آیه 178 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | قصاص: مقابله به مثل در جنايت عمدى. قص و قصص در اصل به معنى تعقيب و پى جويى است. سرگذشت را از آن قصه گويند كه گوينده آن را تعقيب و دنبال مى كند. مقابله به مثل را از آن قصاص گويند كه در تعقيب جنايت است. | |
+ | |||
+ | قتلى: كشته شدگان. مفرد آن قتيل است. | ||
+ | |||
+ | حر: آزاد، آنكه برده كسى نيست. | ||
+ | |||
+ | عبد: بنده و برده. | ||
+ | |||
+ | المعروف: شناخته شده، آن هر فعلى است كه خوبى آن به وسيله عقل يا شرع شناخته شود. (قاموس قرآن<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
سطر ۴۸: | سطر ۵۷: | ||
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | ||
− | '''شأن نزول:''' | + | '''شأن نزول:''' |
«[[شیخ طوسی]]» گوید: قتاده گويد: اين آيه درباره طايفه اى از اهل جاهليت نازل گرديده كه بر طائفه اى ديگر تفوق داشته اند و ميخواستند از لحاظ قصاص بر آنها تعدى و تجاوز نمايند به قسمى كه راضى نبودند كه در قبال برده اى از خود برده اى از آنها را قصاص كنند. | «[[شیخ طوسی]]» گوید: قتاده گويد: اين آيه درباره طايفه اى از اهل جاهليت نازل گرديده كه بر طائفه اى ديگر تفوق داشته اند و ميخواستند از لحاظ قصاص بر آنها تعدى و تجاوز نمايند به قسمى كه راضى نبودند كه در قبال برده اى از خود برده اى از آنها را قصاص كنند. | ||
− | بلكه ميخواستند شخص آزادى را از ميان آنها قصاص نمايند و در قبال زن، مردى از قبيله طرف مقابل خود را قصاص كنند و خداوند با نزول اين آيه آن روش را نهى نمود | + | بلكه ميخواستند شخص آزادى را از ميان آنها قصاص نمايند و در قبال زن، مردى از قبيله طرف مقابل خود را قصاص كنند و خداوند با نزول اين آيه آن روش را نهى نمود <ref> در تفسير [[روض الجنان]] از خاصه و تفسير ابن ابى حاتم از عامه آن را از سعيد بن جبير روايت نموده اند و در تفسير روض الجنان اضافه شده كه دو طائفه مزبور از اوس و خزرج بوده اند و در تفسير كشف الاسرار از عامه چنين افزوده شده كه گويند دو طائفه مزبور بنىقريظه و بنىنضير بوده اند.</ref>.<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 53.</ref> |
+ | |||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
سطر ۲۸۱: | سطر ۲۹۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<div style="font-size:smaller"><references/></div> | <div style="font-size:smaller"><references/></div> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۵۹
<<177 | آیه 178 سوره بقره | 179>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای اهل ایمان بر شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جای بنده، و زن را به جای زن قصاص توانید کرد. و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد کاری است نیکو، پس قاتل دیه را در کمال خشنودی ادا کند. در این حکم، تخفیف (امر قصاص) و رحمت خداوندی است، و پس از این دستور، هر که تجاوز کند او را عذابی سخت خواهد بود.
ای اهل ایمان! در مورد کشته شدگان بر شما قصاص مقرّر و لازم شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس کسی که [مرتکب قتل شده چنانچه] از سوی برادر [دینی] اش [که ولیِّ مقتول است] مورد چیزی از عفو قرار گرفت [که به جای قصاص، دیه و خون بها پرداخت شود] پس پیروی از روش شایسته و پسندیده [نسبت به وضع مادی قاتل بر عهده عفو کننده است]، و پرداخت دیه و خون بها با نیکویی و خوش رویی [بر عهده قاتل است]. این [حکم] تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان؛ پس هر که بعد از عفو، تجاوز کند [و به قصاص قاتل برخیزد] برای او عذابی دردناک است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در باره كشتگان، بر شما [حق] قصاص مقرر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. و هر كس كه از جانب برادر [دينى]اش [يعنى ولىّ مقتول]، چيزى [از حق قصاص] به او گذشت شود، [بايد از گذشت ولىّ مقتول] به طور پسنديده پيروى كند، و با [رعايت] احسان، [خونبها را] به او بپردازد. اين [حكم] تخفيف و رحمتى از پروردگار شماست؛ پس هر كس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وى را عذابى دردناك است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، درباره كشتگان بر شما قصاص مقرر شد: آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن. پس هر كس كه از جانب برادر خود عفو گردد بايد كه با خشنودى از پى اداى خونبها رود و آن را به وجهى نيكو بدو پردازد. اين حكم، تخفيف و رحمتى است از جانب پروردگارتان و هر كه از آن سرباز زند، بهره او عذابى است دردآور.
ای افرادی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [= قاتل] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
قصاص: مقابله به مثل در جنايت عمدى. قص و قصص در اصل به معنى تعقيب و پى جويى است. سرگذشت را از آن قصه گويند كه گوينده آن را تعقيب و دنبال مى كند. مقابله به مثل را از آن قصاص گويند كه در تعقيب جنايت است.
قتلى: كشته شدگان. مفرد آن قتيل است.
حر: آزاد، آنكه برده كسى نيست.
عبد: بنده و برده.
المعروف: شناخته شده، آن هر فعلى است كه خوبى آن به وسيله عقل يا شرع شناخته شود. (قاموس قرآن[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: قتاده گويد: اين آيه درباره طايفه اى از اهل جاهليت نازل گرديده كه بر طائفه اى ديگر تفوق داشته اند و ميخواستند از لحاظ قصاص بر آنها تعدى و تجاوز نمايند به قسمى كه راضى نبودند كه در قبال برده اى از خود برده اى از آنها را قصاص كنند.
بلكه ميخواستند شخص آزادى را از ميان آنها قصاص نمايند و در قبال زن، مردى از قبيله طرف مقابل خود را قصاص كنند و خداوند با نزول اين آيه آن روش را نهى نمود [۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«178» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (قانون) قصاص در مورد كشتگان، بر شما (چنين) مقرّر گرديده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خونبهاتبديل شود) بايد شيوهاى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد.
جلد 1 - صفحه 273
نکته ها
«قصاص» از ريشه «قصّ» به معناى پيگيرى است. لذا به داستان دنبالهدار و پى در پى «قصّه» مىگويند. پيگيرى قتل تا مجازات قاتل را «قصاص» گويند.
در هر اجتماعى گاه و بيگاه قتلى صورت مىگيرد، يك دين جامع و كامل همانند اسلام، در قبال چنين حوادثى بايد طرح و برنامهى عادلانه و منطقى ارائه دهد كه بتواند جلوى ازدياد وتكرار چنين حوادث وهمچنين جلوى انتقامهاى نابجا و احياناً سوءاستفادهها را بگيرد، تا قاتلان، جسور نشوند وخون مظلوم به هدر نرود.
در جاهليّت قبل از اسلام، گاه به خاطر كشته شدن يك نفر، قبيلهاى به خاك و خون كشيده مىشد و جنگهاى طولانى به راه مىافتاد. اسلام با طرحى كه در اين آيه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضايت طرفين و رعايت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البتّه قانون قصاص، حكم الهى كه قابل عفو و اغماض نباشد، نيست، بلكه حقّى است براى صاحبان خون كه مىتوانند با گرفتن ديه و يا بدون آن، از حقّ خود صرفنظر كنند.
سؤال: چرا در قانون قصاص، جنسيّت مطرح است؟ اگر قاتل مرد و مقتول زن باشد، مرد را قصاص نمىكنند؟
پاسخ: قتل زن و مرد، از نظر الهى و انسانى و كيفر اخروى يكسان است، لكن در كيفر دنيوى فرق دارد و اين به خاطر آن است كه معمولا مرد نانآور خانه و قتل او سبب ضربه اقتصادى به خانواده است و قانون براساس نوع است، نه موارد نادر كه ممكن است زنى نانآور باشد.
البته مرد در برابر زن با پرداخت ما به التفاوت ديه، قصاص مىشود.
پیام ها
1- در قانون قصاص، اصول تساوى و عدالت مورد توجّه است. «الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى ...»
2- قاطعيّت و عطوفت در كنار هم لازم است. «فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ» گويا اولياى مقتول، برادر قاتل هستند و قاتل، از مرز اسلام و اخوت بيرون نمىرود.
3- حقوق اسلامى، آميخته با اخلاق اسلامى است. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ ... فَمَنْ عُفِيَ»
جلد 1 - صفحه 274
4- اسلام، نه مانند يهود تنها راه را قصاص مىداند و نه همچون مسيحيّت بهترين راه را عفو مىشناسد، بلكه راههاى مختلفى مثل قصاص، خونبها و عفو را مطرح مىكند. «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ ... فَمَنْ عُفِيَ»
5- جواز عفو قاتل و تبديل قصاص به گرفتن خونبها، شايد براى تربيت شماست. «تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ»
6- تجاوز از حدود الهى و سوءاستفاده از آن ممنوع است. «فمن اعتدى عليه ... فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ»
7- اگر در قانونى تخفيف قرار داديد، به آن پا بند بايستيد. «ذلِكَ تَخْفِيفٌ ... فَمَنِ اعْتَدى»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (178)
«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 215.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 327
شأن نزول: قبل از اسلام ميان دو قبيله حرب واقع شدى، آن قبيله كه عالى نسب بودند نسبت به ديگرى به عوض، بنده آزادى را قصاص نمودى، و بدل زن مردى و مقابل يكى دو نفر را كشتى؛ بعد از هجرت خدمت حضرت عرضه داشتند، آيه شريفه نازل شد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى: واجب شده بر شما مماثلت و مساوات در كشتگان نه تعدّى و ستم در كشتن وقتى كه قتل عمدى بود به اين وجه، الْحُرُّ بِالْحُرِّ: آزادى به آزادى، وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ: و بندهاى به بندهاى، وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى: و زنى به زنى قصاص شود. تفصيل و شروط و احكام قصاص در كتب فقهاء رضوان اللّه عليهم مذكور است.
فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ: پس هر كه عفو كرده شود براى او از قصاص برادر دينى او كه مقتول است چيزى از عفو، يعنى اگر ولىّ مقتول از قصاص قاتل درگذرد و راضى به ديه شود، فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ: پس بر قاتل است بعد از عفو به متابعت نمودن به نيكوئى و آن دادن ديه است به طوع و رغبت. وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ: و ادا كردن و رسانيدن ديه به ولىّ مقتول به نيكوئى، يعنى بزودى نه به مماطله و بدخوئى. يا ولىّ اتباع معروف نمايد.
يعنى سختگيرى نكند بر قاتل در طلب ديه، و او را مهلت دهد اگر معسر باشد.
ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ: اين حكم مذكور كه عفو از قصاص و طلب ديه باشد، تخفيفى است از جانب پروردگار شما و رحمت و بخشايشى است از او در تسهيل امر و تحصيل نفع، زيرا بر اهل تورات قصاص لازم بود و عفو كردن و ديه گرفتن حرام، و بر اهل انجيل عفو مقرر و ديه و قصاص حرام بوده؛ حق تعالى امت مرحومه را مخيّر ساخته ميان قصاص و عفو و ديه به جهت آسانى امر بر آنها و تقدير حكم بر حسب مراتب ايشان.
فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ: پس هر كه تجاوز كند بعد از آن، يعنى بعد از عفو و ديه قاتل را بكشد؛ چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 328
در جاهليت ولىّ مقتول قاتل را ايمن مىگردانيد به گرفتن ديه، بعد بر او ظفر يافته او را مىكشت. حق تعالى منع و تهديد فرمود كه: فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ: «1» پس براى او است در آخرت عذابى دردناك يا عذاب دنيا كه او را بكشند به جهت جنايت او، زيرا حق او كه طلب خون باشد به عفو يا ديه ساقط شده بود. يا هر كه بعد از اين حكم تعدّى نمايد و به طريقه جاهليت رفتار كند، براى او عذابى است دردناك. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى بِالْأُنْثى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (178)
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد نوشته شد بر شما قصاص كردن در كشتهها آزاد به آزاد و بنده به بنده وزن بزن پس هر كس عفو شد براى او از برادرش چيزى پس پيروى نمايد بخوبى و ادا كند به او به نيكى..
تفسير
عياشى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه اين حكم اختصاص باهل ايمان ندارد بلكه شامل حال تمام مسلمانان است و گفته شده است يعنى واجب است مماثلت و مساوات در باب كشتگان و آنكه سلوك نمايند اولياء مقتول با قاتل همان سلوكى را كه قاتل با مقتول نموده است و تعدى و تجاوز از حدود ننمايند و در تهذيب از امام صادق (ع) نقل نموده كه آزاد در مقابل بنده كشته نميشود ولى بشدت زده ميشود و بايد ادا نمايد ديه بنده را و مرد در قصاص زن بقتل نميرسد مگر آنكه داده شود بكسان آنمرد نصف ديه او و عياشى هم اين معنى را نقل نموده است و گفتهاند ما بين دو قبيله از عرب خونريزى روى داده بود و يكى از آندو قبيله بر ديگرى تفوق داشتند و قسم ياد نمودند كه بكشند در مقابل بنده آزاد را و در مقابل زن مرد را و در قصاص يكمرد دو مرد را پس چون شوكت اسلام ظاهر گرديد و اين واقعه بسمع مبارك حضرت رسول (ص) رسيد و دادخواهى نمودند اين آيه نازل شد و آنحضرت امر الهى را اعلام فرمود پس آن جنايت كارى كه مورد عفو شد از ولى خون كه از آن ببرادر تعبير شده است براى تحبيب و ترغيب بعفو و بمناسبت برادرى دينى بچيزى از عفو كه قصاص باشد نه ديه بايد عفو كننده از آن كه ولى دم است بميزان معروف از حكم خداوند مطالبه ديه نمايد نه زيادتر و بايد بعنف و بدون رضايت نگيرد جنايت كار هم بايد شكرگزارى از اين عفو نموده تمام ديه را بدون مماطله و مماكسه بخوبى و خوشى و امتنان بپردازد و در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه سزاوار است از براى كسيكه صاحب حق است چون مصالحه نمود بديه آنكه سختگيرى نكند و بزحمت نيفكند برادر دينى خود را و كسيكه حق بر ذمه او است نبايد مماطله كند در صورتى كه قدرت بر اداء دارد بلكه بايد
جلد 1 صفحه 219
بخوبى و نيكى ادا نمايد و در اين مقام چند نكته بنظر حقير رسيده است يكى آنكه اين آيه در مقام بيان اصل حكم قصاص نيست بلكه در مقام بيان كيفيت آنست چنانچه نقل شد كه مراد آنستكه در اين باب طريق مماثلت و مساوات پيموده شود و البته اين در جائى است كه اصل قصاص ثابت باشد لذا قتل خطا و شبه عمد را شامل نميشود ديگر آنكه اگر اولياء مقتول متعدد باشند و يكى از آنها عفو كند حكم قصاص رفع ميشود و اين معنى از لفظ شىء در آيه شريفه استفاده ميشود كه نكره است سه ديگر آنكه رضايت قاتل هم در اداء ديه شرط است پس اگر قاتل بگويد من راضيم بقصاص و ديه نميدهم نميتواند ولى دم بگويد ديه ميخواهم و اين معنى از لفظ عفو در آيه شريفه استفاده ميشود كه بايد بر نفع قاتل باشد چنانچه از تفسير امام (ع) كه فرمود بعنف نگيرد و فرمايش حضرت صادق كه حكم را معلق بمصالحه نمود هم ميتوان فهميد و پس از عفو اگر قاتل معسر باشد بايد ولى مقتول باو مهلت بدهد و اين نكته از فاتباع بالمعروف در آيه شريفه ممكن است استفاده شود و در تفسير اشاره و در روايت تصريح بآن شده بود در صورتى كه اتباع معروف وظيفه ولى دم باشد ولى ظاهر آيه شريفه آنستكه اتباع معروف و اداء باحسان هر دو بيان وظيفه قاتل است نهايت اول اشاره بآنستكه بايد در اداء بميزان معروف كوتاهى نكند و دوم اشاره بآنكه بايد علاوه بر آن ممنون و متشكر هم باشد و البته آنچه از معادن وحى و تنزيل رسيده است انسب و الطف و اتقن است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ القِصاصُ فِي القَتلي الحُرُّ بِالحُرِّ وَ العَبدُ بِالعَبدِ وَ الأُنثي بِالأُنثي فَمَن عُفِيَ لَهُ مِن أَخِيهِ شَيءٌ فَاتِّباعٌ بِالمَعرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيهِ بِإِحسانٍ ذلِكَ تَخفِيفٌ مِن رَبِّكُم وَ رَحمَةٌ فَمَنِ اعتَدي بَعدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ (178)
1- مجلد اول ص 128- 132
2- مجلد اول ص 441- 448
3- تفسير صافي في ذيل الاية
جلد 2 - صفحه 314
اي كساني که ايمان آوردهايد بر شما حكم قصاص درباره كشتهگان مكتوب گرديد، آزاد در ازاي آزاد بايد قصاص شود و بنده در ازاء بنده و زن در مقابل زن، پس كسي که عفو شود نسبت باو از برادرش چيزي از عفو (به اينكه از قصاص بگذرد و بديه راضي شود) پس «ولي مقتول» بايد پيروي از نيكي كند (و بقاتل در اداء ديه مهلت دهد و با او بشدت رفتار نكند) و قاتل نيز ديه را از روي احسان و طريق نيكو اداء كند، اينکه دستور يعني حكم عفو و انتقال از قصاص بديه تخفيف و رحمتي از جانب پروردگار شماست، پس كسي که بعد از آن تجاوز كند براي او عذاب دردناك است.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ القِصاصُ از اينکه جمله چند نكته استفاده ميشود.
اول- اينکه خطاب مخصوص مؤمنين است و در موردي است که قاتل و مقتول هر دو مؤمن باشند و دليل بر اينکه مطلب چند چيز است:
1- نفس خطاب 2- كلمه عليكم که باز خطاب بمؤمنين است که اينکه حكم بر شما تعيين شده 3- كلمه اخيه که مراد برادر ديني است چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد إِنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَةٌ«1» 4- حديثي که در برهان از برقي از حضرت صادق عليه السّلام روايت ميكند که در جواب سؤال راوي از تفسير اينکه آيه ميفرمايد ا هي لجماعة المسلمين قال هي للمؤمنين خاصة دوم- كلمه كتب در اينکه آيه در مقام جعل حكم وضعي است که اعطاء حق باولياء مقتول باشد نه حكم تكليفي مانند (كتب عليكم الصيام) که بيان آن خواهد آمد پس تعبير بفرض در كلام مفسرين تمام نيست و معني اعطاء حق
1- سوره حجرات آيه 10
جلد 2 - صفحه 315
اينست که صاحب حق ميتواند اخذ حق كند و ميتواند از حق خود صرف نظر نمايد و اسقاط كند.
سوم- حكم قصاص اختصاص بمورد عمد دارد پس در مورد خطايا شبه عمد قصاص نيست بلكه تنها ديه است که عبارت از صد شتر يا هزار گوسفند يا هزار دينار يا هزار حوله باشد چنانچه در آيه ديگر بيان ميفرمايد:«1» چهارم- اينکه آيه شريفه تنها در مقام بيان حق النّاس است و اما حق اللّه که ثبوت كفاره يعني عتق رقبه (بنده آزاد كردن) و يا روزه دو ماه پي در پي، يا اطعام شصت مسكين، و يا عذاب مخلد باشد در آيات ديگر بيان شده است پنجم كلمه قتلي جمع قتيل بمعني مقتول است و آية تنها قصاص در مورد قتل را متعرض است و اما جروح و يا از بين بردن بعضي اعضاء مانند چشم و گوش و بيني و غير اينها را در آيه ديگر بيان شده وَ كَتَبنا عَلَيهِم فِيها أَنَّ النَّفسَ بِالنَّفسِ الاية«2» الحُرُّ بِالحُرِّ وَ العَبدُ بِالعَبدِ وَ الأُنثي بِالأُنثي اگر قاتل و مقتول هر دو آزاد باشند يا هر دو عبد باشند و يا هر دو زن باشند قصاص جاري ميشود و همچنين اگر قاتل عبد و مقتول حر باشد و يا قاتل زن باشد و مقتول مرد قصاص جاري ميشود ولي اگر قاتل حر و مقتول عبد باشد قصاص نميشود بدليل خود آيه و احاديثي که از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه طاهرين (ع) روايت شده چنانچه در آلاء الرحمن از إبن عباس از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده که فرمود «
لا يقتل حرّ بعبد
» و در برهان از كافي از ابي بصير از حضرت صادق (ع) روايت كرده که فرمود «
لا يقتل حرّ بعبد و لكن يضرب ضربا شديدا و يغرم ثمنه دية العبد
»
1- سوره نساء آيه 91
2- سوره مائده آيه 49
جلد 2 - صفحه 316
و همچنين اگر مردي زني را كشت اگر ولي دم خواست قصاص كند بايد نصف ديه را بوارث مرد بپردازد يا بگرفتن ديه حاضر شود چنان که عياشي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده که فرمود «
لا يقتل الحر و لكن يضرب ضربا شديدا و يغرم دية العبد و ان قتل رجل امراة فاراد اولياء المقتول ان يقتلوه ادوا نصف ديته الي اهل الرجل
» و همچنين اگر مقتول كافر و قاتل مسلمان باشد قصاص جاري نميشود طبق احاديث كثيري که از رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده که فرمود «
لا يقتل مؤمن بكافر
» بلي اگر زمّي باشد ديه ثابت است و اما اگر كافر مسلماني را بكشد قصاص ميشود.
مسئله: اگر جماعتي در قتل يك نفر شركت كردند بطوري که قتل مستند بهمه آنها باشد آيا ميتوان قصاص نمود:
جواب: اطلاق آيه و تصريح اخبار و فتاوي علماء بر اينست که قصاص جاري ميشود مشروط بر اينكه ديه همه شركت كنندگان باستثناء يكي آنها داده شود باين طريق که مثلا اگر دو نفر باشند بهر يك نصف ديه داده ميشود و هر دو قصاص ميشوند و اگر سه نفر باشند بهر يك دو ثلث ديه داده ميشود و حتي اگر ده نفر باشند بهر يك نه عشر ديه داده ميشود و هر ده نفر قصاص ميشوند.
فَمَن عُفِيَ لَهُ مِن أَخِيهِ شَيءٌ يعني اگر ولي دم عفو نمود باين معني که از حق قصاص گذشت كرد ديگر نميشود قصاص نمود زيرا حق باسقاط از بين ميرود و تفاوت نميكند که ولي دم يك نفر باشد يا بيشتر همين که يك نفر از اولياء دم از حق خود صرف نظر نمود ديگر قصاص نميتوان نمود بلكه منتقل به ديه ميگردد و تعبير بكلمه شيئي شايد اشاره بهمين باشد که هر چند عفو كمي از اولياء دم نسبت بقاتل بشود قصاص ساقط ميگردد و ممكن است اشاره ببعض عفو باشد که راضي شدن بديه و صرفنظر نمودن از قصاص باشد و تعبير باخيه براي ترغيب و
جلد 2 - صفحه 317
تحريص بعفو است که چون قاتل برادر ديني شماست و براي مؤمن سزاوار است که نسبت به برادر ديني خود رعايت كند و از لغزش او در گذرد.
فَاتِّباعٌ بِالمَعرُوفِ يعني بعد از آنكه حق قصاص منتقل بديه شد وظيفه ولي دم اينست که در اخذ ديه سختگيري نكند و اگر طرف صاحب عسرت است او را مهلت دهد و با او بسازد و راه نيكي و معروف را پيروي كند.
وَ أَداءٌ إِلَيهِ بِإِحسانٍ و قاتل نيز مسامحه و مماطله در اداء ديه ننمايد و هر چه زودتر آن را بدهد و چنانچه ولي دم باو احسان و نيكي نموده و از قصاص گذشت او هم احسان كند و حق ثابت او را بخوبي ادا نمايد.
ذلِكَ تَخفِيفٌ مِن رَبِّكُم وَ رَحمَةٌ اينکه قانون و حكم (دستور عفو و انتقال از قصاص بديه) تخفيف و تفضلي است از جانب پروردگارتان که نه قاتل قصاص شود و نه حق مقتول پايمال گردد و قانون عادلانه است نه مثل قانون يهود که راه منحصر بقصاص و چاره جز قصاص نباشد و نه اينكه مانند نصاري قانون قصاص نباشد.
فَمَنِ اعتَدي بَعدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ پس كسي که بعد از اسقاط حق قصاص در مقام قصاص بر آيد عذاب دردناك براي اوست زيرا حق قصاص بعفو ساقط شده و اجراء قصاص در اينصورت در حكم قتل عمد است.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 178
شأن نزول:
عادت عرب جاهلی بر این بود که اگر کسی از قبیله آنها کشته میشد تصمیم میگرفتند تا آنجا که قدرت دارند از قبیله قاتل بکشند، و این فکر تا آنجا پیش رفته بود که حاضر بودند بخاطر کشته شدن یک فرد تمام طایفه قاتل را نابود کنند این آیه نازل شد و حکم عادلانه قصاص را بیان کرد.
این حکم اسلامی، در واقع حد وسطی بود میان دو حکم مختلف که آن زمان وجود داشت بعضی قصاص را لازم میدانستند و بعضی تنها دیه را لازم میشمردند، اسلام قصاص را در صورت عدم رضایت اولیای مقتول، و دیه را به هنگام رضایت طرفین قرار داد.
تفسیر:
قصاص مایه حیات شماست! از این آیه به بعد یک سلسله از احکام اسلامی مطرح میشود نخست از مسأله حفظ احترام خونها آغاز میکند، و خط بطلان بر آداب و سنن جاهلی میکشد، مؤمنان را مخاطب قرار داده چنین میگوید:
«ای کسانی که ایمان آوردهاید حکم قصاص در مورد کشتگان بر شما نوشته شده است» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی).
انتخاب واژه «قصاص» نشان میدهد که اولیاء مقتول حق دارند نسبت به
ج1، ص157
قاتل همان را انجام دهند که او مرتکب شده.
ولی به این مقدار قناعت نکرده، در دنباله آیه مسأله مساوات را با صراحت بیشتر مطرح میکند و میگوید: «آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، و زن در برابر زن» (الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی).
البته این مسأله دلیل بر برتری خون مرد نسبت به زن نیست و توضیح آن خواهد آمد.
سپس برای این که روشن شود که مسأله قصاص حقی برای اولیای مقتول است و هرگز یک حکم الزامی نیست، و اگر مایل باشند میتوانند قاتل را ببخشند و خونبها بگیرند، یا اصلا خونبها هم نگیرند، اضافه میکند: «اگر کسی از ناحیه برادر دینی خود مورد عفو قرار گیرد (و حکم قصاص با رضایت طرفین تبدیل به خونبها گردد) باید از روش پسندیدهای پیروی کند (و برای پرداخت دیه طرف را در فشار نگذارد) و او هم در پرداختن دیه کوتاهی نکند» (فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ).
در پایان آیه برای تأکید و توجه دادن به این امر که تجاوز از حد از ناحیه هر کس بوده باشد مجازات شدید دارد میگوید: «این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگارتان، و کسی که بعد از آن از حد خود تجاوز کند عذاب دردناکی در انتظار او است» (ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ).
این دستور عادلانه «قصاص» و «عفو» از یکسو روش فاسد عصر جاهلیت را که همچون دژخیمان عصر فضا، گاه در برابر یک نفر صدها نفر را به خاک و خون میکشیدند محکوم میکند.
و از سوی دیگر راه عفو را به روی مردم نمیبندد، و از سوی سوم میگوید بعد از برنامه عفو و گرفتن خونبها هیچ یک از طرفین حق تعدی ندارند، بر خلاف اقوام جاهلی که اولیای مقتول گاهی بعد از عفو و حتی گرفتن خونبها قاتل را میکشتند! اما جنایتکارانی که به جنایت خود افتخار میکنند و از آن ندامت و پشیمانی ندارند نه شایسته نام برادرند و نه مستحق عفو و گذشت!
ج1، ص158
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ در تفسير روض الجنان از خاصه و تفسير ابن ابى حاتم از عامه آن را از سعيد بن جبير روايت نموده اند و در تفسير روض الجنان اضافه شده كه دو طائفه مزبور از اوس و خزرج بوده اند و در تفسير كشف الاسرار از عامه چنين افزوده شده كه گويند دو طائفه مزبور بنىقريظه و بنىنضير بوده اند.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 53.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.