به براء نسبت مىدهد که عبارت است از: طهارت و استنجاء با آب، نماز گزاردن به سوى مکه و وصیت کردن سه یک اموال.[۲۰]
براء در شأن نزول آیات
برخى قائلاند که وقتى براء براى نخستین بار به جاى استفاده از سنگ خود را با آب تطهیر و استنجا کرد، خداوند در شأن او آیه ۲۲۲ سوره بقره را نازل کرد[۲۱] و او را از پاکیزگانِ محبوب خود خواند: «...اِنَّ اللّهَ یحِبُّ التَّوّابینَ و یحِبُّ المُتَطَهِّرین»؛ ولى با توجه به این که این آیه مدنى است و براء پیش از حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله در مدینه درگذشته، نمىتواند درباره براء باشد.
همچنین آمده است که پس از تحول قبله به سوى مکه، گروهى از مسلمانان نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمدند و در خصوص وضعیت عبادات مسلمانان در گذشته همچون براء بن معرور و اسعد بن زراره که به سوى بیتالمقدس نماز گزارده بودند پرسیدند، پس خداوند با نزول آیه ۱۴۳ سوره بقره، ایمان و اعمال آنان را ضایعنشدنى معرفى کرد: «...و ما کانَ اللّهُ لِیضِیعَ ایمانَکم...».[۲۲]
با توجه به حضور مؤثر براء در پیمان عقبه دوم و انتخاب وى به عنوان نقیب، مىتوان تمامى آیاتى که در شأن بیعتکنندگان عقبه دوم نازل شده، همچون آیات ۷ سوره مائده[۲۳]؛ ۱۵ سوره احزاب[۲۴]؛ ۱۰۰ سوره توبه[۲۵]؛ ۳۰ سوره انفال[۲۶]؛ ۱۱۱ سوره توبه[۲۷] و ۱۴ سوره صف[۲۸]، را در شأن براء نیز دانست.
همسران و فرزندان براء
حُمَیمه دختر صَیفى بن صخر از همسران براء بن معرور است که پس از اسلام براء، او نیز اسلام آورد و با پیامبر صلى الله علیه و آله بیعت کرد. فرزندان براء و حُمیمه را چنین یاد کردهاند:[۲۹] هند همسر جابر بن عَتیک، رباب مادر سعد بن معاذ،[۳۰] ظبیه همسر ابى قَتادَه - که پیامبر اکرم به او تسبیح جهاد را آموخت -،[۳۱] سُلافه و مبشّر همسر زید بن حارثه.[۳۲]
همسر دیگر براء، خُلیسه[۳۳] دختر قیس بن ثابت از قبیله بنىاشجع است که بِشر بن براء از همین همسر است. بِشر از صحابه پیامبر صلى الله علیه و آله بود که در عقبه دوم و بدر حضور داشت[۳۴] و به همراه پیامبر صلى الله علیه و آله از گوشت مسموم گوسفند زن یهودى در خیبر به سال هفتم هجرى خورد و به شهادت رسید.[۳۵]
پانویس
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ النسب، ص۲۸۶؛ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۴؛ المحبر، ص۲۷۰.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۴.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴۷؛ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۴؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۴.
- ↑ تاریخ الصحابه، ص۴۲؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۶؛ الثقات، ج۳، ص۲۶.
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۳۶۵.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴۰؛ اسد الغابه، ج۱، ص۳۶۵؛ الثقات، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴۲؛ الطبقات، ابنسعد، ج۱، ص۲۲۲.
- ↑ السیرة النبویه، ج۲، ص۴۴۴؛ تاریخ الصحابه، ص۴۲؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ الطبقات، ابن سعد، ج۳، ص۴۶۵؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ الاصابه، ج۱، ص۴۱۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۲۶۸.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۵؛ الثقات، ج۱، ص۱۳۶؛ جمهرة انسابالعرب، ص۳۵۹.
- ↑ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۶.
- ↑ تاریخ دمشق، ج۵۶، ص۱۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۵.
- ↑ اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۵۴.
- ↑ الخصال، ص۱۹۲.
- ↑ الخصال، ص۱۹۲؛ الصافى، ج۱، ص۲۵۳.
- ↑ اسباب النزول، ص۴۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۰؛ روح المعانى، مج۴، ج۵، ص۱۲۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۴۱۷؛ زاد المسیر، ج۲، ص۳۶۲.
- ↑ جوامع الجامع، ج۱، ص۵۵۴؛ تفسیر بیضاوى، ج۲، ص۳۰۴.
- ↑ تفسیر قمى، ج۱، ص۲۷۲.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج۸، ص۱۶۹؛ تفسیر ثعالبى، ج۲، ص۷۵.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج۱۸، ص۵۸.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۸، ص۲۹۶.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۳، ص۴۶۴؛ ج۸، ص۲۹۶؛ اسدالغابه، ج۷، ص۷۳.
- ↑ الاصابه، ج۸، ص۲۲۵.
- ↑ اسد الغابه، ج۷، ص۳۸۱.
- ↑ الاصابه، ج۸، ص۱۰۷.
- ↑ الطبقات، ابنسعد، ج۸، ص۲۹۶.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص۳۵۹؛ تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۵۷؛ تاریخ ابنخیاط، ص۵۰.
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، سید على خیرخواه علوى، ج۵، ص۴۳۴-۴۳۷.