منابع و پی نوشتهای ضعیف
جامعیت مقاله متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اولی الأمر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (6پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی)
سطر ۳: سطر ۳:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ معارف و معاریف]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ معارف و معاریف]]}}
  
«'''اولی الامر'''» واژه ای مركب از دو کلمه «اولی» (به معنی دارای، صاحب،...) و کلمه «امر» (به معنی فرمان، دستور...) و در مجموع به معنی فرمانداران، كارداران می باشد. این تعبیر از آيه كريمه: {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...»}} اى مؤمنان! خدا و رسول و كارداران خود را اطاعت كنيد... ([[سوره نساء]]:59) برگرفته شده است.
+
«'''اُولِى الأمر'''»  
  
مفسران [[اهل سنت]] را در معنى «اولى الامر» دو قول است:
+
== مفهوم اولی الامر ==
 +
واژه «اُولِى الأمر» مركب از دو کلمه «اولی» (به معنی دارای، صاحب،...) و کلمه «امر» (به معنی فرمان، دستور...) و در مجموع به معنی فرمانداران و كارداران می باشد. تعبیر «اُولِى الأمر» از آيه كريمه: {{متن قرآن|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...»}} ([[سوره نساء]]، 59) برگرفته شده است.
  
* امرا و زمامداران. اين قول از ابوهريره و به نقلى از [[ابن عباس]] و ميمون بن مهران و سدّى نقل شده و جبائى و بلخى و طبرى نيز اين را اختيار كرده اند.  
+
بررسى [[شأن نزول]] «[[آيه اولى الامر|آيه اُولِى الأمر]]»، در تبيين مفهوم آن، مؤثّر است. گزارش شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله براى نبرد تبوك ، حركت كرد و على عليه السلام را جانشين خود در مدينه ، قرار داد . فرصت طلبان ، زبان به طعنه گشودند و گفتند : چرا پيامبر، على را همراه خويش نبرد ؟! على عليه السلام خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : آيا مرا بر زنان و كودكان مى گمارى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : أما تَرضى أنْ تَكُونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى ، حِينَ قالَ لَهُ : اُخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصْلِحْ.<ref>شواهد التنزيل، ج ۱ ، ص ۱۹۰ ، ح ۲۰۳ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳ ، ص ۱۵ .</ref> آيا دوست ندارى نسبت به من ، همانند هارون (برادر موسى) نسبت به موسى عليه السلام باشى، آن زمانى كه موسى عليه السلام به او گفت : «در ميان بنى اسرائيل ، جانشين من باش و اصلاح كن»؟ و خداوند درباره تو فرمايد: «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ».
* علماى دين؛ زيرا آنانند كه در مسائل دينى مرجعيت دارند نه زمامداران. اين قول از جابر بن عبدالله و مجاهد و حسن و عطا و جمعى از علما نقل شده است.
+
 
 +
و در همين واقعه بود كه «آيه اُولى الأمر» ، نازل شد و اطاعت از مولا علی عليه السلام را همتاى اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله دانست .
 +
 
 +
'''مصاديق «اُولى الأمر»'''
 +
 
 +
شأن نزول «آيه اُولى الأمر» ، شخصيت ممتاز امام على عليه السلام را مى نماياند . شخصيتى كه اطاعتش ، همبر اطاعت از خدا و پيامبر اوست و نخستين پيام آيه، آن است كه در غيبت پيامبر، فرمانبَر كسى باشيد كه خداوند ، او را صاحب امر و فرمان روا قرار داده است و همچون پيامبر، از هر گونه خطايى مبرّاست.
 +
 
 +
اگر چه شأن نزول آيه، در باره امام على عليه السلام است؛ امّا اختصاص به ايشان ندارد و بنا بر مبانى پيروان اهل بيت عليهم السلام، همه امامان اهل بيت عليهم السلام در زمره «اُولِى الأمر» هستند.
 +
 
 +
'''اختيارات «اُولى الأمر»'''
 +
 
 +
اولو الأمر ، تمامى اختيارات پيامبر صلى الله عليه و آله را بر عهده دارند و همه بندگان خدا ، موظّف به پيروى از ايشان هستند . بر پايه روايتى ، پيامبر خدا ، اُولو الأمر را شريكان خود ، معرّفى مى كند كه خداوند ، آنان را به خود و پيامبرش پيوند داده است و از مردم مى خواهد كه براى پرهيز از اختلافات ، به آنان مراجعه كنند :
 +
 
 +
فَإن خِفْتُمْ تَنازُعَا فِى أمرٍ فَأرْجِعُوهُ إلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ وَ اُولِى الأَمْرِ. پس اگر از اختلاف در امرى ترسيديد ، آن را به خدا و پيامبر و اولى الأمر ، ارجاع دهيد . امام على عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد : اى پيامبر خدا ! ايشان ، كيان اند ؟ فرمود : «تو نخستين آنهايى».<ref>شواهد التنزيل، ج ۱ ، ص ۱۸۹ ، ح ۲۰۲.</ref>
 +
 
 +
پيشوايان معصوم عليهم السلام ، در مواقع گوناگون ، ولايت خويش را براى مردم ، باز مى گفتند و از آنان مى خواستند كه براى رسيدن به سرچشمه زلال حقيقت ، مطمئن ترين راه را برگزينند . گزارش شده كه امام على عليه السلام ، هنگام ورود به شهر كوفه ، به آنان فرمود :
 +
 
 +
عَلَيكُم يا أهلَ هذا المِصرِ بِتَقوَى اللّهِ ، وَ طاعَةِ مَن أطاعَ اللّهَ مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّكُم ، الّذِينَ هُم أولى بِطاعَتِكُم فيما أطاعُوا اللّهَ فِيهِ مِنَ المُنتَحِلِينَ المُدَّعِينَ المُقابِلِينَ إلَينا.<ref>الأمالى، مفيد، ص ۱۲۷ ، ح ۵.</ref> اى مردم اين شهر ! بر شما باد پرواى از خدا و فرمانبرى از كسى كه از خدا ، فرمان مى برَد و از خاندانِ پيامبر شماست . آنها در آنچه از خدا فرمان مى برند ، براى فرمانبرى شما شايسته تر هستند تا كسانى كه دروغ پرداز و مدّعى اند و در برابر ما قرار دارند .
 +
 
 +
در روايتى آمده كه امام حسن عليه السلام نيز پس از بيعت مردم با ايشان ، در سخنرانى اى فرمود :
 +
 
 +
أطِيعُونا فَإنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ ، إذ كانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ عز و جل وَ رَسولِهِ مَقرونَةٌ.<ref>همان، ص ۳۴۹ ، ح ۴.</ref> از ما فرمان ببريد كه فرمانبرى از ما ، واجب است ؛ زيرا فرمانبرى از ما ، به فرمانبرى از خداوند عز و جل و فرستاده او پيوسته است .
 +
 
 +
امام حسين، امام سجّاد و امام باقر عليهم السلام، همگى ولايت خويش را مستند به «آيه اولى الأمر» مى دانستند .[۹]
 +
 
 +
 
 +
مفسران [[اهل سنت]] در معنى «اولى الامر» دو قول دارند:
 +
 
 +
*امرا و زمامداران؛ اين قول از ابوهريره و به نقلى از [[ابن عباس]] و ميمون بن مهران و سدّى نقل شده و جبائى و بلخى و طبرى نيز اين را اختيار كرده اند.
 +
*علماى دين؛ زيرا آنانند كه در مسائل دينى مرجعيت دارند نه زمامداران. اين قول از جابر بن عبدالله و مجاهد و حسن و عطا و جمعى از علما نقل شده است.
  
 
و اما از نظر [[شيعه]] به نقل معتبر از [[امام باقر]] علیه السلام و [[امام صادق]] علیه السلام مراد از «اولى الامر» در این آيه، [[ائمه]] معصومين از خاندان [[پیامبر| محمد]] صلی الله علیه و آله مى باشند كه خداوند اطاعت آنها را به طور مطلق (در همه امور) بر مردم واجب نموده چنان كه طاعت خود و طاعت رسولش را بدين منوال فرض و واجب نموده است.  
 
