آیه 18 سوره طور: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تفسیر آیه)
(معانی کلمات آیه)
 
سطر ۴۱: سطر ۴۱:
 
</tabber>
 
</tabber>
 
==معانی کلمات آیه==
 
==معانی کلمات آیه==
«فَاکِهِینَ»: افراد شاد و مسرور (نگا: یس / ، دخان / ).
+
*'''فاكهين''': متنعمين (لذت برندگان) فاكه كسى را گويند كه فاكهه (ميوه) در اختيار اوست.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص371</ref>
  
 
== تفسیر آیه ==
 
== تفسیر آیه ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۳

مشاهده آیه در سوره

فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ

مشاهده آیه در سوره


<<17 آیه 18 سوره طور 19>>
سوره : سوره طور (52)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آنان به نعمتی که خدایشان نصیبشان فرموده دلشادند و خدایشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشته است.

به آنچه پروردگارشان به آنان عطا کرده و [برای آنکه] پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ مصون داشته، شادمان و مسرورند.

به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند، و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است.

از آنچه پروردگارشان به آنها داده است شادمانند، و خدا آنها را از عذاب جهنم نگه داشته است.

و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

rejoicing because of what their Lord has given them, and that their Lord has saved them from the punishment of hell.

Rejoicing because of what their Lord gave them, and their Lord saved them from the punishment of the burning fire.

Happy because of what their Lord hath given them, and (because) their Lord hath warded off from them the torment of hell-fire.

Enjoying the (Bliss) which their Lord hath bestowed on them, and their Lord shall deliver them from the Penalty of the Fire.

معانی کلمات آیه

  • فاكهين: متنعمين (لذت برندگان) فاكه كسى را گويند كه فاكهه (ميوه) در اختيار اوست.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ «17»

همانا پرهيزگاران در باغ‌ها (ى بهشت) و نعمت فراوان هستند.

فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «18»

به آنچه پروردگارشان به آنان داده، شاد و مسرورند و پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ حفظ كرده است.

كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «19» مُتَّكِئِينَ عَلى‌ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ «20»

(به آنان خطاب مى‌شود:) به خاطر اعمالى كه انجام مى‌داديد، گوارا بخوريد و بياشاميد. تكيه كنان بر تخت‌هاى رديف شده و آنان را با حورالعين (زيبا رويان سياه چشم) به ازدواج در آوريم.

نکته ها

«هَنِيئاً» يعنى چيزى كه رنج و تعبى در پى ندارد و گواراى وجود انسان مى‌گردد. برخلاف نعمت‌هاى دنيوى كه معمولًا قبل يا بعد آن رنج و سختى همراه دارد.

«بِحُورٍ عِينٍ» از دو كلمه «حور» جمع «حوراء» به معناى سياه چشم و كلمه‌ «عِينٍ» جمع‌

جلد 9 - صفحه 283

«عيناء» به معناى زيبا چشم تشكيل شده است. همسران بهشتى داراى چشمانى درشت، سياه و زيبايند.

انس با پاكان ونيكان و هم‌صحبتى با آنان، يكى از لذّت‌هاى بهشت است كه قرآن در موارد مختلف به اين مجالس انس و سرور كه بر تخت‌هاى بهشتى تشكيل مى‌شود، اشاره داشته است.

آيات 16 و 19 كه مربوط به كيفر و پاداش دوزخيان و بهشتيان است، بسيار شبيه يكديگرند با يك تفاوت بسيار ظريف و آن اينكه در مورد دوزخيان مى‌خوانيم: «إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» ولى در مورد بهشتيان مى‌خوانيم: «هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» اولى «ما كنتم» است و دومى «بما كنتم». آرى كيفر دوزخيان به ميزان عمل آنهاست نه بيشتر، به خصوص كه همراه كلمه‌ «إِنَّما» مطرح شده است، يعنى كيفر شما عين عمل شماست. ولى پاداش بهشتيان بسيار بيشتر از عملكرد آنان است و عمل آنان وسيله و بهانه‌اى براى دريافت آن همه لطف است. «هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

پیام ها

1- كليد بهشت، تقواست. «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ»

2- مقايسه پايان كار خوبان و بدان، از بهترين شيوه‌هاى شناخت حق و باطل است. هذِهِ النَّارُ ... فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ‌

3- براى اهل بهشت، انواع باغ‌ها و نعمت‌ها فراهم است. «جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ»

4- گاهى در دنيا نعمت هست، امّا انسان به دلايلى نمى‌تواند از آن كامياب شود، اما در بهشت هم نعمت هست و هم كاميابى. جَنَّاتٍ‌ ... فاكِهِينَ‌

5- نعمت‌ها، زمانى لذّت بيشترى دارند كه از طرف خداوند به عنوان محبّت و لطف باشد «آتاهُمْ رَبُّهُمْ» و در كنارش تلخى و دغدغه نباشد. «وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ»

6- كسى‌كه در دنيا با تقوا خود را حفظ كرد، در قيامت خداوند او را از عذاب دوزخ حفظ مى‌كند. الْمُتَّقِينَ‌ ... وَقاهُمْ‌

7- پرهيزكاران نبايد به تقوا و عمل خود مغرور باشند كه همه‌ى نعمت‌ها و

جلد 9 - صفحه 284

نجات‌بخشى‌ها از خداست. آتاهُمْ رَبُّهُمْ‌ ... وَقاهُمْ رَبُّهُمْ‌

8- آزادى و تكريم، لذّت نعمت را بيشتر مى‌كند. «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً» بهشتيان در خوردن و آشاميدن محدوديّت ندارند و با «هَنِيئاً» مورد تكريم قرار مى‌گيرند.

9- كاميابى، در سايه امنيّت، لذّت را بيشتر مى‌كند. وَقاهُمْ رَبُّهُمْ‌ ... كُلُوا وَ اشْرَبُوا

10- خوردنى‌هاى دنيوى همراه مشكلاتى در تهيه و حفظ و مصرف آن است، در نعمت‌هاى آخرت هرگز مشكلى نيست. «هَنِيئاً»

11- دلخوشى و رضايت در كنار استفاده از نعمت‌ها، شرط كمال كاميابى است. فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ فاكِهِينَ‌ ... مُتَّكِئِينَ عَلى‌ سُرُرٍ ...

12- آنان كه در دنيا از نگاه به نامحرمان چشم پوشيدند، در آخرت همسرانى زيباروى خواهند داشت. الْمُتَّقِينَ‌ ... زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «18»

فاكِهِينَ‌: در حالتى كه لذت برندگان و خوشحالان باشند، بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ‌:

به آنچه عطا فرموده ايشان را پروردگارشان از نعم بى‌پايان، وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ‌: و نگاه داشت ايشان را پروردگارشان، عَذابَ الْجَحِيمِ‌: از عذاب جهنم، يعنى اينكه در آن روز بهشتيان فرحان و شادان باشند به سبب عطاى حق سبحانه باشد از انواع نعم و نگاه داشتن ايشان از عذاب جهنم، يا متقيان در بهشت باشند در حالتى كه نگاهداشته باشد خدا ايشان را از عذاب جهنم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ «17» فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «18» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «19» مُتَّكِئِينَ عَلى‌ سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ «20» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ «21»

وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «22» يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ «24» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «25» قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»

فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ «27» إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ «28»

جلد 5 صفحه 75

ترجمه‌

همانا پرهيزكاران در بهشتها و نعمتند

با آنكه متنعّم و شاد مانند بآنچه داده است بايشان پروردگارشان و نگاه داشت آنان را پروردگارشان از عذاب دوزخ‌

بخوريد و بياشاميد گواراى شما باد بپاداش آنچه كه ميكردند

تكيه‌زدگان بر تختهاى رديف هم نهاده و تزويج نموديم ايشانرا با زنان سفيد پوست درشت چشم‌

و آنانكه ايمان آوردند و پيرو شدند از ايشان فرزندانشان در ايمان ملحق ساختيم بايشان فرزندانشان را و كم نكرديم از جزاى عملشان چيزى هر مردى بآنچه كسب كرده در گرو است‌

و پيوسته دهيم بايشان ميوه و گوشت از آنچه رغبت و ميل ميكنند

ميگيرند از يكديگر در آن بهشتها جام شرابى را كه نه بيهوده‌گوئى در آن معمول است و نه كار زشت كردن‌

و ميگردند گرد ايشان پسرانى كه مخصوص ايشانند تو گوئى آنان مرواريد در صدف پنهانند

و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند گويند

همانا ما بوديم پيش از اين در ميان كسانمان ترسندگان‌

پس منّت نهاد خدا بر ما و محفوظ داشت ما را از عذاب آتش سوزان‌

همانا ما از اين پيش ميخوانديم او را همانا او است نيكوكار مهربان.

تفسير

خداوند متعال بر حسب معمول در كلام خود بعد از احوال كفّار بيان فرموده است احوال اهل ايمان و تقوى را كه در باغهاى پردرخت و نعمتهاى گوناگون متنعّم و متلذّذ و شاد مانند كه خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ فرمود و بچنين فوز عظيم كه بوصف در نيايد نائل شدند و بآنها گفته ميشود بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما براى آنكه كسانى بوديد در دنيا كه بوظايف خود عمل مينموديد و اينها پاداش شما است كه در مقابل كار شما و باستحقاق بشما رسيده است و ايشان بر تختهائى كه رديف يكديگر قرار داده شده نشسته و بر بالشها تكيه داده‌اند و خداوند دختران سفيد پوست آهوى چشم را كه سياهى‌

جلد 5 صفحه 76

آن بر سفيدى غالب و درشت خوشحالت باشد براى آنان تزويج و جفت قرار داده و ساير اوصاف كمال و جمال آنها قبلا كرارا ذكر شده است و كسانيكه ايمان آوردند و اولاد ايشان به تبع آنها قبول اسلام نمودند اگر چه اعتقاد آنها كامل نباشد و عملشان كمتر از پدرانشان باشد صغير باشند يا كبير خداوند باحترام پدرانشان و براى خشنودى آنها ذريّه و نسل آنانرا ملحق بايشان فرموده هم درجه آنها در بهشت قرار ميدهد و در مقابل اين كرامت چيزى از پاداش اعمال آنها كاسته نميفرمايد بلكه صرف تفضّل است و در كافى و فقيه و توحيد از امام صادق عليه السّلام و در حديث نبوى اينمعنى نقل شده و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه اطفال اهل ايمان در بهشت تحت تربيت حضرت ابراهيم و ساره قرار ميگيرند و از درخت مخصوصى تغذّى مينمايند و روز قيامت ملبّس و معطّر بپدرانشان هديه داده ميشوند و اين روايات در ذيل اين آيه و در تفسير آن وارد شده است و فرد اكمل اين الحاق تبعيّت ذريّه طاهره پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است در درجات آن دو و در بعضى از روايات به اين معنى اشاره و بكمتر نبودن ائمه اطهار از امير المؤمنين عليه السّلام در حجيّت قول و اطاعت امر بنصّ پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تصريح شده است و پس از اين براى آنكه فرزندان مغرور بعمل پدران خود نشوند ميفرمايد هر كس در گرو عمل خود ميباشد اگر عملش خوب شد آزاد ميگردد و اگر عملش بد شد هلاك ميشود بلى اگر عمل پسر خوب و عمل پدر خوبتر باشد براى كرامت پدر پسر را با او محشور خواهند نمود و باز عود باحوال اهل تقوى نموده ميفرمايد پى در پى براى ايشان از انواع ميوجات و اقسام گوشتهاى پرندگان و چرندگان حلال گوشت هر چه مايل باشند و اشتها داشته باشند حاضر و آماده ميگردد و جامهاى شراب طهور بهشتى را بيكديگر تعارف نموده و از هم ميگيرند و مى‌نوشند بدون آنكه در بين سخن لغو و ناروائى گفته شود يا بعد كار زشتى از ايشان صادر گردد كه معمول شراب خواران دنيا است يعنى آن جام نه موجب ياوه‌گوئى ميشود نه موجب گناه و كأس مؤنّث مجازى است و پسران خوش صورتى گرد ايشان براى خدمتگزارى ميگردند كه مملوك آنانند و در سفيدى و صفا و جلوه مانند مرواريدى‌

جلد 5 صفحه 77

هستند كه تازه از صدف بيرون آمده در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند خدمتگزاران كه مانند لؤلؤ باشند پس آنها چگونه خواهند بود فرمود قسم بخدائيكه جان من در دست قدرت او است فضيلت مخدوم بر خادم مانند فضيلت ماه شب چهارده است بر ساير ستارگان و در ضمن با يكديگر صحبت ميكنند يكى برفقايش ميگويد حال شما در دنيا چگونه بود كه به اين مقام رسيديد آنها جواب ميدهند ما در دنيا در بين كسانمان خدا ترس بوديم پس او بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش سوزان يا نافذ در مسامات بدن مانند باد سام نجات داد و حفظ فرمود ما در دنيا خدا را بيگانگى ميخوانديم و باخلاص عبادت ميكرديم و او محسن و نيكوكار و مهربان بر بندگان است لذا ما را باين نعم بى‌پايان متنعّم فرموده و باين مقامات عاليات فائز ساخته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فاكِهِين‌َ بِما آتاهُم‌ رَبُّهُم‌ وَ وَقاهُم‌ رَبُّهُم‌ عَذاب‌َ الجَحِيم‌ِ «18»

لذت‌ مي‌برند ‌به‌ آنچه‌ ‌به‌ ‌آنها‌ عنايت‌ فرموده‌ پروردگار ‌آنها‌ و حفظ فرموده‌ و باز داشته‌ ‌آنها‌ ‌را‌ پروردگار ‌آنها‌ ‌از‌ عذاب‌ جحيم‌.

فاكِهِين‌َ بعضي‌ گفتند: متنعمين‌ و بعضي‌ گفتند: متعجبين‌ و ‌ما مي‌گوئيم‌ مسرورين‌ و ملتذين‌.

بِما آتاهُم‌ رَبُّهُم‌ ‌از‌ حور و قصور و فواكه‌ و انهار و ماكولات‌ و مشروبات‌ و البسه‌ و ارائك‌ و فرش‌ مرفوعة و نمارق‌ مصفوفة و زرابي‌ مبثوثة و حشر ‌با‌ اولياء و ‌از‌ همه‌ بالاتر خشنودي‌ حق‌ و قرب‌ ‌به‌ جوار رحمت‌ ‌او‌.

وَ وَقاهُم‌ رَبُّهُم‌ عَذاب‌َ الجَحِيم‌ِ ‌که‌ مشاهده‌ مي‌كنند اهل‌ عذاب‌ ‌را‌ مي‌گويند الحَمدُ لِلّه‌ِ الَّذِي‌ هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهتَدِي‌َ لَو لا أَن‌ هَدانَا اللّه‌ُ اعراف‌ ‌آيه‌ 41.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- سپس به تأثیر این نعمتهای بزرگ بر روحیه بهشتیان اشاره کرده، می‌گوید: «و از آنچه پروردگارشان به آنها داده شاد و مسرورند» و سخنان شیرین و دلپذیر در این باره می‌گویند (فاکِهِینَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ).

آری! از خوشحالی در پوست نمی‌گنجند، پیوسته با هم مزاح می‌کنند، و دلهای آنها از هر گونه اندوه و غم تهی است، و آرامش فوق العاده‌ای را احساس می‌کنند.

بخصوص این که: خدا به آنها اطمینان خاطر در برابر مجازات داده «و آنان را از عذاب دوزخ نگاهداشته است» (وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِیمِ).

این جمله دو معنی می‌تواند داشته باشد: نخست بیان نعمت مستقلی در مقابل نعمتهای دیگر پروردگار، دیگر این که: دنباله کلام سابق باشد یعنی بهشتیان از دو چیز مسرورند، نخست به خاطر نعمتهائی که خداوند به آنها داده، و دیگر به خاطر عذابهائی که از آنها دور ساخته است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص371

منابع