آیه 6 سوره واقعه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا|سوره=56|آیه =6}} {{مشخصات آیه |شماره آ...» ایجاد کرد)
 
(تفسیر آیه)
سطر ۵۰: سطر ۵۰:
  
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 
{{ نمایش فشرده تفسیر|
 +
سیمای سوره واقعه‌
 +
 +
اين سوره نود و شش آيه دارد و در مكه نازل شده است.
 +
 +
يكى از نام‌هاى قيامت، واقعه است كه در آيه اول اين سوره از وقوع حتمى آن خبر داده شده و لذا اين سوره «واقعه» نام گرفته است.
 +
 +
اكثر آيات اين سوره درباره‌ى قيامت و شرايط و حوادث آن و تقسيم مردم به دوزخى و بهشتى در آن روز بحث مى‌كند. لذا تلاوت اين سوره انسان را از غفلت بيرون مى‌آورد.
 +
 +
در آستانه مرگ عبداللّه بن مسعود، عثمان به عيادتش رفت و از او پرسيد: از چه ناراحتى و چه آرزويى دارى؟ گفت: از گناهانم ناراحتم و اميد به رحمت پروردگار دارم. پرسيد: آيا چيزى مى‌خواهى به تو عطا كنم؟ گفت: نه، آن روز كه نياز داشتم محرومم كردى، الآن كه از دنيا مى‌روم چه نيازى دارم. عثمان گفت:
 +
 +
پس اجازه بده چيزى به تو عطا كنم تا براى دخترانت به ارث بماند.
 +
 +
او گفت: آنها هم نيازى ندارند. زيرا به دخترانم چيزى آموخته‌ام كه هرگز نيازمند نمى‌شوند. به آنان سفارش كرده‌ام سوره واقعه بخوانند كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم هر كس هر شب آن سوره را تلاوت كند، فقر و بدبختى به او نمى‌رسد. «1»
 +
 +
«1». تفسير مجمع البيان.
 +
 +
جلد 9 - صفحه 416
 +
 +
 +
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
 +
 +
به نام خداوند بخشنده مهربان.
 +
 +
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2»
 +
 +
آن گاه كه آن واقعه (عظيم قيامت) روى دهد. كه در واقع شدن آن دروغى نيست (و سزا نيست كسى آن را دروغ شمارد).
 +
 +
خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»
 +
 +
(آن واقعه) پايين آورنده و بالا برنده است (نظام خلقت را زير و رو مى‌كند و نااهلان را پايين و خوبان را بالا مى‌برد). آن گاه كه زمين به سختى لرزانده شود.
 +
 
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6»
 
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6»
  

نسخهٔ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۶:۰۲

مشاهده آیه در سوره

فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا

مشاهده آیه در سوره


<<5 آیه 6 سوره واقعه 7>>
سوره : سوره واقعه (56)
جزء : 27
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و مانند ذرّات گرد در هوا پراکنده گردند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

and become scattered dust,

معانی کلمات آیه

«هَبَآءً»: غبار. گرد و خاک (نگا: فرقان / ). «مُنبَثّاً»: پراکنده. پخش.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


سیمای سوره واقعه‌

اين سوره نود و شش آيه دارد و در مكه نازل شده است.

يكى از نام‌هاى قيامت، واقعه است كه در آيه اول اين سوره از وقوع حتمى آن خبر داده شده و لذا اين سوره «واقعه» نام گرفته است.

اكثر آيات اين سوره درباره‌ى قيامت و شرايط و حوادث آن و تقسيم مردم به دوزخى و بهشتى در آن روز بحث مى‌كند. لذا تلاوت اين سوره انسان را از غفلت بيرون مى‌آورد.

در آستانه مرگ عبداللّه بن مسعود، عثمان به عيادتش رفت و از او پرسيد: از چه ناراحتى و چه آرزويى دارى؟ گفت: از گناهانم ناراحتم و اميد به رحمت پروردگار دارم. پرسيد: آيا چيزى مى‌خواهى به تو عطا كنم؟ گفت: نه، آن روز كه نياز داشتم محرومم كردى، الآن كه از دنيا مى‌روم چه نيازى دارم. عثمان گفت:

پس اجازه بده چيزى به تو عطا كنم تا براى دخترانت به ارث بماند.

او گفت: آنها هم نيازى ندارند. زيرا به دخترانم چيزى آموخته‌ام كه هرگز نيازمند نمى‌شوند. به آنان سفارش كرده‌ام سوره واقعه بخوانند كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم هر كس هر شب آن سوره را تلاوت كند، فقر و بدبختى به او نمى‌رسد. «1»

«1». تفسير مجمع البيان.

جلد 9 - صفحه 416


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان.

إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ «1» لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ «2»

آن گاه كه آن واقعه (عظيم قيامت) روى دهد. كه در واقع شدن آن دروغى نيست (و سزا نيست كسى آن را دروغ شمارد).

خافِضَةٌ رافِعَةٌ «3» إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا «4»

(آن واقعه) پايين آورنده و بالا برنده است (نظام خلقت را زير و رو مى‌كند و نااهلان را پايين و خوبان را بالا مى‌برد). آن گاه كه زمين به سختى لرزانده شود.

وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا «5» فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا «6»

و كوه‌ها به شدّت متلاشى شوند. پس به حالت غبار پراكنده در آيند.

نکته ها

«خفض» به معناى فرو آوردن و به زير كشيدن و «رفع» به معناى بالابردن و برافراشتن و «رج» به معناى لرزش شديد و تند و از جا كنده شدن است.

«بس» به معناى خرد شدن در اثر فشار شديد است و «هَباءً» به خاك نرم مانند غبار و ذرّات معلّق در هوا مى‌گويند و «منبث» به معناى پراكنده است.

هر كجا وقوع امر و حادثه‌اى قطعى باشد، براى بيان آن مى‌توان از فعل ماضى استفاده كرد. لذا بسيارى از آيات درباره قيامت، با فعل گذشته بيان شده است. «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ»

جلد 9 - صفحه 417

چنانكه با ديدن سيل بزرگى كه به سوى شهر حركت مى‌كند، مى‌توان گفت: سيل شهر را برد، با اين‌كه هنوز سيل به شهر نرسيده است.

جمله‌ «لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ» يعنى هنگامى كه مردم وقايع پيش از قيامت را ببينند، با تمام وجود آن را باور خواهند كرد. در قرآن، آيات ديگرى نظير اين آيه آمده است، از جمله:

«فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ» «1» زمانى كه عذاب را ديدند، گفتند به خدا ايمان آورديم.

«لا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى يَرَوُا الْعَذابَ الْأَلِيمَ» «2» تا لحظه ديدن عذاب دردناك، ايمان نمى‌آورند.

«لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً» «3» كفار همواره در شك و ترديد هستند تا آنكه ناگهان قيامت به سراغشان آيد.

امام سجاد عليه السلام فرمودند: به خدا سوگند! واقعه قيامت، دشمنان خدا را به دوزخ فرومى‌آورد، «خافِضَةٌ» و اولياى خدا را به بهشت بالا مى‌برد. «رافِعَةٌ» «4» آرى، عزّت و ذلّت، بلند مرتبگى و پستى واقعى در آن روز معلوم مى‌شود كه بزرگان گفته‌اند: «الفقر و الغنى بعد العرض على الله» «5»، فقر و غناى واقعى پس از آنكه اعمال بر خدا عرضه شود، معلوم گردد.

وضع زمين و كوه‌ها در آستانه قيامت‌

زمينى كه آرامگاه و استراحتگاه بود، «الْأَرْضَ مِهاداً» «6» و براى امرار معاش بر پشت آن راه مى‌رفتيم و تلاش مى‌كرديم، «فَامْشُوا فِي مَناكِبِها» «7» در آن روز ناآرام و بى‌قرار مى‌شود؛ زلزله‌اى بى‌سابقه و بى‌نظير رخ مى‌دهد كه زمين به شدّت مى‌لرزد، به گونه‌اى كه خداوندِ بزرگ، به آن عظيم مى‌گويد. «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْ‌ءٌ عَظِيمٌ» «8» كوه‌ها با آن همه سنگينى و ريشه‌اى كه در عمق زمين دارند، از جاى كنده و روان شده، «سُيِّرَتِ الْجِبالُ» «9» به شدّت به هم برخورد مى‌كنند، «فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً» «10» تا خرد و متلاشى شده، «بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا» و تبديل به سنگريزه و ذرّات پراكنده مى‌شوند، «هَباءً مُنْبَثًّا» وآن ذرّات در اثر فشار، مانند پشم حلاجى شده ريزريز شوند، «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» «11» و مانند غبارى در هوا پراكنده شوند.

«فَكانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» و اين همان ماجراى آغازين آفرينش است: «وَ هِيَ دُخانٌ» «12»

«1». غافر، 84.

«2». شعراء، 201.

«3». حج، 55.

«4». تفسير نورالثقلين.

«5». غررالحكم.

«6». نبأ، 6.

«7». ملك، 15.

«8». حج، 1.

«9». نبأ، 20.

«10». حاقه، 14.

«11». قارعه، 5.

«12». فصلت، 11.

جلد 9 - صفحه 418

پیام ها

1- در وقوع قيامت و زلزله‌هاى سخت آن ترديدى نيست. «إِذا وَقَعَتِ» ( «اذا» و فعل ماضى در مواردى بكار مى‌رود كه قطعى الوقوع باشد.)

2- قيامت، تنها واقعه‌اى است كه نظير و مانند ندارد. «الْواقِعَةُ»

3- در تبليغ، آنگاه كه در مقام هشدار به امرى مهم هستيم، با حذف همه مقدّمات، به اصل مطلب بپردازيم. «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» (نظير آياتِ‌ «الْحَاقَّةُ»* «1»، «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ» «2»)

4- انكار قيامت، فقط در دنيا و در شرايط رفاه و غفلت است، همين كه نشانه‌هاى قيامت آشكار شود، ديگر كسى آن را انكار نمى‌كند. «لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ»

5- تا فرصت هست، قيامت را باور كنيم كه پس از وقوع، نتيجه‌اى جز شرمسارى ندارد. «لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ»

6- قيامت، هنگامه‌ى فروپاشى پندارها و تجلّى حقايق است. (شكست و سقوط عدّه‌اى و پيروزى و صعود عدّه‌اى ديگر) «خافِضَةٌ رافِعَةٌ»

7- زلزله قيامت بسيار سخت و بزرگ است. «إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا»

8- در آستانه قيامت، وقوع زلزله‌ها و رانش‌هاى زمين و كوهها حتمى است. إِذا وَقَعَتِ‌ ... رُجَّتِ الْأَرْضُ‌ ... بُسَّتِ الْجِبالُ‌ ...

پانویس

منابع