غایة السؤل فی سیرة الرسول (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ غاية السؤل في سيرة الرسول (کتاب) را به غایة السؤل فی سیرة الرسول (کتاب) منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۸
کتاب «غایة السؤل فى سیرة الرسول(ص)»، توسط زینالدین عبدالباسط بن خلیل بن شاهین الشیخى معروف به عبدالباسط الحنفى، به زبان عربى و در ارتباط با سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، در قرن نهم هجرى به رشته تحریر در آمده است.
ساختار کتاب
کتاب از هفت بخش «مقدمه محقق و مؤلف، متن اصلى، خاتمه، حواشى و تعلیقات، ملحقات و مصادر تحقیق» تشکیل شده است. محقق در بخش حواشى و تعلیقات که چند برابر متن اصلى است، هر فصل را دوباره ذکر کرده و تحقیقات بسیار گستردهاى را انجام داده، مطالب زیادى را اضافه کرده است. وى با ارجاع دادن به منابعى بسیار، مطالب فراوانى را از آنها نقل کرده است. وى در بخش دیگرى به نام ملحق، تصویر برخى از نامههاى پیامبر(ص) به پادشاهان را ذکر کرده، پس از آن مصادر تحقیق را نیز جداگانه ذکر کرده است.
مطالب کتاب در ۲۶ فصل ارائه شده است. نویسنده مطالب را بسیار مختصر ذکر کرده، از گفتن مسائل اختلافى به جز مواردى اندک، پرهیز کرده است. وى غیر از یک بار اشاره به تورات و انجیل، تنها از کتاب «الروض الانف» نوشته عبدالرحمن سهیلى نام برده است.[۱]
گزارش محتوا
کتاب با مقدمه محقق آغاز شده است. وی پس از شرح حال کوتاهى از مؤلف، به ذکر تألیفات او پرداخته، پس از نام بردن تعدادى از آنها همچون: الروض الباسم فى حوادث العمر والتراجم، نزهة الاساطین فى من ولى مصر من السلاطین و نیل الامل فى ذیل الدول، به ارائه توضیحاتى درباره کتاب پرداخته و پس از اشاره به محتواى آن، مطلب را با اشاره به نحوه تحقیق خود به پایان برده است.
مؤلف، ابتدا در مقدمهاى کوتاه، پس از حمد و ثناى الهى، با اشاره به نام کتاب، نحوه نگارش خود را به طور خلاصه، توضیح داده است. وى سپس به مطالب اصلى خود پرداخته که در بیست و شش فصل بیان شدهاند.
نویسنده در فصل اول، نسب پیامبر اکرم را تا حضرت آدم(ع) ذکر کرده است. وى پس از ذکر حدیثى از پیامبر(ص)، نسب ایشان را تا عدنان متفق علیه دانسته است.[۲]
فصل دوم، مربوط به نام مادر پیامبر(ص) مىباشد که پس از ذکر اجدادش، با گفتهاى از کتاب «الروض الانف» سهیلى به این نکته شده است که خداوند پس از به دنیا آمدن والدین پیامبر(ص)، آنها را به دست ایشان(ص) مسلمان کرده است.[۳]
فصل سوم مختص به عموهاى پیامبر(ص) مىباشد که ۹ نفر بوده وآخرین آنها، ابولهب است و نویسنده با اشاره به آیه «تبت یدا ابولهب»، دشمنى وى با پیامبر(ص) را متذکر شده است.[۴]
مؤلف در فصل چهارم، نام ۶ نفر از عمههاى پیامبر(ص) از جمله: ام حکیم و صفیه را ذکر کرده است.[۵]
در فصل پنجم، محل ولادت و زندگى پیامبر(ص) در مکه و تاریخ ولادت ایشان ذکر شده است.[۶] در این فصل، همچنین داستان ذبح عبدالله، شیر دادن حلیمه، مسافرت پیامبر(ص) به شام، بعثت پیامبر(ص)، اولین مسلمانان، هجرت به حبشه و معراج نیز ذکر شده است.
مؤلف، در فصل ششم، داستان هجرت پیامبر(ص) به مدینه، ماندن امام على(ع) براى رد کردن ودایع و نزول برخى احکام همچون تغییر قبله را ذکر کرده است.[۷]
مجموع غزوات پیامبر(ص) که بنا بر قولى تعدادشان به بیست و هفت مىرسد در فصل هفتم ذکر شده است.[۸]
نویسنده در فصل هشتم، حج و عمره پیامبر(ص) را ذکر کرده است. دو بار حج قبل از وجوب و یک بار بعد از آن که به حجة الوداع معروف شده است. مجموع عمرههاى پیامبر(ص) نیز پنج بار بوده است.[۹]
اوصاف پیامبر(ص) که اکمل، اجمل و احسن مردم خلقا و خلقا بوده است، در فصل نهم و اسماء مبارک ایشان همچون؛ احمد، طه، مزمل، مدثر و بشیر در دهمین فصل آمده است. نویسنده ذکر نام پیامبر در تورات و انجیل را نشانه شرف ایشان دانسته است.[۱۰]
یازدهمین فصل، به اخلاق پیامبر(ص) اختصاص دارد. اسخى الناس و اجودهم، مردى که در برابر درخواست دیگران هیچ گاه کلمه «لا» را بر زبان جارى نکرده است، صادقترین و با اخلاقترین مردم و کسى که خوبىهایش به شماره درنمىآید، از جمله خصوصیات ایشان مىباشد.[۱۱]
مؤلف تعداد همسران پیامبر(ص) را که تعدادشان به بیست و سه نفر رسیده، در فصل دوازدهم ذکر کرده است و در فصل سیزدهم، اولاد ایشان را نام برده است که به جز ابراهیم، همگى از خدیجه بودهاند.[۱۲]
فصل چهاردهم، مختص به صحابه پیامبر مىباشد که تعدادشان حتى از بیست هزار نفر نیز بیشتر دانسته شده است. نویسنده عشره مبشره را هادیان دین دانسته است.[۱۳]
وى در پانزدهمین فصل، که به «النجباء من اصحابه» اختصاص دارد، دوازده نفر را نام برده است. وى در این فصل، از عشره مبشره تنها خلفاء راشدین را نام مىبرد.[۱۴]
مؤلف در فصل شانزدهم، نام کاتبان پیامبر(ص) و در فصل بعدى، نام کسانى که مسئول گردنزدن مشرکان بودهاند از جمله امام على(ع) زبیر، مقداد و عاصم بن ثابت را ذکر کرده است.[۱۵]
وى در فصل هجدهم، فرستادگان پیامبر(ص) به اطراف و اکناف را نام برده است که تعدادشان به ده نفر مىرسد.[۱۶]
نوزدهمین فصل به عبدها و کنیزهاى پیامبر(ص) اختصاص دارد که حدود سى نفر مرد و ده نفر زن بودهاند.[۱۷]
مؤلف در فصل بیستم که مختص نگهبانان پیامبر(ص) است، متذکر شده که پیامبر(ص) بعد از نزول آیه «والله یعصمک من الناس» بدون نگهبان زندگى مىکرده است.
وى در فصل بیست و یکم، نام مرکبها و دیگر حیوانات خانگى پیامبر(ص) را برده و در فصل بعد به سلاحهاى ایشان اشاره کرده که ذوالفقار نیز جزء آنها بوده است.[۱۸]
فصل بیست و سوم به ذکر البسه و اثاثیه پیامبر(ص) اختصاص یافته است، جبهاى یمنى، شلوارى عمانى، عمامهاى که سحاب نام داشته است و ظرفى براى کیل کردن زکاة فطره، برخى از وسایلى است که نام برده شدهاند.[۱۹]
مؤلف معجزات پیامبر(ص) را در فصل بیست و چهارم ذکر کرده است. وى، تعداد آنها را زیاد و غیر قابل شمارش دانسته و قرآن را بزرگترین آنها معرفى کرده است.[۲۰]
وى وفات پیامبر(ص) را در فصل بیست و پنجم شرح داده، آن را بزرگترین مصیبت در اسلام دانسته است. وى با اشاره به شمشیر کشیدن عمر و تهدید به کشتن قائلین به وفات پیامبر(ص)، رحلت ایشان را در سن ۶۳ سالگى و در ربیع الاول دانسته است.[۲۱]
آخرین فصل، درباره کفن و دفن پیامبر(ص) مىباشد. مؤلف پس از ذکر نحوه غسل دادن پیامبر(ص) که طبق دستور یک صداى غیبى بر روى لباس ایشان انجام شده، گفته است که در آن زمان چنان بوى خوشى سراسر فضاى مدینه را فراگرفته بوده است که هیچ گاه استشمام نشده است.[۲۲]
مؤلف در بخش خاتمه تنها به این مطلب اشاره کرده است که قصد داشته در سیره پیامبر(ص)، کتابى به اختصار بنویسد.
وضعیت کتاب
این کتاب در سال ۱۴۰۸ق توسط دکتر محمد کمالالدین عزالدین على براى اولین بار تصحیح گردیده و در انتشارات عالم الکتب بیروت به چاپ رسیده است.
فهرست آیات، احادیث و ما فى معناها، اماکن و شهرها، اسماء سلاح و متاع، اسماء چهارپایان و مرکبها و فهرست مطالب، در انتهاى کتاب آمده است.
پاورقىها شامل اختلاف نسخهها و موارد اضافه شده در متن توسط محقق مىباشد. وى صفحاتى از نسخه خطى را نیز در ابتداى کتاب چاپ کرده است.
پانویس
منبع
ویکی نور