اصحاب یمین: تفاوت بین نسخهها
جز |
(رتبه مقاله) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{خوب}} | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
نسخهٔ ۲۰ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۶
مؤمنان نیكوكار در دنیا و دریافت كنندگان نامه عمل با دست راست در قیامت.
محتویات
واژه اصحاب یمین در قرآن
واژه «اصحابِ یمین» 6 بار در قرآن بكار رفته و تركیبى از اصحاب (جمع صاحب به معناى ملازم) و یمین به معانى همپیمان، قوت و شدت دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معناى بركت) است.[۱]
در تعبیرى دیگر كه سه بار در قرآن بكار رفته «اصحاب میمنه» گفته شده است. «میمنه» را برخى مصدر میمى به معناى زیادى و استمرار در خیر و بركت[۲] و برخى دیگر، اسم مكان یعنى جایگاه خیر و بركت دانستهاند.[۳]
اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنى به كسانى گفته مىشود كه در دنیا باایمان و عمل صالح زندگى كردهاند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت مىدارند: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ × وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ × فَكُّ رَقَبَةٍ × أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ × يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ × أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ × ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ × أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ». (سوره بلد/90، 11ـ18)
«فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ» (سوره انشقاق/84، 7؛ سوره حاقه/69، 19؛ سوره اسراء/17، 71) قرآن، اصحاب یمین را یكى از سه گروه انسانها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفى كرده است: «وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً × فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ... × وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ... × وَالسَّابِقُونَ...». (سوره واقعه/56، 7ـ10) و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است. (سوره بلد/90، 18ـ19؛ سوره واقعه/56، 7ـ9، 27، 41)
راز نامگذارى اصحاب یمین
- این گروه اهل یُمن و خیر بوده، مسیر حركت زندگیشان به سمت و سوى آن است[۴]، به طورى كه در آخرت نیز غرق در نور و بركتاند:[۵] «نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ» (سوره تحریم/66، 8؛ سوره حدید/57،12) شاید به همین جهت، عرب به پرنده یا حیوانات وحشى كه هنگام پرواز و رَمكردن به سمت راست حركت كنند به یُمن و خوبى تفأل مىزند.[۶] طبق روایت هر دو دست پروردگار، یمین است كه كنایه از خیر محض بودن خداست: «كلتا یدیه تبارك و تعالى یمین».[۷]
- عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملكوت اعلا و جایگاه ارواح نورانى و فرشتگان نویسنده نیكیها و بهشت موعود رستگاران: «إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ».(سوره مطففین/83، 18) و سمت چپ آن، ملكوت اسفل و جایگاه اصحاب شمال است (=>اصحاب شمال) و چون اصحاب یمین در ملكوت اعلا قرار دارند. آنان را اصحاب یمین نامیدهاند.[۸]
- چون اصحاب یمین نامه عمل را با دست راست دریافت مىكنند به این نام شناخته شدهاند، چنان كه قرآن نیز به صراحت این مطلب را بیان كرده است: «فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ».(سوره اسراء/17، 71)[۹]
وجوه دیگرى نیز براى این نامگذارى ذكر شده است؛ مانند قوىتر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن یا شرافت و برترى سمت راست بر سمت چپ كه بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جاى مىدهند.[۱۰]
شمار اصحاب یمین
خداوند در تقسیمبندى انسانها به گروههاى سهگانه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)، شمار اصحاب یمین را جمع فراوانى از امتهاى پیش از اسلام و جمع زیادى از امت اسلامى مىداند:[۱۱] «ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ × وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ». (سوره واقعه/56، 39ـ40)
در حالى كه شمار سابقون را در امت اسلام، اندك و در امتهاى پیشین جمع فراوانى مىشمرد:[۱۲] «ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ × وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ». (سوره واقعه/56، 13ـ14) جهت این امر آن است كه انبیاء علیهمالسلام و اوصیاى آنان كه از سابقان هستند، در امتهاى پیش از اسلام بودند.[۱۳]
برخى از مفسران گفتهاند: اولین و آخرین در آیات پیش گفته مربوط به امت اسلام است؛ یعنى سابقان صدر اسلام بیشتر از سابقان در زمانهاى بعدىاند؛ اما اصحاب یمین در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانى هستند. این گروه از مفسران به روایتى از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله تمسك جستهاند كه فرمود: هر دو گروه اولین و آخرین از امت من هستند.[۱۴] صدرالمتألهین در توضیح روایت مىگوید: علت این كه سابقان صدر اسلام بیشتر از آخرالزمان هستند، نزدیكى آنان به زمان وحى و امامان علیهمالسلام است.[۱۵]
نشانههاى اصحاب یمین دردنیا
1. آزادسازى بردگان:
اصحاب یمین كسانى هستند كه براى آزادسازى بردگان در دنیا اهتمام مىورزند:[۱۶] «فَكُّرَقبَة» (سوره بلد/90، 13) در تفسیر دیگرى از آیه، آنان انسانها را از بندگى شیطان و ارتكاب گناهان آزاد ساخته به توبه و بازگشت به سوى خداوند راهنمایى مىكنند.[۱۷] برخى گفتهاند: آنان خویشتن را با عمل به طاعات الهى از عذاب آخرت رها مىسازند.[۱۸]
2. اطعام گرسنگان:
اصحاب یمین به اطعام گرسنگان به ویژه در روزگار سختى عنایت خاص داشته و خویشاوندان یتیم و نیازمندان زمینگیر را در اولویت قرار مىدهند:[۱۹] «أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ × يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ × أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ». (سوره بلد/90، 14ـ16)
ذكر آزادسازى بندگان و اطعام گرسنگان در پى اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبیل ذكر خاص بعد از عام به جهت اهمیت آن است زیرا عقبه استعاره از اعمال نیكى است كه براى آدمى دشوار باشد؛ این استعاره بر پایه تشبیه معقول به محسوس است:[۲۰] «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ × وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ × فَكُّ رَقَبَةٍ». (سوره بلد/90، 11ـ13)
3. ایمان و سفارش به صبر و ترحم:
اصحاب یمین در دنیا از مؤمنانى هستند كه بر ایمان پایدارى و یكدیگر را به استقامت در انجام دادن تكالیف و ترحم به نیازمندان سفارش مىكنند:[۲۱] «ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ × أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ». (سوره بلد/90، 17ـ18)
در روایتى، اصحاب یمین اهل حِدّت معرفى شدهاند؛[۲۲] یعنى كسانى كه در مسائل دینى، ارادهاى پولادین دارند و اهل استقامت و پایدارى و در پى كارهاى خیر هستند.[۲۳] برخى معتقدند كه آزادسازى بندگان و اطعام نیازمندان از مصادیق سفارش به ترحم است كه به سبب اهمیت آن، جداگانه ذكر شده است.[۲۴]
4. اعتدال و میانهروى:
اصحاب یمین در زندگى دنیایى، از افراط و تفریط مىپرهیزند و همواره اهل اعتدال و میانهروى هستند. بر اساس آیه 32 سوره فاطر/ 35 بندگان دو گروهاند: ستمپیشگان و میانهروان: «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ...».
از سدى قتاده، مجاهد، ابنعباس و عكرمه نقل شده است كه گروه میانهرو، همان اصحاب یمین هستند.[۲۵]
5. اطاعت از خاندان رسول اكرم صلى الله علیه و آله و ارادت به آنان:
امام باقر علیهالسلام در تفسیر آیات 38ـ39 سوره مدثر/74: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ × إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ» فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب یمین پیروان ما هستند.[۲۶]
در روایات دیگرى نیز كه در تفسیر سه گروه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است كه اصحاب یمین به ولایت اهل بیت علیهمالسلام معتقدند.[۲۷] در روایتى، امام كاظم علیهالسلام امیرمؤمنان علیهالسلام را امامِ اصحاب یمین معرفى كرده است.[۲۸]
روایات فراوانى در تفسیر «فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ» (سوره واقعه/56، 91) آمده است كه اصحاب یمین شیعیاناند و مراد آیه این است كه تو (اى پیامبر) از ناحیه اصحاب یمین ایمن هستى و اینان آزارى به فرزندانت نمىرسانند،[۲۹] چنان كه در تفسیر آیه «كِتَابٌ مَّرْقُومٌ» (سوره مطففین/83، 9) گفته شده است: نامه عمل اصحاب یمین از محبت به محمد صلى الله علیه و آله و آل محمد علیهمالسلام لبریز است[۳۰] و این محبت از محبت آنان به اساس دین ناشى مىشود.
سرنوشت اصحاب یمین
1. اصحاب یمین در هنگام مرگ:
اصحاب یمین سعادتمندانى هستند كه هنگام جان دادن، با درود و تحیتهاى ربوبى و فرشتگان و مؤمنان مواجه مىشوند[۳۱] و خداوند خطاب به آنان مىفرماید: درود بر تو از برادران و دوستان با ایمان تو: «وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ × فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ». (سوره واقعه/56، 90-91)
برخى تقدیر آیه را به صورت «فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ» دانستهاند كه بر اساس آن معناى آیه چنین مىشود: سلام و درود بر تو كه به راستى از اصحاب یمین هستى و تو با این سلام، از عذاب الهى در امانى.[۳۲]
ابن عباس در تفسیر آیه 32 سوره نحل/16: «الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ» مىگوید: این سلام و بشارت مخصوص اصحاب یمین است؛ فرشتگان در حالى كه آنان را از دنیا به آخرت منتقل مىكنند بر آنان درود و تحیت مىفرستند و به آنها بشارت ورود به بهشت مىدهند.[۳۳]
طبرسى مىگوید: هنگام جان دادن اصحاب یمین، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذیرایى به گونهاى است كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله خوشحال مىشود. وى آیه 91 سوره واقعه/56 را خطاب به پیامبر دانسته، چنین معنا مىكند: آنچه را از سلامت و امنیت براى اصحاب یمین خواهان بودى به چشم خود مشاهده خواهى كرد.[۳۴]
2. حسابرسى آسان:
گروهى در قیامت و روز حسابرسى، از دیدن نامه عمل خود ناراحت و پشیماناند؛ اما اصحاب یمین در حالى كه نامه عمل را با دست راست دریافت كردهاند به آسانى حسابرسى مىشوند. سپس خوشحال و مسرور به سوى اهل خود بازمىگردند: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ × فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا × وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا».(سوره انشقاق/84، 7ـ9)
حساب یسیر یعنى حسابرسى به گونهاى كه سختگیرى و نكته سنجى در آن نباشد به طورى كه از بدیها به راحتى چشمپوشى و بر نیكیها پاداش داده شود. پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله دعا مىكرد: پروردگارا! مرا با حساب یسیر حسابرسى كن: «اللّهمّ حاسبنى حساباً یسیراً».
عایشه پرسید: حساب یسیر چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه مىكنند و از آن رد مىشوند؛ یعنى فقط براى حسابرسى عرضه مىشود؛ ولى حسابرسى انجام نمىگیرد زیرا اگر به طور مختصر هم بررسى شود، هیچكس نجات نخواهد یافت.[۳۵]
در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله پرسیده شد: چه كارى انجام دهیم تا مانند اصحاب یمین حساب آسان روزیمان شود؟ فرمود: بخشش به كسى كه محرومتان ساخته و ایجاد ارتباط با كسى كه رشته ارتباط خود را با شما قطع كرده و گذشت از كسى كه در حق شما ستم كرده است.[۳۶]
این نحوه حسابرسى به اصحاب یمین اختصاص دارد و دیگران در گرو كردار خویشاند: «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ × إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ». (سوره مدثر/ 74، 38ـ39) امام باقر علیهالسلام فرمود: كسانى كه در گرو عمل خود نیستند، پیروان ما هستند[۳۷] و پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: اصحاب یمینى كه در گرو اعمال خویش نیستند، فرزندان مؤمناناند زیرا خداوند بر پدرانشان منت گذاشته از آنها چشمپوشى مىكند: «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ». سوره طور/52، 21)[۳۸]
آیه 9 سوره انشقاق/ 84 كه از بازگشت همراه با شادى اصحاب یمین به سوى اهل خود پس از حسابرسى خبر مىدهد، چنین تفسیر شده است: وى به سبب خیر و كرامتى كه دیده، خوشحال به سوى حورالعین روانه مىشود و برخى گفتهاند: او شادمان به سوى همسر و فرزندان و خویشانش كه به بهشت رفتهاند، مىرود.[۳۹]
در سوره حاقه حال فردى از اصحاب یمین چنین بیان شده است كه پس از حسابرسى آسان از خوشحالى فریاد برمىآورد: اى اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانید. من در دنیا یقین داشتم كه روزى براى حسابرسى خواهم آمد، بدین جهت كارهاى ناروا نكردم و اكنون ببینید كه جز خوبى در نامه عملم نیست:[۴۰] « فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ × إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ». (سوره حاقه/69، 19ـ20)
چون او مىداند كه جز خوبى در نامه عملش نیست از این كه كسى به آن بنگرد ناراحت نمىشود.[۴۱] البته خداى متعالى فرموده است كه چنین گروهى زیانكار نخواهند بود زیرا در آیات1ـ3 سوره عصر/103 فرمود: همه انسانها در زیاناند، جز مؤمنان صالحى كه یكدیگر را به حق و پایدارى سفارش كنند و در سوره بلد فرمود: مؤمنان صالحى كه یكدیگر را به پایدارى و رحمت سفارش مىكنند، اصحاب یمیناند: «ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ × أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ». (سوره بلد/90، 17ـ18)
3. برخوردارى اصحاب یمین از نعمتهاى بهشتى:
پس از آن كه اصحاب یمین با سربلندى و خوشحالى حسابرسى شدند راهى جایگاه ابدى مىشوند تا از نعمتهاى الهى بهرهمند گردند. در آیات 21ـ24 سوره حاقه/69 كلیاتى از بهرهمندى آنان بیان شده است، به این صورت كه زندگى آنها در كمال خرسندى و رضایت، در بهشتى است كه ارزش و جایگاهى عالى دارد و میوههاى درختانش در دسترس است، به طورى كه حتى در حال استراحت هم مىتوان از آن تناول كرد.
در آنجا به آنان خطاب مىشود: بخورید و بیاشامید و به طور كامل بهره ببرید. گوارایتان باد میوههایى كه سراسر نفع و بدون زواید است. این پذیرایى پاداش كردار نیك شماست كه در دنیا بدان همت گماشته بودید:[۴۲] «فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ × فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ × قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ × كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ». (سوره حاقه/69، 21ـ24)
در سوره واقعه ابتدا اصحاب یمین با بهترین بیان وصف شدهاند: «فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ» (سوره واقعه/56، 8)، «وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ» (سوره واقعه/56، 27) تعبیر «مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ» و «مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ» بهترین وصفى است كه از آنان شده است زیرا این گونه تعابیر در مواردى بكار مىرود كه اوصاف كسى در بیان نگنجد؛[۴۳] نیز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ایشان است.[۴۴] سپس در ادامه همین آیات نعمتهاى بهشتى كه اصحاب یمین از آن برخوردارند به تفصیل ذكر شده است:
الف. در سایه درختان سدرى هستند كه خار ندارد یا خار آنها كنده شده یا از فراوانى میوه، خارى بر آنها نمودار نیست:[۴۵] «فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ» (سوره واقعه/56، 28) برخى این احتمال را بعید ندانستهاند كه مقصود از سدر، «سدرةالمنتهى» باشد.[۴۶]
ب. در سایه درخت موز یا درخت داراى سایه خنك یا منظرى زیبا یا داراى شكوفههایى خوشبو قرار دارند:[۴۷] «وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ». (سوره واقعه/56، 29)
ج. در سایههاى طولانى بسر مىبرند و هیچگاه آفتاب را نمىبینند:[۴۸] «وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ». (سوره واقعه/56، 30) بر پایه روایتى در تفسیر آیه، سایه درختان بهشتى به اندازهاى است كه سوارهاى در مدت 100 سال به پایان آن نمىرسد. بر اساس روایتى دیگر، بهشت همیشه مانند ساعات آغازین روز تابستان است و گرما و سرما ندارد.[۴۹]
د. از آب و آبشارهایى برخوردارند كه شب و روز در مسیر خود جارى است و بخار و مِه از آن برنمىخیزد و براى استفادهاش هیچ رنج و تعبى را متحمل نمىشوند:[۵۰] «وَمَاء مَّسْكُوبٍ» (سوره واقعه/56، 31) برخى «وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ × وَمَاء مَّسْكُوبٍ» را به وجود منبسط تأویل كردهاند[۵۱] و آن وجود واحد امكانى است كه از خداى متعالى صادر و بر همه ماهیات امكانى گسترده شده است و تحقق همه آنها به واسطه اوست.[۵۲]
هـ. از میوههاى گوناگون و فراوانى برخوردارند:[۵۳] «وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» (سوره واقعه/ 56، 32) كه مانند میوههاى دنیا فصلى نیست و براى مصرف، نیازى به پرداخت وجه یا رخصت طلبى ندارند: «لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ». (سوره واقعه/56، 33)
برخى اتصاف فاكهه به «كَثِیرَة» را از این جهت دانستهاند كه بهشتِ اصحاب یمین، داراى صورت و مقدار است؛ ولى چون عالم مقربان، عالم وحدت و جمعیت است، فاكهه ایشان به جاى وصف به كثرت وابسته به خواست آنان معرفى شده است:[۵۴] «وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ». (سوره واقعه/56، 20)
و. داراى ساختمانهاى بلند و چند طبقه یا زنانى سرو قامت در نهایت كمال معنوى و جمال ظاهرىاند:[۵۵] «وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ»، (سوره واقعه/56، 34) زنان بهشتى هرگز دچار پیرى نشده و زیبایى خود را از دست ندهند:[۵۶] «إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء» (سوره واقعه/56، 35) و همواره باكرهاند: «فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا» (سوره واقعه/56، 36) این زنان، عاشق همسران خویشاند و همه سعى و تلاش خود را در رسیدگى به همسر و انس با وى صرف مىكنند و همسال مردان خود هستند:[۵۷] «عُرُبًا أَتْرَابًا» (سوره واقعه/56، 37) برخى «أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء» را به معناى ایجاد بدون ماده و ولادت دانستهاند زیرا همه امور آخرت بدون ماده و استعداد و حركت، انشا مىشوند.[۵۸]
گفتگوى اصحاب یمین با گنهكاران در آخرت
اصحاب یمین در آخرت با توبیخ از گنهكاران مىپرسند: چرا جهنمى شدید:[۵۹] «فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ × عَنِ الْمُجْرِمِينَ × مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ». (سوره مدثر/74، 40ـ42) آنان پاسخ مىدهند كه ما از نمازگزاران نبودیم از مساكین دستگیرى نمىكردیم با گمراهان در سخنان و تحلیلهاى باطل غور مىكردیم و به روز آخرت ایمان نداشتیم: «قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ × وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ × وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ × وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ». (سوره مدثر/74، 43ـ46)
برخى این پرسش و پاسخ را گفتگویى بین خود اصحاب یمین درباره جهنمیان مىدانند.[۶۰]
پانویس
- ↑ مقاییس اللغه، ج 6، ص 158؛ ترتیب العین، ج 3، ص 2000؛ المصباح، ص 682؛ التحقیق، ج 14، ص 270، «یمن».
- ↑ التحقیق، ج 14، ص 270، «یمن».
- ↑ التفسیر الكبیر، ج 27، ص 143.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 591.
- ↑ التفسیر الكبیر، ج 27، ص 142.
- ↑ التفسیر الكبیر، ج 27، ص 142.
- ↑ الكافى، ج 2، ص 126.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 22؛ بحارالانوار، ج 64، ص 128.
- ↑ مجمع البیان، ج 9، ص 324؛ التفسیر الكبیر، ج 27، ص 142؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 21.
- ↑ التفسیر الكبیر، ج 27، ص 143.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 331؛ المیزان، ج 19، ص 124.
- ↑ المیزان، ج 19، ص 121.
- ↑ مجمع البیان ج 9، ص 325.
- ↑ الدرالمنثور، ج 8، ص 19.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 28.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 750؛ المیزان، ج 20، ص 293.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 750؛ المیزان، ج 20، ص 293.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 750؛ المیزان، ج 20، ص 293.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 750؛ المیزان، ج 20، ص 293.
- ↑ التحریر والتنویر، ج 3، ص 357؛ التفسیر الكبیر، ج 31، ص 185.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 751.
- ↑ بحارالانوار، ج 5، ص 241.
- ↑ النهایه، ج 1، ص 352.
- ↑ المیزان، ج 20، ص 293.
- ↑ جامع البیان، مج 12، ج 22، ص 161ـ163؛ مجمعالبیان، ج 8، ص 639.
- ↑ بحارالانوار، ج 24، ص 8.
- ↑ همان، ص 4.
- ↑ وسائل الشیعه، ج 5، ص 82.
- ↑ بحارالانوار، ج 24، ص 1.
- ↑ همان، ص 3.
- ↑ جامع البیان، مج 8، ج 14، ص 136؛ مجمعالبیان، ج 9، ص 344؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 128ـ129.
- ↑ مجمع البیان، ج 9، ص 344.
- ↑ جامعالبیان، مج 8، ج 14، ص 136.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 344.
- ↑ جامعالبیان، مج 15، ج 30، ص 145.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 699.
- ↑ بحارالانوار، ج 7، ص 192.
- ↑ همان، ج 24، ص 326.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 699.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 699.
- ↑ همان، ص 520.
- ↑ مجمعالبیان، ج 10، ص 520ـ521.
- ↑ التفسیر الكبیر، ج 10، ص 388.
- ↑ المیزان، ج 19، ص 123.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 329؛ المیزان، ج 19، ص 123.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 47.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 329؛ المیزان، ج 19، ص 123.
- ↑ المیزان، ج 19، ص 123.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 330.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 330.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 49.
- ↑ همان؛ المیزان، ج 19، ص 123.
- ↑ مجمع البیان، ج 9، ص 330.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 50.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 330.
- ↑ المیزان، ج 19، ص 124.
- ↑ مجمعالبیان، ج 9، ص 331.
- ↑ تفسیر صدرالمتالهین، ج 7، ص 54.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 591.
- ↑ مجمع البیان، ج 10، ص 591.
منابع
دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، مدخل "اصحاب یمین" از فتاح آقازاده و بخش فلسفه و كلام [۱]