منوچهری دامغانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|اثر آفرینان}} '''منوچهری دامغانی، ابوالنجم احمد''' قرن: 5 (...' ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[اثر آفرینان]]}}
+
'''«ابوالنجم احمد منوچهری دامغانی»''' (م، ۴۳۲ ق)، شاعر نامدار [[ایران|ایرانی]] در قرن ۵ قمری و [[تخلص|متخلّص]] به «منوچهرى» است. منوچهری قالب [[مسمط|مُسَمّط]] را برای نخستین بار در [[شعر]] پارسی پدید آورد. او را شاعر دربار و ستایشگر سلاطین خوانده‌اند، اما در [[بیت (شعر)|ابیات]] ستایشی وی، فواید تاریخی، [[اخلاق|اخلاقی]] و اجتماعی نیز نهفته است.
  
'''منوچهری دامغانی، ابوالنجم احمد'''
+
==زندگی‌نامه==
  
قرن: 5
+
ابوالنجم احمد منوچهری دامغانی در سال ۳۹۸ هجری در دامغان دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در همین شهر سپری کرد. البته از کودکی و جوانی منوچهری در دامغان اطلاعات چندانی در دست نیست. اما با توجه به سیاق متداول عصر و با توجه به وجود چندین [[حوزه علمیه]] و مدرسه علوم دینی در دامغان -که قدمت برخی از آنها به زمانی پیش از عصر منوچهری می رسد-؛ احتمالا وی تحصیلات آغازین خود را در یکی از همین مدارس دینی گذرانده باشد که این امر می تواند، سرآغاز آشنایی منوچهری با زبان و [[ادبیات عرب]] باشد.
  
(وف 432 ق)
+
وی پس از تحصیل علوم و فضایل، به خدمت امیر منوچهر فلک المعالی پسر قابوس وشمگیر والی گرگان رسید و به همین جهت [[تخلص]] «منوچهری» را اختیار کرد. منوچهری پس از فوت منوچهر بن قابوس، او به رى رفت و مدتى در ملازمت طاهر دبیر، حاكم رى بسر برد. در ۴۲۶ ق. سلطان مسعود غزنوى كه از نیشابور به سمت گرگان و مازندران لشكر كشیده بود، در مازندران منوچهرى را از رى فراخوند و به این ترتیب منوچهرى وارد دربار غزنویان شد و در آنجا به دلیل سبک شعری و معروفیتش صاحب شکوه و جلال گردید و به همین دلیل [[حسد|محسود]] دیگران بود.
  
شاعر، متخلص به منوچهرى. در دامغان گذشت و بخشى از جوانى او در كناره‌هاى دریاى خزر و دامنه‌هاى البرز به سرآمد. تخلص وى به سبب انتسابش به فلك المعالى منوچهر بن شمس المعالى قابوس بن وشمگیر (423-403 ق) است كه در گرگان و طبرستان سلطنت مى‌كرد و منوچهرى ظاهرا ًدر آغاز كار در دربار او بسر مى‌برده است. لیكن از مدایح منوچهرى در حق این پادشاه قصیده‌اى در «دیوان» او نیست. پس از فوت منوچهر بن قابوس، او به رى رفت و مدتى در ملازمت طاهر دبیر، حاكم رى بسر برد. در 426 ق سلطان مسعود غزنوى كه از نیشابور به سمت گرگان و مازندران لشكر كشیده بود، در مازندران منوچهرى را از رى فراخوند و به این ترتیب منوچهرى وارد دربار غزنویان شد.
+
منوچهری استعداد و هوش کم نظیری داشت و به ادب عربی مسلط بود، همچنین بیشتر شعرهای شاعران بزرگ عرب را حفظ می کرد و اطلاعات وی از علوم دینی ادبی و [[طب]] زبانزد بود. در واقع منوچهری در دورانی پرورش علمی و ادبی یافته که در مدارس، الفبای عربی تدریس می شد و متون ادبی برای نو آموز و دانش آموز نیز متون نظم و نثر عربی بود. وى علاوه بر زبان و ادب عرب، او در علم [[طب]] و [[علم هیئت|نجوم]] دست داشته و اصطلاحات نجومى در اشعارش دیده مى‌ شود.
  
منوچهرى بر اثر جوانى و جودت ذهن و شیرینى زبان در خدمت مسعود دستگاهى داشت و به این دلیل محسود دیگران بود. قصاید و مسمطاتى كه از منوچهرى در دست است بیشتر در مدح سلطان مسعود و چند تن از رجال درگاه او است، از جمله: على بن عبیداللَّه صادق سپهسالار و خواجه احمد بن عبدالصمد، وزیر سلطان مسعود و خواجه طاهر دبیر كدخداى رى و ابوسهل زوزنى از رجال مسعود و ابوالحسن بن حسن و فضل بن محمد و خواجه محمد و غیره. از شعراى معاصر او فرخى، زینبى علوى، عسجدى و عنصرى است كه او ظاهراً شاگرد عنصرى بوده و قصیده‌اى نیز در مدح استادش سروده است.
+
از شعراى معاصر منوچهری، [[فرخی]]، زینبى علوى، عسجدى و عنصرى هستند، كه او ظاهراً شاگرد عنصرى بوده و [[قصیده|قصیده ‌اى]] نیز در مدح استادش سروده است.
  
منوچهرى با وجود جوانى، اطلاعات وسیعى در شعر و ادب فارسى و عربى داشت چنان كه در اشعارش از مضمونها و اسلوب شاعران عربى بسیار استفاده كرده و اغلب لغتهاى نادر و غریب عربى را در اشعار خود ذكر كرده و بعضى از قصاید معروف شاعران عرب را نیز استقبال نموده است. منوچهرى صاحب «قصیده‌ى لامیه» مشهورى است. وى علاوه بر زبان و ادب عرب، او در علم طب و نجوم دست داشته و اصطلاحات نجومى در اشعارش دیده مى‌شود. ظاهرا مسمط از ابداعات منوچهرى است، زیرا پیش از او در اشعار فارسى اثرى از آن نیست. بعضى از تذكره‌ها او را با احمد بن منوچهر مشهور به شصت كله یكى مى‌دانند و بعضى منوچهرى را شاگرد ابوالفرج سگزى مى‌دانند كه جاى تردید است.
+
بسیاری از مورخان بر این باور هستند که این شاعر نامدار، زندگی بسیار کوتاهی داشته است و در جوانی در ۴۳۲ هجری در حالی که تنها ۳۴ سال داشت دیده از جهان فروبست. درباره مکان دفن وی، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما عده‌ای معتقدند که وی در محل گنبد زنگوله واقع در شهر دامغان استان سمنان، دفن شده؛ اما این امر تنها گمانه‌زنی است و اثبات نشده است. همچنین اثر فرهنگی و تاریخی آرامگاه خشتی منسوب به منوچهری دامغانی، در فهرست آثار ملی [[ایران]] قرار دارد.
  
در مورد نام پدر وى نیز در بین تذكره‌نویسان اختلاف نظر وجود دارد و او را فرزند قوص، قوس، عوض و یعقوب ذكر كرده‌اند. از آثار وى: «دیوان» شعر كه با همه اشتهار و تداول اشعراش نسخه‌هاى قدیم آن در دست نیست و غالب نسخ موجود از عهد قاجاریه و قدیم‌ترین آنها از دوره‌ى صفویه است.
+
==شعر منوچهری==
 +
 
 +
بیشتر معروفیت منوچهری دامغانی به خاطر ابتکار قالب [[مسمط|مُسَمّط]] است؛ در واقع آوردن مضامین و اوصاف نو و نیز مسمّط از ابتکارات اوست و با آنکه پس از او، شاعران مسمّط های دلپذیری ساخته اند، اما هنوز مسمط‌های او به عنوان بهترین نمونه های مسمط [[شعر]] فارسی ذکر می شود. یکی از مشهورترین مسمط‌های منوچهری چنین است:
 +
 
 +
خیزید و خَز آرید که هنگام خزان است * باد خنک از جانب خوارزم وزان است
 +
 
 +
آن برگِ رزان که بر شاخِ رزان است * گویی به مَثَل پیرهن رنگرزان است
 +
 
 +
دهقان ز تعجب سرِ انگشت گَزان است * کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار
 +
 
 +
یکی دیگر از مزیت های شعری منوچهری آن است که سبک شعری او طرب و شادمانی خاصی دارد و اساس شعرش نیز تشبیه، مقایسه و تمثیل است و در این طریقه از عبدالله بن معتز عباسی، شاعر عرب پیروی کرده است. او را در ادبیات فارسی از لحاظ شیفتگی به طبیعت و تصویرگری، کم نظیر دانسته‌اند. در واقع منوچهری را از پیشروان تصویرگری در شعر شمرده اند، این شاعر طبیعت گرا، آنچه را که در طبیعت دیده به کمک نیروی تخیّل و با کمک تشبیه، تمثیل و قیاس در روح و قالب واژه ها و کلمات ریخته و به مدد درک عالی موسیقیایی و بینش و دریافت های عمیق خود ابتدا بر لوح ذهن و فکر و سپس بر روی کاغذ نقاشی و به تصویر کشیده است.
 +
 
 +
اشعار او معمولاً در دو سبک است؛ یا تغزل و اشعاری که به جوانی او هنگام شاعری باز می‌گردد و دیگری مدح و ستایش سلاطین و بزرگان زمانه که از رسوم معمول شاعری آن زمان بوده است. در اشعار او مفردات و اصطلاحات عربی بسیار دیده می‌شود که توانایی او در [[ادبیات عرب]] را منعکس می‌سازد. در حقیقت در اثر آگاهی های زیاد و تسلط بر ادبیات عرب برخی از [[قصیده|قصائد]] مشهور شاعران عرب را استقبال کرده است؛ اما با اینکه در قالب شعری مقلد شاعران عرب بوده، در آوردن مضامین مُبدع و مبتکر است، چنانکه در روانی شعر و صور خیال و تشبیهات و استعارات، مقتدای بسیاری از شاعران بعد خویش است.
 +
 
 +
علاوه بر این موارد، در شعر منوچهری اندیشه‌های بسیاری وجود دارند که در میان آن‌­ها شادمانی و خوشگذرانی از اهمیت بسزایی برخوردار و سامان‌دهندۀ سایر اندیشه‌های منوچهری است. علاوه بر آن، وصف طبیعت و جلوه‌های گوناگون آن، مدح و ستایش، باده­‌نوشی، عشق، موسیقی، خودستایی و مفاخره، استفاده از معلومات علمی مختلف و عربی‌مآبی از تشخّص و برجستگی بیشتری برخوردارند و تشخّص سبکی ایجاد می­‌کنند. البته هنر برجسته منوچهری، آفریدن توصیفات زیبا و تشبیهات حسی است که حاصل تجربه شخصی او هستند؛ این توصیفات و تشبیهات به اشعار تغزلی شاعر محدود نمی شوند و در اشعار ستایشی نیز این شیوه را پی می گیرد و به ندرت وارد فضای روحی و روانی ممدوح می شود.  
 +
 
 +
اگرچه بهانه اصلی منوچهری به ظاهر ستایش بوده است؛ اما بر خلاف دیگر شاعران ستایشگر، حجم ابیات ستایشی او، کمتر از مقدمه های تغزلی قصاید اوست. با آنکه ابیات ستایشی منوچهری محدود هستند، اما در همین ابیات محدود، فواید تاریخی، اخلاقی و اجتماعی قابل توجهی یافته می شود که بهره های شعر منوچهری را افزون تر می کند. توصیفات شاعر از عوامل طبیعی از باران، سیل، گردباد، دشت، هامون، زلزله، برآمدن و فروشدن خورشید و ماه و آسمان و اختران و امثال آن از دقّت و لطف بی‌نظیر است و بیان همین تشبیهات و توصیفات است که منوچهری را در ردیف شاعران بزرگ قرار می‌دهد. این شاعر نامدار در استفاده از کلمات و ترکیبات بی پروا است و علاوه بر این، در بعضی از قصائدش بیشتر بدنبال لفظ بوده تا معنی. چیزی که در بیشتر اشعار منوچهری به چشم می خورد، توجه او به تشبیهات بدیع است.
 +
 
 +
«[[دیوان (شعر)|دیوان]]» منوچهری مکرر به طبع رسیده و قریب به سه هزار [[بیت (شعر)|بیت]] دارد. دیوان وی چندان پرحجم و مفصل نیست و مشتمل بر اشعاری است که در قالب [[غزل]]، [[قصیده]]، [[مسمط]]، [[قطعه]]، و [[ترکیب بند]] سروده شده و موضوعاتی چون ستایش، وصف، و خمریه را در بر می گیرد. بخش بیشتر سروده‌هایش را قصاید مدحی و پس از آن مسمّطات تشکیل می‌دهد. جز اینها تعدادی [[رباعی]]، قطعه و چند شعر ناتمام نیز از او در دست است؛ اما چون نسخۀ کهنی از دیوانش موجود نیست، برخی سروده‌هایش با اشعار شاعران دیگر درهم آمیخته است. از دیوان این سراینده برجسته اوایل سده پنجم هجری، برخلاف شاعران دیگر آن روزگار، نسخۀ کهنی برجای نمانده است.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج5، ص304.
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/news/264823/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%22%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%20%D9%85%D9%86%D9%88%DA%86%D9%87%D8%B1%DB%8C%20%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%BA%D8%A7%D9%86%DB%8C%22%20%D8%8C%20%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%87%20%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81%20%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C "درباره منوچهری دامغانی"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 +
*[[اثرآفرینان]]، [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، ج۵، ص۳۰۴.
  
[[رده:شعرا]]
+
{{شعر فارسی}}
 +
[[رده:شعرای پارسی گو]]
 +
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن پنجم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۵۴

«ابوالنجم احمد منوچهری دامغانی» (م، ۴۳۲ ق)، شاعر نامدار ایرانی در قرن ۵ قمری و متخلّص به «منوچهرى» است. منوچهری قالب مُسَمّط را برای نخستین بار در شعر پارسی پدید آورد. او را شاعر دربار و ستایشگر سلاطین خوانده‌اند، اما در ابیات ستایشی وی، فواید تاریخی، اخلاقی و اجتماعی نیز نهفته است.

زندگی‌نامه

ابوالنجم احمد منوچهری دامغانی در سال ۳۹۸ هجری در دامغان دیده به جهان گشود و دوران کودکی را در همین شهر سپری کرد. البته از کودکی و جوانی منوچهری در دامغان اطلاعات چندانی در دست نیست. اما با توجه به سیاق متداول عصر و با توجه به وجود چندین حوزه علمیه و مدرسه علوم دینی در دامغان -که قدمت برخی از آنها به زمانی پیش از عصر منوچهری می رسد-؛ احتمالا وی تحصیلات آغازین خود را در یکی از همین مدارس دینی گذرانده باشد که این امر می تواند، سرآغاز آشنایی منوچهری با زبان و ادبیات عرب باشد.

وی پس از تحصیل علوم و فضایل، به خدمت امیر منوچهر فلک المعالی پسر قابوس وشمگیر والی گرگان رسید و به همین جهت تخلص «منوچهری» را اختیار کرد. منوچهری پس از فوت منوچهر بن قابوس، او به رى رفت و مدتى در ملازمت طاهر دبیر، حاكم رى بسر برد. در ۴۲۶ ق. سلطان مسعود غزنوى كه از نیشابور به سمت گرگان و مازندران لشكر كشیده بود، در مازندران منوچهرى را از رى فراخوند و به این ترتیب منوچهرى وارد دربار غزنویان شد و در آنجا به دلیل سبک شعری و معروفیتش صاحب شکوه و جلال گردید و به همین دلیل محسود دیگران بود.

منوچهری استعداد و هوش کم نظیری داشت و به ادب عربی مسلط بود، همچنین بیشتر شعرهای شاعران بزرگ عرب را حفظ می کرد و اطلاعات وی از علوم دینی ادبی و طب زبانزد بود. در واقع منوچهری در دورانی پرورش علمی و ادبی یافته که در مدارس، الفبای عربی تدریس می شد و متون ادبی برای نو آموز و دانش آموز نیز متون نظم و نثر عربی بود. وى علاوه بر زبان و ادب عرب، او در علم طب و نجوم دست داشته و اصطلاحات نجومى در اشعارش دیده مى‌ شود.

از شعراى معاصر منوچهری، فرخی، زینبى علوى، عسجدى و عنصرى هستند، كه او ظاهراً شاگرد عنصرى بوده و قصیده ‌اى نیز در مدح استادش سروده است.

بسیاری از مورخان بر این باور هستند که این شاعر نامدار، زندگی بسیار کوتاهی داشته است و در جوانی در ۴۳۲ هجری در حالی که تنها ۳۴ سال داشت دیده از جهان فروبست. درباره مکان دفن وی، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما عده‌ای معتقدند که وی در محل گنبد زنگوله واقع در شهر دامغان استان سمنان، دفن شده؛ اما این امر تنها گمانه‌زنی است و اثبات نشده است. همچنین اثر فرهنگی و تاریخی آرامگاه خشتی منسوب به منوچهری دامغانی، در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد.

شعر منوچهری

بیشتر معروفیت منوچهری دامغانی به خاطر ابتکار قالب مُسَمّط است؛ در واقع آوردن مضامین و اوصاف نو و نیز مسمّط از ابتکارات اوست و با آنکه پس از او، شاعران مسمّط های دلپذیری ساخته اند، اما هنوز مسمط‌های او به عنوان بهترین نمونه های مسمط شعر فارسی ذکر می شود. یکی از مشهورترین مسمط‌های منوچهری چنین است:

خیزید و خَز آرید که هنگام خزان است * باد خنک از جانب خوارزم وزان است

آن برگِ رزان که بر شاخِ رزان است * گویی به مَثَل پیرهن رنگرزان است

دهقان ز تعجب سرِ انگشت گَزان است * کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار

یکی دیگر از مزیت های شعری منوچهری آن است که سبک شعری او طرب و شادمانی خاصی دارد و اساس شعرش نیز تشبیه، مقایسه و تمثیل است و در این طریقه از عبدالله بن معتز عباسی، شاعر عرب پیروی کرده است. او را در ادبیات فارسی از لحاظ شیفتگی به طبیعت و تصویرگری، کم نظیر دانسته‌اند. در واقع منوچهری را از پیشروان تصویرگری در شعر شمرده اند، این شاعر طبیعت گرا، آنچه را که در طبیعت دیده به کمک نیروی تخیّل و با کمک تشبیه، تمثیل و قیاس در روح و قالب واژه ها و کلمات ریخته و به مدد درک عالی موسیقیایی و بینش و دریافت های عمیق خود ابتدا بر لوح ذهن و فکر و سپس بر روی کاغذ نقاشی و به تصویر کشیده است.

اشعار او معمولاً در دو سبک است؛ یا تغزل و اشعاری که به جوانی او هنگام شاعری باز می‌گردد و دیگری مدح و ستایش سلاطین و بزرگان زمانه که از رسوم معمول شاعری آن زمان بوده است. در اشعار او مفردات و اصطلاحات عربی بسیار دیده می‌شود که توانایی او در ادبیات عرب را منعکس می‌سازد. در حقیقت در اثر آگاهی های زیاد و تسلط بر ادبیات عرب برخی از قصائد مشهور شاعران عرب را استقبال کرده است؛ اما با اینکه در قالب شعری مقلد شاعران عرب بوده، در آوردن مضامین مُبدع و مبتکر است، چنانکه در روانی شعر و صور خیال و تشبیهات و استعارات، مقتدای بسیاری از شاعران بعد خویش است.

علاوه بر این موارد، در شعر منوچهری اندیشه‌های بسیاری وجود دارند که در میان آن‌­ها شادمانی و خوشگذرانی از اهمیت بسزایی برخوردار و سامان‌دهندۀ سایر اندیشه‌های منوچهری است. علاوه بر آن، وصف طبیعت و جلوه‌های گوناگون آن، مدح و ستایش، باده­‌نوشی، عشق، موسیقی، خودستایی و مفاخره، استفاده از معلومات علمی مختلف و عربی‌مآبی از تشخّص و برجستگی بیشتری برخوردارند و تشخّص سبکی ایجاد می­‌کنند. البته هنر برجسته منوچهری، آفریدن توصیفات زیبا و تشبیهات حسی است که حاصل تجربه شخصی او هستند؛ این توصیفات و تشبیهات به اشعار تغزلی شاعر محدود نمی شوند و در اشعار ستایشی نیز این شیوه را پی می گیرد و به ندرت وارد فضای روحی و روانی ممدوح می شود.

اگرچه بهانه اصلی منوچهری به ظاهر ستایش بوده است؛ اما بر خلاف دیگر شاعران ستایشگر، حجم ابیات ستایشی او، کمتر از مقدمه های تغزلی قصاید اوست. با آنکه ابیات ستایشی منوچهری محدود هستند، اما در همین ابیات محدود، فواید تاریخی، اخلاقی و اجتماعی قابل توجهی یافته می شود که بهره های شعر منوچهری را افزون تر می کند. توصیفات شاعر از عوامل طبیعی از باران، سیل، گردباد، دشت، هامون، زلزله، برآمدن و فروشدن خورشید و ماه و آسمان و اختران و امثال آن از دقّت و لطف بی‌نظیر است و بیان همین تشبیهات و توصیفات است که منوچهری را در ردیف شاعران بزرگ قرار می‌دهد. این شاعر نامدار در استفاده از کلمات و ترکیبات بی پروا است و علاوه بر این، در بعضی از قصائدش بیشتر بدنبال لفظ بوده تا معنی. چیزی که در بیشتر اشعار منوچهری به چشم می خورد، توجه او به تشبیهات بدیع است.

«دیوان» منوچهری مکرر به طبع رسیده و قریب به سه هزار بیت دارد. دیوان وی چندان پرحجم و مفصل نیست و مشتمل بر اشعاری است که در قالب غزل، قصیده، مسمط، قطعه، و ترکیب بند سروده شده و موضوعاتی چون ستایش، وصف، و خمریه را در بر می گیرد. بخش بیشتر سروده‌هایش را قصاید مدحی و پس از آن مسمّطات تشکیل می‌دهد. جز اینها تعدادی رباعی، قطعه و چند شعر ناتمام نیز از او در دست است؛ اما چون نسخۀ کهنی از دیوانش موجود نیست، برخی سروده‌هایش با اشعار شاعران دیگر درهم آمیخته است. از دیوان این سراینده برجسته اوایل سده پنجم هجری، برخلاف شاعران دیگر آن روزگار، نسخۀ کهنی برجای نمانده است.

منابع

شعر فارسی
Poetry1.jpg
شعرشناسی * شعر * علم عروض * قافیه * تخلص * دیوان * مصراع * بیت * مقفا * قالب * مطلع * تغزل * بحور شعری
قالب‌های شعر *مثنوی * قصیده * غزل * مسمط * مستزاد * ترجیع‌بند * ترکیب‌بند * قطعه * رباعی
سبک‌های شعر فارسی * سبک خراسانی * سبک عراقی * سبک هندی * سبک بازگشت ادبی * شعر نو
شاعران پارسی گو: همه*قرن 4 * قرن 5 * قرن 6 * قرن 7 * قرن 8 * قرن 9 * قرن 10 * قرن 11 * قرن 12 * قرن 13 * قرن 14
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه