محمد بن احمد صفوانی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ ابن قضاعه را به محمد بن احمد صفوانی منتقل کرد) |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{ | + | {{خوب}} |
+ | '''«محمد بن احمد اسدى کوفى»''' معروف به '''«ابوعبدالله صفوانی»''' و '''«ابن قضاعه»''' (م، ۳۴۶ ق)، فقیه، محدث و متکلم بزرگ [[شیعه]] در قرن چهارم قمری و از شاگردان [[شیخ کلینی|شیخ کلینى]] است. داستان مباهله صفوانی با یکی از دانشمندان [[اهل سنت]] در [[بغداد]] و غلبه بر او مشهور است. [[شیخ مفید|شیخ مفید]] از شاگردان اوست. | ||
+ | {{شناسنامه عالم | ||
+ | ||نام کامل = محمد بن احمد صفوانی | ||
+ | ||تصویر = | ||
+ | ||زادروز = قرن سوم قمری | ||
+ | |زادگاه = | ||
+ | |وفات = قرن چهارم قمری | ||
+ | |مدفن = | ||
+ | |اساتید = [[محمد بن یعقوب کلینی]]، [[علی بن ابراهیم قمی]]، قاسم بن العلاء، [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح نوبختی]]، محمد بن جعفر بن بطّه قمی،... | ||
+ | |شاگردان = [[شیخ مفید]]، احمد بن علی بن نوح سیرافی، [[هارون بن موسی تلعکبری]]، حسن بن قاسم محمدی علوی، [[ابوغالب زراری]]،... | ||
+ | |آثار = ثواب القرآن، الردّ علی الواقفه، الغیبة و کشف الحیرة، الامامة، الردّ علی اهل الاهواء، الجامع فی الفقه، انس العالم و ادب المتعلّم، غررالاخبار و نوادرالآثار، النهی عن کلّ بدعة، زاد المسافر،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==زندگینامه== | ||
+ | «ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عبداللّه بن قضاعة»، ملقّب به جمّال و صفوانی است. لقب صفوانی بدین خاطر است که نسب وی با سه واسطه به [[صفوان بن مهران]]، صحابی معروف و برجسته [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] علیهما السلام می رسد. به خاطر انتساب او به خاندان [[قبیله بنی اسد|بنی اسد]]، اسدی هم نامیده می شود. | ||
− | + | پدر بزرگوار ابوعبداللّه صفوانی، احمد بن عبداللّه بن قضاعه، یکی از محدّثان [[شیعه]] است. او از پدرش روایت نقل می کند.<ref>رجال نجاشی، ص ۱۴۰.</ref> | |
− | + | در سخنان تراجم نویسان اشاره ای به تاریخ ولادت و وفات ابوعبداللّه محمد نشده است؛ از آن جا که او از معاصران و شاگردان [[شیخ کلینی]] و [[علی بن ابراهیم قمی]] بود، می توان حدس زد که او در اواخر سده سوم هجری متولد شده و در نیمه دوم سده چهارم هجری یافته است.<ref>رجال نجاشی، ص ۳۹۳؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۱۳۳.</ref> | |
− | + | یکی از حوادث شگفت انگیز زندگی صفوانی که حکایتگر درون پاک و باور عمیق او به حقّانیت و اصالت مذهب [[شیعه]] است، داستان مباهله او با یکی از دانشمندان [[اهل سنت]] در [[بغداد]] است. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] می گوید: صفوانی نزد پادشاهان روزگار خود از منزلت والایی برخوردار بود. رمز شکوه و عظمت او، این بود که در نزد پادشاه موصل ـ امیر ناصرالدین ابن حمدان ـ با قاضی موصل در مورد [[امامت]] و [[خلافت]] [[امام علی علیه السلام|على بن ابى طالب]] علیه السلام مباحثه کرد و بعد از بحث و جدال فراوان، نتوانستند یکدیگر را در مقابل دلیل و برهان خویش قانع سازند، تا این که کار به «مباهله» کشید. ابوعبداللّه صفوانی به قاضی موصل گفت: آیا با من مباهله می کنی؟ قاضی موصل پذیرفت. صفوانی روز بعد، با او به این کیفیّت مباهله کرد که انگشتان خویش را داخل انگشتان او قرار داد. بعد از انجام مراسم مباهله، هردو از مجلس خارج شدند و به سراغ کار خود رفتند. قاضی موصل هر روز نزد امیر موصل می شتافت و با او دیدار می کرد. دو روز گذشت و از قاضی خبری نشد. امیر گفت: پیگیری کنید و ببینید که چرا قاضی به این جا نیامده است؟ فرستاده امیر موصل به دنبال قاضی رفت و بعد از مدتی پیش امیر آمد و چنین گزارش داد که از همان زمان که قاضی از نزد شما رفت، دچار تب شد و کف دست او که برای مباهله به سوی صفوانی دراز کرده بود، متورّم و سیاه شد و روز بعد، مرد. این داستان باعث شد که محبوبیت صفوانی در نزد پادشاهان زمان بیش تر شود.<ref>رجال نجاشی، ص ۲۸۰؛ ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۵۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۴۴۰؛ فوائدالرضویه، ص ۳۸۹؛ تحفة الاحباب، ص ۲۱۸ و قاموس الرجال، ج ۹، ص ۶۷.</ref> | |
+ | ==استادان== | ||
+ | صفوانی به دنبال تلاش فراوان و حاضر شدن در محضر بزرگان دین و دانشمندان معروف زمان خود و کسب فیض از آنان، دانش عظیمی را اندوخت. در این جا به نام برخی از استادان معروف او اشاره می شود: | ||
+ | |||
+ | *[[محمد بن یعقوب کلینی]] (م، ۳۲۹ ق)، نویسنده کتاب معروف [[الکافی (کتاب)|الکافی]]. صفوانی از بزرگ ترین شاگردان کلینی بود و نزد او علم و ادب آموخته و از وى [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل [[حدیث]] داشت. | ||
+ | *[[علی بن ابراهیم قمی]]، نویسنده [[تفسیر قمی]]، که تا سال ۳۰۷ ه.ق در قید حیات بوده. صفوانی از خرمن دانش این مفسر و محدث موجه و موثق شیعه، بهره فراوان برده است. | ||
+ | *قاسم بن العلاء، وی از وکلای [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|حضرت ولی عصر]] (علیه السلام) بود و عمرش طولانی بود و از ناحیه مقدس حضرت مهدی علیه السلام به ایشان توثیقات رسید. به گفته صفوانی، قاسم بن العلاء ۱۱۷ سال عمر کرد.<ref>اعلام الشیعة فی القرن ارابع، ص ۲۳۸؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۳۱۰.</ref> | ||
+ | *[[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح نوبختی]]، نایب خاصّ حضرت امام زمان علیه السلام که از منزلت و شأن والایی برخوردار بود و نام او آشنای خاصّ و عام است.<ref>کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۳۸۸.</ref> | ||
+ | *ابوهاشم عمر بن عبداللّه مقری. | ||
+ | *مروان بن محمد سجّادی. | ||
+ | *محمد بن جعفر بن بطّه قمی. | ||
+ | |||
+ | ==شاگردان== | ||
+ | عالمان بزرگی از سرچشمه دانش و کمال ابوعبدالله صفوانی بهره بردند که بعضی از آنان عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | *[[شیخ مفید]] (م، ۴۱۳ ق)، از علمای برجسته [[شیعه]] و از پیشگامان در تدوین [[علم کلام]] و [[اصول فقه]] امامیه است. | ||
+ | *ابوالعباس احمد بن علی بن نوح سیرافی، استاد بزرگوار [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]]. سیرافی می گوید: در سال ۳۵۲ ه.ق. صفوانی در شهر [[بصره]] برای من [[حدیث]] نقل کرد.<ref>رجال نجاشی، ص ۵۹.</ref> | ||
+ | *[[هارون بن موسی تلعکبری]] (م، ۳۸۵ ق). | ||
+ | *حسین بن محمد بن سعید خزاعی. | ||
+ | *احمد بن محمد بن عیّاش جوهری. | ||
+ | *حسن بن القاسم محمدی علوی، استاد [[شیخ طوسی]]. | ||
+ | *[[ابوغالب زراری]] (۲۸۵ ـ ۳۶۸ ق)، از محدثان برجسته شیعه و از نوادگان [[زرارة بن اعین]] است.<ref>اعلام الشیعة، فی القرن الرابع، ص ۲۵۲. </ref> | ||
+ | |||
+ | ==در نظر عالمان== | ||
+ | صفوانی یکی از فرهیختگان برجسته [[شیعه]] در عصر خود بود. تمام شرح حال نگاران او را ستوده اند. فهرست نویس معروف جهان اسلام [[ابن ندیم]] (م، ۳۸۵ ق) درباره صفوانی چنین می نگارد: صفوانی ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عبداللّه... من او را در سال ۳۴۴ ملاقات کردم. مردی بود بلند قد، لاغر اندام و خوش لباس. او می گفت که: نمی تواند بخواند و یا بنویسد. اما یکی از مردان مورد اطمینان به من گفت: صفوانی در این ادعای خود حقیقت را آشکار نمی کند.<ref>فهرست ابن ندیم، ص ۲۴۷.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] درباره صفوانی می گوید: شیخ طائفه شیعه، چهره ای موجّه و موثّق، فقیه، فاضل و در نزد پادشاهان زمان از مرتبه بلندی برخوردار بود. همه به او احترام می کردند.<ref>رجال نجاشی، ص ۲۷۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[شیخ طوسی]] درباره اش می گوید: ابوعبداللّه صفوانی از فرزندان [[صفوان بن مهران]] است. او اطلاعات فراوانی داشت و بسیار دانشمند و نیکو گفتار بود. گفته شده است که او سواد خواندن و نوشتن نداشت و همه کتاب های خویش را از حفظ، برای شاگردانش املاء می کرد. صفوانی آثاری دارد. او دانشمندی شیعه و ساکن بغداد بود.<ref>رجال شیخ طوسی، ص ۵۳۰.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[حاج شیخ عباس قمی|محدّث قمی]] درباره صفوانی می نویسد: دانشمند ربّانی و بلندمرتبه، شیخ طائفه، فقیه امامیّه.<ref>فوائدالرضویه، ص ۳۸۹.</ref> | ||
+ | |||
+ | == آثار و روایات == | ||
+ | از آنجا که صفوانی محدّثی توانمند و عاشق [[اهل بیت]] علیهم السلام بود، در راستای ترویج و نشر آثار ایشان کتاب های ارزنده ای را از حفظ املا و انشاء کرد،<ref>اعلام الشیعة، فی القرن الرابع، ص ۲۵۲؛ الکنی والالقاب، ج ۱، ص ۱۲۹.</ref> که عبارتند از: | ||
+ | |||
+ | #بلغة المقیم، | ||
+ | #زاد المسافر، | ||
+ | #ثواب القرآن، | ||
+ | #الردّ علی ابن رباح الممطور، | ||
+ | #الرّدّ علی الواقفه، | ||
+ | #الغیبة و کشف الحیره، | ||
+ | #الامامة، | ||
+ | #الرّدّ علی اهل الاهواء، | ||
+ | #الطلاق الثلاث، | ||
+ | #الجامع فی الفقه، | ||
+ | #انس العالم و ادب المتعلّم، | ||
+ | #معرفة الفروض، | ||
+ | #لیلة و یوم، | ||
+ | #غررالاخبار و نوادرالآثار، | ||
+ | #التصرّف، | ||
+ | #تحفة الطالب و بغیة الراغب، | ||
+ | #المنازل، | ||
+ | #النهی عن کلّ بدعه.<ref>فهرست شیخ طوسی، ص ۲۷۱.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''گزیدهای از روایات صفوانی:''' | ||
+ | |||
+ | چگونگی شهادت معصومین علیهم السلام: | ||
+ | |||
+ | صفوانی می گوید: [[ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى|حسین بن روح]]، سفیر خاصّ [[حضرت مهدی]] علیه السلام به من گفت: یحیی بن خالد برمکی به وسیله خرمای زهرآلود، [[امام موسی کاظم علیه السلام|حضرت موسی بن جعفر]] علیه السلام را مسموم کرد و به شهادت رسانید. [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله و [[ائمه اطهار|امامان]] علیهم السلام از دنیا نرفتند مگر با شمشیر دشمنان اسلام یا به وسیله زهر. [[امام رضا علیه السلام|حضرت رضا]] علیه السلام را زهر دادند. فرزندان آن بزرگوار [[امام جواد علیه السلام|امام محمد تقی]]، [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] و [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام عسکری]] علیهم السلام را با زهر به شهادت رساندند.<ref>رجال نجاشی، ص ۳۹۳؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۲۷۱؛ الذریعه، ج ۲، ص ۳۳۳؛ معجم المؤلفین، ج ۸، ص ۲۸۸؛ قاموس الرجال، ج ۹، ص ۶۷ و معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۸.</ref> | ||
+ | |||
+ | منزلت امام حسین علیه السلام: | ||
+ | |||
+ | [[ابوسعید خدری]]، [[صحابی]] معروف پیامبراکرم صلی الله علیه وآله گفت: از رسول اکرم صلی الله علیه وآله بارها شنیدم که به [[امام حسین]] علیه السلام فرمود: تو امام، فرزند امام و برادر امام هستی! نُه امام معصوم از نسل تو به وجود خواهند آمد که نهمین آنان [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|قائم آل محمد]](عج) است.<ref>کتاب الغیبه، ص ۳۸۱.</ref> | ||
+ | |||
+ | محبت اهل بیت علیهم السلام: | ||
+ | |||
+ | [[انس بن مالک]] گفت: رسول اکرم صلی الله علیه و آله به یاران خویش فرمود: یاران من! هرکس اهل بیت مرا دوست داشته باشد، با ما محشور خواهد شد و هرکس دست به دامن اوصیای من بزند، به محکم ترین دستگیره ها چنگ زده است. امامان دوازده نفرند، به شماره نقیبان [[بنی اسرائیل]].<ref>کفایة الاثر، ص ۲۸.</ref> | ||
+ | |||
+ | فرقه های مسلمانان: | ||
+ | |||
+ | [[امام علی]] علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: امت من به ۷۳ گروه متفرق و پراکنده می شوند. یک گروه از آنها برحقّند و بقیه هلاک شدگانند. سپس پیامبر به علی فرمود: هرکس [[ولایت]] و [[امامت]] شما را قبول کند و از دانش شما اقتباس کند، [برحق است]. عرض کردم: امامان چند نفرند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دوازده نفر، به تعداد نقیبان بنی اسرائیل.<ref>همان، ص ۷۴. </ref> | ||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | سید مصطفی حسینی | + | *"ابوعبدالله صفوانی نماد اصالت شیعه"، ابوالحسن ربانی سبزواری، مجله فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۱، شماره ۵۴ . |
− | + | *[[فرهنگ معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی. | |
+ | {{سنجش کیفی | ||
+ | |سنجش=شده | ||
+ | |شناسه= خوب | ||
+ | |عنوان بندی مناسب= خوب | ||
+ | |کفایت منابع و پی نوشت ها= ضعیف | ||
+ | |رعایت سطح مخاطب عام= خوب | ||
+ | |رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب | ||
+ | |جامعیت= ضعیف | ||
+ | |رعایت اختصار= خوب | ||
+ | |سیر منطقی= خوب | ||
+ | |کیفیت پژوهش= متوسط | ||
+ | |رده=دارد | ||
+ | }} | ||
[[رده:علمای قرن چهارم]] | [[رده:علمای قرن چهارم]] | ||
+ | [[رده:علماء شیعه]] | ||
+ | [[رده:محدثان]] | ||
+ | [[رده:فقیهان]] | ||
+ | [[رده:متکلمان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۴
«محمد بن احمد اسدى کوفى» معروف به «ابوعبدالله صفوانی» و «ابن قضاعه» (م، ۳۴۶ ق)، فقیه، محدث و متکلم بزرگ شیعه در قرن چهارم قمری و از شاگردان شیخ کلینى است. داستان مباهله صفوانی با یکی از دانشمندان اهل سنت در بغداد و غلبه بر او مشهور است. شیخ مفید از شاگردان اوست.
نام کامل | محمد بن احمد صفوانی |
زادروز | قرن سوم قمری |
وفات | قرن چهارم قمری |
اساتید |
محمد بن یعقوب کلینی، علی بن ابراهیم قمی، قاسم بن العلاء، حسین بن روح نوبختی، محمد بن جعفر بن بطّه قمی،... |
شاگردان |
شیخ مفید، احمد بن علی بن نوح سیرافی، هارون بن موسی تلعکبری، حسن بن قاسم محمدی علوی، ابوغالب زراری،... |
آثار |
ثواب القرآن، الردّ علی الواقفه، الغیبة و کشف الحیرة، الامامة، الردّ علی اهل الاهواء، الجامع فی الفقه، انس العالم و ادب المتعلّم، غررالاخبار و نوادرالآثار، النهی عن کلّ بدعة، زاد المسافر،... |
زندگینامه
«ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عبداللّه بن قضاعة»، ملقّب به جمّال و صفوانی است. لقب صفوانی بدین خاطر است که نسب وی با سه واسطه به صفوان بن مهران، صحابی معروف و برجسته امام صادق و امام کاظم علیهما السلام می رسد. به خاطر انتساب او به خاندان بنی اسد، اسدی هم نامیده می شود.
پدر بزرگوار ابوعبداللّه صفوانی، احمد بن عبداللّه بن قضاعه، یکی از محدّثان شیعه است. او از پدرش روایت نقل می کند.[۱]
در سخنان تراجم نویسان اشاره ای به تاریخ ولادت و وفات ابوعبداللّه محمد نشده است؛ از آن جا که او از معاصران و شاگردان شیخ کلینی و علی بن ابراهیم قمی بود، می توان حدس زد که او در اواخر سده سوم هجری متولد شده و در نیمه دوم سده چهارم هجری یافته است.[۲]
یکی از حوادث شگفت انگیز زندگی صفوانی که حکایتگر درون پاک و باور عمیق او به حقّانیت و اصالت مذهب شیعه است، داستان مباهله او با یکی از دانشمندان اهل سنت در بغداد است. نجاشی می گوید: صفوانی نزد پادشاهان روزگار خود از منزلت والایی برخوردار بود. رمز شکوه و عظمت او، این بود که در نزد پادشاه موصل ـ امیر ناصرالدین ابن حمدان ـ با قاضی موصل در مورد امامت و خلافت على بن ابى طالب علیه السلام مباحثه کرد و بعد از بحث و جدال فراوان، نتوانستند یکدیگر را در مقابل دلیل و برهان خویش قانع سازند، تا این که کار به «مباهله» کشید. ابوعبداللّه صفوانی به قاضی موصل گفت: آیا با من مباهله می کنی؟ قاضی موصل پذیرفت. صفوانی روز بعد، با او به این کیفیّت مباهله کرد که انگشتان خویش را داخل انگشتان او قرار داد. بعد از انجام مراسم مباهله، هردو از مجلس خارج شدند و به سراغ کار خود رفتند. قاضی موصل هر روز نزد امیر موصل می شتافت و با او دیدار می کرد. دو روز گذشت و از قاضی خبری نشد. امیر گفت: پیگیری کنید و ببینید که چرا قاضی به این جا نیامده است؟ فرستاده امیر موصل به دنبال قاضی رفت و بعد از مدتی پیش امیر آمد و چنین گزارش داد که از همان زمان که قاضی از نزد شما رفت، دچار تب شد و کف دست او که برای مباهله به سوی صفوانی دراز کرده بود، متورّم و سیاه شد و روز بعد، مرد. این داستان باعث شد که محبوبیت صفوانی در نزد پادشاهان زمان بیش تر شود.[۳]
استادان
صفوانی به دنبال تلاش فراوان و حاضر شدن در محضر بزرگان دین و دانشمندان معروف زمان خود و کسب فیض از آنان، دانش عظیمی را اندوخت. در این جا به نام برخی از استادان معروف او اشاره می شود:
- محمد بن یعقوب کلینی (م، ۳۲۹ ق)، نویسنده کتاب معروف الکافی. صفوانی از بزرگ ترین شاگردان کلینی بود و نزد او علم و ادب آموخته و از وى اجازه نقل حدیث داشت.
- علی بن ابراهیم قمی، نویسنده تفسیر قمی، که تا سال ۳۰۷ ه.ق در قید حیات بوده. صفوانی از خرمن دانش این مفسر و محدث موجه و موثق شیعه، بهره فراوان برده است.
- قاسم بن العلاء، وی از وکلای حضرت ولی عصر (علیه السلام) بود و عمرش طولانی بود و از ناحیه مقدس حضرت مهدی علیه السلام به ایشان توثیقات رسید. به گفته صفوانی، قاسم بن العلاء ۱۱۷ سال عمر کرد.[۴]
- حسین بن روح نوبختی، نایب خاصّ حضرت امام زمان علیه السلام که از منزلت و شأن والایی برخوردار بود و نام او آشنای خاصّ و عام است.[۵]
- ابوهاشم عمر بن عبداللّه مقری.
- مروان بن محمد سجّادی.
- محمد بن جعفر بن بطّه قمی.
شاگردان
عالمان بزرگی از سرچشمه دانش و کمال ابوعبدالله صفوانی بهره بردند که بعضی از آنان عبارتند از:
- شیخ مفید (م، ۴۱۳ ق)، از علمای برجسته شیعه و از پیشگامان در تدوین علم کلام و اصول فقه امامیه است.
- ابوالعباس احمد بن علی بن نوح سیرافی، استاد بزرگوار نجاشی. سیرافی می گوید: در سال ۳۵۲ ه.ق. صفوانی در شهر بصره برای من حدیث نقل کرد.[۶]
- هارون بن موسی تلعکبری (م، ۳۸۵ ق).
- حسین بن محمد بن سعید خزاعی.
- احمد بن محمد بن عیّاش جوهری.
- حسن بن القاسم محمدی علوی، استاد شیخ طوسی.
- ابوغالب زراری (۲۸۵ ـ ۳۶۸ ق)، از محدثان برجسته شیعه و از نوادگان زرارة بن اعین است.[۷]
در نظر عالمان
صفوانی یکی از فرهیختگان برجسته شیعه در عصر خود بود. تمام شرح حال نگاران او را ستوده اند. فهرست نویس معروف جهان اسلام ابن ندیم (م، ۳۸۵ ق) درباره صفوانی چنین می نگارد: صفوانی ابوعبداللّه محمد بن احمد بن عبداللّه... من او را در سال ۳۴۴ ملاقات کردم. مردی بود بلند قد، لاغر اندام و خوش لباس. او می گفت که: نمی تواند بخواند و یا بنویسد. اما یکی از مردان مورد اطمینان به من گفت: صفوانی در این ادعای خود حقیقت را آشکار نمی کند.[۸]
نجاشی درباره صفوانی می گوید: شیخ طائفه شیعه، چهره ای موجّه و موثّق، فقیه، فاضل و در نزد پادشاهان زمان از مرتبه بلندی برخوردار بود. همه به او احترام می کردند.[۹]
شیخ طوسی درباره اش می گوید: ابوعبداللّه صفوانی از فرزندان صفوان بن مهران است. او اطلاعات فراوانی داشت و بسیار دانشمند و نیکو گفتار بود. گفته شده است که او سواد خواندن و نوشتن نداشت و همه کتاب های خویش را از حفظ، برای شاگردانش املاء می کرد. صفوانی آثاری دارد. او دانشمندی شیعه و ساکن بغداد بود.[۱۰]
محدّث قمی درباره صفوانی می نویسد: دانشمند ربّانی و بلندمرتبه، شیخ طائفه، فقیه امامیّه.[۱۱]
آثار و روایات
از آنجا که صفوانی محدّثی توانمند و عاشق اهل بیت علیهم السلام بود، در راستای ترویج و نشر آثار ایشان کتاب های ارزنده ای را از حفظ املا و انشاء کرد،[۱۲] که عبارتند از:
- بلغة المقیم،
- زاد المسافر،
- ثواب القرآن،
- الردّ علی ابن رباح الممطور،
- الرّدّ علی الواقفه،
- الغیبة و کشف الحیره،
- الامامة،
- الرّدّ علی اهل الاهواء،
- الطلاق الثلاث،
- الجامع فی الفقه،
- انس العالم و ادب المتعلّم،
- معرفة الفروض،
- لیلة و یوم،
- غررالاخبار و نوادرالآثار،
- التصرّف،
- تحفة الطالب و بغیة الراغب،
- المنازل،
- النهی عن کلّ بدعه.[۱۳]
گزیدهای از روایات صفوانی:
چگونگی شهادت معصومین علیهم السلام:
صفوانی می گوید: حسین بن روح، سفیر خاصّ حضرت مهدی علیه السلام به من گفت: یحیی بن خالد برمکی به وسیله خرمای زهرآلود، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را مسموم کرد و به شهادت رسانید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و امامان علیهم السلام از دنیا نرفتند مگر با شمشیر دشمنان اسلام یا به وسیله زهر. حضرت رضا علیه السلام را زهر دادند. فرزندان آن بزرگوار امام محمد تقی، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام را با زهر به شهادت رساندند.[۱۴]
منزلت امام حسین علیه السلام:
ابوسعید خدری، صحابی معروف پیامبراکرم صلی الله علیه وآله گفت: از رسول اکرم صلی الله علیه وآله بارها شنیدم که به امام حسین علیه السلام فرمود: تو امام، فرزند امام و برادر امام هستی! نُه امام معصوم از نسل تو به وجود خواهند آمد که نهمین آنان قائم آل محمد(عج) است.[۱۵]
محبت اهل بیت علیهم السلام:
انس بن مالک گفت: رسول اکرم صلی الله علیه و آله به یاران خویش فرمود: یاران من! هرکس اهل بیت مرا دوست داشته باشد، با ما محشور خواهد شد و هرکس دست به دامن اوصیای من بزند، به محکم ترین دستگیره ها چنگ زده است. امامان دوازده نفرند، به شماره نقیبان بنی اسرائیل.[۱۶]
فرقه های مسلمانان:
امام علی علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: امت من به ۷۳ گروه متفرق و پراکنده می شوند. یک گروه از آنها برحقّند و بقیه هلاک شدگانند. سپس پیامبر به علی فرمود: هرکس ولایت و امامت شما را قبول کند و از دانش شما اقتباس کند، [برحق است]. عرض کردم: امامان چند نفرند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: دوازده نفر، به تعداد نقیبان بنی اسرائیل.[۱۷]
پانویس
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۴۰.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۳۹۳؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۱۳۳.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۲۸۰؛ ریحانه الادب، ج ۳، ص ۴۵۳؛ مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۴۴۰؛ فوائدالرضویه، ص ۳۸۹؛ تحفة الاحباب، ص ۲۱۸ و قاموس الرجال، ج ۹، ص ۶۷.
- ↑ اعلام الشیعة فی القرن ارابع، ص ۲۳۸؛ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۳۱۰.
- ↑ کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۳۸۸.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۵۹.
- ↑ اعلام الشیعة، فی القرن الرابع، ص ۲۵۲.
- ↑ فهرست ابن ندیم، ص ۲۴۷.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۲۷۹.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص ۵۳۰.
- ↑ فوائدالرضویه، ص ۳۸۹.
- ↑ اعلام الشیعة، فی القرن الرابع، ص ۲۵۲؛ الکنی والالقاب، ج ۱، ص ۱۲۹.
- ↑ فهرست شیخ طوسی، ص ۲۷۱.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۳۹۳؛ فهرست شیخ طوسی، ص ۲۷۱؛ الذریعه، ج ۲، ص ۳۳۳؛ معجم المؤلفین، ج ۸، ص ۲۸۸؛ قاموس الرجال، ج ۹، ص ۶۷ و معجم رجال الحدیث، ج ۱۱، ص ۸.
- ↑ کتاب الغیبه، ص ۳۸۱.
- ↑ کفایة الاثر، ص ۲۸.
- ↑ همان، ص ۷۴.
منابع
- "ابوعبدالله صفوانی نماد اصالت شیعه"، ابوالحسن ربانی سبزواری، مجله فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۱، شماره ۵۴ .
- فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی.