بت های عرب جاهلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '<keywords content='کلید واژه: اللّه ،بت هبل، كعبه، مكه، مراسم حج جاهلی'/> '''کلید واژه: الل...' ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
مردم عرب به خصوص قريش «[[الله]]» را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمين و مدبر عالم و فرستنده باران مى دانستند، و هنگام بردن نام او مى گفتند: «بسمك اللهم» يعنى به نام تو اى خدا كه در اسلام به جاى آن «[[بسم الله الرحمن الرحيم]]» نخستين آيه سوره مباركه قرآن مجيد آمد.  
+
مردم عرب به خصوص [[قریش]]، «[[الله]]» را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمین و مدبر عالم و فرستنده باران مى دانستند، و هنگام بردن نام او مى گفتند: «بسمک اللهم» یعنى به نام تو اى خدا که در [[اسلام]] به جاى آن «[[بسم الله الرحمن الرحیم]]» آمد.  
  
در عين حال قريش بت هائى داشتند كه آن ها را مظاهر خداى واقعى مى دانستند. در حقيقت چون دسترسى به «الله» نداشتند، بت ها را پرستش مى كردند، و از آن ها يارى مى جستند، و مى گفتند: «اين كه ما بت ها را مى پرستيم به خاطر اين است كه اين ها ما را به خداى واقعى نزديك مى كنند».<ref>«ما نعبدهم الا ليقربونا الى الله زلفا.» [[سوره زمر]]/آيه 3.</ref> <ref>تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت،علی دوانی، ص 26</ref>
+
در عین حال قریش [[بت پرستی|بت]] هائى داشتند که آن ها را مظاهر خداى واقعى مى دانستند. در حقیقت چون دسترسى به «الله» نداشتند، بت ها را پرستش مى کردند و از آن ها یارى مى جستند و مى گفتند: «ما نعبدهم الا لیقرّبونا الى الله زُلفا» این که ما بت ها را مى پرستیم به خاطر این است که این ها ما را به خداى واقعى نزدیک مى کنند.<ref>[[سوره زمر]]/آیه ۳.</ref> <ref>تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت،علی دوانی، ص ۲۶</ref>
  
يعقوبى مى نويسد: عرب به واسطه مجاورت با پيروان اديان و آمد و رفت به كشورهاى دور و نزديك، داراى اديان مختلفى بودند. قريش و تمامى اولاد «[[معد بن عدنان]]» پاره اى از [[احكام]] دين ابراهيم را معمول مى داشتند. بدين گونه كه به [[حج]] مى آمدند و خانه كعبه را زيارت مى كردند و مناسك و ديگر مراسم حج يادگار [[حضرت ابراهيم]] را انجام مى دادند. مهمان نواز بودند، و [[ماه هاى حرام]] را محترم مى شمردند. اعمال نامشروع و قطع پيوند خويشى و ستمگرى را زشت مى داشتند، و هر كس را كه مرتكب جرم مى شد، كيفر مى دادند.  
+
[[ابن واضح یعقوبی|یعقوبى]] مى نویسد: عرب به واسطه مجاورت با پیروان ادیان و آمد و رفت به کشورهاى دور و نزدیک، داراى ادیان مختلفى بودند. قریش و تمامى اولاد «معد بن عدنان» پاره اى از [[احکام]] دین [[حضرت ابراهیم]] را معمول مى داشتند. بدین گونه که به [[حج]] مى آمدند و خانه [[کعبه]] را [[زیارت]] مى کردند و مناسک و دیگر مراسم حج یادگار ابراهیم را انجام مى دادند. مهمان نواز بودند، و [[ماه های حرام|ماه هاى حرام]] را محترم مى شمردند. اعمال نامشروع و قطع پیوند خویشى و ستمگرى را زشت مى داشتند، و هر کس را که مرتکب جرم مى شد، کیفر مى دادند.  
  
آن ها همچنان متصديان خانه خدا بودند تا اين كه قبيله «[[خزاعه]]» پرده دارى [[كعبه]] را تصاحب كردند و بعضى از [[احكام]] و [[مناسك حج]] را تغيير دادند، از جمله اين كه پيش از غروب آفتاب از «[[عرفات]]» بيرون مى آمدند، و بعضى از آن ها بعد از طلوع آفتاب روز دهم [[ذى الحجه]] كوچ مى كردند.  
+
آن ها همچنان متصدیان خانه خدا بودند تا این که قبیله «[[خزاعه]]» پرده دارى کعبه را تصاحب کردند و بعضى از احکام و مناسک حج را تغییر دادند، از جمله این که پیش از غروب آفتاب از «[[عرفات]]» بیرون مى آمدند، و بعضى از آن ها بعد از طلوع آفتاب روز دهم [[ذى الحجه]] کوچ مى کردند.  
  
قريش بر اين عقايد بود تا اين كه [[عمرو بن لحى خزاعى]] به [[شام]] رفت و در آن جا ديد كه مردمى از عمالقه بت ها را پرستش مى كنند. عمرو بن لحى پرسيد: اين بت ها چيستند كه مى بينم مى پرستيد؟ عمالقه گفتند: ما اين ها را پرستش مى كنيم، و به وسيله آن ها يارى مى جوئيم، و طلب باران مى كنيم.  
+
قریش بر این عقاید بود تا این که عمرو بن لحى خزاعى به [[شام]] رفت و در آن جا دید که مردمى از عمالقه بت ها را پرستش مى کنند. عمرو بن لحى پرسید: این بت ها چیستند که مى بینم مى پرستید؟ عمالقه گفتند: ما این ها را پرستش مى کنیم، و به وسیله آن ها یارى مى جوئیم و طلب باران مى کنیم.  
  
عمرو بن لحى گفت: آيا ممكن است يكى از اين بت ها را به من بدهيد تا آن را به سرزمين عرب ببرم، و در كنار خانه خدا كه قبائل عرب به زيارت آن مى آيند قرار دهم؟ عمالقه بتى به نام «هبل» به وى دادند و عمرو بن لحى آن را آورد و در كنار خانه كعبه گذاشت، و اين نخستين بتى بود كه در مكه استقرار يافت. <ref>تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت،علی دوانی، ص 20 به نقل از (تاريخ يعقوبى ج 1 ص 294)</ref>
+
عمرو بن لحى گفت: آیا ممکن است یکى از این بت ها را به من بدهید تا آن را به سرزمین عرب ببرم، و در کنار خانه خدا که قبائل عرب به زیارت آن مى آیند قرار دهم؟ عمالقه بتى به نام «[[هبل]]» به وى دادند و عمرو بن لحى آن را آورد و در کنار خانه کعبه گذاشت، و این نخستین بتى بود که در [[مکه|مکه]] استقرار یافت.<ref>تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی، ص ۲۰، به نقل از تاریخ یعقوبى، ج ۱ ص ۲۹۴.</ref>
[عمرو بن لحى] قریش را به پرستش [[بت هبل]] فراخواند، و به دنبال آن قريش و ساير قبائل عرب بت ها ساختند، و هر قبيله بتى را پرستيد و بسيارى از آن ها را در درون و بالاى كعبه قرار داده بودند.
 
  
قريش براى بتان خود نذر مى كردند، و در مقابل آن ها كرنش و قربانى مى نمودند، و در جنگ و صلح آن ها يارى مى جستند. حتى گاهى بعضى از آن ها را بر استرى يا شترى سوار كرده، به ميدان جنگ مى آوردند، تا حضور آن ها باعث پيروزى شان شود!
+
[عمرو بن لحى] قریش را به پرستش بت هبل فراخواند، و به دنبال آن قریش و سایر قبائل عرب بت ها ساختند، و هر قبیله بتى را پرستید و بسیارى از آن ها را در درون و بالاى کعبه قرار داده بودند.
  
«الله» را يكتا و يگانه نمى دانستند، بلكه داراى زن و فرزند و دختران مى پنداشتند.
+
قریش براى بتان خود [[نذر]] مى کردند، و در مقابل آن ها کرنش و قربانى مى نمودند، و در جنگ و صلح از آن ها یارى مى جستند. حتى گاهى بعضى از آن ها را بر استرى یا شترى سوار کرده، به میدان جنگ مى آوردند، تا حضور آن ها باعث پیروزى شان شود!
  
از جمله بتان آن ها «لات» و «منات» و «عزى» بود كه آن ها را دختران خدا مى دانستند. به همين جهت نسبت به آن ها توجه مخصوصى داشتند. «لات» خداى آفتاب و از سنگى سفيد بود و معبد آن در طائف واقع در دوازده فرسخى مكه بود.  
+
«الله» را یکتا و یگانه نمى دانستند، بلکه داراى زن و فرزند و دختران مى پنداشتند. از جمله بتان آن ها «[[لات]]» و «منات» و «[[عزّی]]» بود که آن ها را دختران خدا مى دانستند. به همین جهت نسبت به آن ها توجه مخصوصى داشتند. «لات» خداى آفتاب و از سنگى سفید بود و معبد آن در [[طائف]] واقع در دوازده فرسخى مکه بود. منات سنگى سیاه و خداى سرنوشت و [[مرگ]] بود، و معبد آن در محلى به نام «قدید» میان مکه و [[مدینه]] نزدیک بحر احمر قرار داشت. «عزى» خداى زهره و معبدش در «وادى نخله» بین طائف و مکه بود.  
  
منات سنگى سياه و خداى سرنوشت و [[مرگ]] بود، و معبد آن در محلى به نام «قديد» ميان مكه و مدينه نزديك بحر احمر قرار داشت. «عزى» خداى زهره و معبدش در «وادى نخله» بين طائف و مكه بود. اين خدايان اختصاص به قريش نداشتند، بلكه مورد پرستش همه قبايل بودند، ولى قريش در بزرگداشت آن ها اهتمام خاصى داشت. اين احترام به خصوص نسبت به عزى بيشتر بود. در مقابل بت عزى بود كه قربانى انسان انجام مى گرفت.  
+
این خدایان اختصاص به قریش نداشتند، بلکه مورد پرستش همه قبایل بودند، ولى قریش در بزرگداشت آن ها اهتمام خاصى داشت. این احترام به خصوص نسبت به عزّى بیشتر بود. در مقابل بت عزى بود که قربانى انسان انجام مى گرفت.  
  
نقل مى كنند كه «[[ابواحيحه سعد بن عاص]]» مردى از [[بنى اميه]] هنگام مرگ سخت مى گريست، [[ابوجهل]] كه براى عيادتش آمده بود، پرسيد: علت گريه چيست؟ آيا از مرگ مى ترسى كه هيچ كس را از آن گريزى نيست؟ گفت: نه، ولى از آن مى ترسم كه مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نكنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را به خاطر تو نمى پرستند كه با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند. ([[الاصنام کلبی|الاصنام]]،كلبى، ص 23 به نقل از [[تاريخ اسلام]] دكتر [[عبدالحسين زرين كوب]])
+
نقل مى کنند که «ابواحیحه سعد بن عاص» مردى از [[بنى امیه]] هنگام مرگ سخت مى گریست، [[ابوجهل]] که براى عیادتش آمده بود، پرسید: علت گریه چیست؟ آیا از مرگ مى ترسى که هیچ کس را از آن گریزى نیست؟ گفت: نه، ولى از آن مى ترسم که مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نکنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را به خاطر تو نمى پرستند که با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند.<ref>الاصنام، کلبى، ص ۲۳، به نقل تاریخ اسلام دکتر عبدالحسین زرین کوب.</ref>
  
«هبل» نخستين بت عرب از عقيق سرخ و به شكل انسان بود. دست راستش شكسته بود، و قريش دست ديگرى از طلا برايش ساخته بودند!  
+
«هبل» نخستین بت عرب از عقیق سرخ و به شکل انسان بود. دست راستش شکسته بود، و قریش دست دیگرى از طلا برایش ساخته بودند! این بت را قریش در درون کعبه جا داده، و سخت به وى دل بسته بودند.
  
اين بت را قريش در درون كعبه جا داده، و سخت به وى دل بسته بودند.  
+
غیر از هبل، بت هاى دیگرى هم در کعبه از آن قریش و سایر قبایل عرب وجود داشت، تا ۳۶۰ بت به عدد روزهاى سال که نسبت به آن ها مراسم [[طواف]] و مسح و قربانى معمول مى شد.
  
غير از هبل بت هاى ديگرى هم در كعبه از آن قريش و ساير قبايل عرب وجود داشت، تا 360 بت به عدد روزهاى سال كه نسبت به آن ها مراسم طواف و مسح و قربانى معمول مى شد. علاوه بر اين بت ها كه نام برديم و مى بريم، اعراب بت پرست در خانه هاى خود نيز بتانى از جنس هاى مختلف داشتند كه چون وارد خانه مى شدند به دور آن طواف مى كردند، و در موقع مسافرت با آن وداع نموده، و براى سلامتى و بازگشت خود يارى مى جستند يا با خود به سفر مى بردند! گذشته از بت «هبل» كه عمرو بن لحى در جنب كعبه قرار داده بود، پس از آن نيز قريش بت هاى «[[اسافه]]» و «[[نائله]]» در كنار كعبه گذاشتند، و براى آن ها احترام خاصى قائل بودند.  
+
اعراب [[بت پرستی|بت پرست]] در خانه هاى خود نیز بتانى از جنس هاى مختلف داشتند که چون وارد خانه مى شدند به دور آن طواف مى کردند، و در موقع مسافرت با آن وداع نموده، و براى سلامتى و بازگشت خود یارى مى جستند یا با خود به سفر مى بردند! گذشته از بت «هبل» که عمرو بن لحى در جنب کعبه قرار داده بود، پس از آن نیز قریش بت هاى «اسافه» و «نائله» در کنار کعبه گذاشتند و براى آن ها احترام خاصى قائل بودند.  
  
غير از بت هاى ياد شده كه در خانه كعبه يا در كنار كعبه قرار داشت، قريش بت «مجاور الريح» را در [[كوه صفا]] و بت «مطعم الطير» را در [[كوه مروه]] مقابل كعبه قرار داده و به پرستش آن ها مى پرداختند. علاوه بر قبايل عرب در نقاط مختلف هم بت هاى مهمى داشتند كه بعضى خصوصى و بعضى ديگر تعلق به همه قبايل داشت.
+
غیر از بت هاى یاد شده که در خانه کعبه یا در کنار کعبه قرار داشت، قریش بت «مجاور الریح» را در کوه [[صفا و مروه|صفا]] و بت «مطعم الطیر» را در کوه [[صفا و مروه|مروه]] مقابل کعبه قرار داده و به پرستش آن ها مى پرداختند.  
  
و بت قبيله [[بنى كلب]] و قضاعه، در محلى به نام «[[دومة الجندل]]» واقع در سر راه مدينه به [[اردن]]، و نسر بت قبيله حمير و همدان در صنعا پايتخت يمن، سواع بت قبيله كنانه، عزى بت قبيله غطفان، ذوالحفله بت قبيله بجيله و خثعم، و فلق بت قبيله طى بود كه در نقطه اى به نام «حبس» جاى داشت.
+
علاوه بر قبایل عرب، در نقاط مختلف هم بت هاى مهمى داشتند که بعضى خصوصى و بعضى دیگر تعلق به همه قبایل داشت. بت قبیله بنى کلب و قضاعه، در محلى به نام «[[دومة الجندل]]» واقع در سر راه مدینه به [[اردن]]، و نسر، بت قبیله حمیر و همدان در صنعا پایتخت [[یمن]]، سواع بت [[قبیله کنانه|قبیله کنانه]]، عزى بت [[غطفان|قبیله غطفان]]، ذوالحفله بت قبیله بجیله و خثعم، و فلق بت قبیله طى بود که در نقطه اى به نام «حبس» جاى داشت. همچنین بت قبیله ربیعه و ایاد ذوالکعباب در سنداد واقع در [[عراق]]، و لات بت [[قبیله ثقیف|قبیله ثقیف]] در طائف، و منات بت قبیله [[اوس و خزرج]] در [[فدک|فدک]] نزدیک خیبر کنار دریاى سرخ بود. بت ذوالکفین از آن قبیله دوس، و بت سعد متعلق به قبیله بکر بن وائل و شمس بت قبیله بنى عذره، و رئام بت قبیله ازد بود.
 
 
همچنين بت قبيله ربيعه و اياد ذوالكعباب در سنداد واقع در عراق، و لات بت قبيله ثقيف در طائف، و منات بت قبيله اوس و خزرج در فدك نزديك خيبر كنار درياى سرخ بود. بت ذوالكفين از آن قبيله [[دوس]]، و بت سعد تعلق به قبيله [[بكر بن وائل]] و شمس بت قبيله [[بنى عذره]]، و رئام بت قبيله ازد بود.
 
 
 
قبايل بت پرست عرب هر ساله براى زيارت خانه كعبه و انجام مراسم حج كه از زمان حضرت ابراهيم و اسماعيل مانده بود دو بار به مكه مى آمدند، و با اين كه بت پرست شده بودند، روى تعصب خاص عربى آن مراسم را محترم مى شمردند و آن را معمول مى داشتند.
 
 
 
بت پرستان عرب در نقاط مختلف قبل از حركت به سوى مكه نخست در مقابل بت هاى خود ايستاده و اداى احترام مى كردند، سپس رهسپار مكه مى شدند.(تاريخ يعقوبى ج 1 ص 295)
 
 
 
آن ها قبل از سفر و هنگامى كه به جنگ مى رفتند نيز در مقابل بت هاى خود كرنش نموده و با آن ها توديع كرده و با فتح و پيروزى بر دشمن يارى مى جستند.
 
 
 
با اين وصف كعبه و مكه به عنوان يادگار ابراهيم و اسماعيل احترام خود را حفظ كرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس ترين مكان ها بود.
 
  
 +
قبایل بت پرست عرب هر ساله براى زیارت خانه [[کعبه]] و انجام مراسم حج که از زمان [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]] مانده بود دو بار به مکه مى آمدند، و با این که بت پرست شده بودند، روى [[تعصب]] خاص عربى آن مراسم را محترم مى شمردند و آن را معمول مى داشتند. با این وصف کعبه و مکه به عنوان یادگار ابراهیم و اسماعیل احترام خود را حفظ کرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس ترین مکان ها بود.
  
 +
بت پرستان عرب در نقاط مختلف قبل از حرکت به سوى مکه، نخست در مقابل بت هاى خود ایستاده و اداى احترام مى کردند، سپس رهسپار مکه مى شدند.<ref>تاریخ یعقوبى، ج ۱ ص ۲۹۵.</ref> آن ها قبل از سفر و هنگامى که به جنگ مى رفتند نیز در مقابل بت هاى خود کرنش نموده و با آن ها تودیع کرده و با فتح و پیروزى بر دشمن یارى مى جستند.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی
+
 
 +
* تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی.
  
 
[[رده:دوران جاهلیت]]
 
[[رده:دوران جاهلیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۰۲

مردم عرب به خصوص قریش، «الله» را خداى بزرگ و خالق آسمان و زمین و مدبر عالم و فرستنده باران مى دانستند، و هنگام بردن نام او مى گفتند: «بسمک اللهم» یعنى به نام تو اى خدا که در اسلام به جاى آن «بسم الله الرحمن الرحیم» آمد.

در عین حال قریش بت هائى داشتند که آن ها را مظاهر خداى واقعى مى دانستند. در حقیقت چون دسترسى به «الله» نداشتند، بت ها را پرستش مى کردند و از آن ها یارى مى جستند و مى گفتند: «ما نعبدهم الا لیقرّبونا الى الله زُلفا» این که ما بت ها را مى پرستیم به خاطر این است که این ها ما را به خداى واقعى نزدیک مى کنند.[۱] [۲]

یعقوبى مى نویسد: عرب به واسطه مجاورت با پیروان ادیان و آمد و رفت به کشورهاى دور و نزدیک، داراى ادیان مختلفى بودند. قریش و تمامى اولاد «معد بن عدنان» پاره اى از احکام دین حضرت ابراهیم را معمول مى داشتند. بدین گونه که به حج مى آمدند و خانه کعبه را زیارت مى کردند و مناسک و دیگر مراسم حج یادگار ابراهیم را انجام مى دادند. مهمان نواز بودند، و ماه هاى حرام را محترم مى شمردند. اعمال نامشروع و قطع پیوند خویشى و ستمگرى را زشت مى داشتند، و هر کس را که مرتکب جرم مى شد، کیفر مى دادند.

آن ها همچنان متصدیان خانه خدا بودند تا این که قبیله «خزاعه» پرده دارى کعبه را تصاحب کردند و بعضى از احکام و مناسک حج را تغییر دادند، از جمله این که پیش از غروب آفتاب از «عرفات» بیرون مى آمدند، و بعضى از آن ها بعد از طلوع آفتاب روز دهم ذى الحجه کوچ مى کردند.

قریش بر این عقاید بود تا این که عمرو بن لحى خزاعى به شام رفت و در آن جا دید که مردمى از عمالقه بت ها را پرستش مى کنند. عمرو بن لحى پرسید: این بت ها چیستند که مى بینم مى پرستید؟ عمالقه گفتند: ما این ها را پرستش مى کنیم، و به وسیله آن ها یارى مى جوئیم و طلب باران مى کنیم.

عمرو بن لحى گفت: آیا ممکن است یکى از این بت ها را به من بدهید تا آن را به سرزمین عرب ببرم، و در کنار خانه خدا که قبائل عرب به زیارت آن مى آیند قرار دهم؟ عمالقه بتى به نام «هبل» به وى دادند و عمرو بن لحى آن را آورد و در کنار خانه کعبه گذاشت، و این نخستین بتى بود که در مکه استقرار یافت.[۳]

[عمرو بن لحى] قریش را به پرستش بت هبل فراخواند، و به دنبال آن قریش و سایر قبائل عرب بت ها ساختند، و هر قبیله بتى را پرستید و بسیارى از آن ها را در درون و بالاى کعبه قرار داده بودند.

قریش براى بتان خود نذر مى کردند، و در مقابل آن ها کرنش و قربانى مى نمودند، و در جنگ و صلح از آن ها یارى مى جستند. حتى گاهى بعضى از آن ها را بر استرى یا شترى سوار کرده، به میدان جنگ مى آوردند، تا حضور آن ها باعث پیروزى شان شود!

«الله» را یکتا و یگانه نمى دانستند، بلکه داراى زن و فرزند و دختران مى پنداشتند. از جمله بتان آن ها «لات» و «منات» و «عزّی» بود که آن ها را دختران خدا مى دانستند. به همین جهت نسبت به آن ها توجه مخصوصى داشتند. «لات» خداى آفتاب و از سنگى سفید بود و معبد آن در طائف واقع در دوازده فرسخى مکه بود. منات سنگى سیاه و خداى سرنوشت و مرگ بود، و معبد آن در محلى به نام «قدید» میان مکه و مدینه نزدیک بحر احمر قرار داشت. «عزى» خداى زهره و معبدش در «وادى نخله» بین طائف و مکه بود.

این خدایان اختصاص به قریش نداشتند، بلکه مورد پرستش همه قبایل بودند، ولى قریش در بزرگداشت آن ها اهتمام خاصى داشت. این احترام به خصوص نسبت به عزّى بیشتر بود. در مقابل بت عزى بود که قربانى انسان انجام مى گرفت.

نقل مى کنند که «ابواحیحه سعد بن عاص» مردى از بنى امیه هنگام مرگ سخت مى گریست، ابوجهل که براى عیادتش آمده بود، پرسید: علت گریه چیست؟ آیا از مرگ مى ترسى که هیچ کس را از آن گریزى نیست؟ گفت: نه، ولى از آن مى ترسم که مبادا بعد از من مردم عزى را پرستش نکنند! ابوجهل گفت: مردم عزى را به خاطر تو نمى پرستند که با مرگ تو از پرستش آن دست بردارند.[۴]

«هبل» نخستین بت عرب از عقیق سرخ و به شکل انسان بود. دست راستش شکسته بود، و قریش دست دیگرى از طلا برایش ساخته بودند! این بت را قریش در درون کعبه جا داده، و سخت به وى دل بسته بودند.

غیر از هبل، بت هاى دیگرى هم در کعبه از آن قریش و سایر قبایل عرب وجود داشت، تا ۳۶۰ بت به عدد روزهاى سال که نسبت به آن ها مراسم طواف و مسح و قربانى معمول مى شد.

اعراب بت پرست در خانه هاى خود نیز بتانى از جنس هاى مختلف داشتند که چون وارد خانه مى شدند به دور آن طواف مى کردند، و در موقع مسافرت با آن وداع نموده، و براى سلامتى و بازگشت خود یارى مى جستند یا با خود به سفر مى بردند! گذشته از بت «هبل» که عمرو بن لحى در جنب کعبه قرار داده بود، پس از آن نیز قریش بت هاى «اسافه» و «نائله» در کنار کعبه گذاشتند و براى آن ها احترام خاصى قائل بودند.

غیر از بت هاى یاد شده که در خانه کعبه یا در کنار کعبه قرار داشت، قریش بت «مجاور الریح» را در کوه صفا و بت «مطعم الطیر» را در کوه مروه مقابل کعبه قرار داده و به پرستش آن ها مى پرداختند.

علاوه بر قبایل عرب، در نقاط مختلف هم بت هاى مهمى داشتند که بعضى خصوصى و بعضى دیگر تعلق به همه قبایل داشت. بت قبیله بنى کلب و قضاعه، در محلى به نام «دومة الجندل» واقع در سر راه مدینه به اردن، و نسر، بت قبیله حمیر و همدان در صنعا پایتخت یمن، سواع بت قبیله کنانه، عزى بت قبیله غطفان، ذوالحفله بت قبیله بجیله و خثعم، و فلق بت قبیله طى بود که در نقطه اى به نام «حبس» جاى داشت. همچنین بت قبیله ربیعه و ایاد ذوالکعباب در سنداد واقع در عراق، و لات بت قبیله ثقیف در طائف، و منات بت قبیله اوس و خزرج در فدک نزدیک خیبر کنار دریاى سرخ بود. بت ذوالکفین از آن قبیله دوس، و بت سعد متعلق به قبیله بکر بن وائل و شمس بت قبیله بنى عذره، و رئام بت قبیله ازد بود.

قبایل بت پرست عرب هر ساله براى زیارت خانه کعبه و انجام مراسم حج که از زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل مانده بود دو بار به مکه مى آمدند، و با این که بت پرست شده بودند، روى تعصب خاص عربى آن مراسم را محترم مى شمردند و آن را معمول مى داشتند. با این وصف کعبه و مکه به عنوان یادگار ابراهیم و اسماعیل احترام خود را حفظ کرده و در نظر تمامى قبائل عرب مقدس ترین مکان ها بود.

بت پرستان عرب در نقاط مختلف قبل از حرکت به سوى مکه، نخست در مقابل بت هاى خود ایستاده و اداى احترام مى کردند، سپس رهسپار مکه مى شدند.[۵] آن ها قبل از سفر و هنگامى که به جنگ مى رفتند نیز در مقابل بت هاى خود کرنش نموده و با آن ها تودیع کرده و با فتح و پیروزى بر دشمن یارى مى جستند.

پانویس

  1. سوره زمر/آیه ۳.
  2. تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت،علی دوانی، ص ۲۶
  3. تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی، ص ۲۰، به نقل از تاریخ یعقوبى، ج ۱ ص ۲۹۴.
  4. الاصنام، کلبى، ص ۲۳، به نقل تاریخ اسلام دکتر عبدالحسین زرین کوب.
  5. تاریخ یعقوبى، ج ۱ ص ۲۹۵.

منابع

  • تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت، علی دوانی.