قصه مدینه (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «پرونده:Ketab371.jpg|بندانگشتی|‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها...» ایجاد کرد)
 
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab371.jpg|بندانگشتی|‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها و وقایع پس از رحلت حضرت رسول صل الله علیه و آله]]
+
[[پرونده:Ketab371.jpg|بندانگشتی|‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه و وقایع پس از رحلت حضرت رسول]]
  
 +
'''«قصه مدینه: تاریخ زندگى حضرت فاطمه زهرا(س) و وقایع پس از رحلت حضرت رسول(ص)»'''، تألیف على نظرى منفرد، گزارش و تحلیلى از تاریخ زندگى [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]](س) و وقایع پس از رحلت [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) است که با استناد به [[منابع حدیثی|جوامع روایى]] و تاریخى فریقین نگاشته شده است.<ref>مجله کتاب‌هاى اسلامى، ص۱۴۸-۱۴۹</ref>
  
'''قصه مدينه: تاريخ زندگى حضرت فاطمه زهرا(س) و وقايع پس از رحلت حضرت رسول(ص)'''، تأليف [[نظری منفرد، علی|على نظرى منفرد]]، گزارش و تحليلى از تاريخ زندگى حضرت زهرا(س) و وقايع پس از رحلت پيامبر(ص) است كه با استناد به جوامع روايى و تاريخى فريقين نگاشته شده است<ref>مجله كتاب‌هاى اسلامى، ص148-149</ref>
+
==ساختار کتاب==
  
== ساختار ==
+
کتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده است. نویسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشیب [[مدینه|مدینه]]، قصه‌هاى پرماجراى دوران [[صحابه]] در این شهر و به‌ویژه مطالبى در مظلومیت [[اهل البیت|اهل‌بیت]](ع) را در شش فصل ارائه کرده است.<ref>همان</ref>
  
 +
==گزارش محتوا==
  
كتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده است. نويسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشيب مدينه، قصه‌هاى پرماجراى دوران صحابه در اين شهر و به‌ويژه مطالبى در مظلوميت اهل‌بيت(ع) را در شش فصل ارائه كرده است<ref>همان</ref>
+
در مقدمه، مطالبى پیرامون [[رحلت پيامبر اسلام|رحلت پیامبر]](ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن [[صحابه]] و راه شناخت منافقین، عنوان گردیده است.<ref>مقدمه، ص۱۷-۲۲</ref>
  
== گزارش محتوا ==
+
در فصل نخست این اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. این فصل، شامل مباحثى درباره خلافت و مشروعیت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] و احادیثى درباره [[امام علی علیه السلام|امام على]](ع) و اهل‌بیت(ع) است.<ref>متن کتاب، ص۲۶-۹۵</ref>
  
 +
پیامبر(ص) پس از ۲۳ سال تلاش بى‌وقفه و کوششى مداوم، چشم از جهان فروبست و روح مقدسش به‌سوى ملکوت پرواز کرد. او مسئولیت خویش را انجام داد و رسالتش را ابلاغ نمود. دینى که او مأمور تبلیغ آن شده بود، کامل و تمام بود و هیچ نقصان و کاستى‌اى در آن نبود تا مسلمانان آن را کامل کنند. پس آنچه در خیر و سعادت، تباهى و شقاوت بشریت تأثیر مى‌گذاشت، توسط [[وحی|وحى]] به رسول خدا(ص) انتقال یافت و او نیز به مردم ابلاغ کرد. پس همه چیز از طرف حضرت حق بیان و توسط رسول خدا ابلاغ شد. نویسنده پس از بیان این مطلب، این سؤال را مطرح مى‌کند که با توجه به اینکه [[اسلام]] دین ابدى و همیشگى است و بعد از پیامبر(ص)، کسى به‌عنوان نبى و پیامبر نخواهد آمد، مسئله [[خلافت]] و مشروعیت آن بعد از ایشان چه خواهد شد؟<ref>ر.ک: همان، ص۲۳-۲۴</ref> در ادامه، سه راهى که براى مشروعیت خلافت وجود دارد، به‌تفصیل بحث شده است. این سه راه عبارتند از: اجماع، شورا و نصب.<ref>همان، ص۲۶</ref>
  
در مقدمه، مطالبى پيرامون رحلت پيامبر(ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن صحابه و راه شناخت منافقين، عنوان گرديده است<ref>مقدمه، ص17-22</ref>
+
در فصل دوم، از شایستگى‌هاى [[امام علی علیه السلام|حضرت على]](ع) براى رهبرى سخن به میان آمده است. از جمله آنکه از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]] نقل شده است که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که خصلت‌هایى از على(ع) بیان مى‌کرد که اگر یکى از آنها در کسى باشد، براى فضل و شرف او کافى است؛ مثلا پیامبر فرموده:
  
در فصل نخست اين اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. اين فصل، شامل مباحثى درباره خلافت و مشروعيت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى سقيفه و احاديثى درباره [[امام على(ع)]] و اهل‌بيت(ع) است<ref>متن كتاب، ص26-95</ref>
+
#«من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ «هرکس من مولاى اویم، پس على مولاى اوست».
 +
#«علی منّی کهارون من موسى»؛ «على از من چنان است که هارون نسبت به موسى بود».
 +
#«علی منّی و أنا منه»؛ «على از من و من از اویم».
 +
#«علی منّی کنفسی، طاعته طاعتی و معصیته معصیتی»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپیچى از او سرپیچى از من است».
 +
#«حرب علی حرب اللّه و سلم علی سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
 +
#«ولی علی ولی اللّه و عدوّ علی عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
 +
#«علی حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
 +
#«حبّ علی إیمان و بغضه کفر»؛ «دوست داشتن على، ایمان و دشمنى با او، کفر است».
 +
#«حزب علی حزب اللّه و حزب أعدائه حزب الشّیطان»؛ «حزب على حزب خدا و حزب دشمنان او حزب شیطان است».
 +
#«علی مع الحقّ و الحقّ معه لا یفترقان»؛ «على با حق و حق با اوست که از یکدیگر جدا نشوند».
 +
#«علی قسیم الجنّة و النّار»؛ «على تقسیم‌کننده بهشت و دوزخ است».
 +
#«من فارق علیا فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق اللّه»؛ «هرکس از على جدا شود از من جدا شده و هرکس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
 +
#«شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة»؛ «شیعیان على در روز قیامت رستگارند»<ref>همان، ص۹۷-۹۸</ref>
  
پيامبر(ص) پس از 23 سال تلاش بى‌وقفه و كوششى مداوم، چشم از جهان فروبست و روح مقدسش به‌سوى ملكوت پرواز كرد. او مسئوليت خويش را انجام داد و رسالتش را ابلاغ نمود. دينى كه او مأمور تبليغ آن شده بود، كامل و تمام بود و هيچ نقصان و كاستى‌اى در آن نبود تا مسلمانان آن را كامل كنند. پس آنچه در خير و سعادت، تباهى و شقاوت بشريت تأثير مى‌گذاشت، توسط وحى به رسول خدا(ص) انتقال يافت و او نيز به مردم ابلاغ كرد. پس همه چيز از طرف حضرت حق بيان و توسط رسول خدا ابلاغ شد. نويسنده پس از بيان اين مطلب، اين سؤال را مطرح مى‌كند كه با توجه به اينكه اسلام دين ابدى و هميشگى است و بعد از پيامبر(ص)، كسى به‌عنوان نبى و پيامبر نخواهد آمد، مسئله خلافت و مشروعيت آن بعد از ايشان چه خواهد شد؟<ref>ر.ك: همان، ص23-24</ref>
+
در روایت دیگرى که از [[معاذ بن جبل]]، از پیامبر(ص) نقل شده، چنین آمده است که آن حضرت فرمود: یا على! من بر تو در [[نبوت]] پیشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چیز برتر هستى و هیچ قریشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله کند:
  
در ادامه، سه راهى كه براى مشروعيت خلافت وجود دارد، به‌تفصيل بحث شده است. اين سه راه عبارتند از: اجماع، شورا و نصب<ref>همان، ص26</ref>
+
#تو اول کسى بودى که [[ایمان|ایمان]] به خدا آوردى؛
 +
#به عهد و پیمان الهى بهتر از دیگران وفا کردى؛
 +
#امر خدا را بهتر از دیگران اقامه کردى؛
 +
#در مساوات در تقسیم، از دیگران برتر بودى؛
 +
#در میان رعیت، عادل‌تر از دیگران بودى؛
 +
#آگاهى و بصیرت تو در قضایا بیش از دیگران است؛
 +
#نزد خدا مزیت و برترى تو عظیم‌تر است.<ref>ر.ک: همان، ص۹۹</ref>
  
در فصل دوم، از شايستگى‌هاى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] براى رهبرى سخن به ميان آمده است. از جمله آنكه از جابر بن عبدالله نقل شده است كه گفت: از رسول خدا(ص) شنيدم كه خصلت‌هايى از على(ع) بيان مى‌كرد كه اگر يكى از آنها در كسى باشد، براى فضل و شرف او كافى است؛ مثلا پيامبر فرموده:
+
فصل سوم ویژه بیان فضایل، ویژگى‌ها و مظلومیت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه زهرا]](س) است. در روایتى در این فصل، چنین آمده است که پیامبر(ص) فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است. بعضى از مردم گفتند: یا رسول‌الله! مگر فاطمه از جنس بشر نیست؟ فرمود: فاطمة حورای إنسیة (حور و انس است). گفتند: چگونه او حوراى انسیه است؟ فرمود: خدا او را قبل از خلقت [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] از نور خود آفرید و هنگامى که آدم را آفرید او را بر آدم عرضه کرد. گفتند: فاطمه در کجا بود؟ فرمود: در حقه‌اى زیر ساق [[عرش]]. گفتند: طعام او چه بود؟ فرمود: [[تسبیح|تسبیح]]، تقدیس، [[تهليل‌‌‌‌‌|تهلیل]] و تحمید. پس زمانى که خداى عز و جل آدم را آفرید و مرا از صلب او بیرون آورد و خواست فاطمه را از صلب من بیرون آورد، او را در سیب بهشتى قرار داد و [[جبرئیل|جبرئیل]] آن را نزد من آورد.<ref>همان، ص۱۴۹-۱۵۰</ref>
  
#«من كنت مولاه فعلي مولاه»؛ «هركس من مولاى اويم، پس على مولاى اوست».
+
در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه ([[ابوبکر|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]]) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در این فصول، عبارت است از: حدیث شیطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبکر، رابطه عمر با [[یهود|یهود]]، رأى عمر درباره [[قرآن]]، جارود عامرى، تصرف عثمان در بیت‌المال، [[ولید بن عقبه|ولید بن عقبه]]، وفات [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، اسباب قتل عثمان، نقش [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] و... .<ref>همان، ص۲۹۳-۴۶۳</ref>
#«علي منّي كهارون من موسى»؛ «على از من چنان است كه هارون نسبت به موسى بود».
 
#«علي منّي و أنا منه»؛ «على از من و من از اويم».
 
#«علي منّي كنفسي، طاعته طاعتي و معصيته معصيتي»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپيچى از او سرپيچى از من است».
 
#«حرب علي حرب اللّه و سلم علي سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
 
#«ولي علي ولي اللّه و عدوّ علي عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
 
#«علي حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
 
#«حبّ علي إيمان و بغضه كفر»؛ «دوست داشتن على، ايمان و دشمنى با او، كفر است».
 
#«حزب علي حزب اللّه و حزب أعدائه حزب الشّيطان»؛ «حزب على حزب خدا و حزب دشمنان او حزب شيطان است».
 
#«علي مع الحقّ و الحقّ معه لا يفترقان»؛ «على با حق و حق با اوست كه از يكديگر جدا نشوند».
 
#«علي قسيم الجنّة و النّار»؛ «على تقسيم‌كننده بهشت و دوزخ است».
 
#«من فارق عليا فقد فارقني و من فارقني فقد فارق اللّه»؛ «هركس از على جدا شود از من جدا شده و هركس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
 
#«شيعة علي هم الفائزون يوم القيامة»؛ «شيعيان على در روز قيامت رستگارند»<ref>همان، ص97-98</ref>
 
  
در روايت ديگرى كه از معاذ بن جبل، از پيامبر(ص) نقل شده، چنين آمده است كه آن حضرت فرمود: يا على! من بر تو در نبوّت پيشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چيز برتر هستى و هيچ قريشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله كند:
+
==پانویس==
 
 
#تو اول كسى بودى كه ايمان به خدا آوردى؛
 
#به عهد و پيمان الهى بهتر از ديگران وفا كردى؛
 
#امر خدا را بهتر از ديگران اقامه كردى؛
 
#در مساوات در تقسيم، از ديگران برتر بودى؛
 
#در ميان رعيت، عادل‌تر از ديگران بودى؛
 
#آگاهى و بصيرت تو در قضايا بيش از ديگران است؛
 
#نزد خدا مزيت و برترى تو عظيم‌تر است<ref>ر.ك: همان، ص99</ref>
 
 
 
فصل سوم ويژه بيان فضايل، ويژگى‌ها و مظلوميت حضرت فاطمه زهرا(س) است. در روايتى در اين فصل، چنين آمده است كه پيامبر(ص) فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمين و آسمان آفريده شده است. بعضى از مردم گفتند: يا رسول‌الله! مگر فاطمه از جنس بشر نيست؟ فرمود: فاطمة حوراي إنسية (حور و انس است). گفتند: چگونه او حوراى انسيه است؟ فرمود: خدا او را قبل از خلقت آدم از نور خود آفريد و هنگامى كه آدم را آفريد او را بر آدم عرضه كرد. گفتند: فاطمه در كجا بود؟ فرمود: در حقه‌اى زير ساق عرش. گفتند: طعام او چه بود؟ فرمود: تسبيح، تقديس، تهليل و تحميد. پس زمانى كه خداى عز و جل آدم را آفريد و مرا از صلب او بيرون آورد و خواست فاطمه را از صلب من بيرون آورد، او را در سيب بهشتى قرار داد و جبرئيل آن را نزد من آورد<ref>همان، ص149-150</ref>
 
 
 
در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه (ابوبكر، عمر و عثمان) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين فصول، عبارت است از: حديث شيطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبكر، رابطه عمر با يهود، رأى عمر درباره قرآن، جارود عامرى، تصرف عثمان در بيت‌المال، وليد بن عقبه، وفات ابوذر، اسباب قتل عثمان، نقش طلحه و زبير و...<ref>همان، ص293-463</ref>
 
 
 
== وضعيت كتاب ==
 
 
 
 
 
فهرست مطالب، در ابتدا و كتابنامه منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
 
 
 
در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع<ref>ر.ك: پاورقى، ص23</ref>، به توضيح برخى مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ك: همان، ص26</ref>
 
 
 
==پانويس ==
 
 
<references />
 
<references />
== منابع مقاله ==
+
==منابع مقاله==
 
 
#مقدمه و متن كتاب.
 
#مجله كتاب‌هاى اسلامى، شماره 16، بهار 1383، «پيامبر و اهل‌بيت(ع)»، پايگاه مجلات تخصصى نور.
 
  
 +
#مقدمه و متن کتاب.
 +
#مجله کتاب‌هاى اسلامى، شماره ۱۶، بهار ۱۳۸۳، «پیامبر و اهل‌بیت(ع)»، پایگاه مجلات تخصصى نور.
  
==منبع ==
+
==منبع==
 
ویکی نور
 
ویکی نور

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۸

‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه و وقایع پس از رحلت حضرت رسول

«قصه مدینه: تاریخ زندگى حضرت فاطمه زهرا(س) و وقایع پس از رحلت حضرت رسول(ص)»، تألیف على نظرى منفرد، گزارش و تحلیلى از تاریخ زندگى حضرت زهرا(س) و وقایع پس از رحلت پیامبر(ص) است که با استناد به جوامع روایى و تاریخى فریقین نگاشته شده است.[۱]

ساختار کتاب

کتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده است. نویسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشیب مدینه، قصه‌هاى پرماجراى دوران صحابه در این شهر و به‌ویژه مطالبى در مظلومیت اهل‌بیت(ع) را در شش فصل ارائه کرده است.[۲]

گزارش محتوا

در مقدمه، مطالبى پیرامون رحلت پیامبر(ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن صحابه و راه شناخت منافقین، عنوان گردیده است.[۳]

در فصل نخست این اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. این فصل، شامل مباحثى درباره خلافت و مشروعیت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى سقیفه و احادیثى درباره امام على(ع) و اهل‌بیت(ع) است.[۴]

پیامبر(ص) پس از ۲۳ سال تلاش بى‌وقفه و کوششى مداوم، چشم از جهان فروبست و روح مقدسش به‌سوى ملکوت پرواز کرد. او مسئولیت خویش را انجام داد و رسالتش را ابلاغ نمود. دینى که او مأمور تبلیغ آن شده بود، کامل و تمام بود و هیچ نقصان و کاستى‌اى در آن نبود تا مسلمانان آن را کامل کنند. پس آنچه در خیر و سعادت، تباهى و شقاوت بشریت تأثیر مى‌گذاشت، توسط وحى به رسول خدا(ص) انتقال یافت و او نیز به مردم ابلاغ کرد. پس همه چیز از طرف حضرت حق بیان و توسط رسول خدا ابلاغ شد. نویسنده پس از بیان این مطلب، این سؤال را مطرح مى‌کند که با توجه به اینکه اسلام دین ابدى و همیشگى است و بعد از پیامبر(ص)، کسى به‌عنوان نبى و پیامبر نخواهد آمد، مسئله خلافت و مشروعیت آن بعد از ایشان چه خواهد شد؟[۵] در ادامه، سه راهى که براى مشروعیت خلافت وجود دارد، به‌تفصیل بحث شده است. این سه راه عبارتند از: اجماع، شورا و نصب.[۶]

در فصل دوم، از شایستگى‌هاى حضرت على(ع) براى رهبرى سخن به میان آمده است. از جمله آنکه از جابر بن عبدالله نقل شده است که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که خصلت‌هایى از على(ع) بیان مى‌کرد که اگر یکى از آنها در کسى باشد، براى فضل و شرف او کافى است؛ مثلا پیامبر فرموده:

  1. «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ «هرکس من مولاى اویم، پس على مولاى اوست».
  2. «علی منّی کهارون من موسى»؛ «على از من چنان است که هارون نسبت به موسى بود».
  3. «علی منّی و أنا منه»؛ «على از من و من از اویم».
  4. «علی منّی کنفسی، طاعته طاعتی و معصیته معصیتی»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپیچى از او سرپیچى از من است».
  5. «حرب علی حرب اللّه و سلم علی سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
  6. «ولی علی ولی اللّه و عدوّ علی عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
  7. «علی حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
  8. «حبّ علی إیمان و بغضه کفر»؛ «دوست داشتن على، ایمان و دشمنى با او، کفر است».
  9. «حزب علی حزب اللّه و حزب أعدائه حزب الشّیطان»؛ «حزب على حزب خدا و حزب دشمنان او حزب شیطان است».
  10. «علی مع الحقّ و الحقّ معه لا یفترقان»؛ «على با حق و حق با اوست که از یکدیگر جدا نشوند».
  11. «علی قسیم الجنّة و النّار»؛ «على تقسیم‌کننده بهشت و دوزخ است».
  12. «من فارق علیا فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق اللّه»؛ «هرکس از على جدا شود از من جدا شده و هرکس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
  13. «شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة»؛ «شیعیان على در روز قیامت رستگارند»[۷]

در روایت دیگرى که از معاذ بن جبل، از پیامبر(ص) نقل شده، چنین آمده است که آن حضرت فرمود: یا على! من بر تو در نبوت پیشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چیز برتر هستى و هیچ قریشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله کند:

  1. تو اول کسى بودى که ایمان به خدا آوردى؛
  2. به عهد و پیمان الهى بهتر از دیگران وفا کردى؛
  3. امر خدا را بهتر از دیگران اقامه کردى؛
  4. در مساوات در تقسیم، از دیگران برتر بودى؛
  5. در میان رعیت، عادل‌تر از دیگران بودى؛
  6. آگاهى و بصیرت تو در قضایا بیش از دیگران است؛
  7. نزد خدا مزیت و برترى تو عظیم‌تر است.[۸]

فصل سوم ویژه بیان فضایل، ویژگى‌ها و مظلومیت حضرت فاطمه زهرا(س) است. در روایتى در این فصل، چنین آمده است که پیامبر(ص) فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است. بعضى از مردم گفتند: یا رسول‌الله! مگر فاطمه از جنس بشر نیست؟ فرمود: فاطمة حورای إنسیة (حور و انس است). گفتند: چگونه او حوراى انسیه است؟ فرمود: خدا او را قبل از خلقت آدم از نور خود آفرید و هنگامى که آدم را آفرید او را بر آدم عرضه کرد. گفتند: فاطمه در کجا بود؟ فرمود: در حقه‌اى زیر ساق عرش. گفتند: طعام او چه بود؟ فرمود: تسبیح، تقدیس، تهلیل و تحمید. پس زمانى که خداى عز و جل آدم را آفرید و مرا از صلب او بیرون آورد و خواست فاطمه را از صلب من بیرون آورد، او را در سیب بهشتى قرار داد و جبرئیل آن را نزد من آورد.[۹]

در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در این فصول، عبارت است از: حدیث شیطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبکر، رابطه عمر با یهود، رأى عمر درباره قرآن، جارود عامرى، تصرف عثمان در بیت‌المال، ولید بن عقبه، وفات ابوذر، اسباب قتل عثمان، نقش طلحه و زبیر و... .[۱۰]

پانویس

  1. مجله کتاب‌هاى اسلامى، ص۱۴۸-۱۴۹
  2. همان
  3. مقدمه، ص۱۷-۲۲
  4. متن کتاب، ص۲۶-۹۵
  5. ر.ک: همان، ص۲۳-۲۴
  6. همان، ص۲۶
  7. همان، ص۹۷-۹۸
  8. ر.ک: همان، ص۹۹
  9. همان، ص۱۴۹-۱۵۰
  10. همان، ص۲۹۳-۴۶۳

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. مجله کتاب‌هاى اسلامى، شماره ۱۶، بهار ۱۳۸۳، «پیامبر و اهل‌بیت(ع)»، پایگاه مجلات تخصصى نور.

منبع

ویکی نور