میرزا محمد حجتی میانجی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ حاج ميرزا محمد حجتى ميانجى را به میرزا محمد حجتی میانجی منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | آيت الله حاج ميرزا محمد حجتى كه در راه انجام تكاليف و نشر شريعت محمدى هراسى به دل راه نمى داد، پايدار و استوار در مقابل خلافكارى ها و ستم هاى رژيم پهلوى، خوانين و حكام محلى ايستادگى مى كرد. | |
− | + | ==ولادت == | |
− | + | ميرزا محمد حجتى ميانجى در سال 1250 ش. در آبادى «النجارق» از توابع بخش «كندوان» شمال شهرستان «ميانه» (آذربايجان شرقى) به دنیا آمد. | |
− | + | پدرش آخوند ملا محمدعلى النجارقى از نوادگان حجةالاسلام نير تبريزى بود و در [[حوزه علميه]] آن ديار به مراتب بالايى از [[علم]] و معرفت دينى راه يافت. ملا محمدعلى ذوق خوبى داشت، [[شعر]] مى سرود و اين اشعار را در حاشيه كتاب هاى درسى يادداشت مى كرد. اين عالم عامل بنا به دعوت اهالى روستاى النجارق به آبادى خود رفت و به نشر تعاليم اسلامى، تبليغات مذهبى و ارشاد اهالى پرداخت و در ضمن آن، به طورى فعالانه در امور سياسى و اجتماعى ظاهر شد. | |
− | + | ==تحصیل و استادان== | |
− | + | ميرزا محمد حجتى، بخشى از مقدمات و سطح علوم دينى را نزد پدر فراگرفت و از آن پس، رهسپار حوزه علميه [[تبریز|تبريز]] شد و در آنجا محضر اساتيد معروفى را درك كرد. او جهت تكميل اندوخته هاى علمى و فكرى به سوى [[عتبات عالیات|عتبات عاليات]] راهى شد و در [[نجف]] اشرف تحصيلاتش را ادامه داد. از دروس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] مراجع بزرگ آن عصر همچون؛ آيت الله [[شیخ محمدهادی تهرانی|شيخ هادى تهرانى]] (متوفى به سال 1321 ق) استفاده كرد. | |
− | + | ميرزا محمد حجتى در نجف اشرف با دانشورانى چون [[شیخ فیاض زنجانی|شيخ فياض زنجانى]] هم بحث بود و پس از مدتى با دريافت درجه [[اجتهاد]] و تبحر در علوم فقه، اصول و [[حديث]] به زادگاه خويش بازگشت تا از توانايى هاى علمى و اندوخته هاى فكرى خويش براى ارشاد و هدايت هموطنان استفاده كند. | |
− | + | == تدریس و شاگردان == | |
+ | آيت الله ميرزا محمد حجتى، به احياى مركز علوم دينى در شهر ميانه پرداخت و شاگردانى را در حوزه درسى خويش پرورش داد، از جمله: | ||
− | + | * آيت الله حاج ميرزا حسن انصارى (1355-1280 ش) | |
+ | * آيت الله [[شیخ هادی نیری میانجی|حاج شيخ هادى نيرى]] (1363-1282 ش) وی با تشكيل جلسات علمى و دينى به رشد و شكوفايى تفكرات مذهبى مردم اهتمام ورزيد و در بحبوحه انقلاب اسلامى با وجود كهولت سن، ركن مبارزات مردم ميانه با رژيم شاه به شمار مى رفت. | ||
+ | * آيت الله شيخ نصرت الله بناروانى ميانجى (1349-1293 ش): آيت الله بناروانى علاوه بر تسلط كافى به [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، با [[منطق]] و [[فلسفه]] آشنايى داشت. آثارى در علوم عقلى و نقلى و نيز ديوان اشعارى از وى باقى ماند. | ||
− | + | گرچه [[حوزه علميه]] ميانه كه به همت آيت الله ميرزا محمد حجتى پاگرفت و چنين شاگردانى را تربيت كرد، پس از مدتى تحت الشعاع مسايل ديگر به تدريج تعطيل، ولى در حدود سال 1358 ق (1316 ش) به اهتمام فرزند برومند آن مرحوم، آيت الله آقا ميرزا ابومحمد حجتى كه يكى از شاگردان پدر بشمار مى آيد، بازگشايى شد. | |
− | == | + | ==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی== |
+ | '''تلاشهاى تبليغى فرهنگى:''' | ||
− | + | سال هاى متمادى بود كه اين شهر آشفتگى هاى نگران كننده اى را پشت سر مى نهاد؛ مردم از نظر رشد فكرى و مذهبى و مسايل فرهنگى اوضاع مرارت بارى داشتند. به هنگام وقت ملكوتى [[نماز]]، نه از صوت [[اذان]] خبرى بود و نه از [[نماز جماعت]]. در اين موقعيت نامطلوب، فرقه ضاله [[بهائیت|بهائيت]] توانسته بود فرصت مناسبى را براى ترويج عقايد گمراه كننده و خرافى بدست آورد؛ اما با مهاجرت آيت الله حجتى به ميانه، وضعیت دگرگون شد. او با تبليغات وسيع و برنامه هاى ارشادى توان فرسايى مسلمانان اين سامان را به [[مسجد|مساجد]] دعوت كرد. به اين ترتيب پس از سال ها به اقامه نماز جماعت پرداخت، صوت اذان را در فضاى شهر طنينانداز كرد و جمعيتى را كه مدت ها از مراكز عبادى فاصله گرفته بودند، در مساجد مجتمع ساخت و سرانجام آن جا را به گلستانى معطر تبديل كرد. | |
− | + | '''در ميدان مبارزه:''' | |
− | + | آخوند ميرزا محمد به موازات برنامه هاى تبليغى، از مقاومت در مقابل خوانين - كه متعرض مردم مى شدند - غافل نماند و آن زمانى كه اشرار و فرستادگان خان ها هر از چندگاهى به آبادى ها يورش مى بردند و به اموال و ناموس مردم دست تعرض مى گشودند، اين مجتهد شجاع تدبيرى تازه بكار برد و خاطر مردم النجارق و توابع را براى هميشه از گزند متجاوزان آسوده ساخت و امنيت را برايشان به ارمغان آورد. | |
− | + | او با خريد چند قبضه اسلحه و مسلح كردن روستائيان، تشكيلات نسبتاً منسجمى پديد آورد. به اين ترتيب، مردان مسلح به نوبت در اطراف منطقه به صورت شبانهروزى به پاسدارى مشغول شدند. او خود نيز در لباس رزم، فرماندهى آنان را عهدهدار شد. | |
− | + | ويژگى هاى علمى و روش هاى تبليغى اين روحانى مبارز، اهالى شهرستان ميانه را مجذوب كرد و آنان كه مايل بودند از چشمه ناب [[قرآن]] و [[عترت]] جرعههايى بنوشند، از آيت الله حاج ميرزا محمد حجتى - كه آوازه تلاش هاى ارزنده اش در عرصه ديانت و سياست زبانزد مردمان آن نواحى شده بود - دعوت كردند تا به اين شهر بيايد. او بر اساس وظيفه شرعى و با اين احساس كه مى تواند در حوزه وسيع ترى به خدمات علمى و دينى مبادرت ورزد، به فراخوانى اهالى متدين ميانه پاسخ مثبت داد و زادگاه خويش را به قصد اقامت دائمى در اين شهر ترك كرد. | |
− | + | <br /> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==نسيم فرحزا== | ==نسيم فرحزا== |
نسخهٔ ۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۳۹
آيت الله حاج ميرزا محمد حجتى كه در راه انجام تكاليف و نشر شريعت محمدى هراسى به دل راه نمى داد، پايدار و استوار در مقابل خلافكارى ها و ستم هاى رژيم پهلوى، خوانين و حكام محلى ايستادگى مى كرد.
محتویات
ولادت
ميرزا محمد حجتى ميانجى در سال 1250 ش. در آبادى «النجارق» از توابع بخش «كندوان» شمال شهرستان «ميانه» (آذربايجان شرقى) به دنیا آمد.
پدرش آخوند ملا محمدعلى النجارقى از نوادگان حجةالاسلام نير تبريزى بود و در حوزه علميه آن ديار به مراتب بالايى از علم و معرفت دينى راه يافت. ملا محمدعلى ذوق خوبى داشت، شعر مى سرود و اين اشعار را در حاشيه كتاب هاى درسى يادداشت مى كرد. اين عالم عامل بنا به دعوت اهالى روستاى النجارق به آبادى خود رفت و به نشر تعاليم اسلامى، تبليغات مذهبى و ارشاد اهالى پرداخت و در ضمن آن، به طورى فعالانه در امور سياسى و اجتماعى ظاهر شد.
تحصیل و استادان
ميرزا محمد حجتى، بخشى از مقدمات و سطح علوم دينى را نزد پدر فراگرفت و از آن پس، رهسپار حوزه علميه تبريز شد و در آنجا محضر اساتيد معروفى را درك كرد. او جهت تكميل اندوخته هاى علمى و فكرى به سوى عتبات عاليات راهى شد و در نجف اشرف تحصيلاتش را ادامه داد. از دروس خارج فقه و اصول مراجع بزرگ آن عصر همچون؛ آيت الله شيخ هادى تهرانى (متوفى به سال 1321 ق) استفاده كرد.
ميرزا محمد حجتى در نجف اشرف با دانشورانى چون شيخ فياض زنجانى هم بحث بود و پس از مدتى با دريافت درجه اجتهاد و تبحر در علوم فقه، اصول و حديث به زادگاه خويش بازگشت تا از توانايى هاى علمى و اندوخته هاى فكرى خويش براى ارشاد و هدايت هموطنان استفاده كند.
تدریس و شاگردان
آيت الله ميرزا محمد حجتى، به احياى مركز علوم دينى در شهر ميانه پرداخت و شاگردانى را در حوزه درسى خويش پرورش داد، از جمله:
- آيت الله حاج ميرزا حسن انصارى (1355-1280 ش)
- آيت الله حاج شيخ هادى نيرى (1363-1282 ش) وی با تشكيل جلسات علمى و دينى به رشد و شكوفايى تفكرات مذهبى مردم اهتمام ورزيد و در بحبوحه انقلاب اسلامى با وجود كهولت سن، ركن مبارزات مردم ميانه با رژيم شاه به شمار مى رفت.
- آيت الله شيخ نصرت الله بناروانى ميانجى (1349-1293 ش): آيت الله بناروانى علاوه بر تسلط كافى به فقه و اصول، با منطق و فلسفه آشنايى داشت. آثارى در علوم عقلى و نقلى و نيز ديوان اشعارى از وى باقى ماند.
گرچه حوزه علميه ميانه كه به همت آيت الله ميرزا محمد حجتى پاگرفت و چنين شاگردانى را تربيت كرد، پس از مدتى تحت الشعاع مسايل ديگر به تدريج تعطيل، ولى در حدود سال 1358 ق (1316 ش) به اهتمام فرزند برومند آن مرحوم، آيت الله آقا ميرزا ابومحمد حجتى كه يكى از شاگردان پدر بشمار مى آيد، بازگشايى شد.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
تلاشهاى تبليغى فرهنگى:
سال هاى متمادى بود كه اين شهر آشفتگى هاى نگران كننده اى را پشت سر مى نهاد؛ مردم از نظر رشد فكرى و مذهبى و مسايل فرهنگى اوضاع مرارت بارى داشتند. به هنگام وقت ملكوتى نماز، نه از صوت اذان خبرى بود و نه از نماز جماعت. در اين موقعيت نامطلوب، فرقه ضاله بهائيت توانسته بود فرصت مناسبى را براى ترويج عقايد گمراه كننده و خرافى بدست آورد؛ اما با مهاجرت آيت الله حجتى به ميانه، وضعیت دگرگون شد. او با تبليغات وسيع و برنامه هاى ارشادى توان فرسايى مسلمانان اين سامان را به مساجد دعوت كرد. به اين ترتيب پس از سال ها به اقامه نماز جماعت پرداخت، صوت اذان را در فضاى شهر طنينانداز كرد و جمعيتى را كه مدت ها از مراكز عبادى فاصله گرفته بودند، در مساجد مجتمع ساخت و سرانجام آن جا را به گلستانى معطر تبديل كرد.
در ميدان مبارزه:
آخوند ميرزا محمد به موازات برنامه هاى تبليغى، از مقاومت در مقابل خوانين - كه متعرض مردم مى شدند - غافل نماند و آن زمانى كه اشرار و فرستادگان خان ها هر از چندگاهى به آبادى ها يورش مى بردند و به اموال و ناموس مردم دست تعرض مى گشودند، اين مجتهد شجاع تدبيرى تازه بكار برد و خاطر مردم النجارق و توابع را براى هميشه از گزند متجاوزان آسوده ساخت و امنيت را برايشان به ارمغان آورد.
او با خريد چند قبضه اسلحه و مسلح كردن روستائيان، تشكيلات نسبتاً منسجمى پديد آورد. به اين ترتيب، مردان مسلح به نوبت در اطراف منطقه به صورت شبانهروزى به پاسدارى مشغول شدند. او خود نيز در لباس رزم، فرماندهى آنان را عهدهدار شد.
ويژگى هاى علمى و روش هاى تبليغى اين روحانى مبارز، اهالى شهرستان ميانه را مجذوب كرد و آنان كه مايل بودند از چشمه ناب قرآن و عترت جرعههايى بنوشند، از آيت الله حاج ميرزا محمد حجتى - كه آوازه تلاش هاى ارزنده اش در عرصه ديانت و سياست زبانزد مردمان آن نواحى شده بود - دعوت كردند تا به اين شهر بيايد. او بر اساس وظيفه شرعى و با اين احساس كه مى تواند در حوزه وسيع ترى به خدمات علمى و دينى مبادرت ورزد، به فراخوانى اهالى متدين ميانه پاسخ مثبت داد و زادگاه خويش را به قصد اقامت دائمى در اين شهر ترك كرد.
نسيم فرحزا
آيت الله ميرزا محمد حجتى زندگى بسيار ساده اى داشت و برخلاف شهرت اجتماعى و علمى، اهل قناعت بود. در استفاده از وجوهات شرعى، دقت بسيارى مى كرد و اجازه نمى داد خانواده اش از سهم مبارك امام زمان علیه السلام استفاده كند. خودش ضمن خاطره اى گفته است: «در يكى از سال ها گرانى شگفتى منطقه را فراگرفت و شدت اين بلا به قحطى به حدى بود كه مردمانى گروه گروه بر اثر گرسنگى و عدم توانايى در تأمين ارزاق خود، از بين رفتند. مبالغى را از راه كسب حلال جمع آورى نموده بودم تا زمين بخرم، گويا شيطان در خانه دلم لانه كرده بود و وسوسه ام مى نمود كه مى توانم با اين پول تمامى روستا را بخرم؛ اما ندايى از درون به ملامتم برخاست كه: اين چه آرزويى است كه در سر مى پرورانى؟! مسلمين اين آبادى دارند از شدت گرسنگى جان خود را از دست مى دهند و خانوادههايى در تدارك مايحتاج خود وضع مشقت بارى دارند و روا نيست در اين وضع ناگوار املاك و مستغلات بخريد. عزم خود را جزم نمودم و همراه با فردى به روستاى «گوندوغدى» از توابع ميانه، رفتم و مقدارى قابل توجه گندم خريده و به آبادى انتقال دادم تا اهالى را از آن وضع آشفته نجات دهم».
فرزند بزرگش؛ ميرزا ابومحمد حجتى نقل مى كند: «از اين زمان، هر روز يك كاسه آش و يك قرص نان به تمام ساكنين روستا مى داد. و جالب آن كه همان نان و خورشتى كه به ديگران اختصاص مى داد، براى خانواده خود در نظر مى گرفت و نهايت مساوات را در توزيع مواد غذايى رعايت مى كرد».
روزى فرزند به پدر مى گويد: مادرم گفت: از پدرت مقدارى پول بگير تا گوشت تهيه كنيم. آيت الله حجتى در پاسخ به درخواست وى گفت: در وضع كنونى پولى ندارم. فرزند مى افزايد: ديروز دو نفر آمدند و مبلغى به من دادند كه تحويلتان دادم. پدر با ناراحتى خاطرنشان ساخت: از آن پول نمى توانم معاش خانواده را تهيه كنم؛ زيرا جنبه شخصى ندارد و از وجوهات شرعى است. مدتى طول نكشيد كه دو نفر كه قصد ازدواج داشتند و اهل محل بودند، آمدند و آيت الله حجتى برايشان صيغه نكاح جارى ساخت و مبلغى را از اين بابت تقديم كردند. پدر لباس پوشيد كه براى اقامه نماز ظهر به مسجد برود كه قبل از آن، پول مزبور را به فرزندش داد تا با آن مختصرى مواد غذايى تهيه كند. او براى آن كه اهل خانه را از هر گونه شبهه اى برهاند، سر سفره غذا كه مى نشست، خطاب به حاضران مى گفت: آن پولى كه ديروز آوردند، از بابت خمس بود و سهم امام است كه بايد براى آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى بفرستم تا به طلبه ها بدهد؛ اما آن پولى كه امروز دادند، به خودم تعلق دارد.(6)
فرزند فاضل
آيت الله ميرزا ابومحمد حجتى (فرزند ميرزا محمد حجتى) نزد پدر به تحصيل مقدمات و سطح پرداخت. آن گاه به حوزه علميه تبريز مهاجرت كرد و به كسب فيض از محضر اساتيد آن ديار روى آورد. بخشى از كتاب شرايع را نزد مرحوم ميرزا عبدالكريم نقابى تلمذ كرد و سپس روانه حوزه علميه قم شد و به افتخار شاگردى آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى، حاج شيخ عباس قمى و سيد محمدتقى خوانسارى درآمد تا آن كه رحلت پدر و دعوت اهالى ميانه، مسير زندگى اش را عوض كرد.
او به زادگاه خويش (ميانه) بازگشت و بر مسند خدمتگزارى پدر تكيه كرد. منزل پدرى را همچنان پناهگاه محرومان و ستمديدگان شهر قرار داد و به همت والاى او، حوزه علميه ميانه بار ديگر در سال 1358 ق ( 1316 ش) احيا شد. اين مجتهد فداكار در روزگار سياهى كه كشف حجاب و استبداد رضاخانى رمق زندگى و حيات معنوى را از مردم گرفته بود، زندگى مذهبى، سياسى خود را آغاز كرد و گوشه اى از منزل محقر خويش را چون مدرسه و خوابگاه در اختيار طلاب نوجوان قرار داد و در راه تربيت و تعليم آنان خون دل هاى فراوانى خورد.
او در عصرى كه پوشيدن عبا و قبا و گذاشتن عمامه پيامدهاى ناگوارى داشت، با تلاش هاى شبانه روزى شاگردان فاضل را مجذوب حوزه درسى خود ساخت تا اين كه پس از مدتى به سبب استقبال شايان توجه طلاب، اداره آنان در منزل برايش ناممكن شد و به ناچار با همكارى حضرات آيات: حاج شيخ هادى نيرى، حاج ميرحسين حججى، آقا شيخ على كتانى و سيد عبدالستار محمدى منزل ديگرى اجاره كرد و در مجاورت مسجد جامع امامزاده اسماعيل چند حجره براى ساكنان فراگيران علوم دينى بنا نهاد. ولى اين توسعه هم نتوانست احتياجات ضرورى طلاب را برطرف كند؛ لذا در سال 1325 ش با كسب اجازه از آيات عظام قم، ساختمان حوزه علميه اى به نام مدرسه علميه جعفريه را بنا نهادند.
اين مركز علمى و مذهبى با توليت پنج روحانى مذكور چندين دهه به آموزش و پرورش طلاب همت گماشت و هر چند ديگر علماى شهر نيز در رشد و شكوفايى اين مركز قدم هاى قابل تحسينى برداشته اند، اما زحمات آيت الله آقا ميرزا ابومحمد حجتى از جايگاه خاصى برخوردار است. بر پايه همين واقعيت، وى در ميان علماى ميانه به مؤسس اصلى اين شجره طيبه شناخته مى شود. و در سايه زحمات شبانهروزى اين عالم فرزانه، صدها طلبه و روحانى فاضل و دانشمند در اين شهرستان تربيت يافتند كه از شخصیت های بارز اين مجموعه گرانقدر، آيت الله حاج ميرزا على احمدى ميانجى است.
آيت الله حاج ميرزا على احمدى ميانجى، در سال 1345 ق متولد شد. وى در سال 1358 ق به حوزه علميه ميانه - كه توسط آيت الله حجتى بنيان شده بود. - آمد و تحت سرپرستى مؤسس آن به فراگيرى علوم و فنون اسلامى پرداخت؛ وى سپس تحصيلات خود را در حوزه علميه تبريز و قم پى گرفت و به تأليف در مباحث فقهى، كلامى و روايى همت گماشت. آيت الله ميانجى هم اكنون مشغول تحقيق و تدريس در سطح عالى در قم است.
آيت الله آقا ميرزا ابومحمد علاوه بر تأسيس حوزه و تربيت طلاب، تحقيق و تأليف در علوم و معاريف اسلامى را سرلوحه كارهاى روزانه خويش قرار داد و آثار آموزنده اى در زمينه هاى گوناگون علوم دينى به رشته تحرير درآمد كه هم اكنون اين تأليفات در نزد فرزند گرامى اش حجة الاسلام والمسلمين محمدتقى حجتى نگاهدارى مى شود.(7) و ديگر فرزند فرزانه او مرحوم آيت الله حاج شيخ احمد حجتى مى باشد
وفات
سرانجام آيت الله حاج ميرزا محمد حجتى در سال 1308 ه.ش طى مسافرتى كه به قم مشرف شده بود، در همين شهر به سراى باقى شتافت و شاگردان و دوستان را سوگوار ساخت. پيكر آن فقيه ربانى پس از مراسم تشييع، در قم و در قبرستان نو، به خاك سپرده شد.
پى نوشت
(1). سيماى ميانه؛ خطه ولايت، عبدالرحيم اباذرى، ص 198 و 199.
(2). مأخذ قبل، ص 204 و 205.
(3). همان، ص 215 و 216.
(4). همان، ص 221.
(5). همان، ص 223.
(6). به نقل از فرزند دوم ايشان، مرحوم آيت الله حاج شيخ احمد حجتى. اين اظهارات طى مصاحبه اى بيان شده است كه نوار كاست آن موجود است كه شرح حال اين عالم ربانى در مقاله جداگانه از همين نگارنده، در همين كتاب آمده است.
(7). سيماى ميانه، ص 221، 165 و 223.
منابع
غلامرضا گلزواره، ستارگان حرم، جلد 7.