امّت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} اُمَّت‌، واژه‌اي‌ با بُرد معنايى‌ بسيار وسيع‌ است...' ایجاد کرد)
 
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
+
«اُمَّت‌» واژه‌ای‌ [[قرآن|قرآنی]] است، که‌ مى‌تواند جامع‌ مفاهیمى‌ چون‌ قوم‌، قبیله‌، عشیره‌، گروههای‌ نژادی‌ و نیز ملت‌ یا جامعه‌ای‌ مذهبى باشد‌، که‌ تحت‌ لوای‌ هدایت‌ یک‌ پیامبر قرار دارد.<ref>نک: ترکى‌، ۳۰.</ref>  
اُمَّت‌، واژه‌اي‌ با بُرد معنايى‌ بسيار وسيع‌ است كه‌ مى‌تواند جامع‌ مفاهيمى‌ چون‌ قوم‌، قبيله‌، عشيره‌، گروههاي‌ نژادي‌ و نيز ملت‌ يا جامعه‌اي‌ مذهبى‌ كه‌ تحت‌ لواي‌ هدايت‌ يك‌ پيامبر قرار دارد، باشد <ref>نك: تركى‌، 30</ref>. اين‌ واژه‌ بار اسلامى‌ دارد.
 
  
== معنای لغوی امت ==
+
==امت در لغت و اصطلاح==
 
امّت، مشتق از امّ به گروهى اطلاق مى‌شود كه وجه‌مشتركى مانند دين، زمان، يا مكان واحد داشته باشند؛ خواه اين اشتراك اختيارى يا غير اختيارى باشد.<ref> مفردات راغب. </ref>
 
  
نیز به معنای پیروان، گروه، جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد؛ آمده است.  
+
واژه «امّت»، مشتق از «امّ» به گروهى اطلاق مى‌شود که وجه‌ مشترکى مانند [[دین]]، زمان یا مکان واحد داشته باشند؛ خواه این اشتراک اختیارى یا غیراختیارى باشد.<ref>مفردات راغب.</ref> نیز به معنای پیروان، گروه، جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد، آمده است.
  
== معنای اصطلاحی امت ==
+
«امّت» در اصطلاح، جماعتى‌ از مردم‌ است‌ که‌ [[خداوند]] برای‌ آنان‌ پیامبری‌ مبعوث‌ کرده‌ و آنان‌ به‌ او [[ایمان]] آورده‌ و از این‌ رو با خداوند پیمان‌ بسته‌ و با او ارتباط یافته‌اند.<ref>ص‌۹۷-۱۰۳.</ref>
  
امت در اصطلاح، جماعتى‌ از مردم‌ است‌ كه‌ خداوند براي‌ آنان‌ پيامبري‌ مبعوث‌ كرده‌، و آنان‌ به‌ او ايمان‌ آورده‌، و از اين‌ رو، با خداوند پيمان‌ بسته‌، و با او ارتباط يافته‌اند<ref>  ص‌ 97-103 </ref>
+
==امت در قرآن==
  
== امت در قرآن ==
+
واژه امّت‌ در [[قرآن‌ کریم‌]] ۶۵ بار به‌ صورت‌ مفرد یا جمع‌ آمده‌ است‌. امّت در قرآن‌ بر غیرمسلمانان‌ نیز اطلاق‌ شده‌ است‌ و از این‌ رو مى‌تواند به‌ معنای‌ «شِعب‌» نیز نزدیک‌ باشد؛ در این‌ کاربرد، مقصود از امت‌، گروه‌ بزرگى‌ از مردم‌ است‌ که‌ دارای‌ زبان‌ یکسان‌ یا [[دین|دین‌]] واحد و یا سرزمین‌ جغرافیایى‌ یکسانى‌ هستند.
  
امت در قرآن‌ بر غير مسلمانان‌ نيز اطلاق‌ شده‌ است‌، و از اين‌ رو، مى‌تواند به‌ معناي‌ «شعب‌» نيز نزديك‌ باشد؛ در اين‌ كاربرد مقصود از امت‌ گروه‌ بزرگى‌ از مردم‌ است‌ كه‌ داراي‌ زبان‌ يكسان‌ يا دين‌ واحد و يا سرزمين‌ جغرافيايى‌ يكسانى‌ هستند.  
+
در قرآن‌ همچنین امت‌ به‌ معنى‌ مردم‌<ref>[[سوره بقره‌]]۲/ ۲۱۳.</ref> و یا عده‌ای‌ از انسانها که‌ با یکدیگر پیوند دینى‌ دارند،<ref>[[سوره آل‌ عمران‌]]۳/ ۱۱۰؛ [[سوره بقره‌]]۲/ ۱۴۳.</ref> آمده‌ و در [[حدیث|احادیث]] که‌ بارها به‌ صورتهای‌ «امت‌ محمد» یا «امتى‌» (از زبان‌ [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه وآله)، یا «اُمَم‌» وارد شده‌، به‌ معنى‌ جماعتى‌ بکار رفته‌ است‌ که‌ از یک‌ پیامبر پیروی‌ مى‌کنند. «اُمَم‌» نیز به‌ معنى‌ اقوام‌ پیشین‌ و ملتهایى‌ که‌ خداوند برای‌ آنان‌ پیامبری‌ گسیل‌ داشته‌، بکار رفته‌ است‌.<ref>ترکى‌، همانجا.</ref> به‌ هر حال‌، امت‌ افزون‌ بر مفهوم‌ دینى‌ خود، مى‌تواند به‌ مفهوم‌ همبستگى‌ زبانى‌، فرهنگى‌، طبیعى‌، یا نژادی‌... نیز باشد.  
  
واژة امت‌ در قرآن‌ كريم‌ 65 بار به‌ صورت‌ مفرد يا جمع‌ آمده‌ است‌. در قرآن‌ امت‌ به‌ معنى‌ مردم‌ <ref>بقره‌ /2/213</ref> و يا عده‌اي‌ از انسانها كه‌ با يكديگر پيوند دينى‌ دارند <ref>آل‌ عمران‌ /3/110؛ بقره‌ /2/143</ref>، آمده‌، و در حديث‌ كه‌ بارها به‌ صورتهاي‌ «امت‌ محمد»، يا «امتى‌» <ref>از زبان‌ پيامبر</ref>، يا «اُمَم‌» وارد شده‌، به‌ معنى‌ جماعتى‌ به‌ كار رفته‌ است‌ كه‌ از يك‌ پيامبر پيروي‌ مى‌كنند. «اُمَم‌» نيز به‌ معنى‌ اقوام‌ پيشين‌ و ملتهايى‌ كه‌ خداوند براي‌ آنان‌ پيامبري‌ گسيل‌ داشته‌، به‌ كار رفته‌ است‌ <ref>تركى‌، همانجا</ref>. به‌ هر حال‌، امت‌ افزون‌ بر مفهوم‌ دينى‌ خود، مى‌تواند به‌ مفهوم‌ همبستگى‌ زبانى‌، فرهنگى‌، طبيعى‌، يا نژادي‌،... نيز باشد.
+
==امت‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌==
 +
برخی از ابعاد مختلف‌ مفهوم‌ امّت‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌ چنین است:
  
== ابعاد مختلف‌ مفهوم‌ امت‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌ ==
+
*الف‌. امت‌ [[اسلام|اسلامى‌]] جانشین‌ امتهای‌ پیشین‌: نخستین‌ نکته‌ در باب‌ امت‌ [[خاتم الأنبیاء|پیامبر خاتم‌]] صلی الله علیه وآله این‌ است‌ که‌ این‌ امت‌ نیز همچون‌ امتهای‌ پیشین‌ مخاطب‌ [[وحى‌]] الهى‌ قرار گرفته‌ و حامل‌ [[رسالت|رسالت‌]] الهى‌ شده‌ است‌. رسالت‌ پیامبر صلی الله علیه وآله نیازمند امتى‌ است‌ که‌ ضمن‌ پذیرش‌ و [[ایمان|ایمان]] به‌ آن‌ و حفظ و نگاهبانى‌ از آن‌، آن‌ را به‌ دیگر امتها منتقل‌ کند و از این‌ رو، وظیفه تبلیغ‌ آن‌ بر عهده امت‌ است‌. بنابراین‌ امت‌ حافظ وحى‌ الهى‌ در تاریخ‌ است‌.<ref>نک: عبدالحمید، ۲۱۱؛ باقلانى‌، اعجاز...، ۴۸؛ ابن‌ ابى‌ الحدید، ۸/۲۴۱؛ ابن‌ تیمیه‌، رسالة...، ۹-۱۰.</ref> [[قرآن‌]] خود بر مسأله حفظ و نگاهبانى‌ از [[ذکر (از اسامی قرآن)|ذکر]] (قرآن‌) تأکید کرده‌ است‌.<ref>[[سوره حجر]]۱۵/ ۹؛ نیز نک: بیهقى‌، ۱/ ۵۴.</ref> این‌ امت‌، امتى‌ برگزیده‌ است‌<ref>[[سوره آل‌ عمران‌]]۳/ ۱۱۰.</ref> و حتى‌ [[تورات‌]] به‌ آن‌ مژده‌ داده‌ است‌.<ref>نک: قاضى‌ عبدالجبار، ۲/ ۳۵۲-۳۵۳؛ بیهقى‌، ۱/ ۳۳۶-۳۴۰.</ref> این‌ امت‌، امت‌ «[[آخر الزمان|آخرالزمان‌]]» است؛ پیامبر این‌ امت‌، پیامبر خاتم‌ است‌ که‌ در پایان‌ سلسله‌ای‌ از پیامبران‌ و رسولان‌ گذشته‌ مبعوث‌ شده‌ است‌ و در همان‌ سنت‌ انبیای‌ الهى‌ که‌ مخاطب‌ وحى‌ بوده‌اند، جای‌ مى‌گیرد.<ref>[[سوره احقاف]]۴۶/ ۹.</ref> در عین‌ حال‌ پیامبرِ امت‌ آخرین‌ همانند انبیای‌ گذشته‌ و انبیای‌ [[بنی اسرائیل|بنى‌ اسرائیل‌]] نیست‌ که‌ فقط به‌ سوی‌ قومشان‌ مبعوث‌ مى‌شدند، بلکه‌ او برای‌ همه مردم‌ فرستاده‌ شده‌ بود.<ref>[[سوره اعراف‌]]۷/ ۱۵۷؛ [[سوره سبا]]۳۴/ ۲۸؛ نیز نک: باقلانى‌، التمهید، ۱۴۷-۱۴۸؛ ابویعلى‌، ۱۵۸.</ref>
  
*الف‌ - امت‌ اسلامى‌ جانشين‌ امتهاي‌ پيشين‌: نخستين‌ نكته‌ در باب‌ امت‌ پيامبر خاتم‌(ص‌) اين‌ است‌ كه‌ اين‌ امت‌ نيز همچون‌ امتهاي‌ پيشين‌ مخاطب‌ وحى‌ الهى‌ قرار گرفته‌، و حامل‌ رسالت‌ الهى‌ شده‌ است‌. رسالت‌ پيامبر(ص‌) نيازمند امتى‌ است‌ كه‌ ضمن‌ پذيرش‌ و ايمان‌ به‌ آن‌ و حفظ و نگاهبانى‌ از آن‌، آن‌ را به‌ ديگر امتها منتقل‌ كند و از اين‌ رو، وظيفة تبليغ‌ آن‌ بر عهدة امت‌ است‌. بنابراين‌، امت‌ حافظ وحى‌ الهى‌ در تاريخ‌ است‌ <ref>نك: عبدالحميد، 211؛ باقلانى‌، اعجاز...، 48؛ ابن‌ ابى‌ الحديد، 8/241؛ ابن‌ تيميه‌، رسالة...، 9-10</ref>.
+
*ب‌. امت‌ برگزیده، وارث‌ زمین‌: امت‌ برگزیده‌، حامل‌ وحى‌ الهى‌ در زمین‌ و تمثّل‌ و نماینده [[اراده الهی|اراده الهى‌]] است‌، بنابراین‌ مقام‌ جانشینى‌ [[خداوند]] بر زمین‌ در اصل‌ از آن‌ِ امت‌ برگزیده‌ است‌. امت‌ از همان‌ آغاز بر اساس‌ آیات‌ قرآنى‌ چنین‌ دریافتى‌ داشت‌ که‌ بنابر سنت‌ الهى‌ِ خلافت‌ و جانشینى‌ خداوند بر زمین‌، هم‌اینک‌ وارث‌ زمین‌ شده‌ است‌.<ref>[[سوره انبیاء]]۲۱/ ۱۰۵.</ref> از آنجا که‌ رسالت‌ نبوی‌، رسالتى‌ جهانى‌ بود، امت‌ پیامبر صلی الله علیه وآله مى‌بایست‌ امر «دعوت‌» را سامان‌ مى‌داد و جهانى‌ مى‌کرد. امت‌ از طریق‌ امر دعوت‌ خواهد توانست‌ که‌ این‌ رسالت‌ جهانى‌ را به‌ جهانیان‌ تبلیغ‌ کند و بنابر وعده قرآنى‌ زمین‌ را در اختیار گیرد و وارث‌ همه امتهای‌ پیشین‌ شود.<ref>نک: [[سوره توبه‌]]۹/ ۳۳؛ برای‌ بحث‌ درباره این‌ آیات‌، نک: طبری‌، اختلاف‌...، ۱-۲.</ref> از این‌ رو، دیری‌ نپایید امت‌ دریافت‌ که‌ مى‌بایست‌ امر دعوت‌ را به‌ بیرون‌ از [[شبه جزیره عربستان|جزیرةالعرب‌]] گسترش‌ دهد و پیام‌ [[پیامبر اسلام|حضرت‌ رسول‌]] صلی الله علیه وآله را به‌ دیگر امتها تبلیغ‌ کند.<ref>برای‌ نمونه‌، نک: همو، تاریخ‌، ۳/ ۵۲۳. بب</ref>
  
قرآن‌ خود بر مسألة حفظ و نگاهبانى‌ از ذكر <ref> قرآن‌ </ref> تأكيد كرده‌ است‌ <ref>حجر /15/9؛ نيز نك: بيهقى‌، 1/54</ref>. اين‌ امت‌، امتى‌ برگزيده‌ است‌ <ref>آل‌ عمران‌ /3/110</ref> و بنا بر روايات‌، حتى‌ تورات‌ به‌ آن‌ مژده‌ داده‌ است‌ <ref>نك: قاضى‌ عبدالجبار، 2/352-353؛ بيهقى‌، 1/336-340</ref>. اين‌ امت‌، امت‌ فرجامين‌ است‌ و امت‌ «آخرالزمان‌»: امت‌ پيامبر خاتم‌(ص‌) <ref>نك: بخاري‌، 2/380؛ دارمى‌، 2/221؛ ابن‌ ماجه‌، 1/344</ref>. پيامبر اين‌ امت‌، پيامبر خاتم‌ است‌ كه‌ در پايان‌ سلسله‌اي‌ از پيامبران‌ و رسولان‌ گذشته‌ مبعوث‌ شده‌ است‌ و در همان‌ سنت‌ انبياي‌ الهى‌ كه‌ مخاطب‌ وحى‌ بوده‌اند، جاي‌ مى‌گيرد <ref>احقاف‌ /46/9</ref>. در عين‌ حال‌ پيامبرِ امت‌ آخرين‌، همانند انبياي‌ گذشته‌ و انبياي‌ بنى‌ اسرائيل‌ نيست‌ كه‌ فقط به‌ سوي‌ قومشان‌ مبعوث‌ مى‌شدند، بلكه‌ او براي‌ همة مردم‌ فرستاده‌ شده‌ بود <ref>اعراف‌ /7/157؛ سبأ /34/28؛ نيز نك: باقلانى‌، التمهيد، 147- 148؛ ابويعلى‌، 158</ref>.
+
*ج. امت‌ و [[سنت|سنّت‌]]: امت‌ از طریق‌ سنّت‌ و پیروی‌ از آن‌، ارتباط خود را با پیامبر خویش‌ در طول‌ تاریخ‌ نگاه‌ مى‌دارد و سنت‌ در واقع‌ ضامن‌ حضور و استمرار امت‌ (جماعت‌) در تاریخ‌ است‌. [[شافعی|شافعى‌]] به‌ طور برجسته‌ در باب‌ سنت‌ سخن‌ گفته‌ است‌.<ref>نک: ص‌۳۲، برای‌ تفسیر کلمه حکمت‌ در قرآن‌ به‌ سنت‌ نبوی‌.</ref> سنت‌ پیامبر صلی الله علیه وآله را غایب‌ از شاهد اخذ کرده‌ و به‌ نسلهای‌ بعدی‌ امت‌ منتقل‌ کرده‌ است‌.<ref>نک: ابن‌ طهمان‌، ۱۶۵؛ احمد بن‌ حنبل‌، ۵ /۴، ۳۷؛ بخاری‌، ۱/۲۸، ۳۸؛ ابن‌ ماجه‌، ۱/ ۸۵-۸۶؛ خطیب‌، شرف‌...۱۸/</ref> امت‌، سنت‌ را از طریق‌ حاملان‌ علم‌ نبوی‌ که‌ وارث‌، حافظ و مبلغ‌ آنند، اخذ و پیروی‌ مى‌کند. در اندیشه اسلام‌ [[سنی|سنى‌]] در واقع‌ ختم‌ [[نبوت‌]]، تنها در سایه وجود این‌ عالمان‌ مى‌تواند محقق‌ شود؛ عالمانى‌ که‌ مى‌کوشند از سنت‌ در برابر [[بدعت|بدعت‌]] دفاع‌ کنند و حافظ وحدت‌ و تحقق‌ جماعت‌ باشند.<ref>نک: ابن‌ وضاح‌، ۲؛ خطیب‌، همان‌، ص‌۲۸.</ref>
*ب‌ - امت‌، وارث‌ زمين‌: امت‌ برگزيده‌ حامل‌ وحى‌ الهى‌ در زمين‌، و تمثل‌ و نمايندة ارادة الهى‌ است‌. بنابراين‌، مقام‌ جانشينى‌ خداوند بر زمين‌ در اصل‌ از آن‌ِ امت‌ برگزيده‌ است‌. امت‌ از همان‌ آغاز براساس‌ آيات‌ قرآنى‌ چنين‌ دريافتى‌ داشت‌ كه‌ بنابر سنت‌ الهى‌ِ خلافت‌ و جانشينى‌ خداوند بر زمين‌، هم‌اينك‌ وارث‌ زمين‌ شده‌ است‌ <ref>انبياء /21/105</ref>. از آنجا كه‌ رسالت‌ نبوي‌، رسالتى‌ جهانى‌ بود، امت‌ پيامبر<ref>ص‌</ref> مى‌بايست‌ امر «دعوت‌» را سامان‌ مى‌داد و جهانى‌ مى‌كرد. امت‌ از طريق‌ امر دعوت‌ خواهد توانست‌ كه‌ اين‌ رسالت‌ جهانى‌ را به‌ جهانيان‌ تبليغ‌ كند و بنابر وعدة قرآنى‌ زمين‌ را در اختيار گيرد و وارث‌ همة امتهاي‌ پيشين‌ شود <ref>نك: توبه‌ /9/33؛ براي‌ بحث‌ دربارة اين‌ آيات‌، نك: طبري‌، اختلاف‌...، 1-2</ref>. از اين‌ رو، ديري‌ نپاييد امت‌ دريافت‌ كه‌ مى‌بايست‌ امر دعوت‌ را به‌ بيرون‌ از جزيرةالعرب‌ گسترش‌ دهد و پيام‌ حضرت‌ رسول‌<ref>ص‌</ref> را به‌ ديگر امتها تبليغ‌ كند <ref>براي‌ نمونه‌، نك: همو، تاريخ‌، 3/523 بب</ref>.
 
 
 
*ج - امت‌ و سنت‌: امت‌ از طريق‌ سنت‌ و پيروي‌ از آن‌ ارتباط خود را با پيامبر خويش‌ در طول‌ تاريخ‌ نگاه‌ مى‌دارد، و سنت‌ در واقع‌ ضامن‌ حضور و استمرار امت‌ <ref>جماعت‌</ref> در تاريخ‌ است‌. شافعى‌ به‌ طور برجسته‌ در باب‌ سنت‌ سخن‌ گفته‌ است‌ <ref>نك: ص‌ 32، براي‌ تفسير كلمة حكمت‌ در قرآن‌ به‌ سنت‌ نبوي‌</ref>. سنت‌ پيامبر<ref>ص‌</ref> را غايب‌ از شاهد اخذ كرده‌، و به‌ نسلهاي‌ بعدي‌ امت‌ منتقل‌ كرده‌ است‌ <ref>نك: ابن‌ طهمان‌، 165؛ احمد بن‌ حنبل‌، 5/4، 37؛ بخاري‌، 1/28، 38؛ ابن‌ ماجه‌، 1/85 - 86؛ خطيب‌، شرف‌...، 18</ref>. امت‌، سنت‌ را از طريق‌ حاملان‌ علم‌ نبوي‌ كه‌ وارث‌، حافظ و مبلغ‌ آنند، اخذ و پيروي‌ مى‌كند. در انديشة اسلام‌ سنى‌ در واقع‌ ختم‌ نبوت‌، تنها در ساية وجود اين‌ عالمان‌ مى‌تواند محقق‌ شود؛ عالمانى‌ كه‌ مى‌كوشند از سنت‌ در برابر بدعت‌ دفاع‌ كنند و حافظ وحدت‌ و تحقق‌ جماعت‌ باشند <ref>نك: ابن‌ وضاح‌، 2؛ خطيب‌، همان‌، ص‌ 28</ref>.
 
 
 
*د - امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر، مهم‌ترين‌ شأن‌ امت‌: جامعة اسلامى‌ اساساً بر مبناي‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر قوام‌ مى‌گيرد. دعوت‌ مهم‌ترين‌ وظيفة امت‌ در تاريخ‌ مقدس‌ است‌. الگوي‌ دعوت‌ در اسلام‌، امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر است‌ <ref>آل‌ عمران‌ /3/110؛ نيز نك: حج‌ /22/41؛ اعراف‌ /7/157، 165؛ توبه‌ /9/71</ref>. با اصل‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر، امت‌ اسلامى‌ با جهان‌ بيرون‌ از خود مواجه‌ مى‌شود و همين‌ امر نيز زمينة جهاد را فراهم‌ مى‌نمايد.
 
در اينكه‌ امت‌ چگونه‌ و از طريق‌ چه‌ نهاد و يا شخصى‌، وظيفة امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر را سامان‌ مى‌دهد، اختلاف‌ بوده‌ است‌؛ اما علما بر اين‌ نكته‌ تأكيد ورزيده‌اند كه‌ اين‌ امر وظيفة همگى‌ امت‌ است‌ <ref>توبه‌ /9/71؛ نيز نك: خلاّل‌، 105؛ خطيب‌، همان‌، 46؛ ابن‌ تيميه‌، الامر...، 15-16</ref>. سلطة سياسى‌ همواره‌ اين‌ وظيفه‌ را تنها براي‌ خويش‌ محفوظ مى‌دانسته‌، و خود را نمايندة امت‌ در اجراي‌ آن‌ مى‌پنداشته‌ است‌ <ref>نك: غزالى‌، احياء...، 2/278-279</ref>. به‌ هر حال‌، اعتقاد عمومى‌ چنين‌ بوده‌ است‌ كه‌ امت‌ مى‌تواند با نهادهاي‌ مدنى‌ خود <ref>و از جمله‌ علما</ref> حتى‌ در برابر سلطة سياسى‌ از حق‌ دينى‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منكر بهره‌ گيرد <ref>نك: ابويعلى‌، 197؛ غزالى‌، همان‌، 2/273</ref>.
 
 
 
== پانویس ==
 
  
 +
*د. [[امر به معروف و نهی از منکر|امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر]]، مهم‌ترین‌ شأن‌ امت‌: جامعه اسلامى‌ اساساً بر مبنای‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر قوام‌ مى‌گیرد. دعوت‌ مهم‌ترین‌ وظیفه امت‌ در تاریخ‌ مقدس‌ است‌. الگوی‌ دعوت‌ در اسلام‌، امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر است‌.<ref>[[سوره آل‌ عمران‌]]۳/ ۱۱۰؛ نیز نک: [[سوره حج‌]]۲۲/ ۴۱؛ [[سوره اعراف‌]]۷/ ۱۵۷، ۱۶۵؛ [[سوره توبه‌]]۹/ ۷۱.</ref> با اصل‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر، امت‌ اسلامى‌ با جهان‌ بیرون‌ از خود مواجه‌ مى‌شود و همین‌ امر نیز زمینه [[جهاد]] را فراهم‌ مى‌نماید. در این که‌ امت‌ چگونه‌ و از طریق‌ چه‌ نهاد و یا شخصى‌، وظیفه امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر را سامان‌ مى‌دهد، اختلاف‌ بوده‌ است‌؛ اما علما بر این‌ نکته‌ تأکید ورزیده‌اند که‌ این‌ امر وظیفه همگى‌ امت‌ است‌.<ref>[[سوره توبه‌]]۹/ ۷۱؛ نیز نک: خلاّل‌، ۱۰۵؛ خطیب‌، همان‌، ۴۶؛ ابن‌ تیمیه‌، الامر...، ۱۵-۱۶.</ref> سلطه سیاسى‌ همواره‌ این‌ وظیفه‌ را تنها برای‌ خویش‌ محفوظ مى‌دانسته‌ و خود را نماینده امت‌ در اجرای‌ آن‌ مى‌پنداشته‌ است‌.<ref>نک: غزالى‌، احیاء...، ۲/ ۲۷۸-۲۷۹.</ref> به‌ هر حال‌، اعتقاد عمومى‌ چنین‌ بوده‌ است‌ که‌ امت‌ مى‌تواند با نهادهای‌ مدنى‌ خود (و از جمله‌ علما) حتى‌ در برابر سلطه سیاسى‌ از حق‌ دینى‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر بهره‌ گیرد.<ref>نک: ابویعلى‌، ۱۹۷؛ غزالى‌، همان‌، ۲/۲۷۳.</ref>
 +
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
== منابع ==
+
==منابع==
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، ذیل مدخل ''امّت'' از حسن انصاری.
+
*[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی (کتاب)|دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]، ج ۱۰، مدخل "امّت" از حسن انصاری.
*فرهنگ قرآن، جلد 4.
+
*فرهنگ قرآن، جلد ۴.
 
*فرهنگ لغت دهخدا.
 
*فرهنگ لغت دهخدا.
*فرهنگ لغت معین.
+
 
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۷

«اُمَّت‌» واژه‌ای‌ قرآنی است، که‌ مى‌تواند جامع‌ مفاهیمى‌ چون‌ قوم‌، قبیله‌، عشیره‌، گروههای‌ نژادی‌ و نیز ملت‌ یا جامعه‌ای‌ مذهبى باشد‌، که‌ تحت‌ لوای‌ هدایت‌ یک‌ پیامبر قرار دارد.[۱]

امت در لغت و اصطلاح

واژه «امّت»، مشتق از «امّ» به گروهى اطلاق مى‌شود که وجه‌ مشترکى مانند دین، زمان یا مکان واحد داشته باشند؛ خواه این اشتراک اختیارى یا غیراختیارى باشد.[۲] نیز به معنای پیروان، گروه، جماعتی که بسوی ایشان پیغمبری آمده باشد، آمده است.

«امّت» در اصطلاح، جماعتى‌ از مردم‌ است‌ که‌ خداوند برای‌ آنان‌ پیامبری‌ مبعوث‌ کرده‌ و آنان‌ به‌ او ایمان آورده‌ و از این‌ رو با خداوند پیمان‌ بسته‌ و با او ارتباط یافته‌اند.[۳]

امت در قرآن

واژه امّت‌ در قرآن‌ کریم‌ ۶۵ بار به‌ صورت‌ مفرد یا جمع‌ آمده‌ است‌. امّت در قرآن‌ بر غیرمسلمانان‌ نیز اطلاق‌ شده‌ است‌ و از این‌ رو مى‌تواند به‌ معنای‌ «شِعب‌» نیز نزدیک‌ باشد؛ در این‌ کاربرد، مقصود از امت‌، گروه‌ بزرگى‌ از مردم‌ است‌ که‌ دارای‌ زبان‌ یکسان‌ یا دین‌ واحد و یا سرزمین‌ جغرافیایى‌ یکسانى‌ هستند.

در قرآن‌ همچنین امت‌ به‌ معنى‌ مردم‌[۴] و یا عده‌ای‌ از انسانها که‌ با یکدیگر پیوند دینى‌ دارند،[۵] آمده‌ و در احادیث که‌ بارها به‌ صورتهای‌ «امت‌ محمد» یا «امتى‌» (از زبان‌ پیامبر صلی الله علیه وآله)، یا «اُمَم‌» وارد شده‌، به‌ معنى‌ جماعتى‌ بکار رفته‌ است‌ که‌ از یک‌ پیامبر پیروی‌ مى‌کنند. «اُمَم‌» نیز به‌ معنى‌ اقوام‌ پیشین‌ و ملتهایى‌ که‌ خداوند برای‌ آنان‌ پیامبری‌ گسیل‌ داشته‌، بکار رفته‌ است‌.[۶] به‌ هر حال‌، امت‌ افزون‌ بر مفهوم‌ دینى‌ خود، مى‌تواند به‌ مفهوم‌ همبستگى‌ زبانى‌، فرهنگى‌، طبیعى‌، یا نژادی‌... نیز باشد.

امت‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌

برخی از ابعاد مختلف‌ مفهوم‌ امّت‌ در فرهنگ‌ اسلامى‌ چنین است:

  • الف‌. امت‌ اسلامى‌ جانشین‌ امتهای‌ پیشین‌: نخستین‌ نکته‌ در باب‌ امت‌ پیامبر خاتم‌ صلی الله علیه وآله این‌ است‌ که‌ این‌ امت‌ نیز همچون‌ امتهای‌ پیشین‌ مخاطب‌ وحى‌ الهى‌ قرار گرفته‌ و حامل‌ رسالت‌ الهى‌ شده‌ است‌. رسالت‌ پیامبر صلی الله علیه وآله نیازمند امتى‌ است‌ که‌ ضمن‌ پذیرش‌ و ایمان به‌ آن‌ و حفظ و نگاهبانى‌ از آن‌، آن‌ را به‌ دیگر امتها منتقل‌ کند و از این‌ رو، وظیفه تبلیغ‌ آن‌ بر عهده امت‌ است‌. بنابراین‌ امت‌ حافظ وحى‌ الهى‌ در تاریخ‌ است‌.[۷] قرآن‌ خود بر مسأله حفظ و نگاهبانى‌ از ذکر (قرآن‌) تأکید کرده‌ است‌.[۸] این‌ امت‌، امتى‌ برگزیده‌ است‌[۹] و حتى‌ تورات‌ به‌ آن‌ مژده‌ داده‌ است‌.[۱۰] این‌ امت‌، امت‌ «آخرالزمان‌» است؛ پیامبر این‌ امت‌، پیامبر خاتم‌ است‌ که‌ در پایان‌ سلسله‌ای‌ از پیامبران‌ و رسولان‌ گذشته‌ مبعوث‌ شده‌ است‌ و در همان‌ سنت‌ انبیای‌ الهى‌ که‌ مخاطب‌ وحى‌ بوده‌اند، جای‌ مى‌گیرد.[۱۱] در عین‌ حال‌ پیامبرِ امت‌ آخرین‌ همانند انبیای‌ گذشته‌ و انبیای‌ بنى‌ اسرائیل‌ نیست‌ که‌ فقط به‌ سوی‌ قومشان‌ مبعوث‌ مى‌شدند، بلکه‌ او برای‌ همه مردم‌ فرستاده‌ شده‌ بود.[۱۲]
  • ب‌. امت‌ برگزیده، وارث‌ زمین‌: امت‌ برگزیده‌، حامل‌ وحى‌ الهى‌ در زمین‌ و تمثّل‌ و نماینده اراده الهى‌ است‌، بنابراین‌ مقام‌ جانشینى‌ خداوند بر زمین‌ در اصل‌ از آن‌ِ امت‌ برگزیده‌ است‌. امت‌ از همان‌ آغاز بر اساس‌ آیات‌ قرآنى‌ چنین‌ دریافتى‌ داشت‌ که‌ بنابر سنت‌ الهى‌ِ خلافت‌ و جانشینى‌ خداوند بر زمین‌، هم‌اینک‌ وارث‌ زمین‌ شده‌ است‌.[۱۳] از آنجا که‌ رسالت‌ نبوی‌، رسالتى‌ جهانى‌ بود، امت‌ پیامبر صلی الله علیه وآله مى‌بایست‌ امر «دعوت‌» را سامان‌ مى‌داد و جهانى‌ مى‌کرد. امت‌ از طریق‌ امر دعوت‌ خواهد توانست‌ که‌ این‌ رسالت‌ جهانى‌ را به‌ جهانیان‌ تبلیغ‌ کند و بنابر وعده قرآنى‌ زمین‌ را در اختیار گیرد و وارث‌ همه امتهای‌ پیشین‌ شود.[۱۴] از این‌ رو، دیری‌ نپایید امت‌ دریافت‌ که‌ مى‌بایست‌ امر دعوت‌ را به‌ بیرون‌ از جزیرةالعرب‌ گسترش‌ دهد و پیام‌ حضرت‌ رسول‌ صلی الله علیه وآله را به‌ دیگر امتها تبلیغ‌ کند.[۱۵]
  • ج. امت‌ و سنّت‌: امت‌ از طریق‌ سنّت‌ و پیروی‌ از آن‌، ارتباط خود را با پیامبر خویش‌ در طول‌ تاریخ‌ نگاه‌ مى‌دارد و سنت‌ در واقع‌ ضامن‌ حضور و استمرار امت‌ (جماعت‌) در تاریخ‌ است‌. شافعى‌ به‌ طور برجسته‌ در باب‌ سنت‌ سخن‌ گفته‌ است‌.[۱۶] سنت‌ پیامبر صلی الله علیه وآله را غایب‌ از شاهد اخذ کرده‌ و به‌ نسلهای‌ بعدی‌ امت‌ منتقل‌ کرده‌ است‌.[۱۷] امت‌، سنت‌ را از طریق‌ حاملان‌ علم‌ نبوی‌ که‌ وارث‌، حافظ و مبلغ‌ آنند، اخذ و پیروی‌ مى‌کند. در اندیشه اسلام‌ سنى‌ در واقع‌ ختم‌ نبوت‌، تنها در سایه وجود این‌ عالمان‌ مى‌تواند محقق‌ شود؛ عالمانى‌ که‌ مى‌کوشند از سنت‌ در برابر بدعت‌ دفاع‌ کنند و حافظ وحدت‌ و تحقق‌ جماعت‌ باشند.[۱۸]
  • د. امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر، مهم‌ترین‌ شأن‌ امت‌: جامعه اسلامى‌ اساساً بر مبنای‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر قوام‌ مى‌گیرد. دعوت‌ مهم‌ترین‌ وظیفه امت‌ در تاریخ‌ مقدس‌ است‌. الگوی‌ دعوت‌ در اسلام‌، امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر است‌.[۱۹] با اصل‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر، امت‌ اسلامى‌ با جهان‌ بیرون‌ از خود مواجه‌ مى‌شود و همین‌ امر نیز زمینه جهاد را فراهم‌ مى‌نماید. در این که‌ امت‌ چگونه‌ و از طریق‌ چه‌ نهاد و یا شخصى‌، وظیفه امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر را سامان‌ مى‌دهد، اختلاف‌ بوده‌ است‌؛ اما علما بر این‌ نکته‌ تأکید ورزیده‌اند که‌ این‌ امر وظیفه همگى‌ امت‌ است‌.[۲۰] سلطه سیاسى‌ همواره‌ این‌ وظیفه‌ را تنها برای‌ خویش‌ محفوظ مى‌دانسته‌ و خود را نماینده امت‌ در اجرای‌ آن‌ مى‌پنداشته‌ است‌.[۲۱] به‌ هر حال‌، اعتقاد عمومى‌ چنین‌ بوده‌ است‌ که‌ امت‌ مى‌تواند با نهادهای‌ مدنى‌ خود (و از جمله‌ علما) حتى‌ در برابر سلطه سیاسى‌ از حق‌ دینى‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر بهره‌ گیرد.[۲۲]

پانویس

  1. نک: ترکى‌، ۳۰.
  2. مفردات راغب.
  3. ص‌۹۷-۱۰۳.
  4. سوره بقره‌۲/ ۲۱۳.
  5. سوره آل‌ عمران‌۳/ ۱۱۰؛ سوره بقره‌۲/ ۱۴۳.
  6. ترکى‌، همانجا.
  7. نک: عبدالحمید، ۲۱۱؛ باقلانى‌، اعجاز...، ۴۸؛ ابن‌ ابى‌ الحدید، ۸/۲۴۱؛ ابن‌ تیمیه‌، رسالة...، ۹-۱۰.
  8. سوره حجر۱۵/ ۹؛ نیز نک: بیهقى‌، ۱/ ۵۴.
  9. سوره آل‌ عمران‌۳/ ۱۱۰.
  10. نک: قاضى‌ عبدالجبار، ۲/ ۳۵۲-۳۵۳؛ بیهقى‌، ۱/ ۳۳۶-۳۴۰.
  11. سوره احقاف۴۶/ ۹.
  12. سوره اعراف‌۷/ ۱۵۷؛ سوره سبا۳۴/ ۲۸؛ نیز نک: باقلانى‌، التمهید، ۱۴۷-۱۴۸؛ ابویعلى‌، ۱۵۸.
  13. سوره انبیاء۲۱/ ۱۰۵.
  14. نک: سوره توبه‌۹/ ۳۳؛ برای‌ بحث‌ درباره این‌ آیات‌، نک: طبری‌، اختلاف‌...، ۱-۲.
  15. برای‌ نمونه‌، نک: همو، تاریخ‌، ۳/ ۵۲۳. بب
  16. نک: ص‌۳۲، برای‌ تفسیر کلمه حکمت‌ در قرآن‌ به‌ سنت‌ نبوی‌.
  17. نک: ابن‌ طهمان‌، ۱۶۵؛ احمد بن‌ حنبل‌، ۵ /۴، ۳۷؛ بخاری‌، ۱/۲۸، ۳۸؛ ابن‌ ماجه‌، ۱/ ۸۵-۸۶؛ خطیب‌، شرف‌...۱۸/
  18. نک: ابن‌ وضاح‌، ۲؛ خطیب‌، همان‌، ص‌۲۸.
  19. سوره آل‌ عمران‌۳/ ۱۱۰؛ نیز نک: سوره حج‌۲۲/ ۴۱؛ سوره اعراف‌۷/ ۱۵۷، ۱۶۵؛ سوره توبه‌۹/ ۷۱.
  20. سوره توبه‌۹/ ۷۱؛ نیز نک: خلاّل‌، ۱۰۵؛ خطیب‌، همان‌، ۴۶؛ ابن‌ تیمیه‌، الامر...، ۱۵-۱۶.
  21. نک: غزالى‌، احیاء...، ۲/ ۲۷۸-۲۷۹.
  22. نک: ابویعلى‌، ۱۹۷؛ غزالى‌، همان‌، ۲/۲۷۳.

منابع