سید مهدی حسینی انگجی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''آیت الله سید مهدی انگجی''' (۱۲۸۳ - ۱۳۴۳ ش)، فرزند آیت الله [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجی]]، عالم مجاهد [[شیعه]] و از شاگردان [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] بود. وی از جمله روحانیون مبارزی بود که در مقابل سیاستهای استبدادی رژیم پهلوی از جمله «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی» ایستاد.
خطيب غيرتمند
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید مهدی حسینی انگجی
 +
||تصویر= [[پرونده:مهدی انگجی.jpg|230px]]
 +
||زادروز =  ۱۲۸۳ شمسی
 +
|زادگاه = [[تبریز]]
 +
|وفات =  ۱۳۴۳ شمسی
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
 +
|اساتید =  [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]]، [[سید محمد حجت کوه کمره ای]]، [[علامه طباطبایى]]، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانی]]،...
 +
|شاگردان = حاج میرزا کامران، میرزا علی اکبر برازنده، حاج سید علی انگجی،...
 +
|آثار = تقریرات دروس فقه، تقریرات دروس اصول، رساله‌ای در تنجیس و عدمه،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
سید مهدی حسینی انگجی، در سال ۱۳۲۳ قمری (۱۲۸۳ ش) در شهر [[تبریز]] و در محله انگج<ref> محله انگج، انگش، و...، در محاوره مردم تبریز به معنای گودال کم عمق است. این محله در شمال شرقی درب گجیل قرار دارد.</ref> و در خانواده [[علم]] و [[سادات|سیادت]] دیده به جهان گشود. پدرش آیت الله [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجی]] از مراجع تقلید وقت بود. وی از شاگردان بزرگانی چون [[محمد فاضل ایروانی|محمدفاضل ایروانی]] (۱۲۳۲-۱۳۰۶ ق) و [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتی]] (متوفای ۱۳۱۲ ق) بود. ایشان یکی از مدافعین راستین آیین محمدی و از مبارزین فعال علیه رژیم دیکتاتوری رضاخان قلدر بود.
  
'''مقدمه'''
+
اجداد و نیاکان آیت الله حسینی انگجی افرادی متدین، محترم و تجارت پیشه بودند و پیشینه‌ای ممتاز در ترقی، آبادانی و بهبودی وضع اقتصادی کشور داشتند.<ref> آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، ج ۱، ص ۴۰-۴۲.</ref> این خاندان منتهی به [[سادات]] «شنب غازان»<ref> «شنب غازان» از محلات قدیمی تبریز است و مقبره سلطان محمود غازان در آن جا قرار دارد.</ref> می گردد. ایشان از سادات [[مدینه]] منوره بوده‌اند که در زمان سلطان محمود غازان و با دعوت خود او، از مدینه راهی تبریز می گردند و در شنب غازان اقامت می‌گزینند.<ref> آشنای جانان، محمد الوانساز خویی، زیر چاپ.</ref>
  
صفحات تاريخ [[ايران]] اسلامي همواره شاهد درخشش چهره‌هاي تابناك آسمان [[علم]] و [[معرفت]] بوده است. يكي از اين اختران فروزان آسمان فقاهت، دانشور وارسته، آيت الله حاج سيد مهدي حسيني انگجي است كه حدود نيم قرن در شهرهاي تبريز و تهران به هدايت و راهنمايي مردم پرداخت.
+
==تحصیلات و استادان==
  
'''خاندان'''
+
سید مهدی انگجی دوران کودکی را در خاندان علم، [[تقوا]] و [[مرجعیت]] سپری نمود و به سن تحصیل رسید. با توجه به استعداد سرشار و عشق به فراگیری علوم دینی، تحصیلات مقدماتی و دوره سطح را در [[تبریز]] نزد افاضل آن شهر، از جمله پدر دانشمندش [[سید ابوالحسن انگجی]]، فراگرفت و در بیست و پنج سالگی راهی شهر مقدس [[قم]] شد.
  
اجداد و نياكان آيت الله حسيني انگجي افرادي متدين، محترم و تجارت پيشه بودند و پيشينه‌اي ممتاز در ترقي، آباداني و بهبودي وضع اقتصادي كشور داشتند. سراهاي حاج سيد حسين، حاج ميرابوالحسن و حاج ميرزا محمد و تيمچه و بازار حاج ميرابوالحسن، از يادگارهاي خاندان انگجي در شهر تبريز مي باشد.<ref> آثار باستاني آذربايجان، عبدالعلي كارنگ، ج ص 40-42.</ref>
+
وی سطوح عالی را از دروس عالمان بزرگ [[شیعه]] همچون آیات عظام: [[سید محمد حجت کوه کمره ای|سید محمد حجت]] (۱۳۱۰-۱۳۷۲ ق)، آقا میرزا محمد همدانی (متوفای ۱۳۶۵ ق)، [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|سید محمدرضا گلپایگانی]] (۱۳۱۶-۱۴۱۴ ق)، [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حایری یزدی]] (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق) و [[علامه طباطبایى|علامه سید محمدحسین طباطبایی]] (۱۳۲۱-۱۴۰۲ ق) فراگرفت و مدارج علمی را به سرعت طی نمود و به دریافت اجازه [[اجتهاد]] از آیت الله حائری یزدی نایل آمد.<ref> نامداران تاریخ، عمران علیزاده، ج ۱، ص ۳۷۰؛ آثار الحجة، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>
  
'''نسب سيادت'''
+
آیت الله انگجی، پس از پانزده سال اقامت در [[حوزه علمیه قم]] و پس از وفات استاد بزرگوارش آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری، در سال ۱۳۵۵ ق، به زادگاه خویش مراجعت کرد و به خدمات دینی مشغول شد.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۳، ص ۳۸۱.</ref>
  
سيد مهدي، پسر آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن، پسر حاج ميرزا محمد شيخ الشريعه، پسر حاج ميرزا محمدعلي، پسر حاج ميرزا محمد، پسر امير آقا، پسر عبدالباقر، پسر امير ابوالخير، پسر امير سراج الدين عبدالوهاب حسيني است و منتهي به [[سادات]] «شنب غازان»<ref> «شنب غازان» از محلات قديمي تبريز است و مقبره سلطان محمود غازان در آن جا قرار دارد.</ref> مي گردد. سادات شنب غازان از سادات [[مدینه]] منوره بوده‌اند كه در زمان سلطان محمود غازان و با دعوت خود او، از مدينه راهي تبريز مي گردند و در شنب غازان اقامت مي‌گزينند.<ref> آشناي جانان، محمد الوانساز خويي، زير چاپ.</ref>
+
==تدریس و شاگردان==
  
'''پدر'''
+
آیت الله سید مهدی انگجی در طول بیش از بیست سال تدریس در شهرهای [[قم]]، [[تبریز]] و [[تهران]]، پیچیده‌ترین مسائل علمی را با گفتاری شیوا و بیانی رسا مطرح می کرد. محفل درسی او از مهمترین درس های [[حوزه علمیه]] تبریز محسوب می شد و نزدیک به صد نفر از طلاب علوم دینی در درس وی شرکت می کردند. از شاگردان برجسته ایشان می توان به شخصیت های زیر اشاره داشت:
  
پدرش آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجي فرزند حاج ميرزا محمد شيخ الشريعه، در سال 1282 ق. متولد گرديد. دروس آغازين را در تبريز آموخت و در سال 1304 ق. عازم عتبات عاليات شد و از محفل درس عالمان بزرگي مثل ميرزا محمدفاضل ايرواني (1232-1306 ق)، ميرزا حبيب الله رشتي (متوفاي 1312 ق)، شيخ محمدحسين كاظميني (1230-1308 ق) و محمدحسن ممقاني (1237-1322 ق) استفاده نمود و در سال 1308 ق. به تبريز مراجعت كرد. ايشان يكي از مدافعين راستين آيين محمدي و از مبارزين فعال عليه رژيم ديكتاتوري رضاخان قلدر بود.
+
۱. حجة الاسلام حاج میرزا کامران. ایشان از شاگردان آیت الله [[سید علی مولانا]]، و اساتید مسلم [[حوزه علمیه]] تبریز است.  
  
آيت الله ميرزا ابوالحسن انگجي در هيجدهم [[ذی القعده]] 1357 ق. در تبريز وفات نمود و پيكر مطهرش در مقبره خانوادگي، واقع در گورستان قديمي درب گجيل تبريز، در دل خاك نهان گرديد.<ref> علماي معاصرين، ملا علي واعظ خياباني، ص 179؛ [[ريحانة الادب]]، محمدعلي مدرس خياباني، ج 5، ص 39.</ref>
+
۲. حجة الاسلام میرزا علی اکبر برازنده معروف به «واعظ ویجوئی»، (۱۳۰۰-۱۳۶۵ ش).  
  
او به غير از آثار سودمند و تأليفات ارزشمند، چهار دختر و شش پسر فاضل و دانشمند از خود به يادگار گذاشت كه همه از بزرگان و علما بودند. اسامي پسران ايشان چنين است: آيت الله سيد حسن انگجي (1314-1401 ق)، آيت الله سيد محمدعلي انگجي (1315-1404 ق)، آيت الله سيد مهدي انگجي (1323-1384 ق)، دكتر سيد اسماعيل انگجي (1332-1395 ق)، دكتر سيد ابراهيم انگجي (متولد 1324 ق) و دكتر محمود انگجي.<ref> آشناي جانان.</ref>
+
۳. حجة الاسلام والمسلمین حاج سید علی انگجی (پسر بزرگوارش).
  
'''تولد'''
+
==آثار و تألیفات==
  
سيد مهدي، در سال 1323 ق. (1283 ش) در شهر تبريز و در محله انگج<ref> محله انگج، انگش، انگژ و انگشت، در محاوره مردم تبريز به معناي گودال و چاله كم عمق است اين محله در شمال شرقي درب گجيل قرار دارد و به مناسبت اقامت پدر آيت الله سيد مهدي انگجي به اين نام معروف شده است.</ref> و در خانواده [[علم]] و سيادت ديده به جهان گشود. پدرش از [[مراجع تقليد]] وقت و مادرش بانو «زهرا سلطان سركارات»، از زنان صالح و مؤمن بود.<ref> آشناي جانان.</ref>
+
آیت الله سید مهدی انگجی در طول عمر شریف خود، تألیفاتی چند در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] به رشته تحریر درآورد که بعضی از آن ها بدین قرار است:
  
'''تحصيلات'''
+
#تقریرات دروس فقه؛
 +
#تقریرات دروس اصول؛
 +
#رساله‌ای در تنجیس و عدمه.<ref> نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۷۰؛ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۱.</ref>
  
سيد مهدي دوران كودكي را در خاندان علم، [[تقوا]] و [[مرجعيت]] سپري نمود و به سن تحصيل رسيد. با توجه به استعداد سرشار و عشق به فراگيري علوم ديني، تحصيلات مقدماتي و دوره سطح را در تبريز نزد افاضل آن شهر، از جمله پدر دانشمندش، فراگرفت و در بيست و پنج سالگي راهي شهر مقدس قم شد. وي سطوح عالي را از دروس عالمان بزرگ [[شيعه]] همچون آيات عظام: حاج سيد محمد حجت (1310-1372 ق)، آقا ميرزا محمد همداني (متوفاي 1365 ق)، حاج سيد محمدرضا گلپايگاني (1316-1414 ق)، حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي، مؤسس حوزه علميه قم (1276-1355 ق) و علامه سيد محمدحسين طباطبايي (1321-1402 ق) فراگرفت و مدارج علمي را به سرعت طي نمود و به دريافت اجازه [[اجتهاد]] از آيت الله حائري يزدي نايل آمد.<ref> نامداران تاريخ، عمران عليزاده، ج 1، ص 370؛ آثار الحجة، محمد شريف رازي، ج 2، ص 229.</ref>
+
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی==
  
'''بازگشت به تبريز'''
+
'''اقامه نماز جماعت:'''
  
وي، پس از پانزده سال اقامت در حوزه علميه [[قم]] و پس از وفات استاد بزرگوارش آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي، در سال 1355 ق، به زادگاه خويش مراجعت كرد و به خدمات ديني مشغول شد.<ref> گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج ص 381.</ref>
+
آیت الله انگجی بعد از انتخابات دوره هفدهم مجلس ملی و پیروزی علمای آذربایجان در دوره هفدهم مجلس، در سال ۱۳۳۳ ش. به [[تهران]] مهاجرت کرد و تا پایان عمر مبارک در آن شهر زیست. با ورود ایشان به شهر تهران، به درخواست مردم، در [[مسجد]] مَلِک به اقامه [[نماز جماعت]] و ایراد سخنرانی در مناسبت‌های مذهبی پرداخت و تا زمان رحلت، حدود ده سال، با برگزاری برنامه های ویژه مذهبی و [[تفسیر قرآن|تفسیری]]، گامی بلند در جهت آشنا ساختن مؤمنان با عقاید [[مذهب جعفری|مکتب جعفری]] برداشت.<ref> نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۷۰؛ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۱.</ref>
  
'''شاگردان'''
+
وی همچنین سال‌ها در مسجد پدرش -آیت الله [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجی]]- یکی از مساجد معتبر و قدیمی شهر [[تبریز]] اقامه جماعت نمود و پس از وفات ایشان، فرزندان مکرمش به جای پدر در آن اقامه [[نماز جماعت]] کردند.
  
آيت الله سيد مهدي انگجي در طول بيش از بيست سال تدريس در شهرهاي قم، تبريز و تهران، پيچيده‌ترين مسائل علمي را با گفتاري شيوا و بياني رسا مطرح مي كرد. محفل درسي او از مهمترين درس هاي حوزه علميه تبريز محسوب مي شد و نزديك به صد نفر از طلاب علوم ديني در درس وي شركت مي كردند. از شاگردان برجسته ايشان مي توان به شخصیت های زير اشاره داشت:
+
'''مخالفت با انجمن های ایالتی و ولایتی:'''
  
1- حجة الاسلام والمسلمين حاج ميرزا كامران. ايشان از اساتيد مسلم و از دانشمندان نامي [[حوزه علميه]] تبريز است. دروس حوزوي را در تبريز آغاز كرد و از محضر آيت الله [[سيد علي مولانا]]، آيت الله حاج ميرزا عبدالله مجتهدي و آيت الله حاج سيد مهدي انگجي بهره برد و خود به مقام استادي نايل آمد. آن بزرگوار، هم اكنون با بيش از پنجاه سال سابقه تدريس، به تعليم علوم مختلف حوزوي اشتغال دارد و از مفاخر علمي و فرهنگي آن ديار محسوب مي شود.
+
روزنامه های عصر [[تهران]]، در شانزدهم مهر ماه ۱۳۴۱ شمسی، با تیتر درشت خبر تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را در هیئت دولت به اطلاع مردم رساندند. طبق این لایحه به زنان حق رأی داده شد،<ref> باید توجه داشت هدف اصلی از تصویب این لوایح، در حاشیه قرار دادن قوانین اسلامی بود؛ به گونه ای که با ظاهری فریبنده مانند حق رأی دادن به زنان مطرح می شد؛ در حالی که هدف، آزادی و بی بندوباری و سوء استفاده از قشر مظلوم زن بود.</ref> قید [[اسلام]] از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف گردید و در مراسم [[سوگند]]، به جای [[قرآن]]، «کتاب آسمانی» نهاده شد.<ref> بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، حمید روحانی، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴.</ref>
  
2- حجة الاسلام والمسلمين حاج ميرزا علي اكبر برازنده معروف به «واعظ ويجوئي»، (1300-1365 ش). حاج ميرزا علي اكبر برازنده (واعظ ويجوئي) وي در تبريز به دنيا آمد. علوم مقدماتي را در تبريز فراگرفت و آن گاه در جلسات درسي حضرات آيات: شيخ هدايت غروي، سيد حسن انگجي، سيد مهدي انگجي، سيد عبدالحجة ايرواني، ميرزا فتاح شهيدي، سيد محمد بادكوبه اي و سيد مرتضي مستنبط غروي شركت كرد و استفاده هاي شاياني برد. وي سپس راهي حوزه مقدس [[قم]] شد و از درس هاي آيت الله شيخ عبدالكريم حائري يزدي و آيت الله سيد احمد قاضي طباطبايي بهره‌ها برد و پس از دو سال اقامت در قم، به تبريز بازگشت. او پس از پيروزي انقلاب اسلامي به جاي استادش، در مسجد آيت الله انگجي به اقامه [[نماز جماعت]] پرداخت. سرانجام اين عالم زاهد در سال 1365 ش. درگذشت و در جوار حضرت حق آرام گرفت.<ref> آشناي جانان.</ref>
+
در واکنش به این اقدام رژیم ستمشاهی، [[حوزه علمیه قم]] و مراجع تقلید دست به اقداماتی زدند و با انتشار اعلامیه و برگزاری سخنرانی ها تصویب قوانین غیراسلامی را محکوم کردند و علیه این لایحه، از سوی علما و روحانیون تهران، اعلامیه های مختلفی انتشار یافت. آیت الله سید مهدی انگجی نیز به همراه روحانیت مبارز تهران، در مورخه ۱۳۴۱/۸/۲ ش. اطلاعیه ای بدین شرح صادر کردند:
  
3- حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد علي انگجي (پسر بزرگوارش) شرح حال ايشان در قسمت فرزندان خواهد آمد.
+
«بسم الله الرحمن الرحیم. مردان و زنان مسلمان [[ایران|ایران]]! آشفتگی‌ها و پریشانی‌ها بر احدی پوشیده نیست. همه جا مظاهر فساد اخلاقی، فقر، هرج و مرج و هر گونه اعمال نامشروع مشهود است. [[دین]] و [[دنیا]]، هر دو در آخرین درجات انحطاط قرار دارد و همه روزه بار بیشتری از بلا و درد بر دوش مردم ستمدیده گذاشته می شود. اخیراً زمزمه دیگری ایجاد کرده، با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و شرکت دادن بانوان، نغمه نوینی آغاز می کنند. ملت ایران! ما درصدد این نیستیم که درباره مواد این تصویب نامه گفتگو کنیم و از نظر دین مقدس [[اسلام]] سخنی بگوییم؛ زیرا با توجه به تذکرات آقایان اعلام و مراجع، مطلبی مخفی نمانده است؛ بلکه می خواهیم بپرسیم مگر دولت می‌تواند با تصویب‌نامه قانون بگذارد؟ مگر با نبودن نمایندگان واقعی مردم می توان برای سرنوشت یک ملت قانون گذرانید؟ این عمل در دنیا عمل ظالمانه ای است که افرادی در پناه قدرت شخصی بخواهند سرنوشت ملتی را تغییر دهند و یا فرضاً دستورات مذهبی و اصول مسلّمه و قوانین موضوعه آن را تبدیل نمایند. کسانی که ذیل این ورقه را امضا می کنند و نامشان را در زیر این اعلامیه مشاهده می کنید، امید است از زمره خدمتگزاران دین بوده باشند که با هیچ دسته و جمعیت رابطه به خصوصی نداشته و نسبت به تمام افراد مسلمان با چشم برادری می نگرند و شاید هر کس ما را بشناسد، با همین وصف بشناسد و مقصود از این گفتار جز خیرخواهی و بیان حقیقت نداریم. البته با توجهات حضرت باری تعالی شأنه و عنایات خاصه [[حضرت ولی عصر|حضرت ولی عصر]] ارواحنا له الفداء، مردمی هستند که به اهمیت و حساسیت موقع پی برده، به وظایف دینی و انسانی خود عمل نمایند. خدای متعال همه را در راه رشد و صلاح هدایت فرماید. والسلام علی من اتبع الهدی. الاحقر [[سید علی اصغر خویی|سید علی اصغر خویی]]،...؛ مهدی الحسینی انگجی،...<ref> اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۲۲.</ref> ۲۴ [[جمادی الاول]]، سنه ۱۳۸۲».  
  
'''تأليفات'''
+
همچنین در اعلامیه ای که در تاریخ ۱۳۴۱/۹/۱ به امضای ۱۲۹ نفر از روحانیت تهران رسید، نام آیت الله انگجی هم به چشم می خورد.<ref> نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج ۳، ص ۵۳ و ۵۴.</ref>
  
عالم بزرگ [[شيعه]]، آيت الله سيد مهدي انگجي در طول عمر شريف خود، تأليفاتي چند در [[فقه]] و [[اصول]] به رشته تحرير درآورد كه بعضي از آن ها بدين قرار است:
+
==در نگاه صاحب نظران==
  
# تقريرات دروس فقه؛
+
[[فقیه|فقیه]] فرزانه، آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی (۱۳۲۰-۱۳۹۶ ق) در مورد خصوصیات ایشان می نویسد: آقای میرزا مهدی آقا که از حیث فضل و [[تقوا]] و حمیت دینی از مبرزین علمای تبریز هستند، بیشتر به اشتغالات دینیه و علمیه مشغول می باشند؛ [[امام جماعت‌|امامت جماعت]] و منبر و تدریس، شغل شاغل ایشان است، به گمان من هیچ یک از علمای [[تبریز]] فعلاً به اندازه وی اشتغال روحانی ندارد.<ref> خاطرات آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی، ص ۵۶۰.</ref>
# تقريرات دروس اصول؛
 
# رساله‌اي در تنجيس و عدمه.<ref> نامداران تاريخ، ج 2، ص 370؛ گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 381.</ref>
 
  
'''در محراب مسجد'''
+
محقق ارجمند، زنده یاد شیخ محمد شریف رازی او را با عنوان «سید العلماء و العاملین حجةالاسلام و المسلمین»<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۰.</ref> جزو علمای معروف تبریز یاد کرده است.<ref> آثار الحجه، ج ۲، ص ۲۲۹.</ref>
  
'''<I>الف) مسجد آيت الله انگجي تبريز:</I>'''
+
استاد محقق آقای علیزاده نیز درباره وی می‌نگارد: معظم له بیان شیوا و نفس گرم داشت. در جلسه درس [[شرح لمعه]] ایشان در حدود صد نفر جمع می شدند و از علم و اخلاقش استفاده‌ها می بردند.<ref> نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۷۰.</ref>
  
مسجد آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجي يكي از مساجد معتبر و قديمي شهر تبريز است. وي سال‌ها در آن مسجد اقامه جماعت نمود و پس از وفات ايشان، فرزندان مكرم وي به جاي پدر اقامه [[نماز جماعت]] كردند. در حالي كه هنوز چند سالي از اقامت آيت الله سيد مهدي انگجي در تبريز سپري نشده بود كه امامت مسجد باشكوه انگجي از طرف برادران وي و مردم مسلمان به ايشان واگذار گرديد و ايشان در كنار كارهاي علمي، تحقيقي و تبليغي امامت آن مسجد را عهده دار شد.<ref> آشناي جانان.</ref>
+
==وفات ==
  
'''<I>ب) مسجد مَلِك تهران:</I>'''
+
مرحوم آیت الله حاج سید مهدی حسینی انگجی پس از ۶۱ سال زندگی پربرکت و آکنده از خدمات علمی، دینی و اجتماعی، سرانجام در چهارم دی ماه ۱۳۴۳ ش. (۲۰ [[شعبان]] ۱۳۸۴ ق) بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش از [[تهران]] به شهر مقدس [[قم]] انتقال داده شد و در جوار بارگاه ملکوتی [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها در مسجد موزه (آینه) به خاک سپرده شد.<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۰.</ref>
 
 
آيت الله انگجي بعد از انتخابات دوره هفدهم مجلس ملي و پيروزي علماي آذربايجان در دوره هفدهم مجلس، در سال 1333 ش. به تهران مهاجرت كرد و تا پايان عمر مبارك در آن شهر زيست. با ورود ايشان به شهر تهران، به درخواست مردم، در مسجد مَلِك به اقامه [[نماز]] جماعت و ايراد سخنراني در مناسبت‌هاي مذهبي پرداخت و تا زمان رحلت، حدود ده سال، با برگزاري برنامه هاي ويژه مذهبي و تفسيري گامي بلند در جهت آشنا ساختن مؤمنان با عقايد مكتب جعفري برداشت. گفتني است كه هم اينك فرزند فاضل وي، (حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد علي) نماز جماعت و وعظ و ارشاد در اين مسجد را بر عهده دارد.<ref> نامداران تاريخ، ج 2، ص 370؛ گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 381.</ref>
 
 
 
'''مخالفت با انجمن هاي ايالتي و ولايتي'''
 
 
 
روزنامه هاي عصر تهران، در شانزدهم مهر ماه 1341 ش. (8 [[جمادی الاول]] 1382 ق)، با تيتر درشت خبر تصويب لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي را در هيئت دولت به اطلاع مردم رساندند. طبق اين لايحه به زنان [[حق]] رأي داده شد،<ref> بايد توجه داشت هدف اصلي از تصويب اين لوايح، در حاشيه قرار دادن قوانين اسلامي بود؛ به گونه اي كه با ظاهري فريبنده مانند حق رأي دادن به زنان مطرح مي شد؛ در حالي كه هدف، آزادي و بي بندوباري و سوء استفاده از قشر مظلوم زن بود.</ref> قيد اسلام از شرايط انتخاب‌كنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف گرديد و در مراسم [[سوگند]] به جاي [[قرآن]]، «كتاب آسماني» نهاده شد.<ref> بررسي و تحليلي از نهضت [[امام خمینی]]، حميد روحاني، ج 1، ص 142-144.</ref>
 
 
 
در واكنش به اين اقدام رژيم ستمشاهي، [[حوزه علميه]] قم و [[مراجع تقليد]] دست به اقداماتي زدند و با انتشار اعلاميه و برگزاري سخنراني ها تصويب قوانين غيراسلامي را محكوم كردند. و عليه اين لايحه، از سوي علما و روحانيون تهران، اعلاميه هاي مختلفي انتشار يافت. آيت الله سيد مهدي انگجي نيز در كنار روحانيت مبارز [[تهران]]، در مورخه 1341/8/2 ش. اطلاعيه اي بدين شرح صادر كرد:
 
 
 
«بسم الله الرحمن الرحيم. مردان و زنان مسلمان ايران! آشفتگي‌ها و پريشاني‌ها بر احدي پوشيده نيست. همه جا مظاهر فساد اخلاقي، فقر، هرج و مرج و هر گونه اعمال نامشروع مشهود است. [[دين]] و [[دنيا]]، هر دو در آخرين درجات انحطاط قرار دارد و همه روزه بار بيشتري از بلا و درد بر دوش مردم ستمديده گذاشته مي شود. اخيراً زمزمه ديگري ايجاد كرده، با تصويب‌نامه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي و شركت دادن بانوان، نغمه نويني آغاز مي كنند. ملت ايران! ما درصدد اين نيستيم كه درباره مواد اين تصويب نامه گفتگو كنيم و از نظر دين مقدس [[اسلام]] سخني بگوييم؛ زيرا با توجه به تذكرات آقايان اعلام و مراجع، مطلبي مخفي نمانده است؛ بلكه مي خواهيم بپرسيم مگر دولت مي‌تواند با تصويب‌نامه قانون بگذارد؟ مگر با نبودن نمايندگان واقعي مردم مي توان براي سرنوشت يك ملت قانون گذرانيد؟ اين عمل در دنيا عمل ظالمانه اي است كه افرادي در پناه قدرت شخصي بخواهند سرنوشت ملتي را تغيير دهند و يا فرضاً دستورات مذهبي و اصول مسلّمه و قوانين موضوعه آن را تبديل نمايند. كساني كه ذيل اين ورقه را امضا مي كنند و نامشان را در زير اين اعلاميه مشاهده مي كنيد، اميد است از زمره خدمتگزاران دين بوده باشند كه با هيچ دسته و جمعيت رابطه به خصوصي نداشته و نسبت به تمام افراد مسلمان با چشم برادري مي نگرند و شايد هر كس ما را بشناسد، با همين وصف بشناسد و مقصود از اين گفتار جز خيرخواهي و بيان حقيقت نداريم. البته با توجهات حضرت باري تعالي شأنه و عنايات خاصه حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء مردمي هستند كه به اهميت و حساسيت موقع پي برده، به وظايف ديني و انساني خود عمل نمايند. خداي متعال همه را در راه رشد و صلاح هدايت فرمايد. والسلام علي من اتبع الهدي. الاحقر سيد علي اصغر خويي،...؛ مهدي الحسيني انگجي،...<ref> اسناد انقلاب اسلامي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 22.</ref> 24 [[جمادی الاول]] / سنه 1382». همچنين در اعلاميه اي كه در تاريخ 1341/9/1 به امضاي 129 نفر از روحانيت تهران رسيد، نام آيت الله انگجي هم به چشم مي خورد.<ref> نهضت روحانيون ايران، علي دواني، ج 3، ص 53 و 54.</ref>
 
 
 
'''در نگاه دانشمندان'''
 
 
 
فقيه فرزانه، آيت الله حاج ميرزا عبدالله مجتهدي (1320-1396 ق) در مورد خصوصيات ايشان مي نويسد: آقاي ميرزا مهدي آقا كه از حيث فضل و [[تقوا]] و حميت ديني از مبرزين علماي تبريز هستند، بيشتر به اشتغالات دينيه و علميه مشغول مي باشند؛ امامت جماعت و منبر و تدريس، شغل شاغل ايشان است، به گمان من هيچ يك از علماي تبريز فعلاً به اندازه وي اشتغال روحاني ندارد.<ref> خاطرات آيت الله حاج ميرزا عبدالله مجتهدي، ص 560.</ref>
 
 
 
شادروان مهدي مجتهدي، در اثر گرانسنگ خود، به فضايل فرزندان آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن انگجي اشاره مي كند و مي‌نگارد: فرزندان آن مرحوم... در [[علم]] و [[معرفت]] و [[فقه]] و [[اصول]] به مرتبه [[اجتهاد]] رسيده اند. هر سه، صاحب محراب و منبرند و آسمان روحانيت تبريز را به منزله سه اختر فروزان اند. اثر نجابت از سيماي آنان ساطع است...<ref> رجال آذربايجان در عصر مشروطيت، مهدي مجتهدي، ص 181.</ref>
 
 
 
زنده ياد و محقق ارجمند، شيخ محمد شريف رازي او را با عنوان «سيد العلما والعاملين حجة الاسلام والمسلمين»<ref> گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 380.</ref> جز و علماي معروف تبريز ياد كرده است.<ref> آثار الحجه، ج 2، ص 229.</ref> استاد محقق آقاي عليزاده درباره وي مي‌نگارد: معظم له بيان شيوا و نَفَسِ گرم داشت. در جلسه درسِ شرح لمعه ايشان در حدود صد نفر جمع مي شدند و از علم و اخلاقش استفاده‌ها مي بردند.<ref> نامداران تاريخ، ج 2، ص 370.</ref>
 
 
 
'''پرواز عاشقانه'''
 
----
 
از مِلْك ادب داعيه داران همه رفتند × شو بار سفر بند كه ياران همه رفتند
 
 
 
آن گرد شتابنده كه در دامن صحراست × گويد چه نشيني كه سواران همه رفتند
 
----
 
آيت الله حاج سيد مهدي حسيني انگجي پس از 61 سال زندگي پربركت و آكنده از خدمات علمي، ديني و اجتماعي، ساعت 4 بعد از ظهر روز جمعه، چهارم دي ماه 1343 ش. (20 [[شعبان]] 1384 ق) بدرود حيات گفت و پيكر مطهرش باشكوه فراوان در تهران تشييع گرديد. سپس به قم انتقال داده شد و در شهر مقدس [[قم]] نيز با حضور علماي بزرگ حوزه و روحانيت معظم به سوي بارگاه ملكوتي [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع گرديد و در مسجد موزه (آينه) در دل خاك نهان گشت.<ref> گنجينه دانشمندان، ج ص 380.</ref>
 
 
 
شاعر همشهري اش حاج سيد علي آقا خادم حسيني، در سوگ ايشان چنين سروده است:
 
----
 
اي به اوج آسمان علم، درخشان آفتاب × وي به شهرستان [[حكمت]]، نور رويت ماهتاب
 
 
 
اي فريد روزگار و اي وحيد عصر خود × اي فقيه بي مثال و اي سليل بوتراب
 
 
 
گرچه خود رفتي و زير خاك خوش خفتي، ولي × بُرد درد فرقتت از ديده احباب، خواب
 
 
 
داد اي چرخ فلك از دور ناهنجار تو × اين چه گردش بود كردي، شد دل عالم كباب
 
 
 
مصطفي اندر جنان زين ماجرا، زار و ملول × مرتضي خونِ جگر ريزد به جاي اشك ناب
 
 
 
بحر علم و معدن فضل، اعني سيد مهدي × انگجي آن وارث «من عنده علم الكتاب»
 
 
 
آفتاب دين غرا كرد از عالم افول × بيستم [[شعبان]] نزديك غروب آفتاب
 
 
 
چون تراب تيره شد آرامگاه و مضجعش × عرش گفتا آن زمان «يا ليتني كنت تراب».<ref> سالنامه نور دانش، ش 1344، ص 25.</ref>
 
 
 
تبريز - غره [[شوال]] 1384
 
----
 
'''فرزندان'''
 
 
 
از آن عالم بزرگ پنج پسر و دو دختر باقي مانده است كه عبارتند از:
 
 
 
# سيد محمد انگجي؛
 
# دكتر سيد هادي انگجي. وي از پزشكان حاذق و از جراحان متخصص شهر تبريز و هم اكنون در آن شهر ساكن است؛
 
# مهندس سيد رضا انگجي؛
 
# حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد علي انگجي. ايشان در خانواده علم و فقاهت به دنيا آمد و در حوزه هاي تبريز و قم از محضر اساتيدي چون حضرات آيات: سيد حسين قاضي طباطبايي، سيد جواد خطيبي، سيد محمدرضا گلپايگاني، سيد محمد محقق داماد، سيد محمدباقر سلطاني طباطبايي، علي مشكيني، [[علامه طباطبائی]]، امام راحل و پدر بزرگوارش استفاده برد و تقريرات درس هاي بعضي از استادانش را به رشته تحرير درآورد. وي بعد از درگذشت پدرش امامت مسجد ملك تهران را بر عهده گرفت و هم اينك بيش از سي سال است كه در تهران مشغول تدريس، [[تفسير]] و وظايف ديني است؛
 
# مهندس سيد مصطفي انگجي؛
 
# سيده عفت السادات انگجي؛
 
# سيده شمسي انگجي.<ref> آشناي جانان.</ref>
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
محمد الوانساز خويي، ستارگان حرم، جلد 17، صفحه 58-66
+
* محمد الوانساز خویی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۷، صفحه ۵۸-۶۶.
 +
 
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:انگجي.jpg|از راست: [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|شهید سید محمدعلی طباطبایی قاضی]]، [[سید محمدهادی میلانی|سید محمدهادی حسینی میلانی]]، [[سید مهدی حسینی انگجی]] و سید محمدعلی حسینی میلانی
 +
</gallery>
  
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|انگجی،سید مهدی]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۱

آیت الله سید مهدی انگجی (۱۲۸۳ - ۱۳۴۳ ش)، فرزند آیت الله میرزا ابوالحسن انگجی، عالم مجاهد شیعه و از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری بود. وی از جمله روحانیون مبارزی بود که در مقابل سیاستهای استبدادی رژیم پهلوی از جمله «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی» ایستاد.

مهدی انگجی.jpg
نام کامل سید مهدی حسینی انگجی
زادروز ۱۲۸۳ شمسی
زادگاه تبریز
وفات ۱۳۴۳ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوه کمره ای، علامه طباطبایى، سید محمدرضا گلپایگانی،...

شاگردان

حاج میرزا کامران، میرزا علی اکبر برازنده، حاج سید علی انگجی،...

آثار

تقریرات دروس فقه، تقریرات دروس اصول، رساله‌ای در تنجیس و عدمه،...

ولادت و خاندان

سید مهدی حسینی انگجی، در سال ۱۳۲۳ قمری (۱۲۸۳ ش) در شهر تبریز و در محله انگج[۱] و در خانواده علم و سیادت دیده به جهان گشود. پدرش آیت الله میرزا ابوالحسن انگجی از مراجع تقلید وقت بود. وی از شاگردان بزرگانی چون محمدفاضل ایروانی (۱۲۳۲-۱۳۰۶ ق) و میرزا حبیب الله رشتی (متوفای ۱۳۱۲ ق) بود. ایشان یکی از مدافعین راستین آیین محمدی و از مبارزین فعال علیه رژیم دیکتاتوری رضاخان قلدر بود.

اجداد و نیاکان آیت الله حسینی انگجی افرادی متدین، محترم و تجارت پیشه بودند و پیشینه‌ای ممتاز در ترقی، آبادانی و بهبودی وضع اقتصادی کشور داشتند.[۲] این خاندان منتهی به سادات «شنب غازان»[۳] می گردد. ایشان از سادات مدینه منوره بوده‌اند که در زمان سلطان محمود غازان و با دعوت خود او، از مدینه راهی تبریز می گردند و در شنب غازان اقامت می‌گزینند.[۴]

تحصیلات و استادان

سید مهدی انگجی دوران کودکی را در خاندان علم، تقوا و مرجعیت سپری نمود و به سن تحصیل رسید. با توجه به استعداد سرشار و عشق به فراگیری علوم دینی، تحصیلات مقدماتی و دوره سطح را در تبریز نزد افاضل آن شهر، از جمله پدر دانشمندش سید ابوالحسن انگجی، فراگرفت و در بیست و پنج سالگی راهی شهر مقدس قم شد.

وی سطوح عالی را از دروس عالمان بزرگ شیعه همچون آیات عظام: سید محمد حجت (۱۳۱۰-۱۳۷۲ ق)، آقا میرزا محمد همدانی (متوفای ۱۳۶۵ ق)، سید محمدرضا گلپایگانی (۱۳۱۶-۱۴۱۴ ق)، شیخ عبدالکریم حایری یزدی (۱۲۷۶-۱۳۵۵ ق) و علامه سید محمدحسین طباطبایی (۱۳۲۱-۱۴۰۲ ق) فراگرفت و مدارج علمی را به سرعت طی نمود و به دریافت اجازه اجتهاد از آیت الله حائری یزدی نایل آمد.[۵]

آیت الله انگجی، پس از پانزده سال اقامت در حوزه علمیه قم و پس از وفات استاد بزرگوارش آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری، در سال ۱۳۵۵ ق، به زادگاه خویش مراجعت کرد و به خدمات دینی مشغول شد.[۶]

تدریس و شاگردان

آیت الله سید مهدی انگجی در طول بیش از بیست سال تدریس در شهرهای قم، تبریز و تهران، پیچیده‌ترین مسائل علمی را با گفتاری شیوا و بیانی رسا مطرح می کرد. محفل درسی او از مهمترین درس های حوزه علمیه تبریز محسوب می شد و نزدیک به صد نفر از طلاب علوم دینی در درس وی شرکت می کردند. از شاگردان برجسته ایشان می توان به شخصیت های زیر اشاره داشت:

۱. حجة الاسلام حاج میرزا کامران. ایشان از شاگردان آیت الله سید علی مولانا، و اساتید مسلم حوزه علمیه تبریز است.

۲. حجة الاسلام میرزا علی اکبر برازنده معروف به «واعظ ویجوئی»، (۱۳۰۰-۱۳۶۵ ش).

۳. حجة الاسلام والمسلمین حاج سید علی انگجی (پسر بزرگوارش).

آثار و تألیفات

آیت الله سید مهدی انگجی در طول عمر شریف خود، تألیفاتی چند در فقه و اصول به رشته تحریر درآورد که بعضی از آن ها بدین قرار است:

  1. تقریرات دروس فقه؛
  2. تقریرات دروس اصول؛
  3. رساله‌ای در تنجیس و عدمه.[۷]

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

اقامه نماز جماعت:

آیت الله انگجی بعد از انتخابات دوره هفدهم مجلس ملی و پیروزی علمای آذربایجان در دوره هفدهم مجلس، در سال ۱۳۳۳ ش. به تهران مهاجرت کرد و تا پایان عمر مبارک در آن شهر زیست. با ورود ایشان به شهر تهران، به درخواست مردم، در مسجد مَلِک به اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانی در مناسبت‌های مذهبی پرداخت و تا زمان رحلت، حدود ده سال، با برگزاری برنامه های ویژه مذهبی و تفسیری، گامی بلند در جهت آشنا ساختن مؤمنان با عقاید مکتب جعفری برداشت.[۸]

وی همچنین سال‌ها در مسجد پدرش -آیت الله میرزا ابوالحسن انگجی- یکی از مساجد معتبر و قدیمی شهر تبریز اقامه جماعت نمود و پس از وفات ایشان، فرزندان مکرمش به جای پدر در آن اقامه نماز جماعت کردند.

مخالفت با انجمن های ایالتی و ولایتی:

روزنامه های عصر تهران، در شانزدهم مهر ماه ۱۳۴۱ شمسی، با تیتر درشت خبر تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی را در هیئت دولت به اطلاع مردم رساندند. طبق این لایحه به زنان حق رأی داده شد،[۹] قید اسلام از شرایط انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان حذف گردید و در مراسم سوگند، به جای قرآن، «کتاب آسمانی» نهاده شد.[۱۰]

در واکنش به این اقدام رژیم ستمشاهی، حوزه علمیه قم و مراجع تقلید دست به اقداماتی زدند و با انتشار اعلامیه و برگزاری سخنرانی ها تصویب قوانین غیراسلامی را محکوم کردند و علیه این لایحه، از سوی علما و روحانیون تهران، اعلامیه های مختلفی انتشار یافت. آیت الله سید مهدی انگجی نیز به همراه روحانیت مبارز تهران، در مورخه ۱۳۴۱/۸/۲ ش. اطلاعیه ای بدین شرح صادر کردند:

«بسم الله الرحمن الرحیم. مردان و زنان مسلمان ایران! آشفتگی‌ها و پریشانی‌ها بر احدی پوشیده نیست. همه جا مظاهر فساد اخلاقی، فقر، هرج و مرج و هر گونه اعمال نامشروع مشهود است. دین و دنیا، هر دو در آخرین درجات انحطاط قرار دارد و همه روزه بار بیشتری از بلا و درد بر دوش مردم ستمدیده گذاشته می شود. اخیراً زمزمه دیگری ایجاد کرده، با تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و شرکت دادن بانوان، نغمه نوینی آغاز می کنند. ملت ایران! ما درصدد این نیستیم که درباره مواد این تصویب نامه گفتگو کنیم و از نظر دین مقدس اسلام سخنی بگوییم؛ زیرا با توجه به تذکرات آقایان اعلام و مراجع، مطلبی مخفی نمانده است؛ بلکه می خواهیم بپرسیم مگر دولت می‌تواند با تصویب‌نامه قانون بگذارد؟ مگر با نبودن نمایندگان واقعی مردم می توان برای سرنوشت یک ملت قانون گذرانید؟ این عمل در دنیا عمل ظالمانه ای است که افرادی در پناه قدرت شخصی بخواهند سرنوشت ملتی را تغییر دهند و یا فرضاً دستورات مذهبی و اصول مسلّمه و قوانین موضوعه آن را تبدیل نمایند. کسانی که ذیل این ورقه را امضا می کنند و نامشان را در زیر این اعلامیه مشاهده می کنید، امید است از زمره خدمتگزاران دین بوده باشند که با هیچ دسته و جمعیت رابطه به خصوصی نداشته و نسبت به تمام افراد مسلمان با چشم برادری می نگرند و شاید هر کس ما را بشناسد، با همین وصف بشناسد و مقصود از این گفتار جز خیرخواهی و بیان حقیقت نداریم. البته با توجهات حضرت باری تعالی شأنه و عنایات خاصه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء، مردمی هستند که به اهمیت و حساسیت موقع پی برده، به وظایف دینی و انسانی خود عمل نمایند. خدای متعال همه را در راه رشد و صلاح هدایت فرماید. والسلام علی من اتبع الهدی. الاحقر سید علی اصغر خویی،...؛ مهدی الحسینی انگجی،...[۱۱] ۲۴ جمادی الاول، سنه ۱۳۸۲».

همچنین در اعلامیه ای که در تاریخ ۱۳۴۱/۹/۱ به امضای ۱۲۹ نفر از روحانیت تهران رسید، نام آیت الله انگجی هم به چشم می خورد.[۱۲]

در نگاه صاحب نظران

فقیه فرزانه، آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی (۱۳۲۰-۱۳۹۶ ق) در مورد خصوصیات ایشان می نویسد: آقای میرزا مهدی آقا که از حیث فضل و تقوا و حمیت دینی از مبرزین علمای تبریز هستند، بیشتر به اشتغالات دینیه و علمیه مشغول می باشند؛ امامت جماعت و منبر و تدریس، شغل شاغل ایشان است، به گمان من هیچ یک از علمای تبریز فعلاً به اندازه وی اشتغال روحانی ندارد.[۱۳]

محقق ارجمند، زنده یاد شیخ محمد شریف رازی او را با عنوان «سید العلماء و العاملین حجةالاسلام و المسلمین»[۱۴] جزو علمای معروف تبریز یاد کرده است.[۱۵]

استاد محقق آقای علیزاده نیز درباره وی می‌نگارد: معظم له بیان شیوا و نفس گرم داشت. در جلسه درس شرح لمعه ایشان در حدود صد نفر جمع می شدند و از علم و اخلاقش استفاده‌ها می بردند.[۱۶]

وفات

مرحوم آیت الله حاج سید مهدی حسینی انگجی پس از ۶۱ سال زندگی پربرکت و آکنده از خدمات علمی، دینی و اجتماعی، سرانجام در چهارم دی ماه ۱۳۴۳ ش. (۲۰ شعبان ۱۳۸۴ ق) بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش از تهران به شهر مقدس قم انتقال داده شد و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه سلام الله علیها در مسجد موزه (آینه) به خاک سپرده شد.[۱۷]

پانویس

  1. محله انگج، انگش، و...، در محاوره مردم تبریز به معنای گودال کم عمق است. این محله در شمال شرقی درب گجیل قرار دارد.
  2. آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، ج ۱، ص ۴۰-۴۲.
  3. «شنب غازان» از محلات قدیمی تبریز است و مقبره سلطان محمود غازان در آن جا قرار دارد.
  4. آشنای جانان، محمد الوانساز خویی، زیر چاپ.
  5. نامداران تاریخ، عمران علیزاده، ج ۱، ص ۳۷۰؛ آثار الحجة، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۲۲۹.
  6. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۳، ص ۳۸۱.
  7. نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۷۰؛ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۱.
  8. نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۷۰؛ گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۱.
  9. باید توجه داشت هدف اصلی از تصویب این لوایح، در حاشیه قرار دادن قوانین اسلامی بود؛ به گونه ای که با ظاهری فریبنده مانند حق رأی دادن به زنان مطرح می شد؛ در حالی که هدف، آزادی و بی بندوباری و سوء استفاده از قشر مظلوم زن بود.
  10. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، حمید روحانی، ج ۱، ص ۱۴۲-۱۴۴.
  11. اسناد انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۲۲.
  12. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج ۳، ص ۵۳ و ۵۴.
  13. خاطرات آیت الله حاج میرزا عبدالله مجتهدی، ص ۵۶۰.
  14. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۰.
  15. آثار الحجه، ج ۲، ص ۲۲۹.
  16. نامداران تاریخ، ج ۲، ص ۳۷۰.
  17. گنجینه دانشمندان، ج ۳، ص ۳۸۰.

منابع

آرشیو عکس و تصویر