ابوطلحه انصاری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
+ | '''«ابوطلحه زید بن سهل انصارى»'''، از [[صحابی|اصحاب]] مشهور [[پیامبر اسلام|پیامبر]] (صلی الله علیه وآله) بود و در [[بیعت عقبه|بیعت عقبه]] دوم حضور یافت و به [[اسلام]] گروید و از نقیبان دوازدهگانه شد. او از تیراندازان برجستۀ صدر اسلام بود و در همه [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] رسول اکرم حضور مؤثری داشت. | ||
− | + | ==زندگینامه== | |
+ | ابوطلحه زید بن سهل بن اسود بن حزام انصارى خزرجى<ref>المعارف، ص ۲۷۱.</ref> از تیره بنىنجار و همسرش امسُلَیم مادر [[انس بن مالک|انس بن مالک]] است.<ref>همان.</ref> وى در [[بیعت عقبه|بیعت عقبه]] دوم حضور یافت و به [[اسلام]] گروید و از نقیبان دوازده گانه<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۳؛ تهذیب الکمال، ج ۱۰، ص ۷۵.</ref> شد و پس از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله او را با ارقم بن ابی ارقم<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۳.</ref> و به نقلى ابوعبیده برادر کرد.<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref> | ||
− | + | ابوطلحه از تیراندازان زبردست بود. در [[جنگ بدر]] حضور یافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۷.</ref> و در [[غزوه احد|جنگ اُحُد]] پیشاپیش [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله تیر مىانداخت. او صداى مهیبى داشت؛ از اینرو پیامبر دربارهاش فرمود: نهیب ابوطلحه بر دشمن، از نیروى ۱۰۰ مرد بهتر است.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۶۱؛ المغازى، ج ۱، ص ۲۴۲ـ۲۴۳؛ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۳ـ۳۸۴.</ref> | |
− | ابوطلحه از | ||
− | + | به گفته خودش، در [[جنگ خیبر]] دوشادوش رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۵.</ref> و در [[غزوه حنین]] ۲۰ نفر از مشرکان را از پاى درآورده و وسایلشان را از آنِ خود ساخته است.<ref>المعارف، ص ۲۷۱؛ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۶۱.</ref> | |
− | + | ابوطلحه اهل [[انفاق]] بود؛ گفتهاند: روزى ابوطلحه با مشاهده آثار گرسنگى در پیامبر براى ایشان غذایى تهیه کرد و حضرت را به آن فراخواند. پیامبر نیز با دست مبارک خود آن غذاى اندک را میان [[صحابی|اصحاب]] قسمت کرد و همه سیر شدند.<ref>صحیح البخارى، ج ۴، ص ۲۰۶ـ۲۰۷؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۶۱.</ref> | |
− | + | به نقلى او پس از نزول آیه {{متن قرآن|«لَن تَنالوا البِرَّ حَتّى تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ...»}}؛ هرگز به نیکوکارى نمىرسید؛ مگر اینکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید. ([[سوره آل عمران]]، ۹۲) نخلستان آبادى را که روبروى [[مسجد]] [[مدینه]] داشت به پیامبر واگذاشت و به پیشنهاد حضرت، آن را براى خویشانش [[وقف]] کرد.<ref>صحیح البخارى، ج ۳، ص ۲۵۸؛ روضالجنان، ج ۴، ص ۴۲۷.</ref> | |
− | + | ابوطلحه از جمله راویان [[حدیث]] پیامبر است؛<ref> تهذیبالکمال، ج ۱۰، ص ۷۵.</ref> پسرش عبدالله و نوادهاش اسحاق بن عبدالله و [[انس بن مالک]] و عدهای دیگر نیز از او روایت کردهاند.<ref>ابنعساکر، ۶ / ۶۰۸؛ احمد بن حنبل، ۴ / ۲۸-۳۰.</ref> | |
− | + | ابوطلحه بسیار [[روزه]] مىگرفت و گفتهاند: بعد از [[رحلت پیامبر اسلام|رحلت رسول خدا]] (ص) ۴۰ سال زیست و تا آخر عمر جز در بیماری و سفر و [[عید فطر|عید فطر]] و [[عید قربان|قربان]] روزه بود.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۴.</ref> | |
− | بر اساس نقلى، | + | بر اساس نقلى، پیامبر در واپسین روزهاى عمر خود به ابوطلحه فرمود تا سلامش را به قوم خود برساند و سپس آنان را به عفاف و استقامت ستود.<ref>اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref> [[قبر]] پیامبر صلی الله علیه و آله را ابوطلحه آماده ساخت.<ref>تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۱۱۴؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۶۱.</ref> |
− | + | صاحب [[قاموس الرجال شوشتری (کتاب)|قاموسالرجال]] به علت گفتار و رفتارى که در خلافت [[عمر بن خطاب|عمر]] از او سرزده، روایات او را [[حدیث ضعیف|ضعیف]] مىشمارد.<ref>قاموس الرجال، ج ۴، ص ۵۵۲ـ۵۵۳.</ref> به گفته [[ابن ابی الحدید|ابن ابى الحدید]] عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین [[شورای شش نفره خلافت|شورایى شش نفره]] مرکب از [[امام علی علیه السلام|على]] علیهالسلام، [[عثمان]]، [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]]، [[زبیر بن عوام|زبیر]]، [[سعد بن ابی وقاص]] و عبدالرحمن بن عوف به ابوطلحه فرمان داد با همراهى ۵۰ مرد مسلح این ۶ نفر را در خانهاى جمع کند و سه روز به آنها مهلت دهد تا یکى را از میان خودشان به عنوان خلیفه انتخاب کنند و چنانچه ۴ نفر از آنان یا سه نفر که عبدالرحمن در میان آنها باشد بر امرى اتفاق و دیگران مخالفت کردند گردن مخالفان را بزند؛ همچنین اگر پس از سه روز آنان امر خلافت را تعیین نکردند، آنان را گردن بزند.<ref>شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> ابوطلحه نیز سوگند یاد کرد بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.<ref> قاموس الرجال، ج ۴، ص ۵۵۲.</ref> | |
− | صاحب قاموسالرجال به علت گفتار و رفتارى | ||
− | ابوطلحه | + | برخى وفات ابوطلحه را سال ۳۴ هجرى در ۷۰ سالگى در [[مدینه]] دانسته و گفتهاند: [[عثمان بن عفان|عثمان بن عفان]] بر جنازهاش [[نماز میت|نماز]] خوانده؛<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۵؛ المعارف، ص ۲۷۱.</ref> اما اهل [[بصره]] معتقدند که در سفرى دریایى در کشتى مرده و پس از ۷ روز بدون آن که جسدش تغییر کند، در جزیرهاى مدفون شده است.<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۵؛ تهذیبالکمال، ج ۱۰، ص ۷۶.</ref> با توجه به اینکه به گفتۀ بعضی از مورخان، ابوطلحه ۴۰ سال بعد از پیامبر (ص) زیسته بوده، به نظر میرسد وفات او در ۷۰ سالگی و در ۵۰ یا ۵۱ قمری بوده است. |
− | |||
− | وفات او | ||
==ابوطلحه در شأن نزول== | ==ابوطلحه در شأن نزول== | ||
− | + | *[[قرآن]]، مسلمانان را پس از [[غزوه احد|جنگ اُحُد]] به دو دسته تقسیم کرد: گروهى مؤمن که خداوند بر آنها آرامش نازل کرد و نشانه آن خواب سبکى بود که شبِ پس از حادثه اُحد بر آنها عارض شد و گروهى [[نفاق|منافق]] که به فکر جانشان بوده، آرامشى نداشتند و درباره خدا گمانهاى نادرستى مىبردند. خداوند مىفرماید: {{متن قرآن|«ثُمَّ اَنزَلَ عَلَیکم مِن بَعدِ الغَمِّ اَمَنَةً نُعاسـًا یغشى طَـائِفَةً مِنکم و طَـائِفَةٌ قَد اَهَمَّتهُم اَنفُسُهُم یظُنّونَ بِاللّهِ غَیرَ الحَقِّ ظَنَّ الجهِلِیةِ...»}}. ([[سوره آل عمران]]، ۱۵۴) در نقلى از ابوطلحه وى خود را از جمله کسانى دانسته که خواب سبک بر او عارض شده<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۸۷ـ۱۸۸؛ روضالجنان، ج ۵، ص ۱۱۴؛ روحالمعانى، مج ۳، ج ۴، ص ۱۵۵.</ref> و خود را از گروه اول شمرده است. | |
− | + | *بنا به روایت [[ابوهریره]]، مردى خدمت [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله رسید و از حضرت خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و به همسرش سفارش کرد که از مهمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به نیکویى پذیرایى کند. بچهها را خواباندند؛ سپس به بهانهاى چراغ را خاموش و وانمود کردند که با مهمان غذا مىخورند. فرداى آن شب پس از اظهار خرسندى پیامبر از عمل آنها، خداوند این آیه را نازل کرد:<ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۵۵.</ref> {{متن قرآن|«...و یؤثِرونَ عَلى اَنفُسِهِم ولَوکانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئِک هُمُ المُفلِحون...»}}؛ ... و (مهاجران را) بر خود مقدم مىدارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. کسانى که نفس خویش را از بخل و حرص بازداشتهاند، رستگارانند ([[سوره حشر]]، ۹)؛ لیکن [[عبدالله بن مسعود|عبدالله بن مسعود]] نزول این آیه و داستان پیش گفته را با شرحى بیشتر در مورد [[امام على]] علیه السلام مىداند.<ref>روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.</ref> | |
− | + | *گروهى از مسلمانان از جمله ابوطلحه در منزل [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابى وقاص]] گرد آمدند، غذایى خوردند و پس از آن، شرابى در مجلس حاضر کردند تا بنوشند که آیه {{متن قرآن|«یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والاَنصابُ والاَزلمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطنِ فَاجتَنِبوهُ لَعَلَّکم تُفلِحون»}} ([[سوره مائده]]، ۹۰) نازل شد و حرمت قطعى خمر را اعلام کرد.<ref>مناقب، ج ۲، ص ۲۰۳ـ۲۰۴.</ref> از [[شأن نزول]] این آیه استفاده مىشود که ابوطلحه، پس از نزول آیات قبلى تحریم شراب مانند {{متن قرآن|«یسـَلونَک عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کبیرٌ...»}} ([[سوره بقره]]، ۲۱۹) همچنان از نوشیدن شراب دست نکشیده بود؛ چنان [[علامه طباطبایى]] مىگوید: از ذیل آیات ۹۰ـ۹۱ [[سوره مائده]] استفاده مىشود برخى مسلمانان بعد از شنیدن {{متن قرآن|«یسـَلونَک عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کبیرٌ...»}} (سوره بقره، ۲۱۹) باز هم از [[شراب خواری|میگسارى]] دست برنداشته بودند تا آیه ۹۰ سوره مائده نازل شد.<ref>المیزان، ج ۲، ص ۱۹۵.</ref> به نقلى، پس از نزول آیه پیشین، ابوطلحه دستور داد همه شرابهاى موجود در خانهاش را بیرون بریزند.<ref>صحیح البخارى، ج ۶، ص ۳۰۱؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۱۶۲.</ref> | |
− | |||
− | از شأن نزول | ||
− | |||
− | باز هم از | ||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | * دائرة المعارف قرآن کریم، محمد خراسانى، ج ۲، ص ۲۹-۳۲. | |
− | + | * [https://www.cgie.org.ir/fa/article/226717/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B7%D9%84%D8%AD%D9%87 "ابوطلحه"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی]. | |
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= خوب | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
+ | |رده= دارد | ||
+ | }} | ||
[[رده: اصحاب پیامبر]] | [[رده: اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده: شخصیتهای شان نزول آیات قرآن]] | [[رده: شخصیتهای شان نزول آیات قرآن]] | ||
+ | [[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۷
«ابوطلحه زید بن سهل انصارى»، از اصحاب مشهور پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود و در بیعت عقبه دوم حضور یافت و به اسلام گروید و از نقیبان دوازدهگانه شد. او از تیراندازان برجستۀ صدر اسلام بود و در همه غزوات رسول اکرم حضور مؤثری داشت.
زندگینامه
ابوطلحه زید بن سهل بن اسود بن حزام انصارى خزرجى[۱] از تیره بنىنجار و همسرش امسُلَیم مادر انس بن مالک است.[۲] وى در بیعت عقبه دوم حضور یافت و به اسلام گروید و از نقیبان دوازده گانه[۳] شد و پس از هجرت، پیامبر صلی الله علیه و آله او را با ارقم بن ابی ارقم[۴] و به نقلى ابوعبیده برادر کرد.[۵]
ابوطلحه از تیراندازان زبردست بود. در جنگ بدر حضور یافت[۶] و در جنگ اُحُد پیشاپیش رسول خدا صلی الله علیه و آله تیر مىانداخت. او صداى مهیبى داشت؛ از اینرو پیامبر دربارهاش فرمود: نهیب ابوطلحه بر دشمن، از نیروى ۱۰۰ مرد بهتر است.[۷]
به گفته خودش، در جنگ خیبر دوشادوش رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده[۸] و در غزوه حنین ۲۰ نفر از مشرکان را از پاى درآورده و وسایلشان را از آنِ خود ساخته است.[۹]
ابوطلحه اهل انفاق بود؛ گفتهاند: روزى ابوطلحه با مشاهده آثار گرسنگى در پیامبر براى ایشان غذایى تهیه کرد و حضرت را به آن فراخواند. پیامبر نیز با دست مبارک خود آن غذاى اندک را میان اصحاب قسمت کرد و همه سیر شدند.[۱۰]
به نقلى او پس از نزول آیه «لَن تَنالوا البِرَّ حَتّى تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ...»؛ هرگز به نیکوکارى نمىرسید؛ مگر اینکه از آنچه دوست دارید، انفاق کنید. (سوره آل عمران، ۹۲) نخلستان آبادى را که روبروى مسجد مدینه داشت به پیامبر واگذاشت و به پیشنهاد حضرت، آن را براى خویشانش وقف کرد.[۱۱]
ابوطلحه از جمله راویان حدیث پیامبر است؛[۱۲] پسرش عبدالله و نوادهاش اسحاق بن عبدالله و انس بن مالک و عدهای دیگر نیز از او روایت کردهاند.[۱۳]
ابوطلحه بسیار روزه مىگرفت و گفتهاند: بعد از رحلت رسول خدا (ص) ۴۰ سال زیست و تا آخر عمر جز در بیماری و سفر و عید فطر و قربان روزه بود.[۱۴]
بر اساس نقلى، پیامبر در واپسین روزهاى عمر خود به ابوطلحه فرمود تا سلامش را به قوم خود برساند و سپس آنان را به عفاف و استقامت ستود.[۱۵] قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را ابوطلحه آماده ساخت.[۱۶]
صاحب قاموسالرجال به علت گفتار و رفتارى که در خلافت عمر از او سرزده، روایات او را ضعیف مىشمارد.[۱۷] به گفته ابن ابى الحدید عمر در واپسین ساعات عمرش با تعیین شورایى شش نفره مرکب از على علیهالسلام، عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف به ابوطلحه فرمان داد با همراهى ۵۰ مرد مسلح این ۶ نفر را در خانهاى جمع کند و سه روز به آنها مهلت دهد تا یکى را از میان خودشان به عنوان خلیفه انتخاب کنند و چنانچه ۴ نفر از آنان یا سه نفر که عبدالرحمن در میان آنها باشد بر امرى اتفاق و دیگران مخالفت کردند گردن مخالفان را بزند؛ همچنین اگر پس از سه روز آنان امر خلافت را تعیین نکردند، آنان را گردن بزند.[۱۸] ابوطلحه نیز سوگند یاد کرد بیش از سه روز به آنان مهلت ندهد.[۱۹]
برخى وفات ابوطلحه را سال ۳۴ هجرى در ۷۰ سالگى در مدینه دانسته و گفتهاند: عثمان بن عفان بر جنازهاش نماز خوانده؛[۲۰] اما اهل بصره معتقدند که در سفرى دریایى در کشتى مرده و پس از ۷ روز بدون آن که جسدش تغییر کند، در جزیرهاى مدفون شده است.[۲۱] با توجه به اینکه به گفتۀ بعضی از مورخان، ابوطلحه ۴۰ سال بعد از پیامبر (ص) زیسته بوده، به نظر میرسد وفات او در ۷۰ سالگی و در ۵۰ یا ۵۱ قمری بوده است.
ابوطلحه در شأن نزول
- قرآن، مسلمانان را پس از جنگ اُحُد به دو دسته تقسیم کرد: گروهى مؤمن که خداوند بر آنها آرامش نازل کرد و نشانه آن خواب سبکى بود که شبِ پس از حادثه اُحد بر آنها عارض شد و گروهى منافق که به فکر جانشان بوده، آرامشى نداشتند و درباره خدا گمانهاى نادرستى مىبردند. خداوند مىفرماید: «ثُمَّ اَنزَلَ عَلَیکم مِن بَعدِ الغَمِّ اَمَنَةً نُعاسـًا یغشى طَـائِفَةً مِنکم و طَـائِفَةٌ قَد اَهَمَّتهُم اَنفُسُهُم یظُنّونَ بِاللّهِ غَیرَ الحَقِّ ظَنَّ الجهِلِیةِ...». (سوره آل عمران، ۱۵۴) در نقلى از ابوطلحه وى خود را از جمله کسانى دانسته که خواب سبک بر او عارض شده[۲۲] و خود را از گروه اول شمرده است.
- بنا به روایت ابوهریره، مردى خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و از حضرت خواست تا او را مهمان کند. ابوطلحه او را به خانه برد و به همسرش سفارش کرد که از مهمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به نیکویى پذیرایى کند. بچهها را خواباندند؛ سپس به بهانهاى چراغ را خاموش و وانمود کردند که با مهمان غذا مىخورند. فرداى آن شب پس از اظهار خرسندى پیامبر از عمل آنها، خداوند این آیه را نازل کرد:[۲۳] «...و یؤثِرونَ عَلى اَنفُسِهِم ولَوکانَ بِهِم خَصاصَةٌ ومَن یوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئِک هُمُ المُفلِحون...»؛ ... و (مهاجران را) بر خود مقدم مىدارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. کسانى که نفس خویش را از بخل و حرص بازداشتهاند، رستگارانند (سوره حشر، ۹)؛ لیکن عبدالله بن مسعود نزول این آیه و داستان پیش گفته را با شرحى بیشتر در مورد امام على علیه السلام مىداند.[۲۴]
- گروهى از مسلمانان از جمله ابوطلحه در منزل سعد بن ابى وقاص گرد آمدند، غذایى خوردند و پس از آن، شرابى در مجلس حاضر کردند تا بنوشند که آیه «یاَیهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والاَنصابُ والاَزلمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطنِ فَاجتَنِبوهُ لَعَلَّکم تُفلِحون» (سوره مائده، ۹۰) نازل شد و حرمت قطعى خمر را اعلام کرد.[۲۵] از شأن نزول این آیه استفاده مىشود که ابوطلحه، پس از نزول آیات قبلى تحریم شراب مانند «یسـَلونَک عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کبیرٌ...» (سوره بقره، ۲۱۹) همچنان از نوشیدن شراب دست نکشیده بود؛ چنان علامه طباطبایى مىگوید: از ذیل آیات ۹۰ـ۹۱ سوره مائده استفاده مىشود برخى مسلمانان بعد از شنیدن «یسـَلونَک عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کبیرٌ...» (سوره بقره، ۲۱۹) باز هم از میگسارى دست برنداشته بودند تا آیه ۹۰ سوره مائده نازل شد.[۲۶] به نقلى، پس از نزول آیه پیشین، ابوطلحه دستور داد همه شرابهاى موجود در خانهاش را بیرون بریزند.[۲۷]
پانویس
- ↑ المعارف، ص ۲۷۱.
- ↑ همان.
- ↑ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۳؛ تهذیب الکمال، ج ۱۰، ص ۷۵.
- ↑ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۳.
- ↑ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۶۱.
- ↑ جمهرة انساب العرب، ص ۳۴۷.
- ↑ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۶۱؛ المغازى، ج ۱، ص ۲۴۲ـ۲۴۳؛ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۳ـ۳۸۴.
- ↑ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۵.
- ↑ المعارف، ص ۲۷۱؛ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۴؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۲۶۱.
- ↑ صحیح البخارى، ج ۴، ص ۲۰۶ـ۲۰۷؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۶۱.
- ↑ صحیح البخارى، ج ۳، ص ۲۵۸؛ روضالجنان، ج ۴، ص ۴۲۷.
- ↑ تهذیبالکمال، ج ۱۰، ص ۷۵.
- ↑ ابنعساکر، ۶ / ۶۰۸؛ احمد بن حنبل، ۴ / ۲۸-۳۰.
- ↑ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۴.
- ↑ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۶۱.
- ↑ تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۱۱۴؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۳۶۱.
- ↑ قاموس الرجال، ج ۴، ص ۵۵۲ـ۵۵۳.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۱۴۶.
- ↑ قاموس الرجال، ج ۴، ص ۵۵۲.
- ↑ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۵؛ المعارف، ص ۲۷۱.
- ↑ الطبقات، ج ۳، ص ۳۸۵؛ تهذیبالکمال، ج ۱۰، ص ۷۶.
- ↑ جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۸۷ـ۱۸۸؛ روضالجنان، ج ۵، ص ۱۱۴؛ روحالمعانى، مج ۳، ج ۴، ص ۱۵۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۸، ص ۵۵.
- ↑ روض الجنان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.
- ↑ مناقب، ج ۲، ص ۲۰۳ـ۲۰۴.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۱۹۵.
- ↑ صحیح البخارى، ج ۶، ص ۳۰۱؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۱۶۲.
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، محمد خراسانى، ج ۲، ص ۲۹-۳۲.
- "ابوطلحه"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی.