آیه 54 سوره الرحمن: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|مُتَّكِئِينَ عَلَىٰ فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ ۚ و...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''متكئين''': اتكاء: نشستن به حالت اطمينان و آرامش. در مصباح و اقرب آمده: «اتكاء: جلس متمكنا» به معنى تكيه كردن نيز آيد. | |
+ | *'''بطائن''': بطانه: آستر لباس و باطن آن. جمع آن بطائن است. | ||
+ | *'''جنا''': چيده شده (ميوه). «جنا الثمرة: تناولها من شجرها» آن در آيه به معنى (مجنّى) است.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص491-492</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۳: | سطر ۵۵: | ||
بهشتيان بر بسترهايى كه پوشش داخلى آنها از ديبا و ابريشم ضخيم است، تكيه زدهاند و ميوههاى آن دو باغ براى چيدن در دسترس است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ | بهشتيان بر بسترهايى كه پوشش داخلى آنها از ديبا و ابريشم ضخيم است، تكيه زدهاند و ميوههاى آن دو باغ براى چيدن در دسترس است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ | ||
+ | |||
+ | فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «56» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «57» | ||
+ | |||
+ | «1». اربعين امام خمينى، 221. | ||
+ | |||
+ | «2». اربعين امام خمينى، 226. | ||
+ | |||
+ | جلد 9 - صفحه 406 | ||
+ | |||
+ | در آنجا، همسرانى هستند كه نگاهشان از بيگانه كوتاه و پيش از اينان، هيچ جنّ و انسى آنان را لمس نكرده است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ | ||
+ | |||
+ | كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «58» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «59» | ||
+ | |||
+ | گويا آنان ياقوت ومرجان هستند. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | «بطائن» جمع «بطانة» به معناى آستر و پوشش داخلى و «إِسْتَبْرَقٍ» ابريشم ضخيم است. | ||
+ | |||
+ | «جَنَى» به معناى چيدن ميوه است و «دانٍ» به معناى نزديك و در دسترس بودن. | ||
+ | |||
+ | «قاصِراتُ الطَّرْفِ» يا به معناى چشم ندوختن به ديگران است يا اينكه به خاطر جذّابيت و زيبايى كه دارند، همسرانشان حاضر نيستند چشم از آنان بردارند و نگاه به ديگران كنند. | ||
+ | |||
+ | در اين آيات، به كاميابىهاى مادى و طبيعى بهشت اشاره شده است: | ||
+ | |||
+ | 1. سكونت در باغ و بستان و كنار چشمهها. «جَنَّتانِ، أَفْنانٍ، عَيْنانِ» | ||
+ | |||
+ | 2. بهرهمندى از انواع خوراكىها و ميوهها. «كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ» | ||
+ | |||
+ | 3. آسايش و آرامش كامل. «مُتَّكِئِينَ» | ||
+ | |||
+ | 4. همسرانى پاك و زيبا. «1» «قاصِراتُ الطَّرْفِ» | ||
+ | |||
+ | زنان بهشتى، هم عفيف و پاكدامن هستند، «قاصِراتُ الطَّرْفِ» هم باكره و دست نخورده، لَمْ يَطْمِثْهُنَ ... و هم لطيف و زيبا. «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ» | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- خوف امروز، آرامش فرداست. وَ لِمَنْ خافَ ... مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ ... | ||
+ | |||
+ | 2- بهشتيان داراى تمايلات جنسى هستند. «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ» | ||
+ | |||
+ | «1». تفسير كبيرفخررازى. | ||
+ | |||
+ | جلد 9 - صفحه 407 | ||
+ | |||
+ | 3- جنّ نيز داراى غريزه جنسى است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ» | ||
+ | |||
+ | 4- تمايل انسان به پاكى، بكارت و زيبايى همسر، خواستهاى اصيل است، نه تمايلى تلقينى و زائيده فرهنگ و محيط. لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ ... | ||
+ | |||
+ | 5- زنان بهشتى غير از همسران بهشتيان در دنيا هستند. زيرا احدى با آنها تماس نگرفته است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ» | ||
+ | |||
+ | 6- اول عفّت زن بعد زيبايى او. ابتدا «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ» و سپس «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ» | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۴۳
<<53 | آیه 54 سوره الرحمن | 55>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
در حالتی که بهشتیان بر بسترهایی که آستر آنها از حریر و استبرق است (در کمال عزّت) تکیه زدهاند و میوه درختانش در همان تکیه گاه در دسترس آنهاست.
[بهشتیان] بر بسترهایی که آستر آنها از حریر درشت بافت است، تکیه می زنند، و میوه های رسیده آن دو بهشت [به آسانی] در دسترس است.
بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشتبافت است، تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است.
بر بسترهايى كه آسترشان از استبرق است تكيه زدهاند و ميوههاى آن دو بهشت در دسترسشان باشد.
این در حالی است که آنها بر فرشهایی تکیه کردهاند با آسترهائی از دیبا و ابریشم، و میوههای رسیده آن دو باغ بهشتی در دسترس است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- متكئين: اتكاء: نشستن به حالت اطمينان و آرامش. در مصباح و اقرب آمده: «اتكاء: جلس متمكنا» به معنى تكيه كردن نيز آيد.
- بطائن: بطانه: آستر لباس و باطن آن. جمع آن بطائن است.
- جنا: چيده شده (ميوه). «جنا الثمرة: تناولها من شجرها» آن در آيه به معنى (مجنّى) است.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ «54» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «55»
بهشتيان بر بسترهايى كه پوشش داخلى آنها از ديبا و ابريشم ضخيم است، تكيه زدهاند و ميوههاى آن دو باغ براى چيدن در دسترس است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «56» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «57»
«1». اربعين امام خمينى، 221.
«2». اربعين امام خمينى، 226.
جلد 9 - صفحه 406
در آنجا، همسرانى هستند كه نگاهشان از بيگانه كوتاه و پيش از اينان، هيچ جنّ و انسى آنان را لمس نكرده است. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «58» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «59»
گويا آنان ياقوت ومرجان هستند. پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
نکته ها
«بطائن» جمع «بطانة» به معناى آستر و پوشش داخلى و «إِسْتَبْرَقٍ» ابريشم ضخيم است.
«جَنَى» به معناى چيدن ميوه است و «دانٍ» به معناى نزديك و در دسترس بودن.
«قاصِراتُ الطَّرْفِ» يا به معناى چشم ندوختن به ديگران است يا اينكه به خاطر جذّابيت و زيبايى كه دارند، همسرانشان حاضر نيستند چشم از آنان بردارند و نگاه به ديگران كنند.
در اين آيات، به كاميابىهاى مادى و طبيعى بهشت اشاره شده است:
1. سكونت در باغ و بستان و كنار چشمهها. «جَنَّتانِ، أَفْنانٍ، عَيْنانِ»
2. بهرهمندى از انواع خوراكىها و ميوهها. «كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ»
3. آسايش و آرامش كامل. «مُتَّكِئِينَ»
4. همسرانى پاك و زيبا. «1» «قاصِراتُ الطَّرْفِ»
زنان بهشتى، هم عفيف و پاكدامن هستند، «قاصِراتُ الطَّرْفِ» هم باكره و دست نخورده، لَمْ يَطْمِثْهُنَ ... و هم لطيف و زيبا. «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ»
پیام ها
1- خوف امروز، آرامش فرداست. وَ لِمَنْ خافَ ... مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ ...
2- بهشتيان داراى تمايلات جنسى هستند. «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ»
«1». تفسير كبيرفخررازى.
جلد 9 - صفحه 407
3- جنّ نيز داراى غريزه جنسى است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»
4- تمايل انسان به پاكى، بكارت و زيبايى همسر، خواستهاى اصيل است، نه تمايلى تلقينى و زائيده فرهنگ و محيط. لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ ...
5- زنان بهشتى غير از همسران بهشتيان در دنيا هستند. زيرا احدى با آنها تماس نگرفته است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ»
6- اول عفّت زن بعد زيبايى او. ابتدا «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ» و سپس «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54)
مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ: در حالتى كه بهشتيان تكيه كنندگان باشند بر طريق پادشاهان بر فرشهاى بسيار عالى و مزين، بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ:
آسترهاى آن از ديباى محكم باشد. گويند استبرق حرير چينى است كه ميان غليظ و رقيق باشد. اين دلالت بر جلالت و عظمت تكيهگاه اهل بهشت است.
بدين تقرير كه اهل بهشت تكيه كنندگانند بر مخدّههايى كه آستر آنها از استبرق باشد، پس چيزى كه آستر آن از استبرق باشد روى آن از چه خواهد بود؛ كاشف است از تعالى آن. يكى از اكابر را پرسيدند آستر تكيهگاه ديباست رويه آن از چه باشد؟ فرمود: از نور. نزد بعضى پشت و رو از يك جنس باشد تا بهر وجه خواهند بيفكنند.
وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ: و ميوه آن دو بهشت كه چيده شود نزديك
جلد 12 - صفحه 430
است به زمين بهشت بر وجهى كه دست ايستاده و نشسته و خوابيده بهر حال به آن رسد. مروى است تكيه كنندگان بر تختهاى بهشت چون آرزوى ميوه نمايند شاخههاى درخت سر فرود آورد و آن ميوه به دست و دهن آنها رسد.
در بحار- از حضرت سيد سجاد عليه السّلام روايت نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت و دوستان خدا در منازل خود مستقر شوند و تكيه نمايد هر مؤمنى بر تخت خود، احاطه نمايند بر دور او خدّام او، و پخته شود براى او ميوهجات بهشتى و نهرها بر اطراف او جارى و منزلگاه او از زرابى كه فرش بهشتى است پهن شود و مخدّهها در منزل عيش او چيده شود «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (46) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (47) ذَواتا أَفْنانٍ (48) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (49) فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ (50)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (51) فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (53) مُتَّكِئِينَ عَلى فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55)
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (57) كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (59) هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (60)
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (61)
ترجمه
و براى كسيكه بترسد از مقام خود در پيشگاه پروردگارش دو بهشت است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
داراى انواع درختها و ميوهها ميباشند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آن دو است دو چشمه كه روان ميباشند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آن دو از هر ميوهاى دو قسم است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
آنان تكيه زنندگانند بر بسترهائى كه آسترهاى آنها از ديبا است و ميوه رسيده آن دو بهشت نزديك زمين است
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
در آنها است زنان فروهشته چشم كه دست درازى نكرده باشد بآنها انسانى پيش از آنان و نه جنيان
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
گوئيا آنان ياقوت و مرجانند
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد
آيا هست پاداش نيكى جز نيكى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر احوال اهل جهنم و انواع عذاب آنها
جلد 5 صفحه 120
بيان حال اهل بهشت را فرموده باين تقريب كه براى كسيكه بترسد از وقت اقامت خود در پيشگاه الهى براى حساب اعمال و جزاى آنها و باين جهت مرتكب معصيت خدا نشود دو بهشت است كه بمنزله داخل و خارج و بيرونى و اندرونى يا منزل مسكونى و باغ تفريحى براى او باشد كه در دنيا مردم طالب آنند و در كافى از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل فرموده كه كسيكه بداند خدا او را مىبيند و سخن او را ميشنود و بر مقاصد او مطّلع است پس اين دانش باز دارد او را از اعمال قبيحه پس آنكس آنست كه ترسيده از مقام پروردگار خود و باز داشته خود را از هوى و هوس و در فقيه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه كسيكه پيش آمد كند براى او كار زشتى يا شهوترانىاى پس اجتناب نمايد از آن از ترس خدا حرام فرمايد خدا بر او آتش جهنّم را و ايمن نمايد او را از فزع اكبر و انجاز فرمايد براى او وعده خود را در كتابش كه فرموده و لمن خاف مقام ربّه جنّتان و آن دو باغ داراى انواع نعم و ميوهها يا اقسام اشجار و اثمارند چون افنان يا جمع فنن بمعناى شاخه درخت است كه برگ و ميوه ميدهد و سايه دارد يا جمع فن بمعناى گونه و نوع و در آن دو باغ دو چشمه آب جارى است هر يك مخصوص بباغى كه در كنار نهرها و زير قصرها گردش ميكند و در آن دو باغ از هر نوع ميوه دو قسم موجود است يك قسم معمولى و متعارف كه در دنيا مشاهده شده و يك قسم غير متعارف كه مانند آن مشهود نشده و بعضى گفتهاند از هر ميوهاى دو صنف شبيه بهم مانند رطب و تمر و انگور و مويز موجود است ولى خشك از هر ميوهاى از تازه آن در خوبى كمتر نيست و ايشان استناد و اتّكاء دارند بر بالشها و بسترهائيكه آسترهاى آنها از ديبا و حرير است و رويه آنها را ديگر خدا ميداند كه از چيست چون وقتى آستر حرير باشد رويه را نميشود بيان كرد كه چه چيز است كه از حرير بالاتر است و از خصوصيّات ميوه بهشتى آنست كه در دسترس اهل بهشت است بطوريكه در هر حال كه بخواهند بچينند در دست آنها است خواه ايستاده باشند خواه نشسته خواه خوابيده پس ميشود گفت نزديك بآنها است و ميشود گفت نزديك بزمين است و در آن باغهاى بهشتى كه به هر پرهيزكارى دو باغ از آنها داده ميشود يا در آن بسترهاى حرير كه براى ايشان گسترده شده زنانى بزير افكنده
جلد 5 صفحه 121
چشم از غير شوهرانند كه دست احدى از جن و انس قبلا بآنها نرسيده بلكه بكر و پاك و پاكيزهاند و قمّى ره نقل فرموده كه حور العين از نور رويشان چشمها بزير افكنده شود و بعضى گفتهاند آن زنان دو نوعند انسيّه و جنيّه بزنان انسيّه دست انس نرسيده و بزنان جنيّه دست جن و هر يك از دو نوع مخصوص بهم جنس خودشانند از اهل ايمان و تقوى و در هر حال آن زنان دست نخورده بهشتى در رنگ و ضياء و بهاء و صفاء و جلاء مانند ياقوت و مرجانند كه در آيات سابقه بيان شد و در روايات توصيف شده لطافتشان بآنكه مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه حرير بهشتى نمايان است آيا پاداش كسيكه نيكوكار باشد جز نيكى چيزى است و مستفاد در بيان اين آيه از چند روايت آنست كه نيست جزاء معرفت بخدا و توحيد او مگر بهشت و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه جارى است در باره مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار هر كس در باره كسى خوبى كند بايد تلافى كند آنرا بخوبترى و الّا تلافى نكرده چون فضل در ابتداء بخوبى است پس هيچ يك از نعم الهيّه را نبايد انكار نمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مُتَّكِئِينَ عَلي فُرُشٍ بَطائِنُها مِن إِستَبرَقٍ وَ جَنَي الجَنَّتَينِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55)
تكيه ميدهند بر فرشهايي که آستر آنها از استبرق است و چيده ميشود ميوههاي اينکه دو بهشت در نزديكي.
مُتَّكِئِينَ در حالي که مثل سلاطين که بر اريكه سلطنت تكيه ميدهند عَلي فُرُشٍ جمع فرش اطلاق بر فرش زير پا و بر فراش که تعبير به رختخواب ميكنيم و بر مخدّه که تكيه ميدهند و بر متكا که سر روي او ميگذارند ميكند.
بَطائِنُها مِن إِستَبرَقٍ آستر اينکه فرش از استبرق است که گفتند ديباج غليظ است و البتّه رويه آن عاليتر است چون هر چيزي ظهاره او عاليتر از بطانه است غير از انسان که بايد باطن او بهتر از ظاهر باشد وَ جَنَي الجَنَّتَينِ دانٍ گفتند ميوههاي بهشتي که به اغصان اشجار هست خود نزديك دهان مؤمن ميآيد و ميگويد اي مؤمن مرا تناول نما بدون اينكه احتياج به برخاستن و چيدن و در دهان گذاردن باشد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 54)- در آیات پیشین سه قسمت از ویژگیهای این دو باغ بهشتی مطرح شد، اکنون به ویژگی چهارم پرداخته، میفرماید: «این در حالی است که آنها بر فرشهائی تکیه کردهاند با آسترهائی از دیبا و ابریشم» (مُتَّکِئِینَ عَلی فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ).
این تعبیر نشانه آرامش کامل روح بهشتیان است.
در اینجا گران قیمتترین پارچهای که در دنیا تصور میشود آستر این فرشها ذکر شده، اشاره به این که قسمت روئین آن چیزی است که از لطافت و زیبائی
ج5، ص64
و جذابیت در وصف نمیگنجد.
و بالاخره در پنجمین نعمت به چگونگی نعمتهای این باغ بهشتی اشاره کرده، میگوید: «و میوههای رسیده آن دو باغ بهشتی در دسترس است» (وَ جَنَی الْجَنَّتَیْنِ دانٍ).
آری! زحمتی که معمولا در چیدن میوههای دنیا وجود دارد در آنجا به هیچ وجه نیست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص491-492
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم