یزد: تفاوت بین نسخهها
(فعلا مقداری از مطالب دور از فضای دانشنامه اسلامی حذف شد. اساسا به خاطر منبع که ویکی پدیاست و سایت معتبر به حساب نمی آید مشکل دارد.) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ''' | + | '''«یزد»''' از شهرهای مرکزی [[ایران]] است و اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بشمار میرود.<ref>«[http://www.tribuneindia.com/2005/20050925/spectrum/main2.htm Many facets of Iran] » The Sunday Tribune</ref> یزد به «شهر بادگیرها» و «شهر دوچرخهها» معروف است<ref>[http://iranicaonline.org/articles/badgir-traditional-structure-for-passive-air-conditioning بریتانیکا]</ref> و دارای بناها و مکانهای تاریخی بسیاری میباشد. |
− | + | ==پیشینه نام یزد== | |
− | + | واژهٔ «یزد» در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجه تسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است. واژههایی که در تاریخ، [[سفرنامه|سفرنامهها]] و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از [[اسلام]]، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریاییها تا دوران کنونی به یزد داده شدهاست عبارتند از: ایزدیس، دارالعباده ، دارالمومنین، شهر ایزد، یزدان شهر و... . | |
− | + | [[ابن بلخی]] در کتاب «فارسنامه» که در قرن ششم هجری تالیف شده، نام اصلی یزد را «کثه» (شهر دارای کتس= قنات) نامیده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد نام «کثه» را تایید نموده که معنی شهر کوچک است، زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است و کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بودهاست. | |
+ | اصطخری درباره یزد میگوید:«کثه مرکز یزد، شهری است در حاشیه کویر دارای هوای خوب و در عین حال واجد آسایش وتنعم شهرهای بزرگ است». | ||
+ | در زمان ساسانیان به فرمان یزدگرد اول در این محل شهری بنا شد که آن را «یزدان گرد» نام نهادند و یزدگرد شهر را به دختر خود هدیه داد. | ||
+ | واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» دارد، با مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و... که یکی از فصول پنجگانه «اَوستا» هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شدهاست. | ||
− | + | بعد از آمدن [[اسلام]] و گرایش مردم یزد به این [[دین]]، عنوان «دارالعباده» به این شهر داده شد. این نام توسط [[ملکشاه سلجوقی]] انتخاب شد، زیرا علاءالدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا در آنجا به [[عبادت]] بپردازد.<ref>کتاب=نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان|نویسنده = مهرالزمان نوبان|ناشر =انتشارات ما|چاپ=اول|شهر=تهران|صفحه=۲۰۸|سال=۱۳۷۶|شابک=964-6497-00-4</ref> احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری نوشتهاست که: «در سال ۵۰۴ هجری قمری، ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده نامید.» | |
− | + | اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر دارای کتس= قنات)، فرافر (دژ بالایی)، هرفت (دژ نگهبانی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای خبر بطلمیوس در صحرای کرمان ("ایس-تی-خا" به همان معنی ایساتیس) و یزد (شهر دارای چشمه پوشیده= قنات)، نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی میباشند. وجه اشتقاق خود نامهای فارسی قنات یعنی کاریز (کا-ریز) و کتس (کت-اوس) هم چشمه ریزان و خانه چشمه است. آثار این قنات نیرومند تاریخی دورتر از خود شهر یزد در بین کوههای شیرکوه و مهریز باقیماندهاست. | |
− | + | ==تاریخ و قدمت یزد== | |
+ | ===پیش از اسلام=== | ||
+ | یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی [[ایران]] زمین و اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر «ونیز» ایتالیا است. به قسمی که اولین صندوق امانات جهان در ۱۷۰۰ سال پیش در حوضه تمدن این شهر بنا نهاده شده است.<ref>«[http://www.melli.org/1394/02/25/1700-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%8C-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%DB%8C%D8%B2%D8%AF-%D8%B4%D8%B1/ نخستین بانک جهان در شهر یزد]» خبرنامه ملی ایرانیان</ref> [[ابن حوقل]] در کتاب «ایران فی صورة الارض» درباره یزد مینویسد: «از مهمترین شهرهای ولایت [[اصطخر]] از سوی [[خراسان]]، «کثه» است و آن حومه یزد و [[ابرقوه|ابرکوه]] میباشد... اما کثه که حومه یزد است شهری است در کنار بیابان و هوای آن خشک است و مانند شهرهای کوهستانی فراخ نعمت است و روستایی دارد که محصولش ارزان است. بیشتر بناهای آن دراز شکل است و از گل ساخته شده. در آنجا شهری است استوار که قلعهای با دو دروازه آهنین دارد: یکی به نام ایزد(باب ایزد) و دیگری در [[مسجد]] (بابالمسجد) که نزدیک [[مسجد جامع یزد]] است. این جامع در ربض قرار دارد و آبهای آن از قنات تامین میشود...»<ref name="ابن حوقل"> کتاب | تاریخ بازبینی=۱۴ مه ۲۰۱۳ | ترجمه=دکتر جعفر شعار | زبان=فارسی | سال=۱۳۶۶ | عنوان=ایران فی صورة الارض | مکان=تهران | ناشر=امیرکبیر</ref> | ||
− | + | در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون میبد را به [[حضرت سلیمان|سلیمان]] نبی، یزد را به ضحاک و اسکندر مقدونی و ابرکوه را به [[ابراهیم]] نبی نسبت دادهاند. این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است. مجموعه آثار [[باستان شناسی|باستانی]] پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است. آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده از درههای شیر کوه، نگارههای روی تخت سنگ کوه ارنان، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی، غارهای استان و آثار معماری و شهرسازی باستانی و... نشان میدهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی مهریز و فهرج، (یزد، رستاق و میبد و اردکان متمرکز بود. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراههای باستانی ری – کرمان و پارس – خراسان قرار داشت، جزء سرزمینهای دوردست مادها شمردهاند. | |
− | + | احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، مینویسد: «هنگامی که عدهای از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به [[اصطخر]] فارس ببرد، چون به ناحیهی یزد رسید، زندانیان را در چاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به یونانی یعنی زندان) نامید. پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند». | |
− | + | برخی از جغرافی نگاران، تاریخ ساخت یزد را به یزدگرد اول ساسانی نسبت میدهند که وجه تسمیه یزد در ارتباط با نام وی و واژهی «یزش» به معنی ستایش و نیایش در زبان فارسی میانه است. | |
+ | بهرام گور نیز در هنگام حرکت خود به سوی [[خراسان]] چون به ولایت کثه (یزد) رسید، بیماری وی اندکی بهبود یافت و این سرزمین را مبارک داشت و دستور داد در آنجا شهری بسازند و چون به نام یزدان میساخت آن را «یزدان گرد» نام نهاد. | ||
− | + | چون بهرام گور درگذشت، یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به نام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو ده در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجو مرد» و دیگری «فیروز آباد میبد». | |
− | + | زمانی که انوشیروان به حکومت رسید، یزد را به دختر خود «مهرنگار» بخشید و وی را از [[مداین]] به یزد فرستاد و در آنجا ساختمانهای زیادی ساخت. در هشت فرسنگی یزد دهی ساخت و آن را «مهرگرد» نام گذاشت و اکنون آن قریه را «مهریجرد» میگویند. همچنین در کنار میبد دهی ساخت و آن را «مهرجرد» نام نهاد و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» نام گذاشت که اکنون به «خورمیز» شهرت دارد. | |
− | + | پس از انوشیروان، خسروپرویز به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نامهای ایران دخت و توران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «توران پشت» نام نهاد. توران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نمایندهای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ===اتابکان یزد=== | |
− | + | اتابکان یزد نزدیک به ۱۴۰ سال بر این خطه حکومت کردند. با کشته شدن فرامرز بن علی در جنگ با خان فتای، سلطان سنجر، حکومت یزد را به دختران فرمانده خود که پسری نداشت واگذاشت و رکن الدین سام از سرداران سپاه فرامرز را برای اداره یزد به اتابکی آنان گماشت. | |
− | |||
− | + | رکن الدین سام نخستین امیر این خاندان به علت پیری و ناتوانی در اداره حکومت در سال ۵۸۴ ه.ق جای خود را به برادر کوچکش عز الدین لنگر سپرد. با مرگ عزالدین در سال ۶۴۰ ه.ق ورد انزور به حکومت رسید و در سال ۶۵۲ ه.ق حکومت به ابو منصور اسفهسالار مشهور به قطب الدین رسید. مادر او مریم ترکان بناهای زیادی را در یزد ساخت و در دوره قطب الدین مغولان به ایران حمله کردند. اتابک چیرگی مغولان را پذیرفت و یزد را از سپاه مغول مصون داشت. با مرگ قطب الدین در سال ۶۲۶ ه.ق، پسرش محمد بر تخت نشست و او نیز تا سال ۶۳۹ ه.ق حکومت کرد. پس از او به ترتیب سفلر شاه (متوفی ۶۴۹ ه.ق)، طفی شاه (متوفی ۶۷۰)، علاء الدوله (متوفی ۶۷۳) یوسف شاه (متوفی ۶۹۰) حکومت کردند. در دوره یوسف شاه در اثر بی احترامی او به فرستاده غازان خان، سپاه غازان وی به یزد حمله کرد و او مجبور به فرار به سیستان شد اما مردم یزد به همراه علما به نزد امیر محمد ابداجی فرمانده سپاه غازان رفتند و او را از ورود به داخل یزد بازداشتند. سرانجام سلسله اتابکان یزد در سال ۷۱۸ به دست امیر مبارز الدین برچیده شد و آخرین امیر سلسله اتابکان حاجی شاه فرزند یوسف شاه سرنگون گردید. | |
− | == | + | ===دوره مغول=== |
− | + | در زمان حکومت سلطان قطب الدین، چنگیزخان مغول به [[ایران]] حمله کرد. وی سلطه مغولان را پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشاندگان مغولان در یزد ابقا شدند و با کفایت و زیرکی یزد را از خشم مغولان مصون داشتند. در سایه امنیت و آرامش نسبی یزد، در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف رونق یافت. عوامل متعددی در بسط و توسعه بازرگانی دخیل بود از جمله این که ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بود، لذا کالاهای یزدی تا آن سوی آبهای جنوبی ایران به خصوص هندوستان راه یافت و تنها مشکل، حفظ و حراست راههای منتهی به بازار فروش بود. راهداری و نگهداری راههای کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت و حفاظت راهها را اغلب به امرا و بزرگان واگذار میکردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راههای منتهی به یزد و هم امنیت آن حاصل شد و این دو از مواردی بود که نقش بسزایی در توسعه بازرگانی یزد و در نهایت شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی این ایالت داشت. | |
− | در | ||
− | + | ===حاکمان آل مظفر=== | |
− | + | اهمیت راهداری، امنیت و گسترش راهها در گذشته به اندازهای بود که خاندان مظفر از راهداری یزد و میبد به پادشاهی رسیدند. امیر مظفر، بزرگ این خاندان، از نوادگان غیاث الدین خراسانی بود، که در دربار [[ایلخانیان|ایلخان]] مغول وارد خدمت شد و به حکومت میبد رسید. پس از مرگ او، پسرش امیر مبارز الدین محمد در اوایل حکومت ابو سعید بهادر خان (۷۱۶ـ۷۳۶ ه.ق) ایلخان مغول به حکومت میبد و راهداری یزد انتخاب شد. در سال ۷۱۸ ه.ق، حاجی شاه بن یوسف، اتابک یزد را در نبردی شکست داد و به حکومت اتابکان یزد پایان داد و از سوی ابو سعید بهادر خان، به حکومت یزد نیز رسید. | |
− | |||
− | + | مبارز الدین محمد، پس از درگذشت ابو سعید بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، [[شیراز]] و قلمرو حکومت ملوک شبانکاره در جنوب ایران چیره شد و در سال ۷۲۳ ه.ق حکومت آل مظفر را تشکیل داد. حکومت آل مظفر نقطه عطفی در تاریخ یزد به حساب میآید، چرا که برای نخستین بار این خطه در طی حیات دیرینهاش سلسلهای را در درون خود پرورانید که بیش از نیم قرن مقدرات صفحات جنوبی ایران را در دست داشت. آل مظفر، میبد را پایگاه اصلی خود قرار دادند و از اینجا به نواحی دیگر (کرمان، فارس، [[اصفهان]] و [[تبریز]]) چنگ انداختند، لذا یزد از نظر سیاسی و اقتصادی به چنان اعتبار و اهمیتی دست یافت که در هیچ عصری از تاریخ خود بدان منزلت نرسیده بود. اوج شکوفایی و عظمت فرهنگی یزد نیز مربوط به همین زمان است. در هیچ جای ایران به اندازه یزد دارالتعلیم به وجود نیامد، به گونهای که یزد به «دارالعلم» ملقب شد. در مدارس، مساجد، دارالسیادهها و خانقاهها علوم مختلف رایج زمان تدریس میشد. ویژگی دیگر دوران آل مظفر رونق [[تصوف]] در یزد است. | |
− | + | ===دوره تیموریان=== | |
+ | در سال ۷۹۵ ه .ق امیر تیمور در یورش سه ساله خود طومار دولت مظفری را درنوردید و یزد را به یکی از عمال خود سپرد. بعد از مراجعت تیمور به [[ماوراءالنهر]] گروهی از همدلی مردم نسبت به آل مظفر سوء استفاده کرده، به رهبری حاجی آبدار، یزد را از تصرف حاکم تیمور بیرون آوردند و سپس سلطان محمد پسر ابو سعید طبسی، یزد را به چنگ آورد و استقلال آنرا اعلام کرد. حاکمان تیموری، [[اصفهان]]، و اردستان برای اعاده نظم به یزد لشکر کشیدند، اما شکست خوردند. به ناچار پیر محمد بن عمر شیخ بن تیمور، حاکم فارس، با سپاهی فراوان رهسپار یزد شد و به امر تیمور، حاکم سیستان هم همراهی و مساعدت کرد و از هر سو یزد را در محاصره گرفتند و در نهایت یزد را گشودند. کاشی کاریهای [[مسجد جامع]] و میدان امیر چخماق و مسجد امیر چخماق، مصلای عتیق و ... از آثار این دوران است. مدارس و کتابخانه های متعددی چون مدرسه و کتابخانه قطبیه سرپلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتابخانه یوسف چهره، مدرسه و کتابخانه اصیلیه سرد هوک و کتابخانه باوردیه تاسیس شدند، که نویسندگان و علما و مورخان نامی نظیر شرف الدین علی یزدی در آنها پرورش یافتند. | ||
− | + | ===دوره صفویه=== | |
− | + | مقارن ظهور [[شاه اسماعیل صفوی]] طایفه های مختلفی در ایران حکومت میکردند. در سراسر ایران در حدود چهل حاکم مستقل و نیمه مستقل حکم میراندند و یزد در تصرف مراد بیک بایندری بود. شاه اسماعیل مدعیان را منکوب کرد و یزد را به تصرف خویش درآورد. اما افراط در [[تعصب]] مذهبی و کشتارهای بیمورد، خسارت معنوی بزرگی به ایران و به ویژه یزد وارد کرد. نمونه آن کشتن دانشمند بزرگ آن روزگار قاضی میر حسین میبدی است. درگیری یزدیها با عامل حکومت منجر به یورش محمد کره حاکم [[ابرقوه]] به یزد شد. وی با کمک لرهای خویشاوندش یزد را گرفت و شاه اسماعیل جهت دفع وی به یزد آمد و بعد از مدتی محاصره، وی را دستگیر و در اصفهان سوزاند. نعمت الله باقی پسر امیر میرزا عبدالباقی (صوفی سرشناس) که در جنگ چالدران کشته شد، در زمان شاه طهماسب، دختر شاه اسماعیل را به زنی گرفت و حاکم یزد شد. وی دیوان خانهای به نام «عباسیه» ساخت و [[مسجد]] شاه طهماسب در نزدیکی میدان بعثت از یادگارهای اوست. | |
− | + | بعد از وی پسرش میر میران، حاکم یزد شد که غیاث آباد تفت از جمله یادگارهای اوست. مدرسه شفیعیه یادگار میرزا شفیع از حاکمان یزد در این دوران است. در عصر [[صفویه]] بازرگانی ایران رواج و اهمیت زیادی یافت، به ویژه ابریشم و منسوجات ایران در بازارهای اروپایی به خوبی معرفی شد و بازرگانان خارجی به ایران روی آوردند. از یک سو بازرگانان اروپایی و از سوی دیگر تجار هندی از طریق راههای زمینی بین اصفهان و دهلی در رفتوآمد بودند و یزد به علت داشتن ابریشم و منسوجات مرغوب و موقعیتی که در مسیر راه زمینی داشت رونق و اهمیت زیادی یافت. | |
− | + | در زمان یورش افغانها به ایران، یزدیها به رهبری میرزا عنایت سلطان دلاوریهای فراوانی از خود نشان دادند. محمود افغان در تصرف یزد ناکام ماند و عاقبت یزد را رها کرد و اصفهان را فتح کرد. اشرف افغان جانشین محمود، چهار سال با یزدیها و عنایت سلطان جنگید و عاقبت با حیله بر او و دودمانش دست یافت و به استثنای مؤمن خان و محمدتقی خان، خواهر زادگان عنایت سلطان، همه را به قتل رساند. مؤمن خان، از جانب نادرشاه افشار، حاکم کرمان شد و محمدتقی خان و فرزندانش تا اواخر زمان قاجار در نقش حاکم یا مستوفی یزد خدمت کردند. این خاندان خدمات ارزندهای به یزد کردند و آثار و بناهای فراوانی در یزد ساختند. باغ دولت آباد، باغ ناصریه، مدرسه خان، میدان خان، بازار خان، بازار قیصریه و ... از آثار این خاندان است. | |
− | + | ===دوره زندیه=== | |
− | + | از فرماندارانی که در سلطنت [[زندیه]] به یزد آمدهاند، از زین العابدین خان و بعد از او عبدالرحیم خان نام برده شده است. عبدالرحیم خان به آبادی و عمران میل زیادی داشت و مزرعه رحیم آباد را که جزء حومه یزد است احداث نمود. همچنین مدرسه عبدالرحیم خان که اکنون با عنوان دبستان همت است از بناهای اوست. او در سال ۱۲۰۱ ه.ق مرحوم شد. در سال ۱۳۰۹ ه.ق لطفعلی خان زند (آخرین جانشین کریم خان زند) پس از واقعه ایرج به لار رفت و چون نتیجهای نگرفت عازم راور کرمان گردید و چون حاکم کرمان قصد دستگیری او را داشت از طریق لوط و چهل پایه و نای بند خود را به طبس رساند. | |
− | + | امیر حسینخان طبسی مقدم لطفعلی خان و اتباعش را گرامی شمرد و بعد از ۵۰ روز پذیرایی سیصد سوار در اختیار او قرار داد. خان زند که در مدت اقامت خود در طبس از تخریب قلعه و حصار شیراز خبر یافت، لذا با همان نفرات کم به عزم تسخیر آن شهر حرکت کرد. در حوالی یزد محمد تقی خان یزدی به مخالفت برخاست و به مقابله آمد. لطفعلی خان با سپاه زند و سواران طبس در ناحیه اردکان بر خان یزدی حمله برد و افرادش را پراکنده و منهزم و گروهی را اسیر نمود و راه [[ابرقوه]] را در پیش گرفت. | |
− | + | ===دوره قاجاریه=== | |
− | + | با به حکومت رسیدن آقا محمدخان قاجار، محمدتقی خان که از سال ۱۱۶۱ (دوره [[افشاریه]]) حاکم یزد بود در مقام خود باقیماند. با [[مرگ]] وی در سال ۱۲۱۳ ه.ق چند تن از فرزندانش از سوی فتحعلی شاه به حکومت رسیدند. فرزندان وی در دوره حکومت خود به عمران و آبادی یزد پرداختند. در سال ۱۲۳۶ ه.ق فتحعلی شاه فرزند ۳۲ ساله خود محمدولی میرزا را به حکومت یزد گماشت. وی در دوران حکومت به تعمیر و گسترش برخی از بناها پرداخت. در سال ۱۲۴۳ ه .ق ظل السلطان به حکومت یزد انتخاب گردید اما پس از مرگ فتحعلی شاه قبل از آنکه ولیعهد رسمی محمد شاه از [[تبریز]] به پایتخت برسد از یزد به سوی [[تهران]] شتافت و به یاری برادران بر تخت سلطنت جلوس کرد و خود را عادلشاه نامید. اما پس از ۹۰ روز مغلوب شد و به روسیه گریخت.<ref>«[http://af.samta.ir/atlas تاریخچه یزد] » سامانه مدیریت تبلیغات اسلامی</ref> | |
− | + | ==بناها و مکانهای تاریخی== | |
+ | مسلماً بارزترین خصوصیت شهر یزد را میتوان وجود محلههای قدیمی با کوچه پس کوچههای خشت و گلی در هم تنیده، بازارها، [[مسجد|مساجد]]، حمام و خانههای سنتی آن دانست.<ref> کتاب |نام خانوادگی= قهرمانی|نام خانوادگی= سپهر|نام= ابوالفتح|نام= مسعود|کتاب= یزد، نگین کویر مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی | ناشر= انجمن کتابخانه های عمومی یزد|سال= ۱۳۷۵</ref> برخی از بناها و مکانهای تاریخی یزد عبارتند از: | ||
− | + | '''مساجد تاریخی:''' | |
− | + | *مسجد جامع یزد | |
− | + | *مسجد امیرچخماق | |
+ | *مسجد سرریگ | ||
+ | *مسجد ملا اسماعیل | ||
+ | *مسجد شاه طهماسب | ||
+ | *مسجد فرط | ||
+ | *مسجد حظیره | ||
+ | *مسجد بیاق خان | ||
+ | *مسجد جامع اهرستان | ||
+ | *مسجد شاه یحیی(قلعه کهنه) | ||
+ | *مسجد بزرگ پشت باغ آب انبار رباط | ||
− | = | + | '''بازارهای تاریخی:''' |
+ | *بازار خان | ||
+ | *بازار زرگری | ||
+ | *بازارچه پنجه علی | ||
+ | *بازار قیصریه (یزد) | ||
+ | *بازار علاقبندی | ||
+ | *بازار کاشیگری | ||
+ | *بازار چیت سازی | ||
+ | *بازار مسجد ملااسماعیل | ||
+ | *بازار افشار | ||
+ | *بازار حاجی قنبر | ||
+ | *بازار محمد علی خان | ||
+ | *بازار جعفرخان | ||
+ | *بازار صدری (شاهزاده فاضل) | ||
+ | *بازار دروازه مهریز | ||
+ | *بازار مسگری | ||
+ | *بازار نخود بریزی<ref name="NeginKavir">یزد نگین کویر، مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی یزد، استانداری یزد، ۱۳۷۵</ref> | ||
+ | *خانه کلاهدوزها(موزه آب یزد) | ||
− | + | '''میدانها و لَردهای تاریخی (میدان محلهای):''' | |
+ | *میدان امیرچقماق | ||
+ | *میدان خان و بازارهای اطراف | ||
+ | *میدان بعثت | ||
+ | *میدان امیرچخماق | ||
+ | *میدان وقت و ساعت | ||
+ | *لَرد آسیاب | ||
+ | *لَرد باجوردی | ||
+ | *لَرد تازیان | ||
+ | *لَرد خواجه خضر | ||
+ | *لَرد فهادان | ||
+ | *لَرد کیوان | ||
+ | *لَرد گودال مصلی | ||
+ | *لَرد کوچه میرقطب | ||
+ | *لَرد مشیر<ref>افشار، ایرج، یادگارهای یزد، جلد دوم (شهر یزد)، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴</ref> | ||
+ | *بادگیر باغ دولت آباد | ||
+ | *آب انبار رستم گیو | ||
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | + | ==منابع== | |
− | + | *یادگارهای یزد، ایرج افشار، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴ | |
− | == | + | *خادم زاده، محمد حسن، محلات تاریخی شهر یزد، تهران، سبحان نور، پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی یزد، ۱۳۸۶، شابک ISBN 964-2745-20-3 |
− | + | *یزد گوهر کویر، سید عبدالرضا قریشیزاده، تهران، فرهنگسرای میردشتی، ۱۳۸۷، شابک ISBN 964-2708-11-6 | |
− | + | *یزد نگین کویر (مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی یزد)، استانداری یزد، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، ۱۳۷۵ | |
− | + | *اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یزد، یزد پردیس کویر (راهنمای گردشگری استان یزد)، تهران، یزدا، ۱۳۸۹، شابک ISBN 600-165-028-4 | |
− | + | *سید احمد سیدعلیزاده، دیوارهای بلند کاهگلی، تهران، انتشارات بقیه العتره، ۱۳۹۱، شابک 978-964-1620-67- | |
− | + | *یزد یادگار تاریخ، حسین مسرت، یزد، انتشارات انجمن کتابخانههای عمومی یزد، ۱۳۷۷، شابک 978964-6541-04-6 | |
− | + | *یزد نگین کویر مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی، ابوالفتح قهرمانی و مسعود سپهر، جلد اول، یزد، انتشارات انجمن کتابخانه های عمومی یزد، ۱۳۷۵ | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | * | ||
− | * | ||
− | * | ||
− | * | ||
− | * | ||
− | * | ||
[[رده:شهرهای اسلامی]] | [[رده:شهرهای اسلامی]] | ||
[[رده:شهرهای ایران]] | [[رده:شهرهای ایران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۱
«یزد» از شهرهای مرکزی ایران است و اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بشمار میرود.[۱] یزد به «شهر بادگیرها» و «شهر دوچرخهها» معروف است[۲] و دارای بناها و مکانهای تاریخی بسیاری میباشد.
محتویات
پیشینه نام یزد
واژهٔ «یزد» در لغت به معنای مقدس و پاک بوده و وجه تسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است. واژههایی که در تاریخ، سفرنامهها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریاییها تا دوران کنونی به یزد داده شدهاست عبارتند از: ایزدیس، دارالعباده ، دارالمومنین، شهر ایزد، یزدان شهر و... .
ابن بلخی در کتاب «فارسنامه» که در قرن ششم هجری تالیف شده، نام اصلی یزد را «کثه» (شهر دارای کتس= قنات) نامیده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد نام «کثه» را تایید نموده که معنی شهر کوچک است، زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است و کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بودهاست. اصطخری درباره یزد میگوید:«کثه مرکز یزد، شهری است در حاشیه کویر دارای هوای خوب و در عین حال واجد آسایش وتنعم شهرهای بزرگ است». در زمان ساسانیان به فرمان یزدگرد اول در این محل شهری بنا شد که آن را «یزدان گرد» نام نهادند و یزدگرد شهر را به دختر خود هدیه داد. واژه یزد نامی است باستانی که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» دارد، با مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و... که یکی از فصول پنجگانه «اَوستا» هم با یکی از این نامها یعنی یشت خوانده شدهاست.
بعد از آمدن اسلام و گرایش مردم یزد به این دین، عنوان «دارالعباده» به این شهر داده شد. این نام توسط ملکشاه سلجوقی انتخاب شد، زیرا علاءالدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا در آنجا به عبادت بپردازد.[۳] احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری نوشتهاست که: «در سال ۵۰۴ هجری قمری، ملکشاه سلجوقی حکومت یزد را به علاء الدوله کالنجار واگذار کرد و آن را دارالعباده نامید.»
اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر دارای کتس= قنات)، فرافر (دژ بالایی)، هرفت (دژ نگهبانی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای خبر بطلمیوس در صحرای کرمان ("ایس-تی-خا" به همان معنی ایساتیس) و یزد (شهر دارای چشمه پوشیده= قنات)، نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی میباشند. وجه اشتقاق خود نامهای فارسی قنات یعنی کاریز (کا-ریز) و کتس (کت-اوس) هم چشمه ریزان و خانه چشمه است. آثار این قنات نیرومند تاریخی دورتر از خود شهر یزد در بین کوههای شیرکوه و مهریز باقیماندهاست.
تاریخ و قدمت یزد
پیش از اسلام
یزد از سرزمینهای کهن و تاریخی ایران زمین و اولین شهر خشتی و دومین شهر تاریخی جهان بعد از شهر «ونیز» ایتالیا است. به قسمی که اولین صندوق امانات جهان در ۱۷۰۰ سال پیش در حوضه تمدن این شهر بنا نهاده شده است.[۴] ابن حوقل در کتاب «ایران فی صورة الارض» درباره یزد مینویسد: «از مهمترین شهرهای ولایت اصطخر از سوی خراسان، «کثه» است و آن حومه یزد و ابرکوه میباشد... اما کثه که حومه یزد است شهری است در کنار بیابان و هوای آن خشک است و مانند شهرهای کوهستانی فراخ نعمت است و روستایی دارد که محصولش ارزان است. بیشتر بناهای آن دراز شکل است و از گل ساخته شده. در آنجا شهری است استوار که قلعهای با دو دروازه آهنین دارد: یکی به نام ایزد(باب ایزد) و دیگری در مسجد (بابالمسجد) که نزدیک مسجد جامع یزد است. این جامع در ربض قرار دارد و آبهای آن از قنات تامین میشود...»[۵]
در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون میبد را به سلیمان نبی، یزد را به ضحاک و اسکندر مقدونی و ابرکوه را به ابراهیم نبی نسبت دادهاند. این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینیه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است. آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده از درههای شیر کوه، نگارههای روی تخت سنگ کوه ارنان، تکه سفالهای منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی، غارهای استان و آثار معماری و شهرسازی باستانی و... نشان میدهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی مهریز و فهرج، (یزد، رستاق و میبد و اردکان متمرکز بود. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراههای باستانی ری – کرمان و پارس – خراسان قرار داشت، جزء سرزمینهای دوردست مادها شمردهاند.
احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، مینویسد: «هنگامی که عدهای از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به اصطخر فارس ببرد، چون به ناحیهی یزد رسید، زندانیان را در چاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به یونانی یعنی زندان) نامید. پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند».
برخی از جغرافی نگاران، تاریخ ساخت یزد را به یزدگرد اول ساسانی نسبت میدهند که وجه تسمیه یزد در ارتباط با نام وی و واژهی «یزش» به معنی ستایش و نیایش در زبان فارسی میانه است. بهرام گور نیز در هنگام حرکت خود به سوی خراسان چون به ولایت کثه (یزد) رسید، بیماری وی اندکی بهبود یافت و این سرزمین را مبارک داشت و دستور داد در آنجا شهری بسازند و چون به نام یزدان میساخت آن را «یزدان گرد» نام نهاد.
چون بهرام گور درگذشت، یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به نام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو ده در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجو مرد» و دیگری «فیروز آباد میبد».
زمانی که انوشیروان به حکومت رسید، یزد را به دختر خود «مهرنگار» بخشید و وی را از مداین به یزد فرستاد و در آنجا ساختمانهای زیادی ساخت. در هشت فرسنگی یزد دهی ساخت و آن را «مهرگرد» نام گذاشت و اکنون آن قریه را «مهریجرد» میگویند. همچنین در کنار میبد دهی ساخت و آن را «مهرجرد» نام نهاد و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» نام گذاشت که اکنون به «خورمیز» شهرت دارد.
پس از انوشیروان، خسروپرویز به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نامهای ایران دخت و توران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «توران پشت» نام نهاد. توران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نمایندهای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد.
اتابکان یزد
اتابکان یزد نزدیک به ۱۴۰ سال بر این خطه حکومت کردند. با کشته شدن فرامرز بن علی در جنگ با خان فتای، سلطان سنجر، حکومت یزد را به دختران فرمانده خود که پسری نداشت واگذاشت و رکن الدین سام از سرداران سپاه فرامرز را برای اداره یزد به اتابکی آنان گماشت.
رکن الدین سام نخستین امیر این خاندان به علت پیری و ناتوانی در اداره حکومت در سال ۵۸۴ ه.ق جای خود را به برادر کوچکش عز الدین لنگر سپرد. با مرگ عزالدین در سال ۶۴۰ ه.ق ورد انزور به حکومت رسید و در سال ۶۵۲ ه.ق حکومت به ابو منصور اسفهسالار مشهور به قطب الدین رسید. مادر او مریم ترکان بناهای زیادی را در یزد ساخت و در دوره قطب الدین مغولان به ایران حمله کردند. اتابک چیرگی مغولان را پذیرفت و یزد را از سپاه مغول مصون داشت. با مرگ قطب الدین در سال ۶۲۶ ه.ق، پسرش محمد بر تخت نشست و او نیز تا سال ۶۳۹ ه.ق حکومت کرد. پس از او به ترتیب سفلر شاه (متوفی ۶۴۹ ه.ق)، طفی شاه (متوفی ۶۷۰)، علاء الدوله (متوفی ۶۷۳) یوسف شاه (متوفی ۶۹۰) حکومت کردند. در دوره یوسف شاه در اثر بی احترامی او به فرستاده غازان خان، سپاه غازان وی به یزد حمله کرد و او مجبور به فرار به سیستان شد اما مردم یزد به همراه علما به نزد امیر محمد ابداجی فرمانده سپاه غازان رفتند و او را از ورود به داخل یزد بازداشتند. سرانجام سلسله اتابکان یزد در سال ۷۱۸ به دست امیر مبارز الدین برچیده شد و آخرین امیر سلسله اتابکان حاجی شاه فرزند یوسف شاه سرنگون گردید.
دوره مغول
در زمان حکومت سلطان قطب الدین، چنگیزخان مغول به ایران حمله کرد. وی سلطه مغولان را پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشاندگان مغولان در یزد ابقا شدند و با کفایت و زیرکی یزد را از خشم مغولان مصون داشتند. در سایه امنیت و آرامش نسبی یزد، در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف رونق یافت. عوامل متعددی در بسط و توسعه بازرگانی دخیل بود از جمله این که ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بود، لذا کالاهای یزدی تا آن سوی آبهای جنوبی ایران به خصوص هندوستان راه یافت و تنها مشکل، حفظ و حراست راههای منتهی به بازار فروش بود. راهداری و نگهداری راههای کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت و حفاظت راهها را اغلب به امرا و بزرگان واگذار میکردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راههای منتهی به یزد و هم امنیت آن حاصل شد و این دو از مواردی بود که نقش بسزایی در توسعه بازرگانی یزد و در نهایت شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی این ایالت داشت.
حاکمان آل مظفر
اهمیت راهداری، امنیت و گسترش راهها در گذشته به اندازهای بود که خاندان مظفر از راهداری یزد و میبد به پادشاهی رسیدند. امیر مظفر، بزرگ این خاندان، از نوادگان غیاث الدین خراسانی بود، که در دربار ایلخان مغول وارد خدمت شد و به حکومت میبد رسید. پس از مرگ او، پسرش امیر مبارز الدین محمد در اوایل حکومت ابو سعید بهادر خان (۷۱۶ـ۷۳۶ ه.ق) ایلخان مغول به حکومت میبد و راهداری یزد انتخاب شد. در سال ۷۱۸ ه.ق، حاجی شاه بن یوسف، اتابک یزد را در نبردی شکست داد و به حکومت اتابکان یزد پایان داد و از سوی ابو سعید بهادر خان، به حکومت یزد نیز رسید.
مبارز الدین محمد، پس از درگذشت ابو سعید بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شیراز و قلمرو حکومت ملوک شبانکاره در جنوب ایران چیره شد و در سال ۷۲۳ ه.ق حکومت آل مظفر را تشکیل داد. حکومت آل مظفر نقطه عطفی در تاریخ یزد به حساب میآید، چرا که برای نخستین بار این خطه در طی حیات دیرینهاش سلسلهای را در درون خود پرورانید که بیش از نیم قرن مقدرات صفحات جنوبی ایران را در دست داشت. آل مظفر، میبد را پایگاه اصلی خود قرار دادند و از اینجا به نواحی دیگر (کرمان، فارس، اصفهان و تبریز) چنگ انداختند، لذا یزد از نظر سیاسی و اقتصادی به چنان اعتبار و اهمیتی دست یافت که در هیچ عصری از تاریخ خود بدان منزلت نرسیده بود. اوج شکوفایی و عظمت فرهنگی یزد نیز مربوط به همین زمان است. در هیچ جای ایران به اندازه یزد دارالتعلیم به وجود نیامد، به گونهای که یزد به «دارالعلم» ملقب شد. در مدارس، مساجد، دارالسیادهها و خانقاهها علوم مختلف رایج زمان تدریس میشد. ویژگی دیگر دوران آل مظفر رونق تصوف در یزد است.
دوره تیموریان
در سال ۷۹۵ ه .ق امیر تیمور در یورش سه ساله خود طومار دولت مظفری را درنوردید و یزد را به یکی از عمال خود سپرد. بعد از مراجعت تیمور به ماوراءالنهر گروهی از همدلی مردم نسبت به آل مظفر سوء استفاده کرده، به رهبری حاجی آبدار، یزد را از تصرف حاکم تیمور بیرون آوردند و سپس سلطان محمد پسر ابو سعید طبسی، یزد را به چنگ آورد و استقلال آنرا اعلام کرد. حاکمان تیموری، اصفهان، و اردستان برای اعاده نظم به یزد لشکر کشیدند، اما شکست خوردند. به ناچار پیر محمد بن عمر شیخ بن تیمور، حاکم فارس، با سپاهی فراوان رهسپار یزد شد و به امر تیمور، حاکم سیستان هم همراهی و مساعدت کرد و از هر سو یزد را در محاصره گرفتند و در نهایت یزد را گشودند. کاشی کاریهای مسجد جامع و میدان امیر چخماق و مسجد امیر چخماق، مصلای عتیق و ... از آثار این دوران است. مدارس و کتابخانه های متعددی چون مدرسه و کتابخانه قطبیه سرپلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتابخانه یوسف چهره، مدرسه و کتابخانه اصیلیه سرد هوک و کتابخانه باوردیه تاسیس شدند، که نویسندگان و علما و مورخان نامی نظیر شرف الدین علی یزدی در آنها پرورش یافتند.
دوره صفویه
مقارن ظهور شاه اسماعیل صفوی طایفه های مختلفی در ایران حکومت میکردند. در سراسر ایران در حدود چهل حاکم مستقل و نیمه مستقل حکم میراندند و یزد در تصرف مراد بیک بایندری بود. شاه اسماعیل مدعیان را منکوب کرد و یزد را به تصرف خویش درآورد. اما افراط در تعصب مذهبی و کشتارهای بیمورد، خسارت معنوی بزرگی به ایران و به ویژه یزد وارد کرد. نمونه آن کشتن دانشمند بزرگ آن روزگار قاضی میر حسین میبدی است. درگیری یزدیها با عامل حکومت منجر به یورش محمد کره حاکم ابرقوه به یزد شد. وی با کمک لرهای خویشاوندش یزد را گرفت و شاه اسماعیل جهت دفع وی به یزد آمد و بعد از مدتی محاصره، وی را دستگیر و در اصفهان سوزاند. نعمت الله باقی پسر امیر میرزا عبدالباقی (صوفی سرشناس) که در جنگ چالدران کشته شد، در زمان شاه طهماسب، دختر شاه اسماعیل را به زنی گرفت و حاکم یزد شد. وی دیوان خانهای به نام «عباسیه» ساخت و مسجد شاه طهماسب در نزدیکی میدان بعثت از یادگارهای اوست.
بعد از وی پسرش میر میران، حاکم یزد شد که غیاث آباد تفت از جمله یادگارهای اوست. مدرسه شفیعیه یادگار میرزا شفیع از حاکمان یزد در این دوران است. در عصر صفویه بازرگانی ایران رواج و اهمیت زیادی یافت، به ویژه ابریشم و منسوجات ایران در بازارهای اروپایی به خوبی معرفی شد و بازرگانان خارجی به ایران روی آوردند. از یک سو بازرگانان اروپایی و از سوی دیگر تجار هندی از طریق راههای زمینی بین اصفهان و دهلی در رفتوآمد بودند و یزد به علت داشتن ابریشم و منسوجات مرغوب و موقعیتی که در مسیر راه زمینی داشت رونق و اهمیت زیادی یافت.
در زمان یورش افغانها به ایران، یزدیها به رهبری میرزا عنایت سلطان دلاوریهای فراوانی از خود نشان دادند. محمود افغان در تصرف یزد ناکام ماند و عاقبت یزد را رها کرد و اصفهان را فتح کرد. اشرف افغان جانشین محمود، چهار سال با یزدیها و عنایت سلطان جنگید و عاقبت با حیله بر او و دودمانش دست یافت و به استثنای مؤمن خان و محمدتقی خان، خواهر زادگان عنایت سلطان، همه را به قتل رساند. مؤمن خان، از جانب نادرشاه افشار، حاکم کرمان شد و محمدتقی خان و فرزندانش تا اواخر زمان قاجار در نقش حاکم یا مستوفی یزد خدمت کردند. این خاندان خدمات ارزندهای به یزد کردند و آثار و بناهای فراوانی در یزد ساختند. باغ دولت آباد، باغ ناصریه، مدرسه خان، میدان خان، بازار خان، بازار قیصریه و ... از آثار این خاندان است.
دوره زندیه
از فرماندارانی که در سلطنت زندیه به یزد آمدهاند، از زین العابدین خان و بعد از او عبدالرحیم خان نام برده شده است. عبدالرحیم خان به آبادی و عمران میل زیادی داشت و مزرعه رحیم آباد را که جزء حومه یزد است احداث نمود. همچنین مدرسه عبدالرحیم خان که اکنون با عنوان دبستان همت است از بناهای اوست. او در سال ۱۲۰۱ ه.ق مرحوم شد. در سال ۱۳۰۹ ه.ق لطفعلی خان زند (آخرین جانشین کریم خان زند) پس از واقعه ایرج به لار رفت و چون نتیجهای نگرفت عازم راور کرمان گردید و چون حاکم کرمان قصد دستگیری او را داشت از طریق لوط و چهل پایه و نای بند خود را به طبس رساند.
امیر حسینخان طبسی مقدم لطفعلی خان و اتباعش را گرامی شمرد و بعد از ۵۰ روز پذیرایی سیصد سوار در اختیار او قرار داد. خان زند که در مدت اقامت خود در طبس از تخریب قلعه و حصار شیراز خبر یافت، لذا با همان نفرات کم به عزم تسخیر آن شهر حرکت کرد. در حوالی یزد محمد تقی خان یزدی به مخالفت برخاست و به مقابله آمد. لطفعلی خان با سپاه زند و سواران طبس در ناحیه اردکان بر خان یزدی حمله برد و افرادش را پراکنده و منهزم و گروهی را اسیر نمود و راه ابرقوه را در پیش گرفت.
دوره قاجاریه
با به حکومت رسیدن آقا محمدخان قاجار، محمدتقی خان که از سال ۱۱۶۱ (دوره افشاریه) حاکم یزد بود در مقام خود باقیماند. با مرگ وی در سال ۱۲۱۳ ه.ق چند تن از فرزندانش از سوی فتحعلی شاه به حکومت رسیدند. فرزندان وی در دوره حکومت خود به عمران و آبادی یزد پرداختند. در سال ۱۲۳۶ ه.ق فتحعلی شاه فرزند ۳۲ ساله خود محمدولی میرزا را به حکومت یزد گماشت. وی در دوران حکومت به تعمیر و گسترش برخی از بناها پرداخت. در سال ۱۲۴۳ ه .ق ظل السلطان به حکومت یزد انتخاب گردید اما پس از مرگ فتحعلی شاه قبل از آنکه ولیعهد رسمی محمد شاه از تبریز به پایتخت برسد از یزد به سوی تهران شتافت و به یاری برادران بر تخت سلطنت جلوس کرد و خود را عادلشاه نامید. اما پس از ۹۰ روز مغلوب شد و به روسیه گریخت.[۶]
بناها و مکانهای تاریخی
مسلماً بارزترین خصوصیت شهر یزد را میتوان وجود محلههای قدیمی با کوچه پس کوچههای خشت و گلی در هم تنیده، بازارها، مساجد، حمام و خانههای سنتی آن دانست.[۷] برخی از بناها و مکانهای تاریخی یزد عبارتند از:
مساجد تاریخی:
- مسجد جامع یزد
- مسجد امیرچخماق
- مسجد سرریگ
- مسجد ملا اسماعیل
- مسجد شاه طهماسب
- مسجد فرط
- مسجد حظیره
- مسجد بیاق خان
- مسجد جامع اهرستان
- مسجد شاه یحیی(قلعه کهنه)
- مسجد بزرگ پشت باغ آب انبار رباط
بازارهای تاریخی:
- بازار خان
- بازار زرگری
- بازارچه پنجه علی
- بازار قیصریه (یزد)
- بازار علاقبندی
- بازار کاشیگری
- بازار چیت سازی
- بازار مسجد ملااسماعیل
- بازار افشار
- بازار حاجی قنبر
- بازار محمد علی خان
- بازار جعفرخان
- بازار صدری (شاهزاده فاضل)
- بازار دروازه مهریز
- بازار مسگری
- بازار نخود بریزی[۸]
- خانه کلاهدوزها(موزه آب یزد)
میدانها و لَردهای تاریخی (میدان محلهای):
- میدان امیرچقماق
- میدان خان و بازارهای اطراف
- میدان بعثت
- میدان امیرچخماق
- میدان وقت و ساعت
- لَرد آسیاب
- لَرد باجوردی
- لَرد تازیان
- لَرد خواجه خضر
- لَرد فهادان
- لَرد کیوان
- لَرد گودال مصلی
- لَرد کوچه میرقطب
- لَرد مشیر[۹]
- بادگیر باغ دولت آباد
- آب انبار رستم گیو
پانویس
- ↑ «Many facets of Iran » The Sunday Tribune
- ↑ بریتانیکا
- ↑ کتاب=نام مکانهای جغرافیایی در بستر زمان|نویسنده = مهرالزمان نوبان|ناشر =انتشارات ما|چاپ=اول|شهر=تهران|صفحه=۲۰۸|سال=۱۳۷۶|شابک=964-6497-00-4
- ↑ «نخستین بانک جهان در شهر یزد» خبرنامه ملی ایرانیان
- ↑ کتاب | تاریخ بازبینی=۱۴ مه ۲۰۱۳ | ترجمه=دکتر جعفر شعار | زبان=فارسی | سال=۱۳۶۶ | عنوان=ایران فی صورة الارض | مکان=تهران | ناشر=امیرکبیر
- ↑ «تاریخچه یزد » سامانه مدیریت تبلیغات اسلامی
- ↑ کتاب |نام خانوادگی= قهرمانی|نام خانوادگی= سپهر|نام= ابوالفتح|نام= مسعود|کتاب= یزد، نگین کویر مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی | ناشر= انجمن کتابخانه های عمومی یزد|سال= ۱۳۷۵
- ↑ یزد نگین کویر، مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی یزد، استانداری یزد، ۱۳۷۵
- ↑ افشار، ایرج، یادگارهای یزد، جلد دوم (شهر یزد)، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴
منابع
- یادگارهای یزد، ایرج افشار، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴
- خادم زاده، محمد حسن، محلات تاریخی شهر یزد، تهران، سبحان نور، پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی یزد، ۱۳۸۶، شابک ISBN 964-2745-20-3
- یزد گوهر کویر، سید عبدالرضا قریشیزاده، تهران، فرهنگسرای میردشتی، ۱۳۸۷، شابک ISBN 964-2708-11-6
- یزد نگین کویر (مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی یزد)، استانداری یزد، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد، ۱۳۷۵
- اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی یزد، یزد پردیس کویر (راهنمای گردشگری استان یزد)، تهران، یزدا، ۱۳۸۹، شابک ISBN 600-165-028-4
- سید احمد سیدعلیزاده، دیوارهای بلند کاهگلی، تهران، انتشارات بقیه العتره، ۱۳۹۱، شابک 978-964-1620-67-
- یزد یادگار تاریخ، حسین مسرت، یزد، انتشارات انجمن کتابخانههای عمومی یزد، ۱۳۷۷، شابک 978964-6541-04-6
- یزد نگین کویر مجموعه اطلاعات و راهنمای سیاحتی، ابوالفتح قهرمانی و مسعود سپهر، جلد اول، یزد، انتشارات انجمن کتابخانه های عمومی یزد، ۱۳۷۵