آیه 138 سوره اعراف: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش مهدی موسوی (بحث) به آخرین تغییری که Quran انجام داده بود واگردانده شد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | جاوزنا: جوز و جواز: گذشتن از چيزى بدون مانع. | |
+ | |||
+ | جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ : بنى اسرائيل را عبور داديم. آن با «باء» متعدى شده است. | ||
+ | |||
+ | يعكفون: عكف و عكوف: ملازمت با تعظيم. يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ. تعظيم و عبادت مى كردند بر بتهايى. | ||
+ | |||
+ | اصنام: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد ، آن را صنم گويند. جمعش ، اصنام است | ||
+ | |||
+ | و اگر از سنگ باشد، وثن و اوثان نام دارد. از كتاب «الاصنام» كلبى/ 53.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۷: | سطر ۶۵: | ||
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 159 | تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 159 | ||
+ | |||
+ | إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «139» | ||
+ | |||
+ | (موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مىدهند باطل است. | ||
+ | |||
+ | قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140» | ||
+ | |||
+ | گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟! | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | كلمهى «مُتَبَّرٌ» از «تبار»، به معناى هلاكت است. | ||
+ | |||
+ | آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بتپرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند. | ||
+ | |||
+ | روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازهى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. «1» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مىپرستيدند.) | ||
+ | |||
+ | 2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ ... پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشدهايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى | ||
+ | |||
+ | «1». نهجالبلاغه، حكمت 317. | ||
+ | |||
+ | جلد 3 - صفحه 160 | ||
+ | |||
+ | مشاهدهى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مىكند. | ||
+ | |||
+ | 3- گاهى انسان از مهمترين نعمتها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مىكند. جاوَزْنا ... اجْعَلْ لَنا | ||
+ | |||
+ | 4- گاهى انسان بهحدّى كجانديش مىشود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مىكند. «يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً» | ||
+ | |||
+ | 5- افراد و ملّتها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. قالُوا يا مُوسَى ... | ||
+ | |||
+ | 6- ايمان سطحى، زودگذر است. وَ جاوَزْنا ... قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً | ||
+ | |||
+ | 7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلىاند. جاوَزْنا ... قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ ... | ||
+ | |||
+ | 8- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً | ||
+ | |||
+ | 9- الگوپذيرى، تقليد و مدلبردارى، از خصلتهاى انسان است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ» | ||
+ | |||
+ | 10- جهل، ريشهى بتپرستى و بتپرستى، عملى به دور از عقل است. «تَجْهَلُونَ» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مىگويند. | ||
+ | |||
+ | 11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانهى جهل عميق و ريشهدار است. «تَجْهَلُونَ» | ||
+ | |||
+ | 12- هم انحرافهاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحرافهاى عملى. «مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد. | ||
+ | |||
+ | 13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «أَبْغِيكُمْ» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّهى | ||
+ | |||
+ | جلد 3 - صفحه 161 | ||
+ | |||
+ | سپاسگزارى ناسازگار است. | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۱۶
<<137 | آیه 138 سوره اعراف | 139>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و بنی اسرائیل را از دریا به ساحل رسانیدیم، پس به قومی که بر پرستش بتان خود متوقف بودند برخورده، گفتند: ای موسی برای ما خدایی مثل خدایانی که این بتپرستان راست مقرر کن. موسی گفت: شما سخت مردم نادانی هستید.
و بنی اسرائیل را از دریا [یی که فرعونیان را در آن غرق کردیم] عبور دادیم؛ پس به گروهی گذر کردند که همواره بر پرستش بت های خود ملازمت داشتند، گفتند: ای موسی! همان گونه که برای آنان معبودانی است، تو هم برای ما معبودی قرار بده!! موسی گفت: قطعاً شما گروهی هستید که جهالت و نادانی می ورزید.
و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم. تا به قومى رسيدند كه بر [پرستش] بتهاى خويش همت مىگماشتند. گفتند: «اى موسى، همان گونه كه براى آنان خدايانى است، براى ما [نيز] خدايى قرار ده.» گفت: «راستى شما نادانى مىكنيد.»
و بنىاسرائيل را از دريا گذرانيديم. و بر قومى گذشتند كه به پرستش بتهاى خود دل بسته بودند. گفتند: اى موسى، همان طور كه آنها را خدايانى است براى ما هم خدايى بساز. گفت: شما مردمى بىخرد هستيد.
و بنی اسرائیل را (سالم) از دریا عبور دادیم؛ (ناگاه) در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (در این هنگام، بنی اسرائیل) به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همانگونه که آنها معبودان (و خدایانی) دارند!» گفت: «شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
جاوزنا: جوز و جواز: گذشتن از چيزى بدون مانع.
جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ : بنى اسرائيل را عبور داديم. آن با «باء» متعدى شده است.
يعكفون: عكف و عكوف: ملازمت با تعظيم. يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ. تعظيم و عبادت مى كردند بر بتهايى.
اصنام: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد ، آن را صنم گويند. جمعش ، اصنام است
و اگر از سنگ باشد، وثن و اوثان نام دارد. از كتاب «الاصنام» كلبى/ 53.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «138»
و بنىاسرائيل را از دريا گذرانديم، تا به قومى برخوردند كه بر پرستش بتهاى خويش پايبند بودند، (با ديدن اين صحنه) گفتند: اى موسى! براى ما خدايى قرار بده، همان گونه كه براى اينان معبودها (و بتهايى) است.
موسى گفت: براستى، شما گروهى نادان (و جهالت پيشه) هستيد.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 159
إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «139»
(موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مىدهند باطل است.
قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140»
گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟!
نکته ها
كلمهى «مُتَبَّرٌ» از «تبار»، به معناى هلاكت است.
آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بتپرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند.
روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازهى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. «1»
پیام ها
1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مىپرستيدند.)
2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ ... پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشدهايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى
«1». نهجالبلاغه، حكمت 317.
جلد 3 - صفحه 160
مشاهدهى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مىكند.
3- گاهى انسان از مهمترين نعمتها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مىكند. جاوَزْنا ... اجْعَلْ لَنا
4- گاهى انسان بهحدّى كجانديش مىشود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مىكند. «يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً»
5- افراد و ملّتها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. قالُوا يا مُوسَى ...
6- ايمان سطحى، زودگذر است. وَ جاوَزْنا ... قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً
7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلىاند. جاوَزْنا ... قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ ...
8- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً
9- الگوپذيرى، تقليد و مدلبردارى، از خصلتهاى انسان است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ»
10- جهل، ريشهى بتپرستى و بتپرستى، عملى به دور از عقل است. «تَجْهَلُونَ» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مىگويند.
11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانهى جهل عميق و ريشهدار است. «تَجْهَلُونَ»
12- هم انحرافهاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحرافهاى عملى. «مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد.
13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «أَبْغِيكُمْ» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّهى
جلد 3 - صفحه 161
سپاسگزارى ناسازگار است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138)
بعد از آن از بلادت و جهالت بنى اسرائيل و كفران آنان اخبار فرمايد:
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ: و بگذرانيديم بنى اسرائيل را به دريا و قطع فرموديم به سبب ايشان دريا را و اطراف يابسه مقرر، تا سبطيان نجات و قبطيان غرق و از آب به آتش داخل شدند، فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ: پس از عبور، مرور نمودند بر قومى، يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ: متعبد و ملازم بودند بتان را كه براى ايشان بود. ابن جريح گويد: اصنام به صورت بقر، و اين اوّل شأن عجل بود.
قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً: گفتند اى موسى، قرار ده براى ما خدائى.
كَما لَهُمْ آلِهَةٌ: چنانكه براى ايشان الهه است، و نصب نما براى ما تمثيلى مانند آنان تا ما هم عبادت كنيم او را؛ و حال آن كه اين كفر عظيمى است. آيه شريفه دلالت بزرگى است بر جهالت و كفران ايشان بعد از ديدن آيات مترادفه و معجزات باهره، كه توهّم نمودند جواز عبادت غير خدا را و عدم تعقل اينكه مجعول و مصنوع، قابل الوهيت نيست، و اگر زعم تقرب به سبب آنان باشد، اين هم خارج از مقام تجويز عقل است؛ زيرا جماد دانى مصور به دست انسانى، چگونه شفيع و موجب تقرب عالى گردد در ساحت قدس ربوبى.
قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ: موسى عليه السّلام در جواب آنها فرمود: بدرستى كه شما قومى هستيد تجاهل مىكنيد عظمت پروردگار خود را، و اگر بشناسيد ذات احديت را به آثار صفات و حق معرفت، هر آينه نگوئيد اين قول شنيع را.
ابن عباس گويد: تجاهل مىنمائيد نعم سبحانى را كه نسبت به شما منظور
جلد 4 صفحه 184
فرموده.
در نهجالبلاغه: قال له بعض اليهود ما دفنتم نبيّكم حتّى اختلفتم فيه! فقال عليه السّلام له: انّما اختلفنا عنه لا فيه و لكنّكم ما جفّت ارجلكم من البحر حتّى قلتم لنبيّكم اجعل لنا الها كما لهم الهة فقال انّكم قوم تجهلون: «1» بعض از يهود خدمت حضرت امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد: دفن ننموديد پيغمبر خود را تا اين كه اختلاف كرديد در او. پس حضرت به او فرمود: ما اختلاف نموديم از او نه در او، يعنى در تفسير كلام پيغمبر خلاف كرديم نه در نبوت او؛ و لكن شما خشك نشد اقدام شما از دريا، پيغمبر خود را گفتيد: قرار ده براى ما خدائى مانند اصنام بت پرستان. موسى عليه السّلام فرمود: بدرستى كه شما تجاهل مىكنيد و جاهليد عظمت پروردگار و صفات او را. يهودى بدين فرمايش گويا سنگى در دهن او انداختند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 138 تا 140
وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (139) قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (140)
ترجمه
و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا پس گذشتند بر گروهى كه قيام مينمودند بر عبادت بتان خودشان گفتند اى موسى قرار ده براى ما معبودى چنانچه از براى آنها است معبودها گفت همانا شما گروهى نادانيد
همانا اين جماعت ويران كرده شود آنچه آنها در آنند و باطل است آنچه هستند كه بجا مىآورند
گفت آيا غير خدا را بجويم براى شما معبود با آنكه او فضيلت داد شما را بر جهانيان.
تفسير
پس از آنكه خداوند بنى اسرائيل را از رود نيل عبور داد و فرعون و فرعونيان را غرق كرد در بين راه مصادف با قبيله شدند كه اشتغال بعبادت بتان داشتند حس تقليد نور ايمان را از قلب آنها خارج نمود بطوريكه مقصد و مقصود خودشان و حضرت موسى را با آن آيات بيّنات فراموش نمودند و از آنحضرت تقاضا كردند كه بتى براى آنها اختراع نمايد تا مانند آنقبيله مشغول بعبادت آن بت شوند گويا تصور ميكردند كه عبادت بت منافى با عبادت خدا نيست بلكه وسيله تقرب باو است و اين از فرط جهالت آنها بود
جلد 2 صفحه 469
كه نميدانستند سجده در برابر غير خدا جائز نيست و بت وسيله تقرب بخدا نمىشود و كيفيت عبادت بايد از خدا اعلام شود و از پيش خود نمىشود تعيين نمود لذا حضرت موسى آنها را مخاطب بخطاب و عتاب فرمود و نسبت جهل و نادانى بآنها داد و گوشزد نمودشان كه بناى دين اينها را خدا خراب و ويران ميكند و بتانشان شكسته و خورد و نابود ميشود و عباداتشان باطل است اگر چه قصد تقرب بخدا را نمايند و فائده براى آنها ندارد پس از آن فرمود آيا سزاوار است با اينهمه انعام و اكرامى كه خداوند نسبت بشما فرمود كه دشمنان شما را ذليل و خوار و نيست و نابود كرد و شما را وارث ملك و مال آنها نمود و دو نفر از شما را در يك زمان بخلعت نبوت آراست كه موجب مزيّت و افتخار شما بر جهانيان زمان خودتان شد من غير او را براى شما معبود قرار دهم و شما بجاى شكر نعمت كفران كنيد و خسران يابيد و از كشاف نقل شده است كه يهودى بحضرت امير المؤمنين (ع) عرض كرد كه هنوز آب غسل پيغمبرتان خشك نشده بود كه شما با يكديگر اختلاف نموديد حضرت در جواب فرمود شما هنوز قدمتان از آب رود نيل خشك نشده بود كه از پيغمبرتان تقاضاى بتپرستى كرديد حقير عرض مىكنم مقصود حضرت اين بود كه ما در توحيد و نبوت اختلاف نكرديم اختلاف ما در امامت بود آنهم بعد از رحلت پيغمبر ولى شما در حيات پيغمبرتان ميخواستيد كافر بخدا شويد پس حال شما خيلى بدتر از ما است و نكته تكرار كلمه قال بنظر حقير فاصله آيه قبل و استقلال آيه اخير است بجواب
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ جاوَزنا بِبَنِي إِسرائِيلَ البَحرَ فَأَتَوا عَلي قَومٍ يَعكُفُونَ عَلي أَصنامٍ لَهُم قالُوا يا مُوسَي اجعَل لَنا إِلهاً كَما لَهُم آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُم قَومٌ تَجهَلُونَ (138)
و گذرانيديم بني اسرائيل را از دريا پس آمدند و وارد شدند بر قومي که بتپرست بودند و ثابت بودند بر بتهاي خود بني اسرائيل گفتند بموسي که قرار ده براي ما هم يك بتي که او را عبادت كنيم چنانچه اينها بتهايي دارند که ميپرستند فرمود موسي شما قوم جاهل هستيد.
وَ جاوَزنا بِبَنِي إِسرائِيلَ البَحرَ تجاوز بمعني گذشت است چون فرعونيان غرق شدند و بني اسرائيل نجات پيدا كردند و از دريا خارج شدند و بيرون رفتند فَأَتَوا عَلي قَومٍ وارد شدند بر جماعتي از بتپرستان و مشركين يَعكُفُونَ عَلي أَصنامٍ لَهُم عكوف بمعني ثبات و استقرار بر امريست و از اينکه باب است مسئله اعتكاف در مساجد جامعه که بايد سه روز در آن مسجد وقوف كنند و روزها روزه بگيرند و شبها مشغول عبادت باشند و از مسجد خارج نشوند مگر براي قضاء حاجت و دو روز اول مستحبّ است و روز سوم واجب و هكذا چهارم و پنجم مستحبّ و ششم واجب و هكذا و از جماع خودداري كنند يعني اينکه جماعت بشرك و پرستش بت ثابت و پابرجا بودند.
قالُوا يا مُوسَي بني اسرائيل از حضرت موسي توقع و خواهش نمودند که اجعَل لَنا إِلهاً اينکه اولين تمايل بني اسرائيل بود بشرك و بتپرستي بمجرد اينكه از چنگال فرعونيان نجات پيدا كردند با اينکه همه معجزات که از حضرت موسي عليه السّلام مشاهده كرده بودند ثابت قدم بر توحيد نبودند و متمايل بشرك بودند چنانچه
جلد 7 - صفحه 444
ما در كلم الطيب مجلد اول شرح حال آنها را از كتب خود آنها دادهايم که در اطوار متماديه اينها در كفر و شرك سير ميكردند و از تورات و موسي هيچ نام و نشاني نبود و سه مرتبه بكلي تواتر آنها منقطع شد رجوع كنيد كَما لَهُم آلِهَةٌ ببينيد از موسي توقع كنند که براي آنها بت بتراشد و بشرك آنها را دعوت كند قالَ إِنَّكُم قَومٌ تَجهَلُونَ بعيد نيست که مراد از جهل اينها مجرد ندانستن نيست که تعبير بجهل بسيط ميكنند بلكه مراد حماقت و كمعقلي است که جهل مركب باشد الان برداريد تورات رائج آنها را که خدايي که دروغ بآدم و حوي بگويد و در بهشت قدم زند و نداند که آنها از شجره منهيه خوردهاند و آنها خود را از خدا مخفي كنند و خدايي که با يعقوب كشتي بگيرد و بالاخره زمين خورد و صدها مزخرفات ديگر آيا دليل بر حماقت آنها نيست.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 138)- پیشنهاد بت سازی به موسی! در اینجا به قسمت حساس دیگری از سرگذشت بنی اسرائیل که به دنبال پیروزی آنها بر فرعونیان واقع شد، اشاره شده است، نخست میگوید: «ما بنی اسرائیل را از دریا (رود عظیم نیل) عبور دادیم» (وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ).
«اما در مسیر خود به قومی برخورد کردند که با خضوع و تواضع، اطراف بتهای خود را گرفته بودند» (فَأَتَوْا عَلی قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلی أَصْنامٍ لَهُمْ).
افراد جاهل و بیخبر آنچنان تحت تأثیر این صحنه قرار گرفتند که بلافاصله نزد موسی آمدند و «گفتند: ای موسی! تو، هم برای ما معبودی قرار بده همانطور که آنها معبودانی دارند»! (قالُوا یا مُوسَی اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ).
موسی (ع) از این پیشنهاد جاهلانه و نابخردانه، بسیار ناراحت شد، به آنها رو کرد و «گفت: شما جمعیت جاهل و بیخبری هستید»! (قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ).
چرا که سر چشمه بت پرستی، جهل و نادانی بشر است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم