جرجیس: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۲: | سطر ۱۲: | ||
پادشاه بتپرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه میکرد و میکشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بتپرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجهای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.<ref>ثعلبی، قصص الانبیاء، 386-387؛ابن اثیر، الکامل، ج1، ص239؛ مجمل التواریخ و القصص، ص223؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص45؛ مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص445.</ref> | پادشاه بتپرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه میکرد و میکشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بتپرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجهای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.<ref>ثعلبی، قصص الانبیاء، 386-387؛ابن اثیر، الکامل، ج1، ص239؛ مجمل التواریخ و القصص، ص223؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص45؛ مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص445.</ref> | ||
− | از اینرو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این همه جرجیس هربار شکنجهها را تحمل میکرد و زنده میماند تا این که از جانب خداوند به او [[وحی]] شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را میکشند و من روانت را بازمیگردانم و بار چهارم جانت را میپذیرم و پاداشت میدهم».<ref>طبری، تاریخ، ج1(2)، ص49-50؛ ثعلبی، قصص الانبیاء، ص387-388؛ جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، ص506-507.</ref> بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط میکنم، آنگاه شاه را میکشی و دین حق را آشکار میکنی».<ref>ترجمه تفسیر طبری، ج3، ص698-699؛ سورآبادی، عتیق، | + | از اینرو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این همه جرجیس هربار شکنجهها را تحمل میکرد و زنده میماند تا این که از جانب خداوند به او [[وحی]] شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را میکشند و من روانت را بازمیگردانم و بار چهارم جانت را میپذیرم و پاداشت میدهم».<ref>طبری، تاریخ، ج1(2)، ص49-50؛ ثعلبی، قصص الانبیاء، ص387-388؛ جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، ص506-507.</ref> بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط میکنم، آنگاه شاه را میکشی و دین حق را آشکار میکنی».<ref>ترجمه تفسیر طبری، ج3، ص698-699؛ سورآبادی، عتیق، ص56؛ نیشابوری، قصص الانبیاء، ص471؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص61.</ref> |
− | در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه میشد و میمرد، اما هربار به اراده خداوند زنده میگشت. چگونگی این شکنجهها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.<ref>نک: طبری، | + | در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه میشد و میمرد، اما هربار به اراده خداوند زنده میگشت. چگونگی این شکنجهها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.<ref>نک: طبری، تاریخ، ج1(2)، ص50-54.</ref> شمار ایمانآورندگان به او در این دوران را 4 هزار <ref>نیشابوری، الٰهینامه، ص473.</ref> و برخی دیگر 34 هزار تن گفتهاند.<ref>طبری، تاریخ، ج1(2)، ص55؛ سورآبادی، عتیق، ص56؛ابن اثیر، الکامل، ج1، ص243.</ref> همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد.<ref>طبری، تاریخ، ج1(2)، ص54-55؛ نیشابوری، قصص الانبیاء، 477؛ ثعلبی، قصص الانبیاء، ص392.</ref> سرانجام وعده خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند.<ref>طبری، تاریخ، ج1(2)، ص55.</ref> |
==معجزات جرجیس== | ==معجزات جرجیس== | ||
− | معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها میتوان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.<ref>نک : طبری، | + | معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها میتوان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.<ref>نک : طبری، تاریخ، ج1(2)، ص51-53.</ref> مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر <ref>اقتداری، دیار شهریاران، ج1، ص819؛ غروی، آرامگاه در گسترۀ فرهنگ ایرانی، ص45؛ پاپلی یزدی، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، ص628.</ref> و برخی دیگر در موصل عراق <ref>هروی، الاشارات الى معرفة الزیارات، ص69.</ref> EI2, New Catholic Encyclopedia, VII,P553 دانستهاند. |
− | جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنیاش در برابر شکنجه کافران و چندین بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.<ref>پورنامداریان، | + | جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنیاش در برابر شکنجه کافران و چندین بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.<ref>پورنامداریان، داستان پیامبران در کلیات شمس، ص265، 267؛ EI2، New Catholic Encyclopedia, VII,P553</ref> |
− | جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی میدانند و آرزو میکنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.<ref>عطار، | + | جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی میدانند و آرزو میکنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.<ref>عطار، الٰهینامه، ص365؛ مولوی، مثنوی معنوی، دفتر 6، بیت 1541؛ پورخالقی، فرهنگ قصههای پیامبران، ص143.</ref> به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند.<ref>مولوی، کلیات شمس، ص310.</ref> |
==جرجیس در دین مسیح== | ==جرجیس در دین مسیح== | ||
− | باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجههای طاقتفرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او [[ایمان]] آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.<ref>نک: تورستن، | + | باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجههای طاقتفرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او [[ایمان]] آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.<ref>نک: تورستن، Catholic Encyclopedianpn.</ref> به این ترتیب، مهمترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت اوست.<ref>هوید، New Catholic Encyclopedia, P354.</ref> |
− | از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کردهاند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.<ref> | + | از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کردهاند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.<ref> EI2, New Catholic Encyclopedia</ref> با این همه، افسانهزدایی از شخصیت جرج و جستوجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجه چندانی نداشته و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است.<ref>نک: استوکس، A Dictionary of Christian Biography and Literature, ed, p390.</ref> بنابر یافتههای این محققان، زائران اولیه مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او و نیز محل بزرگداشت وی دانستهاند و شواهدی از کتیبههای موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بر تقدیم این بناها ــ که روزگاری معابد بتپرستان بودهاند ــ به جرج قدیس و تبدیل آنها به کلیسا در دست است.<ref>تورستن، Catholic Encyclopedia, نیز کالینز، Britannia Internet Magazinnpn؛ هوید، New Catholic Encyclopedia؛ استوکس، p388.</ref> به این ترتیب، میتوان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات میکند، اما درباره جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی دربر ندارد. چنین به نظر میرسد که از سده 6 م به بعد، افسانهپردازی درباره شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندانکه از وی چهرهای کاملاً افسانهای ساخت.<ref>استوکس، p389.؛ تورستن، Catholic Encyclopedia, npn. </ref> وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته میشود و 23 آوریل روز یادبود اوست.<ref>کالینز، Britannia Internet Magazin, npn.؛ کاکرین، A Book of Saints, p38.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
− | + | * ابن اثیر، علی، الکامل، به کوشش علی شیری، بیروت، 1408ق؛ | |
+ | * اقتداری، احمد، دیار شهریاران، تهران، 1353ش؛ | ||
+ | * بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمد پروین گنابادی، تهران، 1380ش؛ | ||
+ | * پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1368ش؛ | ||
+ | * پورخالقی چترودی، مهدخت، فرهنگ قصههای پیامبران، تجلی شاعرانۀ اشارات داستانی در مثنوی، مشهد، 1371ش؛ | ||
+ | * پورنامداریان، تقی، داستان پیامبران در کلیات شمس، تهران، 1364ش؛ | ||
+ | * ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1367ش؛ | ||
+ | * ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، 1401ق/1981م؛ | ||
+ | * جزایری، نعمتالله، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، قم، 1965م؛ | ||
+ | * حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش؛ | ||
+ | * دینوری، احمد، الاخبارالطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین شیال، قم، 1368ش؛ | ||
+ | * راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان یزدی، مشهد، 1409ق؛ | ||
+ | * سورآبادی، عتیق، قصص قرآن مجید، تهران، 1347ش؛ | ||
+ | * طبری، تاریخ، قاهره، 1323ق؛ | ||
+ | * عطار نیشابوری، فریدالدین، الٰهینامه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1387ش؛ | ||
+ | * غروی، مهدی، آرامگاه در گسترۀ فرهنگ ایرانی، تهران، 1376ش؛ | ||
+ | * مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق؛ | ||
+ | * همو، حیوة القلوب، تهران، 1376ش؛ | ||
+ | * مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛ | ||
+ | * مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، تهران، 1341ش/1962م؛ | ||
+ | * مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1373ش؛ | ||
+ | * همو، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1353ش؛ | ||
+ | * میرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران، 1339ش؛ | ||
+ | * نیشابوری، ابراهیم، قصص الانبیاء، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1359ش؛ | ||
+ | * هروی، علی، الاشارات الى معرفة الزیارات، دمشق، 1953م؛ | ||
+ | * نیز: | ||
+ | * | ||
+ | * Cochrane, J., A Book of Saints, Cambridge, 2001; | ||
+ | * Collins, M., »St. George«, Britannia Internet Magazin, http://www.britannia.com.history/ stgeorge.htm; EI2; Hoade. E., »St. George«, New Catholic Encyclopedia, Sanfrancisco, 1967; | ||
+ | * Stokes, G. T., »Georgius«, A Dictionary of Christian Biography and Literature, ed. H. Wace, London, 1911; | ||
+ | * Thurston, H., »St. George«, Catholic Encyclopedia, New York, 1909, www.newadvant.org/cathen/06453a.htm. | ||
+ | * | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * دائرة المعارف بزرگ اسلامی، | + | * آمنه صادقی شهمیرزادی، مدخل«جرجیس» در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 17. |
{{پیامبران}} | {{پیامبران}} | ||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] |
نسخهٔ ۲۸ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۵۶
جرجیس یکی از پیامبران الهی است که بنابر اخبار و روایات در فاصله زمانی میان حضرت عیسى علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله میزیست. نام او در قرآن کریم نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى علیه السلام یاد شده است. جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنیاش در برابر شکنجه کافران و چندین بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.
محتویات
زمان حیات جرجیس
جرجیس بنابر اخبار و روایات در فاصله زمانی میان حضرت عیسى علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله میزیست. نام او در قرآن کریم نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى علیه السلام یاد شده است.[۱]
سرگذشت جرجیس
آنچه در منابع مختلف اسلامی درباره سرگذشت او آمده، با اختلافاتی جزئی در شکل، سرانجام و نحوه روایت به اختصار چنین است: جرجیس در فلسطین بازماندگان حواریون مسیح را یافت و آیین صحیح مسیحیت را از آنان فراگرفت[۲] و پس از آن به سبب اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی فلسطین به موصل یا شام مهاجرت کرد.[۳]
پادشاه بتپرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه میکرد و میکشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بتپرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجهای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.[۴]
از اینرو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این همه جرجیس هربار شکنجهها را تحمل میکرد و زنده میماند تا این که از جانب خداوند به او وحی شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را میکشند و من روانت را بازمیگردانم و بار چهارم جانت را میپذیرم و پاداشت میدهم».[۵] بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط میکنم، آنگاه شاه را میکشی و دین حق را آشکار میکنی».[۶]
در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه میشد و میمرد، اما هربار به اراده خداوند زنده میگشت. چگونگی این شکنجهها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.[۷] شمار ایمانآورندگان به او در این دوران را 4 هزار [۸] و برخی دیگر 34 هزار تن گفتهاند.[۹] همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد.[۱۰] سرانجام وعده خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند.[۱۱]
معجزات جرجیس
معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها میتوان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.[۱۲] مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر [۱۳] و برخی دیگر در موصل عراق [۱۴] EI2, New Catholic Encyclopedia, VII,P553 دانستهاند.
جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنیاش در برابر شکنجه کافران و چندین بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.[۱۵]
جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی میدانند و آرزو میکنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.[۱۶] به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند.[۱۷]
جرجیس در دین مسیح
باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجههای طاقتفرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او ایمان آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.[۱۸] به این ترتیب، مهمترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت اوست.[۱۹]
از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کردهاند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.[۲۰] با این همه، افسانهزدایی از شخصیت جرج و جستوجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجه چندانی نداشته و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است.[۲۱] بنابر یافتههای این محققان، زائران اولیه مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او و نیز محل بزرگداشت وی دانستهاند و شواهدی از کتیبههای موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بر تقدیم این بناها ــ که روزگاری معابد بتپرستان بودهاند ــ به جرج قدیس و تبدیل آنها به کلیسا در دست است.[۲۲] به این ترتیب، میتوان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات میکند، اما درباره جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی دربر ندارد. چنین به نظر میرسد که از سده 6 م به بعد، افسانهپردازی درباره شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندانکه از وی چهرهای کاملاً افسانهای ساخت.[۲۳] وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته میشود و 23 آوریل روز یادبود اوست.[۲۴]
پانویس
- ↑ ترجمه تفسیر طبری، ج3، ص695؛ بلعمی، تاریخ، ص599؛ مجلسی، حیوةالقلوب، ج2، ص1293.
- ↑ طبری، تاریخ، ج1(2)، 48؛ بلعمی، تاریخ، ص599؛ میرخواند، روضةالصفا، ج1، ص479.
- ↑ طبری، تاریخ، ج1(2)، 48؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ص134؛ راوندی، قصص الانبیاء، ص238؛ جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، ص505-506.
- ↑ ثعلبی، قصص الانبیاء، 386-387؛ابن اثیر، الکامل، ج1، ص239؛ مجمل التواریخ و القصص، ص223؛ دینوری، الاخبارالطوال، ص45؛ مجلسی، بحارالانوار، ج14، ص445.
- ↑ طبری، تاریخ، ج1(2)، ص49-50؛ ثعلبی، قصص الانبیاء، ص387-388؛ جزایری، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، ص506-507.
- ↑ ترجمه تفسیر طبری، ج3، ص698-699؛ سورآبادی، عتیق، ص56؛ نیشابوری، قصص الانبیاء، ص471؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص61.
- ↑ نک: طبری، تاریخ، ج1(2)، ص50-54.
- ↑ نیشابوری، الٰهینامه، ص473.
- ↑ طبری، تاریخ، ج1(2)، ص55؛ سورآبادی، عتیق، ص56؛ابن اثیر، الکامل، ج1، ص243.
- ↑ طبری، تاریخ، ج1(2)، ص54-55؛ نیشابوری، قصص الانبیاء، 477؛ ثعلبی، قصص الانبیاء، ص392.
- ↑ طبری، تاریخ، ج1(2)، ص55.
- ↑ نک : طبری، تاریخ، ج1(2)، ص51-53.
- ↑ اقتداری، دیار شهریاران، ج1، ص819؛ غروی، آرامگاه در گسترۀ فرهنگ ایرانی، ص45؛ پاپلی یزدی، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، ص628.
- ↑ هروی، الاشارات الى معرفة الزیارات، ص69.
- ↑ پورنامداریان، داستان پیامبران در کلیات شمس، ص265، 267؛ EI2، New Catholic Encyclopedia, VII,P553
- ↑ عطار، الٰهینامه، ص365؛ مولوی، مثنوی معنوی، دفتر 6، بیت 1541؛ پورخالقی، فرهنگ قصههای پیامبران، ص143.
- ↑ مولوی، کلیات شمس، ص310.
- ↑ نک: تورستن، Catholic Encyclopedianpn.
- ↑ هوید، New Catholic Encyclopedia, P354.
- ↑ EI2, New Catholic Encyclopedia
- ↑ نک: استوکس، A Dictionary of Christian Biography and Literature, ed, p390.
- ↑ تورستن، Catholic Encyclopedia, نیز کالینز، Britannia Internet Magazinnpn؛ هوید، New Catholic Encyclopedia؛ استوکس، p388.
- ↑ استوکس، p389.؛ تورستن، Catholic Encyclopedia, npn.
- ↑ کالینز، Britannia Internet Magazin, npn.؛ کاکرین، A Book of Saints, p38.
منابع مقاله
- ابن اثیر، علی، الکامل، به کوشش علی شیری، بیروت، 1408ق؛
- اقتداری، احمد، دیار شهریاران، تهران، 1353ش؛
- بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمد پروین گنابادی، تهران، 1380ش؛
- پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1368ش؛
- پورخالقی چترودی، مهدخت، فرهنگ قصههای پیامبران، تجلی شاعرانۀ اشارات داستانی در مثنوی، مشهد، 1371ش؛
- پورنامداریان، تقی، داستان پیامبران در کلیات شمس، تهران، 1364ش؛
- ترجمۀ تفسیر طبری، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1367ش؛
- ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، 1401ق/1981م؛
- جزایری، نعمتالله، النورالمبین فی قصص الانبیاء و المرسلین، قم، 1965م؛
- حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش؛
- دینوری، احمد، الاخبارالطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین شیال، قم، 1368ش؛
- راوندی، سعید، قصص الانبیاء، به کوشش غلامرضا عرفانیان یزدی، مشهد، 1409ق؛
- سورآبادی، عتیق، قصص قرآن مجید، تهران، 1347ش؛
- طبری، تاریخ، قاهره، 1323ق؛
- عطار نیشابوری، فریدالدین، الٰهینامه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1387ش؛
- غروی، مهدی، آرامگاه در گسترۀ فرهنگ ایرانی، تهران، 1376ش؛
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق؛
- همو، حیوة القلوب، تهران، 1376ش؛
- مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318ش؛
- مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، تهران، 1341ش/1962م؛
- مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1373ش؛
- همو، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1353ش؛
- میرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران، 1339ش؛
- نیشابوری، ابراهیم، قصص الانبیاء، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1359ش؛
- هروی، علی، الاشارات الى معرفة الزیارات، دمشق، 1953م؛
- نیز:
- Cochrane, J., A Book of Saints, Cambridge, 2001;
- Collins, M., »St. George«, Britannia Internet Magazin, http://www.britannia.com.history/ stgeorge.htm; EI2; Hoade. E., »St. George«, New Catholic Encyclopedia, Sanfrancisco, 1967;
- Stokes, G. T., »Georgius«, A Dictionary of Christian Biography and Literature, ed. H. Wace, London, 1911;
- Thurston, H., »St. George«, Catholic Encyclopedia, New York, 1909, www.newadvant.org/cathen/06453a.htm.
منابع
- آمنه صادقی شهمیرزادی، مدخل«جرجیس» در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 17.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |