ابن جنيد اسکافی: تفاوت بین نسخهها
(پروژه2: سنجش کیفی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | '''«محمد بن احمد بن جنید اسكافى»''' (م، 381 ق) معروف به «ابن جُنَید»، فقیه، محدث و متكلم [[امامیه|امامی]] قرن ۴ هجری و از اساتید [[شیخ مفید]] است. آراء ابن جنید همیشه در [[فقه]] مطرح بوده و فقها از او به همراه [[ابن ابی عقیل عمانی|ابن ابی عقیل]]، با عنوان «قدیمین» (دو فقیه دوران قدیم) یاد میكنند.<ref> آشنایی با علوم اسلامی، ص 294.</ref> | |
− | == | + | ==زندگینامه== |
− | ابوعلی محمد بن احمد بن الجنید اسكافی در اسكاف ( | + | ابوعلی محمد بن احمد بن الجنید اسكافی در اسكاف (از نواحى نهروان، بين [[بغداد]] و [[واسط]]) در یك خانواده علمی متولد شد. درباره تاريخ ولادت او در منابع گزارشى ديده نمىشود، اما از آنجا كه قديمترين استاد شناخته شده او حميد بن زياد در 310 ق. وفات يافته، وي مىبايست مدتى پيش از 300 ق. متولد شده باشد. |
− | + | او در روزگاری بسر میبرد كه مناطق اسلامی تازه از تركتازی خلفای [[حکومت بنی عباس|بنیالعباس]] نجات پیدا میكرد. از زمان [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت رسول اكرم]] صلی الله علیه و آله تا حدود 300 هـ.ق [[شیعه|شیعیان]] وضع ناگوار و موقعیت نامطلوبی داشتند، چه آنان همیشه در اقلیت بودند و از هر گونه ابراز عقیده و اعلام وجود ممنوع بودند، ولی از اواسط قرن چهارم هجری - دوران ابن جنید اسكافی - شیعیان به میزان قابل توجهی از آن محدودیتها رهایی پیدا كردند، زیرا دولتهای مقتدری مانند [[آل بویه|آلبویه]] در احترام و تجلیل شیعیان كوشا بودند.<ref> مروج الذهب، ج 4، ص 307؛ مكتب اسلام، سال اول، شماره 3، ص 48-49.</ref> | |
− | از | + | این عوامل زمینه را فراهم ساخت تا شیعیان از گوشه و كنار سربرآورده و با همت شایان توجه به تشكیل جمعیتها و تأسیس حوزههای علمی و نشر معارف و حقایق [[اهل بیت]] علیهمالسلام بپردازند كه ارتباط ابن جنید با دانشمندان [[اهل سنت]] و مسافرت [[شیخ کلینی|كلینی]] و [[شیخ صدوق|صدوق]] دو پیشوای بزرگ [[حدیث]] به [[بغداد]] و اقامت آنان در آن شهر (مركز اهل سنت) نشانههایی از این فضای مناسب سیاسی میباشد. |
− | + | درباره وفات ابن جنید اسكافی در منابع به نقل از مأخذي نامعلوم گفته شده كه او در 381 ق. در ري درگذشته است، ولى با توجه به اينكه [[ابن ندیم|ابن نديم]] در الفهرست كه آن را در 377 ق. به پايان رسانده، از ابن جنيد با عبارت «قريب العهد» ياد كرده است، وي بايد مدتى پيش از 377 ق. وفات يافته باشد. | |
− | |||
− | + | ==ابن جنید در کلام عالمان== | |
− | + | [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] درباره او گوید: محمد بن احمد بن الجنید ابوعلی الكاتب الاسكافی آبروی اصحاب ما ثقه جلیلالقدر دارای تالیفات فراوان و متعدد؛ از برخی از مشایخ خود شنیدم كه در پیش او مال و شمشیری از حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه بود كه به هنگام [[مرگ]] به كنیزش وصیت نمود و پیش او ضایع گردید. نجاشی پس از شمارش تالیفات متنوع و متعدد ابن جنید اظهار میدارد: از مشایخ موثق خود شنیدم كه او قائل به [[قیاس در فقه|قیاس]] بود و همگی خبر دادهاند كه آنان [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت كتابها و مصنفات او را داشتهاند.<ref> رجال نجاشی، ص 385 تا 388، كد معرفی 1047.</ref> | |
− | + | [[سید صدرالدین صدر]] مؤلف كتاب [[تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام (کتاب)|تأسیس الشیعه]] در حق او میگوید: یكی دیگر از بزرگان فقهای ما ابن جنید محمد بن احمد بن الجنید ابوعلی مشهور به كاتب اسكافی است. او دارای كتابهای متعددی در [[فروع دین|فروع]] و [[اصول فقه]] میباشد. فقه را تنظیم و ابوابی بر آن مترتب ساخت، ابواب را جدا از هم قرار داد و نهایت تلاش خود را در این راه صرف نمود، اگر مسالهای روشن بود در آن مورد فقط به ذكر [[فتوا|فتوی]] اكتفا ورزید و اگر مساله تا حدودی مشكل و غامض بود به عامل اصلی آن نیز اشاره كرده و دلیل آن را نیز ذكر مینمود و اگر مساله دارای اقوالی از سوی فقها بود آنها را نیز نقل میكرد. از كتابهای او میتوان: تهذیب الشیعه لاحكام الشریعه و كتاب الاحمدی للفقه المحمدی و كتاب النصره لاحكام العتره را نام برد... او معاصر [[علی بن حسین بن بابویه قمی|ابن بابویه]] والد [[شیخ صدوق]] و معاصر [[حسین بن روح نوبختی]] سفیر سوم [[امام عصر]] عجل الله تعالی فرجه شریف بوده و از [[محمد بن علی شلمغانی|ابن العزافر شلمغانی]] در روزگار او در دین روایت كرده است و از او نیز [[هارون بن موسی تلعکبری]] و هم طبقه او روایت نمودهاند.<ref> تاسیس الشیعه، لعلوم الاسلام.</ref> | |
− | + | [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] صاحب [[معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة (کتاب)|معجم رجال الحدیث]]، پس از نقل آرا و نظریات بزرگان تراجم، سخن [[علامه حلی]] را در حق او نقل میكند كه او را با ثقه بودن و جلالت قدر میستاید. سپس سخن نوه [[شهید ثانی]] شیخ محمد بن حسن بن الشهید الثانی در اعتراض به توصیف علامه را بازگو مینماید: سخن علامه نمیتواند خالی از غرابت و تعجب باشد چون نجاشی و شیخ در حق او گفتهاند كه او قائل به قیاس بود و این دو گفتار نشانه آن است كه اختلالی در امر او وجود داشته است چون اصحاب ما عقیده دارند كه ترك عمل به قیاس از ضروریات است و اعتقاد به آن مضر عقیده و موجب خروج از [[عدالت]] میباشد پس چگونه او میتواند ثقه بوده باشد؟ | |
− | + | آیت الله خویی پس از نقل سخن او اظهار میدارد: مثل این كه او در اعتراض به سخن علامه حلی قول خود نجاشی را ندیده است و در عین این كه مساله اعتقاد به قیاس را در حق او بازگو میكند در عین حال او را با عنوان ثقه و جلیلالقدر بودن توصیف میكند. حقیقت امر آن است كه عدم جواز عمل به قیاس هر چند از ضروریات مذهب [[شیعه]] است ولی از كجا معلوم كه شیخ عالم به این امر بوده است. پس عمل او به قیاس بر حسب اجتهاد خود بوده است و او در این باره معذور است و اگر تنزل نمودیم و گفتیم عمل او به قیاس موجب فسق است (و با جزم این سخن را نمیگویم) باز این امر منافاتی با وثاقت او نمیتواند داشته باشد.<ref> معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 318 تا 322، كد معرفی 10081.</ref> | |
− | + | ==آثار و تألیفات== | |
− | + | با تفحصی در اسناد ثبت شده در [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست طوسی]] و [[رجال نجاشی (کتاب)|رجال نجاشی]] آشکار میشود که ابن جنید در روایت آثار سلف [[امامیه|امامیه]] اهتمام ویژهای داشته است. اسکافی در عمر پربركت خویش تألیفات متعددی حدود پنجاه جلد کتاب را به رشته تحریر درآورده است كه بیشتر آنها در [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]]، [[كلام]] و علوم ادبی است. اسامی برخی از آنها به این ترتیب است: | |
− | + | #المختصر الاحمدی للفقه المحمدی | |
+ | #الارتیاع فی تحریم الفقاع | ||
+ | #ازالة الران عن قلوب الاخوان (در امر غیبت) | ||
+ | #استخراج المراد عن مختلف الخطاب | ||
+ | #الاستنفار الی الجهاد | ||
+ | #احكام الارش | ||
+ | #احكام الصلوة | ||
+ | #احكام الطلاق | ||
+ | #الاستیفاء | ||
+ | #الاسراء | ||
+ | #الاسفار فی الرد علی المؤیده | ||
+ | #الاشارات الی ما ینكره العوام | ||
+ | #اشكال جملة المواریث | ||
+ | #اظهار ما ستره اهل العناد من الروایه عن الائمه فی امر الاجتهاد | ||
+ | #الافهام لاصول الاحكام | ||
+ | #الفی مساله (دو هزار مساله) | ||
+ | #الالفیه (هزار مساله)، در كلام | ||
+ | #امثال القرآن (مثلهای قرآن) | ||
+ | #الایناس بائمه الناس | ||
+ | #البشاره والقداره | ||
+ | #تبصرة العارف و نقد الزائف (در فقه اثنی عشری حاوی احتجاج بر مذهب حق) | ||
+ | #التحریر والتقریر | ||
+ | #التراقی الی اعلی المراقی | ||
+ | #بنیة الساهی بالعلم الالهی | ||
+ | #تهذیب الشیعه لاحكام الشریعه | ||
+ | #حدائق القدس | ||
+ | #قدس الطور و ینبوع النور فی معنی الصلوه علی النبی | ||
+ | #مشكلات المواریث، كه [[آقا بزرگ تهرانی]] در جلد 21 [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] به نقل از [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] آن را ذكر میكند. | ||
+ | #المسح علی الخفّین | ||
+ | #كتاب المسح علی الرجلین | ||
+ | #ما نقضه الزجاجی النیشابوری بر ابی فضل بن شاذان.<ref> معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 318 تا 322، كد معرفی 10081.</ref> | ||
− | + | عنوان كتابهای فوق - بدون توجه به محتوی و مضمون آنها - نشان دهنده شناخت و معرفت او به اسالیب [[بلاغت]] و فصاحت میباشد؛ از این رو گفته شده است كه او در اثر مهارتی كه در اصول نگارش و املا داشته است، عنوان «كاتب» و نویسنده را نیز داشته است.<ref> رجال نجاشی، ص 386، كد معرفی 1047.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | عنوان | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | |
− | * | + | *فقهاي نامدار شيعه، عقیقی بخشایشی، ص 47. |
+ | *[http://lib.eshia.ir/23022/3/1046/ "ابن جنید اسکافی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، احمد پاكتچى]. | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۱
«محمد بن احمد بن جنید اسكافى» (م، 381 ق) معروف به «ابن جُنَید»، فقیه، محدث و متكلم امامی قرن ۴ هجری و از اساتید شیخ مفید است. آراء ابن جنید همیشه در فقه مطرح بوده و فقها از او به همراه ابن ابی عقیل، با عنوان «قدیمین» (دو فقیه دوران قدیم) یاد میكنند.[۱]
زندگینامه
ابوعلی محمد بن احمد بن الجنید اسكافی در اسكاف (از نواحى نهروان، بين بغداد و واسط) در یك خانواده علمی متولد شد. درباره تاريخ ولادت او در منابع گزارشى ديده نمىشود، اما از آنجا كه قديمترين استاد شناخته شده او حميد بن زياد در 310 ق. وفات يافته، وي مىبايست مدتى پيش از 300 ق. متولد شده باشد.
او در روزگاری بسر میبرد كه مناطق اسلامی تازه از تركتازی خلفای بنیالعباس نجات پیدا میكرد. از زمان رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله تا حدود 300 هـ.ق شیعیان وضع ناگوار و موقعیت نامطلوبی داشتند، چه آنان همیشه در اقلیت بودند و از هر گونه ابراز عقیده و اعلام وجود ممنوع بودند، ولی از اواسط قرن چهارم هجری - دوران ابن جنید اسكافی - شیعیان به میزان قابل توجهی از آن محدودیتها رهایی پیدا كردند، زیرا دولتهای مقتدری مانند آلبویه در احترام و تجلیل شیعیان كوشا بودند.[۲]
این عوامل زمینه را فراهم ساخت تا شیعیان از گوشه و كنار سربرآورده و با همت شایان توجه به تشكیل جمعیتها و تأسیس حوزههای علمی و نشر معارف و حقایق اهل بیت علیهمالسلام بپردازند كه ارتباط ابن جنید با دانشمندان اهل سنت و مسافرت كلینی و صدوق دو پیشوای بزرگ حدیث به بغداد و اقامت آنان در آن شهر (مركز اهل سنت) نشانههایی از این فضای مناسب سیاسی میباشد.
درباره وفات ابن جنید اسكافی در منابع به نقل از مأخذي نامعلوم گفته شده كه او در 381 ق. در ري درگذشته است، ولى با توجه به اينكه ابن نديم در الفهرست كه آن را در 377 ق. به پايان رسانده، از ابن جنيد با عبارت «قريب العهد» ياد كرده است، وي بايد مدتى پيش از 377 ق. وفات يافته باشد.
ابن جنید در کلام عالمان
نجاشی درباره او گوید: محمد بن احمد بن الجنید ابوعلی الكاتب الاسكافی آبروی اصحاب ما ثقه جلیلالقدر دارای تالیفات فراوان و متعدد؛ از برخی از مشایخ خود شنیدم كه در پیش او مال و شمشیری از حضرت صاحب عجل الله تعالی فرجه بود كه به هنگام مرگ به كنیزش وصیت نمود و پیش او ضایع گردید. نجاشی پس از شمارش تالیفات متنوع و متعدد ابن جنید اظهار میدارد: از مشایخ موثق خود شنیدم كه او قائل به قیاس بود و همگی خبر دادهاند كه آنان اجازه روایت كتابها و مصنفات او را داشتهاند.[۳]
سید صدرالدین صدر مؤلف كتاب تأسیس الشیعه در حق او میگوید: یكی دیگر از بزرگان فقهای ما ابن جنید محمد بن احمد بن الجنید ابوعلی مشهور به كاتب اسكافی است. او دارای كتابهای متعددی در فروع و اصول فقه میباشد. فقه را تنظیم و ابوابی بر آن مترتب ساخت، ابواب را جدا از هم قرار داد و نهایت تلاش خود را در این راه صرف نمود، اگر مسالهای روشن بود در آن مورد فقط به ذكر فتوی اكتفا ورزید و اگر مساله تا حدودی مشكل و غامض بود به عامل اصلی آن نیز اشاره كرده و دلیل آن را نیز ذكر مینمود و اگر مساله دارای اقوالی از سوی فقها بود آنها را نیز نقل میكرد. از كتابهای او میتوان: تهذیب الشیعه لاحكام الشریعه و كتاب الاحمدی للفقه المحمدی و كتاب النصره لاحكام العتره را نام برد... او معاصر ابن بابویه والد شیخ صدوق و معاصر حسین بن روح نوبختی سفیر سوم امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف بوده و از ابن العزافر شلمغانی در روزگار او در دین روایت كرده است و از او نیز هارون بن موسی تلعکبری و هم طبقه او روایت نمودهاند.[۴]
آیت الله خوئی صاحب معجم رجال الحدیث، پس از نقل آرا و نظریات بزرگان تراجم، سخن علامه حلی را در حق او نقل میكند كه او را با ثقه بودن و جلالت قدر میستاید. سپس سخن نوه شهید ثانی شیخ محمد بن حسن بن الشهید الثانی در اعتراض به توصیف علامه را بازگو مینماید: سخن علامه نمیتواند خالی از غرابت و تعجب باشد چون نجاشی و شیخ در حق او گفتهاند كه او قائل به قیاس بود و این دو گفتار نشانه آن است كه اختلالی در امر او وجود داشته است چون اصحاب ما عقیده دارند كه ترك عمل به قیاس از ضروریات است و اعتقاد به آن مضر عقیده و موجب خروج از عدالت میباشد پس چگونه او میتواند ثقه بوده باشد؟
آیت الله خویی پس از نقل سخن او اظهار میدارد: مثل این كه او در اعتراض به سخن علامه حلی قول خود نجاشی را ندیده است و در عین این كه مساله اعتقاد به قیاس را در حق او بازگو میكند در عین حال او را با عنوان ثقه و جلیلالقدر بودن توصیف میكند. حقیقت امر آن است كه عدم جواز عمل به قیاس هر چند از ضروریات مذهب شیعه است ولی از كجا معلوم كه شیخ عالم به این امر بوده است. پس عمل او به قیاس بر حسب اجتهاد خود بوده است و او در این باره معذور است و اگر تنزل نمودیم و گفتیم عمل او به قیاس موجب فسق است (و با جزم این سخن را نمیگویم) باز این امر منافاتی با وثاقت او نمیتواند داشته باشد.[۵]
آثار و تألیفات
با تفحصی در اسناد ثبت شده در الفهرست طوسی و رجال نجاشی آشکار میشود که ابن جنید در روایت آثار سلف امامیه اهتمام ویژهای داشته است. اسکافی در عمر پربركت خویش تألیفات متعددی حدود پنجاه جلد کتاب را به رشته تحریر درآورده است كه بیشتر آنها در فقه، اصول، كلام و علوم ادبی است. اسامی برخی از آنها به این ترتیب است:
- المختصر الاحمدی للفقه المحمدی
- الارتیاع فی تحریم الفقاع
- ازالة الران عن قلوب الاخوان (در امر غیبت)
- استخراج المراد عن مختلف الخطاب
- الاستنفار الی الجهاد
- احكام الارش
- احكام الصلوة
- احكام الطلاق
- الاستیفاء
- الاسراء
- الاسفار فی الرد علی المؤیده
- الاشارات الی ما ینكره العوام
- اشكال جملة المواریث
- اظهار ما ستره اهل العناد من الروایه عن الائمه فی امر الاجتهاد
- الافهام لاصول الاحكام
- الفی مساله (دو هزار مساله)
- الالفیه (هزار مساله)، در كلام
- امثال القرآن (مثلهای قرآن)
- الایناس بائمه الناس
- البشاره والقداره
- تبصرة العارف و نقد الزائف (در فقه اثنی عشری حاوی احتجاج بر مذهب حق)
- التحریر والتقریر
- التراقی الی اعلی المراقی
- بنیة الساهی بالعلم الالهی
- تهذیب الشیعه لاحكام الشریعه
- حدائق القدس
- قدس الطور و ینبوع النور فی معنی الصلوه علی النبی
- مشكلات المواریث، كه آقا بزرگ تهرانی در جلد 21 الذریعه به نقل از نجاشی آن را ذكر میكند.
- المسح علی الخفّین
- كتاب المسح علی الرجلین
- ما نقضه الزجاجی النیشابوری بر ابی فضل بن شاذان.[۶]
عنوان كتابهای فوق - بدون توجه به محتوی و مضمون آنها - نشان دهنده شناخت و معرفت او به اسالیب بلاغت و فصاحت میباشد؛ از این رو گفته شده است كه او در اثر مهارتی كه در اصول نگارش و املا داشته است، عنوان «كاتب» و نویسنده را نیز داشته است.[۷]
پانویس
- ↑ آشنایی با علوم اسلامی، ص 294.
- ↑ مروج الذهب، ج 4، ص 307؛ مكتب اسلام، سال اول، شماره 3، ص 48-49.
- ↑ رجال نجاشی، ص 385 تا 388، كد معرفی 1047.
- ↑ تاسیس الشیعه، لعلوم الاسلام.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 318 تا 322، كد معرفی 10081.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج 14، ص 318 تا 322، كد معرفی 10081.
- ↑ رجال نجاشی، ص 386، كد معرفی 1047.
منابع
- فقهاي نامدار شيعه، عقیقی بخشایشی، ص 47.
- "ابن جنید اسکافی"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، احمد پاكتچى.