آیه 33 سوره انبیاء: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَال...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | يسبحون: سبح: شنا كردن. خواه در آب باشد يا در هوا. | |
+ | راغب قيد سرعت را در آن قيد كرده است «يسبحون»: شنا مىكنند..<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۱: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
− | تفسير نور(10جلدى) ج5 | + | تفسير نور(10جلدى) ج5 ص447 |
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «33» | وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «33» | ||
سطر ۷۳: | سطر ۷۴: | ||
2- همهى كرات داراى مدارى هستند كه در آن حركت مىكنند. كُلٌّ فِي فَلَكٍ ... | 2- همهى كرات داراى مدارى هستند كه در آن حركت مىكنند. كُلٌّ فِي فَلَكٍ ... | ||
− | }} | + | ---- |
+ | «1». ملك، 2. | ||
+ | |||
+ | «2». تفسير لاهيجى. | ||
+ | |||
+ | «3». تفاسير الميزان و نمونه.}} | ||
|-| | |-| |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۳۴
<<32 | آیه 33 سوره انبیاء | 34>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را بیافرید که هر یک در مدار معینی سیر میکنند.
و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید که هر یک در مداری شناور است.
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است. هر كدام از اين دو در مدارى [معيّن] شناورند.
اوست كسى كه شب و روز و آفتاب و ماه را كه هر يك در فلكى شناورند، بيافريد.
او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکتند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يسبحون: سبح: شنا كردن. خواه در آب باشد يا در هوا. راغب قيد سرعت را در آن قيد كرده است «يسبحون»: شنا مىكنند..[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
تفسير نور(10جلدى) ج5 ص447
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «33»
و او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد (كه) هر يك (از آنها) در مدارى (معيّن)، شناور (و در حركت) است.
نکته ها
شب نيز همچون روز، مخلوق و مجعول الهى است، نظير آيهاى كه مىفرمايد: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ» «1» يعنى مرگ نيز مثل حيات داراى وجودى است كه خداوند آن را خلق فرموده است.
در كلمهى «كُلٌّ» در اين آيه چند احتمال است:
الف: نه تنها خورشيد و ماه، بلكه همهى كرات آسمانى در حركت هستند.
ب: محلّ طلوع خورشيد وماه در مواقع مختلف متعدّد است. «2»
ج: شب و روز نيز مثل خورشيد و ماه در حركتند، زيرا اگر ما از بيرون از فضاى زمين بهكرهى زمين نگاه كنيم، شب را كه همان سايهى زمين است، به صورت يك مخروط و روز را به شكل يك استوانهى روشن، در حال گردش به دور زمين خواهيم ديد. «3»
پیام ها
1- بهترين راه خداشناسى، دقّت در آفريدههاى الهى است. هُوَ الَّذِي خَلَقَ ... زيرا طبيعت، همواره در اختيار همهى انسانها قرار دارد.
2- همهى كرات داراى مدارى هستند كه در آن حركت مىكنند. كُلٌّ فِي فَلَكٍ ...
«1». ملك، 2.
«2». تفسير لاهيجى.
«3». تفاسير الميزان و نمونه.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (33)
نوع ششم از آيات سبحانيه:
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ: و ذات الهى آن ذاتى است كه به قدرت كامله ايجاد فرمود شب و روز را. وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ: و آفتاب و ماه را بيافريد و آيت شب و روز قرار داد، آفتاب را آيت روز و ماه را آيت شب. كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ: هر يك از آفتاب و ماه و ستارگان در فلك سير مىكنند و جريان دارند. نزد بعضى معنى آنكه: خداوند سبحان قرار داده براى هر يك از آفتاب و ماه و نجوم فلكى كه دور مىزنند در آن به سرعت مانند شناور در آب، و به سبب حركات مختلفه آنها آثار هر يك ظاهر شود از توليد شب و روز و سرما و گرما و فصول اربعه و غيره از مصالحى كه جريان انتظامات عالم و تكميل سعادات بنى آدم است حاصل، و نعم سبحانى كامل گردد.
«1» سوره ملك، آيه 5.
جلد 8 - صفحه 387
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (31) وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ (32) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (33) وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ (34) كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (35)
ترجمه
- و قرار داديم در زمين كوههاى استوارى كه مبادا مايل كند آنها را بجانبى و قرار داديم در آن معبرهاى گشادهئى كه راهها است باشد كه آنها هدايت يابند
و قرار داديم آسمانرا سقفى محفوظ و آنها از دلالتهاى آن رو گردانانند
و اوست آنكه آفريد شب و روز و آفتاب و ماه را كه هر يك در فلكى بسرعت ميروند
و قرار نداديم براى انسانى پيش از تو جاويد ماندن را آيا پس اگر بميرى تو آنها جاودانيانند
هر نفسى چشنده مرگ است و مبتلا كنيم شما را ببدى و خوبى براى آزمايش و بسوى ما باز گردانده شويد.
تفسير
- خداوند منّان قرار داد در زمين كوههاى سنگين ثابت مستقرّى
جلد 3 صفحه 551
را براى آنكه نگهدارد زمين را از اضطراب و تمايل باطراف تا انسان و حيوان در آن با اطمينان سكونت نمايند و به تبع آن متحرّك باطراف نشوند چون راسى چيزى را گويند كه بسنگينى خود ثابت باشد و نيز قرار داد در ميان كوهها راههاى گشاده وسيعى براى آنكه راههاى هدايت آنها بمقاصدشان باشند چون فج راه گشاده ميان دو كوه است و سبلا بنظر حقير حال مبيّن است با تعلّق لعلّ بآن چون مناسبت سبيل با اهتداء بيشتر از فج است كه معناى اصلى آن گشادگى است و ممكن است سبلا بدل باشد از فجاجا و مشعر باشد بر آنكه توسعه بملاحظه راه پيمايان است و نيز قرار داد آسمان را سقف محفوظى از تزلزل و سقوط و زوال و انحلال تا روز قيامت و از مداخله شياطين در آن براى كشف مقدّرات ولى مردم فرومايه از آيات قدرت و حكمت و عظمت حقّ كه در آن وجود دارد غافلند و نميخواهند هم از غفلت بيرون آيند چون از تفكّر در آنها رو گردانند و از آن جمله شب و روز و آفتاب و ماه است كه خداوند بدست قدرت خود آنها را خلق فرموده و از براى هر يك از آفتاب و ماه و ساير ستارههاى سيّار كه در شب آشكار ميگردند مدارى است كه در آن مدار مانند شناگر با اراده بسرعت حركت ميكنند لذا از آنها بجمع ذوى العقول تعبير فرموده چنانچه در سوره يوسف عليه السّلام هم و الشمس و القمر رأيتهم لى ساجدين فرموده و محتمل است آفتاب و ماه در عالم زياد باشد چنانچه اخيرا گفته ميشود و بنابر اين احتياج بضمّ كواكب سيّاره بآن دو براى تصحيح ضمير جمع نيست و گفتهاند معاندين حضرت ختمى مرتبت ميگفتند كه انتظار داريم گرد باد حوادث بر آيد و محمّد و ياران او را متفرّق سازد و او را در ورطه هلاك اندازد لذا خداوند براى تسليت خاطر آنحضرت فرموده ما براى هيچيك از افراد بشر پيش از تو زندگانى جاويد را مقدّر نفرموديم اگر روزى مرگ گريبان تو را بگيرد آيا گريبان آنها را نميگيرد و در دنيا جاويد خواهند ماند هر نفسى طعم مرگ را خواهد چشيد و ما مبتلا كنيم بندگان خود را ببدى و خوبى و مرض و صحّت و محنت و نعمت و فقر و غنا و خوشى و ناخوشى در دنيا براى آنكه در معرض امتحان قرار گيرند و آزمايش شوند و صابر و شاكر از فاجر و كافر ممتاز گردند و بالاخره باز گشت همه بسوى ما است و هر كس را بپاداش عملش
جلد 3 صفحه 552
خواهيم رسانيد ولى قمّى ره فرموده چون خبر داد خداوند عزّ و جلّ به پيغمبر خود مصائب وارده بر اهل بيت او را بعد از او و ادّعاء خلافت كسانى را كه مدّعى خلافت شدند آنحضرت غمناك شد پس خداوند براى تسليت او اين آيه را نازل فرمود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام مريض شد و برادرانش بعيادتش آمدند و عرضه داشتند حال شما چه طور است فرمود بد است عرض كردند يا امير المؤمنين اين گفتار از مثل شما سزاوار نيست فرمود خدا فرموده ما شما را ببدى و خوبى مبتلا ميكنيم براى آزمايش، بدى مرض و فقر است خوبى صحّت و بىنيازى است و در روايت ديگرى كه آنحضرت از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده اينمعنى تأكيد شده و آنكه خدا امر ببدى و زشتى نميكند ولى خير و شرّ بدون مشيّت خدا بكسى نميرسد و مراد از آن دو صحّت و مرض است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسبَحُونَ (33)
و او است خداوندي که خلق فرمود شب و روز را، و شمس و قمر را کل
جلد 13 - صفحه 171
آنها در فلكي سير ميكنند.
مفسرين نظر به اينكه شب و روز را مستند به سير شمس و قمر ميدانستند لذا در دست و پا افتادند که چه معني دارد خلقت شب و روز. لكن چون اينکه عقيده فسادش معلوم شد چنانچه گذشت ميگوييم: شمس اصلا سير دوري ندارد نه وضعي و نه انتقالي.
بلي يك سير مستقيم با جميع اينکه كرات دارند که بطرف كره وكاء که نصر الطائرش گفتند سير ميكنند، و تمام آنجا مجتمع ميشوند حتي كره أرض و تمام از حركت ميافتند و قيامت بر پا ميشود و آيات شريفه مشحون باين معني است: «وَ الشَّمسُ تَجرِي لِمُستَقَرٍّ لَها» يس آيه 38. از محل قرار خود جريان دارد «يَسئَلُ أَيّانَ يَومُ القِيامَةِ فَإِذا بَرِقَ البَصَرُ وَ خَسَفَ القَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ يَقُولُ الإِنسانُ يَومَئِذٍ أَينَ المَفَرُّ» قيامت آيه 6 الي 10. «إِذَا الشَّمسُ كُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَت وَ إِذَا الجِبالُ سُيِّرَت وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَت (الي قوله) عَلِمَت نَفسٌ ما أَحضَرَت» تكوير چهارده آيه و غير اينها. و در أخبار هم داريم: شمس يك ني بالاي سر أهل محشر قرار ميگيرد و غير اينها. لذا ميگوئيم:
(وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيلَ وَ النَّهارَ) مراد جعل است که در اثر حركت دوري زمين است که دور خود ميچرخد به حركت وضعي چنانچه مكرر گفته شده هر قسمت آن که مقابل خورشيد است روز و قسمت مخالف شب و لذا روز و شب در اطراف زمين مختلف ميشود.
مثلا روز نقطه آسيا شب امريكا و بالعكس، و كوتاهي و بلندي شب و روز در اثر حركت انتقالي او است دور كره شمس چون هر چه دائره منطقة البروج بدائره نزديك شود يا دور شود تفاوت ميكند و اينکه دو دائره در دو نقطه مقارن ميشوند، اوّل حمل و اوّل ميزان شب و روز مساوي ميشوند و در دو نقطه غايت بعد پيدا
جلد 13 - صفحه 172
ميكنند اوّل سرطان غايت ارتفاع روز است و اوّل جدي غايت ارتفاع شب است.
(وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ) فوائد شمس بسيار است مربي تمام ما في الارض از جمادات و نباتات و حيوانات و انسان، تشكيل بخار از دريا تا توليد ابرها نزول باران و غير اينها که اگر نبود تمام اينها فاسد ميشد. و فوائد قمر هم بسيار است بلكه تمام كواكب و كرات جويه که تمام براي انسان خلق شده و انسان خيرهسر مع ذلک ايمان نميآورد.
(كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسبَحُونَ): سير منظّم به ترتيب مرتب هر كدام در مركز خود شناورند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- و در این آیه به آفرینش شب و روز و خورشید و ماه پرداخته، میگوید: «و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید» (وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
و «هر کدام از اینها در مداری در حرکتند» (کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم