آیه 138 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَهُمْ ۚ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ ۚ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<137 آیه 138 سوره اعراف 139>>
سوره : سوره اعراف (7)
جزء : 9
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و بنی اسرائیل را از دریا به ساحل رسانیدیم، پس به قومی که بر پرستش بتان خود متوقف بودند برخورده، گفتند: ای موسی برای ما خدایی مثل خدایانی که این بت‌پرستان راست مقرر کن. موسی گفت: شما سخت مردم نادانی هستید.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We carried the Children of Israel across the sea, whereat they came upon a people cleaving to certain idols that they had. They said, ‘O Moses, make for us a god like the gods that they have.’ He said, ‘You are indeed an ignorant lot.

معانی کلمات آیه

جاوزنا: جوز و جواز: گذشتن از چيزى بدون مانع.

جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ : بنى اسرائيل را عبور داديم. آن با «باء» متعدى شده است.

يعكفون: عكف و عكوف: ملازمت با تعظيم. يَعْكُفُونَ عَلى أَصْنامٍ. تعظيم و عبادت مى كردند بر بتهايى.

اصنام: بت اگر به صورت انسان از چوب يا طلا يا نقره باشد ، آن را صنم گويند. جمعش ، اصنام است

و اگر از سنگ باشد، وثن و اوثان نام دارد. از كتاب «الاصنام» كلبى/ 53.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «138»

و بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانديم، تا به قومى برخوردند كه بر پرستش بت‌هاى خويش پايبند بودند، (با ديدن اين صحنه) گفتند: اى موسى! براى ما خدايى قرار بده، همان گونه كه براى اينان معبودها (و بت‌هايى) است.

موسى گفت: براستى، شما گروهى نادان (و جهالت پيشه) هستيد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 159

إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «139»

(موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مى‌دهند باطل است.

قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140»

گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟!

نکته ها

كلمه‌ى‌ «مُتَبَّرٌ» از «تبار»، به معناى هلاكت است.

آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بت‌پرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند.

روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازه‌ى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. «1»

پیام ها

1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مى‌پرستيدند.)

2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ‌ ... پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشده‌ايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى‌

«1». نهج‌البلاغه، حكمت 317.

جلد 3 - صفحه 160

مشاهده‌ى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مى‌كند.

3- گاهى انسان از مهم‌ترين نعمت‌ها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مى‌كند. جاوَزْنا ... اجْعَلْ لَنا

4- گاهى انسان به‌حدّى كج‌انديش مى‌شود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مى‌كند. «يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً»

5- افراد و ملّت‌ها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. قالُوا يا مُوسَى‌ ...

6- ايمان سطحى، زودگذر است. وَ جاوَزْنا ... قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً

7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلى‌اند. جاوَزْنا ... قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ‌ ...

8- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً

9- الگوپذيرى، تقليد و مدل‌بردارى، از خصلت‌هاى انسان است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ»

10- جهل، ريشه‌ى بت‌پرستى و بت‌پرستى، عملى به دور از عقل است. «تَجْهَلُونَ» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مى‌گويند.

11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانه‌ى جهل عميق و ريشه‌دار است. «تَجْهَلُونَ»

12- هم انحراف‌هاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحراف‌هاى عملى. «مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد.

13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «أَبْغِيكُمْ» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّه‌ى‌

جلد 3 - صفحه 161

سپاسگزارى ناسازگار است.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع