آیه 58 سوره الرحمن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ|سوره=55|آیه =58}} {{مشخصات...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
 
سطر ۵۰: سطر ۵۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ «54» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «55»
 +
 +
بهشتيان بر بسترهايى كه پوشش داخلى آنها از ديبا و ابريشم ضخيم است، تكيه زده‌اند و ميوه‌هاى آن دو باغ براى چيدن در دسترس است. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟
 +
 +
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «56» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «57»
 +
 +
«1». اربعين امام خمينى، 221.
 +
 +
«2». اربعين امام خمينى، 226.
 +
 +
جلد 9 - صفحه 406
 +
 +
در آنجا، همسرانى هستند كه نگاهشان از بيگانه كوتاه و پيش از اينان، هيچ جنّ و انسى آنان را لمس نكرده است. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟
 +
 
كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «58» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «59»
 
كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «58» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «59»
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۴۱

مشاهده آیه در سوره

كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ

مشاهده آیه در سوره


<<57 آیه 58 سوره الرحمن 59>>
سوره : سوره الرحمن (55)
جزء : 27
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

آن زنان حور العین (در صفا و لطافت) گویی یاقوت و مرجانند.

گویی آن زنان بهشتی یاقوت و مرجان اند.

گويى كه آنها ياقوت و مرجانند.

همانند ياقوت و مرجان.

آنها همچون یاقوت و مرجانند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

As though they were rubies and corals.

As though they were rubies and pearls.

(In beauty) like the jacynth and the coral-stone.

Like unto Rubies and coral.

معانی کلمات آیه

«الْیَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ»: یاقوت سنگی است معدنی و معمولاً سرخ رنگ است. مرجان گاه به رنگ سفید است و گاه قرمز و یا رنگهای دیگر. در اینجا ظاهراً نوع سفید منظور است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ «54» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «55»

بهشتيان بر بسترهايى كه پوشش داخلى آنها از ديبا و ابريشم ضخيم است، تكيه زده‌اند و ميوه‌هاى آن دو باغ براى چيدن در دسترس است. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «56» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «57»

«1». اربعين امام خمينى، 221.

«2». اربعين امام خمينى، 226.

جلد 9 - صفحه 406

در آنجا، همسرانى هستند كه نگاهشان از بيگانه كوتاه و پيش از اينان، هيچ جنّ و انسى آنان را لمس نكرده است. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «58» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «59»

گويا آنان ياقوت ومرجان هستند. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

نکته ها

«بطائن» جمع «بطانة» به معناى آستر و پوشش داخلى و «إِسْتَبْرَقٍ» ابريشم ضخيم است.

«جَنَى» به معناى چيدن ميوه است و «دانٍ» به معناى نزديك و در دسترس بودن.

«قاصِراتُ الطَّرْفِ» يا به معناى چشم ندوختن به ديگران است يا اين‌كه به خاطر جذّابيت و زيبايى كه دارند، همسرانشان حاضر نيستند چشم از آنان بردارند و نگاه به ديگران كنند.

در اين آيات، به كاميابى‌هاى مادى و طبيعى بهشت اشاره شده است:

1. سكونت در باغ و بستان و كنار چشمه‌ها. «جَنَّتانِ‌، أَفْنانٍ‌، عَيْنانِ»

2. بهره‌مندى از انواع خوراكى‌ها و ميوه‌ها. «كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ»

3. آسايش و آرامش كامل. «مُتَّكِئِينَ»

4. همسرانى پاك و زيبا. «1» «قاصِراتُ الطَّرْفِ»

زنان بهشتى، هم عفيف و پاكدامن هستند، «قاصِراتُ الطَّرْفِ» هم باكره و دست نخورده، لَمْ يَطْمِثْهُنَ‌ ... و هم لطيف و زيبا. «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ»

پیام ها

1- خوف امروز، آرامش فرداست. وَ لِمَنْ خافَ‌ ... مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ‌ ...

2- بهشتيان داراى تمايلات جنسى هستند. «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ»

«1». تفسير كبيرفخررازى.

جلد 9 - صفحه 407

3- جنّ نيز داراى غريزه جنسى است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»

4- تمايل انسان به پاكى، بكارت و زيبايى همسر، خواسته‌اى اصيل است، نه تمايلى تلقينى و زائيده فرهنگ و محيط. لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ‌ ...

5- زنان بهشتى غير از همسران بهشتيان در دنيا هستند. زيرا احدى با آنها تماس نگرفته است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ»

6- اول عفّت زن بعد زيبايى او. ابتدا «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ» و سپس‌ «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58)

كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ‌: گويا آن حوران ياقوتند در سرخى و صفا، وَ الْمَرْجانُ‌:

و مرجانند در سفيدى و روشنى. مروى است كه صفاى حوران از صفاى ياقوت و بياض درّ و مرجان بيشتر باشد و حورى كه هفتاد حله حرير پوشيده باشد مغز ساق او در پس آن حله‌ها مشاهده شود مانند رشته سفيد از وراى ياقوت. و زنان اهل دنيا نيز در بهشت مثل حوران باشند در عدم طمث و در صفا و طراوت، پس ايشان به اين صفت به شوهران خود ملاقات كنند «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (46) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (47) ذَواتا أَفْنانٍ (48) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (49) فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ (50)

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (51) فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (53) مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55)

فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (57) كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (59) هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (60)

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (61)

ترجمه‌

و براى كسيكه بترسد از مقام خود در پيشگاه پروردگارش دو بهشت است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

داراى انواع درختها و ميوه‌ها ميباشند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

در آن دو است دو چشمه كه روان ميباشند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

در آن دو از هر ميوه‌اى دو قسم است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

آنان تكيه زنندگانند بر بسترهائى كه آسترهاى آنها از ديبا است و ميوه رسيده آن دو بهشت نزديك زمين است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

در آنها است زنان فروهشته چشم كه دست درازى نكرده باشد بآنها انسانى پيش از آنان و نه جنيان‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

گوئيا آنان ياقوت و مرجانند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

آيا هست پاداش نيكى جز نيكى‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر احوال اهل جهنم و انواع عذاب آنها

جلد 5 صفحه 120

بيان حال اهل بهشت را فرموده باين تقريب كه براى كسيكه بترسد از وقت اقامت خود در پيشگاه الهى براى حساب اعمال و جزاى آنها و باين جهت مرتكب معصيت خدا نشود دو بهشت است كه بمنزله داخل و خارج و بيرونى و اندرونى يا منزل مسكونى و باغ تفريحى براى او باشد كه در دنيا مردم طالب آنند و در كافى از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل فرموده كه كسيكه بداند خدا او را مى‌بيند و سخن او را ميشنود و بر مقاصد او مطّلع است پس اين دانش باز دارد او را از اعمال قبيحه پس آنكس آنست كه ترسيده از مقام پروردگار خود و باز داشته خود را از هوى و هوس و در فقيه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه كسيكه پيش آمد كند براى او كار زشتى يا شهوترانى‌اى پس اجتناب نمايد از آن از ترس خدا حرام فرمايد خدا بر او آتش جهنّم را و ايمن نمايد او را از فزع اكبر و انجاز فرمايد براى او وعده خود را در كتابش كه فرموده و لمن خاف مقام ربّه جنّتان و آن دو باغ داراى انواع نعم و ميوه‌ها يا اقسام اشجار و اثمارند چون افنان يا جمع فنن بمعناى شاخه درخت است كه برگ و ميوه ميدهد و سايه دارد يا جمع فن بمعناى گونه و نوع و در آن دو باغ دو چشمه آب جارى است هر يك مخصوص بباغى كه در كنار نهرها و زير قصرها گردش ميكند و در آن دو باغ از هر نوع ميوه دو قسم موجود است يك قسم معمولى و متعارف كه در دنيا مشاهده شده و يك قسم غير متعارف كه مانند آن مشهود نشده و بعضى گفته‌اند از هر ميوه‌اى دو صنف شبيه بهم مانند رطب و تمر و انگور و مويز موجود است ولى خشك از هر ميوه‌اى از تازه آن در خوبى كمتر نيست و ايشان استناد و اتّكاء دارند بر بالشها و بسترهائيكه آسترهاى آنها از ديبا و حرير است و رويه آنها را ديگر خدا ميداند كه از چيست چون وقتى آستر حرير باشد رويه را نميشود بيان كرد كه چه چيز است كه از حرير بالاتر است و از خصوصيّات ميوه بهشتى آنست كه در دسترس اهل بهشت است بطوريكه در هر حال كه بخواهند بچينند در دست آنها است خواه ايستاده باشند خواه نشسته خواه خوابيده پس ميشود گفت نزديك بآنها است و ميشود گفت نزديك بزمين است و در آن باغهاى بهشتى كه به هر پرهيزكارى دو باغ از آنها داده ميشود يا در آن بسترهاى حرير كه براى ايشان گسترده شده زنانى بزير افكنده‌

جلد 5 صفحه 121

چشم از غير شوهرانند كه دست احدى از جن و انس قبلا بآنها نرسيده بلكه بكر و پاك و پاكيزه‌اند و قمّى ره نقل فرموده كه حور العين از نور رويشان چشمها بزير افكنده شود و بعضى گفته‌اند آن زنان دو نوعند انسيّه و جنيّه بزنان انسيّه دست انس نرسيده و بزنان جنيّه دست جن و هر يك از دو نوع مخصوص بهم جنس خودشانند از اهل ايمان و تقوى و در هر حال آن زنان دست نخورده بهشتى در رنگ و ضياء و بهاء و صفاء و جلاء مانند ياقوت و مرجانند كه در آيات سابقه بيان شد و در روايات توصيف شده لطافتشان بآنكه مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه حرير بهشتى نمايان است آيا پاداش كسيكه نيكوكار باشد جز نيكى چيزى است و مستفاد در بيان اين آيه از چند روايت آنست كه نيست جزاء معرفت بخدا و توحيد او مگر بهشت و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه جارى است در باره مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار هر كس در باره كسى خوبى كند بايد تلافى كند آنرا بخوبترى و الّا تلافى نكرده چون فضل در ابتداء بخوبى است پس هيچ يك از نعم الهيّه را نبايد انكار نمود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَأَنَّهُن‌َّ الياقُوت‌ُ وَ المَرجان‌ُ (58) فَبِأَي‌ِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان‌ِ (59)

مثل‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ حوريان‌ ياقوت‌ و مرجان‌ هستند شبيه‌ ‌به‌ ياقوت‌ ‌در‌ صفا و ‌به‌ مرجان‌ ‌در‌ بياض‌ ‌که‌ ‌در‌ حديث‌ دارد

(يري‌ مخ‌ّ ساقها ‌من‌ وراء سبعين‌ حلة ‌من‌ حرير ‌کما‌ يري‌ السّلك‌ ‌من‌ وراء الياقوت‌)

و ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد مثل‌ دانه‌اي‌ ‌که‌ ‌در‌ زير آب‌ صافي‌ مشاهده‌ مي‌شود.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 58)- سپس به توصیف بیشتری از این همسران بهشتی پرداخته، می‌گوید: «آنها همچون یاقوت و مرجانند»! (کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ الْمَرْجانُ).

به سرخی و صفا و درخشندگی «یاقوت» و به سفیدی و زیبائی شاخه «مرجان» که هنگامی که این دو رنگ (یعنی سفید و سرخ شفاف) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها می‌دهند.

ج5، ص65

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع