فضه خدمتکار حضرت زهرا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن 1 رده)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:بخشی از یک کتاب}}
 
{{الگو:بخشی از یک کتاب}}
  
 +
فضه نوبيه را علامه محمدباقر مجلسى، ابن شهرآشوب مازندرانى، شيخ ذبيح اللّه محلاتى و [[شيخ مفيد]] خدمتگزار فاطمه زهرا سلام الله علیها و راوى حديث از آن بانوى بزرگ اسلام دانسته اند.
  
'''فضه نوبيه '''
+
آنطور كه تاريخ گواهى مى دهد، فضه در يكى از جنگها به اسارت ارتش اسلام درآمده و على و فاطمه سلام الله علیها كه كارهاى خانه را سنگين و فراوان مى ديده اند، براى گرفتن خدمتگزارى به حضور [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله رسيده اند، اما آن حضرت كه معمولاً از راه فروش اسيران، زندگى چهارصد مهاجر مستقر در ايوان مسجد مدينه را كه به اصحاب صفه موسوم گرديده بودند، تامين مى كرد. از مساعدت و دادن خدمتگزار به فاطمه سلام الله علیها امتناع نمود و براى تقويت جسم و جان فاطمه سلام الله علیها تسبيح هاى معروف را به دختر ارجمند خويش آموخت.
  
فضه نوبيه را علامه محمد باقر مجلسى , ابن شهرآشوب مازندرانى , شيخ ذبيح اللّه محلاتى , و شيخ مفيد, خدمتگزار فاطمه زهرا(س ) و راوى حديث از آن بانوى بزرگ اسلام دانسته اند.
+
اما طولى نكشيد كه آيه اى از [[قرآن]] نازل شد و اين روحيه پيامبر صلی الله علیه و آله را موجب رضايت پروردگار عالم و پاداش بزرگ الهى اعلام كرد، در عين حال جلب رضايت و مساعدت فاطمه سلام الله علیها را نيز مجاز و سبب خوشنودى خداوند دانست. آنگاه آنطور كه ابن حجر عسقلانى هم نوشته است. [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فضه را به استخدام و خدمتگزارى فاطمه سلام الله علیها مامور كرد.
  
آنـطـور كه تاريخ گواهى مى دهد, فضه در يكى از جنگها به اسارت ارتش اسلام درآمده , و على و فاطمه (س ) كه كارهاى خانه را سنگين و فراوان مى ديده اند, براى گرفتن خدمتگزارى به حضور رسـول خـدا(ص ) رسـيـده انـد, امـا آن حـضـرت كه معمولا از راه فروش اسيران , زندگى چهار صـدمـهـاجـر مستقر در ايوان مسجد مدينه را, كه , به اصحاب صفه موسوم گرديده بودند تامين مـى كـرد, از مـسـاعدت و دادن خدمتگزار به فاطمه (س ) امتناع نمود, و براى تقويت جسم و جان فاطمه (س ) تسبيحهاى معروف را به دختر ارجمند خويش آموخت .
+
آرى داستان زندگى فضه كه راوى حديث فاطمه سلام الله علیها بوده، داستان عجيبى است. او در مقام بلندى از [[ايمان]] و تقوى قرار داشته، زهد و پرهيزگارى او داستان كم نظيرى دارد. عشق و ارادت او به خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله و بخصوص [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها ماجرايى است كه كمتر آن را مى توان توصيف نمود.
  
اما طولى نكشيد, كه آيه اى از قرآن نازل شد و اين روحيه پيامبر(ص ) را موجب رضايت پروردگار عـالـم و پـاداش بـزرگ الهى اعلام كرد, در عين حال جلب رضايت و مساعدت فاطمه (س ) را نيز مجاز و سبب خوشنودى خداوند دانست آن گاه آنطور كه ابن حجر عسقلانى هم نوشته است . رسول خدا(ص ) فضه را به استخدام و خدمتگزارى فاطمه (س ) مامور كرد.
+
در نطق و خطابه قهرمان زبردستى بوده است، در جهت مساعدت و كمك به فاطمه زهرا سلام الله علیها بانوى كم نظيرى بوده، در مقام عبادت و ارتباط با خداوند سراسر زندگى او از خلوص و معنويت موج مى زده است و آنطور كه تاريخ گواهى مى دهد، اين زن در مدت بيست سال از زندگى خود حتى گفتگو و مكالمات عرفى خود را هم با آيات [[قرآن كريم]] به ديگران مى فهمانيده است!
  
آرى , داسـتـان زندگى فضه كه راوى حديث فاطمه (س ) بوده , داستان عجيبى است , او در مقام بلندى از ايمان و تقوى قرار داشته , زهد و پرهيزگارى او, داستان كم نظيرى دارد, عشق و ارادت او بـه خـانـدان پـيـامبر(ص ) و بخصوص حضرت فاطمه (س ) ماجرايى است كه كمتر آنرا مى توان توصيف نمود. در نـطـق و خطابه قهرمان زبردستى بوده است , در جهت مساعدت و كمك به فاطمه زهرا(س ) بانوى كم نظيرى بوده , در مقام عبادت و ارتباط باخداوند, سراسر زندگى او, از خلوص و معنويت مـوج مـى زده اسـت , و آنـطـور كـه تـاريـخ گـواهـى مـى دهـد, اين زن در مدت بيست سال از زندگى خود, حتى گفتگو و مكالمات عرفى خود را هم با آيات قرآن كريم به ديگران مى فهمانيده است !.
+
خلاصه از زندگى فضه نوبيه خدمتگزار و راوى حديث از فاطمه سلام الله علیها داستانهاى عجيب و فوق العاده اى روايت شده كه دو فراز آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم:
  
خـلاصـه از زنـدگـى فـضـه نـوبيه خدمتگزار و راوى حديث از فاطمه (س ) داستانهاى عجيب و فوق العاده اى روايت شده , كه دو فراز آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم :
+
* 1. خمير كردن:
  
1ـ خمير كردن .
+
ابن حجر عسقلانى مى نويسد: [[امام صادق]] علیه السلام از پدران خويش، از على علیه السلام روايت كرده اند: [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله زنى را به استخدام فاطمه سلام الله علیها درآورد كه نام او فضه نوبيه بود.
  
ابـن حجر عسقلانى مى نويسد: امام صادق (ع ) از پدران خويش , از على (ع ) روايت كرده اند: رسول خدا(ص ) زنى را به استخدام فاطمه (س )درآورد, كه نام او فضه نوبيه بود.
+
اين زن در خدمتگزارى فاطمه سلام الله علیها نهايت سعى و كوشش خود را بكار مى گرفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله نيز دعايى را به او آموخته بود كه پيوسته از آن [[دعا]] استمداد مى جست. يك روز فاطمه سلام الله علیها به او گفت: آيا خميركردن را به عهده مى گيرى  ؟ يا نان پختن را انجام مى دهى؟
  
ايـن زن در خـدمـتـگـزارى فـاطـمـه (س ) نهايت سعى و كوشش خود را بكار مى گرفت , رسول خـدا(ص ) نـيـز دعـايـى را بـه او آمـوخـته بود, كه پيوسته از آن دعا استمداد مى جست , يك روز فاطمه (س ) به او گفت : آيا خمير كردن را به عهده مى گيرى ؟ يا نان پختن را انجام مى دهى ؟. فـضـه گـفـت : اى بانوى من ! من خمير كردن را انجام مى دهم , و براى نان پختن هيزم نيز تهيه مـى كـنم , سپس براى تهيه هيزم از خانه بيرون رفت , و دربيابان دسته بزرگ هيزمى را تهيه كرد, كه از آوردن آن بخانه ناتوان ماند, آن گاه دعايى را كه پيغمبر(ص ) به او آموخته بود, بدين ترتيب زمـزمـه كـرد: يـاواحـد لـيس كمثله احد! تميت كل احد وتفنى كل احد وانت على عرشك واحد, لاتاخذه سنة ولانوم .
+
فضه گفت: اى بانوى من! من خمير كردن را انجام مى دهم و براى نان پختن هيزم نيز تهيه مى كنم سپس براى تهيه هيزم از خانه بيرون رفت و در بيابان دسته بزرگ هيزمى را تهيه كرد كه از آوردن آن به خانه ناتوان ماند. آنگاه دعايى را كه پيغمبر صلی الله علیه و آله به او آموخته بود. بدين ترتيب زمزمه كرد: يا واحد ليس كمثله احد! تميت كل احد و تفنى كل احد و انت على عرشك واحد، لاتاخذه سنة ولانوم.
  
بـارى , وقتى فضه اين دعا را خواند, ناگاه مرد عربى ظاهر شد, كه گويى فضه او را صدا زده , و او هم زمزمه ها را شنيده بود.
+
بارى وقتى فضه اين دعا را خواند، ناگاه مرد عربى ظاهر شد كه گويى فضه او را صدا زده و او هم زمزمه ها را شنيده بود. آنگاه او بار هيزم را به دوش گرفت و تا جلو درب خانه فاطمه سلام الله علیها آن را حمل كرد و به زمين گذاشت!
  
آن گاه او بار هيزم را به دوش گرفت , و تا جلو درب خانه فاطمه (س ) آن را حمل كرد و به زمين گذاشت !.
+
* 2. شريك روزه نذر:
  
2ـ شريك روزه نذر.
+
از ابن عباس در تفسير آيه: آنانكه به نذر خويش وفا مى كنند.
  
از ابـن عباس , در تفسير آيـه : آنـانكـه به نـذر خويـش وفا مى كنند.
+
روايت شده است: وقتى حسن و حسين علیهم السلام بيمار شدند، پيامبر صلی الله علیه و آله جد آنها و گروهى ديگر از افراد، از آنان عيادت كردند و به على علیه السلام گفتند: چرا براى بهبودى فرزندان خويش نذرى نكرده اى؟
  
روايـت شـده اسـت : وقتى حسن و حسين (ع ) بيمار شدند, پيامبر(ص ) جد آنها و گروهى ديگر از افـراد, از آنـان عـيـادت كـردنـد, و بـه على (ع ) گفتند: چرابراى بهبودى فرزندان خويش نذرى نكرده اى ؟.
+
على علیه السلام گفت: اگر فرزندان من از اين بيمارى بهبودى يابند، به پاس شفا يافتن آنها براى خداوند متعال مدت سه روز، من روزه خواهم گرفت سپس فاطمه سلام الله علیها مادر كودكان و فضه نوبيه خدمتگزار فاطمه سلام الله علیها هم اين نذر را به عهده گرفتند.
  
عـلـى (ع ) گـفـت : اگـر فـرزندان من از اين بيمارى بهبودى يابند, به پاس شفا يافتن آنها, براى خـداونـد مـتـعال مدت سه روز,من روزه خواهم گرفت , سپس فاطمه (س ) مادر كودكان و فضه نوبيه خدمتگزار فاطمه (س ) هم اين نذر را بعهده گرفتند.
+
كودكان شفا يافتند اما هيچگونه مواد خوراكى كم يا زياد نزد آل محمد صلی الله علیه و آله يافت نمى شد تا با آن افطار كنند، ناچار على علیه السلام پيش شمعون خيبرى رفت و سه صاع يعنى حدود سه من جو از او قرض گرفت و به خانه آورد و فاطمه سلام الله علیها يك من آن را آرد كرد و با آن نان تهيه نمود.
  
كودكان شفا يافتند, اما هيچگونه مواد خوراكى كم يا زياد نزد آل محمد(ص ) يافت نمى شد تا با آن افـطـار كـنـند, ناچار على (ع ) پيش شمعون خيبرى رفت , و سه صاع , يعنى حدود سه من جو از او قـرض گـرفـت و به خانه آورد, و فاطمه (س ) يكمن آن را آرد كرد و با آن نان تهيه نمود, على (ع ) درمـسجد نماز خود را به جماعت با رسول خدا خواند و به خانه آمد, براى افطار غذا را روى سفره گـذاشـتـند و دور آن نشستند, كه مسكينى از بيرون در فرياد برداشت : سلام بر شما اى اهل بيت مـحـمـد(ص ), مـن تـهيدستى از تهيدستان مسلمان هستم غذا به من بدهيد, خدا نيز از غذاهاى بهشتى خود بشما بدهد. وقـتـى على (ع ) اين درخواست را شنيد, دستور داد آنان نان خود را به آن تهيدست دادند, و ناچار همگان , و حتى افرادى كه بدلخواه غذاى خود رابه مسكين داده بودند, با آب افطار كردند!.
+
على علیه السلام در مسجد نماز خود را به جماعت با رسول خدا خواند و به خانه آمد، براى افطار غذا را روى سفره گذاشتند و دور آن نشستند كه مسكينى از بيرون در فرياد برداشت: سلام بر شما اى اهل بيت محمد صلی الله علیه و آله من تهيدستى از تهيدستان مسلمان هستم غذا به من بدهيد، خدا نيز از غذاهاى بهشتى خود به شما بدهد. وقتى على علیه السلام اين درخواست را شنيد، دستور داد آنان نان خود را به آن تهيدست دادند و ناچار همگان و حتى افرادى كه بدلخواه غذاى خود را به مسكين داده بودند با آب افطار كردند!
  
روز دوم هم فاطمه (س ) به همان ترتيب قسمت ديگر جوها را آسياب كرد, و با آرد آن مقدارى نان تـهيه نمود, و با على (ع ) بعد از نماز بر سر سفره ,افطار نشستند كه , كودك يتيمى از پشت در ناله برداشت : سلام بر شما اى اهل بيت محمد(ص )!.
+
روز دوم هم فاطمه سلام الله علیها به همان ترتيب قسمت ديگر جوها را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود و با على علیه السلام بعد از نماز بر سر سفره افطار نشستند كه كودك يتيمى از پشت در ناله برداشت: سلام بر شما اى اهل بيت محمد صلی الله علیه و آله!
  
يـتـيـمى از كودكان مهاجرين كه پدر خود را در ميدان جنگ از دست داده , اكنون بيرون در خانه شماست و در حال گرسنگى به سر مى برد, او را غذابدهيد. آن روز هـم اهـل بـيـت (ع ) كـه فضه نيز در جمع آنان حضور داشت , غذاى خود را به كودك يتيم دادند, و خود براى دومين روز با آب افطار كردند, وروز سوم هم را همه روزه شدند!.
+
يتيمى از كودكان مهاجرين كه پدر خود را در ميدان جنگ از دست داده، اكنون بيرون در خانه شماست و در حال گرسنگى بسر مى برد او را غذا بدهيد. آن روز هم اهل بيت علیهم السلام كه فضه نيز در جمع آنان حضور داشت، غذاى خود را به كودك يتيم دادند و خود براى دومين روز با آب افطار كردند و روز سوم هم را همه روزه شدند!
  
روز سوم نيز فاطمه (س ) يك من جو باقيمانده را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود تا با آن روزه سوم خود را افطار كنند, اما همينكه على (ع ) نماز جماعت خود را با رسول خدا(ص ) در مـسـجد بجاى آورد, و در خانه كنار سفره به انتظار افطار نشستند, شخصى كه تازه از اسارت آزاد شـده بـود, و جـز خـانـه اهل بيت (ع ) جاى ديگرى را براى مساعدت سراغ نداشت , جلو درب خانه ايستاد و فرياد برداشت كه , سلام بر شما اى اهل بيت نبوت , ما را اسير مى كنيد, و به بند مى آوريد, و بما غذا نمى دهيد؟ به من غذا بدهيد, كه من اسيرم .
+
روز سوم نيز فاطمه يك من جو باقيمانده را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود تا با آن روزه سوم خود را افطار كنند اما همين كه على علیه السلام نماز جماعت خود را با رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد بجاى آورد و در خانه كنار سفره به انتظار افطار نشستند، شخصى كه تازه از اسارت آزاد شده بود و جز خانه اهل بيت علیهم السلام جاى ديگرى را براى مساعدت سراغ نداشت، جلو درب خانه ايستاد و فرياد برداشت كه سلام بر شما اى اهل بيت نبوت ما را اسير مى كنيد و به بند مى آوريد و به ما غذا نمى دهيد؟ به من غذا بدهيد كه من اسيرم.
  
آنـان نـاچـار غـذاى خـود را به او دادند, و خود سه شبانه روز را بدون اين كه جز آب قوت ديگرى داشته باشند سپرى كردند. آن گـاه رسول خدا(ص ) آمد و وضع آنان را از نظر گرسنگى و بيحالى مشاهده كرد, خداوند هم ايـن آيـات را نازل فرمود: آيا بر انسان روزگارانى نگذشت كه , چيز قابل ذكرى نبودب و آنان بخاطر عـشـق بـه خـداوند غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند, و مى گفتند: ما به شما بخاطر خداوندغذاى خود را مى دهيم , و از شما هم هيچ سپاس و پاداشى نمى خواهيم ؟.
+
آنان ناچار غذاى خود را به او دادند و خود سه شبانه روز را بدون اين كه جز آب قوت ديگرى داشته باشند سپرى كردند. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و وضع آنان را از نظر گرسنگى و بي حالى مشاهده كرد، خداوند هم اين آيات را نازل فرمود: آيا بر انسان روزگارانى نگذشت كه چيز قابل ذكرى نبود و آنان بخاطر عشق به خـداوند غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و مى گفتند: ما به شما بخاطر خداوندغذاى خود را مى دهيم و از شما هم هيچ سپاس و پاداشى نمى خواهيم؟
  
در ايـن داسـتان مشاهده مى كنيم , رفتار اهل بيت (ع ) كه زمينه نزول اين آيات قرآن كريم است , و آنـان بـه چـنـيـن مـقام رفيعى دست يافته اند, با توجه به اينكه فضه نيز در جمع اهل بيت (ع ) قرار داشـته , وى نيز مشمول خطاب آيات قرآن كريم قرار گرفته , و در آن جمع به عظمت درخشانى دسـت يـافـتـه است , و اين سرگذشت را هم عموم مورخين و مفسرين مسلمان در كتابهاى خود آورده اند.
+
در اين داستان مشاهده مى كنيم رفتار اهل بيت علیهم السلام كه زمينه نزول اين آيات قرآن كريم است و آنان به چنين مقام رفيعى دست يافته اند. با توجه به اين كه فضه نيز در جمع اهل بيت علیهم السلام قرار داشته، وى نيز مشمول خطاب آيات قرآن كريم قرار گرفته و در آن جمع به عظمت درخشانى دست يافته است و اين سرگذشت را هم عموم مورخين و مفسرين مسلمان در كتابهاى خود آورده اند.
  
بـه هـر حـال فـضـه نوبيه كه راوى حديث حضرت فاطمه (س ) بوده , داراى چنين شخصيت بلند معنوى و عرفانى نيز بوده است .
+
به هر حال فضه نوبيه كه راوى حديث [[حضرت فاطمه]] سلام الله علیها بوده، داراى چنين شخصيت بلند معنوى و عرفانى نيز بوده است.
  
== منبع ==
+
==منابع==
احمد صادقى اردستانى، زنان دانشمند و راوى حديث
+
* احمد صادقى اردستانى، زنان دانشمند و راوى حديث.
  
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
[[Category:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۱۴

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


فضه نوبيه را علامه محمدباقر مجلسى، ابن شهرآشوب مازندرانى، شيخ ذبيح اللّه محلاتى و شيخ مفيد خدمتگزار فاطمه زهرا سلام الله علیها و راوى حديث از آن بانوى بزرگ اسلام دانسته اند.

آنطور كه تاريخ گواهى مى دهد، فضه در يكى از جنگها به اسارت ارتش اسلام درآمده و على و فاطمه سلام الله علیها كه كارهاى خانه را سنگين و فراوان مى ديده اند، براى گرفتن خدمتگزارى به حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيده اند، اما آن حضرت كه معمولاً از راه فروش اسيران، زندگى چهارصد مهاجر مستقر در ايوان مسجد مدينه را كه به اصحاب صفه موسوم گرديده بودند، تامين مى كرد. از مساعدت و دادن خدمتگزار به فاطمه سلام الله علیها امتناع نمود و براى تقويت جسم و جان فاطمه سلام الله علیها تسبيح هاى معروف را به دختر ارجمند خويش آموخت.

اما طولى نكشيد كه آيه اى از قرآن نازل شد و اين روحيه پيامبر صلی الله علیه و آله را موجب رضايت پروردگار عالم و پاداش بزرگ الهى اعلام كرد، در عين حال جلب رضايت و مساعدت فاطمه سلام الله علیها را نيز مجاز و سبب خوشنودى خداوند دانست. آنگاه آنطور كه ابن حجر عسقلانى هم نوشته است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فضه را به استخدام و خدمتگزارى فاطمه سلام الله علیها مامور كرد.

آرى داستان زندگى فضه كه راوى حديث فاطمه سلام الله علیها بوده، داستان عجيبى است. او در مقام بلندى از ايمان و تقوى قرار داشته، زهد و پرهيزگارى او داستان كم نظيرى دارد. عشق و ارادت او به خاندان پيامبر صلی الله علیه و آله و بخصوص حضرت فاطمه سلام الله علیها ماجرايى است كه كمتر آن را مى توان توصيف نمود.

در نطق و خطابه قهرمان زبردستى بوده است، در جهت مساعدت و كمك به فاطمه زهرا سلام الله علیها بانوى كم نظيرى بوده، در مقام عبادت و ارتباط با خداوند سراسر زندگى او از خلوص و معنويت موج مى زده است و آنطور كه تاريخ گواهى مى دهد، اين زن در مدت بيست سال از زندگى خود حتى گفتگو و مكالمات عرفى خود را هم با آيات قرآن كريم به ديگران مى فهمانيده است!

خلاصه از زندگى فضه نوبيه خدمتگزار و راوى حديث از فاطمه سلام الله علیها داستانهاى عجيب و فوق العاده اى روايت شده كه دو فراز آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم:

  • 1. خمير كردن:

ابن حجر عسقلانى مى نويسد: امام صادق علیه السلام از پدران خويش، از على علیه السلام روايت كرده اند: رسول خدا صلی الله علیه و آله زنى را به استخدام فاطمه سلام الله علیها درآورد كه نام او فضه نوبيه بود.

اين زن در خدمتگزارى فاطمه سلام الله علیها نهايت سعى و كوشش خود را بكار مى گرفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله نيز دعايى را به او آموخته بود كه پيوسته از آن دعا استمداد مى جست. يك روز فاطمه سلام الله علیها به او گفت: آيا خميركردن را به عهده مى گيرى ؟ يا نان پختن را انجام مى دهى؟

فضه گفت: اى بانوى من! من خمير كردن را انجام مى دهم و براى نان پختن هيزم نيز تهيه مى كنم سپس براى تهيه هيزم از خانه بيرون رفت و در بيابان دسته بزرگ هيزمى را تهيه كرد كه از آوردن آن به خانه ناتوان ماند. آنگاه دعايى را كه پيغمبر صلی الله علیه و آله به او آموخته بود. بدين ترتيب زمزمه كرد: يا واحد ليس كمثله احد! تميت كل احد و تفنى كل احد و انت على عرشك واحد، لاتاخذه سنة ولانوم.

بارى وقتى فضه اين دعا را خواند، ناگاه مرد عربى ظاهر شد كه گويى فضه او را صدا زده و او هم زمزمه ها را شنيده بود. آنگاه او بار هيزم را به دوش گرفت و تا جلو درب خانه فاطمه سلام الله علیها آن را حمل كرد و به زمين گذاشت!

  • 2. شريك روزه نذر:

از ابن عباس در تفسير آيه: آنانكه به نذر خويش وفا مى كنند.

روايت شده است: وقتى حسن و حسين علیهم السلام بيمار شدند، پيامبر صلی الله علیه و آله جد آنها و گروهى ديگر از افراد، از آنان عيادت كردند و به على علیه السلام گفتند: چرا براى بهبودى فرزندان خويش نذرى نكرده اى؟

على علیه السلام گفت: اگر فرزندان من از اين بيمارى بهبودى يابند، به پاس شفا يافتن آنها براى خداوند متعال مدت سه روز، من روزه خواهم گرفت سپس فاطمه سلام الله علیها مادر كودكان و فضه نوبيه خدمتگزار فاطمه سلام الله علیها هم اين نذر را به عهده گرفتند.

كودكان شفا يافتند اما هيچگونه مواد خوراكى كم يا زياد نزد آل محمد صلی الله علیه و آله يافت نمى شد تا با آن افطار كنند، ناچار على علیه السلام پيش شمعون خيبرى رفت و سه صاع يعنى حدود سه من جو از او قرض گرفت و به خانه آورد و فاطمه سلام الله علیها يك من آن را آرد كرد و با آن نان تهيه نمود.

على علیه السلام در مسجد نماز خود را به جماعت با رسول خدا خواند و به خانه آمد، براى افطار غذا را روى سفره گذاشتند و دور آن نشستند كه مسكينى از بيرون در فرياد برداشت: سلام بر شما اى اهل بيت محمد صلی الله علیه و آله من تهيدستى از تهيدستان مسلمان هستم غذا به من بدهيد، خدا نيز از غذاهاى بهشتى خود به شما بدهد. وقتى على علیه السلام اين درخواست را شنيد، دستور داد آنان نان خود را به آن تهيدست دادند و ناچار همگان و حتى افرادى كه بدلخواه غذاى خود را به مسكين داده بودند با آب افطار كردند!

روز دوم هم فاطمه سلام الله علیها به همان ترتيب قسمت ديگر جوها را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود و با على علیه السلام بعد از نماز بر سر سفره افطار نشستند كه كودك يتيمى از پشت در ناله برداشت: سلام بر شما اى اهل بيت محمد صلی الله علیه و آله!

يتيمى از كودكان مهاجرين كه پدر خود را در ميدان جنگ از دست داده، اكنون بيرون در خانه شماست و در حال گرسنگى بسر مى برد او را غذا بدهيد. آن روز هم اهل بيت علیهم السلام كه فضه نيز در جمع آنان حضور داشت، غذاى خود را به كودك يتيم دادند و خود براى دومين روز با آب افطار كردند و روز سوم هم را همه روزه شدند!

روز سوم نيز فاطمه يك من جو باقيمانده را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود تا با آن روزه سوم خود را افطار كنند اما همين كه على علیه السلام نماز جماعت خود را با رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد بجاى آورد و در خانه كنار سفره به انتظار افطار نشستند، شخصى كه تازه از اسارت آزاد شده بود و جز خانه اهل بيت علیهم السلام جاى ديگرى را براى مساعدت سراغ نداشت، جلو درب خانه ايستاد و فرياد برداشت كه سلام بر شما اى اهل بيت نبوت ما را اسير مى كنيد و به بند مى آوريد و به ما غذا نمى دهيد؟ به من غذا بدهيد كه من اسيرم.

آنان ناچار غذاى خود را به او دادند و خود سه شبانه روز را بدون اين كه جز آب قوت ديگرى داشته باشند سپرى كردند. آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و وضع آنان را از نظر گرسنگى و بي حالى مشاهده كرد، خداوند هم اين آيات را نازل فرمود: آيا بر انسان روزگارانى نگذشت كه چيز قابل ذكرى نبود و آنان بخاطر عشق به خـداوند غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند و مى گفتند: ما به شما بخاطر خداوندغذاى خود را مى دهيم و از شما هم هيچ سپاس و پاداشى نمى خواهيم؟

در اين داستان مشاهده مى كنيم رفتار اهل بيت علیهم السلام كه زمينه نزول اين آيات قرآن كريم است و آنان به چنين مقام رفيعى دست يافته اند. با توجه به اين كه فضه نيز در جمع اهل بيت علیهم السلام قرار داشته، وى نيز مشمول خطاب آيات قرآن كريم قرار گرفته و در آن جمع به عظمت درخشانى دست يافته است و اين سرگذشت را هم عموم مورخين و مفسرين مسلمان در كتابهاى خود آورده اند.

به هر حال فضه نوبيه كه راوى حديث حضرت فاطمه سلام الله علیها بوده، داراى چنين شخصيت بلند معنوى و عرفانى نيز بوده است.

منابع

  • احمد صادقى اردستانى، زنان دانشمند و راوى حديث.