قیام مختار: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
+
مختار بن ابى عبيده ثقفى، پنج‌ سال پس از حادثه [[كربلا]] و يك سال پس از نهضت‌ توابين، در سال 66 هجرى در [[كوفه]] قيام كرد. هدف نهضت او خونخواهى [[امام حسين]]‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان شهداى كربلا و جنايتكاران حادثه عاشورا بود. قيام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى ائمه بود.
  
  
==قیام مختار و اهل بیت علیهم ‌السلام==
+
== مختار در جریان واقعه کربلا ==
 +
 
 +
 +
زمانی که [[مسلم بن عقیل]] به [[کوفه]] آمد تا برای حضرت ابا عبدالله علیه السلام [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.<ref> [[روضة الصفا]]، ج ۳، ص ۲۰۸.</ref>
 +
 
 +
پس از ورود [[ابن زیاد]] به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند و به هنگام واقعه کربلا در زندان به سر می برد
 +
 
 +
== قیام مختار ==
 +
 
 +
پس از جریان [[کربلا]]، با شوهر خواهرش عبدالله بن عمر-  فرزند خلیفه سوم که در میان مردم به عنوان [[صحابی رسول ‌الله]] صلی الله علیه و آله و فقیه، مشهور بود - در نزد یزید برای او وساطت نمود و مختار به دستور یزید از زندان آزاد شد.
 +
 
 +
او پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از [[مکه]] وارد کوفه شد. در این زمان [[قیام توابین]] با شکست روبرو شده بود.<ref> اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref>
 +
 
 +
مختار، در 14 [[ربيع الاول]] سال 66 در كوفه قيام كرد و عبدالله بن مطيع را كه كارگزار عبدالله بن زبير بود بيرون نمود. آغاز قيامشان با شعار «يا منصور امت‌» و «يا لثارات‌الحسين‌» بود.
 +
 
 +
درگيرهاى سختى در محله‌ها و ميدان هاى كوفه پيش آمد. گروه هايى كشته و گروه هايى تسليم شدند و مختار وارد قصر شد و فردايش براى مردم سخنرانى كرد، اشراف [[كوفه]] با او بيعت كردند.
 +
 
 +
مختار پس از استيلا بر اوضاع، يكايك قاتلان حسين علیه السلام را دستگير مى‌كرد و مى‌كشت. نيروهايى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استيلا يابد و هم جنايتكاران را گرفته و به كيفر رساند.
  
ابواسحاق، [[مختار بن ابی عبید]] ملقب به کیسان، در سال اول هجری به دنیا آمد،<ref> میرخواند محمد بن شرف ‌الدین؛ [[روضة الصفا]]، تهران، انتشارات خیام، ۱۳۳۸ ه، ج ۳، ص ۲۰۸.</ref> وی از طایفه «[[ثقیف]]» از اعراب طائف بود که در میان اعراب معروف به شجاعت، سلحشوری، سخاوت و جوانمردی بودند.<ref> ثقفی، ابواسحاق؛ الغارات، (چاپ جدید)، بی ‌تا، بی ‌جا، ج ۲، ص ۵۱۷.</ref> مختار از دوران کودکی، دارای عقل و هوش سرشار و فردی حاضر جواب، زیرک و بلند همت بود و در سختی ‌های زندگی و کوران حوادث، همیشه سربلند بود.<ref> ذوب الناظر؛ ابن نما به نقل از [[بحارالانوار]]، ج ۴۵، ص ۳۵۰.</ref> سیزده سال بیشتر نداشت که همراه پدرش در جنگ با ایرانیان «قس الطائف»، شرکت نمود.<ref> مجلسی، محمد تقی؛ بحارالانوار، مکتب اسلامیه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۹۴ ه.ق، ج ۴۵، ص ۳۵۰.</ref>
+
مدت ها اين تحركات و دستگيري ها و نبرد با مقاومت كنندگان از طرفداران بنى اميه ادامه داشت. مختار موفق شد كسانى چون ‌عمر سعد، شمر، ابن زياد، خولى، سنان، حرمله، حكيم بن طفيل، منقذ بن مره، زيد بن رقاد، زياد بن مالك، مالك بن بشر، عبدالله بن اسيد، عمرو بن حجاج و بسيارى از كسان را كه در كربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تيغ گذراند و پيكرشان را بسوزاند و يا در مقابل سگ ها بيندازد.<ref>برگرفته و تلخيص شده از: در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص 776 به بعد.</ref>
  
مختار از مشهورترین شخصیت ‌های عرب است که [[تاریخ اسلام]] به خودش دیده و نقش زیادی در حوادث مهم سیاسی - اجتماعی داشته است. زمانی که [[مسلم بن عقیل]] به [[کوفه]] آمد تا برای حضرت ابا عبدالله علیه السلام [[بیعت]] بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.<ref> [[روضة الصفا]]، ج ۳، ص ۲۰۸.</ref>
+
مختار، سر «ابن زياد» را به [[مدينه]] نزد محمد حنفيه فرستاد، او هم آن‌ سر را پيش امام سجاد علیه السلام آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با ديدن اين صحنه، [[سجده]] شكر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرك لى ثارى من عدوى و جزى الله‌المختار خيرا...».<ref>معالى السبطين، ج ص 260.</ref>
  
پس از ورود [[ابن زیاد]] به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند، ولی پس از جریان [[کربلا]]، با وساطت شوهر خواهرش؛ عبدالله بن عمر - فرزند خلیفه سوم - که در میان مردم به عنوان [[صحابی رسول ‌الله]] صلی الله علیه و آله و فقیه، مشهور بود، نزد یزید از زندان آزاد شد.  
+
مختار، هجده ماه حكومت كرد (تا 14 [[رمضان]] سال 67) و در سن 67 سالگى در درگيرى با سپاهيان عبدالله بن زبير به شهادت رسيد.
  
پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از [[مکه]] وارد کوفه شد. در این زمان [[قیام توابین]] با شکست روبرو شده بود.<ref> اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.</ref> مختار پس از شکست قیام توابین، در تاریخ چهارشنبه 16 [[ربیع الثانی]] سال 66 هجری با شعار یا لثاراث الحسین علیه السلام و بر اساس کتاب خدا، سنت رسول ‌الله صلی الله علیه و آله، طلب خون [[امام حسین]] علیه السلام و یاری مظلومان قیام کرد و همه قاتلین جریان کربلا و کسانی که در آن واقعه نقش داشتند را بسزای عمل شان رساند؛ یا به قتل رساند و یا آواره کرد و خانه آن ‌ها را ویران نمود تا غم ‌های دل [[اهل بیت]] علیهم السلام و محبین ایشان تا حدودی تسکین یابد.<ref> بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۳۳.</ref>
+
==قیام مختار و اهل بیت علیهم ‌السلام==
  
 
از مجموع قرائن و روایات بدست می ‌آید که خروج و [[قیام مختار]]، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان بسر می ‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی ‌شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام نبود، میثم این امر را به مختار گوش زد می ‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات بدست می ‌آید که قیام او با اذن و اجازه خاص [[امام سجاد]] علیه السلام بوده است.<ref> خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، انتشارات مرکز نشر الثقافة، نجف، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ه، ج ۱۹، ص ۱۰۹.</ref> از جمله این روایات، اجازه ‌ای است که وی از [[محمد بن حنفیه]] گرفته است.  
 
از مجموع قرائن و روایات بدست می ‌آید که خروج و [[قیام مختار]]، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان بسر می ‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی ‌شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام نبود، میثم این امر را به مختار گوش زد می ‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات بدست می ‌آید که قیام او با اذن و اجازه خاص [[امام سجاد]] علیه السلام بوده است.<ref> خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، انتشارات مرکز نشر الثقافة، نجف، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ه، ج ۱۹، ص ۱۰۹.</ref> از جمله این روایات، اجازه ‌ای است که وی از [[محمد بن حنفیه]] گرفته است.  
  
ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او متار نمی ‌شود، ولی با توجه به این که از طرفی، مختار می ‌دانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی ‌کند، و عدم اذن مستقیم از امام علیه السلام به خاطر رعایت شرایط [[تقیه]] بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می ‌رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به [[تقوا]] سفارش می ‌کند و با رعایت [[شرایط تقیه]]، سخنانی می ‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می ­فهمد.<ref> انساب الاشراف، بلاذری، مکتبة المثنی، بغداد، بی ‌تا، ج ۵، ص ۲۱۸.</ref> و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، می ‌توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد علیه السلام بوده است.
+
ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او نمی ‌شود، ولی با توجه به این که از طرفی، مختار می ‌دانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی ‌کند، و عدم اذن مستقیم از امام علیه السلام به خاطر رعایت شرایط [[تقیه]] بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می ‌رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به [[تقوا]] سفارش می ‌کند و با رعایت [[شرایط تقیه]]، سخنانی می ‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می ­فهمد.<ref> انساب الاشراف، بلاذری، مکتبة المثنی، بغداد، بی ‌تا، ج ۵، ص ۲۱۸.</ref> و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، می ‌توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد علیه السلام بوده است.
 
 
==روایات در مورد مختار==
 
  
 
در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:<ref> [[معجم رجال الحدیث]]، ج ۱۹، ص ۱۰۲.</ref> دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می ‌کند. در مورد این روایات می ‌توان گفت: اولّاً: این [[احادیث]] از نظر سندی ایراد دارند.<ref> همان.</ref> ثانیاً: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت علیهم السلام و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً خداوند و اهل بیت علیهم السلام بوده است. پس چطور می ‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت علیهم السلام بوده است.
 
در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:<ref> [[معجم رجال الحدیث]]، ج ۱۹، ص ۱۰۲.</ref> دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می ‌کند. در مورد این روایات می ‌توان گفت: اولّاً: این [[احادیث]] از نظر سندی ایراد دارند.<ref> همان.</ref> ثانیاً: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت علیهم السلام و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً خداوند و اهل بیت علیهم السلام بوده است. پس چطور می ‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت علیهم السلام بوده است.
سطر ۴۲: سطر ۵۷:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
*جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
 +
 +
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31299 قیام مختار و اهل بیت علیهم السلام، حسن رضايی، سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 27 شهریور 1391.
  
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=31299 قیام مختار و اهل بیت علیهم السلام، حسن رضايی، سایت پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی: 27 شهریور 1391.
+
[[رده:خونخواهی امام حسین علیه السلام]]

نسخهٔ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۳۳

مختار بن ابى عبيده ثقفى، پنج‌ سال پس از حادثه كربلا و يك سال پس از نهضت‌ توابين، در سال 66 هجرى در كوفه قيام كرد. هدف نهضت او خونخواهى امام حسين‌ علیه السلام و انتقام از قاتلان شهداى كربلا و جنايتكاران حادثه عاشورا بود. قيام او و خونخواهى‌اش‌ موجب خرسندى ائمه بود.


مختار در جریان واقعه کربلا

زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمد تا برای حضرت ابا عبدالله علیه السلام بیعت بگیرد، او اولین نفری بود که با مسلم پیمان بست، سپس خانه ‌اش را در اختیار مسلم قرار داد تا در آن جا، مسلم از مردم بیعت بگیرد.[۱]

پس از ورود ابن زیاد به کوفه و فراری شدن مردم از دور مسلم، مختار به همراه عده‌ای دیگر از بزرگان کوفه به زندان افتادند و به هنگام واقعه کربلا در زندان به سر می برد

قیام مختار

پس از جریان کربلا، با شوهر خواهرش عبدالله بن عمر- فرزند خلیفه سوم که در میان مردم به عنوان صحابی رسول ‌الله صلی الله علیه و آله و فقیه، مشهور بود - در نزد یزید برای او وساطت نمود و مختار به دستور یزید از زندان آزاد شد.

او پس از اطلاع یافتن از آمادگی مردم کوفه، در سال 64 هجری از مکه وارد کوفه شد. در این زمان قیام توابین با شکست روبرو شده بود.[۲]

مختار، در 14 ربيع الاول سال 66 در كوفه قيام كرد و عبدالله بن مطيع را كه كارگزار عبدالله بن زبير بود بيرون نمود. آغاز قيامشان با شعار «يا منصور امت‌» و «يا لثارات‌الحسين‌» بود.

درگيرهاى سختى در محله‌ها و ميدان هاى كوفه پيش آمد. گروه هايى كشته و گروه هايى تسليم شدند و مختار وارد قصر شد و فردايش براى مردم سخنرانى كرد، اشراف كوفه با او بيعت كردند.

مختار پس از استيلا بر اوضاع، يكايك قاتلان حسين علیه السلام را دستگير مى‌كرد و مى‌كشت. نيروهايى هم به اطراف مى‌فرستاد تا هم بر آن مناطق استيلا يابد و هم جنايتكاران را گرفته و به كيفر رساند.

مدت ها اين تحركات و دستگيري ها و نبرد با مقاومت كنندگان از طرفداران بنى اميه ادامه داشت. مختار موفق شد كسانى چون ‌عمر سعد، شمر، ابن زياد، خولى، سنان، حرمله، حكيم بن طفيل، منقذ بن مره، زيد بن رقاد، زياد بن مالك، مالك بن بشر، عبدالله بن اسيد، عمرو بن حجاج و بسيارى از كسان را كه در كربلا دستشان به خون شهدا آلوده بود از دم تيغ گذراند و پيكرشان را بسوزاند و يا در مقابل سگ ها بيندازد.[۳]

مختار، سر «ابن زياد» را به مدينه نزد محمد حنفيه فرستاد، او هم آن‌ سر را پيش امام سجاد علیه السلام آورد. آن حضرت مشغول غذا خوردن بود. با ديدن اين صحنه، سجده شكر به جاى آورد و فرمود: «الحمدلله الذى ادرك لى ثارى من عدوى و جزى الله‌المختار خيرا...».[۴]

مختار، هجده ماه حكومت كرد (تا 14 رمضان سال 67) و در سن 67 سالگى در درگيرى با سپاهيان عبدالله بن زبير به شهادت رسيد.

قیام مختار و اهل بیت علیهم ‌السلام

از مجموع قرائن و روایات بدست می ‌آید که خروج و قیام مختار، مورد رضایت خداوند و چهارده معصوم بوده است و شواهد زیادی بیانگر این امر است. مثلا یکی از قرائن این است؛ زمانی که میثم به همراه مختار در زندان بسر می ‌برد، میثم به او خبر داد که او بر علیه قاتلین کربلا قیام خواهد نمود، بی ‌شک اگر قیام او مورد رضایت اهل بیت علیهم السلام نبود، میثم این امر را به مختار گوش زد می ‌کرد. از ظاهر برخی دیگر از روایات بدست می ‌آید که قیام او با اذن و اجازه خاص امام سجاد علیه السلام بوده است.[۵] از جمله این روایات، اجازه ‌ای است که وی از محمد بن حنفیه گرفته است.

ممکن است گفته شود اجازه از محمد حنفیه دلیل بر رضایت ائمه از قیام او نمی ‌شود، ولی با توجه به این که از طرفی، مختار می ‌دانست هر گونه حکومت و سیاستی جز به فرمان معصوم صحیح نیست، و از سوی دیگر با توجه به شخصیت و تقوای محمد، او بدون اذن امام زمانش، اجازه چنین کاری را صادر نمی ‌کند، و عدم اذن مستقیم از امام علیه السلام به خاطر رعایت شرایط تقیه بوده است؛ او برای گرفتن اجازه به سراغ محمد بن حنفیه می ‌رود، در این دیدار محمد بن حنفیه او را به تقوا سفارش می ‌کند و با رعایت شرایط تقیه، سخنانی می ‌گوید که مختار از آن، اجازه برای قیام می ­فهمد.[۶] و با توجه به شخصیت معنوی محمد بن حنفیه، می ‌توان گفت اجازه او با اذن امام سجاد علیه السلام بوده است.

در مورد قیام مختار، دو دسته روایت وارد شده است:[۷] دسته اول روایاتی است که به مذمت مختار پرداخته و او را شخص کذاب معرفی می ‌کند. در مورد این روایات می ‌توان گفت: اولّاً: این احادیث از نظر سندی ایراد دارند.[۸] ثانیاً: مختار کسی است که از قاتلین اهل بیت علیهم السلام و سرور شهیدان انتقام گرفته است و عمل او قطعاً خداوند و اهل بیت علیهم السلام بوده است. پس چطور می ‌توان گفت مورد بغض و نفرت اهل بیت علیهم السلام بوده است.

پس به نظر می ‌رسد این روایات ساخته دست دشمنان و مخالفین مختار است تا شخصیت او را نزد شیعیان زیر سؤال ببرند.[۹] در مقابل روایاتی است که به مدح مختار و قیام او پرداخته است، که چند مورد از آن ‌ها را ذکر می ‌کنیم:

1- حضرت امیرالمومنین علیه السلام می ‌فرمایند:[۱۰] «سیُقتل ولدی الحسین و سیَخرج غلام من ثقیف و یَقتل من الذین ظلموا ثلاثمائه و ثلاثة و ثمانین الف رجل»؛ بزودی فرزندم حسین کشته خواهد شد، ولی طولی نمی‌ کشد که جوانی از قبیله ثقیف قیام خواهد کرد و از این ستمکاران، انتقام خواهد گرفت به طوری که تعداد کشته ‌های آنان به سیصد و هشتاد و سه هزار نفر خواهد رسید.

2- حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ضمن بیان مشابهت مسلمین با بنی اسرائیل می ‌فرمایند:[۱۱] «بزودی ستمکاران، توسط کسی که خداوند برای انتقام ما بر آنان خواهد فرستاد، به بلایی گرفتار خواهند شد و این به خاطر فسق و جنایتی است که مرتکب شده‌اند، همان ‌گونه که بنی‌ اسرائیل گرفتار عذاب شدند... او جوانی از قبیله ثقیف است که او را "مختار بن ابی عبید" می ‌گویند».

3- ابا عبدالله علیه‌السلام، پس از خطبه‌ای که در راه کربلا ایراد نمودند، می ‌فرمایند:[۱۲] «پروردگارا، آن جوانمرد ثقیفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند و از قاتلان ما احدی را معاف نکند. به جای هر قتلی، کشتنی و به جای ضربت، ضربتی؛ و انتقام مرا و خواندن و دوستان و شیعیانم را از این ‌ها بگیرد».

4- پس از ارسال سر بریده عمر سعد و ابن زیاد نزد امام سجاد علیه السلام، ایشان در حق مختار فرمودند:[۱۳] «حمد و ستایش، خدایی را که انتقام ما را از دشمنانم گرفت و خداوند به مختار، پاداش و جزایی خیر عطا فرماید».

5- پس از ارسال سر بریده و ابن زیاد نزد محمد حنفیه، ایشان فرمودند:[۱۴] «خداوند به او پاداش خیر دهد و بهترین پاداش را بدهد. همانا او انتقام ما را گرفت و رعایت حق او بر همه فرزندان بنی مطلب واجب گردید».

6- نزد امام باقر علیه السلام سخن از مختار به میان آمد: عده‌ای به وی ناسزا می ‌گفتند، حضرت فرمودند:[۱۵] «به مختار ناسزا نگوئید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون، را از (دشمنان) گرفت و...».

7- امام صادق علیه السلام هم در مورد او فرمودند:[۱۶] «(پس از حادثه کربلا)، هیچ زنی از زنان آرایش نکرد و خضاب نیست، تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما فرستاد».

از مجموع این احادیث بدست می ‌آید که در شخصیت و حُسن عقیده مختار هیچ شک و شبهه ‌ای نیست و قیام او مرضی خدا و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است.[۱۷] و از طلب رحمتی که حضرت سجاد علیه السلام در حق او نمودند، روشن می ‌شود که مسلک او امامی بوده است. بنابراین ایراد "کیسانی" بودن و دعوت مردم به سوی خویش و امامت محمد بن حنفیه وارد نیست. چون طلب رحمت از سوی ائمه اطهار برای شخصی که اعتقادش بر حق نباشد، جایز نیست.

پانویس

  1. روضة الصفا، ج ۳، ص ۲۰۸.
  2. اخطب خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، منشورات المفید، قم، بی ‌تا، ج ۲، ص ۲۰۲.
  3. برگرفته و تلخيص شده از: در كربلا چه گذشت (ترجمه نفس المهموم)، ص 776 به بعد.
  4. معالى السبطين، ج 2، ص 260.
  5. خوئی، سید ابوالقاسم؛ معجم رجال الحدیث، انتشارات مرکز نشر الثقافة، نجف، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ ه، ج ۱۹، ص ۱۰۹.
  6. انساب الاشراف، بلاذری، مکتبة المثنی، بغداد، بی ‌تا، ج ۵، ص ۲۱۸.
  7. معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  8. همان.
  9. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶؛ به نقل از رساله ذوب النضار، ابن نما.
  10. معجم رجال الحدیث،‌ ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  11. مقدس اردبیلی، احمد بن علی؛ حدیقة الشیعه، انتشارات کلی، بی ‌جا، چاپ پنجم، بی ‌تا، ص ۵۰۹.
  12. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۰.
  13. جامع الرواة، ج ۱، ص ۲۲. / قهبائی عنایة الله؛ مجمع الرجال، تحقیق علامه اصفهانی، موسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، ۱۳۶۴ ه، ج ۶، ص ۷۸.
  14. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۸۶.
  15. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۴۳. / معجم رجال الحدیث، ج ۱۹، ص ۱۰۲.
  16. معجم الرجال، ج ۶، ص ۷۸.
  17. حدیقه الشیعه، ص ۵۱۰.

منابع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.