آیه 62 سوره انفال: تفاوت بین نسخهها
(←معانی کلمات آیه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۲: | سطر ۴۲: | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
يخدعوك: خدع: حيله كردن، فريب دادن. «ان يخدعوك»: اينكه فريب دهند تو را. | يخدعوك: خدع: حيله كردن، فريب دادن. «ان يخدعوك»: اينكه فريب دهند تو را. | ||
+ | |||
حسبك: حسب (بر وزن عقل) : كفايت. حَسْبَكَ اللَّهُ خدا براى تو كافى است . | حسبك: حسب (بر وزن عقل) : كفايت. حَسْبَكَ اللَّهُ خدا براى تو كافى است . | ||
اين تسميه ظاهرا براى آن است كه ميان كفايت كننده و كفايت شده حساب هست.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | اين تسميه ظاهرا براى آن است كه ميان كفايت كننده و كفايت شده حساب هست.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
سطر ۴۹: | سطر ۵۰: | ||
ابن بابویه بعد از شش واسطه از کلبى او از ابوصالح او از ابوهریرة نقل و روایت نماید که در عرش پروردگار چنین نوشته شده: «انّا اللَّه لا اله الّا انا وحدى لاشریک لى، محمّد عبدى و رسولى، ایدته بعلىّ؛ منم خداى یکتائى که معبودى جز من نیست و شریک و انبازى براى من نیست و محمد بنده و پیامبر من است و او را به وسیله على تأیید کرده ام» سپس این آیه به همین منظور نازل گشت و مقصود از نصر در آیه [[امام على]] علیهالسلام است.<ref> البرهان فی تفسیرالقرآن.</ref> | ابن بابویه بعد از شش واسطه از کلبى او از ابوصالح او از ابوهریرة نقل و روایت نماید که در عرش پروردگار چنین نوشته شده: «انّا اللَّه لا اله الّا انا وحدى لاشریک لى، محمّد عبدى و رسولى، ایدته بعلىّ؛ منم خداى یکتائى که معبودى جز من نیست و شریک و انبازى براى من نیست و محمد بنده و پیامبر من است و او را به وسیله على تأیید کرده ام» سپس این آیه به همین منظور نازل گشت و مقصود از نصر در آیه [[امام على]] علیهالسلام است.<ref> البرهان فی تفسیرالقرآن.</ref> | ||
− | و نیز ابوصالح از ابوهریرة روایت کند که این آیه درباره على بن ابىطالب علیهالسلام نازل شده و مراد از مؤمنین در آیه وجود ایشان است<ref> کتاب حلیة الاولیاء از ابونعیم.</ref> چنان که باز از ابوهریرة چنین روایتى نقل شده است | + | و نیز ابوصالح از ابوهریرة روایت کند که این آیه درباره على بن ابىطالب علیهالسلام نازل شده و مراد از مؤمنین در آیه وجود ایشان است<ref> کتاب حلیة الاولیاء از ابونعیم.</ref> چنان که باز از ابوهریرة چنین روایتى نقل شده است<ref> ابن الفارسى.</ref>.<ref>محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص391.</ref> |
− | == تفسیر آیه == | + | ==تفسیر آیه== |
<tabber> | <tabber> | ||
تفسیر نور= | تفسیر نور= | ||
سطر ۸۴: | سطر ۸۵: | ||
7- مردم، بازو و پشتيبان رهبرند. أَيَّدَكَ ... بِالْمُؤْمِنِينَ | 7- مردم، بازو و پشتيبان رهبرند. أَيَّدَكَ ... بِالْمُؤْمِنِينَ | ||
− | + | ------ | |
«1». تفسير درّالمنثور، ج 3، ص 199، ملحقات احقاقالحقّ، ج 3، ص 194 وبحار، ج 27، ص 2. | «1». تفسير درّالمنثور، ج 3، ص 199، ملحقات احقاقالحقّ، ج 3، ص 194 وبحار، ج 27، ص 2. | ||
سطر ۱۷۷: | سطر ۱۷۸: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <div style="font-size:smaller"><references/></div> | + | <div style="font-size:smaller"><references /></div> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | *[[تفسیر نور]]، [[محسن قرائتی]]، [[تهران]]:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم | ||
+ | *[[اطیب البیان فی تفسیر القرآن]]، [[سید عبدالحسین طیب]]، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم | ||
+ | *[[تفسیر اثنی عشری]]، [[حسین حسینی شاه عبدالعظیمی]]، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول | ||
+ | *[[تفسیر روان جاوید]]، [[محمد ثقفی تهرانی]]، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم | ||
+ | *[[برگزیده تفسیر نمونه]]، [[ناصر مکارم شیرازی]] و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش | ||
+ | *[[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم | ||
+ | *محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه. | ||
[[رده:آیات سوره انفال]] | [[رده:آیات سوره انفال]] | ||
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | [[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۳۴
<<61 | آیه 62 سوره انفال | 63>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر دشمنان به فکر فریب دادن تو باشند البته خدا تو را کفایت خواهد کرد، اوست که به نصرت خود و یاری مؤمنان تو را مؤیّد و منصور گردانید.
و اگر بخواهند [در زمینه صلح و آشتی] تو را بفریبند، یقیناً خدا تو را بس است؛ اوست کسی که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت.
و اگر بخواهند تو را بفريبند، [يارى] خدا براى تو بس است. همو بود كه تو را با يارى خود و مؤمنان نيرومند گردانيد.
و اگر خواستند كه تو را بفريبند، خدا براى تو كافى است. اوست كه تو را به يارى خويش و يارى مؤمنان تأييد كرده است.
و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است؛ او همان کسی است که تو را، با یاری خود و مؤمنان، تقویت کرد...
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يخدعوك: خدع: حيله كردن، فريب دادن. «ان يخدعوك»: اينكه فريب دهند تو را.
حسبك: حسب (بر وزن عقل) : كفايت. حَسْبَكَ اللَّهُ خدا براى تو كافى است . اين تسميه ظاهرا براى آن است كه ميان كفايت كننده و كفايت شده حساب هست.[۱]
نزول
ابن بابویه بعد از شش واسطه از کلبى او از ابوصالح او از ابوهریرة نقل و روایت نماید که در عرش پروردگار چنین نوشته شده: «انّا اللَّه لا اله الّا انا وحدى لاشریک لى، محمّد عبدى و رسولى، ایدته بعلىّ؛ منم خداى یکتائى که معبودى جز من نیست و شریک و انبازى براى من نیست و محمد بنده و پیامبر من است و او را به وسیله على تأیید کرده ام» سپس این آیه به همین منظور نازل گشت و مقصود از نصر در آیه امام على علیهالسلام است.[۲]
و نیز ابوصالح از ابوهریرة روایت کند که این آیه درباره على بن ابىطالب علیهالسلام نازل شده و مراد از مؤمنین در آیه وجود ایشان است[۳] چنان که باز از ابوهریرة چنین روایتى نقل شده است[۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ «62»
و اگر (دشمنان) بخواهند با تو نيرنگ كنند، قطعاً خداوند تو را بس است، اوست كه با امدادهاى خويش و حمايت مؤمنان، تو را يارى كرده است.
نکته ها
اين آيه را بايد در كنار آيهى 58 در نظر گرفت كه اگر رهبر مسلمانان با شواهد و قرائنى، يقين به خدعهى دشمن در سايهى صلح داشت، حساب ديگرى دارد، ولى در صورتاحتمال حسن نيّت، بايد با هوشيارى آن را بپذيرد.
جلد 3 - صفحه 349
در برخى روايات، نصرت الهى، به پشتيبانى حضرت على عليه السلام از آن حضرت تفسير شده است. در كتاب ابن عساكر از ابوهريره روايت شده كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «بر عرش الهى نوشته شده است: «لا اله الّا أنا وحدى لا شريك لى، محمّد عبدى و رسولى، ايّدته بعلىّ» معبودى جز من نيست و شريكى ندارم و محمّد بنده و فرستادهى من است، او را به وسيلهى على عليه السلام يارى كردهام. و اين همان سخن خداست كه فرمود: « «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين فكان النّصر عليّاً». «1»
پیام ها
1- رهبرى جامعهى اسلامى بايد پيشنهاد صلح دشمن را بپذيرد تا مسلمانان جنگطلب معرّفى نشوند، امّا هوشيار باشد تا فريب نخورد. إِنْ جَنَحُوا ... فَاجْنَحْ ... وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ (يعنى احتمال خدعه وجود دارد)
2- اگر مردم آماده باشند و لطف خدا شامل شود، همهى توطئههاى دشمن خنثى مىشود. «فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ»
3- اگر ما به وظيفهى خود عمل كنيم، نبايد از مشكلات بترسيم، چون خداوند، گشايندهى مشكلات است. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ»
4- امدادهاى الهى و حمايتهاى مردمى، به ارادهى خداوند در جهت يارى شماست. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»
5- حمايت مردم، با اراده و خواست الهى كارساز است. فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ ... بِالْمُؤْمِنِينَ
6- استمداد از مردم، بدون غفلت از خداوند، شرك نيست. «أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ»
7- مردم، بازو و پشتيبان رهبرند. أَيَّدَكَ ... بِالْمُؤْمِنِينَ
«1». تفسير درّالمنثور، ج 3، ص 199، ملحقات احقاقالحقّ، ج 3، ص 194 وبحار، ج 27، ص 2.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 350
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62)
«1» سوره توبه، آيه 5.
«2» سوره توبه، آيه اوّل.
«3» كنز العرفان، فاضل مقداد، جزء اوّل، صفحه 380 و 381 (نقل به اختصار)
جلد 4 صفحه 370
وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ: و اگر اراده كنند و بخواهند اينكه مكر و خدعه نمايند تو را، و به صلح خود را از چنگ شما باز دارند و طلب صلح نمايند براى دفع اصحاب تو، و كف از قتال تا قوى شده يك مرتبه مبادرت به حرب كنند در حالى كه شما مهيارى مقاتله باشيد، فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ: پس بتحقيق كافى است تو را خداى تعالى، زيرا ذات احديث كفايت فرمايد اولياى خود را، هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ: آن ذاتى كه تأييد فرمود تو را، بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ: به قوه و يارى كردن خود و فرستادن ملائكه و نصرت نمود تو را به همه مؤمنان. از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه: مراد از اين جماعت، انصارند يعنى اوس و خزرج. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (61) وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ (62) وَ أَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (63)
جلد 2 صفحه 546
ترجمه
و اگر ميل كردند بصلح پس ميل كن بآن و توكل نما بخدا همانا او شنواى دانا است
و اگر بخواهند كه خدعه كنند با تو پس بدرستيكه كافى است تو را خدا او است كه تأييد نمود تو را بنصرتش و باهل ايمان
و الفت انداخت ميان دلهاشان اگر صرف مينمودى آنچه در زمين است تمامى الفت نمىافكندى ميان دلهاشان ولى خدا الفت افكند ميان ايشان همانا او است تواناى درست كردار.
تفسير
دستورى است از خداوند به پيغمبر اكرم كه اگر كفار مايل بصلح با مسلمانان شدند قبول فرمايد و نترسد از خدعه و مكر آنها كه خواسته باشند مسلمانان را اغفال نمايند تا از جنگ دست بكشند و خودشان بتدريج تكميل قوّه نمايند و بىخبر حمله كنند و توكل بلطف الهى فرمايد نسبت به مسلمانان چون خداوند شنوا است اقوال بندگانرا و دانا است به نيّات آنها و پيغمبر خود را مؤيد فرموده است بنصرت بر كفار و اتحاد اهل ايمان كه آنها جماعت انصارند كه مركّب از دو قبيله اوس و خزرج بودند چنانچه در مجمع و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده و بين اين دو قبيله در زمان جاهليت هميشه نزاع و جدال و خون ريزى شديد بود و ببركت وجود ختمى مرتبت و قبول اسلام مبدل بكمال الفت و مودت و اتحاد گرديد و عداوت آنها بقدرى شديد بود كه اگر پيغمبر (ص) تمام اموال روى زمين را صرف در اصلاح بين آنها مينمود ممكن نبود با يكديگر دوست و مهربان شوند ولى خداوند بيد قدرت خود اين عمل را انجام داد كه موجب حيرت خلق گرديد چون مقلب القلوب او است عزت و قدرت و توانگرى و توانائى بر هر امرى از امور از آن او و اجراء آن بر وفق علم و حكمت بنحو اكمل و اتم مخصوص بذات اقدس او است پس او است كافى از براى دفع مكر هر مكار و غدر هر غدار و قمى ره فرموده آيه اول منسوخ است بقول خداوند و لا تهنوا و تدعوا الى السّلم و انتم الا علون و بعضى گفتهاند منسوخ است بقول خداوند اقتلوا المشركين حيث وجدتموهم و قول خداوند قاتلوا الّذين لا يؤمنون و بنظر حقير منسوخ نيست چون منافات با هيچ يك از آن آيات ندارد زيرا آيه اول از آياتيكه دعوى ناسخيّت آنها شده است دلالت بر منع از پيشنهاد صلح از طرف مسلمانان دارد و اين منافى با قبول پيشنهاد از طرف كفار كه مدلول آيه است كه دعوى منسوخيت آن شده ندارد و دو آيه ديگر
جلد 2 صفحه 547
دستور حرب است با كفار حربى و منافى با تجويز صلح لدى الاقتضاء و معاهده و ذمّه نيست و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند سلم چيست فرمود دخول در امر ما و ارجاع ضمير مؤنّث بآن در قول خداوند باعتبار حمل بر نقيض آن است كه حرب است يا باعتبار معنى مسالمت است و قمى ره از امام باقر (ع) نقل نموده كه كسانيكه اراده خدعه داشتند قومى از قريش بودند كه با آن حضرت بودند و معلوم است مراد امام (ع) منافقين اين امّتند كه بر حسب ظاهر سابقين در اسلام بودند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن يُرِيدُوا أَن يَخدَعُوكَ فَإِنَّ حَسبَكَ اللّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصرِهِ وَ بِالمُؤمِنِينَ (62)
و اگر اراده دارند كفار که با تو خدعه و مكر كنند پس محققا خداوند براي تو كافيست او است خدايي که تو را تأبيد فرمود بنصرت خود و بمؤمنين وَ إِن يُرِيدُوا أَن يَخدَعُوكَ يعني اينکه جناح آنها از براي صلح و مسالمت از روي مكر و خدعه باشد که فعلا بدست مؤمنين كشته نشوند تا بعد از آنكه قوّة و استعداد خود را تكميل كنند حمله كنند بمؤمنين فَإِنَّ حَسبَكَ اللّهُ زيرا مكر خدا بالاي مكر آنها است وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَيرُ الماكِرِينَ آل عمران آيه 47 وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم وَ عِندَ اللّهِ مَكرُهُم وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ ابراهيم آيه 47.
هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصرِهِ بانزال ملائكه در بدر كبري وَ بِالمُؤمِنِينَ که بثبات قدم و نيروي ايمان ايستادگي كردند تا لشگر كفر را منهزم ساختند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 62)- ولی با این حال به پیامبر و مسلمانان هشدار میدهد که: «اگر بخواهند تو را فریب دهند (و صلح را مقدمهای برای ضربه غافلگیرانهای قرار دهند یا هدفشان تأخیر جنگ برای فراهم کردن نیروی بیشتر باشد از این موضوع نگرانی به خود راه مده) زیرا خداوند کفایت کار تو را میکند و در همه حال پشتیبان توست» (وَ إِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ).
سابقه زندگی تو نیز گواه بر این حقیقت است زیرا: «اوست که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان پاکدل تقویت کرد» (هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.