قصه مدینه (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab371.jpg|بندانگشتی|‏قصه مدینه: تاریخ زندگی حضرت فاطمه و وقایع پس از رحلت حضرت رسول]]
+
کتاب '''«قصه مدینه»''' تألیف على نظرى منفرد، گزارش و تحلیلى از تاریخ زندگى [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]] (علیهاالسلام) و وقایع پس از [[رحلت پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله) و ماجراهای اختلاف بین مسلمانان است، که با استناد به [[منابع حدیثی|جوامع روایى]] و تاریخى فریقین نگاشته شده است.
 +
{{مشخصات کتاب
  
'''«قصه مدینه: تاریخ زندگى حضرت فاطمه زهرا(س) و وقایع پس از رحلت حضرت رسول(ص)»'''، تألیف على نظرى منفرد، گزارش و تحلیلى از تاریخ زندگى [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]](س) و وقایع پس از رحلت [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) است که با استناد به [[منابع حدیثی|جوامع روایى]] و تاریخى فریقین نگاشته شده است.<ref>مجله کتاب‌هاى اسلامى، ص۱۴۸-۱۴۹</ref>
+
|عنوان=قصه مدینه
  
==ساختار کتاب==
+
|تصویر= [[پرونده:Ketab371.jpg|240px|وسط]]
  
کتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده است. نویسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشیب [[مدینه|مدینه]]، قصه‌هاى پرماجراى دوران [[صحابه]] در این شهر و به‌ویژه مطالبى در مظلومیت [[اهل البیت|اهل‌بیت]](ع) را در شش فصل ارائه کرده است.<ref>همان</ref>
+
|نویسنده=على نظرى منفرد
  
==گزارش محتوا==
+
|موضوع= زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام / تاریخ صدر اسلام
  
در مقدمه، مطالبى پیرامون [[رحلت پيامبر اسلام|رحلت پیامبر]](ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن [[صحابه]] و راه شناخت منافقین، عنوان گردیده است.<ref>مقدمه، ص۱۷-۲۲</ref>
+
|زبان= فارسی
  
در فصل نخست این اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. این فصل، شامل مباحثى درباره خلافت و مشروعیت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] و احادیثى درباره [[امام علی علیه السلام|امام على]](ع) و اهل‌بیت(ع) است.<ref>متن کتاب، ص۲۶-۹۵</ref>
+
|تعداد جلد=۱
  
پیامبر(ص) پس از ۲۳ سال تلاش بى‌وقفه و کوششى مداوم، چشم از جهان فروبست و روح مقدسش به‌سوى ملکوت پرواز کرد. او مسئولیت خویش را انجام داد و رسالتش را ابلاغ نمود. دینى که او مأمور تبلیغ آن شده بود، کامل و تمام بود و هیچ نقصان و کاستى‌اى در آن نبود تا مسلمانان آن را کامل کنند. پس آنچه در خیر و سعادت، تباهى و شقاوت بشریت تأثیر مى‌گذاشت، توسط [[وحی|وحى]] به رسول خدا(ص) انتقال یافت و او نیز به مردم ابلاغ کرد. پس همه چیز از طرف حضرت حق بیان و توسط رسول خدا ابلاغ شد. نویسنده پس از بیان این مطلب، این سؤال را مطرح مى‌کند که با توجه به اینکه [[اسلام]] دین ابدى و همیشگى است و بعد از پیامبر(ص)، کسى به‌عنوان نبى و پیامبر نخواهد آمد، مسئله [[خلافت]] و مشروعیت آن بعد از ایشان چه خواهد شد؟<ref>ر.ک: همان، ص۲۳-۲۴</ref> در ادامه، سه راهى که براى مشروعیت خلافت وجود دارد، به‌تفصیل بحث شده است. این سه راه عبارتند از: اجماع، شورا و نصب.<ref>همان، ص۲۶</ref>
+
|عنوان افزوده1=
  
در فصل دوم، از شایستگى‌هاى [[امام علی علیه السلام|حضرت على]](ع) براى رهبرى سخن به میان آمده است. از جمله آنکه از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]] نقل شده است که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که خصلت‌هایى از على(ع) بیان مى‌کرد که اگر یکى از آنها در کسى باشد، براى فضل و شرف او کافى است؛ مثلا پیامبر فرموده:
+
|افزوده1=
 +
 
 +
|عنوان افزوده2=
 +
 
 +
|افزوده2=
 +
 
 +
|لینک=
 +
}}
 +
==محتوای کتاب==
 +
 
 +
کتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده و مطالبى پیرامون [[رحلت پيامبر اسلام|رحلت پیامبر]](ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن [[صحابه]] و راه شناخت منافقین، عنوان گردیده است.
 +
 
 +
نویسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشیب [[مدینه|مدینه]]، قصه‌هاى پرماجراى دوران [[صحابه]] در این شهر و به‌ویژه مطالبى در مظلومیت [[اهل البیت|اهل‌بیت]](ع) را در شش فصل ارائه کرده است.
 +
 
 +
در فصل نخست این اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. این فصل، شامل مباحثى درباره [[خلافت]] و مشروعیت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى [[واقعه سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] و احادیثى درباره [[امام علی علیه السلام|امام على]](ع) و اهل‌بیت(ع) است.
 +
 
 +
در فصل دوم، از شایستگى‌هاى [[امام علی علیه السلام|حضرت على]](ع) براى رهبرى سخن به میان آمده است. از جمله از [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]] نقل شده است که گفت: از [[رسول خدا]](ص) شنیدم که خصلت‌هایى از على(ع) بیان مى‌کرد که اگر یکى از آنها در کسى باشد، براى فضل و شرف او کافى است؛ مثلا پیامبر فرموده:
  
 
#«من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ «هرکس من مولاى اویم، پس على مولاى اوست».
 
#«من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ «هرکس من مولاى اویم، پس على مولاى اوست».
سطر ۲۲: سطر ۳۹:
 
#«علی منّی کنفسی، طاعته طاعتی و معصیته معصیتی»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپیچى از او سرپیچى از من است».
 
#«علی منّی کنفسی، طاعته طاعتی و معصیته معصیتی»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپیچى از او سرپیچى از من است».
 
#«حرب علی حرب اللّه و سلم علی سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
 
#«حرب علی حرب اللّه و سلم علی سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
#«ولی علی ولی اللّه و عدوّ علی عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
+
#«ولی علی ولیّ اللّه و عدوّ علی عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
 
#«علی حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
 
#«علی حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
 
#«حبّ علی إیمان و بغضه کفر»؛ «دوست داشتن على، ایمان و دشمنى با او، کفر است».
 
#«حبّ علی إیمان و بغضه کفر»؛ «دوست داشتن على، ایمان و دشمنى با او، کفر است».
سطر ۲۹: سطر ۴۶:
 
#«علی قسیم الجنّة و النّار»؛ «على تقسیم‌کننده بهشت و دوزخ است».
 
#«علی قسیم الجنّة و النّار»؛ «على تقسیم‌کننده بهشت و دوزخ است».
 
#«من فارق علیا فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق اللّه»؛ «هرکس از على جدا شود از من جدا شده و هرکس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
 
#«من فارق علیا فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق اللّه»؛ «هرکس از على جدا شود از من جدا شده و هرکس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
#«شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة»؛ «شیعیان على در روز قیامت رستگارند»<ref>همان، ص۹۷-۹۸</ref>
+
#«شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة»؛ «شیعیان على در روز قیامت رستگارند».
  
 
در روایت دیگرى که از [[معاذ بن جبل]]، از پیامبر(ص) نقل شده، چنین آمده است که آن حضرت فرمود: یا على! من بر تو در [[نبوت]] پیشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چیز برتر هستى و هیچ قریشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله کند:
 
در روایت دیگرى که از [[معاذ بن جبل]]، از پیامبر(ص) نقل شده، چنین آمده است که آن حضرت فرمود: یا على! من بر تو در [[نبوت]] پیشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چیز برتر هستى و هیچ قریشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله کند:
سطر ۳۹: سطر ۵۶:
 
#در میان رعیت، عادل‌تر از دیگران بودى؛
 
#در میان رعیت، عادل‌تر از دیگران بودى؛
 
#آگاهى و بصیرت تو در قضایا بیش از دیگران است؛
 
#آگاهى و بصیرت تو در قضایا بیش از دیگران است؛
#نزد خدا مزیت و برترى تو عظیم‌تر است.<ref>ر.ک: همان، ص۹۹</ref>
+
#نزد خدا مزیت و برترى تو عظیم‌تر است.
 
 
فصل سوم ویژه بیان فضایل، ویژگى‌ها و مظلومیت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه زهرا]](س) است. در روایتى در این فصل، چنین آمده است که پیامبر(ص) فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است. بعضى از مردم گفتند: یا رسول‌الله! مگر فاطمه از جنس بشر نیست؟ فرمود: فاطمة حورای إنسیة (حور و انس است). گفتند: چگونه او حوراى انسیه است؟ فرمود: خدا او را قبل از خلقت [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] از نور خود آفرید و هنگامى که آدم را آفرید او را بر آدم عرضه کرد. گفتند: فاطمه در کجا بود؟ فرمود: در حقه‌اى زیر ساق [[عرش]]. گفتند: طعام او چه بود؟ فرمود: [[تسبیح|تسبیح]]، تقدیس، [[تهليل‌‌‌‌‌|تهلیل]] و تحمید. پس زمانى که خداى عز و جل آدم را آفرید و مرا از صلب او بیرون آورد و خواست فاطمه را از صلب من بیرون آورد، او را در سیب بهشتى قرار داد و [[جبرئیل|جبرئیل]] آن را نزد من آورد.<ref>همان، ص۱۴۹-۱۵۰</ref>
 
 
 
در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه ([[ابوبکر|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]]) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در این فصول، عبارت است از: حدیث شیطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبکر، رابطه عمر با [[یهود|یهود]]، رأى عمر درباره [[قرآن]]، جارود عامرى، تصرف عثمان در بیت‌المال، [[ولید بن عقبه|ولید بن عقبه]]، وفات [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، اسباب قتل عثمان، نقش [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] و... .<ref>همان، ص۲۹۳-۴۶۳</ref>
 
  
==پانویس==
+
فصل سوم شامل بیان فضایل، زندگی و مظلومیت [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه زهرا]] (علیهاالسلام) است.
<references />
 
==منابع مقاله==
 
  
#مقدمه و متن کتاب.
+
در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه ([[ابوبکر|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]] و [[عثمان بن عفان|عثمان]]) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در این فصول عبارت است از: حدیث شیطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبکر، رابطه عمر با [[یهود|یهود]]، رأى عمر درباره [[قرآن]]، تصرف عثمان در [[بیت المال]]، [[ولید بن عقبه|ولید بن عقبه]]، وفات [[ابوذر غفاری|ابوذر]]، اسباب قتل عثمان، نقش [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] و... .
#مجله کتاب‌هاى اسلامى، شماره ۱۶، بهار ۱۳۸۳، «پیامبر و اهل‌بیت(ع)»، پایگاه مجلات تخصصى نور.
 
  
==منبع==
+
==منابع==
ویکی نور
+
*"پیامبر و اهل‌بیت(ع)"، مجله کتاب‌هاى اسلامى، پایگاه مجلات تخصصى نور، شماره ۱۶، بهار ۱۳۸۳.
 +
*نرم افزار دانشنامه حج، بخش کتابشناسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
 +
[[رده:حضرت فاطمه سلام الله علیها]][[رده:کتابهای با موضوع حضرت فاطمه علیهاالسلام]]
 +
[[رده:کتاب‌های تاریخی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۵:۵۱

کتاب «قصه مدینه» تألیف على نظرى منفرد، گزارش و تحلیلى از تاریخ زندگى حضرت زهرا (علیهاالسلام) و وقایع پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و ماجراهای اختلاف بین مسلمانان است، که با استناد به جوامع روایى و تاریخى فریقین نگاشته شده است.

Ketab371.jpg
نویسنده على نظرى منفرد
موضوع زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام / تاریخ صدر اسلام
زبان فارسی
تعداد جلد ۱

محتوای کتاب

کتاب با مقدمه‌اى از مؤلف آغاز شده و مطالبى پیرامون رحلت پیامبر(ص)، منشأ اختلافات، عادل دانستن صحابه و راه شناخت منافقین، عنوان گردیده است.

نویسنده در گزارش خود، سرنوشت پرفراز و نشیب مدینه، قصه‌هاى پرماجراى دوران صحابه در این شهر و به‌ویژه مطالبى در مظلومیت اهل‌بیت(ع) را در شش فصل ارائه کرده است.

در فصل نخست این اثر، مباحثى در شش بخش ارائه شده است. این فصل، شامل مباحثى درباره خلافت و مشروعیت آن، حوادث تلخ مربوط به ماجراى سقیفه و احادیثى درباره امام على(ع) و اهل‌بیت(ع) است.

در فصل دوم، از شایستگى‌هاى حضرت على(ع) براى رهبرى سخن به میان آمده است. از جمله از جابر بن عبدالله نقل شده است که گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که خصلت‌هایى از على(ع) بیان مى‌کرد که اگر یکى از آنها در کسى باشد، براى فضل و شرف او کافى است؛ مثلا پیامبر فرموده:

  1. «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ «هرکس من مولاى اویم، پس على مولاى اوست».
  2. «علی منّی کهارون من موسى»؛ «على از من چنان است که هارون نسبت به موسى بود».
  3. «علی منّی و أنا منه»؛ «على از من و من از اویم».
  4. «علی منّی کنفسی، طاعته طاعتی و معصیته معصیتی»؛ «على نسبت به من همانند خودش [خودم] است، اطاعت از او اطاعت از من و سرپیچى از او سرپیچى از من است».
  5. «حرب علی حرب اللّه و سلم علی سلم اللّه»؛ «جنگ با على، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداست».
  6. «ولی علی ولیّ اللّه و عدوّ علی عدوّ اللّه»؛ «دوست على، دوست خدا و دشمن على، دشمن خداست».
  7. «علی حجّة اللّه على عباده»؛ «على حجت خدا بر بندگانش مى‌باشد».
  8. «حبّ علی إیمان و بغضه کفر»؛ «دوست داشتن على، ایمان و دشمنى با او، کفر است».
  9. «حزب علی حزب اللّه و حزب أعدائه حزب الشّیطان»؛ «حزب على حزب خدا و حزب دشمنان او حزب شیطان است».
  10. «علی مع الحقّ و الحقّ معه لا یفترقان»؛ «على با حق و حق با اوست که از یکدیگر جدا نشوند».
  11. «علی قسیم الجنّة و النّار»؛ «على تقسیم‌کننده بهشت و دوزخ است».
  12. «من فارق علیا فقد فارقنی و من فارقنی فقد فارق اللّه»؛ «هرکس از على جدا شود از من جدا شده و هرکس از من جدا شود از خدا فاصله گرفته است».
  13. «شیعة علی هم الفائزون یوم القیامة»؛ «شیعیان على در روز قیامت رستگارند».

در روایت دیگرى که از معاذ بن جبل، از پیامبر(ص) نقل شده، چنین آمده است که آن حضرت فرمود: یا على! من بر تو در نبوت پیشى گرفتم و تو بر مردم در هفت چیز برتر هستى و هیچ قریشى‌اى نمى‌تواند با تو در آن مقابله کند:

  1. تو اول کسى بودى که ایمان به خدا آوردى؛
  2. به عهد و پیمان الهى بهتر از دیگران وفا کردى؛
  3. امر خدا را بهتر از دیگران اقامه کردى؛
  4. در مساوات در تقسیم، از دیگران برتر بودى؛
  5. در میان رعیت، عادل‌تر از دیگران بودى؛
  6. آگاهى و بصیرت تو در قضایا بیش از دیگران است؛
  7. نزد خدا مزیت و برترى تو عظیم‌تر است.

فصل سوم شامل بیان فضایل، زندگی و مظلومیت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است.

در فصل‌هاى چهارم تا ششم، حوادث و مسائل مربوط به دوران خلفاى سه‌گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) ارائه شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در این فصول عبارت است از: حدیث شیطان و استقاله، مدت زمامدارى ابوبکر، رابطه عمر با یهود، رأى عمر درباره قرآن، تصرف عثمان در بیت المال، ولید بن عقبه، وفات ابوذر، اسباب قتل عثمان، نقش طلحه و زبیر و... .

منابع

  • "پیامبر و اهل‌بیت(ع)"، مجله کتاب‌هاى اسلامى، پایگاه مجلات تخصصى نور، شماره ۱۶، بهار ۱۳۸۳.
  • نرم افزار دانشنامه حج، بخش کتابشناسی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه