ابوعبدالله زنجانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
'''«ابوعبدالله زنجانى»''' (1360-1309 ق)
+
'''«ابوعبدالله زنجانى»''' (۱۳۶۰-۱۳۰۹ ق) فقیه، [[قرآن]]‌شناس و متفکر [[شیعه]] در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]] و [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعه اصفهانى]] بود. آیت الله زنجانى عالمى زمان‌شناس بود که با توجه به نیازها و ضرورت‌ها گام برمى‌داشت، و در ایجاد وحدت بین مسلمانان تلاش می‌کرد. او با تألیف کتاب و چاپ مقالات تحقیقى در مجلات مختلف فارسى و عربى به نشر فرهنگ اسلامى پرداخت. کتاب «[[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]» از معروفترین آثار اوست.
تلاش هاى او در تدوین نخستین تاریخ قرآن، ایجاد وحدت بین مسلمانان و نگارش ده ها کتاب و مقاله بر اساس نیاز جامعه، از جمله عواملى است که سبب مى شود تا ما او را عالمى فراتر از زمان بدانیم.
+
{{شناسنامه عالم
 
+
||نام کامل = ابوعبدالله زنجانى
 +
||تصویر= [[پرونده:]]
 +
||زادروز = ۱۳۰۹ قمری
 +
|زادگاه = زنجان
 +
|وفات =  ۱۳۶۰ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[شیخ الشریعه اصفهانی]]، [[سید محمدکاظم یزدی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]]، [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نایینى]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = [[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]، فلسفه حجاب، طهارة اهل الکتاب، زندگانى محمد (ص)، منهاج النجاح،...
 +
}}
 
==ولادت و خاندان==
 
==ولادت و خاندان==
ابوعبدالله زنجانى در سال 1309 هـ .ق. در زنجان متولد شد. پدر ابوعبدالله، میرزا نصرالله، از بزرگان و پیشوایان روحانى شهر زنجان بود. بیش از یک قرن مقام [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامى]] ـ که از مناصب مهم دینى به یادگار مانده عصر [[صفویه|صفوى]] است ـ در خاندان او قرار داشت.
+
ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۰۹ هـ .ق. در زنجان متولد شد. پدر ابوعبدالله، میرزا نصرالله، از بزرگان و پیشوایان روحانى شهر زنجان بود. بیش از یک قرن مقام [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامى]] ـ که از مناصب مهم دینى به یادگار مانده عصر [[صفویه|صفوى]] است ـ در خاندان او قرار داشت.
  
 
==تحصیل و استادان==
 
==تحصیل و استادان==
ابوعبدالله زنجانى تعلیم و تربیت اولیه خویش را در محضر پدر اندیشمندش آغاز کرد و در دامان او پرورش یافت.
+
ابوعبدالله زنجانى تعلیم و تربیت اولیه خویش را در محضر پدر اندیشمندش آغاز کرد و در دامان او پرورش یافت. او پس از رسیدن به سن جوانى به [[حوزه علمیه]] شهر خویش، زنجان رفته و [[ادبیات عرب]] و مبادى [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را در نزد عالمان آن دیار فراگرفت و براى آموختن [[فلسفه]]، [[کلام]]، [[ریاضیات]] و علم فلک در محضر فیلسوف و حکیم الاهى زنجان، میرزا ابراهیم فلکى ـ که از شاگردان فیلسوف بزرگ [[میرزا ابوالحسن جلوه|سید ابوالحسن جلوه]] بود ـ شرکت جست.
 
 
او پس از رسیدن به سن جوانى به [[حوزه علمیه]] شهر خویش، زنجان رفته و [[ادبیات عرب]] و مبادى [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را در نزد عالمان آن دیار فراگرفت و براى آموختن [[فلسفه]]، [[کلام]]، [[ریاضیات]] و علم فلک در محضر فیلسوف و حکیم الاهى زنجان، میرزا ابراهیم فلکى ـ که از شاگردان فیلسوف بزرگ [[میرزا ابوالحسن جلوه|سید ابوالحسن جلوه]] بود ـ شرکت جست.
 
  
ابوعبدالله زنجانى در سال 1329 هـ .ق. به [[تهران]] رفته و مدت کمى در مدرسه فرانسوى «سن لوئى» به تحصیل پرداخت و به سال (1330 هـ .ق.) به زنجان بازگشت.
+
ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۲۹ هـ .ق. به [[تهران]] رفته و مدت کمى در مدرسه فرانسوى «سن لوئى» به تحصیل پرداخت و به سال (۱۳۳۰ هـ .ق.) به زنجان بازگشت.
  
روح جستجوگر و طبع علم خواه زنجانى، باعث شد که او نتواند در شهر زنجان باقى بماند، لذا به همراه برادر دانشمندش، میرزا فضل الله شیخ الاسلام زنجانى رهسپار حوزه پربار [[نجف]] شد. او در مدت اقامتش در نجف، در درس استادان بزرگى چون [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید کاظم یزدى]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعة اصفهانى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقى]] و [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نایینى]] شرکت جسته، بهره هاى فراوان برد.
+
روح جستجوگر و طبع علم خواه زنجانى، باعث شد که او نتواند در شهر زنجان باقى بماند، لذا به همراه برادر دانشمندش، میرزا فضل الله شیخ الاسلام زنجانى رهسپار حوزه پربار [[نجف]] شد. او در مدت اقامتش در نجف، در درس استادان بزرگى چون [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سید محمدکاظم یزدى]]، [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعة اصفهانى]]، [[سید ابوالحسن اصفهانى]]، [[آقا ضیاءالدین عراقی]] و [[میرزا محمدحسین نائینی|میرزا حسین نایینى]] شرکت جسته، بهره هاى فراوان برد.
  
 
آن بزرگوار پس از مدتى تحصیل در نجف و استفاده از محضر استادان آن دیار، به ملکه [[اجتهاد]] دست یافت. ایشان از سوى عالمان بزرگى چون سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمد فیروزآبادى، [[سید هبة الدین شهرستانی|سید هبة الدین شهرستانى]]، شیخ الشریعة اصفهانى، [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]]، اجازه اجتهاد دریافت نموده است.
 
آن بزرگوار پس از مدتى تحصیل در نجف و استفاده از محضر استادان آن دیار، به ملکه [[اجتهاد]] دست یافت. ایشان از سوى عالمان بزرگى چون سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمد فیروزآبادى، [[سید هبة الدین شهرستانی|سید هبة الدین شهرستانى]]، شیخ الشریعة اصفهانى، [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائرى]]، اجازه اجتهاد دریافت نموده است.
سطر ۱۸: سطر ۲۵:
 
آقاى زنجانى از عالمانى چون [[سید حسن صدر|سید حسن صدر کاظمى]] و... [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایى دریافت نمود. او همچنین از برخى از دانشوران [[اهل سنت]] نظیر: سید محمود شکری آلوسى (صاحب بلوغ الادب) و سید محمد بدرالدین بن یوسف المغربى، موفق به کسب اجازه شد.
 
آقاى زنجانى از عالمانى چون [[سید حسن صدر|سید حسن صدر کاظمى]] و... [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایى دریافت نمود. او همچنین از برخى از دانشوران [[اهل سنت]] نظیر: سید محمود شکری آلوسى (صاحب بلوغ الادب) و سید محمد بدرالدین بن یوسف المغربى، موفق به کسب اجازه شد.
  
<br />
+
==فعالیت‌های علمی و اجتماعی==
 
 
==فعالیتهای اجتماعی==
 
 
'''سفرهاى تبلیغى:'''
 
'''سفرهاى تبلیغى:'''
  
از آنجا که آیت الله زنجانى وظیفه خویش را تبلیغ و نشر معارف الهى و تلاش در جهت گسترش وحدت بین مسلمانان مى دانست، پس از چندین سال تحصیل و تحقیق و کسب درجه اجتهاد، در اواخر سال (1338 هـ .ق.) به شهر خویش بازگشت و به نشر معارف الهى پرداخت. ایشان بر خود فرض مى دید در هر جا که به وجود او نیاز است، حضور یابد، از این رو پس از اقامت مدت کوتاهى در زنجان، سفرهاى تبلیغى خویش را آغاز نمود.
+
از آنجا که آیت الله زنجانى وظیفه خویش را تبلیغ و نشر معارف الهى و تلاش در جهت گسترش وحدت بین مسلمانان مى دانست، پس از چندین سال تحصیل و تحقیق و کسب درجه اجتهاد، در اواخر سال (۱۳۳۸ هـ .ق.) به شهر خویش بازگشت و به نشر معارف الهى پرداخت. ایشان بر خود فرض مى دید در هر جا که به وجود او نیاز است، حضور یابد، از این رو پس از اقامت مدت کوتاهى در زنجان، سفرهاى تبلیغى خویش را آغاز نمود.
  
 
زنجانى، سفر خویش را از [[کعبه]] آغاز نمود، تا بدین نحو از خالق هستى براى راهنمایى خود مدد جوید. او پس از زیارت خانه خدا و انجام فریضه [[حج]]، رهسپار [[سوریه]]، [[فلسطین]] و [[عراق]] گردید و در قدس، قاهره، [[بغداد]] و [[دمشق]] با بسیارى از اندیشمندان و فرزانگان آن دیار، دیدار و گفتگو کرد.
 
زنجانى، سفر خویش را از [[کعبه]] آغاز نمود، تا بدین نحو از خالق هستى براى راهنمایى خود مدد جوید. او پس از زیارت خانه خدا و انجام فریضه [[حج]]، رهسپار [[سوریه]]، [[فلسطین]] و [[عراق]] گردید و در قدس، قاهره، [[بغداد]] و [[دمشق]] با بسیارى از اندیشمندان و فرزانگان آن دیار، دیدار و گفتگو کرد.
سطر ۲۹: سطر ۳۴:
 
[[سید محسن امین|سید محسن امین عاملى]] در کتاب خویش ضمن اشاره به این سفرها مى گوید: در دو سفرى که به شهر دمشق داشتم ایشان را ملاقات نمودم و بین ما نامه هایى رد و بدل شد.
 
[[سید محسن امین|سید محسن امین عاملى]] در کتاب خویش ضمن اشاره به این سفرها مى گوید: در دو سفرى که به شهر دمشق داشتم ایشان را ملاقات نمودم و بین ما نامه هایى رد و بدل شد.
  
او پس از یک سال فعالیت تبلیغى به زنجان بازگشت و با ایجاد حلقه درس در زمینه [[فقه]]، [[فلسفه]] و [[تفسیر]]، به تربیت شاگردان همت گماشت. او با تألیف کتاب و چاپ مقالات تحقیقى در مجلات مختلف فارسى و عربى به نشر فرهنگ اسلامى پرداخت.
+
آیت الله زنجانى پس از یک سال فعالیت تبلیغى به زنجان بازگشت و با ایجاد حلقه درس در زمینه [[فقه]]، [[فلسفه]] و [[تفسیر]]، به تربیت شاگردان همت گماشت.  
 
 
آیت الله زنجانى عالمى زمان شناس بود که با توجه به نیازها و ضرورت ها گام برمى داشت، به گونه اى که مى توان او را اندیشمندى نوآور شمرد. گونه هایى از اندیشه ها و نوآورى هاى او را مرور مى نماییم.
 
  
 
'''نگارش نخستین کتاب تاریخ قرآن:'''
 
'''نگارش نخستین کتاب تاریخ قرآن:'''
سطر ۴۳: سطر ۴۶:
 
آیت الله زنجانى در زمره کسانى است که در عرصه پاسخگویى به سؤالات و شبهات در دوره خویش نقش به سزایى داشته است. از مهم ترین کارهاى آن بزرگوار در این زمینه، نگارش رساله «فلسفة الحجاب» است که پاسخ به پرسشى است که توسط یکى از فضلاى ایرانىِ مقیم آمریکا از مؤلف به عمل آمده است. رساله یاد شده با وجود کوچکى حجم، حاوى تحلیلى تازه و بیشتر عقلانى از مسأله [[حجاب]] است. در واقع بحث حجاب در این دوره، بیش از آن که نیازمند ارائه ادله شرعى، اعم از [[قرآن]] و [[حدیث]] باشد، نیازمند ارائه تحلیلى اجتماعى و اخلاقى بوده است. زیرا مخاطبان اصلى، قشر تحصیل کرده جدید بودند که مى بایست این مسأله با زبان جدید و روش عقلانى برایشان پردازش مى شد. مؤلف به حق توانسته است در جهت پاسخ گویى به چنین پرسشى گام بردارد.
 
آیت الله زنجانى در زمره کسانى است که در عرصه پاسخگویى به سؤالات و شبهات در دوره خویش نقش به سزایى داشته است. از مهم ترین کارهاى آن بزرگوار در این زمینه، نگارش رساله «فلسفة الحجاب» است که پاسخ به پرسشى است که توسط یکى از فضلاى ایرانىِ مقیم آمریکا از مؤلف به عمل آمده است. رساله یاد شده با وجود کوچکى حجم، حاوى تحلیلى تازه و بیشتر عقلانى از مسأله [[حجاب]] است. در واقع بحث حجاب در این دوره، بیش از آن که نیازمند ارائه ادله شرعى، اعم از [[قرآن]] و [[حدیث]] باشد، نیازمند ارائه تحلیلى اجتماعى و اخلاقى بوده است. زیرا مخاطبان اصلى، قشر تحصیل کرده جدید بودند که مى بایست این مسأله با زبان جدید و روش عقلانى برایشان پردازش مى شد. مؤلف به حق توانسته است در جهت پاسخ گویى به چنین پرسشى گام بردارد.
  
'''نقدى بر غرب گرایى:'''
+
'''نقد غرب گرایى:'''
  
 
آیت الله زنجانى گسترش [[فساد]] را از عوامل سقوط ملّت ها و تمدن ها مى دانست. او معتقد بود عاملى که موجب نابودى تمدن روم گردید، افزایش نقش زنان و گسترش فساد در جامعه روم بوده است. البته به اعتقاد او در این بین زنان رومى مقصر نبودند، «این جنایت تاریخى بزرگ بر آن تاج و تخت، از میل مردها به لهو و لعب بود» که پاى زنان را به سیاست باز کرد. به اعتقاد ایشان: اگر فساد جارى در غرب در جوامع شرقى گسترش یابد، موجب از هم پاشیدگى جوامعِ شرقى خواهد شد، چرا که این عامل بازدارنده یعنى پیشرفت صنعتى در این جوامع وجود ندارد.
 
آیت الله زنجانى گسترش [[فساد]] را از عوامل سقوط ملّت ها و تمدن ها مى دانست. او معتقد بود عاملى که موجب نابودى تمدن روم گردید، افزایش نقش زنان و گسترش فساد در جامعه روم بوده است. البته به اعتقاد او در این بین زنان رومى مقصر نبودند، «این جنایت تاریخى بزرگ بر آن تاج و تخت، از میل مردها به لهو و لعب بود» که پاى زنان را به سیاست باز کرد. به اعتقاد ایشان: اگر فساد جارى در غرب در جوامع شرقى گسترش یابد، موجب از هم پاشیدگى جوامعِ شرقى خواهد شد، چرا که این عامل بازدارنده یعنى پیشرفت صنعتى در این جوامع وجود ندارد.
سطر ۴۹: سطر ۵۲:
 
'''تلاش براى وحدت اسلامى:'''
 
'''تلاش براى وحدت اسلامى:'''
  
ایجاد و گسترش وحدت بین مسلمانان، یکى از دغدغه هاى آیت الله زنجانى بود که در جهت نیل به آن، تلاش هاى بسیارى نمود. ایشان با سفرهاى متعدد و گفتگو با عالمان [[اهل سنت]] در این مسیر قدم برداشت. به عنوان مثال سفر ایشان به قاهره در سال 1354 هـ .ق. را مى توان در این راستا قلمداد نمود که از طرف دانشگاه الازهر [[مصر]] و استادان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
+
ایجاد و گسترش وحدت بین مسلمانان، یکى از دغدغه هاى آیت الله زنجانى بود که در جهت نیل به آن، تلاش هاى بسیارى نمود. ایشان با سفرهاى متعدد و گفتگو با عالمان [[اهل سنت]] در این مسیر قدم برداشت. به عنوان مثال سفر ایشان به قاهره در سال ۱۳۵۴ هـ .ق. را مى توان در این راستا قلمداد نمود که از طرف دانشگاه الازهر [[مصر]] و استادان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
  
 
زنجانى در این سفر، در مرکز علمى، «دارالهدایة الاسلامیه»، کنفرانسى ارزشمند تحت عنوان «دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن» ایراد نمود، که مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در نشریه مصرى «الفتح» به چاپ رسیده است. او ضمن دیدار با استادان دانشگاه الازهر، با مصطفى مراغى ـ رئیس دانشگاه الازهر ـ عبدالرحمن شهبندر، عبدالوهاب غرام و عده اى دیگر از استادان در خصوص وحدت فرقه هاى اسلامى و ایجاد اتحاد بین مسلمانان به گفتگو پرداخته و تبادل نظر کرد.
 
زنجانى در این سفر، در مرکز علمى، «دارالهدایة الاسلامیه»، کنفرانسى ارزشمند تحت عنوان «دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن» ایراد نمود، که مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در نشریه مصرى «الفتح» به چاپ رسیده است. او ضمن دیدار با استادان دانشگاه الازهر، با مصطفى مراغى ـ رئیس دانشگاه الازهر ـ عبدالرحمن شهبندر، عبدالوهاب غرام و عده اى دیگر از استادان در خصوص وحدت فرقه هاى اسلامى و ایجاد اتحاد بین مسلمانان به گفتگو پرداخته و تبادل نظر کرد.
سطر ۶۳: سطر ۶۶:
 
'''پیشگام وحدت حوزه و دانشگاه:'''
 
'''پیشگام وحدت حوزه و دانشگاه:'''
  
آیت الله زنجانى را باید به حق، از پیشگامان وحدت [[حوزه علميه|حوزه]] و دانشگاه به شمار آورد، چرا که تلاش هاى بسیارى در این خصوص بذل نموده اند. ایشان پس از بازگشت از قاهره، با پیشنهاد وزارت معارف، به عنوان استاد دانشگاه تهران انتخاب شدند. این همکارى فرصتى بود که ایشان مى توانست از آن استفاده شایانى در جهت نزدیک نمودن دو قشر روحانى و دانشگاهى بنماید و در تحقق آن، گام بردارد.
+
آیت الله زنجانى را باید به حق، از پیشگامان وحدت [[حوزه علمیه|حوزه]] و دانشگاه به شمار آورد، چرا که تلاش هاى بسیارى در این خصوص بذل نموده اند. ایشان پس از بازگشت از قاهره، با پیشنهاد وزارت معارف، به عنوان استاد دانشگاه تهران انتخاب شدند. این همکارى فرصتى بود که ایشان مى توانست از آن استفاده شایانى در جهت نزدیک نمودن دو قشر روحانى و دانشگاهى بنماید و در تحقق آن، گام بردارد.
  
او پس از ورود به دانشگاه تهران، در دانشکده علوم معقول و منقول، به مدت چهار سال ـ (1354 - 1358 هـ .ق) ـ به تدریس درس هایى چون تاریخ فلسفه، اخلاق، علم تفسیر و دروس دیگر پرداخت. پس از انحلال این دانشکده و الحاق علوم معقول به دانشسراى علوم عالى و الحاق علوم منقول به دانشکده حقوق، استاد زنجانى فعالیت علمى خویش را در دانش سراى علوم عالى آغاز نمود.
+
او پس از ورود به دانشگاه تهران، در دانشکده علوم معقول و منقول، به مدت چهار سال ـ (۱۳۵۴ - ۱۳۵۸ هـ .ق) ـ به تدریس درس هایى چون تاریخ فلسفه، اخلاق، علم تفسیر و دروس دیگر پرداخت. پس از انحلال این دانشکده و الحاق علوم معقول به دانشسراى علوم عالى و الحاق علوم منقول به دانشکده حقوق، استاد زنجانى فعالیت علمى خویش را در دانش سراى علوم عالى آغاز نمود.
  
 
'''حضور فعال در محافل علمى:'''
 
'''حضور فعال در محافل علمى:'''
  
یکى از خصوصیات بارز زنجانى، حضور او در محافل و انجمن هاى علمى و ادبى در [[ایران]] و کشورهاى عربى است. موقعیت علمى و حضور فعال ایشان در این نوع محافل به حدّى بود که در سال 1347 به عنوان اولین ایرانى به عضویت «المجمع العلمى العربى» درآمد. رساله ایشان با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى» در مجله العلمى العربى به چاپ رسیده است.
+
یکى از خصوصیات بارز زنجانى، حضور او در محافل و انجمن هاى علمى و ادبى در [[ایران]] و کشورهاى عربى است. موقعیت علمى و حضور فعال ایشان در این نوع محافل به حدّى بود که در سال ۱۳۴۷ به عنوان اولین ایرانى به عضویت «المجمع العلمى العربى» درآمد. رساله ایشان با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى» در مجله العلمى العربى به چاپ رسیده است.
  
 
==آثار و تألیفات==
 
==آثار و تألیفات==
آیت الله زنجانى داراى آثار و مصنفات متعددى است که جملگى، حکایت از فضل و دانش او دارند. آثارى که از این بزرگوار تا کنون به چاپ رسیده است عبارتند از:
+
آیت الله زنجانى داراى آثار و مصنفات متعددى است که جملگى، حکایت از فضل و دانش او دارند. برخی از تألیفات ایشان عبارتند از:
 
 
1. [[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]: این کتاب از مهم ترین و اساسى ترین کتاب ها در زمینه [[تاریخ قرآن]] به شمار مى رود.
 
 
 
2. الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى: این رساله، اولین اثر مستقل به زبان عربى در شرح حال و آراء [[ملا صدرا]] و در بردارنده یک دروه اصول فلسفى صدرالمتألهین است.
 
 
 
3. فلسفه حجاب: این کتاب با برهان عقلى، طبیعى، نفسى و شهادت اقوال عالمان بزرگ غرب و اسلام، فواید و لزوم [[حجاب]] را براى سعادت بشر بیان نموده است.
 
 
 
4. طهارة اهل الکتاب: این کتاب حاصل تحقیقات فقهى مؤلف در این خصوص است، که ضمن بیان ادلّه قائلین به نجاست و طهارت [[اهل کتاب]]، به بیان ادلّه خویش مبنى بر طهارت اهل کتاب پرداخته است.
 
 
 
5. زندگانى محمد (صلى الله علیه وآله): این کتاب ترجمه فارسى بخشى از کتاب «الأبطال»، نوشته فیلسوف انگلیسى زبان، «توماس کارلایل» است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است. از نظر زنجانى، این کتاب بسان نقاش ماهرى است، در شرح صفات و خصوصیات روحى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و بیان شخصیت ایشان، و این مزیت در اثر تتبع و تفکر عمیق توماس کارلایل در سیره نبوى به دست آمده است.
 
 
 
6. عظمت حسین بن على (علیهما السلام): مؤلف در این کتاب ابتدا به نحوه شکل گیرى خلافت در صدر [[اسلام]] اشاره نموده و سپس با بیان برخى از زمینه هاى تاریخى پیدایش واقعه [[کربلا]]، این حادثه را مورد تحلیل قرار مى دهد.
 
 
 
7. شرح بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن: این کتاب در حقیقت شرح و تعلیقه اى است بر کتاب «بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن»، نوشته [[خواجه نصیرالدین طوسى]] که توسط ابوعبدالله زنجانى به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به فارسى ترجمه شده و تحت عنوان «بقاى روح پس از مرگ» به چاپ رسیده است.
 
 
 
8. منهاج النجاح أو مناسک آل محمد (صلى الله علیه وآله): کتاب «منهاج النجاح» در زمره کتاب هاى فقهى آقاى زنجانى است که در سال 1342 هـ .ق. در بغداد به چاپ رسیده است.
 
 
 
9. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر: مرحوم زنجانى این اثر را که در اصل به زبان عربى بوده به زبان فارسى برگردانده که در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (شماره 4 ـ 3، سال 17) به چاپ رسیده است.
 
 
 
10. التصوف فى التاریخ: کتابى است که در خصوص تئورى وحدت وجود و روند آن در مکتب هاى علمى از گذشته تا امروز، نوشته شده. گویا این کتاب به چاپ نرسیده امّا برخى از فصول آن در مجله «الاخاء» به چاپ رسیده است.
 
 
 
11. رسالة فى قاعدة الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد: در خصوص این کتاب باید گفت که: آیت الله [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعة اصفهانى]]، استاد مؤلف، ضمن افزودن مطالبى بر این رساله، با نگارش [[تقریظ|تقریظى]] بر این اثر ارزشمند از مؤلف آن قدردانى نموده است.
 
 
 
12. الاصول الاجتماعیه فى القرآن
 
 
 
13. الاسلام و الأروبیون
 
 
 
14. اثبات تحریف العهدین
 
 
 
15. الافکار الفلسفیه
 
 
 
16. المعارف فى ایران قبل الاسلام
 
 
 
17. مقایسة حال المسلمین فى هذه الاعصار مع الازمنة السابقه فى العِزِّ وَ الذِّل
 
 
 
18. الوحى
 
 
 
19. دین فطرت
 
 
 
20. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر
 
  
21. سر انتشار اسلام
+
* ۱. [[تاریخ القرآن (زنجانی) (کتاب)|تاریخ القرآن]]: این کتاب از مهم ترین و اساسى ترین کتاب ها در زمینه [[تاریخ قرآن]] به شمار مى رود.
 
+
* ۲. الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى: این رساله، اولین اثر مستقل به زبان عربى در شرح حال و آراء [[ملا صدرا]] و در بردارنده یک دروه اصول فلسفى صدرالمتألهین است.
22. التصویت.
+
* ۳. فلسفه حجاب: این کتاب با برهان عقلى، طبیعى، نفسى و شهادت اقوال عالمان بزرگ غرب و اسلام، فواید و لزوم [[حجاب]] را براى سعادت بشر بیان نموده است.
 +
* ۴. طهارة اهل الکتاب: این کتاب حاصل تحقیقات فقهى مؤلف در این خصوص است، که ضمن بیان ادلّه قائلین به نجاست و طهارت [[اهل کتاب]]، به بیان ادلّه خویش مبنى بر طهارت اهل کتاب پرداخته است.
 +
* ۵. زندگانى محمد (صلى الله علیه وآله): این کتاب ترجمه فارسى بخشى از کتاب «الأبطال»، نوشته فیلسوف انگلیسى زبان، «توماس کارلایل» است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است. از نظر زنجانى، این کتاب بسان نقاش ماهرى است، در شرح صفات و خصوصیات روحى [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](صلى الله علیه وآله) و بیان شخصیت ایشان، و این مزیت در اثر تتبع و تفکر عمیق توماس کارلایل در سیره نبوى به دست آمده است.
 +
* ۶. عظمت [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] (علیهما السلام): مؤلف در این کتاب ابتدا به نحوه شکل گیرى خلافت در صدر [[اسلام]] اشاره نموده و سپس با بیان برخى از زمینه هاى تاریخى پیدایش واقعه [[کربلا]]، این حادثه را مورد تحلیل قرار مى دهد.
 +
* ۷. شرح بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن: این کتاب در حقیقت شرح و تعلیقه اى است بر کتاب «بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن»، نوشته [[خواجه نصیرالدین طوسى]] که توسط ابوعبدالله زنجانى به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به فارسى ترجمه شده و تحت عنوان «بقاى روح پس از مرگ» به چاپ رسیده است.
 +
* ۸. منهاج النجاح أو مناسک آل محمد (صلى الله علیه وآله): کتاب «منهاج النجاح» در زمره کتاب هاى فقهى آقاى زنجانى است که در سال ۱۳۴۲ هـ .ق. در بغداد به چاپ رسیده است.
 +
* ۹. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر: مرحوم زنجانى این اثر را که در اصل به زبان عربى بوده به زبان فارسى برگردانده که در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (شماره ۴ ـ ۳، سال ۱۷) به چاپ رسیده است.
 +
* ۱۰. التصوف فى التاریخ: کتابى است که در خصوص تئورى وحدت وجود و روند آن در مکتب هاى علمى از گذشته تا امروز، نوشته شده. گویا این کتاب به چاپ نرسیده امّا برخى از فصول آن در مجله «الاخاء» به چاپ رسیده است.
 +
* ۱۱. رسالة فى قاعدة الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد: در خصوص این کتاب باید گفت که: آیت الله [[شیخ الشریعه اصفهانی|شیخ الشریعة اصفهانى]]، استاد مؤلف، ضمن افزودن مطالبى بر این رساله، با نگارش [[تقریظ|تقریظى]] بر این اثر ارزشمند از مؤلف آن قدردانى نموده است.
 +
* ۱۲. الاصول الاجتماعیه فى القرآن
 +
* ۱۳. الاسلام و الأروبیون
 +
* ۱۴. اثبات تحریف العهدین
 +
* ۱۵. الافکار الفلسفیه
 +
* ۱۶. المعارف فى ایران قبل الاسلام
 +
* ۱۷. مقایسة حال المسلمین فى هذه الاعصار مع الازمنة السابقه فى العِزِّ وَ الذِّل
 +
* ۱۸. الوحى
 +
* ۱۹. دین فطرت
 +
* ۲۰. سر انتشار اسلام
 +
* ۲۱. التصویت.
  
 
==از منظر دیگران==
 
==از منظر دیگران==
در خصوص شخصیت و موقعیت علمى، ابوعبدالله زنجانى، اشخاص مختلفى اظهار نظر کرده اند که به برخى از آن ها اشاره مى شود.
+
در خصوص شخصیت و موقعیت علمى آیت الله ابوعبدالله زنجانى، اشخاص مختلفى اظهار نظر کرده اند که به برخى از آن ها اشاره مى شود.
  
سید محسن امین عاملى و آقا بزرگ تهرانى ضمن معرفى زندگى و آثار ابوعبدالله زنجانى، از آن بزرگوار با تعابیرى چون عالم، فاضل، مصنف، و... به عظمت یاد کرده اند.
+
[[سید محسن امین|سید محسن امین عاملى]] و [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] ضمن معرفى زندگى و آثار ابوعبدالله زنجانى، از آن بزرگوار با تعابیرى چون عالم، فاضل، مصنف، و... به عظمت یاد کرده اند.
  
دکتر احمد امین، از اندیشمندان مصرى، با بیان این که: استاد ابوعبدالله زنجانى از عالمان برجسته و مجتهدان شیعه است مى گوید:
+
دکتر احمد امین مصرى، با بیان این که استاد ابوعبدالله زنجانى از عالمان برجسته و مجتهدان [[شیعه]] است مى گوید: «حُسنِ توفیق سبب گردید که استاد ابوعبدالله زنجانى را هنگام زیارت و بازدیدش از مصر در سال ۱۹۳۵ م. شناختم، و در میان ما ارتباط برقرار گردید و صداقت بر عهد و معارف بر معارفه مؤکد گردید... به حقیقت استاد را عمیق الفکر، و داراى اطلاعات گسترده و وسیع و سرشار از دانش در فلسفه اسلامى و دوران آن یافتم و نیز از صفاى نفس و حسن اخلاق اوست که او را به من و مرا به او نزدیک و دوست ساخته است.»
 
 
«حُسنِ توفیق سبب گردید که استاد ابوعبدالله زنجانى را هنگام زیارت و بازدیدش از مصر در سال 1935 م. شناختم، و در میان ما ارتباط برقرار گردید و صداقت بر عهد و معارف بر معارفه مؤکد گردید... به حقیقت استاد را عمیق الفکر، و داراى اطلاعات گسترده و وسیع و سرشار از دانش در فلسفه اسلامى و دوران آن یافتم و نیز از صفاى نفس و حسن اخلاق اوست که او را به من و مرا به او نزدیک و دوست ساخته است.»
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
سرانجام آیت الله استاد ابوعبدالله زنجانى پس از عمرى تلاش و مجاهدت علمى در جهت گسترش معارف الاهى، در دوران تدریس در دانش سراى علوم عالىِ دانشگاه تهران، به ناراحتى قلبى مبتلا شده و به سفارش پزشکان معالج، تهران را ترک گفته و به زادگاهش، زنجان مراجعت نمود. هنوز چندى از این بازگشت وى نگذشته بود که سرانجام در روز پنج شنبه، 7 جمادى الثانى سال (1360 هـ .ق.) روح بى قرار او به حضرت حق پرواز نمود تا در سایه رحمت او آرام گیرد.
+
مرحوم آیت الله ابوعبدالله زنجانى، پس از عمرى تلاش و مجاهدت علمى در جهت گسترش معارف الاهى، در دوران تدریس در دانش سراى علوم عالىِ دانشگاه تهران، به ناراحتى قلبى مبتلا شده و به سفارش پزشکان معالج، تهران را ترک گفته و به زادگاهش، زنجان مراجعت نمود. هنوز چندى از این بازگشت وى نگذشته بود که سرانجام در روز پنج شنبه، ۷ [[ماه جمادی الثانی|جمادى الثانى]] سال (۱۳۶۰ هـ .ق.) دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهرش بنا بر وصیتش به [[نجف]] اشرف منتقل شده و در آرامگاه خانوادگى ایشان به خاک سپرده شد.
 
 
پیکر مطهر ابوعبدالله زنجانى بنا بر وصیتش به وادى رحمت، نجف اشرف منتقل شده و در آرامگاه خانوادگى ایشان به خاک سپرده شدامّا یاد و نام او و آثار گران قدرش براى همیشه در تاریخ ثبت و به یادگار باقى خواهد ماند.
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
 
*"ابوعبدالله زنجانی"، دانشنامه پژوهه، محمدحسین پورامینى.
 
*"ابوعبدالله زنجانی"، دانشنامه پژوهه، محمدحسین پورامینى.
 
+
[[رده:علماء شیعه]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۴

«ابوعبدالله زنجانى» (۱۳۶۰-۱۳۰۹ ق) فقیه، قرآن‌شناس و متفکر شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان سید محمدکاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى بود. آیت الله زنجانى عالمى زمان‌شناس بود که با توجه به نیازها و ضرورت‌ها گام برمى‌داشت، و در ایجاد وحدت بین مسلمانان تلاش می‌کرد. او با تألیف کتاب و چاپ مقالات تحقیقى در مجلات مختلف فارسى و عربى به نشر فرهنگ اسلامى پرداخت. کتاب «تاریخ القرآن» از معروفترین آثار اوست.

[[پرونده:]]
نام کامل ابوعبدالله زنجانى
زادروز ۱۳۰۹ قمری
زادگاه زنجان
وفات ۱۳۶۰ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمدکاظم یزدی، سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا حسین نایینى،...


آثار

تاریخ القرآن، فلسفه حجاب، طهارة اهل الکتاب، زندگانى محمد (ص)، منهاج النجاح،...

ولادت و خاندان

ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۰۹ هـ .ق. در زنجان متولد شد. پدر ابوعبدالله، میرزا نصرالله، از بزرگان و پیشوایان روحانى شهر زنجان بود. بیش از یک قرن مقام شیخ الاسلامى ـ که از مناصب مهم دینى به یادگار مانده عصر صفوى است ـ در خاندان او قرار داشت.

تحصیل و استادان

ابوعبدالله زنجانى تعلیم و تربیت اولیه خویش را در محضر پدر اندیشمندش آغاز کرد و در دامان او پرورش یافت. او پس از رسیدن به سن جوانى به حوزه علمیه شهر خویش، زنجان رفته و ادبیات عرب و مبادى فقه و اصول را در نزد عالمان آن دیار فراگرفت و براى آموختن فلسفه، کلام، ریاضیات و علم فلک در محضر فیلسوف و حکیم الاهى زنجان، میرزا ابراهیم فلکى ـ که از شاگردان فیلسوف بزرگ سید ابوالحسن جلوه بود ـ شرکت جست.

ابوعبدالله زنجانى در سال ۱۳۲۹ هـ .ق. به تهران رفته و مدت کمى در مدرسه فرانسوى «سن لوئى» به تحصیل پرداخت و به سال (۱۳۳۰ هـ .ق.) به زنجان بازگشت.

روح جستجوگر و طبع علم خواه زنجانى، باعث شد که او نتواند در شهر زنجان باقى بماند، لذا به همراه برادر دانشمندش، میرزا فضل الله شیخ الاسلام زنجانى رهسپار حوزه پربار نجف شد. او در مدت اقامتش در نجف، در درس استادان بزرگى چون سید محمدکاظم یزدى، شیخ الشریعة اصفهانى، سید ابوالحسن اصفهانى، آقا ضیاءالدین عراقی و میرزا حسین نایینى شرکت جسته، بهره هاى فراوان برد.

آن بزرگوار پس از مدتى تحصیل در نجف و استفاده از محضر استادان آن دیار، به ملکه اجتهاد دست یافت. ایشان از سوى عالمان بزرگى چون سید ابوالحسن اصفهانى، سید محمد فیروزآبادى، سید هبة الدین شهرستانى، شیخ الشریعة اصفهانى، شیخ عبدالکریم حائرى، اجازه اجتهاد دریافت نموده است.

آقاى زنجانى از عالمانى چون سید حسن صدر کاظمى و... اجازه روایى دریافت نمود. او همچنین از برخى از دانشوران اهل سنت نظیر: سید محمود شکری آلوسى (صاحب بلوغ الادب) و سید محمد بدرالدین بن یوسف المغربى، موفق به کسب اجازه شد.

فعالیت‌های علمی و اجتماعی

سفرهاى تبلیغى:

از آنجا که آیت الله زنجانى وظیفه خویش را تبلیغ و نشر معارف الهى و تلاش در جهت گسترش وحدت بین مسلمانان مى دانست، پس از چندین سال تحصیل و تحقیق و کسب درجه اجتهاد، در اواخر سال (۱۳۳۸ هـ .ق.) به شهر خویش بازگشت و به نشر معارف الهى پرداخت. ایشان بر خود فرض مى دید در هر جا که به وجود او نیاز است، حضور یابد، از این رو پس از اقامت مدت کوتاهى در زنجان، سفرهاى تبلیغى خویش را آغاز نمود.

زنجانى، سفر خویش را از کعبه آغاز نمود، تا بدین نحو از خالق هستى براى راهنمایى خود مدد جوید. او پس از زیارت خانه خدا و انجام فریضه حج، رهسپار سوریه، فلسطین و عراق گردید و در قدس، قاهره، بغداد و دمشق با بسیارى از اندیشمندان و فرزانگان آن دیار، دیدار و گفتگو کرد.

سید محسن امین عاملى در کتاب خویش ضمن اشاره به این سفرها مى گوید: در دو سفرى که به شهر دمشق داشتم ایشان را ملاقات نمودم و بین ما نامه هایى رد و بدل شد.

آیت الله زنجانى پس از یک سال فعالیت تبلیغى به زنجان بازگشت و با ایجاد حلقه درس در زمینه فقه، فلسفه و تفسیر، به تربیت شاگردان همت گماشت.

نگارش نخستین کتاب تاریخ قرآن:

آیت الله زنجانى، که باید او را از پیشتازان عرصه مباحث قرآنى به شمار آورد، با نگارش و تدوین کتاب «تاریخ القرآن»، براى نخستین بار، این واژه را در بین مسلمانان و کتاب هاى اسلامى به کار برد. این حرکت بسیار مورد توجه اندیشمندان شیعه و سنى قرار گرفت. این توجه در حدى بود که برخى از آنان چون احمد امین مصرى، صاحب کتاب «فجر الاسلام»، آن را گامى در جهت وحدت جهان اسلام به شمار آوردند. علت این ارزش گذارى این است که اثر مذکور از زبان یک عالم شیعه براى سنّیان آن روزگار، که دید بدبینانه اى نسبت به موضوع ارتباط شیعه و قرآن داشتند، جالب توجه بود.

نکته اى که لازم به ذکر است این که: هر چند پس از نگارش این کتاب کتاب هاى متنوع، متعدد و عمیق ترى در خصوص تاریخ قرآن به رشته تحریر درآمده امّا نام و نقش ابوعبدالله زنجانى، به عنوان پیشرو در این علم، در کتاب ها و محافل علمى شیعه و سنى زبانزد خاص و عام بوده و خواهد بود.

پاسخگویى به شبهات:

آیت الله زنجانى در زمره کسانى است که در عرصه پاسخگویى به سؤالات و شبهات در دوره خویش نقش به سزایى داشته است. از مهم ترین کارهاى آن بزرگوار در این زمینه، نگارش رساله «فلسفة الحجاب» است که پاسخ به پرسشى است که توسط یکى از فضلاى ایرانىِ مقیم آمریکا از مؤلف به عمل آمده است. رساله یاد شده با وجود کوچکى حجم، حاوى تحلیلى تازه و بیشتر عقلانى از مسأله حجاب است. در واقع بحث حجاب در این دوره، بیش از آن که نیازمند ارائه ادله شرعى، اعم از قرآن و حدیث باشد، نیازمند ارائه تحلیلى اجتماعى و اخلاقى بوده است. زیرا مخاطبان اصلى، قشر تحصیل کرده جدید بودند که مى بایست این مسأله با زبان جدید و روش عقلانى برایشان پردازش مى شد. مؤلف به حق توانسته است در جهت پاسخ گویى به چنین پرسشى گام بردارد.

نقد غرب گرایى:

آیت الله زنجانى گسترش فساد را از عوامل سقوط ملّت ها و تمدن ها مى دانست. او معتقد بود عاملى که موجب نابودى تمدن روم گردید، افزایش نقش زنان و گسترش فساد در جامعه روم بوده است. البته به اعتقاد او در این بین زنان رومى مقصر نبودند، «این جنایت تاریخى بزرگ بر آن تاج و تخت، از میل مردها به لهو و لعب بود» که پاى زنان را به سیاست باز کرد. به اعتقاد ایشان: اگر فساد جارى در غرب در جوامع شرقى گسترش یابد، موجب از هم پاشیدگى جوامعِ شرقى خواهد شد، چرا که این عامل بازدارنده یعنى پیشرفت صنعتى در این جوامع وجود ندارد.

تلاش براى وحدت اسلامى:

ایجاد و گسترش وحدت بین مسلمانان، یکى از دغدغه هاى آیت الله زنجانى بود که در جهت نیل به آن، تلاش هاى بسیارى نمود. ایشان با سفرهاى متعدد و گفتگو با عالمان اهل سنت در این مسیر قدم برداشت. به عنوان مثال سفر ایشان به قاهره در سال ۱۳۵۴ هـ .ق. را مى توان در این راستا قلمداد نمود که از طرف دانشگاه الازهر مصر و استادان بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

زنجانى در این سفر، در مرکز علمى، «دارالهدایة الاسلامیه»، کنفرانسى ارزشمند تحت عنوان «دواء المسلمین فى الرجوع الى القرآن» ایراد نمود، که مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در نشریه مصرى «الفتح» به چاپ رسیده است. او ضمن دیدار با استادان دانشگاه الازهر، با مصطفى مراغى ـ رئیس دانشگاه الازهر ـ عبدالرحمن شهبندر، عبدالوهاب غرام و عده اى دیگر از استادان در خصوص وحدت فرقه هاى اسلامى و ایجاد اتحاد بین مسلمانان به گفتگو پرداخته و تبادل نظر کرد.

اعتقاد به طهارت اهل کتاب:

طهارت اهل کتاب یکى از موضوع هاى دامنه دار در فقه شیعه است. اگر چه فقیهانى چون صاحب مدارک (سید محمد عاملى)، مرحوم محمدباقر سبزوارى و عده دیگرى از آن ها قائل به طهارت اهل کتاب بوده اند، امّا مشهور فقیهان تا زمان ایشان، اهل کتاب را نجس مى دانستند.

در روزگار این عالم فرزانه، فضاى علمى حاکم بر حوزه هاى علمیه به نحوى بود که اعلام طهارت اهل کتاب را بسیار مشکل مى نمود، به طورى که برخى از مراجع و فقها على رغم این که قائل به طهارت اهل کتاب بودند، امّا از بیم هوچیگران علمى آن را اعلام نکردند.

آیت الله زنجانى، در زمره فقیهانى بود که پس از سفرهاى متعدد به کشورهاى مختلف و برخورد با ادیان مختلف، به کنکاش علمى و فقهى پرداخته است تا حقیقت طهارت یا نجاست اهل کتاب را دریابد. نتیجه این مطالعات و تحقیقات، نگارش رساله اى شد به نام «طهارت اهل کتاب». ایشان در این رساله، رأیى را که قائل به نجاست اهل کتاب بود، نقض کرده و خلاف آن، یعنى طهارت اهل کتاب را ترجیح دادند.

پیشگام وحدت حوزه و دانشگاه:

آیت الله زنجانى را باید به حق، از پیشگامان وحدت حوزه و دانشگاه به شمار آورد، چرا که تلاش هاى بسیارى در این خصوص بذل نموده اند. ایشان پس از بازگشت از قاهره، با پیشنهاد وزارت معارف، به عنوان استاد دانشگاه تهران انتخاب شدند. این همکارى فرصتى بود که ایشان مى توانست از آن استفاده شایانى در جهت نزدیک نمودن دو قشر روحانى و دانشگاهى بنماید و در تحقق آن، گام بردارد.

او پس از ورود به دانشگاه تهران، در دانشکده علوم معقول و منقول، به مدت چهار سال ـ (۱۳۵۴ - ۱۳۵۸ هـ .ق) ـ به تدریس درس هایى چون تاریخ فلسفه، اخلاق، علم تفسیر و دروس دیگر پرداخت. پس از انحلال این دانشکده و الحاق علوم معقول به دانشسراى علوم عالى و الحاق علوم منقول به دانشکده حقوق، استاد زنجانى فعالیت علمى خویش را در دانش سراى علوم عالى آغاز نمود.

حضور فعال در محافل علمى:

یکى از خصوصیات بارز زنجانى، حضور او در محافل و انجمن هاى علمى و ادبى در ایران و کشورهاى عربى است. موقعیت علمى و حضور فعال ایشان در این نوع محافل به حدّى بود که در سال ۱۳۴۷ به عنوان اولین ایرانى به عضویت «المجمع العلمى العربى» درآمد. رساله ایشان با عنوان «الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى» در مجله العلمى العربى به چاپ رسیده است.

آثار و تألیفات

آیت الله زنجانى داراى آثار و مصنفات متعددى است که جملگى، حکایت از فضل و دانش او دارند. برخی از تألیفات ایشان عبارتند از:

  • ۱. تاریخ القرآن: این کتاب از مهم ترین و اساسى ترین کتاب ها در زمینه تاریخ قرآن به شمار مى رود.
  • ۲. الفیلسوف الفارسى الکبیر صدرالدین شیرازى: این رساله، اولین اثر مستقل به زبان عربى در شرح حال و آراء ملا صدرا و در بردارنده یک دروه اصول فلسفى صدرالمتألهین است.
  • ۳. فلسفه حجاب: این کتاب با برهان عقلى، طبیعى، نفسى و شهادت اقوال عالمان بزرگ غرب و اسلام، فواید و لزوم حجاب را براى سعادت بشر بیان نموده است.
  • ۴. طهارة اهل الکتاب: این کتاب حاصل تحقیقات فقهى مؤلف در این خصوص است، که ضمن بیان ادلّه قائلین به نجاست و طهارت اهل کتاب، به بیان ادلّه خویش مبنى بر طهارت اهل کتاب پرداخته است.
  • ۵. زندگانى محمد (صلى الله علیه وآله): این کتاب ترجمه فارسى بخشى از کتاب «الأبطال»، نوشته فیلسوف انگلیسى زبان، «توماس کارلایل» است که توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است. از نظر زنجانى، این کتاب بسان نقاش ماهرى است، در شرح صفات و خصوصیات روحى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و بیان شخصیت ایشان، و این مزیت در اثر تتبع و تفکر عمیق توماس کارلایل در سیره نبوى به دست آمده است.
  • ۶. عظمت حسین بن على (علیهما السلام): مؤلف در این کتاب ابتدا به نحوه شکل گیرى خلافت در صدر اسلام اشاره نموده و سپس با بیان برخى از زمینه هاى تاریخى پیدایش واقعه کربلا، این حادثه را مورد تحلیل قرار مى دهد.
  • ۷. شرح بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن: این کتاب در حقیقت شرح و تعلیقه اى است بر کتاب «بقاء النفس بعد فناء الجسد و بوار البدن»، نوشته خواجه نصیرالدین طوسى که توسط ابوعبدالله زنجانى به رشته تحریر درآمده است. این کتاب به فارسى ترجمه شده و تحت عنوان «بقاى روح پس از مرگ» به چاپ رسیده است.
  • ۸. منهاج النجاح أو مناسک آل محمد (صلى الله علیه وآله): کتاب «منهاج النجاح» در زمره کتاب هاى فقهى آقاى زنجانى است که در سال ۱۳۴۲ هـ .ق. در بغداد به چاپ رسیده است.
  • ۹. ترجمه وصیت ارسطو به اسکندر: مرحوم زنجانى این اثر را که در اصل به زبان عربى بوده به زبان فارسى برگردانده که در مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (شماره ۴ ـ ۳، سال ۱۷) به چاپ رسیده است.
  • ۱۰. التصوف فى التاریخ: کتابى است که در خصوص تئورى وحدت وجود و روند آن در مکتب هاى علمى از گذشته تا امروز، نوشته شده. گویا این کتاب به چاپ نرسیده امّا برخى از فصول آن در مجله «الاخاء» به چاپ رسیده است.
  • ۱۱. رسالة فى قاعدة الواحد لا یصدر عنه الاّ الواحد: در خصوص این کتاب باید گفت که: آیت الله شیخ الشریعة اصفهانى، استاد مؤلف، ضمن افزودن مطالبى بر این رساله، با نگارش تقریظى بر این اثر ارزشمند از مؤلف آن قدردانى نموده است.
  • ۱۲. الاصول الاجتماعیه فى القرآن
  • ۱۳. الاسلام و الأروبیون
  • ۱۴. اثبات تحریف العهدین
  • ۱۵. الافکار الفلسفیه
  • ۱۶. المعارف فى ایران قبل الاسلام
  • ۱۷. مقایسة حال المسلمین فى هذه الاعصار مع الازمنة السابقه فى العِزِّ وَ الذِّل
  • ۱۸. الوحى
  • ۱۹. دین فطرت
  • ۲۰. سر انتشار اسلام
  • ۲۱. التصویت.

از منظر دیگران

در خصوص شخصیت و موقعیت علمى آیت الله ابوعبدالله زنجانى، اشخاص مختلفى اظهار نظر کرده اند که به برخى از آن ها اشاره مى شود.

سید محسن امین عاملى و شیخ آقا بزرگ تهرانى ضمن معرفى زندگى و آثار ابوعبدالله زنجانى، از آن بزرگوار با تعابیرى چون عالم، فاضل، مصنف، و... به عظمت یاد کرده اند.

دکتر احمد امین مصرى، با بیان این که استاد ابوعبدالله زنجانى از عالمان برجسته و مجتهدان شیعه است مى گوید: «حُسنِ توفیق سبب گردید که استاد ابوعبدالله زنجانى را هنگام زیارت و بازدیدش از مصر در سال ۱۹۳۵ م. شناختم، و در میان ما ارتباط برقرار گردید و صداقت بر عهد و معارف بر معارفه مؤکد گردید... به حقیقت استاد را عمیق الفکر، و داراى اطلاعات گسترده و وسیع و سرشار از دانش در فلسفه اسلامى و دوران آن یافتم و نیز از صفاى نفس و حسن اخلاق اوست که او را به من و مرا به او نزدیک و دوست ساخته است.»

وفات

مرحوم آیت الله ابوعبدالله زنجانى، پس از عمرى تلاش و مجاهدت علمى در جهت گسترش معارف الاهى، در دوران تدریس در دانش سراى علوم عالىِ دانشگاه تهران، به ناراحتى قلبى مبتلا شده و به سفارش پزشکان معالج، تهران را ترک گفته و به زادگاهش، زنجان مراجعت نمود. هنوز چندى از این بازگشت وى نگذشته بود که سرانجام در روز پنج شنبه، ۷ جمادى الثانى سال (۱۳۶۰ هـ .ق.) دار فانی را وداع گفت و پیکر مطهرش بنا بر وصیتش به نجف اشرف منتقل شده و در آرامگاه خانوادگى ایشان به خاک سپرده شد.

منابع

  • "ابوعبدالله زنجانی"، دانشنامه پژوهه، محمدحسین پورامینى.