فایز دشتی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | «زایر محمدعلی دشتی»، [[تخلص|متخلّص]] به «فایز» و مشهور به «فایز دشتی» یا دشتستانی (۱۲۱۳-۱۲۸۹ ش)، از شاعران [[دوبیتی|دوبیتیسرای]] محلی مشهور [[شیعه]] در قرن سیزدهم هجرى است. فایز نمونهای خوب از [[شعر]] زمان خود را با اشعاری ساده، روان و عاطفی ارائه کرده است. | |
| − | == | + | ==زندگینامه== |
| − | + | محمدعلى فایز، به سال ۱۲۵۰ قمری (مطابق ۱۲۰۹ ش) در روستاى کردوان دشتى از توابع بوشهر بدنیا آمد. فایز در خارج از منطقۀ بوشهر با نام فایز دشتستانی شناخته میشود، که درست نیست؛ چون او اهل دشتی بوده است. | |
| + | |||
| + | پدر فایز، حاج مظفر شهبان ضیاغمی دشتی، از مشایخ آل برنجه بود که نسلاندرنسل ریاست این روستا را برعهده داشتند. مادرش شازده نام داشت و دختر رئیس درویش کردوانی، از رؤسای منطقۀ دشتی بود. | ||
| + | در جنوب، برای حاکم یا ضابط منطقهای، لقب رئیس به کار میبردهاند. اجداد فایز نیز از دیرباز به این لقب معروف بودهاند؛ این لقب به زمان فایز هم رسید و گاهی او را نیز رئیس محمدعلی میخواندند. فایز هرگز شغل سیاسی را تجربه نکرد؛ اما در علوم دینی و ادبی و همچنین سخنوری، استعدادی فراوان داشت. | ||
| + | |||
| + | دربارۀ زندگی فایز آگاهی چندانی در دست نیست. سرگذشت او با افسانههایی آمیخته است و مردم جنوب بهسبب دلبستگی و شیفتگی به وی، افسانههایی دربارهاش ساختهاند؛ همچون ارتباط او با پری که ریشه در فرهنگ جنوب دارد. شغل اصلی فایز کشاورزی بوده، و به کار تعلیم در مکتبخانه نیز اشتغال داشته است. | ||
| + | |||
| + | فایز در دوران کودکی تحصیلات مقدماتی را، شامل فراگیری [[قرآن مجید]] و اشعار [[حافظ]] و گلستان [[سعدی]]، در کردوان و بردخون گذراند. او سپس به کمک رئیس خلف، برادر بزرگتر خود به [[نجف]] رفت و ۴ سال در [[حوزه علمیه]] آنجا علوم دینی را فراگرفت. سدیدالسلطنۀ کبابی در مشوشنامه مینویسد که فایز سواد نداشته است. شاید منظور او سواد کامل و تحصیلات در سطح بالای علمی بوده است؛ زیرا فایز به کار و شیوۀ خود تسلطی کموبیش آگاهانه داشته، و شاعری کمتجربه و کماندوخته نبوده است. البته به همۀ جریانهای ادبی زمان خود واقف نبوده است. او با ادبیات فارسی، اوزان عروضی، صنایع ادبی و بدیعی و نیز با آیات و [[احادیث]] و روایات و افسانهها و اساطیر آشنایی داشته است. | ||
| + | |||
| + | فایز دشتی در ۱۳۳۰ ق. (برابر ۱۲۹۸ ش) و در حدود ۸۰ سالگی، در گزدراز یکى از دهات منطقه بوشهر وفات یافت. جسد وی را بنا به وصیت خود او، بعد از چند ماه امانت، به نجف منتقل، و در همانجا دفن کردند. | ||
==شعر فایز== | ==شعر فایز== | ||
| − | فایز | + | آغاز شاعری فایز بهطور دقیق مشخص نیست؛ هرچند ممکن است از همان دورۀ نوجوانی در مکتبخانه زمزمههای شاعرانهاش را شروع کرده باشد. برخی از پژوهشگران معتقدند که فایز [[شعر]] و شاعری را بهطور جدی و هدفمند از نیمۀ دوم عمرش شروع کرده است. برخی دیگر، براساس شعرهای او میگویند که آنها را در دوران پیری و جاافتادگی سروده است. |
| + | رواج و شهرت اشعار فایز در منطقۀ دشتی و بوشهر از دورۀ نزدیک به پایان عمر او، یعنی از حدود سال ۱۳۱۸ ق. بهبعد بوده است. دوبیتیهای این شاعر در زمان حیات وی، دستکم در محدودۀ بوشهر، رایج بوده، و در کنار آثاری چون دیوان [[حافظ]]، [[شاهنامه]] فردوسی و کلیات [[سعدی]] در مکتبخانههای بوشهر تدریس میشده است. | ||
| − | [[دوبیتی|دو | + | [[دوبیتی|دو بیتیهاى]] او حاکى از طبع روان و روان شاداب و ذهن وقّاد و ذوق سرشارى است که یادآور چکامه سرایان امّى عصر [[جاهلیت|جاهلى]] چون امرؤالقیس است. گاه در بکار بستن فنون ادبى چون استعاره و ایهام و جناس در مسیر [[نظامی گنجوی|نظامى گنجوى]] گام مى نهد و بسا در حماسه سرائى به ابوالطیب متنبّى و [[فردوسی|ابوالقاسم فردوسى]] پهلو مى زند. |
| − | این شاعر ـ مانند هر شاعر [[غزل]] سرائى ـ در عالم خیال انگیزى و خیال پردازى از موهومات و مخیلات سخن گفته، و به ویژه از «پرى» بسیار یاد کرده است که برخى ناآگاهان این جولان فکرى غزل مآبانه را امرى واقعى پنداشته و | + | این شاعر ـ مانند هر شاعر [[غزل]] سرائى ـ در عالم خیال انگیزى و خیال پردازى از موهومات و مخیلات سخن گفته، و به ویژه از «پرى» بسیار یاد کرده است که برخى ناآگاهان این جولان فکرى غزل مآبانه را امرى واقعى پنداشته و داستانهایى در این زمینه بافته اند. |
| − | + | دوبیتیهای فایز متعلق به دورۀ [[بازگشت ادبی]] است که دورهای ناکامیاب در شعر فارسی به شمار میرود. فایز نمونهای خوب از شعر زمان خود را با اشعاری ساده، روان و عاطفی ارائه کرده است. ترانههای او در اصل برخاسته از شرایط جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی دشتنشینان است، و بهنوعی میزان رشد فرهنگی، نوع مطالعۀ مردم آن زمان و وجه رایج و فائق شیوۀ نگرش آنها را نمایندگی میکند. شعر فایز از نظر زبان و بیان و درونمایه، تازگی ندارد و در همان محدودۀ شعر سنتی پیش از خود سیر میکند؛ اما از لحاظ تأکید بر عنصر عشق، عاطفه و غم و اندوهی که دیگر عناصر شعری را زیر سلطه قرار میدهد، قابل توجه است. | |
| + | بزرگی و شکوه فایز در مردمی و روستاییبودن ترانههایش است. «در زبان مردم جاریبودن» از ویژگیهای شعر اوست و راز این همگانیشدن را باید در سادگی و صداقت جان و بیان فایز و نیز در ظرفیت عاطفی قالب شعری او دانست. | ||
| − | دشتی | + | ارزشهای مثبت شعر او بهسبب پرهیز وی از تکلف و تزیینهای ادبی و بهسبب برخورد تفاهمآمیزش با طبیعت اطراف و زندگی عاطفیاش قابل درک است. بهجز سادگی کلام، نوع دیگر سادگی ترانههای فایز در کیفیت نزدیک شدنشان به روحیه و بیان توده است که از گذر زبان و نوع بیان عاطفی مردم، و گاه ذوق ادیبانه مایه دارد؛ دستمایه قراردادن لحن گفتاری و پرهیز از زبان فاخر و شاعرانه، شعر وی را به مرز سادگی و صمیمیت میرساند. گاه مضامین و اندیشههایی چون جبرگرایی و تقدیرگرایی، نوعی [[عرفان]] ساده، لحن انتقادی و اعتراضی، دمغنیمتشمری و رنج غربت نیز در اشعار او دیده میشود. |
| − | + | فایز دشتی [[غزل]]، [[مثنوی]] و [[رباعی]] هم سروده است، که البته تأثیر و اهمیت ترانههایش را ندارد. | |
| + | |||
| + | باتوجه به دوبیتیهای فایز، مشخص میشود که او اشعار شاعران گذشته را تا حدودی مطالعه کرده، و یا در مجالس از زبان دیگران شنیده، و هنگام سرایش اشعار خود، از آنان تأثیر پذیرفته است. بیگمان سرمشق فایز در سرودن دوبیتی، [[بابا طاهر]] بوده است. البته دوبیتیهای باباطاهر بیشتر درونمایهای عرفانی و حکمی دارد؛ اما شعر فایز درونمایهای تغزلی دارد و عشقی زمینی را نشان میدهد. | ||
| + | |||
| + | دوبیتیهای منسوب به فایز، در مواردی با دوبیتیهای منسوب به دیگر شاعران، ازجمله بابا طاهر، مهیای بردخونی و نیز برخی دوبیتیهای رایج در مناطق مختلف ایران شباهت دارند که به یک نمونه اشاره میشود: | ||
| + | |||
| + | فایز: نگارا شربت از لبهات بفرست * گلاب از گوشۀ چشمات بفرست / / برای توتیای چشم فایز * کف دستی ز خاک پات بفرست؛ | ||
| + | |||
| + | مهیا: نگارا شربت از لبهات بفرست * گلاب از گوشۀ چشمات بفرست / / برای توتیای چشم مهیا * کف دستی ز خاک پات بفرست. | ||
| + | |||
| + | فایز را باید در زمرۀ مشهورترین دوبیتیسرایان محلی دانست، زیرا دوبیتیهای او افزونبر مناطق جنوب، در شهرهای استان فارس و چهارمحال و بختیاری نیز در میان مردم رایج است. برخی از شاعران مشهور معاصر به تصریح خود اشعاری تحت تأثیر فایز سرودهاند. | ||
| − | + | فایز در زمان حیاتش، دفتر اشعار خود را تدوین نکرد. دوبیتیهای او را مردم، مخصوصاً شروهخوانان سینهبهسینه نقل، و دخل و تصرفاتی نیز در آنها میکردند. بعد از مرگ فایز، شعر و دستنوشتههای او به دست پسرش، مظفر، رسید. بعد از فوت مظفر، فرزندش، محمدعلی بهسبب بیسوادی و بیتوجهی و ناآگاهی از ارزش و اهمیت کتاب، نتوانست از دستنوشتههای فایز نگهداری کند و آنها را به دست اینوآن داد. در نتیجه، قسمت اعظم آنها از بین رفت، یا بهاحتمال، مورد سوءاستفاده قرار گرفت. ازاینرو، شماره دوبیتیهای فایز به درستی معلوم نیست، در برخی جزوهها تعداد دوبیتیهای این شاعر را به تفاوت بین ۱۳۴، ۲۷۹، ۲۸۲ و ۳۳۲ ذکر کردهاند. او تقریباً در همه دوبیتیهایش از [[تخلص]] بهره میگیرد و بیشتر از هر چیز عشق به «پری» و بیان سوز هجرانش را به نمایش میگذارد. | |
| − | [[رده:شعرای پارسی گوی قرن سیزدهم]] | + | ==منابع== |
| + | *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/258504/%D9%81%D8%A7%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B4%D8%AA%DB%8C "فایز دشتی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مصطفى فخرایی]. | ||
| + | *[[فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی. | ||
| + | *[https://ganjoor.net/fayez "فایز"، سایت گنجور]. | ||
| + | [[رده:شعرای پارسی گو]][[رده:شعرای پارسی گوی قرن سیزدهم]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۵ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۳
«زایر محمدعلی دشتی»، متخلّص به «فایز» و مشهور به «فایز دشتی» یا دشتستانی (۱۲۱۳-۱۲۸۹ ش)، از شاعران دوبیتیسرای محلی مشهور شیعه در قرن سیزدهم هجرى است. فایز نمونهای خوب از شعر زمان خود را با اشعاری ساده، روان و عاطفی ارائه کرده است.
زندگینامه
محمدعلى فایز، به سال ۱۲۵۰ قمری (مطابق ۱۲۰۹ ش) در روستاى کردوان دشتى از توابع بوشهر بدنیا آمد. فایز در خارج از منطقۀ بوشهر با نام فایز دشتستانی شناخته میشود، که درست نیست؛ چون او اهل دشتی بوده است.
پدر فایز، حاج مظفر شهبان ضیاغمی دشتی، از مشایخ آل برنجه بود که نسلاندرنسل ریاست این روستا را برعهده داشتند. مادرش شازده نام داشت و دختر رئیس درویش کردوانی، از رؤسای منطقۀ دشتی بود. در جنوب، برای حاکم یا ضابط منطقهای، لقب رئیس به کار میبردهاند. اجداد فایز نیز از دیرباز به این لقب معروف بودهاند؛ این لقب به زمان فایز هم رسید و گاهی او را نیز رئیس محمدعلی میخواندند. فایز هرگز شغل سیاسی را تجربه نکرد؛ اما در علوم دینی و ادبی و همچنین سخنوری، استعدادی فراوان داشت.
دربارۀ زندگی فایز آگاهی چندانی در دست نیست. سرگذشت او با افسانههایی آمیخته است و مردم جنوب بهسبب دلبستگی و شیفتگی به وی، افسانههایی دربارهاش ساختهاند؛ همچون ارتباط او با پری که ریشه در فرهنگ جنوب دارد. شغل اصلی فایز کشاورزی بوده، و به کار تعلیم در مکتبخانه نیز اشتغال داشته است.
فایز در دوران کودکی تحصیلات مقدماتی را، شامل فراگیری قرآن مجید و اشعار حافظ و گلستان سعدی، در کردوان و بردخون گذراند. او سپس به کمک رئیس خلف، برادر بزرگتر خود به نجف رفت و ۴ سال در حوزه علمیه آنجا علوم دینی را فراگرفت. سدیدالسلطنۀ کبابی در مشوشنامه مینویسد که فایز سواد نداشته است. شاید منظور او سواد کامل و تحصیلات در سطح بالای علمی بوده است؛ زیرا فایز به کار و شیوۀ خود تسلطی کموبیش آگاهانه داشته، و شاعری کمتجربه و کماندوخته نبوده است. البته به همۀ جریانهای ادبی زمان خود واقف نبوده است. او با ادبیات فارسی، اوزان عروضی، صنایع ادبی و بدیعی و نیز با آیات و احادیث و روایات و افسانهها و اساطیر آشنایی داشته است.
فایز دشتی در ۱۳۳۰ ق. (برابر ۱۲۹۸ ش) و در حدود ۸۰ سالگی، در گزدراز یکى از دهات منطقه بوشهر وفات یافت. جسد وی را بنا به وصیت خود او، بعد از چند ماه امانت، به نجف منتقل، و در همانجا دفن کردند.
شعر فایز
آغاز شاعری فایز بهطور دقیق مشخص نیست؛ هرچند ممکن است از همان دورۀ نوجوانی در مکتبخانه زمزمههای شاعرانهاش را شروع کرده باشد. برخی از پژوهشگران معتقدند که فایز شعر و شاعری را بهطور جدی و هدفمند از نیمۀ دوم عمرش شروع کرده است. برخی دیگر، براساس شعرهای او میگویند که آنها را در دوران پیری و جاافتادگی سروده است. رواج و شهرت اشعار فایز در منطقۀ دشتی و بوشهر از دورۀ نزدیک به پایان عمر او، یعنی از حدود سال ۱۳۱۸ ق. بهبعد بوده است. دوبیتیهای این شاعر در زمان حیات وی، دستکم در محدودۀ بوشهر، رایج بوده، و در کنار آثاری چون دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی و کلیات سعدی در مکتبخانههای بوشهر تدریس میشده است.
دو بیتیهاى او حاکى از طبع روان و روان شاداب و ذهن وقّاد و ذوق سرشارى است که یادآور چکامه سرایان امّى عصر جاهلى چون امرؤالقیس است. گاه در بکار بستن فنون ادبى چون استعاره و ایهام و جناس در مسیر نظامى گنجوى گام مى نهد و بسا در حماسه سرائى به ابوالطیب متنبّى و ابوالقاسم فردوسى پهلو مى زند.
این شاعر ـ مانند هر شاعر غزل سرائى ـ در عالم خیال انگیزى و خیال پردازى از موهومات و مخیلات سخن گفته، و به ویژه از «پرى» بسیار یاد کرده است که برخى ناآگاهان این جولان فکرى غزل مآبانه را امرى واقعى پنداشته و داستانهایى در این زمینه بافته اند.
دوبیتیهای فایز متعلق به دورۀ بازگشت ادبی است که دورهای ناکامیاب در شعر فارسی به شمار میرود. فایز نمونهای خوب از شعر زمان خود را با اشعاری ساده، روان و عاطفی ارائه کرده است. ترانههای او در اصل برخاسته از شرایط جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی دشتنشینان است، و بهنوعی میزان رشد فرهنگی، نوع مطالعۀ مردم آن زمان و وجه رایج و فائق شیوۀ نگرش آنها را نمایندگی میکند. شعر فایز از نظر زبان و بیان و درونمایه، تازگی ندارد و در همان محدودۀ شعر سنتی پیش از خود سیر میکند؛ اما از لحاظ تأکید بر عنصر عشق، عاطفه و غم و اندوهی که دیگر عناصر شعری را زیر سلطه قرار میدهد، قابل توجه است. بزرگی و شکوه فایز در مردمی و روستاییبودن ترانههایش است. «در زبان مردم جاریبودن» از ویژگیهای شعر اوست و راز این همگانیشدن را باید در سادگی و صداقت جان و بیان فایز و نیز در ظرفیت عاطفی قالب شعری او دانست.
ارزشهای مثبت شعر او بهسبب پرهیز وی از تکلف و تزیینهای ادبی و بهسبب برخورد تفاهمآمیزش با طبیعت اطراف و زندگی عاطفیاش قابل درک است. بهجز سادگی کلام، نوع دیگر سادگی ترانههای فایز در کیفیت نزدیک شدنشان به روحیه و بیان توده است که از گذر زبان و نوع بیان عاطفی مردم، و گاه ذوق ادیبانه مایه دارد؛ دستمایه قراردادن لحن گفتاری و پرهیز از زبان فاخر و شاعرانه، شعر وی را به مرز سادگی و صمیمیت میرساند. گاه مضامین و اندیشههایی چون جبرگرایی و تقدیرگرایی، نوعی عرفان ساده، لحن انتقادی و اعتراضی، دمغنیمتشمری و رنج غربت نیز در اشعار او دیده میشود. فایز دشتی غزل، مثنوی و رباعی هم سروده است، که البته تأثیر و اهمیت ترانههایش را ندارد.
باتوجه به دوبیتیهای فایز، مشخص میشود که او اشعار شاعران گذشته را تا حدودی مطالعه کرده، و یا در مجالس از زبان دیگران شنیده، و هنگام سرایش اشعار خود، از آنان تأثیر پذیرفته است. بیگمان سرمشق فایز در سرودن دوبیتی، بابا طاهر بوده است. البته دوبیتیهای باباطاهر بیشتر درونمایهای عرفانی و حکمی دارد؛ اما شعر فایز درونمایهای تغزلی دارد و عشقی زمینی را نشان میدهد.
دوبیتیهای منسوب به فایز، در مواردی با دوبیتیهای منسوب به دیگر شاعران، ازجمله بابا طاهر، مهیای بردخونی و نیز برخی دوبیتیهای رایج در مناطق مختلف ایران شباهت دارند که به یک نمونه اشاره میشود:
فایز: نگارا شربت از لبهات بفرست * گلاب از گوشۀ چشمات بفرست / / برای توتیای چشم فایز * کف دستی ز خاک پات بفرست؛
مهیا: نگارا شربت از لبهات بفرست * گلاب از گوشۀ چشمات بفرست / / برای توتیای چشم مهیا * کف دستی ز خاک پات بفرست.
فایز را باید در زمرۀ مشهورترین دوبیتیسرایان محلی دانست، زیرا دوبیتیهای او افزونبر مناطق جنوب، در شهرهای استان فارس و چهارمحال و بختیاری نیز در میان مردم رایج است. برخی از شاعران مشهور معاصر به تصریح خود اشعاری تحت تأثیر فایز سرودهاند.
فایز در زمان حیاتش، دفتر اشعار خود را تدوین نکرد. دوبیتیهای او را مردم، مخصوصاً شروهخوانان سینهبهسینه نقل، و دخل و تصرفاتی نیز در آنها میکردند. بعد از مرگ فایز، شعر و دستنوشتههای او به دست پسرش، مظفر، رسید. بعد از فوت مظفر، فرزندش، محمدعلی بهسبب بیسوادی و بیتوجهی و ناآگاهی از ارزش و اهمیت کتاب، نتوانست از دستنوشتههای فایز نگهداری کند و آنها را به دست اینوآن داد. در نتیجه، قسمت اعظم آنها از بین رفت، یا بهاحتمال، مورد سوءاستفاده قرار گرفت. ازاینرو، شماره دوبیتیهای فایز به درستی معلوم نیست، در برخی جزوهها تعداد دوبیتیهای این شاعر را به تفاوت بین ۱۳۴، ۲۷۹، ۲۸۲ و ۳۳۲ ذکر کردهاند. او تقریباً در همه دوبیتیهایش از تخلص بهره میگیرد و بیشتر از هر چیز عشق به «پری» و بیان سوز هجرانش را به نمایش میگذارد.
منابع
- "فایز دشتی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، مصطفى فخرایی.
- فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی.
- "فایز"، سایت گنجور.




