خلافت عثمان بن عفان: تفاوت بین نسخهها
(پروژه4: اولویت بندی و رتبه بندی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | {{تقویم|سال=سال 24 هجری قمری|روز= | + | {{تقویم|سال=سال 24 هجری قمری|روز=۱ محرم}} |
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
+ | [[عثمان بن عفان]] در [[شورای شش نفره خلافت|شوراى شش نفرى]] که [[عمر بن خطاب]] برای انتخاب [[خلیفه]] ترتیب داده بود، در اوایل [[ماه محرم]] سال ۲۴ هجرى به [[خلافت]] رسید. | ||
− | ==تشکیل شورای | + | ==تشکیل شورای خلافت== |
− | هنگامى | + | هنگامى که [[عمر بن خطاب]] (دومین خلیفه مسلمین) بدست «[[فیروز ابولؤلؤ|فیروز ابولؤلؤ]]» در [[مدینه]] زخمى گردید و به مرگ خود اطمینان پیدا کرد، [[عبدالرحمن بن عوف]] (یکى از [[صحابه]] [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله) را فراخواند و نخست به وى پیشنهاد نمود که جانشینى وى را بپذیرد. اما عبدالرحمان آن را فراتر از توانایى خویش دید و از پذیرفتن مسئولیت سنگین آن، خوددارى کرد. آنگاه عمر بن خطاب به وى دستور داد تا پنج تن از بزرگان صحابه را گرد آورد و با خود، یک [[شورای شش نفره خلافت|شوراى شش نفرى]] تشکیل دهد و از میان آنان، یک نفر به عنوان خلیفه مسلمانان برگزیده شده و سایرین با او [[بیعت]] نمایند. |
− | + | اعضاى شورا عبارت بودند از: امام [[على بن ابى طالب]] علیه السلام، عبدالرحمن بن عوف، [[عثمان بن عفان]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]] و [[سعد بن ابی وقاص|سعد بن ابى وقاص]]. | |
− | اعضاى شورا عبارت بودند از: | ||
− | + | همچنین عمر بن خطاب دستور داد فرزندش [[عبدالله بن عمر]] و دو شخصیت منتسب به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله، یعنى [[امام حسن]] علیه السلام و [[عبدالله بن عباس]]، بدون داشتن حق رأى، به عنوان ناظر در جلسه حضور داشته باشند.<ref>تحلیلى از زندگانى امام حسن مجتبى علیه السلام، ص ۱۲۶.</ref> | |
==چگونگی انتخاب خلیفه== | ==چگونگی انتخاب خلیفه== | ||
− | عمر بن خطاب به اعضاى شورا، سه روز فرصت داد تا با بررسى جهات و جوانب | + | عمر بن خطاب به اعضاى شورا، سه روز فرصت داد تا با بررسى جهات و جوانب حکومت و اوصاف و شایستگى هاى افراد، یک تن را برگزینند. وى، «[[ابوطلحه انصاری|ابو طلحه انصارى]]» را با ۵۰ نفر نیروى مسلح، مامور تشکیل جلسه و توافق نهایى اعضاء و اجراى مصوبات آن نمود و به او دستور داد که آراى اقل باید تابع آراى اکثر باشد و اگر طرفین، مساوى (سه به سه) شدند، ترجیح با طرفى است که عبدالرحمن بن عوف در آن باشد. هر که با تصمیمات آن مخالفت ورزد، با شمشیر سرش را از بدن جدا کند. |
− | + | جلسه اعضاى شورا آغاز گردید و به بحث و تبادل نظر پرداختند. آنان سه روز را در اتاقى در بسته گفتگو کردند و سرانجام، سه تن از آنان، راى خود را به دو نفر واگذار کردند و به این صورت که [[زبیر بن عوام]]، راى خود را به [[امام على]] علیه السلام واگذار کرد و عبدالرحمان بن عوف و [[سعد بن ابى وقاص]]، هم به على علیه السلام و هم به [[عثمان بن عفان]] راضى بودند. [[طلحة بن عبیدالله|طلحة بن عبیدالله]] در آن هنگام که در سفر بود، نتوانست در جلسه شورا حاضر گردد. وى پس از [[بیعت]] با عثمان از سفر برگشت و به این امر رضایت داد. | |
− | جلسه اعضاى شورا آغاز | ||
− | به هر حال، دو نفر از | + | به هر حال، دو نفر از میان اعضاى شورا یعنى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان، نامزد [[خلافت]] شدند. مهلت سه روز به پایان رسید و همه چشم انتظار معرفى خلیفه تازه بودند. عبدالرحمن در این هنگام، غیر از گفتگوهاى فردى و جلسه اى با امام على علیه السلام و عثمان بن عفان، با برخى از بزرگان صحابه نیز مشورت هایى مى کرد و نظرات آنان را جویا مى شد. |
− | عبدالرحمن به | + | عبدالرحمن به پیروى از [[عمر بن خطاب]]، تمایل باطنى به خلافت امام على علیه السلام نداشت و انتخاب آن حضرت براى عضویت در شورا را، تنها براى مشروعیت بخشیدن ظاهرى کار انتقال خلافت مى دانست و در حقیقت، نیت آنان انتخاب عثمان بن عفان بود. عبدالرحمن به دنبال گریزگاهى مى گشت که عثمان را به تخت خلافت بنشاند ولى با هر کسى گفتگو مى کرد، آنان على بن ابى طالب علیه السلام را بخاطر کمالات نفسانى، سبقت در [[اسلام]] و خویشاوندى با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم، بر عثمان ترجیح مى دادند. شاید منظور عبدالرحمن در گفتگو با بزرگان صحابه، راضى کردن آنان به خلافت عثمان بود و از این راه، زمینه را براى پذیرش عمومى فراهم مى کرد. |
− | + | روز چهارم فرارسید و مسلمانان در [[مسجدالنبى]] صلى الله علیه و آله گرد آمده تا به خلیفه سوم بیعت کنند. عبدالرحمن، در آغاز از تشکیل جلسه شورا و روند آن گزارشى داد و نهایى شدن نامزدى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان را اعلان کرد. | |
− | + | آنگاه از مردم، درباره انتخاب یکى از این دو نظرخواهى کرد. مردم دو دسته شدند. تعدادى از صحابه و یاران نزدیک رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، به على علیه السلام و تعدادى دیگر به عثمان راى دادند و در نتیجه، پراکندگى آرا و دودستگى به وجود آمد. | |
− | + | عبدالرحمن براى پایان کار، نخست حضرت على علیه السلام را به پیش فراخواند و به وى گفت: اى ابوالحسن، آیا با خدا پیمان مى بندى که به [[قرآن|کتاب الله]]، [[سنت]] رسول خدا صلى الله علیه و آله و سیره دو خلیفه پیشین عمل نمایى؟ | |
− | + | حضرت على علیه السلام بدون هیچ گونه ظاهرسازى فرمود: پیمان مى بندم که به کتاب خدا و سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و به علم خود عمل کنم. | |
− | + | سپس عبدالرحمن به عثمان گفت: اى عثمان، آیا با خدا پیمان مى بندى که به کتابش و سنت پیامبرش و سیره دو خلیفه پیشین عمل کنى؟ عثمان، بدون هیچ گونه تاملى گفت: مى پذیرم. من پیمان مى بندم که به کتاب خدا، سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سیره شیخین عمل کنم! | |
− | + | عبدالرحمن که خود سازنده این صحنه نمایش بود، دست روى دست خود زد و گفت: تمام شد. سپس با عثمان بیعت کرد و مردم نیز با عثمان بیعت کردند. طلحة بن عبیدالله که پس از این ماجرا به مدینه برگشته بود، چون دید همگان با عثمان بیعت کردند، او نیز به ناچار با وى بیعت کرد. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | لازم به یادآورى است که کشته شدن عمر بن خطاب، سه روز مانده به آخر [[ذى الحجه]] سال ۲۳ هجرى واقع شد و انتخاب عثمان به خلافت، در چهارمین روز درگذشت عمر که مصادف با روز یکشنبه، اول [[ماه محرم]] سال ۲۴ هجرى قمرى بود، به وقوع پیوست.<ref> نک: تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۵۵۴؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۲، ص ۱۶۲؛ معالم المدرستین، ج ۱، ص ۱۷۱.</ref> اما [[جلال الدین سیوطی|جلال الدین سیوطى]] در تاریخ الخلفاء گفته است: عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار روز باقى مانده به آخر ذى الحجه زخمى گردید و در روز یکشنبه اول ماه محرم، دفن شد. آنگاه در صفحات دیگر گفته: انتخاب عثمان بن عفان، سه روز پس از دفن عمر بن خطاب واقع گردید.<ref> تاریخ الخلفاء، ص ۱۵۱ و ۱۷۱. </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد اول، ماه محرم. |
+ | ==مطالب مرتبط== | ||
+ | *[[عثمان بن عفان]] | ||
+ | *[[شورای شش نفره خلافت]] | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=شده | |سنجش=شده | ||
سطر ۵۵: | سطر ۵۱: | ||
|کیفیت پژوهش= خوب | |کیفیت پژوهش= خوب | ||
}} | }} | ||
− | |||
[[رده:وقایع ماه محرم]] | [[رده:وقایع ماه محرم]] | ||
[[رده:سال ۲۴ هجری قمری]] | [[رده:سال ۲۴ هجری قمری]] | ||
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]] | [[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۳
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:۱ محرم |
سال 24 هجری قمری |
عثمان بن عفان در شوراى شش نفرى که عمر بن خطاب برای انتخاب خلیفه ترتیب داده بود، در اوایل ماه محرم سال ۲۴ هجرى به خلافت رسید.
تشکیل شورای خلافت
هنگامى که عمر بن خطاب (دومین خلیفه مسلمین) بدست «فیروز ابولؤلؤ» در مدینه زخمى گردید و به مرگ خود اطمینان پیدا کرد، عبدالرحمن بن عوف (یکى از صحابه رسول خدا صلى الله علیه و آله) را فراخواند و نخست به وى پیشنهاد نمود که جانشینى وى را بپذیرد. اما عبدالرحمان آن را فراتر از توانایى خویش دید و از پذیرفتن مسئولیت سنگین آن، خوددارى کرد. آنگاه عمر بن خطاب به وى دستور داد تا پنج تن از بزرگان صحابه را گرد آورد و با خود، یک شوراى شش نفرى تشکیل دهد و از میان آنان، یک نفر به عنوان خلیفه مسلمانان برگزیده شده و سایرین با او بیعت نمایند.
اعضاى شورا عبارت بودند از: امام على بن ابى طالب علیه السلام، عبدالرحمن بن عوف، عثمان بن عفان، زبیر بن عوام، طلحة بن عبیدالله و سعد بن ابى وقاص.
همچنین عمر بن خطاب دستور داد فرزندش عبدالله بن عمر و دو شخصیت منتسب به خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله، یعنى امام حسن علیه السلام و عبدالله بن عباس، بدون داشتن حق رأى، به عنوان ناظر در جلسه حضور داشته باشند.[۱]
چگونگی انتخاب خلیفه
عمر بن خطاب به اعضاى شورا، سه روز فرصت داد تا با بررسى جهات و جوانب حکومت و اوصاف و شایستگى هاى افراد، یک تن را برگزینند. وى، «ابو طلحه انصارى» را با ۵۰ نفر نیروى مسلح، مامور تشکیل جلسه و توافق نهایى اعضاء و اجراى مصوبات آن نمود و به او دستور داد که آراى اقل باید تابع آراى اکثر باشد و اگر طرفین، مساوى (سه به سه) شدند، ترجیح با طرفى است که عبدالرحمن بن عوف در آن باشد. هر که با تصمیمات آن مخالفت ورزد، با شمشیر سرش را از بدن جدا کند.
جلسه اعضاى شورا آغاز گردید و به بحث و تبادل نظر پرداختند. آنان سه روز را در اتاقى در بسته گفتگو کردند و سرانجام، سه تن از آنان، راى خود را به دو نفر واگذار کردند و به این صورت که زبیر بن عوام، راى خود را به امام على علیه السلام واگذار کرد و عبدالرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص، هم به على علیه السلام و هم به عثمان بن عفان راضى بودند. طلحة بن عبیدالله در آن هنگام که در سفر بود، نتوانست در جلسه شورا حاضر گردد. وى پس از بیعت با عثمان از سفر برگشت و به این امر رضایت داد.
به هر حال، دو نفر از میان اعضاى شورا یعنى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان، نامزد خلافت شدند. مهلت سه روز به پایان رسید و همه چشم انتظار معرفى خلیفه تازه بودند. عبدالرحمن در این هنگام، غیر از گفتگوهاى فردى و جلسه اى با امام على علیه السلام و عثمان بن عفان، با برخى از بزرگان صحابه نیز مشورت هایى مى کرد و نظرات آنان را جویا مى شد.
عبدالرحمن به پیروى از عمر بن خطاب، تمایل باطنى به خلافت امام على علیه السلام نداشت و انتخاب آن حضرت براى عضویت در شورا را، تنها براى مشروعیت بخشیدن ظاهرى کار انتقال خلافت مى دانست و در حقیقت، نیت آنان انتخاب عثمان بن عفان بود. عبدالرحمن به دنبال گریزگاهى مى گشت که عثمان را به تخت خلافت بنشاند ولى با هر کسى گفتگو مى کرد، آنان على بن ابى طالب علیه السلام را بخاطر کمالات نفسانى، سبقت در اسلام و خویشاوندى با رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، بر عثمان ترجیح مى دادند. شاید منظور عبدالرحمن در گفتگو با بزرگان صحابه، راضى کردن آنان به خلافت عثمان بود و از این راه، زمینه را براى پذیرش عمومى فراهم مى کرد.
روز چهارم فرارسید و مسلمانان در مسجدالنبى صلى الله علیه و آله گرد آمده تا به خلیفه سوم بیعت کنند. عبدالرحمن، در آغاز از تشکیل جلسه شورا و روند آن گزارشى داد و نهایى شدن نامزدى حضرت على علیه السلام و عثمان بن عفان را اعلان کرد.
آنگاه از مردم، درباره انتخاب یکى از این دو نظرخواهى کرد. مردم دو دسته شدند. تعدادى از صحابه و یاران نزدیک رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم، به على علیه السلام و تعدادى دیگر به عثمان راى دادند و در نتیجه، پراکندگى آرا و دودستگى به وجود آمد.
عبدالرحمن براى پایان کار، نخست حضرت على علیه السلام را به پیش فراخواند و به وى گفت: اى ابوالحسن، آیا با خدا پیمان مى بندى که به کتاب الله، سنت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سیره دو خلیفه پیشین عمل نمایى؟
حضرت على علیه السلام بدون هیچ گونه ظاهرسازى فرمود: پیمان مى بندم که به کتاب خدا و سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و به علم خود عمل کنم.
سپس عبدالرحمن به عثمان گفت: اى عثمان، آیا با خدا پیمان مى بندى که به کتابش و سنت پیامبرش و سیره دو خلیفه پیشین عمل کنى؟ عثمان، بدون هیچ گونه تاملى گفت: مى پذیرم. من پیمان مى بندم که به کتاب خدا، سنت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سیره شیخین عمل کنم!
عبدالرحمن که خود سازنده این صحنه نمایش بود، دست روى دست خود زد و گفت: تمام شد. سپس با عثمان بیعت کرد و مردم نیز با عثمان بیعت کردند. طلحة بن عبیدالله که پس از این ماجرا به مدینه برگشته بود، چون دید همگان با عثمان بیعت کردند، او نیز به ناچار با وى بیعت کرد.
لازم به یادآورى است که کشته شدن عمر بن خطاب، سه روز مانده به آخر ذى الحجه سال ۲۳ هجرى واقع شد و انتخاب عثمان به خلافت، در چهارمین روز درگذشت عمر که مصادف با روز یکشنبه، اول ماه محرم سال ۲۴ هجرى قمرى بود، به وقوع پیوست.[۲] اما جلال الدین سیوطى در تاریخ الخلفاء گفته است: عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار روز باقى مانده به آخر ذى الحجه زخمى گردید و در روز یکشنبه اول ماه محرم، دفن شد. آنگاه در صفحات دیگر گفته: انتخاب عثمان بن عفان، سه روز پس از دفن عمر بن خطاب واقع گردید.[۳]
پانویس
منابع
- سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد اول، ماه محرم.
مطالب مرتبط