دور الشیعة فی بناء الحضارة الاسلامیة (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «بندانگشتی|دور الشیعة في بناء الحضارة الإسلامیة '''دور الشيع...» ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab261.jpg|بندانگشتی|دور الشیعة في بناء الحضارة الإسلامیة]]
+
[[پرونده:Ketab261.jpg|240px|بندانگشتی|[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/52258/%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%B9%D8%A9-%D9%81%D9%8A-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A%D8%A9/&from=search&&query=%D8%AF%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%B9%D8%A9&count=20&execute=true#!resource دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة]]]
  
'''دور الشيعة في بناء الحضارة الإسلامية''' (نقش شيعه در بنيان‌گذارى تمدن اسلامى) يكى از آثار ارزنده [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌الله جعفر سبحانى]] (متولد تبريز 1308ش) است كه به زبان عربى نگارش يافته و به‌صورت مختصر و مفيد به بررسى اين مطلب پرداخته است كه شيعيان در پيدايش و تأسيس و ترويج و توليد علوم اسلامى نقشى اساسى و تعيين‌كننده داشتند و اين مطلب از نظر تاريخ ثابت است و به‌هيچ‌وجه، قابل انكار نيست. اين اثر از نظر تحليلى بودن و استناد به منابع معتبر و همچنين اختصار و رسايى، واقعاً نمونه و ستودنى است.
+
کتاب '''«دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة»''' یکى از آثار ارزنده [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله جعفر سبحانى]] (متولد ۱۳۰۸ ش) به زبان عربى است که به بررسى نقش [[شیعه|شیعیان]] در پیدایش و ترویج و تولید [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] می پردازد. این اثر از نظر تحلیلى بودن و استناد به منابع معتبر و همچنین اختصار و رسایى، ستودنى است.
  
== ساختار ==
+
==ساختار کتاب==
  
 +
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله سبحانى]] در این کتاب، مطالب متعددى را بدون تقسیم به بخش یا فصل، تحت عناوین گوناگون بیان کرده است.
  
نويسنده در اين كتاب، مطالب متعددى را بدون تقسيم به بخش يا فصل، تحت عناوين گوناگون بيان كرده است. نويسنده نخست به نقش قدماى شيعه در مورد علوم اسلامى (نحو، صرف، لغت، عروض، شعر، تفسير، علم الحديث، فقه، اصول فقه، مغازى و سير، رجال، علوم عقلى، جغرافى و...) پرداخته و بعد توضيحاتى درباره كشورهاى شيعه‌نشين داده و آنگاه به مناسبت، بحث علل تشيع ايرانيان را مطرح كرده و سرانجام به مقدار جمعيت شيعه در جهان توجه كرده و كتاب را به پايان برده است.
+
نویسنده نخست به نقش قدماى [[شیعه|شیعه]] در مورد [[علوم اسلامی|علوم اسلامى]] (نحو، صرف، لغت، کلام، شعر، تفسیر، علم الحدیث، فقه، اصول فقه، مغازى و سیر، رجال، علوم عقلى، و...) پرداخته و بعد توضیحاتى درباره کشورهاى شیعه‌نشین داده و آنگاه به مناسبت، بحث علل تشیع [[ایران|ایرانیان]] را مطرح کرده و سرانجام به مقدار جمعیت شیعه در جهان توجه کرده و کتاب را به پایان برده است.
  
== گزارش محتوا ==
+
==گزارش محتوا==
  
 +
در مورد مباحث کتاب «دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة» (نقش [[شیعه|شیعه]] در بنیان‌گذارى تمدن اسلامى) چند نکته گفتنى است:
  
در مورد مباحث كتاب چند نكته گفتنى است:
+
#زبان و بیان کتاب باآنکه علمى و معتبر است، ولى بسیار روان و شیواست و مى‌توان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان [[اسلام]] دانست. این نکته طبیعى است؛ زیرا نویسنده علاوه بر سابقه بیش از پنجاه سال تدریس و پژوهش در [[حوزه علمیه|حوزه‌هاى علمیه]]، با زبان و [[ادبیات عرب|ادبیات عربى]] کاملا آشناست و سال‌هاست که کتاب‌هاى متعدد به زبان عربى امروزى پدید آورده است.
 +
#نویسنده توضیح داده است که براى اولین بار این [[ابوالاسود دئلى|ابوالاسود دوئلى]] بود که به فرمان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین على(ع)]] به تدوین [[علم نحو]] اقدام کرد. حضرت امام على(ع) در نخستین گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بیان کرد که از جمله این بود که کلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود این مطالب را از امیرالمؤمنین(ع) گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را کم و زیاد و اصلاح کرد و به این ترتیب سرانجام علم نحو شکل گرفت و... .<ref>متن کتاب، ص ۱۹ - ۲۵</ref>
 +
#نویسنده درباره نقش شیعیان در [[تفسیر ترتیبی|تفسیر ترتیبی]] و [[تفسیر موضوعی|موضوعى]] قرآن کریم توضیحاتى ارزشمند ارائه کرده است.<ref>همان، ص ۴۱ - ۴۳</ref> شایان ذکر است که نویسنده خودش نیز از کسانى است که در زمینه تفسیر ترتیبى و موضوعى [[قرآن|قرآن کریم]] فعالیت کرده است.
 +
#نویسنده با بیان این نکته که [[اسلام]] آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شیعه درباره علوم عقلى یادآور شده است که خطبه‌هاى [[امام على(ع)]] سنگ بناى کلام شیعه و آراى اعتقادى آنان را پدید آورد و [[ائمه اطهار|امامان اطهار]](ع) هرکدام یکى بعد از دیگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نویسنده با ذکر اسامى متکلمان شیعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فیلسوفانى که بعد از آن آمدند، به ذکر توضیحاتى در مورد آنان پرداخته است.<ref>همان، ص ۶۷ - ۹۰</ref>
 +
#نویسنده بیان کرده است که نشاط شیعه در تولید و ترویج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، [[صرف]]، [[فقه]]، [[تفسیر قرآن|تفسیر]] و [[علم کلام|کلام]] نبود، بلکه آنان در زمینه علوم [[ریاضی|ریاضى]] و طبیعى و زمینى، مانند فیزیک و زمین‌شناسى و... نیز فعال بودند؛ همان‌طورکه براى مثال [[هشام بن حکم|هشام بن حکم]] نظریاتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز کرد و... .<ref>همان، ص ۹۰ - ۹۴</ref>
 +
#یکى از بحث‌هاى بسیار مفید این اثر در مورد عامل ورود [[اسلام]] به [[ایران|ایران]] و نیز چگونگى پیدایش [[تشیع]] ایرانیان است. نویسنده بر آن است که سبب اصلى پذیرش اسلام از سوى ایرانیان همان عاملى بود که سایر مردم را به‌سوى این [[دین|دین]] الهى کشاند و آن عبارت از این مطلب است که اسلام همه مردم را برابر و برادر مى‌شمارد و هیچ تفاوتى بین آنان قرار نمى‌دهد و همچنین سبب گرایش شیعیان به محبت و ولایت [[اهل البیت|اهل بیت]](ع) عبارت است از همان عامل مشترکى که همه را به‌سوى خود جلب مى‌کند؛ یعنى این حقیقت که هر کسى با اهل بیت(ع) آشنا مى‌شود مى‌یابد که آنان با [[ظلم]] و بى‌عدالتى مبارزه مى‌کنند و در عملکرد خودشان [[عدالت|عدل]] و مساوات را مراعات مى‌کنند و هرگز تبعیض روا نمى‌دارند.<ref>همان، ص ۱۱۲</ref>
 +
#نویسنده در مورد دانشگاه‌هاى شیعه با ذکر این نکته که اسلام دین علم و دانایى است و آدمى را به‌سوى اندیشیدن و [[فرهنگ]] مى‌کشاند، به ذکر اسامى برخى از مراکز علمى شیعه در طول تاریخ مانند دانشگاه [[مدینه|مدینه]]، [[کوفه|کوفه]]، [[بغداد]]، [[نجف]]، [[مصر]]، [[قم]]، رى و... اشاره کرده و برخى از خصوصیات آن را به‌طور مختصر شرح داده است؛ به‌عنوان مثال نویسنده توضیح داده است که [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از فرصت طلایى دوره انتقال حکومت [[بنی امیه|اموى]] به [[حکومت بنی عباس|عباسى]] استفاده کرد و دانشگاه بزرگى را در کوفه پدید آورد و... .<ref>همان، ص ۱۲۰ - ۱۳۳</ref>
 +
#آخرین بحث کتاب در مورد آمار شیعیان جهان است. نویسنده، معتقد است که مراکز آمارى جهان تحت تسلط صهیونیست‌ها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همین جهت ما آمار دقیق و واقعى مسلمانان و شیعیان را در دست نداریم، ولى نویسنده اعتقاد دارد که بر اساس قرائن و شواهد موجود، شیعیان (اعم از [[زیدیه|زیدى]] و [[امامیه|امامى]] و [[اسماعیلیه|اسماعیلى]]) یک پنجم و یا یک چهارم مسلمانان جهان را تشکیل مى‌دهند و اگر مسلمانان دنیا، یک میلیارد شمرده شوند، شیعیان حدود دویست میلیون نفر هستند.<ref>همان، ص ۱۳۳</ref> البته لازم به یادآورى است که آمارى که نویسنده محترم بیان کرده، مربوط به ده‌ها سال قبل است و اکنون دست کم پنجاه درصد به آمار مذکور اضافه شده است.
  
#زبان و بيان كتاب باآنكه علمى و معتبر است، ولى بسيار روان و شيواست و مى‌توان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. اين نكته طبيعى است؛ زيرا نويسنده علاوه بر سابقه بيش از پنجاه سال تدريس و پژوهش در حوزه‌هاى علميه، با زبان و ادبيات معاصر عربى كاملا آشناست و سال‌هاست كه كتاب‌هاى متعدد به زبان عربى امروزى پديد آورده است.
+
==پانويس==
#نويسنده توضيح داده است كه براى اولين بار اين ابوالاسود دوئلى بود كه به فرمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به تدوين علم نحو اقدام كرد. حضرت [[امام على(ع)]] در نخستين گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بيان كرد كه از جمله اين بود كه كلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود اين مطالب را از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را كم و زياد و اصلاح كرد و به اين ترتيب سرانجام علم نحو شكل گرفت و...<ref>متن كتاب، ص 19 - 25</ref>
 
#نويسنده در مورد تاريخ تفسير، نكته شگفت‌انگيزى را نوشته و از دكتر [[ذهبی، محمدحسین|محمدحسين ذهبى]]، نويسنده كتاب مشهور «التفسير و المفسرون» نقل كرده است كه او حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] را در بحث نقل روايات تفسيرى در طبقه سوم قرار داده و شاگرد آن حضرت؛ يعنى [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] را در طبقه اول و همو هيچ مطلبى را در مورد ساير امامان شيعه(ع)و نقش آنان در مورد تفسير قرآن ذكر نكرده است؛ باآنكه روشن است و در تاريخ ثبت شده و روايات متعددى نيز در اين مورد وارد شده است كه امامان اطهار(ع) بنيان‌گذاران تفسير قرآن و مفسران حقيقى بودند و...<ref>همان، ص 38 - 40</ref>
 
#نويسنده درباره نقش شيعيان در تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم توضيحاتى ارزشمند ارائه كرده است<ref>همان، ص 41 - 43</ref>شايان ذكر است كه نويسنده خودش نيز از كسانى است كه در زمينه تفسير ترتيبى و موضوعى قرآن كريم فعاليت كرده است.
 
#نويسنده با بيان اين نكته كه اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شيعه درباره علوم عقلى يادآور شده است كه خطبه‌هاى حضرت [[امام على(ع)]] سنگ بناى كلام شيعه و آراى اعتقادى آنان را پديد آورد و امامان اطهار(ع) هركدام يكى بعد از ديگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نويسنده با ذكر اسامى متكلمان شيعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فيلسوفانى كه بعد از آن آمدند، به ذكر توضيحاتى در مورد آنان پرداخته است<ref>همان، ص 67 - 90</ref>
 
#نويسنده بيان كرده است كه نشاط شيعه در توليد و ترويج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسير و كلام نبود، بلكه آنان در زمينه علوم رياضى و طبيعى و زمينى، مانند فيزيك و زمين‌شناسى و... نيز فعال بودند؛ همان‌طوركه براى مثال هشام بن حكم نظرياتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز كرد و...<ref>همان، ص 90 - 94</ref>
 
#نويسنده بيان كرده است كه تشيع، مذهب بزرگى است كه در سراسر جهان حضور دارد و محدود به يك كشور نيست. او يادآور شده است كه شيعيان در كشورهاى ايران، عراق، سوريه، عربستان، تركيه، افغانستان، پاكستان، هند، يمن، مصر، بحرين، كويت، آذربايجان، تاجيكستان، مالزى، اندونزى، سيلان، تايلند، آرژانتين، انگلستان، آلمان، فرانسه، آمريكا و... حاضر و فعال هستند. وى همچنين افزوده است كه تشيع در حجاز زاده شد و رشد كرد... و همان‌طوركه تشيع در عراق و به‌ويژه در كوفه با حكومت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] رشد و نمو كرد و... و نيز همان‌گونه‌كه در همان زمان پيامبر(ص) و با ورود [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] به يمن براى تبليغ، تشيع در آنجا شكل گرفت... و شيعيان يمن جانشان را خالصانه براى [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در جنگ‌هايش قربانى كردند... همچنين بذر تشيع در شام، حلب، بعلبك و جبل عامل به دست صحابى جليل ابوذر غفارى افشانده شد، در زمانى كه خليفه سوم او را به شام و بعد به ربذه تبعيد كرده بود و... و تشيع در مصر نيز از همان زمانى كه اسلام وارد شد، حضور پيدا كرد؛ زيرا كسانى چون مقداد و ابوذر و ابوايوب انصارى و... در فتح مصر حاضر بودند و انديشه شيعى را ترويج كردند و...<ref>همان، ص 95 - 111</ref>
 
#يكى از بحث‌هاى بسيار مفيد اين اثر در مورد عامل ورود اسلام به ايران و نيز چگونگى پيدايش تشيع ايرانيان است. نويسنده بر آن است كه سبب اصلى پذيرش اسلام از سوى ايرانيان همان عاملى بود كه ساير مردم را به‌سوى اين دين الهى كشاند و آن عبارت از اين مطلب است كه اسلام همه مردم را برابر و برادر مى‌شمارد و هيچ تفاوتى بين آنان قرار نمى‌دهد و همچنين سبب گرايش شيعيان به محبت و ولايت اهل بيت(ع) عبارت است از همان عامل مشتركى كه همه را به‌سوى خود جلب مى‌كند؛ يعنى اين حقيقت كه هر كسى با اهل بيت(ع) آشنا مى‌شود مى‌يابد كه آنان با ظلم و بى‌عدالتى مبارزه مى‌كنند و در عملكرد خودشان عدل و مساوات را مراعات مى‌كنند و هرگز تبعيض روا نمى‌دارند<ref>همان، ص 112</ref>
 
#نويسنده در پاسخ به اين پرسش كه آيا پيوند خانوادگى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] سبب تشيع ايرانيان شده است؟ پاسخ داده است كه برخى بر اساس روايتى ساختگى پنداشته‌اند كه امام حسين فرزند [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] داماد ايرانيان شده و آنان به اين جهت تشيع را برگزيده‌اند، ولى اين ادعا بى‌اساس است و همان‌طوركه استاد [[شهیدی، جعفر|دكتر سيد جعفر شهيدى]] در كتاب زندگانى على بن الحسين(ع) اثبات كرده، روايت مذكور، مجعول است و اگر فرض كنيم آن سخن درست هم باشد، باز هم هيچ ارتباطى بين اين دو نيست و نتيجه‌اى ندارد و...<ref>همان، ص 117 - 118</ref>
 
#نويسنده در مورد دانشگاه‌هاى شيعه با ذكر اين نكته كه اسلام دين علم و دانايى است و آدمى را به‌سوى انديشيدن و فرهنگ مى‌كشاند، به ذكر اسامى برخى از مراكز علمى شيعه در طول تاريخ مانند دانشگاه مدينه، كوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره كرده و برخى از خصوصيات آن را به‌طور مختصر شرح داده است؛ به‌عنوان مثال نويسنده توضيح داده است كه حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از فرصت طلايى دوره انتقال حكومت اموى به عباسى استفاده كرد و دانشگاه بزرگى را در كوفه پديد آورد و...<ref>همان، ص 120 - 133</ref>
 
#آخرين بحث كتاب در مورد آمار شيعيان جهان است. نويسنده، معتقد است كه مراكز آمارى جهان تحت تسلط صهيونيست‌ها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همين جهت ما آمار دقيق و واقعى مسلمانان و شيعيان را در دست نداريم، ولى نويسنده اعتقاد دارد كه بر اساس قرائن و شواهد موجود، شيعيان (اعم از زيدى و امامى و اسماعيلى) يك پنجم و يا يك چهارم مسلمانان جهان را تشكيل مى‌دهند و اگر مسلمانان دنيا، يك ميليارد شمرده شوند، شيعيان حدود دويست ميليون نفر هستند<ref>همان، ص 133</ref>البته لازم به يادآورى است كه آمارى كه نويسنده محترم بيان كرده، مربوط به ده‌ها سال قبل است و اكنون دست كم پنجاه درصد به آمار مذكور اضافه شده است.
 
 
 
==پانويس ==
 
 
<references />
 
<references />
== منابع مقاله ==
+
==منابع==
 
+
* ویکی نور
مقدمه و متن كتاب.
+
== متن کتاب ==
 
+
'''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/52258/%D8%AF%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%B9%D8%A9-%D9%81%D9%8A-%D8%A8%D9%86%D8%A7%D8%A1-%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%8A%D8%A9/&from=search&&query=%D8%AF%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%B9%D8%A9&count=20&execute=true#!resource دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة]'''
 
 
== منبع ==
 
ویکی نور
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۶

کتاب «دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة» یکى از آثار ارزنده آیت‌الله جعفر سبحانى (متولد ۱۳۰۸ ش) به زبان عربى است که به بررسى نقش شیعیان در پیدایش و ترویج و تولید علوم اسلامى می پردازد. این اثر از نظر تحلیلى بودن و استناد به منابع معتبر و همچنین اختصار و رسایى، ستودنى است.

ساختار کتاب

آیت‌الله سبحانى در این کتاب، مطالب متعددى را بدون تقسیم به بخش یا فصل، تحت عناوین گوناگون بیان کرده است.

نویسنده نخست به نقش قدماى شیعه در مورد علوم اسلامى (نحو، صرف، لغت، کلام، شعر، تفسیر، علم الحدیث، فقه، اصول فقه، مغازى و سیر، رجال، علوم عقلى، و...) پرداخته و بعد توضیحاتى درباره کشورهاى شیعه‌نشین داده و آنگاه به مناسبت، بحث علل تشیع ایرانیان را مطرح کرده و سرانجام به مقدار جمعیت شیعه در جهان توجه کرده و کتاب را به پایان برده است.

گزارش محتوا

در مورد مباحث کتاب «دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة» (نقش شیعه در بنیان‌گذارى تمدن اسلامى) چند نکته گفتنى است:

  1. زبان و بیان کتاب باآنکه علمى و معتبر است، ولى بسیار روان و شیواست و مى‌توان آن را از آثار ممتاز و قابل ارائه به جهان اسلام دانست. این نکته طبیعى است؛ زیرا نویسنده علاوه بر سابقه بیش از پنجاه سال تدریس و پژوهش در حوزه‌هاى علمیه، با زبان و ادبیات عربى کاملا آشناست و سال‌هاست که کتاب‌هاى متعدد به زبان عربى امروزى پدید آورده است.
  2. نویسنده توضیح داده است که براى اولین بار این ابوالاسود دوئلى بود که به فرمان امیرالمؤمنین على(ع) به تدوین علم نحو اقدام کرد. حضرت امام على(ع) در نخستین گام خودش مطالبى را براى ابوالاسود بیان کرد که از جمله این بود که کلام، همه‌اش اسم و فعل و حرف است و... و ابوالاسود این مطالب را از امیرالمؤمنین(ع) گرفت و مطالبى هم به آن افزود و بعد به نزد امام(ع) آورد و آن حضرت آن را کم و زیاد و اصلاح کرد و به این ترتیب سرانجام علم نحو شکل گرفت و... .[۱]
  3. نویسنده درباره نقش شیعیان در تفسیر ترتیبی و موضوعى قرآن کریم توضیحاتى ارزشمند ارائه کرده است.[۲] شایان ذکر است که نویسنده خودش نیز از کسانى است که در زمینه تفسیر ترتیبى و موضوعى قرآن کریم فعالیت کرده است.
  4. نویسنده با بیان این نکته که اسلام آمد تا عقل انسان را آزاد سازد، در مورد نقش شیعه درباره علوم عقلى یادآور شده است که خطبه‌هاى امام على(ع) سنگ بناى کلام شیعه و آراى اعتقادى آنان را پدید آورد و امامان اطهار(ع) هرکدام یکى بعد از دیگرى بر غناى آن افزودند و به پرسش‌ها و شبهات پاسخ دادند. سپس نویسنده با ذکر اسامى متکلمان شیعه در قرن دوم و سوم و چهارم و فیلسوفانى که بعد از آن آمدند، به ذکر توضیحاتى در مورد آنان پرداخته است.[۳]
  5. نویسنده بیان کرده است که نشاط شیعه در تولید و ترویج علوم منحصر به علوم اسلامى، مانند نحو، صرف، فقه، تفسیر و کلام نبود، بلکه آنان در زمینه علوم ریاضى و طبیعى و زمینى، مانند فیزیک و زمین‌شناسى و... نیز فعال بودند؛ همان‌طورکه براى مثال هشام بن حکم نظریاتى درباره رنگ و طعم و بو ابراز کرد و... .[۴]
  6. یکى از بحث‌هاى بسیار مفید این اثر در مورد عامل ورود اسلام به ایران و نیز چگونگى پیدایش تشیع ایرانیان است. نویسنده بر آن است که سبب اصلى پذیرش اسلام از سوى ایرانیان همان عاملى بود که سایر مردم را به‌سوى این دین الهى کشاند و آن عبارت از این مطلب است که اسلام همه مردم را برابر و برادر مى‌شمارد و هیچ تفاوتى بین آنان قرار نمى‌دهد و همچنین سبب گرایش شیعیان به محبت و ولایت اهل بیت(ع) عبارت است از همان عامل مشترکى که همه را به‌سوى خود جلب مى‌کند؛ یعنى این حقیقت که هر کسى با اهل بیت(ع) آشنا مى‌شود مى‌یابد که آنان با ظلم و بى‌عدالتى مبارزه مى‌کنند و در عملکرد خودشان عدل و مساوات را مراعات مى‌کنند و هرگز تبعیض روا نمى‌دارند.[۵]
  7. نویسنده در مورد دانشگاه‌هاى شیعه با ذکر این نکته که اسلام دین علم و دانایى است و آدمى را به‌سوى اندیشیدن و فرهنگ مى‌کشاند، به ذکر اسامى برخى از مراکز علمى شیعه در طول تاریخ مانند دانشگاه مدینه، کوفه، بغداد، نجف، مصر، قم، رى و... اشاره کرده و برخى از خصوصیات آن را به‌طور مختصر شرح داده است؛ به‌عنوان مثال نویسنده توضیح داده است که امام صادق(ع) از فرصت طلایى دوره انتقال حکومت اموى به عباسى استفاده کرد و دانشگاه بزرگى را در کوفه پدید آورد و... .[۶]
  8. آخرین بحث کتاب در مورد آمار شیعیان جهان است. نویسنده، معتقد است که مراکز آمارى جهان تحت تسلط صهیونیست‌ها و نفوذ دشمنان اسلام قرار دارند و به همین جهت ما آمار دقیق و واقعى مسلمانان و شیعیان را در دست نداریم، ولى نویسنده اعتقاد دارد که بر اساس قرائن و شواهد موجود، شیعیان (اعم از زیدى و امامى و اسماعیلى) یک پنجم و یا یک چهارم مسلمانان جهان را تشکیل مى‌دهند و اگر مسلمانان دنیا، یک میلیارد شمرده شوند، شیعیان حدود دویست میلیون نفر هستند.[۷] البته لازم به یادآورى است که آمارى که نویسنده محترم بیان کرده، مربوط به ده‌ها سال قبل است و اکنون دست کم پنجاه درصد به آمار مذکور اضافه شده است.

پانويس

  1. متن کتاب، ص ۱۹ - ۲۵
  2. همان، ص ۴۱ - ۴۳
  3. همان، ص ۶۷ - ۹۰
  4. همان، ص ۹۰ - ۹۴
  5. همان، ص ۱۱۲
  6. همان، ص ۱۲۰ - ۱۳۳
  7. همان، ص ۱۳۳

منابع

  • ویکی نور

متن کتاب

دور الشیعة فی بناء الحضارة الإسلامیة