آیه 46 سوره شوری: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِيَاءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُون...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ «45» | ||
+ | |||
+ | و آنان را مىبينى كه بر آتش عرضه مىشوند در حالى كه از شدّت ذلّت خاشعند و از گوشه چشم پنهانى مىنگرند. و كسانى كه ايمان آوردهاند گويند: همانا زيانكاران كسانى هستند كه خود و خانوادهشان را در قيامت باختهاند. بدانيد كه همانا ستمگران در عذابى پايدارند. | ||
+ | |||
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ «46» | وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ «46» | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۴
<<45 | آیه 46 سوره شوری | 47>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آنها را غیر خدا هیچ یار و یاوری نباشد که یاریشان دهند. و هر که را خدا به گمراهی واگذارد دیگر هیچ راه نجاتی بر او نخواهد بود.
و در برابر خدا برای آنان سرپرستان و یاورانی که یاریشان دهد نخواهد بود؛ و هر که را خدا گمراه کند، او را هیچ راهی [به سوی نجات و سعادت] نیست.
و جز خدا براى آنان دوستانى [ديگر] نيست كه آنها را يارى كنند، و هر كه را خدا بىراه كذارد هيچ راهى براى او نخواهد بود.
جز خدا يار و مددكارى ندارند و هر كس را كه خدا گمراه كند هيچ راهى برايش نيست.
آنها جز خدا اولیا و یاورانی ندارند که یاریشان کنند؛ و هر کس را خدا گمراه سازد، هیچ راه نجاتی برای او نیست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«یَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللهِ»: ایشان را برای نجات از عذاب الهی یاری دهند. بجز خدا کسی ندارند که ایشان را یاری و کمک کند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَراهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْها خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَ قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ «45»
و آنان را مىبينى كه بر آتش عرضه مىشوند در حالى كه از شدّت ذلّت خاشعند و از گوشه چشم پنهانى مىنگرند. و كسانى كه ايمان آوردهاند گويند: همانا زيانكاران كسانى هستند كه خود و خانوادهشان را در قيامت باختهاند. بدانيد كه همانا ستمگران در عذابى پايدارند.
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ «46»
و براى آنان جز خداوند هيچ ياورى كه ياريشان كند نخواهد بود و هر كس را كه خداوند گمراه كند پس براى او هيچ راه (نجاتى) نيست.
نکته ها
در دو آيه قبل، مطالبى راجع به گمراه شدن ظالمان توسط خداوند بيان شد، اين آيه داراى تهديدات بيشترى است، از جمله آنكه در آنجا فرمود: «فَما لَهُ مِنْ وَلِيٍّ» هيچ فردى نيست كه او را يارى كند، در اين آيه مىفرمايد: «ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ» هيچ گروهى نيست كه آنان يارى كند.
«1». شورى، 22.
جلد 8 - صفحه 422
پیام ها
1- مستكبرانِ امروز، ذليلان فردا هستند. تَراهُمْ ... خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِ
2- وحشت قيامت، قدرت ديدن را از مجرم مىگيرد. «يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ»
3- ممكن است انسان زيانكار باشد، ولى فرزندانش به خاطر آنكه به كمالات رسيدهاند، او را نجات دهند. زيانكار حقيقى كسى است كه نه خودش نجات يافته و نه از فرزندانش خيرى ديده است. «الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ»
4- زيانكار واقعى كسى است كه هم سرمايهاش (هستى و عمرش) را از دست داده «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ»، هم امكان جبران وبرگشت ندارد. «يَوْمَ الْقِيامَةِ»
5- اهل ايمان در روز قيامت، عزيز و سربلند هستند به گونهاى كه مىتوانند ستمگران را سرزنش كنند. قالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِينَ ... (شايد مؤمنانى كه اين سخن را به ستمگران مىگويند، همان مظلومانى باشند كه در دنيا از دست آنان ستم كشيدهاند.)
6- بيان اوضاع قيامت، براى بيدار شدن است. «أَلا إِنَّ الظَّالِمِينَ» (كلمه «أَلا» براى آگاهى و تنبيه است)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ (46)
وَ ما كانَ لَهُمْ: و نباشد مر كافران را، مِنْ أَوْلِياءَ: هيچ دوستانى كه در دفع
جلد 11 - صفحه 441
عذاب، يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ: يارى كنند ايشان را غير از خدا، يعنى هيچكس ديگر عذاب از آنها باز نتواند داشت، و چون به سبب كفر و شرك هرگز خدا عذاب از ايشان رفع ننمايد، پس هميشه در عقبه عقاب و چنگال نكال گرفتار خواهند بود. وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ: و هر كه را واگذارد در گمراهى به سبب تمادى در كفر و عناد و انكار بسوء اختيار، يا حكم فرمايد به ضلالت او، فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ: پس نيست مر او را راه رستگارى و نجات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ (46) اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْ نَكِيرٍ (47) فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُورٌ (48) لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَخْلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُورَ (49) أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْراناً وَ إِناثاً وَ يَجْعَلُ مَنْ يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (50)
ترجمه
و نباشد براى آنها دوستانى كه يارى كنند ايشانرا جز خدا و هر كه را گمراه كند خدا پس نباشد براى او هيچ راهى
اجابت كنيد پروردگارتان را پيش از آنكه بيايد روز كه نباشد باز گردانيدنى براى آن از خدا نيست براى شما هيچ پناهى در چنين روزى و نباشد براى شما هيچ انكارى
پس اگر روى گرداندند پس نفرستاديم ترا بر آنها نگهبان نيست بر تو جز رسانيدن و همانا ما چون بچشانيم انسانرا از خودمان رحمتى شاد ميشود بآن و اگر برسد آنها را بدى بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان پس همانا انسان سخت ناسپاس است
مر خدا را است پادشاهى آسمان و زمين مىآفريند آنچه را ميخواهد ميبخشد به هر كه بخواهد دختران و ميبخشد به هر كه بخواهد پسران
يا جمع ميكند براى آنها پسران و دختران را و ميگرداند هر كه را ميخواهد بىفرزند همانا او داناى توانا است.
تفسير
خداوند متعال متعرّض حال ستمكاران سابق الذكر شده كه آنها يارانى ندارند نه از جنس معبودهاى باطل و نه از سنخ رؤساء جاهل كه در دنيا عبادت و اطاعت آنها را مينمودند كه بتوانند با آنها يارى نمايند در آخرت و عذاب خدا را از آنها دفع كنند و كسيكه خدا با او يارى ننمايد و بحال ضلالت و گمراهى او را واگذار فرمايد راهى بسعادت و طريقى بجنّت براى او نيست و نخواهد بود و بعدا خطاب ببندگان فرموده آنها را امر باجابت دعوت پيغمبر باسلام مينمايد پيش از روز كه تقديم و تأخيرى در آنروز بحكم خدا روى نميدهد و تخلّف در آنروز از حكم خدا نميتوان نمود و رجوع و بازگرداندنى در آنروز بحكم خدا براى كسى بدنيا نيست كه آن روز قيامت است و مردم ملجأ و پناهى در مقابل اراده الهيه ندارند و نميتوانند اشكال و اعتراضى بحكم خدا
جلد 4 صفحه 589
كنند و تغيير و تبديلى در آن دهند يا انكار نمايند عمليّات خودشان را در دنيا چون در نامه اعمالشان ثبت است و جوارحشان بر آنها شهادت ميدهند و پس از اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده ميفرمايد پس اگر آنها اعراض نمودند و رو گردان شدند از اجابت دعوت و اطاعت احكام خدا مسئوليّتى براى تو نيست و نبايد از اين باب كدورتى در خاطرت راه يابد چون ما تو را حافظ و نگهبان و نگهدار آنها مانند چوپان كه نگهدار گوسفندان از تفرّق است قرار نداديم و باين منظور نفرستاديم بر آنها بر عهده تو نيست جز ابلاغ پيام ما بطورى كه بفهمند تكليف خودشان را براى اتمام حجّت و تكميل لطف و رحمت ولى انسان وقتى مشمول رحمت و نعمت الهى گشت مسرور و مغمور در آن ميگردد و از ياد خدا طبعا غافل ميشود و اگر بلا و محنت و ضرر و زحمت باو رسد با آنكه مستند بأعمال بد خود او است كفران نعمت و شكايت از مصيبت ميكند و چون رحمت و نعمت از خدا هميشگى و بلا و محنت اتفاقى است شرطيّه اولى مصدّر به اذا و ثانيه به ان شده است و چون تمام اختيارات و تصرفات در مملكت وجود با ذات اقدس واجب الوجود است كه مالك حقيقى و صاحب اختيار واقعى است نعمت و بلا را بموقع و محلّ قسمت ميكند و هر چه بخواهد خلق ميفرمايد و هر چه نخواهد نميفرمايد بهر كس بخواهد فقط دختر ميدهد و بهر كه بخواهد فقط پسر ميدهد و بهر كه بخواهد هم دختر ميدهد هم پسر و هر كه را بخواهد هيچ ندهد نميدهد و تمام اين امور بمقتضاى حكمت و مصلحت است چون خداوند عالم بضمائر بندگان و سرائر و خفاياى امور ايشان است و خير و صلاح آنها را ميداند و ميخواهد و ميتواند بآنها ايصال فرمايد و ميفرمايد و جاى چون و چرا در كار خداوند رحيم حكيم عليم قدير نيست و اينكه بدوا ذكر اناث مقدّم بر ذكور شده ظاهرا براى دلخوشى پدران و مادران دختردار است باين تقديم در مقام ذكر مواهب و نعم و رعايت سجع و تأخير اخير بمراعات واقع و تعديل در تعبير است و اينكه از جمع بين آن دو بتزويج تعبير شده ظاهرا براى آنستكه آنها دو صنفند كه هر جا جمع شوند جفت يكديگر ميباشند و اين قبيل تعبيرات در كلام عرب معمول است چنانچه در فارسى هم ميگويند خوب و بد را با هم جفت كرده ميفروشند.
جلد 4 صفحه 590
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما كانَ لَهُم مِن أَولِياءَ يَنصُرُونَهُم مِن دُونِ اللّهِ وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن سَبِيلٍ (46)
عطف بجمله قبل است أَلا إِنَّ الظّالِمِينَ فِي عَذابٍ مُقِيمٍ و ترجمه و تفسيرش در آيه چهل و دوّم گذشت احتياج به تكرار ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- این آیه نیز گواه بر این حقیقت است که میگوید: «آنها جز خدا اولیا و یاورانی ندارند که آنان را یاری کنند» و عذاب الهی را از آنها دفع نمایند (وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ).
آنها رشتههای ارتباط خود را با بندگان خالص با انبیا و اولیا بریدهاند، لذا در آنجا یار و یاوری ندارند، قدرتهای مادی نیز در آنجا همه از کار میافتد، و به همین دلیل تک و تنها در برابر عذاب الهی قرار میگیرند.
و برای تأکید این معنی در پایان آیه میافزاید: «هر کس را خداوند گمراه سازد
ج4، ص352
راه نجاتی برای او نیست» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم