آیه 118 سوره طه: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ|سوره=20|آیه =118}} {...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | تعرى: عرى (بر وزن قفل): عريان بودن: «العرى: عدم اللبس». «لا تعرى»: عريان نمى مانى.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى «117» | ||
+ | |||
+ | پس گفتيم: اى آدم! همانا اين (ابليس) دشمن تو وهمسر توست، پس (مواظب باش كه با وسوسههايش) شما را از بهشت بيرون نكند كه به رنج ومشقّت خواهى افتاد. | ||
+ | |||
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى «118» | إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى «118» | ||
(در صورتىكه) همانا تو در آنجا (بهشت)، نهگرسنه مىشوى ونه برهنه مىمانى. | (در صورتىكه) همانا تو در آنجا (بهشت)، نهگرسنه مىشوى ونه برهنه مىمانى. | ||
+ | |||
+ | وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى «119» | ||
+ | |||
+ | ودر آنجا (بهشت)، نه تشنه مىشوى و نه از حرارت آفتاب آزار مىبينى. | ||
+ | |||
+ | ===نکته ها=== | ||
+ | |||
+ | گرچه شيطان در اينجا، تنها دشمن آدم و حوا معرّفى شده است، ولى در جاى ديگر به دشمنى او با همهى انسانها هشدار داده شده است. «عَدُوٍّ لَكُمْ» «1» | ||
+ | |||
+ | مراد از «تشقى» در اينجا، مشقّتهاى زندگى مادّى است كه از آيات بعدى استفاده مىشود كه مىفرمايد: در بهشت، گرسنگى، برهنگى و تشنگى نيست، يعنى اگر از بهشت بيرون شديد، به مشقّت مبتلا خواهيد شد. | ||
+ | |||
+ | ===پیام ها=== | ||
+ | |||
+ | 1- از بزرگترين الطاف الهى بر بندگان، معرّفى خطر شيطان است. «هذا عَدُوٌّ» | ||
+ | |||
+ | 2- جنگ و دشمنى ميان حقّ و باطل، از ابتداى آفرينش انسان وجود داشته است. «هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ» | ||
+ | |||
+ | 3- زن و مرد، هر دو در تيررس تبليغات دشمن و وسوسههاى شيطان قرار دارند. | ||
+ | «عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ» | ||
+ | ----- | ||
+ | «1». نساء، 92. | ||
+ | |||
+ | جلد 5 - صفحه 400 | ||
+ | |||
+ | 4- سنّت الهى بر اتمام حجّت با بندگان است. «هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ» | ||
+ | |||
+ | 5- زندگى در دنيا، همراه با مشقّت است. «فَتَشْقى» | ||
+ | |||
+ | 6- نيازها و خواستههاى اوليّهى انسان در چهار چيز نمود پيدا مىكند: گرسنگى و تشنگى كه مشقّت درونى است وبرهنگى وبىمسكنى كه مشقّت بيرونى است و در آيه به هر چهار مورد اشاره شده است. «أَلَّا تَجُوعَ لا تَعْرى لا تَظْمَؤُا لا تَضْحى» | ||
}} | }} | ||
سطر ۱۶۰: | سطر ۱۹۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * [[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | + | |
− | * [[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | + | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم |
− | * [[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | + | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم |
− | * [[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | + | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول |
− | * [[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | + | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم |
− | * [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | + | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش |
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
[[رده:آیات سوره طه]] | [[رده:آیات سوره طه]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۳
<<117 | آیه 118 سوره طه | 119>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
همانا برای تو این هست که نه هرگز آنجا گرسنه شوی و نه برهنه و عریان مانی.
قطعاً برای تو [در این مکان موقعیتی است که] است که نه گرسنه شوی و نه برهنه گردی.
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مىشوى و نه برهنه مىمانى.
كه تو در بهشت نه گرسنه مىشوى و نه برهنه مىمانى.
(امّا تو در بهشت راحت هستی! و مزیّتش) برای تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهی شد؛
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تعرى: عرى (بر وزن قفل): عريان بودن: «العرى: عدم اللبس». «لا تعرى»: عريان نمى مانى.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى «117»
پس گفتيم: اى آدم! همانا اين (ابليس) دشمن تو وهمسر توست، پس (مواظب باش كه با وسوسههايش) شما را از بهشت بيرون نكند كه به رنج ومشقّت خواهى افتاد.
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى «118»
(در صورتىكه) همانا تو در آنجا (بهشت)، نهگرسنه مىشوى ونه برهنه مىمانى.
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى «119»
ودر آنجا (بهشت)، نه تشنه مىشوى و نه از حرارت آفتاب آزار مىبينى.
نکته ها
گرچه شيطان در اينجا، تنها دشمن آدم و حوا معرّفى شده است، ولى در جاى ديگر به دشمنى او با همهى انسانها هشدار داده شده است. «عَدُوٍّ لَكُمْ» «1»
مراد از «تشقى» در اينجا، مشقّتهاى زندگى مادّى است كه از آيات بعدى استفاده مىشود كه مىفرمايد: در بهشت، گرسنگى، برهنگى و تشنگى نيست، يعنى اگر از بهشت بيرون شديد، به مشقّت مبتلا خواهيد شد.
پیام ها
1- از بزرگترين الطاف الهى بر بندگان، معرّفى خطر شيطان است. «هذا عَدُوٌّ»
2- جنگ و دشمنى ميان حقّ و باطل، از ابتداى آفرينش انسان وجود داشته است. «هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»
3- زن و مرد، هر دو در تيررس تبليغات دشمن و وسوسههاى شيطان قرار دارند. «عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»
«1». نساء، 92.
جلد 5 - صفحه 400
4- سنّت الهى بر اتمام حجّت با بندگان است. «هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»
5- زندگى در دنيا، همراه با مشقّت است. «فَتَشْقى»
6- نيازها و خواستههاى اوليّهى انسان در چهار چيز نمود پيدا مىكند: گرسنگى و تشنگى كه مشقّت درونى است وبرهنگى وبىمسكنى كه مشقّت بيرونى است و در آيه به هر چهار مورد اشاره شده است. «أَلَّا تَجُوعَ لا تَعْرى لا تَظْمَؤُا لا تَضْحى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى (118)
(إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها: بدرستى كه براى توست اينكه گرسنه نشوى در بهشت. وَ لا تَعْرى: و برهنه نمىگردى، زيرا همه قسم نعم از مطعومات و ملبوسات در بهشت مهيا و آماده مىباشد هميشه، نه آنكه گاهى باشد و زمانى نباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى (120)
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)
قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (126)
ترجمه
و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود
پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى
همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى
و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى
پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بىزوال
پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بىبهره ماند
سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود
گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مىافتد
و هر كس رو گرداند از
جلد 3 صفحه 531
دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا
گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا
گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.
تفسير
خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمهاى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين
جلد 3 صفحه 532
مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّهاند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.
جلد 3 صفحه 533
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ لَكَ أَلاّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعري (118)
محققا از براي تو اينست که نه گرسنه ميشوي در بهشت و نه برهنه ميگردي چون در بهشت هيچگونه المي نيست اهل بهشت نه گرسنه ميشوند که الم جوع باشد و نه سير ميشوند که ديگر ميل نداشته باشند ميفرمايد: (أُكُلُها دائِمٌ) فقط التذاذ است و البسه بهشتي هم مختصّ ببهشت است با لباس دنيوي و مأكولات دنيا مناسبت ندارد.
(إِنَّ لَكَ) و هر که در بهشت باشد مثل زوج او و غير اينها.
(أَلّا تَجُوعَ فِيها) زيرا مأكولات آن تحليل نميشود که محتاج ببدل ما يتحلل شود مدفوعات ندارد پيري و ضعف قوي در آنجا نيست تمام (جرد مرد) هستند فنا و زوال ندارد دار خلود است.
(وَ لا تَعري) برهنگي هم يك بلائي است در آنجا نيست البسه بهشتي نه چرك و كثيف ميشود و نه كهنه و پوسيده نه ثقل و سنگيني دارد صد لباس روي هم خردلي ثقالت ندارد، بلكه بشره از زير آنها نمايان است.
113
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 118)- سپس خداوند آسایش بهشت و درد و رنج محیط بیرون آن را برای آدم چنین شرح میدهد: «تو در اینجا گرسنه نخواهی شد و برهنه نمیشوی» (إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْری).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم