ابوهاشم جعفری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
'''«داوود بن قاسم بن اسحاق»''' مشهور به «'''ابوهاشم جعفری»''' (م، ۲۶۱ ق)، از راویان موثق [[امامیه]] در قرن سوم قمری و از اصحاب [[امام رضا]]، [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] (علیهم‌السلام) است. ابوهاشم جعفری، یکی از معتمدان [[ائمه اطهار|ائمه]] بود و در زمان [[غیبت صغری|غیبت صغرای]] [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] (علیه‌السلام) نیز مدتی افتخار وکالت ایشان را داشت. رجال‌شناسان و مورخان، [[زهد]] و علم او را ستوده و ثقه‌اش خوانده‌اند.<ref>نجاشی، ۱۵۶؛ طوسی، رجال، ۴۰۱، ۴۱۴، ۴۳۱؛ مسعودی، مروج، ۴ / ۶۳.</ref>
+
'''«داوود بن قاسم بن اسحاق»''' مشهور به «'''ابوهاشم جعفری»''' (م، ۲۶۱ ق)، از راویان موثق [[امامیه]] در قرن سوم قمری و از اصحاب [[امام رضا]]، [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] (علیهم‌السلام) است. ابوهاشم جعفری، یکی از معتمدان [[ائمه اطهار|ائمه]] بود و در زمان [[غیبت صغری|غیبت صغرای]] [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام زمان]] (علیه‌السلام) نیز مدتی افتخار وکالت ایشان را داشت. رجال‌شناسان و مورخان، [[زهد]] و علم او را ستوده و ثقه‌اش خوانده‌اند.<ref>نجاشی، ۱۵۶؛ طوسی، رجال، ۴۰۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۴ ص۶۳.</ref>
  
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
 
داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، از نوادگان [[جعفر طیار|جعفر بن ابی طالب]] برادر [[امام علی]] علیه السلام است؛ به سبب همین نسب به «جعفری» مشهور شده است.
 
داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، از نوادگان [[جعفر طیار|جعفر بن ابی طالب]] برادر [[امام علی]] علیه السلام است؛ به سبب همین نسب به «جعفری» مشهور شده است.
  
ابوهاشم احتمالا در اواخر سده دوم هجری در [[بغداد]] متولد شده است، چراکه وی در سفر [[امام رضا(ع) |امام رضا]] علیه السلام از [[مدینه]] به مرو (200 ق)، در شهر ایذه (ایذج) یا اهواز به دیدار ایشان می‌رود.<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۶۱</ref>
+
ابوهاشم احتمالا در اواخر سده دوم هجری در [[بغداد]] متولد شده است، چراکه وی در سفر [[امام رضا(ع) |امام رضا]] علیه السلام از [[مدینه]] به مرو (۲۰۰ ق)، در شهر ایذه (ایذج) یا اهواز به دیدار ایشان می‌رود.<ref>راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۶۱.</ref>
  
پدر وی، قاسم بن اسحاق از یاران محمد بن عبدالله، معروف به «[[نفس زکیه|نفس زكیه]]» بوده و در جریان قیام وی، از سوی او برای دعوت به [[یمن]] فرستاده شده، ولی پیش از آنكه كار خود را آ‌غاز كند، نفس زكیه به قتل رسیده است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۶۴؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۵۶۱</ref> لازم به ذکر است، مادر قاسم بن اسحاق، ام حكيم (خواهر [[ام فروه]]) دختر [[قاسم بن محمد بن ابی بکر|قاسم بن محمد بن ابى‌بكر]] است، پس قاسم پسرخاله [[امام صادق]] عليه السلام محسوب مى‌شود.<ref> ر.ك: تنقيح المقال، 1/412، 413.</ref>
+
پدر وی، قاسم بن اسحاق از یاران محمد بن عبدالله، معروف به «[[نفس زکیه|نفس زکیه]]» بوده و در جریان قیام وی، از سوی او برای دعوت به [[یمن]] فرستاده شده، ولی پیش از آنکه کار خود را آ‌غاز کند، نفس زکیه به قتل رسیده است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۶۴؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۵۶۱</ref> لازم به ذکر است، مادر قاسم بن اسحاق، ام حکیم (خواهر [[ام فروه]]) دختر [[قاسم بن محمد بن ابی بکر|قاسم بن محمد بن ابى‌بکر]] است، پس قاسم پسرخاله [[امام صادق]] علیه السلام محسوب مى‌شود.<ref> ر.ک: تنقیح المقال، ۱/۴۱۲، ۴۱۳.</ref>
  
ابوهاشم شخصی جسور و بی‌پروا بود و با امرا و خلفای [[عباسیان|عباسی]] درگیریهایی داشت.<ref>ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ۶۴۴‌.</ref> چنانكه بارها ازجمله در ۲۵۲ ق. و ۲۵۸ ق. ‌در [[سامرا]] به زندان افتاد.<ref>طوسی، الغیبة، ۱۲۳.</ref> در عین حال نزد زمامداران محترم شمرده می‌شد، چنانكه در ۲۵۱ ق. در جریان شورش [[كوفه]] به رهبری حسین بن محمد علوی، از طرف مزاحم بن خاقان كارگزار عباسی، به عنوان میانجی برای مذاكره با حسین فرستاده شد.<ref>تاریخ طبری، ۹ / ۳۲۸.</ref>
+
ابوهاشم شخصی جسور و بی‌پروا بود و با امرا و خلفای [[عباسیان|عباسی]] درگیریهایی داشت.<ref>ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ۶۴۴‌.</ref> چنانکه بارها ازجمله در ۲۵۲ ق. و ۲۵۸ ق. ‌در [[سامرا]] به زندان افتاد.<ref>طوسی، الغیبة، ۱۲۳.</ref> در عین حال نزد زمامداران محترم شمرده می‌شد، چنانکه در ۲۵۱ ق. در جریان شورش [[کوفه]] به رهبری حسین بن محمد علوی، از طرف مزاحم بن خاقان کارگزار عباسی، به عنوان میانجی برای مذاکره با حسین فرستاده شد.<ref>تاریخ طبری، ۹ / ۳۲۸.</ref>
  
 
داوود بن قاسم جعفری سرانجام در [[جمادی الاول]] سال ۲۶۱ ق. در [[سامراء]] درگذشت. [[خطیب بغدادی]] در کتاب خود آورده است که وی در سال ۲۵۲ ق. از مدینة السلام ([[بغداد]]) به سامراء تبعید شده و تا آخر عمر در آنجا بوده است<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۶۹.</ref> و به گفتۀ [[مسعودی]] مقبرۀ وی در بغداد مشهور است.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۵۵۳.</ref>
 
داوود بن قاسم جعفری سرانجام در [[جمادی الاول]] سال ۲۶۱ ق. در [[سامراء]] درگذشت. [[خطیب بغدادی]] در کتاب خود آورده است که وی در سال ۲۵۲ ق. از مدینة السلام ([[بغداد]]) به سامراء تبعید شده و تا آخر عمر در آنجا بوده است<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۶۹.</ref> و به گفتۀ [[مسعودی]] مقبرۀ وی در بغداد مشهور است.<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۵۵۳.</ref>
  
 
==در محضر امامان==
 
==در محضر امامان==
داوود بن قاسم از اصحاب گرانقدر [[امام رضا]]، [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] علیهم السلام به شمار می رود. در برخی از منابع آمده كه وی با [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدی]] علیه السلام نیز دیدار داشته است.<ref>شیخ طوسی، الفهرست، ۶۷.</ref> وی علاقه زیادی به پیشوایان [[معصوم]] علیهم السلام داشت و متقابلاً آن بزرگواران نیز او را بسیار دوست داشتند.
+
داوود بن قاسم از اصحاب گرانقدر [[امام رضا]]، [[امام جواد]]، [[امام هادی]] و [[امام حسن عسکری]] علیهم السلام به شمار می رود. در برخی از منابع آمده که وی با [[امام زمان عجل الله فرجه الشریف|امام مهدی]] علیه السلام نیز دیدار داشته است.<ref>شیخ طوسی، الفهرست، ۶۷.</ref> وی علاقه زیادی به پیشوایان [[معصوم]] علیهم السلام داشت و متقابلاً آن بزرگواران نیز او را بسیار دوست داشتند.
  
 
ابوهاشم اهل [[بغداد]] بود، ولی سفرهایی به [[سامرا]] و [[مدینه]] برای ملاقات با [[ائمه اطهار]] علیهم السلام داشته است.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۰۲.</ref> او روایات بسیاری در موضوعات مختلف: [[فقه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] روایت کرده است. همچنین بسیاری از کرامات ائمه (ع) توسّط او نقل شده است.
 
ابوهاشم اهل [[بغداد]] بود، ولی سفرهایی به [[سامرا]] و [[مدینه]] برای ملاقات با [[ائمه اطهار]] علیهم السلام داشته است.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۰۲.</ref> او روایات بسیاری در موضوعات مختلف: [[فقه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] روایت کرده است. همچنین بسیاری از کرامات ائمه (ع) توسّط او نقل شده است.
  
ابوهاشم اوقات زیادی از عمر خویش را با امامان خود سپری می کرد. وقتی او پیر و ضعیف شد و متوجّه گردید که دیگر نمی تواند به راحتی از [[بغداد]] به خدمت حضرت هادی علیه السلام برسد، بسیار افسرده شد و به امام این گونه شکایت کرد: سنّم زیاد و بدنم ضعیف و اسبم پیر شده و برای زیارت شما از بغداد دچار مشقّت می گردم. پس برایم دعا بفرمایید.<ref>مسند الامام الهادی(ع)، ص 119.</ref>
+
ابوهاشم اوقات زیادی از عمر خویش را با امامان خود سپری می کرد. وقتی او پیر و ضعیف شد و متوجّه گردید که دیگر نمی تواند به راحتی از [[بغداد]] به خدمت حضرت هادی علیه السلام برسد، بسیار افسرده شد و به امام این گونه شکایت کرد: سنّم زیاد و بدنم ضعیف و اسبم پیر شده و برای زیارت شما از بغداد دچار مشقّت می گردم. پس برایم دعا بفرمایید.<ref>مسند الامام الهادی(ع)، ص ۱۱۹.</ref>
  
ابوهاشم از کسانی بود که مورد تأیید مستقیم [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام قرار گرفته است. از وی نقل شده که روزی یکی از دوستداران امام عسکری علیه السلام در نامه‌ای، از ایشان درخواست کرده بود که به او دعایی بیاموزد. امام  نیز در پاسخ نامه، دعایی به این مضمون نوشت: «یا اسمع السّامعین و یا ابصرالمبصرین و یا عزّ النّاظرین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الرّاحمین و یا احکم الحاکمین، صلَ علی محمّد و آل محمّد و اوسع لی فی رزقی و مُدّ لی فی عمری وَ امْنُن علیّ برحمتک و اجعلنی ممّن تنتصر به لدینک و لاتستبدل بی غیری». ابوهاشم که در آن مجلس حضور داشته است، می‌گوید: بعد از شنیدن فرمایش امام علیه السلام، با خود اندیشیدم که خدایا! مرا در حزب و گروه خود قرار ده. ناگهان امام حسن رو به من کرد و فرمود: «انت فی حزبه و زمرته اذ کنتَ باللّه مؤمنا و لرسوله مصدّقا...؛ تو در حزب خدا هستی اگر به او ایمان داشته باشی و تصدیق کننده پیامبرش و عارف به اولیایش و تابع آنان باشی».<ref>اعلام الوری، ص 355؛ مناقب آل ابی طالب، ج ص 439.</ref>
+
ابوهاشم از کسانی بود که مورد تأیید مستقیم [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السلام قرار گرفته است. از وی نقل شده که روزی یکی از دوستداران امام عسکری علیه السلام در نامه‌ای، از ایشان درخواست کرده بود که به او دعایی بیاموزد. امام  نیز در پاسخ نامه، دعایی به این مضمون نوشت: «یا اسمع السّامعین و یا ابصرالمبصرین و یا عزّ النّاظرین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الرّاحمین و یا احکم الحاکمین، صلَ علی محمّد و آل محمّد و اوسع لی فی رزقی و مُدّ لی فی عمری وَ امْنُن علیّ برحمتک و اجعلنی ممّن تنتصر به لدینک و لاتستبدل بی غیری». ابوهاشم که در آن مجلس حضور داشته است، می‌گوید: بعد از شنیدن فرمایش امام علیه السلام، با خود اندیشیدم که خدایا! مرا در حزب و گروه خود قرار ده. ناگهان امام حسن رو به من کرد و فرمود: «انت فی حزبه و زمرته اذ کنتَ باللّه مؤمنا و لرسوله مصدّقا...؛ تو در حزب خدا هستی اگر به او ایمان داشته باشی و تصدیق کننده پیامبرش و عارف به اولیایش و تابع آنان باشی».<ref>اعلام الوری، ص ۳۵۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۳۹.</ref>
  
 
ابوهاشم جعفری همچنین یکی از افراد مورد اعتماد ائمه علیهم السلام بود که در زمان [[غیبت صغری|غیبت صغرا]] نیز وکالت ایشان را برای مدتی در اختیار داشت. [[سید بن طاووس]] در کتاب «ربیع الشیعه» در‌ این‌باره می‌نویسد: «در زمان غیبت صغرا، سفیرانی شناخته شده بودند که در موردشان هیچ‌گونه اختلافی نیست؛ از جمله آنان، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری بود».<ref>تفرشی، نقد الرجال، ج۲، ص۲۱۹؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۱۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۷۸.</ref>
 
ابوهاشم جعفری همچنین یکی از افراد مورد اعتماد ائمه علیهم السلام بود که در زمان [[غیبت صغری|غیبت صغرا]] نیز وکالت ایشان را برای مدتی در اختیار داشت. [[سید بن طاووس]] در کتاب «ربیع الشیعه» در‌ این‌باره می‌نویسد: «در زمان غیبت صغرا، سفیرانی شناخته شده بودند که در موردشان هیچ‌گونه اختلافی نیست؛ از جمله آنان، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری بود».<ref>تفرشی، نقد الرجال، ج۲، ص۲۱۹؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۱۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۷۸.</ref>
  
 
==شاگردان و راویان==
 
==شاگردان و راویان==
جمعی از مشاهیر [[امامیه]]، همچون [[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن ابی عبدالله برقی]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسی]]، [[سهل بن زیاد آدمی]]، [[فضل بن شاذان|فضل بن شاذان نیشابوری]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، [[علی بن ابراهیم قمی|علی بن ابراهیم]] و [[عبدالله بن جعفر حمیری]] محمد بن حسان، ابواحمد بن راشد، یحیی بن هاشم، اسحاق بن محمد را از راویان وی برشمرده‌اند.  
+
جمعی از مشاهیر [[امامیه]] را از راویان وی برشمرده‌اند، از جمله:
 +
 
 +
[[احمد بن محمد بن خالد برقى|احمد بن ابی عبدالله برقی]]، [[احمد بن محمد بن عیسی اشعری|احمد بن محمد بن عیسی]]، [[سهل بن زیاد آدمی]]، [[فضل بن شاذان|فضل بن شاذان نیشابوری]]، [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، [[علی بن ابراهیم قمی|علی بن ابراهیم]] و [[عبدالله بن جعفر حمیری]] محمد بن حسان، ابواحمد بن راشد، یحیی بن هاشم و اسحاق بن محمد.<ref>جامع الرواة، ج ۱، ص ۳۰۷.</ref>
  
 
==آثار و تألیفات==
 
==آثار و تألیفات==
[[شیخ طوسی]] در [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]] خود تألیف كتابی را به ابوهاشم نسبت داده است. ابن عیاش جوهری در مورد روایات ابوهاشم جعفری كتابی با عنوان «اخبار ابی هاشم الجعفری» تألیف كرده بود كه بخشهایی از آن در منابع مختلف نقل شده است. همو كتاب دیگری نیز با عنوان «شعر ابن‌هاشم الجعفری» نوشته بوده است. از [[شعر]] ابوهاشم دو [[بیت (شعر)|بیت]] معروف در رثای یحیی بن عمر علوی كه در حضور یكی از امرای [[عباسیان|عباسی]] خوانده شده، در منابع آمده است.<ref>تاریخ طبری، ۹ / ۲۷۰.</ref>
+
[[شیخ طوسی]] در [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]] خود تألیف کتابی را به ابوهاشم نسبت داده است. ابن عیاش جوهری در مورد روایات ابوهاشم جعفری کتابی با عنوان «اخبار ابی هاشم الجعفری» تألیف کرده بود که بخشهایی از آن در منابع مختلف نقل شده است. همو کتاب دیگری نیز با عنوان «شعر ابن‌هاشم الجعفری» نوشته بوده است. از [[شعر]] ابوهاشم دو [[بیت (شعر)|بیت]] معروف در رثای یحیی بن عمر علوی که در حضور یکی از امرای [[عباسیان|عباسی]] خوانده شده، در منابع آمده است.<ref>تاریخ طبری، ۹ / ۲۷۰.</ref>
  
 
ابوهاشم جعفری شاعری نیکوبیان بود و در مناسبت های گوناگون، در مدح [[اهل بیت]] علیهم السلام و دفاع از خطّ ولایت، شعر می سرود. اشعار ذیل نمونه هایی از آنهاست:
 
ابوهاشم جعفری شاعری نیکوبیان بود و در مناسبت های گوناگون، در مدح [[اهل بیت]] علیهم السلام و دفاع از خطّ ولایت، شعر می سرود. اشعار ذیل نمونه هایی از آنهاست:
سطر ۴۳: سطر ۴۵:
 
به مدح شما مشغولم و غیر من از ثنای شما به مدح دشمنتان مشغول است.
 
به مدح شما مشغولم و غیر من از ثنای شما به مدح دشمنتان مشغول است.
  
== ابوهاشم از منظر عالمان ==
+
==ابوهاشم از منظر عالمان==
 
علمای [[شیعه]] ابوهاشم جعفری را با عباراتی زیبا ستوده‌اند:  
 
علمای [[شیعه]] ابوهاشم جعفری را با عباراتی زیبا ستوده‌اند:  
  
* [[مسعودی]] (متوفای 346 قمری) در کتاب [[مروج الذهب]] درباره ابوهاشم نگاشته است: «ابوهاشم... مردی زاهد و عابد و عالم بود که عقلش درست، حواسش سالم، و قامتش راست مانده بود».<ref>مروج الذهب، ج ص 553.</ref>
+
*[[مسعودی]] (م، ۳۴۶ ق) در کتاب [[مروج الذهب]] درباره ابوهاشم نگاشته است: «ابوهاشم... مردی زاهد و عابد و عالم بود که عقلش درست، حواسش سالم، و قامتش راست مانده بود».<ref>مروج الذهب، ج ۲، ص ۵۵۳.</ref>
* [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] (متوفای 450 قمری) در کتاب رجال خود با این عبارات ابوهاشم را توصیف کرده است: «ابوهاشم جعفری رحمة الله علیه عظیم‌المنزلة و شریف‌القدر نزد ائمه علیهم السلام و ثقه بود».<ref>نجاشی، رجال، ج ص 362.</ref>  
+
*[[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] (م، ۴۵۰ ق) در کتاب رجال خود با این عبارات ابوهاشم را توصیف کرده است: «ابوهاشم جعفری رحمة الله علیه عظیم‌المنزلة و شریف‌القدر نزد ائمه علیهم السلام و ثقه بود».<ref>نجاشی، رجال، ج ۱، ص ۳۶۲.</ref>
* [[شیخ طوسی]] (متوفای 460 قمری) در کتاب [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]] درباره وی می ­نویسد: «ابوهاشم نزد ائمه علیهم السلام جلیل‌القدر و عظیم‌المنزلة بود».<ref>طوسی، الفهرست، ص 181.</ref> شیخ در کتاب [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال]] خود نیز می‌نویسد: «ابوهاشم ثقه جلیل‌القدر است».<ref>طوسی، رجال، ص 431.</ref>
+
*[[شیخ طوسی]] (م، ۴۶۰ ق) در کتاب [[فهرست شیخ طوسی (کتاب)|الفهرست]] درباره وی می ­نویسد: «ابوهاشم نزد ائمه علیهم السلام جلیل‌القدر و عظیم‌المنزلة بود».<ref>طوسی، الفهرست، ص ۱۸۱.</ref> شیخ در کتاب [[رجال شیخ طوسی (کتاب)|رجال]] خود نیز می‌نویسد: «ابوهاشم ثقه جلیل‌القدر است».<ref>طوسی، رجال، ص ۴۳۱.</ref>
* [[علامه حلی]] (متوفای 726 قمری) در [[خلاصة الاقوال (کتاب)|خلاصة الاقوال]] می‌نگارد: «ابوهاشم جعفری... ثقه جلیل‌القدر و عظیم‌المنزلة نزد معصومین علیهم السلام بود؛ موقعیتی والا و شریف نزد ایشان داشت».<ref>خلاصة الاقوال، ص 142.</ref>
+
*[[علامه حلی]] (م، ۷۲۶ ق) در [[خلاصة الاقوال (کتاب)|خلاصة الاقوال]] می‌نگارد: «ابوهاشم جعفری... ثقه جلیل‌القدر و عظیم‌المنزلة نزد معصومین علیهم السلام بود؛ موقعیتی والا و شریف نزد ایشان داشت».<ref>خلاصة الاقوال، ص ۱۴۲.</ref>
* [[شیخ عباس قمی]] (متوفای 1359 قمری) با این تعابیر، وی را ستوده است: «ابوهاشم زاهدی با‌ ورع و عالمی عامل بود که در علوّ نسب در آل ابی طالب، کسی بالاتر از وی در زمان ایشان نبود».<ref>الکنی و الالقاب، ج ص 174؛ منتهی الآمال، ج باب دوازدهم، ص 556.</ref>  
+
*[[شیخ عباس قمی]] (م، ۱۳۵۹ ق) با این تعابیر، وی را ستوده است: «ابوهاشم زاهدی با‌ ورع و عالمی عامل بود که در علوّ نسب در آل ابی طالب، کسی بالاتر از وی در زمان ایشان نبود».<ref>الکنی و الالقاب، ج ۱، ص ۱۷۴؛ منتهی الآمال، ج ۲، باب دوازدهم، ص ۵۵۶.</ref>
* [[محمدعلی مدرس تبریزی|مدرس تبریزی]] در کتاب [[ریحانة الادب]] می‌نویسد: «ابوهاشم... عالم، عابد، زاهد، عاقل، متقی و کثیرالروایة است... فیض حضور نزد پنج امام معصوم علیهم السلام را داشت و نزد ایشان محترم، موثق و محل اعتماد بود».<ref>ریحانة الادب، ج 7، ص295.</ref>
+
*[[محمدعلی مدرس تبریزی|مدرس تبریزی]] در کتاب [[ریحانة الادب]] می‌نویسد: «ابوهاشم... عالم، عابد، زاهد، عاقل، متقی و کثیرالروایة است... فیض حضور نزد پنج امام معصوم علیهم السلام را داشت و نزد ایشان محترم، موثق و محل اعتماد بود».<ref>ریحانة الادب، ج ۷، ص۲۹۵.</ref>
* [[سید حسن صدر]] (متوفای 1354 قمری) با این تعابیر ابوهاشم را توصیف کرده است: «ابوهاشم بغدادی، شاعری ادیب و علامه‌ای بزرگوار و از شعرای اهل بیت علیهم السلام است. شعر او نزد امام رضا تا حضرت حجت علیهم السلام مورد توجه بود. ابوهاشم نزد ایشان عظیم‌المنزلة و جلیل‌القدر بود».<ref>تکمله امل الآمل، ج ص 35.</ref>
+
*[[سید حسن صدر]] (م، ۱۳۵۴ ق) با این تعابیر ابوهاشم را توصیف کرده است: «ابوهاشم بغدادی، شاعری ادیب و علامه‌ای بزرگوار و از شعرای اهل بیت علیهم السلام است. شعر او نزد امام رضا تا حضرت حجت علیهم السلام مورد توجه بود. ابوهاشم نزد ایشان عظیم‌المنزلة و جلیل‌القدر بود».<ref>تکمله امل الآمل، ج ۳، ص ۳۵.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۵۸: سطر ۶۰:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/225106/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C "ابوهاشم جعفری"، دايرة المعارف بزرگ اسلامی].
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/225106/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C "ابوهاشم جعفری"، دايرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
*[http://nbo.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C__a-15302.aspx#_ftn42 "در محضر چهار امام"، سید علی آقایی، سایت فرهیختگان تمدن شیعی].
 
*[http://nbo.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C__a-15302.aspx#_ftn42 "در محضر چهار امام"، سید علی آقایی، سایت فرهیختگان تمدن شیعی].
 
*منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت دوم، باب دوازدهم: در تاريخ امام دهم.
 
*منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت دوم، باب دوازدهم: در تاريخ امام دهم.
*"نگاهی به زندگی ابوهاشم جعفری"، محمد اصغری نژاد، فرهنگ كوثر، زمستان 1382، شماره 60.  
+
*"نگاهی به زندگی ابوهاشم جعفری"، محمد اصغری نژاد، فرهنگ كوثر، زمستان ۱۳۸۲، شماره ۶۰.
  
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
سطر ۶۹: سطر ۷۱:
 
[[رده:اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام]]
 
[[رده:اصحاب امام زمان (عج)]]
 
[[رده:اصحاب امام زمان (عج)]]
 +
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 
[[رده:راویان حدیث]]
 +
[[رده:شعرای اهل البیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۰

«داوود بن قاسم بن اسحاق» مشهور به «ابوهاشم جعفری» (م، ۲۶۱ ق)، از راویان موثق امامیه در قرن سوم قمری و از اصحاب امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری (علیهم‌السلام) است. ابوهاشم جعفری، یکی از معتمدان ائمه بود و در زمان غیبت صغرای امام زمان (علیه‌السلام) نیز مدتی افتخار وکالت ایشان را داشت. رجال‌شناسان و مورخان، زهد و علم او را ستوده و ثقه‌اش خوانده‌اند.[۱]

زندگی‌نامه

داوود بن قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب، از نوادگان جعفر بن ابی طالب برادر امام علی علیه السلام است؛ به سبب همین نسب به «جعفری» مشهور شده است.

ابوهاشم احتمالا در اواخر سده دوم هجری در بغداد متولد شده است، چراکه وی در سفر امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو (۲۰۰ ق)، در شهر ایذه (ایذج) یا اهواز به دیدار ایشان می‌رود.[۲]

پدر وی، قاسم بن اسحاق از یاران محمد بن عبدالله، معروف به «نفس زکیه» بوده و در جریان قیام وی، از سوی او برای دعوت به یمن فرستاده شده، ولی پیش از آنکه کار خود را آ‌غاز کند، نفس زکیه به قتل رسیده است.[۳] لازم به ذکر است، مادر قاسم بن اسحاق، ام حکیم (خواهر ام فروه) دختر قاسم بن محمد بن ابى‌بکر است، پس قاسم پسرخاله امام صادق علیه السلام محسوب مى‌شود.[۴]

ابوهاشم شخصی جسور و بی‌پروا بود و با امرا و خلفای عباسی درگیریهایی داشت.[۵] چنانکه بارها ازجمله در ۲۵۲ ق. و ۲۵۸ ق. ‌در سامرا به زندان افتاد.[۶] در عین حال نزد زمامداران محترم شمرده می‌شد، چنانکه در ۲۵۱ ق. در جریان شورش کوفه به رهبری حسین بن محمد علوی، از طرف مزاحم بن خاقان کارگزار عباسی، به عنوان میانجی برای مذاکره با حسین فرستاده شد.[۷]

داوود بن قاسم جعفری سرانجام در جمادی الاول سال ۲۶۱ ق. در سامراء درگذشت. خطیب بغدادی در کتاب خود آورده است که وی در سال ۲۵۲ ق. از مدینة السلام (بغداد) به سامراء تبعید شده و تا آخر عمر در آنجا بوده است[۸] و به گفتۀ مسعودی مقبرۀ وی در بغداد مشهور است.[۹]

در محضر امامان

داوود بن قاسم از اصحاب گرانقدر امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام به شمار می رود. در برخی از منابع آمده که وی با امام مهدی علیه السلام نیز دیدار داشته است.[۱۰] وی علاقه زیادی به پیشوایان معصوم علیهم السلام داشت و متقابلاً آن بزرگواران نیز او را بسیار دوست داشتند.

ابوهاشم اهل بغداد بود، ولی سفرهایی به سامرا و مدینه برای ملاقات با ائمه اطهار علیهم السلام داشته است.[۱۱] او روایات بسیاری در موضوعات مختلف: فقه، کلام و تفسیر روایت کرده است. همچنین بسیاری از کرامات ائمه (ع) توسّط او نقل شده است.

ابوهاشم اوقات زیادی از عمر خویش را با امامان خود سپری می کرد. وقتی او پیر و ضعیف شد و متوجّه گردید که دیگر نمی تواند به راحتی از بغداد به خدمت حضرت هادی علیه السلام برسد، بسیار افسرده شد و به امام این گونه شکایت کرد: سنّم زیاد و بدنم ضعیف و اسبم پیر شده و برای زیارت شما از بغداد دچار مشقّت می گردم. پس برایم دعا بفرمایید.[۱۲]

ابوهاشم از کسانی بود که مورد تأیید مستقیم امام حسن عسکری علیه السلام قرار گرفته است. از وی نقل شده که روزی یکی از دوستداران امام عسکری علیه السلام در نامه‌ای، از ایشان درخواست کرده بود که به او دعایی بیاموزد. امام نیز در پاسخ نامه، دعایی به این مضمون نوشت: «یا اسمع السّامعین و یا ابصرالمبصرین و یا عزّ النّاظرین و یا اسرع الحاسبین و یا ارحم الرّاحمین و یا احکم الحاکمین، صلَ علی محمّد و آل محمّد و اوسع لی فی رزقی و مُدّ لی فی عمری وَ امْنُن علیّ برحمتک و اجعلنی ممّن تنتصر به لدینک و لاتستبدل بی غیری». ابوهاشم که در آن مجلس حضور داشته است، می‌گوید: بعد از شنیدن فرمایش امام علیه السلام، با خود اندیشیدم که خدایا! مرا در حزب و گروه خود قرار ده. ناگهان امام حسن رو به من کرد و فرمود: «انت فی حزبه و زمرته اذ کنتَ باللّه مؤمنا و لرسوله مصدّقا...؛ تو در حزب خدا هستی اگر به او ایمان داشته باشی و تصدیق کننده پیامبرش و عارف به اولیایش و تابع آنان باشی».[۱۳]

ابوهاشم جعفری همچنین یکی از افراد مورد اعتماد ائمه علیهم السلام بود که در زمان غیبت صغرا نیز وکالت ایشان را برای مدتی در اختیار داشت. سید بن طاووس در کتاب «ربیع الشیعه» در‌ این‌باره می‌نویسد: «در زمان غیبت صغرا، سفیرانی شناخته شده بودند که در موردشان هیچ‌گونه اختلافی نیست؛ از جمله آنان، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری بود».[۱۴]

شاگردان و راویان

جمعی از مشاهیر امامیه را از راویان وی برشمرده‌اند، از جمله:

احمد بن ابی عبدالله برقی، احمد بن محمد بن عیسی، سهل بن زیاد آدمی، فضل بن شاذان نیشابوری، سعد بن عبدالله اشعری، علی بن ابراهیم و عبدالله بن جعفر حمیری محمد بن حسان، ابواحمد بن راشد، یحیی بن هاشم و اسحاق بن محمد.[۱۵]

آثار و تألیفات

شیخ طوسی در الفهرست خود تألیف کتابی را به ابوهاشم نسبت داده است. ابن عیاش جوهری در مورد روایات ابوهاشم جعفری کتابی با عنوان «اخبار ابی هاشم الجعفری» تألیف کرده بود که بخشهایی از آن در منابع مختلف نقل شده است. همو کتاب دیگری نیز با عنوان «شعر ابن‌هاشم الجعفری» نوشته بوده است. از شعر ابوهاشم دو بیت معروف در رثای یحیی بن عمر علوی که در حضور یکی از امرای عباسی خوانده شده، در منابع آمده است.[۱۶]

ابوهاشم جعفری شاعری نیکوبیان بود و در مناسبت های گوناگون، در مدح اهل بیت علیهم السلام و دفاع از خطّ ولایت، شعر می سرود. اشعار ذیل نمونه هایی از آنهاست:

یا آل احمد کیف اعدل عنکم * أعن السّلامة و النّجاة احول

ذَخَر الشّفاعة جدّکم لکبائری * فیها علی اهل الوعید اصول

شغلی بمدحکم و غیری عنکم * بعدوّکم و مدیحة مشغول...

ای آل احمد! چگونه از شما باز گردم؟ آیا از سلامتی و نجات، رویگردان شوم؟

نیای شما، شفاعت را برای گناهانم ذخیره کرده در شفاعت شما بر اهل عذاب، واقعیت هایی هست.

به مدح شما مشغولم و غیر من از ثنای شما به مدح دشمنتان مشغول است.

ابوهاشم از منظر عالمان

علمای شیعه ابوهاشم جعفری را با عباراتی زیبا ستوده‌اند:

  • مسعودی (م، ۳۴۶ ق) در کتاب مروج الذهب درباره ابوهاشم نگاشته است: «ابوهاشم... مردی زاهد و عابد و عالم بود که عقلش درست، حواسش سالم، و قامتش راست مانده بود».[۱۷]
  • نجاشی (م، ۴۵۰ ق) در کتاب رجال خود با این عبارات ابوهاشم را توصیف کرده است: «ابوهاشم جعفری رحمة الله علیه عظیم‌المنزلة و شریف‌القدر نزد ائمه علیهم السلام و ثقه بود».[۱۸]
  • شیخ طوسی (م، ۴۶۰ ق) در کتاب الفهرست درباره وی می ­نویسد: «ابوهاشم نزد ائمه علیهم السلام جلیل‌القدر و عظیم‌المنزلة بود».[۱۹] شیخ در کتاب رجال خود نیز می‌نویسد: «ابوهاشم ثقه جلیل‌القدر است».[۲۰]
  • علامه حلی (م، ۷۲۶ ق) در خلاصة الاقوال می‌نگارد: «ابوهاشم جعفری... ثقه جلیل‌القدر و عظیم‌المنزلة نزد معصومین علیهم السلام بود؛ موقعیتی والا و شریف نزد ایشان داشت».[۲۱]
  • شیخ عباس قمی (م، ۱۳۵۹ ق) با این تعابیر، وی را ستوده است: «ابوهاشم زاهدی با‌ ورع و عالمی عامل بود که در علوّ نسب در آل ابی طالب، کسی بالاتر از وی در زمان ایشان نبود».[۲۲]
  • مدرس تبریزی در کتاب ریحانة الادب می‌نویسد: «ابوهاشم... عالم، عابد، زاهد، عاقل، متقی و کثیرالروایة است... فیض حضور نزد پنج امام معصوم علیهم السلام را داشت و نزد ایشان محترم، موثق و محل اعتماد بود».[۲۳]
  • سید حسن صدر (م، ۱۳۵۴ ق) با این تعابیر ابوهاشم را توصیف کرده است: «ابوهاشم بغدادی، شاعری ادیب و علامه‌ای بزرگوار و از شعرای اهل بیت علیهم السلام است. شعر او نزد امام رضا تا حضرت حجت علیهم السلام مورد توجه بود. ابوهاشم نزد ایشان عظیم‌المنزلة و جلیل‌القدر بود».[۲۴]

پانویس

  1. نجاشی، ۱۵۶؛ طوسی، رجال، ۴۰۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۴ ص۶۳.
  2. راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۶۱.
  3. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۶۴؛ طبری، تاریخ، ج۷، ص۵۶۱
  4. ر.ک: تنقیح المقال، ۱/۴۱۲، ۴۱۳.
  5. ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ۶۴۴‌.
  6. طوسی، الغیبة، ۱۲۳.
  7. تاریخ طبری، ۹ / ۳۲۸.
  8. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۶۹.
  9. مروج الذهب، ج۲، ص۵۵۳.
  10. شیخ طوسی، الفهرست، ۶۷.
  11. مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۰۲.
  12. مسند الامام الهادی(ع)، ص ۱۱۹.
  13. اعلام الوری، ص ۳۵۵؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۴۳۹.
  14. تفرشی، نقد الرجال، ج۲، ص۲۱۹؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۱۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۷۸.
  15. جامع الرواة، ج ۱، ص ۳۰۷.
  16. تاریخ طبری، ۹ / ۲۷۰.
  17. مروج الذهب، ج ۲، ص ۵۵۳.
  18. نجاشی، رجال، ج ۱، ص ۳۶۲.
  19. طوسی، الفهرست، ص ۱۸۱.
  20. طوسی، رجال، ص ۴۳۱.
  21. خلاصة الاقوال، ص ۱۴۲.
  22. الکنی و الالقاب، ج ۱، ص ۱۷۴؛ منتهی الآمال، ج ۲، باب دوازدهم، ص ۵۵۶.
  23. ریحانة الادب، ج ۷، ص۲۹۵.
  24. تکمله امل الآمل، ج ۳، ص ۳۵.

منابع