صفوان بن یحیی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | '''صفوان بن یحیی''' از اصحاب خاص [[امام کاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهم السلام و در زمره «[[اصحاب اجماع]]» است. وی از شخصیت های بسیار بزرگ تاریخ [[تشیع]]، و از جمله فقیهان، [[محدثان]] و متکلمان بینظیر و اصحاب نزدیک [[ائمه اطهار]] علیهمالسلام بشمار می رود. صفوان علاوه بر مقام شامخ علمی، جایگاه والایی در [[زهد]] و [[عبادت]] داشت و برای گذران زندگی به بزازی مشغول بود. | |
− | + | ==معاصر امامان== | |
− | + | صفوان با سه تن از [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهمالسلام همعصر بود. آن سه پیشوای بزرگ که وی را حیاتی جاودانه بخشیدند، عبارتند از: | |
− | ''' | + | '''<I>۱. امام کاظم علیه السلام:</I>''' |
− | صفوان | + | بسیاری از دانشمندان و رجالیون [[شیعه]] تصریح کردهاند که صفوان خدمت [[امام صادق]] علیه السلام نرسید.<ref> ر.ک: به تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref> اما در حوزه درس فرزند گرامیاش، [[امام کاظم]] علیه السلام حاضر شد و از بیانات ملکوتی آن حضرت بهرهها برد. |
− | '''<I> | + | '''<I>۲. امام رضا علیه السلام:</I>''' |
− | + | صفوان از محضر حضرت [[امام رضا]] علیه السلام سودها جست و قلبش از زلال دانش ایشان سیراب گشت. در زمان امام رضا علیه السلام مشکلات و معضلات عدیدهای گریبانگیر جامعه شیعی بود. ظهور و وجود فرقهها و مشربهای مختلف [[علم کلام|کلامی]]، [[فلسفه|فلسفی]] و فقهی از جمله این ناهنجاریها بشمار میرفت و باعث گمراهی افراد زیادی میشد. فرقه [[واقفیه]] ـ که بر امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام توقف کرده و امامان بعدی را قبول نداشتند ـ شک و تردیدهای زیادی در امامت حضرت رضا علیه السلام ایجاد کرده بودند. آنان درصدد بودند حتی شخصیت بزرگی چون صفوان بن یحیی را هم به جمع خود بکشانند. از این رو اموال زیادی به وی پیشنهاد کردند، ولی موفق نشدند.<ref> رجال نجاشی، ص ۱۹۷.</ref> | |
+ | علی بن معاذ گوید: از صفوان بن یحیی پرسیدم: چگونه به [[امامت]] حضرت رضا علیه السلام یقین پیدا کردی؟ او گفت: [[نماز]] گزاردم و خداوند را یاد کرده، از او طلب خیر نمودم؛ در پی آن، به امامت آن حضرت [[یقین]] پیدا کردم.<ref> الغیبه، شیخ طوسی، ص ۶۱.</ref> | ||
− | '''<I> | + | '''<I>۳. امام جواد علیه السلام:</I>''' |
− | + | [[امام جواد علیه السلام|امام جواد]] علیه السلام از دیگر پیشوایان [[شیعه]] است که صفوان، امامت و محضر ایشان را درک نمود. یکی از مهمترین معضلات عصر حضرت امام جواد علیه السلام مسأله امامت ایشان بود که از کمی سن شریفشان ناشی میشد. زیرا ایشان در هنگام [[شهادت امام رضا علیه السلام|شهادت امام رضا]] علیه السلام بیش از حدود هشت سال نداشت.<ref> دلائل الامامه، ص ۲۰۰.</ref> البته امام رضا علیه السلام به جانشینی امام جواد علیه السلام تصریح کرده بود، ولی سن کم امام جواد علیه السلام برای تعداد زیادی از شیعیان ـ حتی علما و بزرگان ـ مشکل ایجاد کرده بود. در روایتی آمده است که صفوان به حضرت رضا علیه السلام عرض میکند: پیش از آن که خداوند به شما ابوجعفر (امام جواد علیه السلام) را ببخشد، از جانشین خود پس از شما میپرسیدیم و شما میفرمودید: خداوند به من فرزندی میدهد. اکنون چشمان ما به جمالش روشن گشته است. خداوند به ما روز وفاتتان را نشان ندهد! اگر چنین اتفاقی افتاد، به چه کسی رجوع کنیم؟ امام با اشاره انگشت، حضرت جواد علیه السلام را نشان داد. صفوان عرض کرد: فدایت شوم، ایشان سه سال بیشتر ندارند؟ امام فرمود: این چه ضرری به امامتش میزند؟! چون [[حضرت عیسی علیه السلام|عیسی]] علیه السلام با این که بیش از سه روز نداشت، [[حجت]] خدا بود.<ref> کافی، ج ۱۱، ص ۳۲۱.</ref> | |
− | + | ==ویژگیهای صفوان== | |
− | + | به جاست در این جا به ذکر ویژگیهای این دانشمند پارسا بپردازیم: | |
− | + | '''<I>۱. در اوج تقوا:</I>''' | |
− | یکی از | + | صفوان در پرهیزکاری و [[تقوا]] کمنظیر بود. گویند: یکی از همسایگان وی در [[مکه]] از او خواست دو دینارش را به [[کوفه]] ببرد. صفوان نپذیرفت و گفت: من شتر سواری خود را کرایه کردهام و در وقت کرایه، آن دو دینار جزو اسباب من نبود. پس صبر کن تا از کسی که شتر را از او کرایه کردهام، اجازه بگیرم.<ref> تحفة الاحباب، ص ۲۲۱؛ نقدالرجال، ص ۱۷۳.</ref> |
− | + | '''<I>۲. نایب خاص امام رضا و امام جواد علیهماالسلام:</I>''' | |
− | + | از جمله وکلا و نایبان خاص حضرت [[امام رضا]] و حضرت [[امام جواد]] علیهماالسلام صفوان بن یحیی بود.<ref> رجال نجاشی، ص ۱۹۷.</ref> وی افزون بر جمعآوری وجوهات شرعی، مأموریت خطیر نشر روایات [[اهل البیت|اهل بیت]] و هدایت شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافی و التقاطی موجود در آن عصر را هم بر عهده داشت. | |
− | + | '''<I>۳. مورد عنایت امام رضا علیه السلام:</I>''' | |
− | + | معمر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از [[زکات]] غله خود مقداری را به صفوان بخشید. وقتی من آن مقدار را بر داشت کردم و به [[امام رضا]] علیه السلام گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم الله اسماعیل بن خطاب بما اوصی به الی صفوان بن یحیی و رحم الله صفوان، فانهما مِنْ حزب آبائی علیهمالسلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشی که در حق صفوان بن یحیی کرده است، رحمت کند و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هر کس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل [[بهشت]] میکند».<ref> اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲؛ مقایسه کنید با تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۰.</ref> | |
− | '''<I> | + | '''<I>۴. عادل واقعی:</I>''' |
− | + | محمد بن عیسی یقطینی گوید: امام رضا علیه السلام بستهای لباس و چند غلام و مقداری دینار و یک راهنما برای من و یک راهنما برای برادرم موسی و یک راهنما برای [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]] فرستاد و دستور داد از سوی ایشان، [[حج]] به جا آوریم... امام فرموده بود که پولها در چند راه مصرف گردد؛ بخشی را به خانوادهاش بدهیم، قسمتی را به گروهی نیازمند که درآمدی ندارند و ۳۰۰ دینار را به زنی از خویشاوندان آن حضرت که یکی از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان [[طلاق]] بدهم و او را از آن مال بهرهمند سازم. حضرت فرموده بود برای طلاق، صفوان بن یحیی و شخص دیگری را ـ که راوی نامش را از خاطر برده ـ شاهد قرار دهم. | |
+ | [[عبدالله مامقانی|علامه مامقانی]] پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا علیه السلام صفوان بن یحیی را فرد عادلی میدانست. چون از ضروریات مذهب تشیع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند.<ref> تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۰ و ۱۰۱.</ref> | ||
− | '''<I> | + | '''<I>۵. عابدی وارسته:</I>''' |
− | + | صفوان بن یحیی هر روز ۱۵۰ رکعت [[نماز]] میخواند و هر سال، سه ماه [[روزه]] میگرفت و سه بار [[زکات]] میداد.<ref>ر.ک: رجال نجاشی، ص ۱۹۷.</ref> و از برخی شواهد و قرائن بدست میآید که او به هنگام مشکلات بزرگ و امور مهم، در پرتو «[[عبادت]] و نماز» با عنایات الهی چارهسازی مینمود و معضلاتش را حل میکرد. | |
− | '''<I> | + | '''<I>۶. صحابی مخصوص اهل بیت علیهمالسلام:</I>''' |
− | + | صفوان بن یحیی یکی از یاران خاص امامان کاظم، رضا و جواد علیهمالسلام بود و آن بزرگواران به او توجه زیادی داشتند. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در این باره گوید: «کانت له عنده منزلة شریفة؛<ref> ر.ک: رجال نجاشی، ص ۱۹۷.</ref> صفوان مقام و منزلت بزرگی نزد حضرت [[امام رضا]] علیه السلام داشت». | |
− | '''<I> | + | '''<I>۷. تسلیم محض ائمه علیهمالسلام:</I>''' |
− | + | علی بن حسین بن داود قمی گوید: از [[امام جواد]] علیه السلام شنیدم که صفوان بن یحیی و [[محمد بن سنان]] را به نیکی یاد میکرد و میفرمود: «رضی الله عنهما برضای عنهما فما خالفانی قطّ؛ خداوند به سبب خشنودی من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگری شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند».<ref> اختیارمعرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲ و ۷۹۳.</ref> | |
− | + | '''<I>۸. عشق به خاندان عصمت علیهمالسلام:</I>''' | |
− | + | ارادت صفوان نسبت به [[اهل البیت|اهل بیت]] عصمت علیهمالسلام به اندازهای بود که حفظ جان [[امام رضا]] علیه السلام را بر خود واجب میشمرد؛ چنان که خود او گوید: وقتی [[امام کاظم]] علیه السلام از دنیا رفت و امام رضا علیه السلام جانشینی خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبی رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم: شما موضوع مهمی را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوی وی ([[هارون الرشید]]) به شما گزندی رسد.<ref> بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۱۳.</ref> | |
+ | همچنین وقتی اصحاب بزرگ [[ائمه اطهار|ائمه]]، نظیر صفوان بن یحیی و یونس بن عبدالرحمان از شهادت امام رضا علیه السلام آگاه شدند، در مجلسی در منزل [[عبدالرحمن بن حجاج بجلی|عبدالرحمان بن حجاج]] گرد آمده، در عزای آن امام همام به شدت گریستند و ناله سر دادند.<ref> ر.ک: مدینة المعاجز، ج ۷، ص ۲۹۰ و ۲۹۱.</ref> این واکنش جز در پرتو عشق و علاقه شدید، قابل تفسیر نیست. | ||
− | + | '''<I>۹. وفاداری به امامان شیعه:</I>''' | |
− | + | [[عبدالله بن صلت قمی|عبدالله بن صلت]] گوید: اواخر حیات [[امام جواد]] علیه السلام به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّی خیراً فقد وفوا لی؛<ref> اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲.</ref> خداوند متعال به صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و [[زکریا بن آدم]] به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد». | |
− | + | '''<I>۱۰. شکوه علم:</I>''' | |
− | + | پایه علمی صفوان در [[فقه]] و [[حدیث]] بدان حد رسید که او را از جمله فقهای درجه اول و مهمترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام شمردهاند.<ref> البته یونس بن عبدالرحمان هم از چنین منزلتی برخوردار بود. (ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۵)</ref> وی سی اثر علمی از خود بر جای نهاد و در این راستا کمک شایانی به جهان [[اسلام]] نمود. صفوان از بیش از ۱۴۰ تن از یاران [[امام صادق]]، [[امام کاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام جواد]] علیهمالسلام روایت نقل کرده،<ref> در مورد اسامی استادان صفوان، ر.ک: مشایخ الثقات و جامع الرواة، ج ۱، ص ۴۱۳ـ۴۱۷؛ معجم رجال الحدیث، و دیگر مآخذ رجالی.</ref> و شاگردان فراوانی هم به عالم دانش تحویل داده است. | |
− | + | '''''۱۱. در زمره اصحاب اجماع:''''' | |
− | ''' | + | تعبیر [[اصحاب اجماع]] در مورد هجده تن از [[فقیه|فقیهان]] برجسته، که از شاگردان [[امام باقر]]، [[امام صادق]]، [[امام کاظم]] و [[امام رضا]] علیهمالسلام بودهاند، بکار میروند، که در میان این هجده تن، [[زرارة بن اعین|زراره]] و [[جمیل بن دراج|جمیل بن دُرّاج]] و [[یونس بن عبدالرحمن|یونس بن عبدالرحمان]] و '''صفوان بن یحیی''' از بقیه ممتازتر بودهاند. علت این که از میان صدها شاگرد و صحابه آن چهار امام بزرگوار، تنها از هجده تن به عنوان «اصحاب اجماع» یاد شده، این است که غالب [[احادیث]] فقهی [[شیعه]] توسط آنان روایت شده و اگر آنها نبودند، از [[فقه]] [[اهل البیت|اهل بیت]] عصمت و طهارت علیهمالسلام تقریباً نام و نشانی باقی نمیماند.<ref> ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۴ به بعد.</ref> |
− | + | ==وفات == | |
− | + | این [[فقیه]] طراز اول [[شیعه]]، پس از یک عمر تلاش بیوقفه در پی دانشاندوزی و نشر مکتب نورانی [[اهل بیت]] علیهمالسلام و تربیت شاگردانی برجسته، در فضای هراس انگیز حکومت [[حکومت بنی عباس|عباسی]] و مبارزه با کجفکریها و انحرافات عقیدتی، در سال ۲۱۰ ق. در شهر [[مدینه]] دارفانی را وداع گفت. پس از رحلت وی، [[امام جواد]] علیه السلام برای تدفین او حنوط و [[کفن]] فرستاد و به اسماعیل بن موسی فرزند [[امام کاظم]] علیه السلام دستور داد بر جنازه مطهرش [[نماز]] بخواند.<ref> اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲.</ref> | |
− | + | ==پانویس== | |
− | + | <references /> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==منابع== | |
− | + | * محمد اصغرینژاد، کوثر: پاییز ۱۳۸۱، شماره ۵۵. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | [[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]] | ||
+ | [[رده:اصحاب امام کاظم علیه السلام]] | ||
+ | [[رده:اصحاب امام رضا علیه السلام]] | ||
+ | [[رده:اصحاب امام جواد علیه السلام]] | ||
+ | [[رده:اصحاب اجماع]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۲
صفوان بن یحیی از اصحاب خاص امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام و در زمره «اصحاب اجماع» است. وی از شخصیت های بسیار بزرگ تاریخ تشیع، و از جمله فقیهان، محدثان و متکلمان بینظیر و اصحاب نزدیک ائمه اطهار علیهمالسلام بشمار می رود. صفوان علاوه بر مقام شامخ علمی، جایگاه والایی در زهد و عبادت داشت و برای گذران زندگی به بزازی مشغول بود.
معاصر امامان
صفوان با سه تن از امامان معصوم علیهمالسلام همعصر بود. آن سه پیشوای بزرگ که وی را حیاتی جاودانه بخشیدند، عبارتند از:
۱. امام کاظم علیه السلام:
بسیاری از دانشمندان و رجالیون شیعه تصریح کردهاند که صفوان خدمت امام صادق علیه السلام نرسید.[۱] اما در حوزه درس فرزند گرامیاش، امام کاظم علیه السلام حاضر شد و از بیانات ملکوتی آن حضرت بهرهها برد.
۲. امام رضا علیه السلام:
صفوان از محضر حضرت امام رضا علیه السلام سودها جست و قلبش از زلال دانش ایشان سیراب گشت. در زمان امام رضا علیه السلام مشکلات و معضلات عدیدهای گریبانگیر جامعه شیعی بود. ظهور و وجود فرقهها و مشربهای مختلف کلامی، فلسفی و فقهی از جمله این ناهنجاریها بشمار میرفت و باعث گمراهی افراد زیادی میشد. فرقه واقفیه ـ که بر امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام توقف کرده و امامان بعدی را قبول نداشتند ـ شک و تردیدهای زیادی در امامت حضرت رضا علیه السلام ایجاد کرده بودند. آنان درصدد بودند حتی شخصیت بزرگی چون صفوان بن یحیی را هم به جمع خود بکشانند. از این رو اموال زیادی به وی پیشنهاد کردند، ولی موفق نشدند.[۲] علی بن معاذ گوید: از صفوان بن یحیی پرسیدم: چگونه به امامت حضرت رضا علیه السلام یقین پیدا کردی؟ او گفت: نماز گزاردم و خداوند را یاد کرده، از او طلب خیر نمودم؛ در پی آن، به امامت آن حضرت یقین پیدا کردم.[۳]
۳. امام جواد علیه السلام:
امام جواد علیه السلام از دیگر پیشوایان شیعه است که صفوان، امامت و محضر ایشان را درک نمود. یکی از مهمترین معضلات عصر حضرت امام جواد علیه السلام مسأله امامت ایشان بود که از کمی سن شریفشان ناشی میشد. زیرا ایشان در هنگام شهادت امام رضا علیه السلام بیش از حدود هشت سال نداشت.[۴] البته امام رضا علیه السلام به جانشینی امام جواد علیه السلام تصریح کرده بود، ولی سن کم امام جواد علیه السلام برای تعداد زیادی از شیعیان ـ حتی علما و بزرگان ـ مشکل ایجاد کرده بود. در روایتی آمده است که صفوان به حضرت رضا علیه السلام عرض میکند: پیش از آن که خداوند به شما ابوجعفر (امام جواد علیه السلام) را ببخشد، از جانشین خود پس از شما میپرسیدیم و شما میفرمودید: خداوند به من فرزندی میدهد. اکنون چشمان ما به جمالش روشن گشته است. خداوند به ما روز وفاتتان را نشان ندهد! اگر چنین اتفاقی افتاد، به چه کسی رجوع کنیم؟ امام با اشاره انگشت، حضرت جواد علیه السلام را نشان داد. صفوان عرض کرد: فدایت شوم، ایشان سه سال بیشتر ندارند؟ امام فرمود: این چه ضرری به امامتش میزند؟! چون عیسی علیه السلام با این که بیش از سه روز نداشت، حجت خدا بود.[۵]
ویژگیهای صفوان
به جاست در این جا به ذکر ویژگیهای این دانشمند پارسا بپردازیم:
۱. در اوج تقوا:
صفوان در پرهیزکاری و تقوا کمنظیر بود. گویند: یکی از همسایگان وی در مکه از او خواست دو دینارش را به کوفه ببرد. صفوان نپذیرفت و گفت: من شتر سواری خود را کرایه کردهام و در وقت کرایه، آن دو دینار جزو اسباب من نبود. پس صبر کن تا از کسی که شتر را از او کرایه کردهام، اجازه بگیرم.[۶]
۲. نایب خاص امام رضا و امام جواد علیهماالسلام:
از جمله وکلا و نایبان خاص حضرت امام رضا و حضرت امام جواد علیهماالسلام صفوان بن یحیی بود.[۷] وی افزون بر جمعآوری وجوهات شرعی، مأموریت خطیر نشر روایات اهل بیت و هدایت شیعیان و مبارزه با خطوط انحرافی و التقاطی موجود در آن عصر را هم بر عهده داشت.
۳. مورد عنایت امام رضا علیه السلام:
معمر بن خلاد گوید: اسماعیل بن خطاب از زکات غله خود مقداری را به صفوان بخشید. وقتی من آن مقدار را بر داشت کردم و به امام رضا علیه السلام گزارش دادم، حضرت فرمود: «رحم الله اسماعیل بن خطاب بما اوصی به الی صفوان بن یحیی و رحم الله صفوان، فانهما مِنْ حزب آبائی علیهمالسلام و مَنْ کان مِن حزبنا ادخله اللّه الجنة؛ خداوند اسماعیل بن خطاب را به سبب سفارشی که در حق صفوان بن یحیی کرده است، رحمت کند و خداوند صفوان را رحمت نماید، چون آنان جزو حزب پدرانم ـ که سلام خدا بر آنان باد ـ هستند و هر کس از حزب ما باشد، خداوند او را داخل بهشت میکند».[۸]
۴. عادل واقعی:
محمد بن عیسی یقطینی گوید: امام رضا علیه السلام بستهای لباس و چند غلام و مقداری دینار و یک راهنما برای من و یک راهنما برای برادرم موسی و یک راهنما برای یونس بن عبدالرحمان فرستاد و دستور داد از سوی ایشان، حج به جا آوریم... امام فرموده بود که پولها در چند راه مصرف گردد؛ بخشی را به خانوادهاش بدهیم، قسمتی را به گروهی نیازمند که درآمدی ندارند و ۳۰۰ دینار را به زنی از خویشاوندان آن حضرت که یکی از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهرهمند سازم. حضرت فرموده بود برای طلاق، صفوان بن یحیی و شخص دیگری را ـ که راوی نامش را از خاطر برده ـ شاهد قرار دهم. علامه مامقانی پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا علیه السلام صفوان بن یحیی را فرد عادلی میدانست. چون از ضروریات مذهب تشیع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند.[۹]
۵. عابدی وارسته:
صفوان بن یحیی هر روز ۱۵۰ رکعت نماز میخواند و هر سال، سه ماه روزه میگرفت و سه بار زکات میداد.[۱۰] و از برخی شواهد و قرائن بدست میآید که او به هنگام مشکلات بزرگ و امور مهم، در پرتو «عبادت و نماز» با عنایات الهی چارهسازی مینمود و معضلاتش را حل میکرد.
۶. صحابی مخصوص اهل بیت علیهمالسلام:
صفوان بن یحیی یکی از یاران خاص امامان کاظم، رضا و جواد علیهمالسلام بود و آن بزرگواران به او توجه زیادی داشتند. نجاشی در این باره گوید: «کانت له عنده منزلة شریفة؛[۱۱] صفوان مقام و منزلت بزرگی نزد حضرت امام رضا علیه السلام داشت».
۷. تسلیم محض ائمه علیهمالسلام:
علی بن حسین بن داود قمی گوید: از امام جواد علیه السلام شنیدم که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را به نیکی یاد میکرد و میفرمود: «رضی الله عنهما برضای عنهما فما خالفانی قطّ؛ خداوند به سبب خشنودی من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگری شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند».[۱۲]
۸. عشق به خاندان عصمت علیهمالسلام:
ارادت صفوان نسبت به اهل بیت عصمت علیهمالسلام به اندازهای بود که حفظ جان امام رضا علیه السلام را بر خود واجب میشمرد؛ چنان که خود او گوید: وقتی امام کاظم علیه السلام از دنیا رفت و امام رضا علیه السلام جانشینی خویش را اعلام فرمود، ترسیدم به جان ایشان آسیبی رسد. لذا به آن حضرت عرض کردم: شما موضوع مهمی را آشکارا بیان داشتید و ما بر جان شما بیمناکیم؛ چرا که ممکن است از سوی وی (هارون الرشید) به شما گزندی رسد.[۱۳] همچنین وقتی اصحاب بزرگ ائمه، نظیر صفوان بن یحیی و یونس بن عبدالرحمان از شهادت امام رضا علیه السلام آگاه شدند، در مجلسی در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمده، در عزای آن امام همام به شدت گریستند و ناله سر دادند.[۱۴] این واکنش جز در پرتو عشق و علاقه شدید، قابل تفسیر نیست.
۹. وفاداری به امامان شیعه:
عبدالله بن صلت گوید: اواخر حیات امام جواد علیه السلام به حضورش شرفیاب شدم. امام فرمود: «جزی الله صفوان بن یحیی و محمد بن سنان و زکریا بن آدم عَنّی خیراً فقد وفوا لی؛[۱۵] خداوند متعال به صفوان بن یحیی، محمد بن سنان و زکریا بن آدم به سبب وفاداریشان نسبت به من، پاداش خیر دهد».
۱۰. شکوه علم:
پایه علمی صفوان در فقه و حدیث بدان حد رسید که او را از جمله فقهای درجه اول و مهمترین شاگردان حضرت کاظم و حضرت رضا علیهماالسلام شمردهاند.[۱۶] وی سی اثر علمی از خود بر جای نهاد و در این راستا کمک شایانی به جهان اسلام نمود. صفوان از بیش از ۱۴۰ تن از یاران امام صادق، امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام روایت نقل کرده،[۱۷] و شاگردان فراوانی هم به عالم دانش تحویل داده است.
۱۱. در زمره اصحاب اجماع:
تعبیر اصحاب اجماع در مورد هجده تن از فقیهان برجسته، که از شاگردان امام باقر، امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام بودهاند، بکار میروند، که در میان این هجده تن، زراره و جمیل بن دُرّاج و یونس بن عبدالرحمان و صفوان بن یحیی از بقیه ممتازتر بودهاند. علت این که از میان صدها شاگرد و صحابه آن چهار امام بزرگوار، تنها از هجده تن به عنوان «اصحاب اجماع» یاد شده، این است که غالب احادیث فقهی شیعه توسط آنان روایت شده و اگر آنها نبودند، از فقه اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام تقریباً نام و نشانی باقی نمیماند.[۱۸]
وفات
این فقیه طراز اول شیعه، پس از یک عمر تلاش بیوقفه در پی دانشاندوزی و نشر مکتب نورانی اهل بیت علیهمالسلام و تربیت شاگردانی برجسته، در فضای هراس انگیز حکومت عباسی و مبارزه با کجفکریها و انحرافات عقیدتی، در سال ۲۱۰ ق. در شهر مدینه دارفانی را وداع گفت. پس از رحلت وی، امام جواد علیه السلام برای تدفین او حنوط و کفن فرستاد و به اسماعیل بن موسی فرزند امام کاظم علیه السلام دستور داد بر جنازه مطهرش نماز بخواند.[۱۹]
پانویس
- ↑ ر.ک: به تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۱.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۹۷.
- ↑ الغیبه، شیخ طوسی، ص ۶۱.
- ↑ دلائل الامامه، ص ۲۰۰.
- ↑ کافی، ج ۱۱، ص ۳۲۱.
- ↑ تحفة الاحباب، ص ۲۲۱؛ نقدالرجال، ص ۱۷۳.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۹۷.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲؛ مقایسه کنید با تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۰.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۲، ص ۱۰۰ و ۱۰۱.
- ↑ ر.ک: رجال نجاشی، ص ۱۹۷.
- ↑ ر.ک: رجال نجاشی، ص ۱۹۷.
- ↑ اختیارمعرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲ و ۷۹۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۱۳.
- ↑ ر.ک: مدینة المعاجز، ج ۷، ص ۲۹۰ و ۲۹۱.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲.
- ↑ البته یونس بن عبدالرحمان هم از چنین منزلتی برخوردار بود. (ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۵)
- ↑ در مورد اسامی استادان صفوان، ر.ک: مشایخ الثقات و جامع الرواة، ج ۱، ص ۴۱۳ـ۴۱۷؛ معجم رجال الحدیث، و دیگر مآخذ رجالی.
- ↑ ر.ک: کلیات فی علم الرجال، ص ۱۷۴ به بعد.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۷۹۲.
منابع
- محمد اصغرینژاد، کوثر: پاییز ۱۳۸۱، شماره ۵۵.