عبدالله بن ابى طلحه: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==تولد عبدالله بن ابی طلحه== | |
+ | «عبدالله بن ابى طلحة» از نیکان اصحاب [[امیرالمومنین]] علیه السلام است و او همان است که [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم [[دعا]] کرده براى او در وقت حاملهشدن مادر او به او؛ چه آن که مادر او همان مادر [[انس بن مالک|انس بن مالک]] است و او افضل زنهاى [[انصار]] بوده و چون حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به [[مدینه]] تشریف آورد هر کسى براى آن جناب هدیه آورد؛ مادر اَنس دست انس را گرفت به خدمت آن حضرت برد و گفت: یا رسول الله! من چیزى نداشتم هدیه به خدمت شما آورم جز این پسرم، پس او در خدمت شما باشد و خدمت بکند؛ پس انس خادم آن حضرت شد. | ||
+ | و مادر انس را بعد از مالک پدر انس، ابوطلحه مالک شد و ابوطلحه از اَخیار انصار بود؛ شبها قائم و روزها صائم بود و ملکى داشت روزها در آن عمل مىکرد و حق تعالى از مادر انس به او فرزندى داده بود، آن پسر ناخوش شد. ابوطلحه شبها که به خانه مىآمد احوال او را مىپرسید و به او نظر مىکرد تا آن که در یکى از روزها وفات کرد، ابوطلحه شب که به خانه آمد احوال بچه را پرسید. مادرش گفت: امشب بچه ساکن و راحت شده! ابوطلحه خوشحال شد، پس آن شب را با مادر بچه مقاربت نمود. | ||
+ | همین که صبح شد مادر طفل به ابوطلحه گفت که اگر یکى از همسایگان به قومى چیزى را عاریه بدهد و ایشان به آن عاریه تمتع برند و چون عاریه را صاحبش پس گرفت آن قوم شروع کنند به گریستن، حال ایشان چگونه است؟ گفت: ایشان مَجانین مىباشند. گفت: پس ملاحظه کن ما مجانین نباشیم، پسرت وفات کرد و آن عاریه بود خدا گرفت، پس صبر کن و تسلیم باش از براى خدا و او را دفن کن. | ||
− | + | ابوطلحه این مطلب را براى [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم نقل کرد، آن جناب از امر آن زن تعجب کرد و [[دعا]] کرد براى او و گفت: «اَللّهُمَّ بارِک لَهُما فى لَیلَتِها» و از آن شب آبستن شد به عبدالله و چون عبدالله متولد شد او را در خرقه پیچید و به [[انس بن مالک|اَنَس]] داد که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم برد، آن جناب کام عبدالله را برداشت و در حق او دعا فرمود، لاجَرَم عبدالله از افضل ابناء انصار گشت.<ref> [[رجال علامه حلی (کتاب)|رجال علامه حلی]]، ص ۱۰۴، شماره ۶.</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | == | + | ==منابع== |
+ | * [[حاج شیخ عباس قمی]]، [[منتهى الآمال (کتاب)|منتهی الامال]]، قسمت اول، باب سوم، در تاریخ حضرت علی علیه السلام. | ||
− | |||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۴
تولد عبدالله بن ابی طلحه
«عبدالله بن ابى طلحة» از نیکان اصحاب امیرالمومنین علیه السلام است و او همان است که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم دعا کرده براى او در وقت حاملهشدن مادر او به او؛ چه آن که مادر او همان مادر انس بن مالک است و او افضل زنهاى انصار بوده و چون حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به مدینه تشریف آورد هر کسى براى آن جناب هدیه آورد؛ مادر اَنس دست انس را گرفت به خدمت آن حضرت برد و گفت: یا رسول الله! من چیزى نداشتم هدیه به خدمت شما آورم جز این پسرم، پس او در خدمت شما باشد و خدمت بکند؛ پس انس خادم آن حضرت شد.
و مادر انس را بعد از مالک پدر انس، ابوطلحه مالک شد و ابوطلحه از اَخیار انصار بود؛ شبها قائم و روزها صائم بود و ملکى داشت روزها در آن عمل مىکرد و حق تعالى از مادر انس به او فرزندى داده بود، آن پسر ناخوش شد. ابوطلحه شبها که به خانه مىآمد احوال او را مىپرسید و به او نظر مىکرد تا آن که در یکى از روزها وفات کرد، ابوطلحه شب که به خانه آمد احوال بچه را پرسید. مادرش گفت: امشب بچه ساکن و راحت شده! ابوطلحه خوشحال شد، پس آن شب را با مادر بچه مقاربت نمود.
همین که صبح شد مادر طفل به ابوطلحه گفت که اگر یکى از همسایگان به قومى چیزى را عاریه بدهد و ایشان به آن عاریه تمتع برند و چون عاریه را صاحبش پس گرفت آن قوم شروع کنند به گریستن، حال ایشان چگونه است؟ گفت: ایشان مَجانین مىباشند. گفت: پس ملاحظه کن ما مجانین نباشیم، پسرت وفات کرد و آن عاریه بود خدا گرفت، پس صبر کن و تسلیم باش از براى خدا و او را دفن کن.
ابوطلحه این مطلب را براى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل کرد، آن جناب از امر آن زن تعجب کرد و دعا کرد براى او و گفت: «اَللّهُمَّ بارِک لَهُما فى لَیلَتِها» و از آن شب آبستن شد به عبدالله و چون عبدالله متولد شد او را در خرقه پیچید و به اَنَس داد که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم برد، آن جناب کام عبدالله را برداشت و در حق او دعا فرمود، لاجَرَم عبدالله از افضل ابناء انصار گشت.[۱]
پانویس
- ↑ رجال علامه حلی، ص ۱۰۴، شماره ۶.
منابع
- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قسمت اول، باب سوم، در تاریخ حضرت علی علیه السلام.