و اما از نظر [[شيعه]] به نقل معتبر از [[امام باقر]] علیه السلام و [[امام صادق]] علیه السلام مراد از «اولى الامر» در این آيه، [[ائمه]] معصومين از خاندان [[پیامبر| محمد]] صلی الله علیه و آله مى باشند كه خداوند اطاعت آنها را به طور مطلق (در همه امور) بر مردم واجب نموده چنان كه طاعت خود و طاعت رسولش را بدين منوال فرض و واجب نموده است.  
سطر ۲۱: سطر ۵۱:
  
 
روزى حسن بن صالح بن حىّ به خدمت امام صادق علیه السلام رفت و عرض كرد: اى فرزند پيغمبر خدا! مراد از اولی الامر در آيه {{متن قرآن|«أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»}} كيانند؟ فرمود: «علما». حسن گويد: ما از نزد حضرت بيرون شديم، در بين راه به خود گفتم: جواب حضرت مبهم بود چرا نپرسيدم كدام علما؟ برگشتم و عرض كردم: مرادتان از علما كيست؟ فرمود: «امامان» از ما اهل بيت.<ref> بحار:23/289 و 47/29.</ref>
 
روزى حسن بن صالح بن حىّ به خدمت امام صادق علیه السلام رفت و عرض كرد: اى فرزند پيغمبر خدا! مراد از اولی الامر در آيه {{متن قرآن|«أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»}} كيانند؟ فرمود: «علما». حسن گويد: ما از نزد حضرت بيرون شديم، در بين راه به خود گفتم: جواب حضرت مبهم بود چرا نپرسيدم كدام علما؟ برگشتم و عرض كردم: مرادتان از علما كيست؟ فرمود: «امامان» از ما اهل بيت.<ref> بحار:23/289 و 47/29.</ref>
 +
 +
'''حكمت عدم تصريح به نام امامان در قرآن'''
 +
 +
استناد پيشوايان به آيه «أُوْلِى الْأَمْرِ» ، پرسشى را پديد مى آورد كه : چرا خداوند ، نام هاى امامان را در قرآن ، فرو نفرستاد ؟ ابو بصير ، راوى هوشمند شيعى ، از امام صادق عليه السلام پرسيد : مردم مى گويند كه : چرا نامى از على عليه السلام و اهل بيت او در كتاب خداوند عز و جل به ميان نيامده است ؟
 +
 +
امام عليه السلام فرمود :
 +
 +
قُولوا لَهُم : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَزَلَتْ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَ لَم يُسَمِّ اللّهُ لَهُم ثَلاثَا وَ لا أربَعا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت عَلَيهِ الزَّكاةُ وَ لَم يُسَمِّ لَهُم مِن كُلِّ أربَعِينَ دِرهَمَا دِرهَمٌ حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَ الحَجُّ فَلَم يَقُل لَهُم طوفوا اُسبُوعَا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الّذي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت : «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» وَ نَزَلَت فى عَلىٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ.<ref>الكافى، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۱.</ref> به آنها بگوييد : بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز نازل شد ، در حالى كه سه و چهار ركعت بودن آن ، از جانب خداوند ، مورد تصريح قرار نگرفت و اين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود كه آن را براى مردم ، تفسير كرد . نيز زكات بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و تصريح نشد كه از هر چهل درهم ، به يك درهم ، زكات تعلّق مى گيرد و او ، آن را براى مردم ، تفسير فرمود . حج نيز بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و گفته نشد : «هفت بار ، طواف كنيد» و خود پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين حقيقت را براى آنها باز گفت و آيه «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» نازل شد كه در حقيقت ، در حقّ على ، حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است .
 +
 +
پاسخ امام صادق عليه السلام ، بسيار راه گشا و كاربردى است . قرآن ، كتاب قانون است و كلّيات شريعت اسلام ، در آن آمده است و تفسير و بيان مصاديق آن ، به مفسّر الهى كلامِ حق ، يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار شده است . اوست كه «اُولِى الأمر» را معرّفى مى كند و محدوده اختيارات آنان را تعيين مى فرمايد .
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 
سيد مصطفى حسينى دشتی، فرهنگ «معارف و معاريف».
 
سيد مصطفى حسينى دشتی، فرهنگ «معارف و معاريف».
 +
 +
[https://hadith.net/post/48714/043-%D9%80-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B1/ "شرح زیارت جامعه کبیره"، محمد محمدی ری‌شهری، پایگاه حدیث نت].
  
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
سطر ۴۱: سطر ۸۳:
 
|رده= دارد
 
|رده= دارد
 
}}
 
}}
 
  
 
[[رده:جایگاه اهل البیت]]
 
[[رده:جایگاه اهل البیت]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]
 
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۱


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ معارف و معاریف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«اُولِى الأمر»

مفهوم اولی الامر

واژه «اُولِى الأمر» مركب از دو کلمه «اولی» (به معنی دارای، صاحب،...) و کلمه «امر» (به معنی فرمان، دستور...) و در مجموع به معنی فرمانداران و كارداران می باشد. تعبیر «اُولِى الأمر» از آيه كريمه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ...» (سوره نساء، 59) برگرفته شده است.

بررسى شأن نزول «آيه اُولِى الأمر»، در تبيين مفهوم آن، مؤثّر است. گزارش شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله براى نبرد تبوك ، حركت كرد و على عليه السلام را جانشين خود در مدينه ، قرار داد . فرصت طلبان ، زبان به طعنه گشودند و گفتند : چرا پيامبر، على را همراه خويش نبرد ؟! على عليه السلام خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت : آيا مرا بر زنان و كودكان مى گمارى؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : أما تَرضى أنْ تَكُونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِن مُوسى ، حِينَ قالَ لَهُ : اُخلُفنِى فِى قَومِى وَ أصْلِحْ.[۱] آيا دوست ندارى نسبت به من ، همانند هارون (برادر موسى) نسبت به موسى عليه السلام باشى، آن زمانى كه موسى عليه السلام به او گفت : «در ميان بنى اسرائيل ، جانشين من باش و اصلاح كن»؟ و خداوند درباره تو فرمايد: «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ».

و در همين واقعه بود كه «آيه اُولى الأمر» ، نازل شد و اطاعت از مولا علی عليه السلام را همتاى اطاعت از پيامبر صلى الله عليه و آله دانست .

مصاديق «اُولى الأمر»

شأن نزول «آيه اُولى الأمر» ، شخصيت ممتاز امام على عليه السلام را مى نماياند . شخصيتى كه اطاعتش ، همبر اطاعت از خدا و پيامبر اوست و نخستين پيام آيه، آن است كه در غيبت پيامبر، فرمانبَر كسى باشيد كه خداوند ، او را صاحب امر و فرمان روا قرار داده است و همچون پيامبر، از هر گونه خطايى مبرّاست.

اگر چه شأن نزول آيه، در باره امام على عليه السلام است؛ امّا اختصاص به ايشان ندارد و بنا بر مبانى پيروان اهل بيت عليهم السلام، همه امامان اهل بيت عليهم السلام در زمره «اُولِى الأمر» هستند.

اختيارات «اُولى الأمر»

اولو الأمر ، تمامى اختيارات پيامبر صلى الله عليه و آله را بر عهده دارند و همه بندگان خدا ، موظّف به پيروى از ايشان هستند . بر پايه روايتى ، پيامبر خدا ، اُولو الأمر را شريكان خود ، معرّفى مى كند كه خداوند ، آنان را به خود و پيامبرش پيوند داده است و از مردم مى خواهد كه براى پرهيز از اختلافات ، به آنان مراجعه كنند :

فَإن خِفْتُمْ تَنازُعَا فِى أمرٍ فَأرْجِعُوهُ إلَى اللّهِ وَ الرَّسولِ وَ اُولِى الأَمْرِ. پس اگر از اختلاف در امرى ترسيديد ، آن را به خدا و پيامبر و اولى الأمر ، ارجاع دهيد . امام على عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد : اى پيامبر خدا ! ايشان ، كيان اند ؟ فرمود : «تو نخستين آنهايى».[۲]

پيشوايان معصوم عليهم السلام ، در مواقع گوناگون ، ولايت خويش را براى مردم ، باز مى گفتند و از آنان مى خواستند كه براى رسيدن به سرچشمه زلال حقيقت ، مطمئن ترين راه را برگزينند . گزارش شده كه امام على عليه السلام ، هنگام ورود به شهر كوفه ، به آنان فرمود :

عَلَيكُم يا أهلَ هذا المِصرِ بِتَقوَى اللّهِ ، وَ طاعَةِ مَن أطاعَ اللّهَ مِن أهلِ بَيتِ نَبِيِّكُم ، الّذِينَ هُم أولى بِطاعَتِكُم فيما أطاعُوا اللّهَ فِيهِ مِنَ المُنتَحِلِينَ المُدَّعِينَ المُقابِلِينَ إلَينا.[۳] اى مردم اين شهر ! بر شما باد پرواى از خدا و فرمانبرى از كسى كه از خدا ، فرمان مى برَد و از خاندانِ پيامبر شماست . آنها در آنچه از خدا فرمان مى برند ، براى فرمانبرى شما شايسته تر هستند تا كسانى كه دروغ پرداز و مدّعى اند و در برابر ما قرار دارند .

در روايتى آمده كه امام حسن عليه السلام نيز پس از بيعت مردم با ايشان ، در سخنرانى اى فرمود :

أطِيعُونا فَإنَّ طاعَتَنا مَفروضَةٌ ، إذ كانَتْ بِطاعَةِ اللّهِ عز و جل وَ رَسولِهِ مَقرونَةٌ.[۴] از ما فرمان ببريد كه فرمانبرى از ما ، واجب است ؛ زيرا فرمانبرى از ما ، به فرمانبرى از خداوند عز و جل و فرستاده او پيوسته است .

امام حسين، امام سجّاد و امام باقر عليهم السلام، همگى ولايت خويش را مستند به «آيه اولى الأمر» مى دانستند .[۹]


مفسران اهل سنت در معنى «اولى الامر» دو قول دارند:

  • امرا و زمامداران؛ اين قول از ابوهريره و به نقلى از ابن عباس و ميمون بن مهران و سدّى نقل شده و جبائى و بلخى و طبرى نيز اين را اختيار كرده اند.
  • علماى دين؛ زيرا آنانند كه در مسائل دينى مرجعيت دارند نه زمامداران. اين قول از جابر بن عبدالله و مجاهد و حسن و عطا و جمعى از علما نقل شده است.

و اما از نظر شيعه به نقل معتبر از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام مراد از «اولى الامر» در این آيه، ائمه معصومين از خاندان محمد صلی الله علیه و آله مى باشند كه خداوند اطاعت آنها را به طور مطلق (در همه امور) بر مردم واجب نموده چنان كه طاعت خود و طاعت رسولش را بدين منوال فرض و واجب نموده است.

خداوند طاعت كسى را بر مردم واجب مى كند كه عصمت و مأمونيت او از خطا محرز و مسلم باشد و چنين امرى در مورد امرا و دانشمندان غير معصوم صورت نبندد؛ حاشا كه خداوند مردم را به اطاعت از كسى امر كند كه او را عصيان مى نمايد و يا كسانى (علمائى) كه قولا و عملا با يكديگر اختلاف دارند، چه اين كه اطاعت از گروهى كه خود آنها در احكام اختلاف دارند محال مى باشد...

اين كه خداوند طاعت اولوالامر را به اطاعت خود و پيغمبرش قرين ساخته، خود دليل بر اين است كه «اولواالامر» افرادى عادى نخواهند بود بلكه بايد كسانى باشند كه از ساير مردم برترى داشته باشند و اين خصوصيت منحصر است در ائمه اهل بيت علیهم السلام كه از نظر شيعه داراى مقام عصمت بوده و به اجماع امت متصف به عدالت و افضيلت مى باشند.[۵]

جابر بن عبدالله انصارى گويد: از پيغمبر صلی الله علیه و آله معنى «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» را پرسيدم و گفتم: ما خدا و رسول را شناختيم ولى مراد از «اولی الامر» (فرمانروايان) كيست؟ فرمود: اى جابر آنان جانشينان من و پيشوايان مسلمانان پس از من مى باشند كه اول آنها علی بن ابیطالب علیه السلام و پس از او حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على كه از او در تورات به «باقر» ياد شده و ديگر صادق جعفر بن محمد و سپس موسى بن جعفر و پس از او على بن موسى و پس از او محمد بن على و پس از او على بن محمد و پس از او حسن بن على و پس از او هم نام و هم كنيه من حجت خدا بر روى زمين و باقى مانده خلفاى خدا در ميان بندگانش، فرزند حسن بن على كه خداوند بدست او شرق و غرب عالم را بگشايد، وى از شيعيانش غايب شود چنان غیبتى كه بجز مؤمنينى كه خداوند دل آنان را به ايمان آزموده باشد كسى به امامت او ايمان نداشته باشد.

عمران حلبى گويد: امام صادق علیه السلام (خطاب به شيعه) مى فرمود: شما اين امر (پيروى از اهل بيت) را از اصل و ريشه گرفته ايد، از گفتار خدا كه مى فرمايد: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» (سوره نساء/آیه 59) و از گفتار پيغمبر صلی الله علیه و آله كه فرمود: «ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا ابداً»[۶] (اگر به آن دو (قرآن و اهل بيتم) بپيونديد گمراه نخواهيد شد)، نه از گفتار فلان و فلان.

روزى حسن بن صالح بن حىّ به خدمت امام صادق علیه السلام رفت و عرض كرد: اى فرزند پيغمبر خدا! مراد از اولی الامر در آيه «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» كيانند؟ فرمود: «علما». حسن گويد: ما از نزد حضرت بيرون شديم، در بين راه به خود گفتم: جواب حضرت مبهم بود چرا نپرسيدم كدام علما؟ برگشتم و عرض كردم: مرادتان از علما كيست؟ فرمود: «امامان» از ما اهل بيت.[۷]

حكمت عدم تصريح به نام امامان در قرآن

استناد پيشوايان به آيه «أُوْلِى الْأَمْرِ» ، پرسشى را پديد مى آورد كه : چرا خداوند ، نام هاى امامان را در قرآن ، فرو نفرستاد ؟ ابو بصير ، راوى هوشمند شيعى ، از امام صادق عليه السلام پرسيد : مردم مى گويند كه : چرا نامى از على عليه السلام و اهل بيت او در كتاب خداوند عز و جل به ميان نيامده است ؟

امام عليه السلام فرمود :

قُولوا لَهُم : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَزَلَتْ عَلَيهِ الصَّلاةُ وَ لَم يُسَمِّ اللّهُ لَهُم ثَلاثَا وَ لا أربَعا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت عَلَيهِ الزَّكاةُ وَ لَم يُسَمِّ لَهُم مِن كُلِّ أربَعِينَ دِرهَمَا دِرهَمٌ حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الَّذى فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَ الحَجُّ فَلَم يَقُل لَهُم طوفوا اُسبُوعَا حَتّى كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله هُوَ الّذي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُم ، وَ نَزَلَت : «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» وَ نَزَلَت فى عَلىٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَينِ.[۸] به آنها بگوييد : بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نماز نازل شد ، در حالى كه سه و چهار ركعت بودن آن ، از جانب خداوند ، مورد تصريح قرار نگرفت و اين پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود كه آن را براى مردم ، تفسير كرد . نيز زكات بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و تصريح نشد كه از هر چهل درهم ، به يك درهم ، زكات تعلّق مى گيرد و او ، آن را براى مردم ، تفسير فرمود . حج نيز بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و گفته نشد : «هفت بار ، طواف كنيد» و خود پيامبر صلى الله عليه و آله ، اين حقيقت را براى آنها باز گفت و آيه «أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» نازل شد كه در حقيقت ، در حقّ على ، حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است .

پاسخ امام صادق عليه السلام ، بسيار راه گشا و كاربردى است . قرآن ، كتاب قانون است و كلّيات شريعت اسلام ، در آن آمده است و تفسير و بيان مصاديق آن ، به مفسّر الهى كلامِ حق ، يعنى پيامبر صلى الله عليه و آله واگذار شده است . اوست كه «اُولِى الأمر» را معرّفى مى كند و محدوده اختيارات آنان را تعيين مى فرمايد .

پانویس

  1. شواهد التنزيل، ج ۱ ، ص ۱۹۰ ، ح ۲۰۳ ؛ المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳ ، ص ۱۵ .
  2. شواهد التنزيل، ج ۱ ، ص ۱۸۹ ، ح ۲۰۲.
  3. الأمالى، مفيد، ص ۱۲۷ ، ح ۵.
  4. همان، ص ۳۴۹ ، ح ۴.
  5. مجمع البيان.
  6. حدیث ثقلین.
  7. بحار:23/289 و 47/29.
  8. الكافى، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۱.

منابع

سيد مصطفى حسينى دشتی، فرهنگ «معارف و معاريف».

"شرح زیارت جامعه کبیره"، محمد محمدی ری‌شهری، پایگاه حدیث نت.