آیه 245 سوره بقره: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←نزول) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | يضاعفه: تضعيف و مضاعفه، زيادت بر اصل شىء است تا دو برابر يا بيشتر باشد. | |
+ | |||
+ | يقبض: قبض در آيه به معنى تنگ گرفتن است، خلاف بسط. | ||
+ | |||
+ | يبسط: اين كلمه با «سين» و «صاد» نوشته مى شود، مراد از آن توسعه و گستردن است.<ref>تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی</ref> | ||
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
سطر ۴۸: | سطر ۵۳: | ||
این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.</ref> | ||
− | '''شأن نزول:''' | + | '''شأن نزول:''' |
على بن عمار از [[امام صادق]] عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: وقتى كه آيه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»، هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را بهتر از آن (پاداش) خواهد بود) نازل گرديد، پيامبر فرمود: «ربّ زدنى؛ پروردگارا آن پاداش را براى من زياد كن»، سپس خداوند آيه «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها؛ هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را ده برابر (پاداش) خواهد بود» را نازل فرمود، باز پيامبر فرمود: «ربّ زدنى» سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> تفسير عياشى.</ref> | على بن عمار از [[امام صادق]] عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: وقتى كه آيه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»، هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را بهتر از آن (پاداش) خواهد بود) نازل گرديد، پيامبر فرمود: «ربّ زدنى؛ پروردگارا آن پاداش را براى من زياد كن»، سپس خداوند آيه «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها؛ هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را ده برابر (پاداش) خواهد بود» را نازل فرمود، باز پيامبر فرمود: «ربّ زدنى» سپس اين آيه نازل گرديد.<ref> تفسير عياشى.</ref> | ||
− | چنان كه ابن بابويه نيز بعد از چهار واسطه از ابوايوب الخزاز او از امام صادق عليهالسلام آن را روايت كرده است،<ref> تفسير برهان.</ref> و همچنين از سفيان ثورى نيز حديث مزبور روايت گرديده است.<ref> تفسير روضالجنان يا روحالجنان.</ref> و نيز از عبدالله بن عمر نقل نمايند كه وقتى كه آيه «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ؛ مثل كسانى كه دارائى خويش را در راه خدا ببخشند به مانند دانه اى است كه از يك دانه آن هفت خوشه برويد و در هر خوشه صد دانه باشد» نازل شد، پيامبر فرمود: «ربّ زد امّتى؛ پروردگارا آن پاداش را براى امت من زياد كن» سپس اين آيه نازل گرديد | + | چنان كه ابن بابويه نيز بعد از چهار واسطه از ابوايوب الخزاز او از امام صادق عليهالسلام آن را روايت كرده است،<ref> تفسير برهان.</ref> و همچنين از سفيان ثورى نيز حديث مزبور روايت گرديده است.<ref> تفسير روضالجنان يا روحالجنان.</ref> و نيز از عبدالله بن عمر نقل نمايند كه وقتى كه آيه «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ؛ مثل كسانى كه دارائى خويش را در راه خدا ببخشند به مانند دانه اى است كه از يك دانه آن هفت خوشه برويد و در هر خوشه صد دانه باشد» نازل شد، پيامبر فرمود: «ربّ زد امّتى؛ پروردگارا آن پاداش را براى امت من زياد كن» سپس اين آيه نازل گرديد<ref> تفاسير ابن ابىحاتم و ابن مردويه و صحيح ابن حبان.</ref>.<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 93.</ref> |
+ | |||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
سطر ۳۲۵: | سطر ۳۳۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<div style="font-size:smaller"><references/></div> | <div style="font-size:smaller"><references/></div> |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۲
<<244 | آیه 245 سوره بقره | 246>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
کیست که خدا را قرض الحسنه دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که میگیرد و میدهد، و همه به سوی او باز گردانده میشوید.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يضاعفه: تضعيف و مضاعفه، زيادت بر اصل شىء است تا دو برابر يا بيشتر باشد.
يقبض: قبض در آيه به معنى تنگ گرفتن است، خلاف بسط.
يبسط: اين كلمه با «سين» و «صاد» نوشته مى شود، مراد از آن توسعه و گستردن است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
على بن عمار از امام صادق عليهالسلام نقل نمايد كه فرمود: وقتى كه آيه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»، هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را بهتر از آن (پاداش) خواهد بود) نازل گرديد، پيامبر فرمود: «ربّ زدنى؛ پروردگارا آن پاداش را براى من زياد كن»، سپس خداوند آيه «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها؛ هر كسى كه كار نيكوئى انجام دهد او را ده برابر (پاداش) خواهد بود» را نازل فرمود، باز پيامبر فرمود: «ربّ زدنى» سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
چنان كه ابن بابويه نيز بعد از چهار واسطه از ابوايوب الخزاز او از امام صادق عليهالسلام آن را روايت كرده است،[۴] و همچنين از سفيان ثورى نيز حديث مزبور روايت گرديده است.[۵] و نيز از عبدالله بن عمر نقل نمايند كه وقتى كه آيه «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ؛ مثل كسانى كه دارائى خويش را در راه خدا ببخشند به مانند دانه اى است كه از يك دانه آن هفت خوشه برويد و در هر خوشه صد دانه باشد» نازل شد، پيامبر فرمود: «ربّ زد امّتى؛ پروردگارا آن پاداش را براى امت من زياد كن» سپس اين آيه نازل گرديد[۶].[۷]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«245» مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
كيست كه به خداوند وام دهد، وامى نيكو تا خداوند آن را براى او چندان برابر بيافزايد و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مىسازد، و به سوى او بازگردانده مىشويد.
نکته ها
در تفاسير مختلف «1» آمده است كه اين آيه به دنيال آيه قبل كه مردم را به جهاد تشويق مىكرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغيب مىنمايد. زيرا همانگونه كه براى امنيّت و صيانت جامعه، نياز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنين براى تأمين محرومان و تهيه وسايل جهاد، نياز به كمكهاى مادّى مىباشد.
موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است. تفسير مجمعالبيان «2» شرايطى را براى قرضالحسنه بيان كرده است. از آن جمله:
1- از مال حلال باشد. 2- از مال سالم باشد.
3- براى مصرف ضرورى باشد. 4- بىمنّت باشد.
5- بىريا باشد. 6- مخفيانه باشد.
7- با عشق وايثار پرداخت شود. 8- سريع پرداخت شود.
9- قرض دهنده خداوند را بر اين توفيق شكرگزار باشد.
10- آبروى گيرنده وام حفظ شود.
«قرض»، در زبان عربى به معناى بريدن است و اينكه به وام، قرض مىگويند بخاطر آن است كه بخشى از مال بريده وبه ديگران داده مىشود تا دوباره باز پس گرفته شود. كلمه «بسط» به معناى گشايش و وسعت است و «بساط» به اجناسى گفته مىشود كه در زمين
«1». تفسير كبير، كاشف ونمونه.
«2». تفسير مجمعالبيان، ذيل آيهى 11 سوره حديد.
جلد 1 - صفحه 380
پهن شده باشد.
جهاد، گاهى با جان است كه در آيه قبل مطرح شد وگاهى با مال است كه در اين آيه مطرح شده است.
كلمه «كثير» در كنار كلمه «اضعاف»، نشانهى پاداش بسيار زياد است. و جمله «يضاعفه» بجاى «يضعفه» رمز مبالغه و ازدياد است. «1»
تعبيرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است كه پاداش قرض الحسنة بر عهده خداوند است.
به جاى فرمان به قرض دادن، سؤال مىكند كه كيست كه به خداوند قرض دهد، تا مردم احساس اكراه و اجبار در خود نكنند، بلكه با ميل و رغبت و تشويق به ديگران قرض دهند.
از آنجا كه انسان غريزه منفعت طلبى دارد، لذا خداوند براى تحريك انسان، از اين غريزه استفاده كرده و مىفرمايد: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً»
به جاى «قرض به مردم» فرمود: «به خداوند قرض دهيد»، تا فقرا احساس كنند خداوند خودش را به جاى آنان گذاشته و احساس ضعف و ذلّت نكنند.
با اينكه وجود ما و هرچه داريم از خداوند است، امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض گيرنده معرفى مىكند تا ما را به اين كار تشويق نمايد. حضرت على عليه السلام فرمودند:
جنود آسمانها و زمين از آن خداست، پس آيه قرض براى آزمايش شماست. «2»
امام كاظم عليه السلام فرمود: از مصاديق قرض به خداوند، كمك مالى به امام معصوم است. «3»
گرچه در آيه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولى در روايات مىخوانيم: هر كه با مردم گشاده دست باشد، خداوند به او بسط مىدهد و هر كس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مىگيرد.
در روايات، پاداش قرض الحسنة هيجده برابر، ولى پاداش صدقه دهبرابر آمده است. «4» و دليل اين تفاوت چنين بيان شده است كه قرض را افراد محتاج مىگيرند، ولى هديه و
«1». تفسير روحالمعانى.
«2». نهجالبلاغه، خطبه 183.
«3». تفسير روحالبيان، ج 1، ص 381.
«4». بحار، ج 74، ص 311.
جلد 1 - صفحه 381
بخشش گاهى به غير محتاج نيز داده مىشود. «1»
به فرمودهى روايات: هركس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىكند. «2»
هنگامى كه اين آيه نازل شد: «من جاء بالحسنة فله خير منها» «3» هر كس كار خوبى آورد، بهتر از آن را پاداش مىگيرد. پيامبر صلى الله عليه و آله از خداوند تقاضاى ازدياد كرد، آيه نازل شد: «فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» «4» ده برابر داده مىشود. باز درخواست نمود، آيه قرض الحسنه با جملهى «أَضْعافاً كَثِيرَةً» نازل شد.
پيامبر متوجّه شد كه كثيرى كه خداوند مقدّر كند، قابل شماره نيست. «5»
پاداش خدا به قرض دهندگان، هم در دنيا وهم در آخرت است. زيرا در كنار «أَضْعافاً كَثِيرَةً» مىفرمايد: «وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ» گويا حساب قيامت، جدا از پاداشهاى دنيوى است.
جلوى بدآموزى و سوء برداشت بايد گرفته شود. اگر در اوّل آيه خداوند با لحنى عاطفى از مردم قرض مىخواهد، بدنبال آن مىفرمايد: «وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» تا مبادا گروهى همچون يهود خيال كنند كه خداوند فقير است و بگويند: «إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ» «6» و همچنين بدانند كه قرض گرفتن خدا، براى رشد انسان است، نه به خاطر نياز او. منافقان مىگفتند: به مسلمانان انفاق نكنيد تا از دور رسول خدا پراكنده شوند.
قرآن در جواب آنها فرمود: آنها در چه باورى هستند، مگر نمىدانند خزائن آسمانها و زمين در دست خداوند است! «7»
پیام ها
1- كمك به خلق خدا، كمك به خداست. «يُقْرِضُ اللَّهَ» بجاى «يقرض الناس»
2- براى ترغيب مردم به كارهاى خير، تشويق لازم است. «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً»
3- اگر ما گشايش و تنگ دستى را بدست خدا بدانيم، راحت انفاق مىكنيم. «واللّه
«1». بحار، ج 100، ص 138.
«2». بحار، ج 100، ص 138.
«3». نمل، 89.
«4». انعام، 160.
«5». تفسير الميزان، ج 2، ص 310.
«6». آلعمران، 181.
«7». منافقون، 7.
جلد 1 - صفحه 382
يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ»
4- اگر بدانيم كه ما به سوى او باز مىگرديم و هرچه دادهايم پس مىگيريم، راحت انفاق خواهيم كرد. «إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- پرش به بالا ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- پرش به بالا ↑ تفسير عياشى.
- پرش به بالا ↑ تفسير برهان.
- پرش به بالا ↑ تفسير روضالجنان يا روحالجنان.
- پرش به بالا ↑ تفاسير ابن ابىحاتم و ابن مردويه و صحيح ابن حبان.
- پرش به بالا ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 93.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.