خرید و فروش: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (تعیین رده) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
+ | «خرید و فروش» یا «بیع» یکى از مهم ترین و متداول ترین قراردادهاى اقتصادى در میان مردم است و نقش بسیار مهمى در روابط اجتماعى دارد. این مسأله همچون سایر فعالیت ها باید در محدوده مقررات [[اسلام]] باشد. از این رو، یادگیرى [[احکام]] آن پیش شرطِ داد و ستد صحیح است. | ||
− | + | ==برخى از احکام خرید و فروش== | |
− | [[ | + | # فروختن و خریدن چیزهاى [[نجاسات|نجس]]، [[حرام]] است. مانند [[شراب خواری|شراب]] و ملحقات آن و مایع نجس یا متنجس، و مردار و خون و خوک و سگ. مگر اینکه منفعت معتنابه [[حلال|حلالى]] داشته باشد، مانند مدفوع نجس جهت کود درخت و سگ جهت شکار. |
+ | # و همچنین خرید و فروش آلات لهو چون دف و نى و امثال آن، و بت و صلیب و شطرنج، و همچنین فروختن سلاح به دشمنان [[دین اسلام|دین]]. | ||
+ | # [[مکروه]] است صرّافى و برده فروشى و [[کفن|کفن]] فروشى و [[احتکار|احتکارى]] که مضرّ به حال جامعه نباشد. | ||
+ | # خرید و فروش اگر معاطاتى (داد و ستد عملى) نباشد، بایستى به لفظى صریح دال بر نقل مال از ملک مالک اول بمالک دوم ادا شود. دیگر آنکه، دو طرف معامله بایستى عاقل، بالغ و مختار باشند. | ||
+ | # و مى باید که کالا و بها ملک آندو باشد و باید کالا و بها قابل تملک بوده، بعلاوه ملک آزاد آنها باشد. پس فروختن عین موقوفه جز در موارد خاص و همچنین چیزى که در گرو باشد و یا مال آنکس که حاکم او را ممنوع التصرف در مال خود کرده صحیح نیست. | ||
+ | # و دیگر از شرائط صحت معامله آنست که مقدار و اندازه کالا و بها از حیث شمارش و وزن و کیل و متراژ و دیگر اندازه ها نزد طرفین معامله معلوم باشد، مگر اینکه کالا یا بها از چیزهائى باشد که به دیدن مشخص گردد، چون باغ و مانند آن که بایستى پیش از معامله مشاهده شود. | ||
− | + | ==آداب و مستحبات خرید و فروش== | |
− | + | # آگاهى کامل ([[اجتهاد|اجتهادا]] یا [[تقلید|تقلیدا]]) به [[احکام شرعی|احکام شرعى]] خرید و فروش. | |
+ | # مشتریان و مراجعین را همه به یک چشم نگریستن و امتیازى براى یکى بر دیگرى قائل نشدن. | ||
+ | # پشیمانى پشیمان در معامله را پذیرفتن و طبق خواسته او معامله را فسخ نمودن هر چند مشمول حق [[خیار غبن|خیار]] نباشد. | ||
+ | # کالا را زینت ننمودن، آنچنانکه موجب به اشتباه افتادن مشترى گردد. | ||
+ | # عیب کالا را براى مشترى بیان داشتن. | ||
+ | # [[سوگند]] نخوردن. | ||
+ | # آسان گرفتن و سختگیرى نکردن در معامله و در بها و دیگر امور مربوطه. | ||
+ | # افزون دادن و ناقص ستدن؛ بدین معنى که اگر جنسى را می فروشد سعى کند بر وزن آن بیفزاید، و اگر می خرد سعى کند از آن بکاهد (بر خلاف روش متعارف)؛ البته نه بحدى که موجب جهالت در وزن گردد. | ||
+ | # کالاى خود را مدح و ستایش و کالاى دیگرى را مذمت نکند. | ||
+ | # بیش از حد نیاز، از مسلمانان سود نستاند. | ||
+ | # از کسى که به وى وعده احسان داده سود نستاند. | ||
+ | # دیرتر به بازار رود و زودتر به خانه بازگردد. | ||
+ | # با کسانى که بسیار در معامله سختگیرند و شدیدا در مادیات خیره و دقیق می باشند و نیز با بخت برگشتگان سودا نکند. | ||
+ | # در معامله برادر دینى خود دخالت ننمودن. | ||
+ | # [[احتکار|احتکار]] ننمودن، جز در مورد جنسهائى که احتکارشان در شرائط خاصّ [[حرام]] است. (به «[[احتکار]]» رجوع شود). | ||
+ | # نفروختن کالا بر مبناى خرید، بدین معنى که بگوید: این کالا را فلان درصد بیشتر یا کمتر از خرید آن مى فروشم. که این کار [[مکروه]] است.<ref>شیخ شمس الدین محمد بن مکی بن احمد عاملی نبطی جزینی معروف به شهید اول، لمعه دمشقیه، کتاب متاجر </ref> | ||
− | + | ==خرید و فروش در روایات== | |
− | در | + | # مردى به [[امیرالمومنین]] علیه السلام عرض کرد: در پى کسب و کار هستم. فرمود: آیا از [[احکام شرعی|احکام]] دینى خود، اطلاع دارى؟ گفت: پس از کار، چنین خواهم کرد. حضرت فرمود: «وَیحَک الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ، فَانَّهُ مَنْ باعَ وَاشْتَرى وَلَمْ یسْأَلْ عَنْ حَرامٍ وَلاحَلالٍ ارْتَطَمَ فِى الرِّبا، ثُمَّ ارْتَطَمَ؛<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۲۴۷، آل البیت.</ref> واى به حالت! نخست احکام (خرید و فروش) را بیاموز، سپس به تجارت بپرداز؛ زیرا هر کس خرید و فروش کند و از حلال و حرام آن نپرسد مکرر در (آلودگى) [[ربا]] فرو مى رود». |
+ | # [[امام صادق]] علیه السلام نیز مى فرماید: «مَنْ ارادَ التِّجارَةَ فَلْیتَفَقَّهْ فى دینِهِ لِیعْلَمَ بِذلِک مایحِلُّ لَهُ مِمَّا یحْرُمُ عَلَیهِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فى دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرّطَ الشُّبُهاتِ؛<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۸۳.</ref> هر که مى خواهد تجارت کند باید با مسائل دینش آشنا شود، تا [[حلال]] و [[حرام]] را از هم بازشناسد و کسى که قبل از فراگیرى احکام دینش، داد و ستد نماید، در کارهاى شبهه ناک غوطه ور خواهد شد».<ref> احکام اسلامى، ص ۱۵۹.</ref> | ||
+ | # منصور بن حازم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه متاعى را خریدارى کردى که آن مکیل و یا موزون بود تا تحویل نگرفته اى آن را مفروش، مگر آن که به همان مبلغ خرید به دیگرى واگذارى، اما اگر مکیل یا موزون نبود، پس آن را همان طور بفروش (یعنى مشترى را وکیل کن که آن را تحویل گیرد). | ||
+ | # عبدالرحمن بن أبى عبدالله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: مردى بر عهده اش یک پیمانه گندم است، پس یک پیمانه گندم از فروشنده اى خریدارى مى کند و فروشنده مى گوید: خود برو و حقت را برگیر. فرمود: اشکالى ندارد. | ||
+ | # حلبى گوید: امام صادق علیه السلام -در مورد شخصى که از مردى مقدارى گندم به چند درهم خریده و نیمى از آن را تحویل گرفته است، بعد از مدتى براى اخذ بقیه مراجعه میکند در حالى که قیمت تغییر کرده، یا بالا رفته و یا تنزل نموده است- فرمود: اگر روزى که آن را خریده نرخ را تعیین کرده باشد که چقدر است همان قیمت را باید بپردازد و چنانچه تعیین نرخ نکرده باشد پس به قیمت روز است، همچنین گوید: شخصى که دو نوع گندم داشته هر کدام به یک قیمت و یکى بهتر از دیگرى بوده وى آن دو را مخلوط کرده است و نرخى براى آن معین نموده، به آن نرخ مى فروشد. فرمود: درست نیست که چنین کارى کند و این دغلى با مسلمانان است، مگر این که به مشتریان اعلام کند. | ||
+ | # أبو العطارد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردى گندمى مى خرد و پیش از تحویل گرفتن آن، نرخ تغییر یافته است (یعنى تنزل کرده است) چه کند؟ فرمود: من خوش دارم جنس را تحویل بگیرد همچنان که اگر قیمت بالا مى رفت تحویل مى گرفت. | ||
+ | # امام صادق علیه السلام فرمود: صحیح نیست که کسى متاع مکیل یا موزونى را به غیر از پیمانه یا سنگ یا مثقال آن بلد بفروشد. | ||
+ | # عبدالصمد بن بشیر گوید: محمد بن قاسم گندم فروش به امام صادق علیه السلام گفت: من به شخصى گندمى فروختم به مدت، و خریدار آن را تحویل گرفته است، بعد نرخ تغییر کرده است و آن مرد مراجعه کرده مى گوید: پول ندارم (یعنى جنس را برمى گردانم) حکم چیست؟ فرمود: به قیمت روز از او بستان، عرض کردم: من مى دانم که این همان گندمى است که از من خریدارى کرده است، فرمود: از او پس نگیر صبر کن تا او به دیگرى بفروشد و بدهى خود را بپردازد، گفت: خدا دماغم را بر خاک مالید کار را بر من آسان کرد نپذیرفتم بر من سخت گرفت. | ||
+ | # حلبى گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: مردى گندم خریده و براى او بهتر و رواج تر اینست که آن را آب بزند بدون این که نظر به وزن آن داشته باشد که زیاد مى شود. فرمود: چنانچه اصلاح آن با آب زدن بوده و چاره اى جز آن نداشته باشد و آن را رواج ندهد مگر این کار و منظورش سنگین کردن آن هم نباشد، اشکالى ندارد و اگر مى خواهد دغلکارى کند درست نیست.<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ترجمه غفارى، ج ۴، ص ۲۸۰.</ref> | ||
− | + | ==پانویس== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | *سید مصطفی حسینی دشتی، [[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]. | ||
+ | {{فقه/احکام}} | ||
[[رده:احکام اقتصادی]] | [[رده:احکام اقتصادی]] | ||
+ | [[رده:آداب و سنن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۵
«خرید و فروش» یا «بیع» یکى از مهم ترین و متداول ترین قراردادهاى اقتصادى در میان مردم است و نقش بسیار مهمى در روابط اجتماعى دارد. این مسأله همچون سایر فعالیت ها باید در محدوده مقررات اسلام باشد. از این رو، یادگیرى احکام آن پیش شرطِ داد و ستد صحیح است.
محتویات
برخى از احکام خرید و فروش
- فروختن و خریدن چیزهاى نجس، حرام است. مانند شراب و ملحقات آن و مایع نجس یا متنجس، و مردار و خون و خوک و سگ. مگر اینکه منفعت معتنابه حلالى داشته باشد، مانند مدفوع نجس جهت کود درخت و سگ جهت شکار.
- و همچنین خرید و فروش آلات لهو چون دف و نى و امثال آن، و بت و صلیب و شطرنج، و همچنین فروختن سلاح به دشمنان دین.
- مکروه است صرّافى و برده فروشى و کفن فروشى و احتکارى که مضرّ به حال جامعه نباشد.
- خرید و فروش اگر معاطاتى (داد و ستد عملى) نباشد، بایستى به لفظى صریح دال بر نقل مال از ملک مالک اول بمالک دوم ادا شود. دیگر آنکه، دو طرف معامله بایستى عاقل، بالغ و مختار باشند.
- و مى باید که کالا و بها ملک آندو باشد و باید کالا و بها قابل تملک بوده، بعلاوه ملک آزاد آنها باشد. پس فروختن عین موقوفه جز در موارد خاص و همچنین چیزى که در گرو باشد و یا مال آنکس که حاکم او را ممنوع التصرف در مال خود کرده صحیح نیست.
- و دیگر از شرائط صحت معامله آنست که مقدار و اندازه کالا و بها از حیث شمارش و وزن و کیل و متراژ و دیگر اندازه ها نزد طرفین معامله معلوم باشد، مگر اینکه کالا یا بها از چیزهائى باشد که به دیدن مشخص گردد، چون باغ و مانند آن که بایستى پیش از معامله مشاهده شود.
آداب و مستحبات خرید و فروش
- آگاهى کامل (اجتهادا یا تقلیدا) به احکام شرعى خرید و فروش.
- مشتریان و مراجعین را همه به یک چشم نگریستن و امتیازى براى یکى بر دیگرى قائل نشدن.
- پشیمانى پشیمان در معامله را پذیرفتن و طبق خواسته او معامله را فسخ نمودن هر چند مشمول حق خیار نباشد.
- کالا را زینت ننمودن، آنچنانکه موجب به اشتباه افتادن مشترى گردد.
- عیب کالا را براى مشترى بیان داشتن.
- سوگند نخوردن.
- آسان گرفتن و سختگیرى نکردن در معامله و در بها و دیگر امور مربوطه.
- افزون دادن و ناقص ستدن؛ بدین معنى که اگر جنسى را می فروشد سعى کند بر وزن آن بیفزاید، و اگر می خرد سعى کند از آن بکاهد (بر خلاف روش متعارف)؛ البته نه بحدى که موجب جهالت در وزن گردد.
- کالاى خود را مدح و ستایش و کالاى دیگرى را مذمت نکند.
- بیش از حد نیاز، از مسلمانان سود نستاند.
- از کسى که به وى وعده احسان داده سود نستاند.
- دیرتر به بازار رود و زودتر به خانه بازگردد.
- با کسانى که بسیار در معامله سختگیرند و شدیدا در مادیات خیره و دقیق می باشند و نیز با بخت برگشتگان سودا نکند.
- در معامله برادر دینى خود دخالت ننمودن.
- احتکار ننمودن، جز در مورد جنسهائى که احتکارشان در شرائط خاصّ حرام است. (به «احتکار» رجوع شود).
- نفروختن کالا بر مبناى خرید، بدین معنى که بگوید: این کالا را فلان درصد بیشتر یا کمتر از خرید آن مى فروشم. که این کار مکروه است.[۱]
خرید و فروش در روایات
- مردى به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: در پى کسب و کار هستم. فرمود: آیا از احکام دینى خود، اطلاع دارى؟ گفت: پس از کار، چنین خواهم کرد. حضرت فرمود: «وَیحَک الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ، فَانَّهُ مَنْ باعَ وَاشْتَرى وَلَمْ یسْأَلْ عَنْ حَرامٍ وَلاحَلالٍ ارْتَطَمَ فِى الرِّبا، ثُمَّ ارْتَطَمَ؛[۲] واى به حالت! نخست احکام (خرید و فروش) را بیاموز، سپس به تجارت بپرداز؛ زیرا هر کس خرید و فروش کند و از حلال و حرام آن نپرسد مکرر در (آلودگى) ربا فرو مى رود».
- امام صادق علیه السلام نیز مى فرماید: «مَنْ ارادَ التِّجارَةَ فَلْیتَفَقَّهْ فى دینِهِ لِیعْلَمَ بِذلِک مایحِلُّ لَهُ مِمَّا یحْرُمُ عَلَیهِ وَ مَنْ لَمْ یتَفَقَّهْ فى دینِهِ ثُمَّ اتَّجَرَ تَوَرّطَ الشُّبُهاتِ؛[۳] هر که مى خواهد تجارت کند باید با مسائل دینش آشنا شود، تا حلال و حرام را از هم بازشناسد و کسى که قبل از فراگیرى احکام دینش، داد و ستد نماید، در کارهاى شبهه ناک غوطه ور خواهد شد».[۴]
- منصور بن حازم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه متاعى را خریدارى کردى که آن مکیل و یا موزون بود تا تحویل نگرفته اى آن را مفروش، مگر آن که به همان مبلغ خرید به دیگرى واگذارى، اما اگر مکیل یا موزون نبود، پس آن را همان طور بفروش (یعنى مشترى را وکیل کن که آن را تحویل گیرد).
- عبدالرحمن بن أبى عبدالله گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: مردى بر عهده اش یک پیمانه گندم است، پس یک پیمانه گندم از فروشنده اى خریدارى مى کند و فروشنده مى گوید: خود برو و حقت را برگیر. فرمود: اشکالى ندارد.
- حلبى گوید: امام صادق علیه السلام -در مورد شخصى که از مردى مقدارى گندم به چند درهم خریده و نیمى از آن را تحویل گرفته است، بعد از مدتى براى اخذ بقیه مراجعه میکند در حالى که قیمت تغییر کرده، یا بالا رفته و یا تنزل نموده است- فرمود: اگر روزى که آن را خریده نرخ را تعیین کرده باشد که چقدر است همان قیمت را باید بپردازد و چنانچه تعیین نرخ نکرده باشد پس به قیمت روز است، همچنین گوید: شخصى که دو نوع گندم داشته هر کدام به یک قیمت و یکى بهتر از دیگرى بوده وى آن دو را مخلوط کرده است و نرخى براى آن معین نموده، به آن نرخ مى فروشد. فرمود: درست نیست که چنین کارى کند و این دغلى با مسلمانان است، مگر این که به مشتریان اعلام کند.
- أبو العطارد گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردى گندمى مى خرد و پیش از تحویل گرفتن آن، نرخ تغییر یافته است (یعنى تنزل کرده است) چه کند؟ فرمود: من خوش دارم جنس را تحویل بگیرد همچنان که اگر قیمت بالا مى رفت تحویل مى گرفت.
- امام صادق علیه السلام فرمود: صحیح نیست که کسى متاع مکیل یا موزونى را به غیر از پیمانه یا سنگ یا مثقال آن بلد بفروشد.
- عبدالصمد بن بشیر گوید: محمد بن قاسم گندم فروش به امام صادق علیه السلام گفت: من به شخصى گندمى فروختم به مدت، و خریدار آن را تحویل گرفته است، بعد نرخ تغییر کرده است و آن مرد مراجعه کرده مى گوید: پول ندارم (یعنى جنس را برمى گردانم) حکم چیست؟ فرمود: به قیمت روز از او بستان، عرض کردم: من مى دانم که این همان گندمى است که از من خریدارى کرده است، فرمود: از او پس نگیر صبر کن تا او به دیگرى بفروشد و بدهى خود را بپردازد، گفت: خدا دماغم را بر خاک مالید کار را بر من آسان کرد نپذیرفتم بر من سخت گرفت.
- حلبى گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: مردى گندم خریده و براى او بهتر و رواج تر اینست که آن را آب بزند بدون این که نظر به وزن آن داشته باشد که زیاد مى شود. فرمود: چنانچه اصلاح آن با آب زدن بوده و چاره اى جز آن نداشته باشد و آن را رواج ندهد مگر این کار و منظورش سنگین کردن آن هم نباشد، اشکالى ندارد و اگر مى خواهد دغلکارى کند درست نیست.[۵]
پانویس
منابع
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.
فقه/احکام |
عبادات: تقلید، طهارت، نماز، روزه، خمس، زکات، حج
اموال: خرید و فروش، شرکت، صلح، اجاره، مزارعه، مساقات، وکالت، قرض، حواله، رهن، ضامن شدن، کفالت، امانت، عاریه، ارث، غصب آداب و رفتار: ازدواج، طلاق، خوردن و آشامیدن، نذر و عهد، قسم، امر به معروف و نهی از منکر، صید ، ذبح، وصیت، مال پیدا شده، وقف، دفاع، مسائل مستحدثه |
رده ها: احکام | احکام عبادی | احکام اقتصادی | احکام خانواده | احکام روابط اجتماعی |اصطلاحات احکام|مراجع تقلید |