آیه 8 سوره رعد: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَىٰ وَمَا تَغِيضُ الْ...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←معانی کلمات آیه) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | تغيض: غيض: فرو رفتن آب و مايع . «الغيض ذهاب المايع فى العمق». | |
+ | [[راغب اصفهانی|راغب]] آن را ناقص شدن و ناقص كردن گفته است كه با فرو رفتن مناسب است. | ||
+ | به نظر مى آيد كه آن در آيه ، به معنى ناقص كردن و فاسد كردن است. تَغِيضُ الْأَرْحامُ: فاسد مى كند ارحام را يعنى نطفه را فاسد مى كند و نمى گذارد به جنين مبدل شود.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
'''شأن نزول آیات 8 تا 11:''' | '''شأن نزول آیات 8 تا 11:''' | ||
− | ابن عباس گوید: این آیات درباره دو مرد بنام اربد بن قیس و عامر بن طفیل نازل گردید و همچنین آیه 12 «هُوَ الَّذِی یرِیکمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» تا آخر آن و نیز آیه 13 را (که بعد خواهد آمد) نیز به این آیات در این شأن و نزول مى افزایند.<ref> طبرانى و دیگران از علماء عامه.</ref> | + | [[ابن عباس]] گوید: این آیات درباره دو مرد بنام اربد بن قیس و عامر بن طفیل نازل گردید و همچنین آیه 12 «هُوَ الَّذِی یرِیکمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» تا آخر آن و نیز آیه 13 را (که بعد خواهد آمد) نیز به این آیات در این شأن و نزول مى افزایند.<ref> طبرانى و دیگران از علماء عامه.</ref> |
و نیز گویند آیات 10 و 11 درباره دو مرد فوقالذکر نازل گردیده بدین تفصیل، این دو مرد نزد [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله آمدند و سؤالاتى از پیامبر نمودند ولى مقصود بدى داشتند و با طرح این سؤال مکر و حیله اى از ناحیه آنان در بین بوده است که بالاخره خداوند نتیجه مکر و حیله آنها را به خودشان بازگردانید. | و نیز گویند آیات 10 و 11 درباره دو مرد فوقالذکر نازل گردیده بدین تفصیل، این دو مرد نزد [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله آمدند و سؤالاتى از پیامبر نمودند ولى مقصود بدى داشتند و با طرح این سؤال مکر و حیله اى از ناحیه آنان در بین بوده است که بالاخره خداوند نتیجه مکر و حیله آنها را به خودشان بازگردانید. | ||
سطر ۵۲: | سطر ۵۵: | ||
عامر نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد اگر من مسلمان بشوم با من چکار خواهى کرد و چه مزیتى بر سایر مسلمین خواهم داشت، پیامبر فرمود: آنچه که سایر مسلمانان بدان مکلف خواهند بود تو نیز مانند آنها مکلف به تکلیف قرار خواهى گرفت. | عامر نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد اگر من مسلمان بشوم با من چکار خواهى کرد و چه مزیتى بر سایر مسلمین خواهم داشت، پیامبر فرمود: آنچه که سایر مسلمانان بدان مکلف خواهند بود تو نیز مانند آنها مکلف به تکلیف قرار خواهى گرفت. | ||
− | عامر گفت: میخواهم که در ازاى مسلمان شدن مرا پس از خودت خلیفه و وصى خود گردانى. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمود: این کار در دست من نیست بلکه به فرمان خداى من است. سپس گفت: بعد از مسلمان شدن به من چه خواهى داد؟ پیامبر فرمود: به تو لشکرى میدهم که با آن با دشمنان [[اسلام]] به جنگ پردازى. در جواب گفت: این سمت را که خودم هم دارم پس چه لزومى دارد که مسلمان شوم و البته مقصود عامر این بود که با رسول خدا صلی الله علیه و آله سرگرم صحبت باشد و به اربد دستور داده بود که در حین صحبت او با پیامبر از پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد حمله قرار دهد. | + | عامر گفت: میخواهم که در ازاى مسلمان شدن مرا پس از خودت [[خليفه|خلیفه]] و وصى خود گردانى. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمود: این کار در دست من نیست بلکه به فرمان خداى من است. سپس گفت: بعد از مسلمان شدن به من چه خواهى داد؟ پیامبر فرمود: به تو لشکرى میدهم که با آن با دشمنان [[اسلام]] به جنگ پردازى. در جواب گفت: این سمت را که خودم هم دارم پس چه لزومى دارد که مسلمان شوم و البته مقصود عامر این بود که با رسول خدا صلی الله علیه و آله سرگرم صحبت باشد و به اربد دستور داده بود که در حین صحبت او با پیامبر از پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد حمله قرار دهد. |
در همین وقت بود که به اربد اشاره نمود، اربد خواست که از پشت شمشیر بکشد ولى آنچه سعى کرد که شمشیر را از غلاف بیرون آورد نتوانست و شمشیر او در غلاف در جاى خود ماند در این میان پیامبر متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت: خدایا اینان که با من به مکر و حیله برخاسته اند، تو خود کارشان را بساز. | در همین وقت بود که به اربد اشاره نمود، اربد خواست که از پشت شمشیر بکشد ولى آنچه سعى کرد که شمشیر را از غلاف بیرون آورد نتوانست و شمشیر او در غلاف در جاى خود ماند در این میان پیامبر متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت: خدایا اینان که با من به مکر و حیله برخاسته اند، تو خود کارشان را بساز. | ||
سطر ۵۸: | سطر ۶۱: | ||
در این بین صاعقه اى بر سر اربد آمد و او را بسوخت، عامر که این منظره وحشتناک را دید، فرار کرد و در حین فرار فریاد میزد و مى گفت: یا محمد از خداى خود خواستى و او را به کیفر عمل رسانیدى و از بین بردى ولى بدان من با سواران زیاد و جوانان جنگجوى خودم به سراغ تو خواهم آمد. | در این بین صاعقه اى بر سر اربد آمد و او را بسوخت، عامر که این منظره وحشتناک را دید، فرار کرد و در حین فرار فریاد میزد و مى گفت: یا محمد از خداى خود خواستى و او را به کیفر عمل رسانیدى و از بین بردى ولى بدان من با سواران زیاد و جوانان جنگجوى خودم به سراغ تو خواهم آمد. | ||
− | پیامبر در جواب فرمود: خداوند تو را از این عمل باز خواهد داشت، چندى بعد عامر به مرض طاعون مبتلا گردید و از بین رفت | + | پیامبر در جواب فرمود: خداوند تو را از این عمل باز خواهد داشت، چندى بعد عامر به مرض طاعون مبتلا گردید و از بین رفت<ref> تفسیر کشف الاسرار.</ref>.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص462.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۲۰۰: | سطر ۲۰۳: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره الرعد]] | [[رده:آیات سوره الرعد]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۰۹
<<7 | آیه 8 سوره الرعد | 9>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
تنها خدا میداند که بار حمل آبستنان عالم چیست و بار رحمها چه نقصان و چه زیادت آرند، و مقدار همه چیز در علم ازلی خدا معین است.
خدا [حالات، صفات و زمان ولادت] جنین هایی را که هر انسان و حیوان ماده ای آبستن است، و آنچه را رحم ها [از زمان طبیعی حمل] می کاهند و آنچه را می افزایند، می داند؛ و هر چیزی نزد او اندازه معینی دارد.
خدا مىداند آنچه را كه هر مادهاى [در رحم] بار مىگيرد، و [نيز] آنچه را كه رحمها مىكاهند و آنچه را مىافزايند. و هر چيزى نزد او اندازهاى دارد.
خدا مىداند كه هر مادهاى چه در رحم دارد و آنچه رحمها كاهد و آنچه رحمها افزايد. و هر چيز را در نزد او مقدارى معين است.
خدا از جنینهایی که هر (انسان یا حیوان) مادّهای حمل میکند آگاه است؛ و نیز از آنچه رحمها کم میکنند (و پیش از موعد مقرّر میزایند)، و هم از آنچه افزون میکنند (و بعد از موقع میزایند)؛ و هر چیز نزد او مقدار معینی دارد.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تغيض: غيض: فرو رفتن آب و مايع . «الغيض ذهاب المايع فى العمق». راغب آن را ناقص شدن و ناقص كردن گفته است كه با فرو رفتن مناسب است. به نظر مى آيد كه آن در آيه ، به معنى ناقص كردن و فاسد كردن است. تَغِيضُ الْأَرْحامُ: فاسد مى كند ارحام را يعنى نطفه را فاسد مى كند و نمى گذارد به جنين مبدل شود.[۱]
نزول
شأن نزول آیات 8 تا 11:
ابن عباس گوید: این آیات درباره دو مرد بنام اربد بن قیس و عامر بن طفیل نازل گردید و همچنین آیه 12 «هُوَ الَّذِی یرِیکمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً» تا آخر آن و نیز آیه 13 را (که بعد خواهد آمد) نیز به این آیات در این شأن و نزول مى افزایند.[۲]
و نیز گویند آیات 10 و 11 درباره دو مرد فوقالذکر نازل گردیده بدین تفصیل، این دو مرد نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و سؤالاتى از پیامبر نمودند ولى مقصود بدى داشتند و با طرح این سؤال مکر و حیله اى از ناحیه آنان در بین بوده است که بالاخره خداوند نتیجه مکر و حیله آنها را به خودشان بازگردانید.
عامر نزد پیامبر آمد و گفت: یا محمد اگر من مسلمان بشوم با من چکار خواهى کرد و چه مزیتى بر سایر مسلمین خواهم داشت، پیامبر فرمود: آنچه که سایر مسلمانان بدان مکلف خواهند بود تو نیز مانند آنها مکلف به تکلیف قرار خواهى گرفت.
عامر گفت: میخواهم که در ازاى مسلمان شدن مرا پس از خودت خلیفه و وصى خود گردانى. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این کار در دست من نیست بلکه به فرمان خداى من است. سپس گفت: بعد از مسلمان شدن به من چه خواهى داد؟ پیامبر فرمود: به تو لشکرى میدهم که با آن با دشمنان اسلام به جنگ پردازى. در جواب گفت: این سمت را که خودم هم دارم پس چه لزومى دارد که مسلمان شوم و البته مقصود عامر این بود که با رسول خدا صلی الله علیه و آله سرگرم صحبت باشد و به اربد دستور داده بود که در حین صحبت او با پیامبر از پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد حمله قرار دهد.
در همین وقت بود که به اربد اشاره نمود، اربد خواست که از پشت شمشیر بکشد ولى آنچه سعى کرد که شمشیر را از غلاف بیرون آورد نتوانست و شمشیر او در غلاف در جاى خود ماند در این میان پیامبر متوجه شد و خود را کنار کشید و گفت: خدایا اینان که با من به مکر و حیله برخاسته اند، تو خود کارشان را بساز.
در این بین صاعقه اى بر سر اربد آمد و او را بسوخت، عامر که این منظره وحشتناک را دید، فرار کرد و در حین فرار فریاد میزد و مى گفت: یا محمد از خداى خود خواستى و او را به کیفر عمل رسانیدى و از بین بردى ولى بدان من با سواران زیاد و جوانان جنگجوى خودم به سراغ تو خواهم آمد.
پیامبر در جواب فرمود: خداوند تو را از این عمل باز خواهد داشت، چندى بعد عامر به مرض طاعون مبتلا گردید و از بین رفت[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ «8»
خداوند مىداند آنچه را كه هر مادهاى (در شكم) حمل مىكند و آنچه را كه رحمها جذب مىكنند (مثل نطفه) و آنچه را كه (در مراحل بعد از جذب) مىافزايند و هر چيز نزد او به مقدار و اندازهاى است.
نکته ها
در اين آيه، ابتدا از علم خداوند نسبت به حمل هر مادهاى، (چه داراى رَحم باشد مثل انسان و حيوان و چه داراى رَحم نباشد مثل نبات و جماد) سخن به ميان آمده و سپس به موجودات داراى رحم اشاره شده است.
«غيض» به معناى فرو بردن (نطفه) است. يعنى خداوند، به آن آبى كه رحم به خود جذب مىكند و در آن تغييراتى مىدهد و رو به رشد و زيادى مىبرد، آگاه است.
پیام ها
1- خداوند حالات بارورى تمام موجودات را مىداند. «يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى»
2- علم خداوند، به جزئيات هم تعلق مىگيرد. (او از نژاد، صفات، استعدادها، شكل و جنس جنين آگاهست.) يَعْلَمُ ... ما تَغِيضُ ... وَ ما تَزْدادُ
3- در تكامل يا نقص نوزاد، رَحم نقش مهمى دارد. «ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ»
4- نظام آفرينش موجودات بر اساس مقدار و ميزان دقيق است. «بِمِقْدارٍ» (يعنى اگر مدّت حمل كم يا زياد شود، اگر حمل سقط شود يا چند قلو گردد، اگر حمل، ناقصالخلقه يا داراى عضو زيادى شود، اين كم و زيادى «تَغِيضُ و تَزْدادُ» بر اساس يك فرمول حساب شده است.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ «8»
بعد از آن احتجاج فرمايد كه حق تعالى عالم به جميع معلومات است:
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى: خداوند سبحان مىداند به علم ازلى آنچه را كه در شكم هر حاملى است، از مذكر يا مؤنث، تامّ است يا ناقص،
«1» اصول كافى ج 1 ص 191.
«2» همان مصدر.
جلد 6 - صفحه 342
حسن است يا قبيح، قصير است يا طويل، سعيد است يا شقى. تمام خصوصيات و جزئيات آن را آگاه است. وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ: و مىداند آنچه ناقص و آنچه زياد گردد در مدت و عدد و خلقت. نزد حسن آنچه بكاهد به سقط و بىوقت از شكم بيفتد يا بيفزايد بر مدت نقصان تا به تمام نه ماه رسد.
مراد مدت حمل است كه اقل آن شش ماه و اكثر آن نزد خاصه ده ماه باشد.
و به روايت موثقه در عهد عمر زنى فرزند شش ماهه آورد، عمر حكم به رجم او نمود. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اگر زن با تو به كتاب خدا مخاصمه نمايد بر تو غلبه نمايد. عمر گفت: چگونه؟ فرمود: زيرا حق تعالى فرمايد «وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» و در آيه ديگر فرمود «وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ» هر گاه مدت دو سال كه رضاع است از سى ماه كم كنى شش ماه بماند، پس مدت حمل شش ماه باشد. عمر گفت: راست گفتى. «1» وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ: و هر چيزى از رزق و اجل يا آنچه ذكر شد تماما در پيشگاه حضرت سبحانى به مقدار و اندازه باشد بر وجه حكمت و مصلحت كه تجاوز و قصور از آن ننمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ «8» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ «9» سَواءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَ مَنْ جَهَرَ بِهِ وَ مَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَ سارِبٌ بِالنَّهارِ «10» لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «11»
ترجمه
خدا ميداند آنچه را بارور ميشود هر زنى و آنچه را كم ميكند رحمها و آنچه را زياد مينمايد و هر چيزى نزد او داراى اندازهاى است
داناى نهان و آشكار است بزرگ بلند مرتبه است
يكسان است از شما كسيكه پنهان نمايد گفتار را و كسيكه آشكار كند و كسيكه مخفى شود در شب و كسيكه آشكار شود در روز
مر او را است تعقيب كنندگانى از پيش روى او و از پشت سرش كه حفظ ميكنند او را بامر خدا همانا خدا تغيير نميدهد آنچه را در قومى است تا وقتى كه تغيير دهند آنچه را در نفسهاى آنها است و چون خواهد خدا برساند بقومى بدى را پس نيست برگرداندنى مر آنرا و نباشد از براى آنها غير از خدا هيچ اختيار دارى.
تفسير
خداوند ميداند آنچه در ارحام امّهات است از ذكور و اناث و تمام و
جلد 3 صفحه 192
ناقص و حسن و قبيح و سعيد و شقى و ساير صفات و احوال آنها را و آنكه چند روز رحمها كم ميكنند از ميزان متعارف حمل كه نه ماه است در نگهدارى طفل و زودتر فارغ ميشوند و چند روز زياد ميكنند و ديرتر فارغ ميشوند چنانچه در كافى و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده بعلاوه آنكه موجب زيادى آنستكه زن در مدّت حمل خون مىبيند هر چند روز كه خون ديده بر نه ماه افزوده ميشود و اين مخصوص بحمل نيست هر چيزى از خوشى و ناخوشى و عزّت و ذلّت و فقر و ثروت و غيرها در علم خدا مقدّر است و ميزان معيّنى دارد كه كم و زياد نميشود مگر خودش بخواهد كه كم و زياد كند ميداند آنچه را كه حس خلق ادراك نميكند و نهان از انظار است و آنچه را ادراك ميكند و مشهود است و بزرگ است كه هر بزرگى كوچك است در برابر بزرگى او و مقهور است در جنب قدرت و عزّت و عظمت او بلكه نابود است در برابر بود او و بلندى و برترى و بالاترى دارد بذات خويش بر ماسواى خود فرق ندارد در علم او آنكه از افراد شما كسى پنهان كند گفتار خود را در باطنش و كسى آشكار كند سخن را براى ديگرى هر دو را كاملا ميداند و مىشناسد و نيز فرق ندارد براى او كسيكه از شما در شب تار بكنجى مخفى شود و كسيكه در روز روشن در ميان مردم راه برود هر دو را مىبيند و مىيابد بنحو اتمّ و اكمل از انحاء ديدن و يافتن قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يعنى سرّ و علانيه نزد او يكسان است و از براى خدا يا از براى آنكس كه مخفى يا آشكار شده ملائكهاى است كه از پى يكديگر در اطراف او گردش ميكنند براى حفظ او از خطرات وارده بر او از جلو رو و عقب سر دائره وار كه شامل يمين و يسار هم هست اگر چه صريحا ذكر نشده بنابراين مراد از من بين يديه و من خلفه جوانب اربعه است و حفظ آن ملائكه او را بامر خدا است و براى آنستكه خدا اين مأموريت را بآنها داده در مناقب و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه يحفظونه من امر اللّه يعنى بامر خدا حفظ ميكنند او را از آنكه در چاه بيفتد يا ديوار بر سرش خراب شود يا آفت ديگرى باو برسد تا وقتى كه مقدّر الهى وارد گردد و پيش آيد كه او را تسليم آن كنند و آنها چهار ملكند دو ملك در روز و دو ملك در شب كه حفظ و تعقيب ميكنند او را و قريب باين معنى را عيّاشى از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده بعلاوه آنكه خدا تغيير نميدهد
جلد 3 صفحه 193
نعمت و عافيت قومى را تا وقتى كه تغيير دهند ايشان احوال جميله خودشان را باعمال قبيحه ولى عدد ملائكه در روايت علوى تعيين نشده و عيّاشى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند حكم فرموده بحكم حتم كه انعام نكند بر بنده خود نعمتى را پس بگيرد آنرا از او پيش از آنكه آن بنده معصيتى نمايد كه مستوجب شود بسبب آن معصيت كه گرفته شود آن نعمت از او و اين است مراد از قول خداوند انّ اللّه لا يغيّر ما بقوم حتى يغيّر و اما بأنفسهم و در معانى از امام سجّاد عليه السّلام نقل نموده كه گناهانى كه موجب تغيير نعمت ميشوند جور بر مردم و ترك عادت خير و كار خوب و كفران نعمت و ترك شكر است و آنكه پس از اين بيان اين آيه را تلاوت فرمود و معلوم است كه وقتى خدا بخواهد براى كسانى بدى را خواه سلب نعمت باشد خواه عذاب خواه بليّات ديگر دفع و رفع و منعى براى آن متصوّر نيست كه كسى جز خدا اختيار آنها را در دست بگيرد و نگذارد بر آنها آسيبى برسد يا اعانت و دستگيرى از آنها كند مگر آنكه توبه و انابه كنند و دست توسل بدامن اولياء خدا بزنند و خدا خودش بآبروى ايشان از تقصير آنها بگذرد و نعمت و عافيت را بر آنها مستدام فرمايد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اللّهُ يَعلَمُ ما تَحمِلُ كُلُّ أُنثي وَ ما تَغِيضُ الأَرحامُ وَ ما تَزدادُ وَ كُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍ «8»
خداوند ميداند آنچه را که حمل ميكنند و حامله و آبستن ميشوند هر انثايي و چه موقع وضع حمل او ميشود چه مدت حمل كم باشد و چه زياد از متعارف و هر چيزي در نزد خداوند بمقدار معيني است.
اللّهُ يَعلَمُ ما تَحمِلُ كُلُّ أُنثي يكي از علوم خمسه که در قرآن فرموده همين حمل در ارحام است که ميفرمايد إِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الغَيثَ وَ يَعلَمُ ما فِي الأَرحامِ وَ ما تَدرِي نَفسٌ ما ذا تَكسِبُ غَداً وَ ما تَدرِي نَفسٌ بِأَيِّ أَرضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ لقمان آيه 34. ميداند ذكر است يا انثي تام الاجزاء است يا ناقص رنگ و شكل او زيبا است يا زشت وَ ما تَغِيضُ الأَرحامُ وَ ما تَزدادُ تفسيرات زيادي بر اينکه جمله شده 1- اينكه مدت حمل غالبا نه ماه است ولي اقل مدت شش ماه است چنانچه يحيي و حضرت ابي عبد اللّه عليهما السلام شش ماهه متولد شدند و اكثر مدت يك سال است و بينهما متوسطات تغيض راجع باقل است و تزداد راجع باكثر.
2- اينكه تغيض بمعني سقط است که قبل المدت بدنيا ميآيد و تزداد راجع به اينكه زائد بر يكي است باصطلاح دو قلو.
3- تغيض بمعني ناقص الخلقه و تزداد بمعني عضو زائد مثل شش انگشتي و نحو او و مانعي ندارد که شامل جميع اينها شود زيرا تمام آنها را خداوند عالم است وَ كُلُّ شَيءٍ عِندَهُ بِمِقدارٍ قبل از خلقت و بعد، ازلا و ابدا تمام نزد خدا معلوم است و محدود خردلي تخلف نميكند آني جلو و عقب نميافتد
312
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- علم بیپایان خدا! در این بخش سخن از علم وسیع پروردگار (علم به نظام آفرینش و علم به اعمال بندگان) و آگاهی او بر همه چیز است.
نخست میگوید «خداوند از جنینهایی که هر زن- یا هر حیوان ماده- حمل میکند آگاه است» (اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثی).
نه تنها از جنسیت آن، بلکه از تمام مشخصات، استعدادها، ذوقها، و نیروهایی که بالقوه در آن نهفته شده آگاه است.
«و (همچنین) آنچه را که رحمها کم میکنند و قبل از موعد مقرر بیرون میریزند» میداند (وَ ما تَغِیضُ الْأَرْحامُ).
«و (همچنین) از آنچه از موعد مقرر افزون نگاه میدارند» نیز باخبر است (وَ ما تَزْدادُ).
سپس قرآن اضافه میکند: «و هر چیز در نزد خدا به مقدار و میزان ثابت و معین است» (وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ).
تا تصور نشود که این کم و زیادها بیحساب و بیدلیل است، همان گونه که اجزای جنین و خون رحم، همه دارای حساب و کتاب است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.