آیه 117 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<116 آیه 117 سوره طه 118>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

آن‌گاه گفتیم: ای آدم محققا این شیطان با تو و جفتت دشمن است، مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختی گرفتار شوی.

پس گفتیم: ای آدم! مسلماً این [ابلیس] دشمنی است برای تو و همسرت، پس شما را از بهشت بیرون نکند که در مشقت و رنج افتی.

پس گفتيم: «اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس‌] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‌] است، زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‌بخت گردى.»

گفتيم: اى آدم، اين دشمن تو و همسر توست، شما را از بهشت بيرون نكند، كه نگونبخت شوى.

پس گفتیم: «ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند؛ که به زحمت و رنج خواهی افتاد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We said, ‘O Adam! This is indeed an enemy of yours and your mate’s. So do not let him expel you from paradise, or you will be miserable.

So We said: O Adam! This is an enemy to you and to your wife; therefore let him not drive you both forth from the garden so that you should be unhappy;

Therefor we said: O Adam! This is an enemy unto thee and unto thy wife, so let him not drive you both out of the Garden so that thou come to toil.

Then We said: "O Adam! verily, this is an enemy to thee and thy wife: so let him not get you both out of the Garden, so that thou art landed in misery.

معانی کلمات آیه

تشقى: مراد از آن در آيه به مشقت و زحمت افتادن است. راغب گويد:گاهى شقاوت به جاى رنج و مشقت گذاشته مى ‏شود.

مثل: «شقيت في كذا»، يعنى در اين كار به زحمت افتادم.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ «117»

پس گفتيم: اى آدم! همانا اين (ابليس) دشمن تو وهمسر توست، پس (مواظب باش كه با وسوسه‌هايش) شما را از بهشت بيرون نكند كه به رنج ومشقّت خواهى افتاد.

إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‌ «118»

(در صورتى‌كه) همانا تو در آنجا (بهشت)، نه‌گرسنه مى‌شوى ونه برهنه مى‌مانى.

وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‌ «119»

ودر آنجا (بهشت)، نه تشنه مى‌شوى و نه از حرارت آفتاب آزار مى‌بينى.

نکته ها

گرچه شيطان در اينجا، تنها دشمن آدم و حوا معرّفى شده است، ولى در جاى ديگر به دشمنى او با همه‌ى انسان‌ها هشدار داده شده است. «عَدُوٍّ لَكُمْ» «1»

مراد از «تشقى» در اينجا، مشقّت‌هاى زندگى مادّى است كه از آيات بعدى استفاده مى‌شود كه مى‌فرمايد: در بهشت، گرسنگى، برهنگى و تشنگى نيست، يعنى اگر از بهشت بيرون شديد، به مشقّت مبتلا خواهيد شد.

پیام ها

1- از بزرگ‌ترين الطاف الهى بر بندگان، معرّفى خطر شيطان است. «هذا عَدُوٌّ»

2- جنگ و دشمنى ميان حقّ و باطل، از ابتداى آفرينش انسان وجود داشته است. «هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»

3- زن و مرد، هر دو در تيررس تبليغات دشمن و وسوسه‌هاى شيطان قرار دارند. «عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»


«1». نساء، 92.

جلد 5 - صفحه 400

4- سنّت الهى بر اتمام حجّت با بندگان است. «هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ»

5- زندگى در دنيا، همراه با مشقّت است. «فَتَشْقى‌»

6- نيازها و خواسته‌هاى اوليّه‌ى انسان در چهار چيز نمود پيدا مى‌كند: گرسنگى و تشنگى كه مشقّت درونى است وبرهنگى وبى‌مسكنى كه مشقّت بيرونى است و در آيه به هر چهار مورد اشاره شده است. «أَلَّا تَجُوعَ‌ لا تَعْرى‌ لا تَظْمَؤُا لا تَضْحى‌»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ (117)

«1» تفسير برهان، ج 3، ص 45.

جلد 8 - صفحه 337

فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا: پس فرموديم ما اى آدم بدرستى كه اين شيطان. عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ‌: دشمن است براى تو و براى زوجه تو. فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ: پس بيرون نكند شما را از بهشت، يعنى سبب بيرون شدن شما نشود از بهشت. فَتَشْقى‌: پس تو در رنج و زحمت افتى، يعنى از بهشت بيرون روى و به زحمت اسباب معاش و زندگانى مهيا سازى. سعيد بن جبير نقل نموده كه: چون آدم عليه السلام به زمين آمد، دو گاو پيش او فرا داشتند تا زمين كشت مى‌نمود و عرق مى‌ريخت و مى‌گفت: اين، آن رنج مى‌باشد «1».

نكته: در «فَتَشْقى‌» سه وجه است: اول- مراعات رءوس آيات. 2- تغليب مذكر بر مؤنث. 3- به جهت وجود اين زحمت به آدم فقط.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‌ (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‌ (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‌ (120)

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‌ (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌ (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‌ (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌ (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)

قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌ (126)

ترجمه‌

و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود

پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى‌

همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى‌

و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى‌

پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بى‌زوال‌

پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بى‌بهره ماند

سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود

گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مى‌افتد

و هر كس رو گرداند از

جلد 3 صفحه 531

دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا

گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا

گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.

تفسير

خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمه‌اى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين‌

جلد 3 صفحه 532

مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّه‌اند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.

جلد 3 صفحه 533

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَقُلنا يا آدَم‌ُ إِن‌َّ هذا عَدُوٌّ لَك‌َ وَ لِزَوجِك‌َ فَلا يُخرِجَنَّكُما مِن‌َ الجَنَّةِ فَتَشقي‌ (117)

‌پس‌ گفتيم‌: اي‌ آدم‌ محققا ‌اينکه‌ شيطان‌ دشمن‌ تو و دشمن‌ زوج‌ تو ‌است‌ ‌پس‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ بهشت‌ بيرون‌ نكند ‌پس‌ بمشقت‌ و زحمت‌ ميافتي‌.

(فَقُلنا يا آدَم‌ُ) بطريق‌ وحي‌ بتوسط ملائكه‌ خطاب‌ بآدم‌ شد چنانچه‌ مكرر ذكر شد ‌که‌ ‌هر‌ كجا بنحو متكلم‌ ‌مع‌ الغير بيان‌ فرموده‌ بتوسط اسباب‌ و وسائط بوده‌.

(إِن‌َّ هذا) اشاره‌ بابليس‌ ‌است‌ ‌که‌ تكبّر كرد و زير بار اطاعت‌ آدم‌ نرفت‌.

(عَدُوٌّ لَك‌َ وَ لِزَوجِك‌َ) جهت‌ عداوتش‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌براي‌ ترك‌ سجده‌ بآدم‌ رانده‌ درگاه‌ الهي‌ شد و مورد لعن‌ خداوند و خطاب‌ (فَاخرُج‌ مِنها فَإِنَّك‌َ رَجِيم‌ٌ وَ إِن‌َّ عَلَيك‌َ اللَّعنَةَ إِلي‌ يَوم‌ِ الدِّين‌ِ) باو شد حجر ‌آيه‌ 34 و 35 (اشكال‌) ‌با‌ اينكه‌ خداوند خبر داد بآدم‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ دشمن‌ ‌شما‌ ‌است‌ چرا آدم‌ فريب‌ ‌او‌ ‌را‌ خورد! (جواب‌) همين‌ نحوي‌ ‌که‌ خداوند بجميع‌ اولاد آدم‌ خبر داد و عهد گرفت‌ ‌که‌ فرمود: أَ لَم‌ أَعهَد إِلَيكُم‌ يا بَنِي‌ آدَم‌َ أَن‌ لا تَعبُدُوا الشَّيطان‌َ إِنَّه‌ُ لَكُم‌ عَدُوٌّ مُبِين‌ٌ) يس‌ آيه 6 (سؤال‌) آدم‌ معصوم‌ ‌بود‌ ولي‌ بني‌ آدم‌ مقام‌ عصمت‌ نداشتند! (جواب‌) معصوم‌ ‌از‌ معاصي‌ و خطا و نسيان‌ ‌بود‌ ولي‌ ‌از‌ ترك‌ اولي‌ چنانچه‌ قبلا اشاره‌ شد ‌که‌ نهي‌ ‌از‌ شجره‌ ارشادي‌ ‌بود‌ اولي‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ نزديك‌ ‌آن‌ نروند و ترك‌ اولي‌ ‌در‌ انبياء سلف‌ بوده‌ بلي‌ پيغمبر أكرم‌ و اوصياء طاهرينش‌ ‌از‌ ترك‌ اولي‌ ‌هم‌ مصون‌ بودند (سؤال‌) آدم‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌بود‌ شيطان‌ ‌که‌ ‌از‌ بهشت‌ بيرون‌ ‌بود‌ كجا تماس‌ گرفت‌ ‌با‌ آدم‌! (جواب‌) شيطان‌ ‌از‌ كجا وارد قلب‌ بني‌ آدم‌ ميشود ‌از‌ راه‌ منافذ بدن‌ آيا تصور مي‌كنيد جسمي‌ ‌است‌ داخل‌ ‌در‌ قلب‌ ميشود! راه‌ شيطان‌ بقلب‌ بتوسط قوه شهوت‌ و غضب‌ و وهم‌ ‌است‌، چنانچه‌ راه‌ ملك‌ بتوسط قوه عقل‌ ‌است‌ آدم‌ و زوجش‌ بشجره منهيّه‌ متمايل‌ شدند

جلد 13 - صفحه 112

قوه شهوت‌ وسيله شيطان‌ شد بوسيله ‌او‌ راه‌ بقلب‌ پيدا كرد نه‌ داخل‌ بهشت‌ شد و نه‌ ‌از‌ منافذ بدن‌ آدم‌ وارد قلب‌ شد و نه‌ بصورت‌ جسميّت‌ مقابل‌ آدم‌ آمد.

(فَلا يُخرِجَنَّكُما مِن‌َ الجَنَّةِ فَتَشقي‌) شيطان‌ سبب‌ شد و الا قدرت‌ ‌بر‌ اخراج‌ نداشت‌، چنانچه‌ أكل‌ شجره‌ ‌هم‌ سبب‌ ‌بود‌ و قوه شهوت‌ ‌هم‌ سبب‌ شد ‌که‌ گفتند انسان‌ سه‌ دشمن‌ دارد دنيا اول‌ جلوه‌ ميدهد قوه‌ شهوت‌ ثانيا متمايل‌ مي‌شود شيطان‌ ثالثا راه‌ نمايي‌ مي‌كند شجره‌ جلوه‌ كرد شهوت‌ مايل‌ شد شيطان‌ اغوي‌ كرد و مراد ‌از‌ فتشقي‌ بمشقت‌ افتادن‌ ‌است‌ ‌در‌ دنيا نه‌ شقاوت‌ مقابل‌ سعادت‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 117)- به هر حال ما در این موقع به آدم اخطار کردیم «پس گفتیم: ای آدم (با این برنامه مسجل شد که) ابلیس دشمن تو و همسرت است (مواظب باشید) مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به درد و رنج خواهی افتاد» (فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع