آیه 20 سوره حج: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | *'''يصهر''': صهر: (بفتح اول: گداختن. «صهرت الشيء فانصهر: اذبته فاذاب»- «يصهر»: گداخته مىشود.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص25</ref> | + | *'''يصهر''': صهر: (بفتح اول): گداختن. «صهرت الشيء فانصهر: اذبته فاذاب»- «يصهر»: گداخته مىشود.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص25</ref> |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۱۸
<<19 | آیه 20 سوره حج | 21>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که آنچه در درون آنهاست (از امعاء و احشاء همه) و پوست بدنشان به آن آب سوزان گداخته شود.
که آنچه در شکم های ایشان است و پوست بدنشان به وسیله آن گداخته می شود،
آنچه در شكم آنهاست با پوست [بدن]شان بدان گداخته مىگردد.
بدان آب جوشان هر چه در درون شكم دارند و نيز پوستهايشان گداخته مىشود.
آنچنان که هم درونشان با آن آب میشود، و هم پوستهایشان.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- يصهر: صهر: (بفتح اول): گداختن. «صهرت الشيء فانصهر: اذبته فاذاب»- «يصهر»: گداخته مىشود.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ «20»
با آن مايع جوشان (كه از بالاى سرشان ريخته مىشود)، آنچه در درون و برونشان هست گداخته مىشود.
وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ «21»
و براى (كيفر) آنان گرزهايى از آهن است.
كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «22»
هرگاه اراده كنند كه از (شدّت) غم از دوزخ خارج شوند، به آن برگردانده مىشوند (و به آنان گفته مىشود:) بچشيد عذاب سوزان را.
پیام ها
1- آتش دوزخ، درون و برون را مىسوزاند. «بُطُونِهِمْ- وَ الْجُلُودُ»
2- دوزخيان براى نجات خود دست و پا مىزنند، امّا تلاش آنان بىنتيجه است.
«أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها- أُعِيدُوا فِيها»
جلد 6 - صفحه 30
3- دردناكتر از آتش دوزخ، غمها و عذابهاى روحى است. «مِنْ غَمٍّ»
4- عذاب دوزخ، ابدى است. «أُعِيدُوا فِيها»
5- دوزخيان، تحقير و سرزنش مىشوند. «ذُوقُوا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ «20»
يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ: گداخته شود به آن آنچه در شكمهاى ايشان باشد از امعاء و احشاء. وَ الْجُلُودُ: و گداخته شود پوستهاى ايشان، يعنى اثر آن حرارت به ظاهر و باطن ايشان سرايت نمايد. ابن عباس گفته: اگر قطره اى از آن آب بر كوههاى دنيا آيد هر آينه آب كند آنها را. «3»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيابٌ مِنْ نارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِيمُ «19» يُصْهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ «20» وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ «21» كُلَّما أَرادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ «22» إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِيها حَرِيرٌ «23»
وَ هُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِيدِ «24»
ترجمه
- اين دو گروه دو نزاع كنندهاند كه منازعه نمودند در باره پروردگارشان پس آنانكه كافر شدند بريده شود براى آنها جامههائى از آتش ريخته ميشود از بالاى سرهاشان آب گرم
گداخته ميشود بآن آنچه در شكمهاى آنها است و پوستهاشان
و از براى آنها است گرزهائى از آهن
هر گاه اراده كنند كه بيرون آيند از آن از اندوه باز گردانيده شوند در آن و گويند بچشيد عذاب آتش سوزان را
همانا خدا داخل ميكند آنانرا كه ايمان آوردند و بجا آوردند كارهاى شايسته را در بهشتهائيكه ميرود در زمين آنها نهرها زيور كرده شوند در
جلد 3 صفحه 597
آن بدست بندهائى از طلا و مرواريد و لباسشان در آن پرنيان است
و هدايت كرده شوند بپاكيزهئى از گفتار و هدايت كرده شوند براه خداوند سزاوار ستايش.
تفسير
- از آيات سابقه معلوم شد كه مردم روى زمين دو فرقهاند يك فرقه مؤمن موّحد ساجد و يك فرقه كافر مشرك متكبّر اگر چه اين فرقه بعضى مشرك تحقيقى و بعضى تقريبى هستند ولى كفر ملّت واحده است و در مقابل آن ايمان است و كمال ايمان بنصّ قرآن ولايت ائمه اطهار است و كسيكه قبول ولايت ننموده كافر است اگر چه ظاهرا مسلمان باشد پس فرد اجلى از عنوان دو دشمن و دو منازع كه ظاهرا مؤمن و كافر است ائمه اطهار عليهم السلام و بنى اميّه لعنهم اللّه تعالى ميباشند چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در خصال از امام حسين عليه السّلام تأكيده شده و لفظ خصم بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اينجا مراد دو جماعت مؤمنين و كفّارند كه با يكديگر هميشه در باره خدا و اوصاف كمال و جمال و جلال او نزاع دارند و اين خصومت ما بين آنها باقى است تا روز قيامت كه خداوند فصل كند چنانچه در اين آيه فرموده پس كسانيكه كافر شدند بدست قدرت براى آنها بريده شده جامههائى از آتش و ريخته ميشود بر سر آنها آب جوش كه گداخته ميشود از اثر آن احشاء و امعاء آنها چون بقدرى حرارت دارد كه مستقيما از سر وارد اندرونشان ميشود و اجزاء باطن آنها را متلاشى ميكند و بعدا اثر ميكند در پوست ظاهر بدنشان و آنرا ميگدازد و ساخته شده براى آنها گرزهائى از آهن كه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده اگر يكى از آن گرزها را در زمين بگذارند و تمام انس و جنّ جمع شوند و بخواهند آنرا از جاى خود حركت دهند نميتوانند و قمّى ره نقل فرموده كه چنان در آتش كباب ميشوند كه لب پائين آنها بنافشان ميرسد و لب بالاشان بوسط سرشان و هر وقت شعله آتش آنها را از قعر جهنّم بالا آورد و بخواهند از جهنّم بيرون آيند براى شدّت غم و اندوه و هراس با آنگرزها ملائكه بسرشان ميزنند بطوريكه بقعر جهنّم معاودت نمايند و ميگويند بچشيد عذاب آتش سوزان را كه در دنيا منكر بوديد و فكر نميكرديد تا باور كنيد و امّا كسانيرا كه ايمان آوردند و كارهاى ايشان در دنيا شايسته و خوب بوده خداوند بفضل و كرم خود داخل ميفرمايد در باغهائيكه جارى است در زمين يا از زير قصرهاى آنها نهرهاى آب
جلد 3 صفحه 598
شيرين و شير و شربت و زيور كرده ميشوند بامر الهى بتوسط ملائكه در آنجا بزيورهائى از قبيل دست بندهاى طلاى مرّصع بمرواريد براى آنكه در دنيا از زينت طلا اجتناب نمودند و در آخرت بايد مفتخر باشند بنشان الهى و لباس ايشان هم در آنجا بهمين ملاحظه پرنيان و حرير خواهد بود كه ابريشم خالص است و در دنيا بر مردها حرام بوده و ايشان صبر نمودند بر ترك آن و بعضى لؤلؤ را بكسر قرائت نمودهاند و بنابراين عطف بر ذهب است و بقرائت مشهوره ممكن است عطف بر محلّ من اساور باشد و ممكن است مفعول فعل مقدّر و بنابراين زينت مستقلّى خواهد بود يعنى و زيور كرده شوند بمرواريد و در هر حال معلوم است كه لباسشان حرير و زيورشان طلا و مرواريد است و از جمله خصائص اهل ايمان آنستكه هدايت شدند بقول طيّب و گفتار پاكيزه كه آن كلمه طيّبه لا اله الا اللّه محمّد رسول اللّه است و هدايت شدند براه مستقيم خداوند حميد كه ولايت ائمه اطهار است چنانچه قمّى ره نقل فرموده و در محاسن از امام باقر عليه السّلام و در كافى از امام صادق عليه السّلام تأكيد شده است و محتمل است مراد هدايت بقول طيّب در آخرت باشد چون گفتار اهل ايمان در بهشت تحيّت و سلام بيكديگر و حمد و شكر الهى است و مؤيّد اينمعنى است روايت قمى ره از امام صادق عليه السّلام در مقامات اهل بهشت كه فرموده كمتر نعيم بهشت بمشام ميرسد بويش از هزار سال راه بمسافت دنيا و كمترين منازل اهل بهشت منزلى است كه اگر جنّ و انس در آن وارد شوند و از طعام و شراب آن بخورند و بياشامند چيزى كم نميشود و كمترين اشخاصيكه وارد بهشت ميشوند كسى است كه سه باغ مرتفع از زمين بترتيب باو ميدهند چون وارد باغ اوّل كه پائينتر است ميشود مىبيند از خدّام و نهرها و ميوجات بقدريكه خدا ميداند و پر ميشود چشم و دلش از روشنى و خوشحالى و حمد و شكر الهى را بجا ميآورد پس باو ميگويند سرت را بالا كن باغ دوم را ببين و چون نظر ميكند در باغ دوم نعمتهائى مىبيند كه در باغ اوّل نبوده و طالب آن ميشود و او را آنجا ميبرند و چون داخل ميشود حمد و شكر الهى را بجا ميآورد و خداوند ميفرمايد در بهشت را بر وى او باز كنيد و باو ميگويند سرت را بالا كن ببين وقتى سرش را بالا ميكند مىبيند در خلد بروى او باز شده و چندين برابر نعمتهاى سابق براى او
جلد 3 صفحه 599
در آنجا مهيّا است و مسرّتش زياد ميشود و عرضه ميدارد پروردگار احمد بر نعمتهاى بىمنتهاى تو كه منّت نهادى بر من ببهشت و نجات دادى مرا از جهنّم بعدا شمّهئى از اوصاف حور العين و كثرت عدد آنها را بيان فرموده از آن جمله آنكه از شدّت لطافت مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه بهشتى نمودار است رزقنا اللّه تعالى انشاء اللّه ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هذانِ خَصمانِ اختَصَمُوا فِي رَبِّهِم فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيابٌ مِن نارٍ يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ الحَمِيمُ «19» يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم وَ الجُلُودُ «20»
اينکه دو دو خصم هستند با يكديگر در موضوع دين و خدا مخاصمه ميكنند پس كساني که كافر هستند بريده ميشود بر آنها لباس از آتش ريخته ميشود از بالاي سر آنها حميم جهنّم پخته ميشود و آب ميشود آنچه در درون آنها است و پوستهاي آنها.
(هذانِ خَصمانِ): كفّار و مؤمنين.
(اختَصَمُوا فِي رَبِّهِم): در ايمان و كفر توحيد و شرك، در بعض اخبار داريم راجع به جنگ بدر است که امير المؤمنين و حمزه و عبيدة بن حارث بن عبد المطّلب مقابل شدند با عتبة بن ربيعه و وليد بن عتبه و شيبه از مشركين، امير المؤمنين وليد را كشت حمزه عتبه را بقتل رسانيد و عبيده شيبه را بدرك وارد كرد، و در بعض اخبار
جلد 13 - صفحه 283
دارد که در مورد مخاصمه دو دسته بعد از رحلت پيغمبر درباره امير المؤمنين دوستان او با دشمنان او، در بعض اخبار دارد كفار يهود با مسلمين در حقّانيّت دين اسلام و بطلان آن. و مكرّر گفتهايم که اخبار بيان مصاديق ميكند منافي با اطلاق نيست، مراد اهل حقّ و اهل باطل هستند چه از مشركين و ساير كفّار و اهل ضلالت با موحدين و مؤمنين و ارباب هدايت دائما خصم يكديگر هستند و با يكديگر مخاصمه ميكنند و جمله بعد هم قرينه بر اينکه دعوي است که ميفرمايد:
(فَالَّذِينَ كَفَرُوا) و ضلّوا.
(قُطِّعَت لَهُم): يعني بريده و دوخته شده است براي آنها.
(ثِيابٌ مِن نارٍ): که اگر يكي از آن لباسها را در دنيا بياورند تمام هلاك ميشوند.
(يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم): آب ميشود آنچه در شكم آنها است از امعاء و غير آنها.
(وَ الجُلُودُ): پوست بدن آنها سوخته و در هم كشيده ميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 20)- و این آب سوزان و جوشان در بدن آنها آن چنان نفوذ میکند که
ج3، ص208
«هم درونشان را ذوب مینماید و هم پوستها و برونشان) را»! (یُصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج7، ص25
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم