حرکت دادن کاروان اسرا از کربلا به کوفه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 11 محرم|سال= سال 61 هجری قمری}}  
 
{{تقویم|روز= 11 محرم|سال= سال 61 هجری قمری}}  
  
عمر بن سعد ملعون شب یازدهم را تا ظهر روز یازدهم در [[کربلا]] ماند و بر کشته‌شدگان خود [[نماز]] خواند و آن‌ها را به خاک سپرد. بعد از ظهر دستور داد: دختران [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله را بر شتران بى‌جهاز سوار کنند و غل بر گردن [[امام سجاد]] علیه‌السلام بزنند. آنها را مثل اسیران بردند و از قتلگاه عبور دادند. وقتى چشم زنان به شهدا افتاد فریاد کشیدند و اشک ریزان خود را از شتران به زمین انداختند.
+
پس از شهادت [[امام حسین علیه السلام|ابا عبدالله الحسين]] علیه‌السلام و ارسال سر مقدس آن حضرت در عصر [[عاشورا]] به [[كوفه]]، [[عمر بن سعد]] در روز يازدهم [[ماه محرم|محرم]] دستور داد كه سرهاي ساير شهيدان را شستشو داده و در ميان سركردگان سپاه خويش تقسيم كنند، تا آنان، آن سرها را به نزد [[عبیدالله بن زیاد|عبيدالله]] برده و پاداش بگيرند.
  
[[حضرت زینب]] کبرى علیهاالسلام چون نظرش به بدن مبارک امام افتاد، فرمود: السلام علیک یا ذبیحاً من القفا و سپس نعش برادر را به سینه خود چسبانید، عرض کرد: اختک لک الفداء یا بن محمد المصطفى و یا قرّة عین فاطمة الزهرا بعد با صوتى حزین و قلبى دردناک گفت: یا محمداه صلى علیک ملیک السّمآء این حسین توست که با اعضاى پاره‌پاره در خون خویش آغشته است، این‌ها دختران تواند که اسیر شده‌اند، این حسین توست که بدنش بر روى خاک افتاده.
+
همچنين وي دستور داد كه كشته‌هاي خود را گردآوري كرده و بر آنان [[نماز میت|نماز]] بخوانند و سپس [[دفن]] كنند. ولي بدن‌هاي بي‌سر [[شهدای کربلا|شهيدان کربلا]] را در آن بيابان رها كرد. آن‌گاه دستور داد زنان، كودكان و بازماندگان واقعه عاشورا را اسير و به همراه خود به كوفه ببرند.
  
حضرت سکینه علیهاالسلام جسد پدر را دربرگرفت، ناله زد و عرض نمود: پدر جان قتل تو چشم دشمنان را روشن و دلشان را شاد کرد، پدر جان بنى‌امیه مرا در کوچکى یتیم کرد، بابا زمانى که شب مى‌شود چه کسى مرا حمایت مى‌کند؟ بابا گوشواره‌هایم را غارت و عبایم را ربودند.
+
هنگام خروج آنان از سرزمين [[كربلا]]، به خواسته اسيران و يا به دستور [[عمر بن سعد]] جهت تازه كردن داغ اسيران و عزيز از دست‌دادگان، آنان را از كنار پيكرهاي شهيدان عبور دادند. وقتى چشم زنان به شهدا افتاد فریاد کشیدند و اشک ریزان خود را از شتران به زمین انداختند.
  
کفعمى نقل مى کند که حضرت سکینه علیهاالسلام فرموده است: چون بدن نازنین پدرم را در آغوش گرفتم حالت اغماء به من رخ داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى‌فرمود: شیعتى مهما شربتم ماء عذب فاذکرونى × او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى.
+
[[حضرت زینب]] علیهاالسلام چون نظرش به بدن مبارک برادرش [[امام حسین]] علیه‌السلام افتاد، فرمود: السلام علیک یا ذبیحاً من القفا؛ و سپس نعش برادر را به سینه خود چسبانید، عرض کرد: اختک لک الفداء یا بن محمد المصطفى و یا قرّة عین فاطمة الزهرا؛ بعد با صوتى حزین و قلبى دردناک گفت: یا محمداه صلى علیک ملیک السّماء؛ این حسین توست که با اعضاى پاره‌پاره در خون خویش آغشته است، این‌ها دختران تواند که اسیر شده‌اند، این حسین توست که بدنش بر روى خاک افتاده.
 +
 
 +
[[حضرت سکینه سلام الله علیها|حضرت سکینه]] علیهاالسلام جسد پدر را دربرگرفت، ناله زد و عرض نمود: پدر جان قتل تو چشم دشمنان را روشن و دلشان را شاد کرد، پدر جان [[بنى‌امیه]] مرا در کوچکى یتیم کرد، بابا زمانى که شب مى‌شود چه کسى مرا حمایت مى‌کند؟ بابا گوشواره‌هایم را غارت و عبایم را ربودند. [[کفعمى]] نقل مى کند که حضرت سکینه علیهاالسلام فرموده است: چون بدن نازنین پدرم را در آغوش گرفتم حالت اغماء به من رخ داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى‌فرمود: شیعتى مَهما شَربتُم ماء عَذب فاذکرونى * أو سَمعتُم بغریب أو شهید فاندُبونى.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
سيد مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه 39.
+
* سيد مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۳۹.
 +
* مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  
 
[[رده:وقایع ماه محرم]]
 
[[رده:وقایع ماه محرم]]
 
[[رده:سال ۶۱ هجری قمری]]
 
[[رده:سال ۶۱ هجری قمری]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۸

تقویم هجری قمری

روز واقعه:11 محرم
سال 61 هجری قمری


پس از شهادت ابا عبدالله الحسين علیه‌السلام و ارسال سر مقدس آن حضرت در عصر عاشورا به كوفه، عمر بن سعد در روز يازدهم محرم دستور داد كه سرهاي ساير شهيدان را شستشو داده و در ميان سركردگان سپاه خويش تقسيم كنند، تا آنان، آن سرها را به نزد عبيدالله برده و پاداش بگيرند.

همچنين وي دستور داد كه كشته‌هاي خود را گردآوري كرده و بر آنان نماز بخوانند و سپس دفن كنند. ولي بدن‌هاي بي‌سر شهيدان کربلا را در آن بيابان رها كرد. آن‌گاه دستور داد زنان، كودكان و بازماندگان واقعه عاشورا را اسير و به همراه خود به كوفه ببرند.

هنگام خروج آنان از سرزمين كربلا، به خواسته اسيران و يا به دستور عمر بن سعد جهت تازه كردن داغ اسيران و عزيز از دست‌دادگان، آنان را از كنار پيكرهاي شهيدان عبور دادند. وقتى چشم زنان به شهدا افتاد فریاد کشیدند و اشک ریزان خود را از شتران به زمین انداختند.

حضرت زینب علیهاالسلام چون نظرش به بدن مبارک برادرش امام حسین علیه‌السلام افتاد، فرمود: السلام علیک یا ذبیحاً من القفا؛ و سپس نعش برادر را به سینه خود چسبانید، عرض کرد: اختک لک الفداء یا بن محمد المصطفى و یا قرّة عین فاطمة الزهرا؛ بعد با صوتى حزین و قلبى دردناک گفت: یا محمداه صلى علیک ملیک السّماء؛ این حسین توست که با اعضاى پاره‌پاره در خون خویش آغشته است، این‌ها دختران تواند که اسیر شده‌اند، این حسین توست که بدنش بر روى خاک افتاده.

حضرت سکینه علیهاالسلام جسد پدر را دربرگرفت، ناله زد و عرض نمود: پدر جان قتل تو چشم دشمنان را روشن و دلشان را شاد کرد، پدر جان بنى‌امیه مرا در کوچکى یتیم کرد، بابا زمانى که شب مى‌شود چه کسى مرا حمایت مى‌کند؟ بابا گوشواره‌هایم را غارت و عبایم را ربودند. کفعمى نقل مى کند که حضرت سکینه علیهاالسلام فرموده است: چون بدن نازنین پدرم را در آغوش گرفتم حالت اغماء به من رخ داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى‌فرمود: شیعتى مَهما شَربتُم ماء عَذب فاذکرونى * أو سَمعتُم بغریب أو شهید فاندُبونى.

منابع

  • سيد مهدى مرعشى نجفى، حوادث الایام، صفحه ۳۹.
  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.