آیه 58 سوره ذاریات: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ|سوره=...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''متين''': محكم. آن در اصل گوشت محكمى است كه در كنار تيره پشت واقع است، به گوشت هر طرف آن متنان گويند. (مجمع) از اين جهت به چيز محكم، متين اطلاق مىشود.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص352</ref> | |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «56» ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ «57» | ||
+ | |||
+ | و جن و انس را نيافريدم مگر براى آنكه مرا عبادت كنند. و من از آنان هيچ رزقى نمىخواهم و نمىخواهم كه به من طعام دهند. | ||
+ | |||
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ «58» | إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ «58» | ||
سطر ۱۴۳: | سطر ۱۴۷: | ||
4- انسان در معرض غفلت و نسيان است و بايد پيوسته هدفش را به او تذكّر داد. | 4- انسان در معرض غفلت و نسيان است و بايد پيوسته هدفش را به او تذكّر داد. | ||
− | |||
وَ ذَكِّرْ ... ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ ... | وَ ذَكِّرْ ... ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ ... | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۲۸
<<57 | آیه 58 سوره ذاریات | 59>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.
بی تردید خدا خود روزی دهنده و صاحب قدرت استوار است.
خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است.
خداست روزىدهنده. و اوست صاحب نيرويى سخت استوار.
خداوند روزیدهنده و صاحب قوّت و قدرت است!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- متين: محكم. آن در اصل گوشت محكمى است كه در كنار تيره پشت واقع است، به گوشت هر طرف آن متنان گويند. (مجمع) از اين جهت به چيز محكم، متين اطلاق مىشود.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «56» ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ «57»
و جن و انس را نيافريدم مگر براى آنكه مرا عبادت كنند. و من از آنان هيچ رزقى نمىخواهم و نمىخواهم كه به من طعام دهند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ «58»
زيرا خداوند است آن روزى رسانِ نيرومندِ استوار.
نکته ها
در حديثى از امام حسين عليه السلام مىخوانيم: خداوند مردم را نيافريد مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت مىكنند و هر كه او را عبادت كند، از بندگى غير او بىنياز مىشود. «1»
جنّ، قبل از انسان آفريده شده و داراى تكليف است. در اين آيه نيز نامش قبل از انسان آمده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ»
در قرآن، تمام آفرينش بر اساس حق است وهيچ آفريدهاى باطل نيست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» «2» وهمهى آفريدهها در مسير بهرهمندى انسان است. «خَلَقَ لَكُمْ» «3»، «سَخَّرَ لَكُمُ»* «4»، «مَتاعاً لَكُمْ»* «5»
و انسان نيز براى هدفى متعالى آفريده شده كه راه رسيدن به آن، عبادت خدا است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر كار نيكى كه با هدف
«1». تفسير نمونه.
«2». حجر، 85.
«3». بقره، 29.
«4». جاثيه، 13.
«5». نازعات، 33.
جلد 9 - صفحه 268
الهى انجام شود، عبادت گفته مىشود.
سؤال: در قرآن اهداف ديگرى، همچون آزمايش و امتحان، براى آفرينش انسان مطرح شده، آيا آن اهداف با هدفى كه در اين آيه (56) آمده، هماهنگ است؟
پاسخ: قرآن در آيه دوم سوره مُلك مىفرمايد: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك عمل بهترى داريد. و در آيه دوازدهم سوره طلاق مىفرمايد: «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» هدف از آفرينش، علم انسان به قدرت الهى است.
در جمعبندى اين آيات به نتيجه مىرسيم كه هدف اصلى، بندگى خداوند است، ليكن عبادت نيازمند معرفت است كه در جمله «لِتَعْلَمُوا» بيان شده است و در عبادت كه همان پذيرفتن راه الهى و رها كردن راههاى غير الهى است، انسان آزمايش مىشود كه در جمله «لِيَبْلُوَكُمْ»* آمده است.
سؤال: اگر هدف آفرينش بشر عبادت است، پس چرا اين هدف بطور كامل تحقق نيافته است؟
پاسخ: بارها خداوند در قرآن فرموده كه اگر مىخواستيم، همه را به اجبار هدايت كرده و به بندگى خود در مىآورديم، امّا خداوند بشر را آزاد آفريد، تا آگاهانه و آزادانه، عبادت كند.
سؤال: آيا خداوند به عبادت ما نيازمند است؟
پاسخ: قرآن بارها مىفرمايد: خداوند از هر جهت غنى است، نه تنها از انسان، بلكه از همه هستى بى نياز است. اگر به ما دستور دادند كه منزل خود را رو به آفتاب بسازيم، نبايد كسى گمان كند كه خورشيد به خانه ما نياز دارد، اين ما هستيم كه به نور و انرژى آن محتاجيم. در اين آيات نيز بى نيازى خداوند بيان شده است: «ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ»
سؤال: اگر خداوند رزّاق است، پس چرا به همه رزق يكسان نمىدهد؟
پاسخ: رزّاق بودن يكى از صفات خداوند است، يكى ديگر از صفات او حكيم بودن است.
يكسان بودن رزق، امرى حكيمانه نيست، بلكه بايد تابع تلاش و كوشش انسانها باشد.
قرآن مىفرمايد:
جلد 9 - صفحه 269
«فَامْشُوا فِي مَناكِبِها» «1» از دامنه زمين بالا رويد و رزق به دست آوريد.
«وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» «2» به سراغ كسب و كار و فضل الهى برويد و داد و ستد كنيد.
چنانكه نبايد توقّع داشته باشيم معلّم به همه شاگردان نمره يكسان بدهد، زيرا علاوه بر معلّم بودن و اختيار نمره دادن، حكيم نيز هست و بايد ميان شاگردان كوشا و بازيگوش، فرق بگذارد.
سؤال: اگر خداوند رزّاق است، قحطىها براى چيست؟
پاسخ: گاهى كمبودها جنبه كيفرى دارد، چنانكه قرآن در مورد كيفر بنىاسرائيل مىفرمايد:
«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا» «3» به خاطر ظلمى كه يهود كردند، بخشى از خوردنىها را بر آنان حرام كرديم.
گاهى جنبه آزمايشى دارد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» «4» ما از طريق گرسنگى و ترس و ... شما را آزمايش مىكنيم.
گاهى جنبه تربيتى دارد: فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ ... لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ «5» ما براى تضرّع و برگشت آنان به سوى خداوند، آنها را از طريق ناگوارىها گوشمالى مىدهيم.
و گاهى نتيجه قهرى برخورد نادرست انسان با طبيعت است، همچون تخريب جنگلها، آلوده ساختن آب رودخانهها و به هم زدن تعادل محيط زيست كه در طول زمان، مشكلات بسيارى از جمله قحطى را بدنبال مىآورد. اگر ايمان داشته باشيم كه رزق از خداست، ريشهى بسيارى از حرصها، بخلها، حيلهها، حسدها، كلاهبردارىها و كم فروشىها، در انسان مىخشكد. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ...
پیام ها
1- جنّ و انس در تكليف مشتركند. الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ ... لِيَعْبُدُونِ
2- عبادت كردن بشر و الهى شدن مردم مهم است، نه عبادت شدن خداوند.
«1». ملك، 15.
«2». جمعه، 10.
«3». نساء، 160.
«4». بقره، 155.
«5». انعام، 42.
جلد 9 - صفحه 270
«لِيَعْبُدُونِ» (نفرمود: «لأعبد» تا من عبادت شوم.)
3- لازمهى عبادت، معرفت معبود است، پس آفرينش جن و انس براى شناخت حقّ و حركت در راه خداوند است. «لِيَعْبُدُونِ»
4- انسان در معرض غفلت و نسيان است و بايد پيوسته هدفش را به او تذكّر داد. وَ ذَكِّرْ ... ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ ...
5- خداوند بى نياز است و عبادتى كه از جن و انس مىخواهد، به خاطر احتياج او نيست بلكه به خاطر رشد آنهاست. و ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ ...
6- كسى كه خودش رزّاق است، چه نيازى به رزق بندگان دارد. ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ ... إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ
7- تمام امكانات و تخصّصها و ابزارها، وسيله و بستر رسيدن به رزق است ولى روزى رسان تنها خداست. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»
8- خداوند در توان روزىرسانى كمبودى ندارد. «هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ»
9- با گذشت زمان، قدرت روزى رسانى خداوند كمرنگ نمىشود. «الْمَتِينُ» ( «متين» به معناى ثابت و استوار است)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58)
بعد از آن به جهت محقق بودن اين مطلب فرمايد:
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ: بدرستى كه خداى تعالى او است روزى دهنده جميع خلايق نه غير او، پس در اين باب محتاج به معينى نخواهد بود، ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ:
صاحب توانائى استوار در قدرت خود، يعنى قادرى است بليغ الاقتدار و كامل القدره بر وجهى كه ضعف و عجز به ساحت كبريائى او راه ندارد. در ترجمه اسماء حسنى معنى قوى متين بيان نموده كه قدرت قاهرهاش دليل قوت بالغه گشته و شدت قوتش حجت متانت قدرتش شده، نه در كار متانتش فتورى، و نه در قوت روزى و بنده نوازيش قصورى، جلّت قدرته و عظمت قوته.
«1» مضمون حديث: جواهر السنيه (مكتبة المفيد- قم) ص 64- 63 و علل الشرايع ص 13 حديث 9.
جلد 12 - صفحه 288
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (47) وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48) وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (49) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (51)
كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (52) أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (53) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (54) وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (55) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)
ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58) فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (59) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (60)
ترجمه
و آسمان را بنا كرديم بقدرت خود و همانا ما وسعت دهندهايم
و زمين را گسترده نموديم پس نيكو گسترانندهايم ما
و از هر چيز آفريديم دو صنف باشد كه شما پند گيريد
پس بگريزيد بسوى خدا همانا من براى شما از جانب او بيم دهندهاى آشكارم
و قرار ندهيد با خداوند معبودى ديگر را همانا من براى شما از آن بيمدهندهاى بيان كنندهام
امر اينچنين است نيامد آنانرا كه بودند پيش از آنها هيچ پيغمبرى مگر آنكه گفتند جادوگر يا ديوانهاى است
آيا سفارش كردهاند يكديگر را بآن نشايد بلكه آنها گروهى سركش و نافرمانند
پس روى گردان از آنها پس نيستى تو ملامت شده و پند ده
و يادآورى كن همانا پند دادن نفع ميرساند مؤمنان را
و نيافريدم جنّ و انس را مگر براى آنكه پرستش كنند مرا
نميخواهم از آنان هيچ قسم رزقى و نميخواهم كه اطعام كنند مرا
همانا خدا است روزى دهنده داراى نيروى استوار
پس همانا براى آنانكه ستم نمودند نصيب و بهرهاى از عذاب است مانند نصيب يارانشان پس بايد بشتاب نخواهند
پس واى بر آنانكه كافر شدند از روزشان كه وعده داده ميشوند.
تفسير
خداوند منّان بدست قدرت خود آسمان رفيع با وسعت را افراشته و بآن وسع و طاقت خود و وسعت در خلق و بر مخلوق را مدلّل ساخته هر كس در هر
جلد 5 صفحه 70
جا باشد سقف رفيع خوش رنگ منقوش مزيّنى بر فراز گيتى مشاهده نموده و از منافع و بركات نازله از آن بهرهبردارى ميكند و در نعمت و وسعت خداداد كامرانى مينمايد و زمين پهناور را مانند فرش و بساط زندگانى گسترده و چه خوب مانند بستر براى استراحت بشر مهيّا و آماده فرموده و از هر موجودى دو صنف از يك نوع يا دو نوع از يك جنس خلق فرموده مانند نور و ظلمت و روز و شب و آفتاب و ماه و جن و انس و نر و ماده و سرد و گرم و سياه و سفيد و زشت و زيبا تا مردم بدانند خدا قادر بر همه چيز است و يكتا است و شبيه و عديل و ضدّ و ندّ ندارد پس از اينها بگريزند و باو بياويزند و از معصيت او برگردند و باطاعت او پيوندند و در كافى و معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فرار بسوى خدا رفتن بحجّ است و در مجمع اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و پيغمبر اكرم بعد از امر مردم بفرار و سفر از خلق بحق بايد بفرمايد من از جانب خدا بيم دهنده آشكارى بيش نيستم توفيق اين سفر را براى خودتان از خدا بخواهيد و هيچ چيز را در اين راهپيمائى با خدا شريك قرار ندهيد فقط مقصودتان از اين سفر نيل بقرب حق باشد چون من از مطلق شرك چه جلىّ باشد چه خفى بيم دهندهاى هستم كه بيان ميكنم مراد از آنرا كه اعمّ است و عبادت بايد با خلوص نيّت باشد و بنابراين تكرارى در جمله انّى لكم منه نذير مبين نيست تا محتاج بنكته باشد چون هر جا بيك معنى است ولى كسانيكه ضمير منه را در هر دو جا بعذاب الهى راجع دانسته و نذير مبين را بيك معنى حمل نمودهاند نكته تكرار را تعلّق انذار اوّل بمعصيت و دوّم را بشرك قرار دادهاند ولى بنظر حقير آنچه بيان شد در ذيل اين دو آيه از جهاتى الطف و اسلم است و بايد با ذوق تألّه تأمّل نمود تا مشهود گردد و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده امر از قديم بر اين منوال بوده كه نيامد پيغمبرى از جانب ما بر امم سابقه مگر آنكه ساحر يا ديوانهاش خواندند آيا ميشود قراردادى آن امم متعاقبه در ازمنه متعدّده با هم داشته باشند و توصيه و سفارشى از سابقين بلاحقين در اين باب شده باشد كه هر پيغمبرى بيايد بيكى از اين دو تهمت متّهم نمايند نه چنين است بلكه طغيان و سركشى طبيعى بشر و شرارت ذاتى آنها وادارشان
جلد 5 صفحه 71
باين نسبتهاى ناروا نموده و مينمايد پس اعراض كن از مجادله با آنها چون بقدر اتمام حجّت و ابلاغ دعوت از تو سعى و كوشش بعمل آمده و بهيچ وجه ديگر مورد ملامت نيستى ولى از پند و اندرز و موعظه نسبت باهل ايمان مضايقه منما كه آن در هر حال نافع است و در چند روايت معتبر از ائمه عليهم السلام اينمعنى ذكر شده كه خدا خواست بعد از آنكه مردم مكّه تكذيب نمودند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را هلاك فرمايد آنها را پس نازل شد فتولّ عنهم فما انت بملوم ولى بعدا باهل ايمان ترحّم فرمود و نازل شد و ذكّر فانّ الذّكرى تنفع المؤمنين و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و خداوند خلق نفرمود جن و انس را مگر براى آنكه عبادت و اطاعت نمايند خدا را بعد از معرفت بخودش و پيغمبر و امام و گرفتن دستور بندگى و عبادت كه مقدّمه است براى تحصيل ثواب و نيل بجنّت اگر چه آنها در اين مقدّمات كوتاهى كنند و به نتيجه نرسند بلكه مستحق جهنّم شوند من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت سيد الشهداء باصحابش فرمود همانا خدا خلق نفرمود بندگانرا مگر براى آنكه بشناسند او را و چون شناختند او را بىنياز شوند بعبادت او از عبادت غير او پس مردى عرض كرد يا ابن رسول اللّه مراد از معرفت خدا چيست فرمود معرفت اهل هر زمانى است امام خودشان را كه واجب است بر آنها اطاعت او و قمّى ره نقل فرموده كه خدا خلق فرمود بندگانرا براى امر و نهى و تكليف نه براى آنكه باجبار عبادت كنند بلكه براى آنكه باختيار اطاعت كنند تا امتحان كند آنها را و ممتاز شود مطيع از عاصى و نيز از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود خدا خلق فرمود بندگانرا براى آنكه امر كند آنها را بعبادت خود گفتند خدا فرموده و لا يزالون مختلفين الّا من رحم ربّك و لذلك خلقهم فرمود خلق كرد خدا آنها را تا كارى كنند كه مستوجب رحمت شوند پس رحمت كند آنها را و براى دفع توهّم آنكه خداوند از عبادت خلق بهرهاى ببرد يا آنكه انفاق و اطعام خلق جاى عبادت خدا را بگيرد چون خلق عيال خدايند چنانچه اين ايّام متعارف شده كه ميگويند حجّ نكنيد بفقرا بدهيد و نماز و روزه براى ميّت نگيريد
جلد 5 صفحه 72
خيرات كنيد ميفرمايد من از بندگان توقّع نفع و روزى و اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال دادهاند كه به پيغمبر فرموده باشد بمردم بفرمايد من از شما رزق و بهره و اطعام و انفاق نميخواهم تا اينجمله مانند آن باشد كه فرموده بگو من از شما اجر و مزدى بر رسالت نميخواهم و در هر حال اخيرا تهديد فرموده ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره رفقاى آنها از امم سابقه كه با آنها همكار بودند و بجزاى كردارشان رسيدند چون ذنوب دلو بزرگى است كه پر از آب باشد و در وقت قسمت آب بكار رود پس نبايد تعجيل داشته باشند سهم آنها محفوظ است در روز موعود كه رجعت يا قيامت است بآنها واصل خواهد شد پس واى بحال آنها از چنين روزى كه در پيش دارند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و الذّاريات را در روز خود يا در شبش خداوند امر معاش او را اصلاح فرمايد و وسعت رزق باو عطا كند و براى قبر او چراغى آماده فرمايد كه تا روز قيامت روشن باشد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين.
جلد 5 صفحه 73
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما أُرِيدُ مِنهُم مِن رِزقٍ وَ ما أُرِيدُ أَن يُطعِمُونِ (57) إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ (58)
ما اراده نكرديم در خلقت آنها از آنها روزي را و اراده نكرديم اينكه ما را اطعام كنند.
من نكردم خلق تا سودي كنم
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 58)- «خداوند روزی دهنده، و صاحب قوت و قدرت است» (إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ).
اندکی تأمل در مفهوم آیات قرآن در زمینه هدف خلقت نشان میدهد که هدف اصلی همان «عبودیت» است که در آیه فوق به آن اشاره شده، و مسأله «علم و دانش» و «امتحان و آزمایش» اهدافی هستند که در مسیر عبودیت قرار میگیرند، و «رحمت واسعه خداوند» نتیجه این عبودیت است.
بدین ترتیب روشن میشود که ما همه برای عبادت پروردگار آفریده شدهایم، اما مهم این است که بدانیم حقیقت «عبادت» چیست؟
آیا تنها انجام مراسمی مانند رکوع و سجود و قیام و قعود و نماز و روزه منظور
ج4، ص553
است؟ یا حقیقتی است ماورای اینها؟ هر چند عبادات رسمی نیز همگی واجد اهمیتند.
«عبودیت»- آن گونه که در متون لغت آمده- اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است، و به همین دلیل تنها کسی میتواند معبود باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسی جز خدا نیست.
بنابر این عبودیت نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خداست.
عبودیت کامل آن است که انسان جز به معبود واقعی یعنی کمال مطلق نیندیشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر چه غیر اوست فراموش کند، حتی خویشتن را! و این است هدف نهائی آفرینش بشر که خدا برای وصول به آن میدان آزمایشی فراهم ساخته و علم و آگاهی به انسان داده، و نتیجه نهائیش نیز غرق شدن در اقیانوس «رحمت» اوست.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص352
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم